هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: روش مناظره
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد
من با یک یمانی بحث کردم، گفت امام زمان بچه دارن و ۵۰ تا حدیث برام فرستاد.
من هم در جواب گفتم روایاتی داریم که تصریح کرده قائم فرزند نداره، ولی اون بلاکم کرد، چرا؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
اینکه شما فرموده اید: روایاتی داریم، ظاهراً فقط دو روایت بیشتر نیست که نفی فرزند کرده که به احتمال قوی، آن دو روایت یکی هستند و دو جور نقل شده اند لذا یک روایت بیشتر وجود ندارد در حالیکه در مقابل این تک روایت، آنها به خیال خودشان 50 حدیث درباره فرزند داشتن امام دوازدهم جمع کرده اند لذا منطقی نیست که شما با یک روایت که سندش ضعیف است به جنگ 50 روایت مورد ادعای آنها بروید که ادعای تواتر مضمونش را دارند. در نتیجه اگر مخاطب شما تمایلی به ادامه بحث نداشته، چون روش شما را عاری از علم و منطق دیده.
بلکه بحث منطقی این بود که بگویید حتی یکی از آن احادیث ضعیف، تصریح نکرده که این فرزندان در دوره غیبت متولد می شوند.
بله از آنجا که این جریان اخباری صرف هست، نمی تواند همان یک حدیث را هم رد کند لذا رو به تاویلات باطل آورده و می گوید مراد از قائم در این حدیث، مهدی دوازدهم است!!! که جوابش را در کتاب لوح و قلم آورده ام.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: امام معجزه ندارد!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام
شما تصور می کنید وقتی امام مهدی علیه السلام بیاید کارهای جادویی میکند، با یک نظر سلاح را از کار می اندازد و یا موشکی را منحرف میکند، اینطور نیست گرامی. چرا چون اونم بشری مثل ماست.
اگر امام با معجزات بیاد که اصلاً جنگی نمی شود اما اینطور نیست چون بیشتر مردم به ایشان ایمان نمی آورند.
معجزه اصلا باعث ایمان نیست. موسی علیه السلام بارها معجزه کرد چرا چون ایمان افراد دوروبرش ضعیف بود، اگر اونها گیر نمی دادند لازم نبود او از خدا بخواد تا قدرت افسانهای بهش بدهد، پس بیشتر مراقب باشید.
پیامبر از مردمش خواست که از نبی خویش طلب معجزه نکنید و قوم ثمود این کار را کردند و به عذاب الهی دچار شدند.
سلاح امام همان دعایی است که مستجاب میشود.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
برادر. اگر به جای حرفهای احمد بصری احادیث معتبر اهل بیت علیهم السلام را مطالعه می کردید چنین شبهاتی به ذهنتان نمی رسید.
۱. ما چیزی را تصور نکرده ایم بلکه این تصریح روایات است که تمام مواریث و معجزات انبیاء نزد حضرت مهدی علیه السلام می باشد. همچنین احادیث معتبری که درباره قدرت یارانشان و امدادهای غیبی خداوند درباره ایشان وارد شده، همه خبر از خارق العاده بودن کارهای آنها می دهد.
۲. اینکه سلاح ها از کار بیفتند هیچ بُعدی ندارد زیرا نه تنها با سلاح های امروزی نمی توان با چند هزار نفر به جنگ دنیا رفت که اصل استفاده از اسلحه امروزی با تشکیل حکومت عدل جهانی همخوانی ندارد چون اینگونه سلاحها تر و خشک را با هم می سوزاند.
۳. اینکه امامها بشری مثل ما هستند فقط مستقل بودن ایشان در اظهار معجزه را نفی می کند نه مطلق معجزه را. برای همین می بینیم که تک تک امامها علیهم السلام دارای معجزات متعددی بوده اند که در کتاب های روایی ثبت شده است.
۴. چرا گمان می کنيد اگر امام علیه السلام با معجزه بیایند جنگی اتفاق نمی افتد؟ مگر فرعون با دیدن معجزات متعدد حضرت موسی علیه السلام باز هم به سمت ایشان لشکرکشی نکرد؟
۵. اینکه بیشتر مردم ایمان نمی آورند دقیقاً خلاف حدیث اهل بیت علیهم السلام است که می فرمایند با صیحه اول، تمام اهل زمین ایمان می آورند و فقط عده ای از باطل گرایان با ندای دوم که توسط شیطان زده می شود گول می خورند.
۶. ما باید طبق متون دین سخن بگوییم نه اینکه از تخیلات خود مطلبی بیان کنیم. اگر شما قرآن را بخوانید خواهید دید که از همان اولین لحظه نبوت، دو معجزه بزرگ در اختیار حضرت موسی علیه السلام قرار گرفت نه اینکه به قول شما افراد دور و برش از بس گیر دادن از خدا خواست قدرت افسانه ای بهش دهد.
۷. اینکه هر کس با معجزه ایمان آورده، ایمانش ضعیف بوده، بر خلاف قرآن است زیرا تمام ساحرانی که به موسی و هارون علیهما السلام ایمان آوردند توسط رویت معجزه بود و ایمانشان هم از همه بنی اسرائیل راسخ تر و محکم تر بود تا جایی که همه شان به دار و صلیب زده شدند اما دست از ایمانشان بر نداشتند.
۸. در مورد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله هم شما پیرو رشید رضا در تفسیر المنار شدید که با نگاه به چند آیه گمان کرده پیامبر اسلام از معجزه استنکاف داشته اند و تنها معجزه ایشان قرآن بوده و حتی معجزه شق القمر را با همه روایاتی که در صحاح شان آمده رد می نماید!
ما در کتاب طریق الهدایه عموم آیات مورد استناد او را آورده و با بررسی دقیق ثابت کرده ایم: پیامبر صلی الله علیه و آله فقط در برابر بعضی درخواست ها یا درخواست بعضی افراد استنکاف داشته اند و علتش هم این بوده که آنها معجزه را به بازی گرفته بودند و قصد ایمان آوردن نداشتند.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: پس چرا؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم
به یکی از اتباع گفتم صیحه راه شناخت امام زمان علیه السلام هست و در روایات هم آمده که هرچه بر شما مشتبه بشود صیحه جای شک و شبهه برای کسی باقی نمیگذاره.
گفت اگر بر کسی مشتبه نمیشه پس چرا خیلی از مردم ایمان نمیارن؟
چی جواب بدم؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
چقدر جالب.
حدیث تصریح می کند فیومن اهل الارض، ایشان می گوید بیشتر مردم ایمان نمی آوردند!!!
این سوال نخ نما شده، ۱۳۰۰ سال پیش از امام صادق علیه السلام پرسیده شد. اگر فقط،اندکی به جای خواندن حرفهای این مدعی، برای مطالعه احادیث معتبر اهل بیت علیهم السلام وقت می گذاشتند الآن چنین شبهه ای را مطرح نمی فرمودن.
در بیش از ده حدیث بیان شده که دو نداء خواهد بود.
ندای اول هیچ شبهه ای ندارد و مشتبه نیست و تصریح حدیث هم اینست که همه اهل زمین ایمان می آورند، اما به فاصله بیش از دوازده ساعت ابلیس ندای دیگری می دهد کهمضمونش مظلوم کشته شدن عثمان است.
