📛خوابهای شیاطین و صهیونیستها برای حجاب و عفاف و کانون عفیفانه خانواده های ایرانی ؛
✡مارتین ایندیک
🌀مارتین ایندیک، از عناصر اصلی محقق آمریکایی درباره اسلام و خاورمیانه در اظهاراتی آورده: دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان ها بکشانیم؛ بلکه باید چادر را از سر زنان برداشت و از این طریق می توان نظام اسلامی ایران را سرنگون کرد.
ذِکرِ إِمروز:
#أللّٰهُمَّصَلِّعَلیٰمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْالْفَرجَهُمْ🍃
{خدایادرودفرستبرمحمدوخاندانِمحمد}
۱۰۰مَرتَبِہ...
#خاطره_بازی
اگر پایم را از دست دادم اما زمینگیر نشدم و با همه سختیها به کارم ادامه دادم از فرودین ماه سال 93 با شروع مرحله جدید عملیات برونمرزی تفحص پیکرهای مطهر شهدا در خاک عراق به همراه بچههای تفحص به دنبال شهدای جای مانده در جنگ تحمیلی گشتهایم.
بعد از اینکه پایم را از دست دادم، مجبور شدم مدتی در خانه بمانم در این مدت عراقیها پیکرهای مطهر شهدا که پیدا میکردند به خانه ما میآوردند. من هم یک اتاق را برای شهدای عزیز اختصاص داده بودم و این شهدا در خانه ما مهمان بودند تا بچهها بیایند و از ما تحویل بگیرند.
شهدایی آرمیده در باغ های عراق
به همراه تیم تفحص به فرماندهی برادر گلمحمدی در منطقه ماووت عراق دنبال پیکر شهدا میگشتیم، برای اینکه کارمان را بدون مشکل انجام دهیم موضوع را با روحانی منطقه در میان گذاشتیم،
جستجو در مناطقی که زمانی به دست بچههای خودمان افتاده بود و بعدترها رژیم بعث آنها را پس گرفته بودند را زیرورو میکردیم در برخی مناطق بچههای ما اغلب با شیمیایی شهید شده بودند. مثلا قلهای را بچهها گرفته بودند عراق آنجا را شیمیایی میزد و بچههای ما شهید میشدند.
آن زمان عراقیها شهدای ما را در یک منطقه جمع میکردند و کمی خاک روی شهدا میریختند از روی خاک آنها میتوانستیم بفهمیم در یک نقطه احتمالا پیکر شهید وجود دارد.
پایی که جا ماند
سوم خردادماه سال 70 سالروز آزادسازی خرمشهر به همراه سه نفر از دوستان تفحص در منطقه عملیاتی والفجر9 در نقطهای که احساس میکردیم پیکر شهدا وجود دارد مشغول تفحص بودیم از ابتدای صبح تا نزدیکیهای غروب آن مناطق را گشتیم اما جسدی نیافتیم در حین برگشت من پشت سر همه با فاصله تقریبا چند متری حرکت میکردم همانجا بود که پای راستم روی مین رفت و جانباز تفحص شدم، من به عشق شهدا نفس می کشم.
ادامه دارد......
#به_وقت_عاشقی
🔸مردی خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رسید و عرض کرد آیا به من اجازه میدهید که آرزوی مرگ بکنم؟
❇️حضرت فرمود: مرگ چیزی است که چاره ای از آن نیست و مسافرتی است طولانی که سزاوار است برای کسی که بخواهد به این سفر برود ده هدیه با خود ببرد.(ایا هدایا را اماده کردی)
✅پرسید آن هدایا کدامند؟
رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمود:
✅۱- هدیه عزرائیل
✅۲- هدیه قبر
✅۳- هدیه نکیر و منکر
✅۴- هدیه میزان
✅۵- هدیه پل صراط
✅۶- هدیه مالک (خزانه دار جهنم)
✅۷- هدیه رضوان (خزانه دار بهشت)
✅۸- هدیه پیامبر
✅۹- هدیه جبرئیل
✅۱۰- و هدیه خداوند متعال
بخش چهارم؛
اما هدیه میزان چهار چیزاست :
✅۱. فرو خوردن خشم.
✅۲. تقوای راستین.
✅۳. رفتن به سوی جماعت.
✅ ۴. دعوت به سوی آمرزش الهی
ادامه دارد.....
#طنز_جبهه
🌸موقع تحویل سال
شنبه شب اول فروردين 1361، برخلاف دوران كودكي، حال و حوصلهي سال تحويل را نداشتم. رفتم و گوشهي سنگر خوابيدم.
در عالم خواب، خود را داخل سنگر ديدم؛ درست در لحظهي تحويل سال. خواب بودم يا بيدار، نميدانم. فقط يادم هست كه يكباره ديدم كف پايم شعلهور شده و ميسوزد.
سريع از خواب پريدم. غلام بود؛ از بچههاي تبريز. سر شب بهم تذكر داده بود كه اگر موقع تحويل سال بخوابم، ناجور بيدارم خواهد كرد، ولي باور نميكردم اين جوري!
فندك نفتي را زير جورابم گرفته بود. در نتيجه جورابي را كه كلي به آن دل بسته بودم كه تا آخر دورهي سه ماههي مأموريت با خود داشته باشم، آتش گرفت و پاي بنده هم بعله!
بدتر از من، بلايي بود كه سر رضا آوردند. او ديگر جوراب پايش نبود. يك تكه خرج اشتعالي توپ لاي انگشتان پايش گذاشتند و با يك كبريت، كاري كردند كه طفلكي كم مانده بود با سرعت 100 كيلومتر در ساعت بهجاي تانكر آب، برود طرف عراقيها.
با همهي اينها، كسي اخم نكرد. همه ميخنديدند. از خندهي بچهها خندهام گرفت.
حق داشتند. بايد برميخاستم تا پس از خواندن دعاي تحويل سال، چند آيه قرآن میخوندیم
#تست_هوش
معمای جایزه دار
آخرین معمای سال ۹۹
جوایز این معما بیشتره
لطفا جواب خود را تا فردا به آیدی مدیریت بفرستید