eitaa logo
هزار مناره
104 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
585 ویدیو
19 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خطرات فضای مجازی را جدی بگیرید
🔺وظایف جوان مومن انقلابی در انتخابات
امر به معروف و نهی از منکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ماه مبارک رمضان ماهی است که در آن به میهمانی الهی دعوت شده اید و مورد اکرام خداوند هستید.✨
وقتی یك سیب نارنجك میشود... در عملیات والفجر 8 در گردان امام حسین (ع) بودیم و با كامیون هاى كمپرسى غنیمتى، اسراى عراقى را به پشت جبهه انتقال مى دادیم. دوستى داشتیم بسیجى به نام ایوب یاورى كه موقع بردن تعدادى از اسرا به پشت اروندرود فراموش كرده بود اسلحه اش را بردارد. مى گفت: “بین راه گاهى بعضى افراد وسوسه مى شدند و از خود تحركى نشان مى دادند و من با تظاهر به این كه نارنجكى در جیب دارم دستم را با قیافه اى تهدیدآمیز به جیبم مى بردم و آن ها از بیم، سر جاى خود مى نشستند. وقتى به اردوگاه رسیدیم و سروكله ى رفقا از دور پیدا شد و احساس امنیت كردم، نارنجك كذایى را كه حالا سیبى سحرآمیز شده بود از جیبم بیرون آوردم و به نیش كشیدم. اگر به عراقى ها آن لحظه كارد مى زدى، خونشان در نمى آمد
ذِکرِ إِمروز: 🍃 {إی‌رَحم‌کنندهٔ‌رَحم‌کنندگان} ۱۰۰مَرتَبِہ...
✅یکی از علتهای واجب شدن روزه ✍میتوان در ماه مبارک رمضان دور از چشم دیگران، غذا خورد و اظهار به روزه داری کرد، اما روزه از عبادتهایی است که اخلاص را بالا میبرد، یعنی تو میتوانی در تنهایی غذا میل کنی اما چون خدا را ناظر میدانی، امتناع میکنی امام علی(ع): خداوند روزه را واجب كرد تا به وسيله آن اخلاص خلق را بيازمايد. 📚غررالحکم و دررالکلم ص۱۷۶
امر به معروف و نهی از منکر
خاطرات مددکار ایثارگر جنگ های کردستان/از معجزه در بیمارستان تا سلاخی بیسیم چی توسط بعثی ها در سن ۱۹ سالگی همسر خود را از دست دادم. این اتفاق تلخ در اوج جوانی تأثیر روحی زیادی در زندگی من داشت و باعث شد خانه نشین شوم و با هیچکس هم ارتباط نداشتم. تا اینکه روزی با خبر شدم تشییع شهدای هوانیروز در اصفهان است در مراسم تشییع شهدا شرکت کردم و آنجا صحنه هایی را که دیدم از خودم خجالت کشیدم. شهناز آقایی هستم متولد سال ۱۳۳۸ در شهر اصفهان و دارای سه فرزند پسر هستم. پدرم بازنشسته ارتش که فردی بسیار مذهبی بود پدرم سال ۱۳۵۵ خود را باز خرید از ارتش کرد و عازم به جبهه شد.۷ برادر و یک خواهر دارم.دو تا از برادرانم جانباز ۵۰ درصد هستند و یکی دیگر از برادرانم جانباز ۲۵ درصد بود و چون شیمیایی شده بود حدود هشت سال پیش به رحمت خدا رفت. برادر دیگرم سرهنگ نیروی هوایی بود و در جبهه جنوب خدمت می کرد. برادر دیگری نیز داشتم که سپاهی بود و حدود شش ماه در لبنان دوره دیده بود و او نیزهم در جبهه های جنوب و هم در جبهه های غرب خدمت می کرد که در اثرسکته جان خود را از دست داد.  انگیزه رفتن به کردستان در سن ۱۹ سالگی همسر خود را از دست دادم.این اتفاق تلخ در اوج جوانی تأثیر روحی زیادی در زندگی من داشت و باعث شد خانه نشین شوم و با هیچکس هم ارتباط نداشتم. تا اینکه روزی با خبر شدم تشییع شهدای هوانیروز در اصفهان است.در مراسم تشییع شهدا شرکت کردم و آنجا صحنه هایی را که دیدم از خودم خجالت کشیدم. متوجه شدم که همسران این شهدا در چه شرایط سختی شریک زندگی خود را از دست داده اند. یکی از شهدا تازه ازدواج کرده بود و یکی دیگر همسر بارداری داشت و این جرقه ای شد در ذهن من برای خارج شدن از منزل و کمک کردن به هموطنان ایرانی ام، بنابراین به جهاددانشگاهی مراجعه کردم و در آنجا مشغول به کار شدم. ادامه دارد......
اینفوگرافیک/سردار سرتیپ محمد حجازی
در محفل انس با قرآن کریم؛ ▪️هدایت قرآنی برای همه زندگی بشر است ❣حضرت (مدظله العالی) قرآن به یک منطقه‌ی محدودی از زندگی بشر اختصاص ندارد؛ هدایت قرآنی، مربوط به همه‌ی گستره‌ی عظیم زندگی بشر است؛ این جور نیست که در یک بخشی انسان را هدایت کند و در بخش دیگری انسان را مهمل بگذارد و بی‌اعتنا عبور بکند. 🗓۱۴۰۰/۱/۲۵ 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"دعای سحر در ارتقاء سطح اعتقادی انسان و امیدوار کردن هر شخص که در سحر آن‌را قرائت کند مؤثر است و بالا بردن اعتماد به نفس انسان و این‌که توکل به خدا چه برکاتی را برای انسان به ارمغان می‌آورد از برکات این دعای شریفه است."
