#طنز
#طنز_جبهه
اذان در دل میدان جنگ
مطلب زیر طنز نیست ولی خیلی با حاله دلم نیومد نخونید
نزدیک اذان صبح بود.توی جلسه هر طرحی برای تصرف تپه می دادیم به نتیجه نمی رسید.
ابراهیم رفت نزدیک تپه، رو به قبله ایستاد و با صدای بلند اذان گفت.
هر چه گفتیم:"نگو! می زننت!"
فایده ای نداشت.آخرای اذان بود که تیر به گلویش خورد و او را مجروح کرد.
هوا که روشن شد هیجده عراقی به سمت ما آمدند و تسلیم شدند.
فرمانده آن ها هم بود؛ در حین بازجویی گفت:" آن هایی را که نمی خواستند تسلیم شوند، فرستادم عقب؛ پشت تپه هیچ کس نیست".
پرسیدم:چرا؟
گفت:" به ما گفته بودند شما مجوس و آتش پرستید و برای حفظ اسلام باید به ایران حمله کنیم.باور کنیم ما هم مثل شما شیعه هستیم؛ وقتی می دیدیم فرماندهان عراقی مشروب می خورند و اهل نماز نیستند؛ در جنگیدن با شما تردید می کردیم.اما امروز صبح وقتی صدای اذان رزمنده شما رو شنیدم که با صدای بلند نام امیرالمومنین _علیه السلام_ رو آورد، با خودم گفتم:داری با برادرای خودت می جنگی؛نکنه مثل ماجرای کربلا...".
دیگه گریه امان صحبت به او نداد .
دقایقی بعد ادامه داد:"برای همین تصمیم گرفتم تسلیم بشم و بار گناهم رو سنگین تر نکنم، حالا خواهش می کنم بگو موذن زنده است یا نه؟"
گفتم:"آره زنده است".
تمام هیجده اسیر عراقی آمدند و دست ابراهیم رو بوسیدند.
#طنز
ميگن ملا نصرالدين دائم زنشو كتك می زد.
بهش می گفتند آخه اون بدبخت كه كاری نكرده هر روز می زنيش؟!
گفت كه خرجی كه بهش نميدم، مسافرت كه نميبرمش، كفش و لباس كه براش نميخرم؛ اگه كتكش هم نزنم از كجا بفهمه من شوهرشم!!
حالا حكايت اين دولته ، هر روز يه بدبختی به بدبختی ها مون اضافه ميكنه هر روز فشار رو بيشتر ميكنه قيمتها رو افزايش ميده محدوديتها را بيشتر می كنه ،
كه حاليمون كنه ما هم دولت داريم!
😁😁😁😁😁😁😁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اختلاسُ با رسم شکل توضیح دهید ؟!😐
( 2 نمره )
#طنز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#طنز
مصاحبه با دو نامزد انتخابات 😁😁😁