خوب مردم آمریکا و اروپا و چین و روسیه که اصلا نمی دانند عثمان کیست تا بخواهند گول این نداء را بخورند، پس روشن است آنها که فریب می خورند عده ای از متعصبان اهل سنت می باشند و بس.
در احادیث اهل بیت علیهم السلام هم جنگ حضرت در منطقه حجاز و عراق و شام دانسته شده نه در تمام دنیا.
و اصلا تصریح حدیث این هست که بعد از ندای ابلیس، مبطِلان به شک می افتند و مبطِل یعنی کسی که کلاً به باطل گرایش دارد و مثل فرعون هر معجزه ای ببیند نمی تواند آن را بپذیرد و انگی به آن وارد می کند.
پس
صیحه ابداً شبهه ناک نیست و این را خود اهل بیت علیهم السلام فرموده اند، و آنکه بعد از ندای ابلیس به شک می افتد، بی ندای شیطان هم اهل گرایش به حق و حقیقت نبوده است.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: تناسخ در قرآن!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد فرقه رایات سود ادعا می کنن تناسخ در قرآن آمده، از جمله، امام عسکری ع در تفسیر آیه ۲۸ سوره بقره می فرمایند:
پیامبر اکرم ص به کفار قریش فرمود:... (در حالی که شما مردگان بودید) در پشت پدران و رحم مادرانتان و (او شما را زنده کرد) [تناسخ اول] یعنی شما را از پشت پدران و مادران، زنده بیرون آورد. (سپس شما را می راند) یعنی به گور برد (و بار دیگر شما را زنده می کند)، [تناسخ دوم] و در قبرها به سبب ولایت پیامبر ص و امام علی ع نعمت و عقوبت می دهد. (سپس به سوی او بازگردانده می شوید) در سرای دیگر به اینکه در قبر دوباره می میرید و برای برانگیخته شدن زنده می شوید و به سوی آنچه وعده داده شده بودید بر می گردید.
سوال کردند که آیا در عالم قبر هم پاداش و عذاب داریم ؟ فرمود بله سوگند به کسی که محمد را بر انگیخت و او را پاک و راهنما و مهدی قرار داد.
📚 تفسیر البرهان ج ١، ص ١٨٢، ترجمه محمد رحمتی
همانگونه که شاهد هستیم امام حسن عسکری ع در این تفسیر تناسخ را به شیوه ای ساده برای ما بیان می کنند. و منظور امام از اینکه در قبر به ولایت پیامبر ص و امام علی نعمت و عقوبت می دهد روز بازگشت و رجعت مومنان و کفار است در روز قیام قائم ع و الا انسان مرده چگونه عقاب و نعمت دارد.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
این آیه و آن تفسير هیچ ارتباطی به تناسخ ندارند و سیر طبیعی زندگی بشر را ترسیم می کنند که:
۱. ابتدا نطفه ای غیر ممزوج در صلب پدر هستند و این را حالت مرگ فرض کرده اند. (مرگ ارحامی)
۲. سپس نطفه ای ممزوج گشته و به دنیا می آیند. (حیات دنیوی)
۳. سپس می میرند (مرگ دنیوی)
۴. سپس در عالم برزخ به آنها بدن قالب مثالی داده می شود تا مورد پاداش يا عذاب قرار گیرند. (حیات برزخی)
۵. و هنگام قیامت برای انتقال از برزخ می میرند (مرگ برزخی)
۶. و با خاکی از جسم خود برای محشر زنده می شوند و دیگر هرگز نمی میرند (حیات اخروی)
پس نه پاداش و جزا در قبر، به معنای رجعت است و نه رجعت هیچ ارتباطی به تناسخ ندارد، چون رجعت یعنی بازگشت روح به بدن خودت ولی تناسخ یعنی حلول روح در بدنی جدید با شخصیتی جدید.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: همان وحی!!!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم
اتباع احمد بصری میگن صیحه همان وحی هست و اینجوری نیست که جبرئیل ندا بده.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
خوب این خلاف تمام احادیثی است که درباره کیفیت ندای آسمانی توسط اهل بیت علیهم السلام به دست ما رسیده.
بماند که وحی اصلاً به معنای صدای مخفی و پنهان و غیر قابل حس برای دیگران است بر خلاف صیحه که اصلاً یعنی صدای بلندِ شنیدنی.
پس اینکه گفته شود صیحه یعنی وحی عین اینست که گفته شود احمد بر حق است یعنی احمد باطل است!!!
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: یمانی لقب است!!!!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم
اتباع بصری:
ببین یمانی لقب هست یعنی یمین یعنی کسی که دست راست امام زمان هست سید احمدالحسن وصی و فرستاده ایشان مصداق یمانی موعود است
پیامبر ایمان رو یمانی توصیف کردند پس یمانی صفت هست
رسول خدا فرمود:
خیر الرجال اهل الیمن و الایمان و انا یمانی
بهترین مردان اهل یمن و ایمان یمانی و من یمانی هستم
📗الاصول السته عشر ص ۸۱
📗بحار الانوار ج ۵۷ ص ۲۳۲
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
یمانی لقب نیست بلکه وصف است. لقب یعنی مثل فامیل، به آن لفظ خوانده می شود در حالیکه شخص مورد نظر اسم یا فامیلش یمانی نیست بلکه مثل ما که اهل ایران هستیم و به ایرانی توصیف می شویم، او نیز به یمانی توصیف می شود.
حال یمانی یعنی چه؟ در هر کتاب لغتی نگاه کنید خیلی واضح گفته شده اسم منسوب به یمن یعنی اهل یمن.
یمانی هیچ ربطی به کلمه یمین و دست راست ندارد و جز بی سوادی یا غرض ورزی نمی تواند یمانی را گرفته شده از یمین بداند.
جالب اینکه صاحب متن در ادامه، از لقب بودن یمانی دست کشیده و گفته: پس یمانی صفت است!!!
خوب از کسی که فرق لقب و صفت را نمی فهمد انتظاری نیست این را هم نفهمد که یمانی از یمین گرفته نشده.
اما اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله یمانی موعود را توصیف کردند دروغ محض است.
و اینکه فرموده باشند خیر الرجال اهل الیمن... که دقیقا سخن ما را تایید می کند: اهل یمن نه اهل یمین، پس اگر در ادامه فرموده باشند و انا یمانی یعنی تعلق خاطر به یمن دارم. هر چند که این حدیث، خبر واحد بی سندی است که هیچ چیزی را نمی تواند ثابت کند.
جالب اینکه اینها کاسهی داغ تر از امامشان هستند چون احمد، یمانی را همان اهل یمن می داند منتها ادعا می کند که مکه جزو یمن بوده و چون جد او ۱۵۰۰ سال پیش در مکه متولد شده پس این شده یمانی!!! ولی اتباعش از او بیشتر فهمیده اند که یمانی یعنی اهل یمین و دست راست!!!
حال از همه اینها که بگذریم، احمد، نه دست راست حضرت مهدی علیه السلام است و نه هیچ ربطی به یمن و یمین دارد و اگر یک کلمه می گفت در یمانی بداء حاصل شده و قرار نیست بیاید خیلی سنگین تر بود تا بگوید خودم یمانی هستم:
متولد بصره، ظاهر شده در نجف= یمانی!!!