رحيم خوني و نيمه‌جان تو برانكارد دراز به دراز افتاده بود. همه مي‏خنديدند! رحيم گفت: حيف از من كه معجزه بودم و شماها قدرم را ندانستيد. اكبر گفت: بايد آن تركش به زبانت مي‏خورد معجزه! اكبر و بچه‏ها رحيم را كنار خاكريز گذاشتند و هروكركنان رفتند طرف خط‌ مقدم. من ماندم و رحيم. داشت ناله مي‏كرد. با چفيه زخم‏هايش را پانسمان كردم تا خونريزي نكند. داشت زيرچشمي نگاهم مي‏كرد. دلم گرفته بود. از شانس خوبش يك آمبولانس از راه رسيد. پر از مهمات. راننده‏اش كه يك جوان ديلاق و لاغرمردني بود پريد پايين و با هراس گفت: آقا تو را به خدا بياييد كمك. اگر يك تير و تركش به اينها بخورد واويلا مي‏شود. تا چشمش به رحيم افتاد، ناله‏اي كرد و به آمبولانس تكيه داد. رحيم گفت: منو با اين ابوطياره مي‏خواهيد ببريد؟ رفتم طرف آمبولانس و گفتم: پس توقع داشتي بنز سلطنتي برايت بفرستند؟ رو به راننده گفتم: بيا كمك تا زودتر مهمات‏ها را خالي كنيم. با حالي زار كمكم كرد و با مصيبت و بدبختي جعبه‏هاي مهمات را پاي خاكريز برديم. داشتيم آخرين جعبه را مي‏برديم كه ناغافل يك خمپاره در نزديكي‏مان منفجر شد و چند تا تركش به كمر و پاهايم خورد. راننده مي‏خواست فرار كند كه جيغ زدم: كجا؟ من خودم يك طوري سوار مي‏شوم. به اين بنده خدا كمك كن سوار شود. رفتم و جلو نشستم. با پايين پيراهنم زخم‏هايم را بستم. راننده سوار شد. گفتم: پس رحيم كو؟ با چشمان گردشده از وحشت گفت: عقب گذاشتمش. برويم!
ذِکرِ إِمروز: 🍃 {إی‌زنده‌و‌پاینده} ۱۰۰مَرتَبِہ...
در سال ۱۳۵۹ از طرف هلال احمر خبر دادند که شهر سنندج نیاز به مددکار کار دارد و من با چند تن ازدوستان تصمیم گرفتیم به منطقه رویم و خدمت کنیم.از امدادگری چیزی نمی دانستم و ابتدا تنها به عنوان یک مراقب در کنار مجروحین در بهداری سنندج بودم.کم کم از پزشکی که باتفاق همسرش برای خدمت رسانی آمده بود کار یاد گرفتم و امدادگری می کردم. روزها چند نفر می شدیم و به اطراف سنندج می رفتیم.در آن زمان در کردستان فقر مالی و فقر فرهنگی زیادی حاکم بود و سپاه تاکید داشت که ما این برنامه را داشته باشیم و به آنها کمک کنیم.سپاه در کردستان کتابخانه هایی زده بود و در آنجا کارهای فرهنگی متعددی از جمله مسابقه،امانت کتاب و… انجام می داد و از طریق همین کتابخانه ها نیرو جذب می کرد. در ابتدا مردم با ما همکاری نداشتند و تصور آنها این بود که ما آمده ایم تا آنهارا شیعه کنیم و دین آنها را بگیریم،آمده ایم تا شهر آنها را تصرف کنیم! در کردستان گروهک هایی از جمله کوموله و دموکرات وجود داشتند که تقریبا از هر قوم و فامیلی در این گروهک ها بودند و چون این گروهک ها مردمی بودند نمی شد آنها را شناسایی کرد .روزها دوست ما بودند و شب ها دشمن! آنها جنایت های زیادی را مرتکب شدند، جلو اتوبوس ها و مینی بوس ها را می گرفتند و مردم را دستگیر و شکنجه می کردند.ماشین های حمل گوشت یا غذا را با آرپی جی زده بودند و وقتی آنها را می دیدیم آنقدر سوخته شده بودند که نمی توانستیم تشخیص دهیم کدام گوشت بوده و کدام بچه های حمل غذا! بچه های کردستان خیلی مظلومانه شهید شدند. در جنگ جنوب اطراف بچه ها همه دوست بودند و دشمن در مقابل بود ولی در کردستان دشمن مشخص نبود کجاست! ادامه دارد.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺️ رهبر انقلاب: به نظر من اگر ما نشاط اجتماعی میخواهیم، اگر امید و شادابی و سرزندگی میخواهیم، اگر طراوت در نسلهای جوانمان میخواهیم، باید به این گزاره‌ی ملکوتی و قرآنی ایمان بیاوریم؛ این «یَستَبشِرونَ» خیلی مهم است. «وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا‌ هُم یَحزَنون». 🗓۱۳۹۹/۰۶/۳۱
🌹راهکارهای زندگی موفق در جزء هشتم قرآن کریم.