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: بهائیت جدید
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم
اینکه گفته می شود فرقه یمانی ورژن جدید بهائیت است به چه معناست؟
از چه جهاتی شباهت دارند؟
توضیحی میفرمایید لطفا
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
یعنی دقیقا همان ادعاهای بهائیت را با کمی تغییر دارند.
۱.آنها ادعای الوهیت داشتند احمد هم دارد.
۲.آنها ادعای عدم ختم نبوت داشتند احمد هم دارد.
۳. آنها به بیست چهار وصی قائل شدند احمد هم همین طور.
۴. آنها منکر عصمت کبرا بودند احمد هم همین طور.
۵. آنها مدعی تولد مهدی در آخر الزمان بودند احمد هم همین طور.
۶. آنها مدعی بودند امر جدید یعنی امامت جدید احمد هم همین طور. اینکه قائم به امر جدید می آید یعنی امامی که مردم او را نمی شناخته اند.
۷. آنها مدعی بودند امر مخفی یعنی مهدویت همین کسی که آمده احمد هم همین طور.
۸. آنها مدعی بودند تمام علما کافر و فاجر و فاسق اند احمد هم همین طور.
۹. آنها منکر علوم اسلامی از جمله رجال، فقه، اصول و منطق بودند، اینها همهمین طور.
۱۰. آنها قرآن را تفسیر به رای می کردند احمد هم همین طور.
۱۱. آنها تمام مستند خود را احادیث بی سند و مجمل و مبهم و متشابه قرار داده بودند احمد هم همین طور.
۱۲. آنها بسیاری از اوقات احادیث را با یعنی یعنی کردن و تاویلات خنک بر جریان خود تطبیق می دادند احمد نیز همین طور.
۱۳. آنها منکر معجزه به عنوان راه شناخت بودند احمد نیز همین طور.
۱۴. آنها قائل به تناسخ بودند احمد نیز با ادعای شباهت عیسی و شتریت صالح همین طور.
۱۵. آنها می گفتند بهاء ظهور همان عیسی است و احمد هم می گوید مراد از شبیه عیسی در نسل امیر المومنین علیه السلام من هستم.
۱۶. آنها با استفاده گسترده از علم ابجد و علم حروف و مسائل رازگونه به زور وانمود می کردند که همه عوالم غیوب و شهود بر حقانیت این دعوت گواهی می دهد، اینها هم همین طور.
۱۷. آنها به طور گسترده از بداء سوء استفاده می کردند و اینها هم همین طور.
۱۸. آنها نگاه تکفیری و خونباری به منکران و مخالفان خود داشتند و اینها نیز.
۱۹. آنها منکر خمس بودند اما هر چه پیروانشان داشتند به بهانه های مختلف از آنها می گرفتند و احمد نیز.
۲۰. آنها مدعی پرچمدار وحدت جهان بودند اما حتی نتوانستند وحدت را در میان خودشان حفظ کنند و چندین فرقه شدند و اینها نیز.
۲۱. آنها دلخوش به خواب و کشف و شهود بودند و اینها نیز.
۲۲. آنها با گندهگویی تمام ادیان جهان را به مبارزه و مناظره علمی می خواندند حال آنکه ادیان جهان پشیزی برای آنها ارزش قائل نبودند تا جوابی به آنها دهند و آنها مزوّرانه، این را برای پیروان، حمل بر عجز جهان و جهانیان از پاسخ دادن به ایشان می نمودند، و پیروان سادهی احمد نیز.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: سفیانی علامت نیست!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
اینکه گفته می شود خروج سفیانی نشانه ظهور است که ما می توانیم با آن ظهور را بشناسیم اشتباه است زیرا ابهاماتی درباره شخصیت او وجود دارد که کار را برای شناخت او قبل از ظهور سخت می کند و ما قبل از ظهور نمی توانیم او را بشناسیم و در اصل سفیانی را با امام میشناسیم به این معنا که امام ظهور می کند و بعد اولین فردی که به جنگ امام می رود سفیانی است و ما میشناسیم او که قبل از ظهور جنگ کرد و حاکم شد سفیانی بود وگرنه قبل از ظهور سفیانی را نمی شناسیم تا بفهمیم ظهور نزدیک است.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
مهربان، حضرت صادق عليه السلام در حدیث معتبر می فرمایند سفیانی به عنوان علامت برای شما کفایت می کند، شما می فرمایید سفیانی علامت نیست؟!
این خلاف آخرین توقیع مهدوی است که سفیانی را به عنوان علامت پایان عدم مشاهده ذکر کرده اند.
فقط کافی بود یک دوره روایات اهل بیت علیهم السلام را درباره سفیانی مطالعه می نمودید تا نظر ایشان برایتان روشن شود.
تصور شما اشتباه است و سفیانی هیچ ابهامی ندارد و مجموع حرکاتی که انجام می دهد روشن می کند او سفیانی است.
همچنانکه بعد از سفیانی و قبل از هجوم لشکر وی به مدینه، صیحه رخ می دهد، که روشن می کند این سفیانی بوده، پس چنین نیست که تا به جنگ حضرت نرود ما او را نشناسیم بماند که نه تنها او اولین کسی نیست که با حضرت می جنگد که او اصلاً به جنگ حضرت نمی رود بلکه حضرت به جنگ وی می روند.
بله سفیانی علامت ظهور نیست، اما علامت قرب ظهور است.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: سفیانی قابل شناخت نیست!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سفیانی قبل از ظهور شناخته نمی شود. ما روایات فراوانی داریم که ظهور مانند قیامت ناگهانی اتفاق می افتد اگر به طور مثال ۱۵ ماه قبل ظهور سفیانی بیاید و همه بفهمند سفیانی آمده دیگر ناگهانی بودن ظهور معنا ندارد چون در زمان سفیانی همه مشخص میکنند که ۱۵ ماه بعد امام ظهور می کند. در حالی که طبق روایات هیچ کس نمی تواند برای ظهور زمانی مشخص کند.
سفیانی قطعی است اما اینکه همه بفهمند این فرد که قتل عام می کند و حاکم می شود سفیانی است مخالف روایات است.
ما سفیانی را بعد از خروجش با عنوان سفیانی نمی توانیم بشناسیم.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
مهربان امام صادق علیه السلام می فرمایند وقتی سفیانی خروج کرد با سلاح به سمت ما بیایید، شما می گویید سفیانی قابل شناخت نیست؟!
در این صورت امام چه می فرمایند؟
من بارها از همه کسانیکه درباره سفیانی سخنانی مطرح می کنند خواسته ام که فقط یک دور روایات سفیانی را مطالعه کنند تا خیلی از تصورات شخصی یا ابهامات در این موضوع برطرف شود.
۱. تعداد روایات سفیانی بسیار بیشتر از تعداد روایات ناگهانی بودن ظهور است و من نمی دانم اینکه می فرمایید تعداد آنها فراوان است شمرده اید یا بر اساس تصورات ذهنی می گویید، چون حقیر فراوانی درباره آنها ندیده ام.
۲. ناگهانی بودن ظهور منافاتی با شناخت سفیانی ندارد چون در آن زمان مردم منطقه به شدت در هراس از حملات او هستند که ناگهان صیحه زده می شود.
۳. تعیین زمان توسط ما انکار شده، نه توسط خود اهل بیت علیهم السلام که خودشان گفته اند بعد از سفیانی فلان مقدار بعد، ظهور رخ می دهد.
۴. علامتی که قابل شناخت نباشد، چگونه علامت معرفی شده است؟؟؟ و اصلاً برای چه اینقدر چیزی را گفته و تکرار و اصرار کرده اند که کلاً قابل شناخت نیست؟
ما به جای دقت در الفاظ روایات اهل بیت علیهم السلام، نباید از ذهنیات خود اشکال و جواب مطرح می کنیم.
امام صادق علیه السلام می فرمایند سفیانی به عنوان علامت برای شما بس است، و می گویند وقتی سفیانی خروج کرد به سمت ما بیایید، و می گویند چون سفیانی خروج کرد به مکه روید، و در آخرین توقیع به عنوان غایت نفی مشاهده ذکر گردیده، آن وقت اما ما بگوییم سفیانی اصلاً قابل شناخت نیست؟
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: رجعت و تناسخ
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
استاد وقتی به رایاتی ها می گوییم رجعت بازگشت روح به همان جسم قبلی است می گویند انسان در یک دوره زندگی خودش نیز یک جسم ندارد بلکه سلول های بدن انسان دائماً در حال تغییر است و جسم مادیِ الآن شما کاملاً با جسم دو سال پیش شما فرق می کند لذا وقتی جسم دائماً در حال تغییر است پس اصلاً درباره معاد جسمانی نیز قطعاً این جسم وارد معاد نمی شود چون این جسم همانند دو سال پیش که سلول های شما از بین رفته کاملاً از بین می رود.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
آنچه آنها درباره تغییر جسم به واسطه تغییر سلولها گفته اند عقلی است نه عرفی، و دین در مسائل عرفی، عقلی نگاه نمی کند. لذا چون عرف، این بدن را همان بدن می داند دین نیز آن را یکی بیشتر نمی بیند. در نتیجه چندگانگی بدن ما به جهت تغییرات سلولی هیچ ربطی به تناسخ ندارد.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: تناسخِ مقید!!!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام
یکی از شبهات محوری فرقه رایات بحث تناسخ و رجعت است.
اینها اصل رجعت را بر پایه تناسخ پذیرفته اند.
اینها می گویند کلا 4 روایت درباره تناسخ در روایات وجود دارد
3 روایت به طور مطلق تناسخ را باطل اعلام کرده
اما یک روایت تناسخ باطل را مقید کرده و گفته اهل تناسخی کافر هستند که قیامت و معاد و جزا و پاداش و بهشت و جهنم را منکر شوند و لذا پذیرش تناسخ در عین اینکه ما معتقد به معاد باشیم ایراد ندارد.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
اولاً به صرف اینکه روایتی مقید باشد دلیل نمی شود اطلاق روایات مقابل را تقیید بزنیم چون گاهی اوقات دلیل مطلق ابای از تقیید دارد یعنی جوری سخن گفته که قابل قید زدن نیست. پس باید آن سه روایت دیگر را هم دید بعد نظر داد.
ثانیاً قاعده تقیید جایی جاری است که دلیل مطلق و دلیل مقید متنافیان باشند نه مثبتان. زیرا دو دلیل مثبت، مشکلی با هم ندارند که محتاج به قاعده تقیید باشند. لذا در این روایت تناسخ به این معنا رد شده و در آن سه تناسخ به صورت مطلق رد گشته.
ثالثاً به نظر حقیر متن این روایت به گویش ائمه علیهم السلام نمی خورد و فکر نمی کنم اصلاً از ایشان صادر شده باشد.
رابعاً من هیچگاه از اعتبارسنجی سند کوتاه نمی آیم لذا این روایت که مرسل است و باید آن سه روایت دیگر بررسی سندی شود تا بتوان نتیجه ای گرفت.
خامساً بحث تناسخ از ضروریات دین است که اصلاً حدیث محور نیست. و البته ظاهراً ما دو طائفه تناسخی داشته ایم: ۱. یهود ۲. دهری. و این صفاتی که در این روایت بیان شده تماماً مربوط به دهری هاست که معاد را قبول نداشته اند نه یهود.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: چرا اسم نیامده؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم
چرا در قرآن اسمی از اهل بیت علیهم السلام نیامده؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
چون طبق مبنای مشهور، اگر اسم آورده میشد انگیزه تحریف قرآن توسط غاصبان ولایت به وجود می آمد.
قرآن از هیچ کس نام نبرده، نه دوست و نه دشمن.
بر خلاف روایات که دقیقاً همه چیز را بیان کرده و دوست و دشمن را شناسانده اند.
پس سناریوی رمزگونه بودن مهدیین واقعاً سبک و غیر قابل قبول است.
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
قرآن که قابل تحریف نیست که انگیزه تحریفش به وجود بیاد یا نه!
اهل بیت ذکر میشدن یا نمیشدن فرقی نمیکرد، چون قرآن یکی از اعجازش غیرقابل تحریف بودنشه.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
قرآن قابل تحریف به زیاده نیست چون آیاتش معجزه است و کسی نمی تواند مثل آن بسازد.
اما قابل تحریف به نقیصه هم نیست؟
کم نشدن از قرآن به واسطه تمهیدات متعددی بوده که نگذارد قرآن تحریف شود. و یکی از موارد آن اسم نبردن از هیچ شخص است.
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
قرآن قابل تحریف نیست
تحریف به نقیصه هم یه جور تحریفه
و جایی استثنایی برای تحریف قائل نشدن
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
بزرگوار اینکه قرآن قابل تحریف نیست که در قرآن يا روایات به این بیان نیامده.
بلکه عدم امکان تحریف به زیاده از آیات تحدی فهمیده می شود که وقتی نمی توانند آیه ای مثل قرآن بیاورند پس تحریف به زیاده ممکن نیست.
اما تحریف به نقیصه، نظریه مشهور شیعه و سنی است و الا قائل به نقیصه وجود داشته و دارند و کسی به عدم امکان تحریف به نقیصه استناد نجسته جز افراد کمی.
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
اون آیه که خدا میفرماید خودم نگهبان قرآنم پس معنیش این نیست که دست همه تحریفات ازش کوتاهه؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
این یک تفسیر از آیه است و البته طبق همان تفسیر، منافاتی ندارد که با همینگونه تمهیدات، جلوی تحریف به نقیصه را بگیرند.
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
اگر قائل به نقیصه وجود داره
از کجا مطمئنین که حذف نشده؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
چون ما هم دلیل های دوازده گانه خودمان را داریم
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
یعنی نتیجه ای که میشه از فرمایشات شما بگیرم اینه که امکان نقیصه وجود داره
اما انجام نشده؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
امکان عقلی، نه امکان وقوعی
البته آنچه دارم می گویم طبق نظر مشهور شیعه است و الا شخص بنده، امکان عقلی آن را نیز قبول ندارم و معتقدم چیزی که معجزه است به هیچ نحو قابل تصرف بشر نیست پس همانگونه که سحره نمی توانند مانند مار حضرت موسی علیه السلام بیاورند آن را هم نمی توانند بکشند يا کور کنند.
ولی برخی این دلیل را به قتل شتر حضرت صالح علیه السلام نقض می کنند که معجزه بود و کشته هم شد.
و من پاسخ می دهم که شتر حضرت صالح علیه السلام، صرف آمدنش از داخل صخره معجزه بود نه کل وجودش، لذا قابلیت کشته شدن داشت.
اما مار حضرت موسی علیه السلام که از عصا تبدیل شده بود، کل وجودش معجزه بود لذا قابل سلطه بشر نبود و قرآن نیز کلش معجزه است.
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
دلایل دوازده گانه ای که اثبات میکند این امکان اتفاق نیفتاده کدامند؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
در کتب اعتقادی بیان شده و کتاب های متعددی هم در خصوص عدم تحریف نگاشته شده است از جمله کتاب استاد میلانی.
از جمله دلائل، حدیث ثقلین است که در آن تصریح شده: تا وقتی به هر دو چنگ بزنید هرگز گمراه نمی شوید و چیزی که چنین خاصیتی داشته باشد امکان وقوعی تحریف به نقیصه در آن منتفی است.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: پس دو قائم!!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد وقت به خیر
اتباع احمد می گویند
روایاتی هست که میگن امر امام مهدی ع یک شبه اصلاح می شود و روایاتی هم داریم که تعیین کنندگان ظهور دروغگو هستند
و از اون طرف روایات نشانه های حتمی ظهور را داریم که اگه رخ دادند بعد چند ماه یا چند روز امام زمان ع ظهور می کنند یعنی با روایات حتمی می تونیم وقت ظهور رو بدانیم
میگن این دو دسته روایات در تعارض هستند ولی اگر دو مهدی و دو قائم قبول کنیم تعارض از بین می رود
یعنی آن مهدی که امرش یه شبه اصلاح می شود و قبل علائم حتمی می آید و هیچ کس از ظهورش چه چند قبل ماه و چه چند روز خبر ندارد او احمد است.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
اینکه تعیین کنندگان ظهور دروغگویند شامل خود ائمه علیهم السلام نمی شود و ذکر علائم ظهور، به معنای وقت خاصی نیست چون نگفته اند سال فلان ظهور رخ می دهد، بلکه پس از رخداد آن علائم معلوم می شود چیزی تا ظهور نمانده است.
و اما اینکه امر ظهور یک شبه اصلاح می شود چه ربطی به عدم رخداد علائم دارد؟!
یک شبه اصلاح می شود نه اینکه یک شبه بدون علامت رخ می دهد.
یک شبه یعنی ایشان غریب و غائب و تنهاست و به یک شب، ظاهر شده و دارای ۳۱۳ یار با وفا گشته و به قدرت و شوکت می رسد، درست مثل یوسف علیه السلام که کارش یک شبه اصلاح شد اما مقدمات خودش را داشت که پادشاه خواب ببیند و معبّران از تعبیر عاجز شوند و آن زندانی یاد حضرت بیفتد و تعبیر را از حضرت بگیرد و به پادشاه بدهد و مجلس استفسار از زنان تشکیل شود که چرا یوسف زندان است و آنها به بی گناهی او و گنهکاری خود اعتراف کنند و حضرت از زندان آزاد شود و از پادشاه بخواهد که او را خزینه دار مصر قرار دهد تا با همه این مقدمات، از سیاهی زندان، به تخت عظمت سلطان در آید.
بماند که در برخی روایات اصلاح، تصریح شده که درباره نهمین فرزند حسین علیه السلام است نه چهاردهمی که احمد ادعایش را دارد:
قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ ع فِي التَّاسِعِ مِنْ وُلْدِي سُنَّةٌ مِنْ يُوسُفَ وَ سُنَّةٌ مِنْ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ ع وَ هُوَ قَائِمُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ يُصْلِحُ اللهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمْرَهُ فِي لَيْلَةٍ وَاحِدَةٍ. كمال الدين ج1 ص317 ح1
و اما احمد، مگر امر او یک شبه اصلاح شده؟!
او مدتها در حوزه علمیه بوده و بلوا راه انداخته و کم کم ادعاهای خود را آشکار و ارتقا داد تا تبدیل به یمانی و قائم شد.
پس هیچ تعارضی بین این سه دسته روایات نیست تا به راه حل دو قائم و دو مهدی پناه برده شود؟!
و کار احمد هم در یک شب اصلاح نشده و هیچ انطباقی با این روایات ندارد.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: شناخت واجب نیست؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد
شما این نظر را قبول دارین که شناخت علائم ظهور واجب نیست؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
ظاهراً مراد فرد منکر وجوب، عدم وجوب شناخت مصداق علائم محتوم هست، نه عدم وجوب شناخت مفهوم علائم محتوم.
مراد از مفهوم علائم محتوم این هست که بدانیم فلان علامت ها حتماً قبل از قیام قائم آل محمد علیه السلام اتفاق خواهد افتاد.
منظور از مصداق علائم محتوم این هست که برویم این علامت ها را بشناسیم که چه کسی سفیانی است چه کسی یمانی است.
ظاهراً مقصود کسی که می گوید شناخت علائم محتوم واجب نیست، شناخت مصداق است نه مفهوم.
و الا این همه روایت درباره بیان و تکرار و تاکید بر علائم محتوم برای چه صادر شده؟ برای که صادر شده؟
وَ كَفَى بِالسُّفْيَانِيِّ نَقِمَةً لَكُمْ مِنْ عَدُوِّكُمْ وَ هُوَ مِنَ الْعَلَامَاتِ لَكُمْ. الغيبة للنعمانی ص۳۰۰ ح۳
وَ كَفَاكُمْ بِالسُّفْيَانِيِ عَلَامَةً. الكافی ج۸ ص۲۶۴ ح۳۸۱
بلکه در روایات امر صریح نسبت به آنها شده و فرموده اند:
أَمْسِكْ بِيَدِكَ... وَ خُرُوجَ السُّفْيَانِيِّ وَ قَتْلَ النَّفْسِ وَ جَيْشَ الْخَسْفِ وَ الصَّوْتَ قُلْتُ وَ مَا الصَّوْتُ أَ هُوَ الْمُنَادِي فَقَالَ نَعَمْ وَ بِهِ يُعْرَفُ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ. الغيبة للنعمانی ص۲۵۸ ح۱۶
يَا جَابِرُ الْزَمِ الْأَرْضَ وَ لَا تُحَرِّكْ يَداً وَ لَا رِجْلًا حَتَّى تَرَى عَلَامَاتٍ أَذْكُرُهَا لَكَ إِنْ أَدْرَكْتَهَا أَوَّلُهَا اخْتِلَافُ بَنِي الْعَبَّاسِ وَ مَا أَرَاكَ تُدْرِكُ ذَلِكَ وَ لَكِنْ حَدِّثْ بِهِ مَنْ بَعْدِي عَنِّي وَ مُنَادٍ يُنَادِي مِنَ السَّمَاءِ. الغيبة للنعمانی ص۲۷۹ ح۶۷
الْزَمْ بَيْتَكَ وَ كُنْ حِلْساً مِنْ أَحْلَاسِهِ وَ اسْكُنْ مَا سَكَنَ اللَّيْلُ وَ النَّهَارُ فَإِذَا بَلَغَكَ أَنَّ السُّفْيَانِيَّ قَدْ خَرَجَ فَارْحَلْ إِلَيْنَا وَ لَوْ عَلَى رِجْلِكَ. الكافی ج۸ ص۲۶۴-۲۶۵ ح۳۸۳
بماند که برخی مراجع، صریحاً فتوا به وجوب شناخت اصل این علائم داده اند تا مانع گمراه شدن افراد شود، و این فتوا برای کسی که خودش مجتهد نیست، فصل الخطاب می باشد:
التنبيه السادس: هل يجب معرفة علائم الظهور الّتي من جملتها خروج الدجّال، ليعلم به عند وقوعه، و يعرف المحقّ من المبطل، و يميز بين الخبيث و الطيّب؟ الظاهر هو وجوبها؛ حذرا عن الوقوع في الضلالة، و دفعا للضرر المحتمل، و يمكن أن يقال: إنّ الفائدة من بيان هذه العلامات أن يتعلّمها من يريد الأمان من الضلالة، و لا يكون للناس على الله حجّة، و ذلك يقتضي وجوب تعلّم العلامات، و عدم معذوريّة الشخص في الجهل به.
نعم، الظاهر أنّ هذا الوجوب ليس نفسيّا، بل هو وجوب طريقيّ، بمعنى: أنّ المكلّف الجاهل بالعلامات إذا وقع بسبب جهله بها في الضلالة ليس معذورا، و إذا لم يقع فيها لا يكون معاقبا لتركه التعلّم.
منتخب الأثر في الإمام الثانی عشر(عليه السلام) ج۳ ص۳۰۳-۳۰۴
شاید سوال شود: چگونه شناخت مفهوم علامتها واجب است اما شناخت مصداق آنها واجب نیست؟ اما این علامتها به گونه ایست که اگر مفهوم آنها را بدانیم، مصداقشان واضح و آشکار خواهد بود.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: فرق دو کتاب
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم
ببخشید فرق کتاب غیبت شیخ طوسی و نعمانی در چیست منظورم محتوای کتاب است.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
غیبت شیخ طوسی با رویکرد پاسخ به شبهات مهدوی و ارائه تاریخ مهدویت از قبل از تولد حضرت تا پس از غیبت صغری نگاشته شده، اما غیبت شیخ نعمانی با رویکرد اثبات اصالت عقیده به مهدویت و حق بودن اعتقاد شیعه به مهدی غائب و ترسیم منظم مباحث مهدوی تالیف گشته است.
طبیعی است که در کتاب اول، جنبه استدلال بر جنبه نقل اخبار غالب است بر خلاف کتاب دوم.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: نقش رجال در اعتقاد.
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
شما خیلی از موضوع پرتید.
از چه موقع در باب اثبات عقاید به منهج رجال رجوع میکنن؟؟؟
شما برای اثبات ولایت امام علی ع به واقعه ی غدیر چنگ میزنید
آیا اول حدیث غدیر رو با منهج رجال بررسی میکنید؟؟😁
در باب عقیده و اثبات یک عقیده ما نیاز به قطع و یقین داریم
قطع و یقین با چی بوجود میاد؟
با اخبار متواتر و دلایل قرآنی و روایی قطعی الصدور و قطعی الدلاله
آیا با منهج رجال میشه به قطع و یقین رسید؟؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
بی احترامی، در مکتب اهل بیت علیهم السلام جایی ندارد. سعی کنیم لا اقل در ظاهر، خود را شبیه مکتب اهل بیت علیهم السلام نشان دهیم.
ما در عقاید به فراتر از اطمینان نیاز نداریم و وثاقت راوی این مهم را تامین می کند، زیرا ما حدیث راوی ثقه یکی از این دو حالت را پیدا می کنیم:
۱. حصول ظن
۲. حصول اطمینان
کسی که معتقد است از اعتبار سند، اطمینان به صدور حدیث از معصوم پیدا می کند، منهج رجال در اعتقاد برایش نقش آفرین است زیرا ما در اعتقاد به چیزی فراتر از اطمینان نیاز نداریم که فرمود: "و لکن لیطمئن قلبی"
و اما کسی که معتقد است از اعتبار سند، بیش از ظن به صدور برایش حاصل نمی شود نیز منهج رجال برایش صاحب نقش است، زیرا ظنی که در قرآن پوچ و باطل دانسته شده، ظن بی پایه و اساس است نه ظن مبتنی بر چیزی که هم عقل تاییدش نموده و هم شرع، که همان اعتماد به خبر ثقه می باشد.
اما عقل، تمام عقلای عالم بر خبر ثقه اعتماد می کنند و زندگیشان بر این مبتنی است.
و اما شرع، روایات متعدد درباره محوریت وثاقت راوی نقل شده که به گواهی متخصصان حدیث و اصول فقه، تواتر معنوی دارد.
همچنانکه قرآن می فرمایند: "ان جاءکم فاسق بنبأ فتبینوا" و تنها علمی که متکفل شناخت راوی فاسق از غیر فاسق است، علم رجال می باشد.
نتیجه اینکه: اگر یک مساله اعتقادی در یک حدیث منقول توسط فرد ثقه به دست ما رسید، ما مکلف به پذیرش محتوای آن هستیم چه اعتقادی باشد و چه غیر اعتقادی.
و این دقیقاً همان کاریست که مردم زمان معصومین علیهم السلام می کردند که قصه فیض بن مختار شاهد روشنی بر این مساله است.
مگر اینکه خلاف آن مطلب ثابت می شد.
شما اگر روایات اهل بیت علیهم السلام درباره معرفی ثقات را مطالعه کرده بودید می دیدید که بین عقیده و احکام و غیره فرقی نگذاشته اند.
اما چون مشاهده کرده اید که شیعه در عقاید مهم، بررسی سندی نداشته گمان کرده اید رجال دخلی در عقاید ندارد و توجه نکرده اید علتش این بوده که عقاید مهم یا با عقل صرف ثابت شده و محتاج حدیث نبوده است مثل بحث اختیار، و یا حدیث متواتر داشته و از بررسی سند معاف بوده، نه اینکه رجال در هیچ جای عقیده، نقشی نداشته.
و از آن طرف، هر چه سند حدیث خراب تر باشد، درصد اعتماد پایین می آید.
یعنی اگر واسطه افتاده، اگر واسطه مجهول است، اگر نام واسطه در هیچ حدیث دیگری نیامده، اگر واسطه ضعیف دانسته شده، اگر واسطه کاملاً غیر مورد اعتماد معرفی شده، اگر واسطه کذاب و جعال دانسته شده.
و اگر در سلسله سند یک حدیث همه یا موارد متعددی از این گزینه ها بود، کاملاً غیر قابل اعتماد می گردد.
و مساله موافقت و مخالفت حدیث با قرآن را در کتاب ستیزه به تفصیل بررسی کرده ایم و ثابت نموده ایم که این یک معیار موقت در شرایطی خاص بوده و در احادیث دیگر، موضوع تکیه بر وثاقت راوی به صراحت بیان شده است.
اما واقعه غدیر، بین تمام فرقه های اسلامی متواتر حقیقی نه ادعایی و مورد اتفاق است، برای همین بررسی سندی نمی شود. نه اینکه بررسی سندی در مسائل اعتقادی جایگاهی ندارد.
حال حدیث وصیت نه متواتر لفظی است، نه متواتر معنوی، نه متواتر اجمالی، نه قطعی الصدور و نه قطعی الدلاله.
دو راویش کذاب و چهار راویش مجهول علی الاطلاق اند که نام چند تن از آنها در سند هیچ حدیث دیگری نیامده است.
پس به جای پرت خواندن حقیر، اندکی در کار خود دقت کنید حقیقت مشخص می شود.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: فقط برای یکی؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام
شما می گویید راه شناخت امام زمان صیحه است.
آیا این روش برای شناخت امامان دیگر شیعه هم قابل استناد می باشد؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
بله تمام امامان علیهم السلام دارای نص ظاهر بوده اند فقط مصداقش برای حضرت مهدی علیه السلام فرق می کند.
توضیح آنکه:
حضرت مهدی علیه السلام با همه امامان فرق دارند زیرا هیچکدام از آنها ولادت مخفی و غیبت نداشته اند و کاملاً شکل و شخصیتشان برای مردم مشخص یا قابل شناخت بوده لذا نص ظاهر حجت قبلی برای مردم مسلمان جهت امامت ایشان کفایت می کرد.
اما حضرت مهدی علیه السلام نیز هر چند دارای نص ظاهر از طرف پدر در برابر چهل نفر از بزرگان شیعه بودند ولی چون نه در جامعه دیده شده بودند و هم غیبت شان به درازا کشیده، و نیز چون برای برپایی حکومت عدل جهانی در کل دنیا تشریف می آورند خود خداوند نص ظاهر ایشان را به هنگام ظهور برای کل جهان بر عهده گرفته اند.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: تناقض
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم
سوال
ما می گویم که شیطان در ماه رمضان با زنجیر بسته است و خلاصه کسی را نمی تواند گمراه کند، در حالیکه طبق روایات، صیحه آسمانی توسط جبرئيل در شب بیست و سوم ماه رمضان شنیده می شود و در پایان روز ندایی از شیطان عده ای راگمراه می کند.
راه حل تناقض این دو روایت چیست؟
یک روایت میگوید شیطان به زنجیر بسته است و کسی را گمراه نمی تواند و دیگری می گوید ندایی از شیطان برای گمراهی انسان ها در ماه رمضان.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
هیچ روایتی نگفته شیطان کسی را در رمضان گمراه نمی کند و حتی اگر هم گفته بود این همه روزه خوار که جلوی چشم هستند و این همه غیبت کن و تهمت زن و دروغگو و دزد و... در ماه رمضان، روشن می کرد که حقیقت چیست.
آنچه در روایت آمده صرفاً دست بسته بودن شیطان است که یک تعبیر ادبی است و در فارسی هم کاربرد دارد و می گوییم دستم بسته است.
و مقصود این هست که وقتی شخص روزه می گیرد حالت دوری از گناه و نزدیک شدن به خدا پیدا می کند پس گاهی کلاً توبه می کند و عوض می شود و گاهی سعی می کند کمتر گناه کند، و اینگونه دست و پای شیطان بسته است.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: تعصب در مهدویت
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام
اگر ما بخواهیم با تعصب به قضیه مهدویت بنگریم ممکنه روزیکه یگانه منجی عالم بشریت مهدی موعود ظهور بکنه ما با ایشون هم تضاد داشته باشیم. به هر حال امام قائم قرآن را تفسیر به رای خواهند کرد ممکنه خیلی از قوانین الهی تغییر بکنند چون این کتابی که در دست ماست تا زمانی که معصوم نباشه تفسیر آن برای ما غیر ممکن هست.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
۱. نمی دانم مرادتان از تعصب در قضیه مهدویت چیست که نتیجهی آن را احتمال تضاد با حضرت مهدی علیه السلام دانستید!
قضیه مهدویت، اینقدر در کلام اهل بیت علیهم السلام روشن است که جز فریبکار خدشه ای در آن ندارد و من الآن خلاصه آنچه به تواتر و فوق تواتر برای شیعه ثابت شده را خدمتتان بیان می کنم:
اسلام یک مهدی موعود بیشتر ندارد که هم ایشان قائم موعود این امت بلکه همه امتهاست. ایشان فرزند بلافصل امام عسکری علیه السلام و تک پسر بلکه تک فرزند آن حضرت است که پس از شهادت پدر بزرگوارشان به عنوان آخرین امام، به امامت رسیده اند. آن حضرت دو غیبت کوتاه و بلند داشته اند و همینک در غیبت بلند به سر می برند و در این غیبت زنده و سالم بر روی زمین باقی می مانند تا پس از رخداد علائم محتوم، قیام نمایند.
۲. تقابل شیعه با حضرت مهدی علیه السلام تصویری است که جریان احمد برای شما ساخته است و الا طبق روایات، تنها کسانی که به مقابله با حضرت مهدی علیه السلام معرفی شده اند طرفداران عثمان و تعدادی از زیدیه بتریه هستند.
۳. اینکه قائم علیه السلام قرآن را تفسیر به رای می کند تهمتی آشکار بر ساحت امامت است. امام هرگز رای خود را در شریعت دخالت نمی دهد و آنچه هست رای خداست که به وراثت و غیر وراثت به امام رسیده است. و اگر مرادتان آوردن تفسیری غیر از چیزی است که ما فعلاً می دانیم، بر فرض قبول، این بعد از اثبات جهانی قائمیت رخ خواهد داد، نه اینکه متکبر جاهلی چون علی محمد باب و مدعی فعلی، مشتی خزعبل را به عنوان تفسیر حقیقی قرآن و دلیل بر قائمیت خویش به افراد ساده لوح ارائه دهند و مصداق انسان خاسر را العیاذ بالله العلی العظيم شخص امیر المومنین علیه السلام بدانند.
۴. اینکه ممکن است خیلی از قوانین الهی تغییر کند خلاف حدیث مجمع علیه است که حلال محمد حلال الی یوم القیامة و حرامه حرام الی یوم القیامة.
۵. اینکه کتاب حاضر، غیر قابل تفسیر برای ماست چون معصوم حاضر نیست، پس یازده معصوم قبلی چه می کردند و دهها هزار حدیثی که برای ما در تفسیر قرآن و بیان احکام و اعتقاد به یادگار گذاشته اند چیست؟!
مکتبی که چنین درباره اش تصور کنند که هباء منثور است!
توصیه می کنم به جای گوش سپردن به اینگونه حرف های عوامانه، به سخنان عالمانه گوش سپارید که بر مبنای عقلانیت و شریعت صحیح به منصه ظهور رسیده است.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: آیا تقلید در عقائد جایز نیست؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام از استاد درس خارج، آقای گنجی شنیدم برخی تقلید در عقائد را جایز شمرده اند؛ می شود در این باره توضیح دهید.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
اصول دین بر دو قسم است:
عقلی
نقلی
عقلی فقط با عقل قابل اثبات می باشد و نمی شود گفت خدا هست چون خودش گفته، خدا عادل است چون خودش گفته، این آقا پیامبر است چون خودش گفته.
پس اصل توحید: وجود و یکتایی خدا، عدل و نبوت، فقط با عقل ثابت می شود.
اما دو اصل دیگر یعنی امامت و معاد، نقلی است.
یعنی این پیامبر صلی الله علیه و آله است که باید تناسخ را رد کند تا نوبت به معاد برسد و باز اوست که باید بگوید معاد جسمانی است یا روحانی یا برزخی.
همچنانکه این پیامبر است که باید حکومت شورایی و اجماعی را نفی کند تا نوبت به نصب امامت و بیان تعداد و معرفی مصداق برسد و چنین نیست که اگر پیامبر در این باره سکوت کند عقل ما به صورت مستقل مساله امامت را با همانجایگاه و معاد را اثبات نماید.
در مورد اصول عقلی، بسیاری از شیعه و سنی قائلند تقلید جایز نیست زیرا همه در اصلِ داشتن عقل برابرند پس بستری برای تقلید باقی نمی ماند همچنانکه قرآن تقلید در عقاید را نهی کرده است.
لازمه این حرف اینست که تمام عوام الناس از روستایی و شهری که برای اعتقاد به توحید و عدل و نبوت استدلالی ندارند و در عین حال، به اینها یقین دارند، مسلمان نباشند که علامه حلی به همین تصریح کرده است و تقلید علم آور را باطل دانسته اند.
در برابر این تفکر، افرادی چون محقق لاهیجی به جای دید فلسفی، دید عرفی را ملاک قرار داده و گفته اند در متن دین، تبعیت از علم و اطمینان ملاک قرار داده شده نه لزوماً استدلال، و دین اسلام تمام معتقدان به خود را مسلمان می داند نه اینکه عموم افراد جامعه اسلام را از دایره اسلام خارج انگارد.
و آیات نهی از تقلید را درباره تقلید کورکورانه می دانند. یعنی جایی که فرد به راحتی می فهمد مطلبی که دارد تقلید می کند باطل می باشد و نیز برایش روشن است آنها که مورد تبعیت قرار گرفته اند هم نه بهره ای از علم دارند نه بهره ای از فهم و نه بهره ای از شخصیت و انسانیت.
اینکه تو سنگهای بی جان و بی شعور را مدبران عالم بدانی و پرستش کنی چون مشتی افراد بی سواد و بی شخصیت بدان پایبند بوده اند هیچ وجهی ندارد.
چنین تقلیدی است که در قرآن مورد نهی قرار گرفته.
و الا اگر شما نه به روستا و درب طویله که به هر شهری مراجعه کنید و از اقشار مختلف مردم بپرسید چرا پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را پیامبر می دانید، چه جوابی دارند بدهند؟
فوقش بگویند چون معجزهی قرآن را آورده؟
خوب آیا یک نفرشان می تواند معجزه بودن قرآن را اثبات کند؟
فوقش بگویند چون هیچکس نتوانسته مثل قرآن بیاورد؟
خوب همین را از کجا می گویند؟ آیا تاریخ ۱۴۵۰ ساله اسلام و تمام مدعیان دروغین را خوانده اند و دیده اند کسی سوره ای مثل قرآن نیاورده و نیز آورده های مدعیان دروغین را بررسی کرده اند و خودشان تشخیص داده اند که آنها مثل قرآن نبوده؟
خیر بلکه صرفاً از عالمان متخصصی شنیده اند که یقین به علم و تقوای آنها داشته اند و این یعنی تقلید از روی علم.
حال اگر کسی تعصب به خرج داد و گفت این نامش تقلید نیست بلکه مراجعه به متخصص است، می گوییم: ما سر اسم دعوایی نداریم سر واقعیت گفتگو می کنیم. هر چند که در قرآن هم اسم تقلید مورد نهی قرار نگرفته بلکه عمل تقلید کورکورانه نهی شده.
آنچه گفتم درباره اصول عقلی بود و اما اصول نقلی که واضح تر است.
مردم از کجا بدانند پیامبر صلی الله علیه و آله امام نصب کرده و مصداق معرفی نموده و تعداد گفته؟
می گویید روایاتش متواتر است؟
خوب خود متواتر یعنی چه؟
می گویید اسنادش معتبر است؟
خوب اسناد یعنی چه؟ معتبر یعنی چه؟
معنای اینها را فقط کسانی که اهل مطالعه و تحقیق هستند می دانند آن هم فقط معنا نه قدرت اتخاذ مبنا در تواتر و در اعتبار سند و غیره.
پس مردم در اینجا نیز صرفاً از عالمانی پیروی کرده اند که به علم و راستگویی آنها یقین داشته اند.
و این دقیقاً همان مطلبی است که در حدیث تفسیر منسوب درباره تفاوت تقلید یهودیان از علما و شیعه از علمایشان مطرح شده و اتفاقاً موضوع اصلی آن تقلید در عقاید است.
و با همین نگاه است که ما پیروان مستضعف دیگر فِرق اسلامی را که خودشان توانایی تشخیص حق از باطل را ندارند مسلمان می دانیم مگر فرقه هایی که بطلان آنها برای هر مسلمان و غیر مسلمانی واضح است و کسی در پیروی از آنها معذور نیست مثل خوارج و نواصب و دواعش.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع : حجاب در حکومت مهدوی.
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد.
آیا بعد از ظهور امام عصر و تشڪیل حڪومت اسلامی حجاب اجباری خواهد بود؟
تحمیل ڪردن چنین مسائلی به مردم در منش اهلبیت نیست.
بلکه طبق روایات، بعد از تشڪیل حڪومت اسلامی بقیه ادیان مجبور نیستن حتماً مسلمان شوند پس میتوانند بر دین خود باقی بمانند و می دانیم که در دین های دیگر حجاب نبوده، از طرفی اجباری نبودن حجاب هم چالش برانگیزه. ممنون میشم پاسخ بدین.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہـــدےمجـــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم.
(1) اینڪه بعد از تشڪیل حڪومت اسلامی جهانی توسط حضرت مهدی علیه السلام، ادیان دیگر هم باقی می مانند ثابت نیست و عده ای با استناد به برخی روایات، منڪر این مساله هستند و بنده حقیر هم قائل به همین می باشم، زیرا حضرت مهدی علیه السلام با اظهار معجزات بزرگ و رجعت نقبای موسی و حضرت عیسی علیهما السلام و غیره، حجت را بر همگان تمام می نمایند.
(2) اینڪه حجاب در ادیان دیگر نبوده خلاف واقع است و در این باره تحقیقات خوبی منتشر شده است، و طبق تصریح روایات، حضرت مهدی علیه السلام تورات و انجیل اصلی و دیگر ڪتب آسمانی را اظهار می ڪنند ڪه در آنها بحث حجاب مطرح شده و پیروان ادیان نیز به صحت این ڪتب معترف شده و لا جرم پایبند به احڪامش خواهند شد.
(3) با چشم پوشی از دو نڪته قبل، حاڪم اسلامی این حق را دارد ڪه پیروان دیگر ادیان را که تحت سلطه حڪومت اسلامی، از امنیت و عدالت و امڪانات آن بهره می برند ملزم به رعایت احڪام اجتماعی اسلام از جمله: رعایت حجاب نماید.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: سندِ کدام؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم
استاد ببخشید از ۹ روایتی که تصریح به خروج یمانی از یمن داره کدامش به لحاظ سندی و محتوایی محکم تر از بقیه است؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
برای ما واضح است که عنوان یمانی یعنی از اهل یمن لذا هر روایتی از یمانی سخن گفته اما مکان خروجش را نگفته، مشخص است که خروجش از یمن می باشد، زیرا آنچه مهم است کجایی بودن او نیست بلکه محل خروجش هست تا بدین واسطه شناخته شود. و آن ۹ حدیث هم به کمک این احادیث آمده و هر ابهامی را برطرف می کنند.
با این توضیح، با توجه به وجود حداقل بیست حدیث درباره یمانی، می توان ادعا کرد خروج او از یمن متواتر است.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: حدیث سیزده وصی!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد منظور این حدیث چیست؟
أَلاَ وَ إِنَّ اللهَ نَظَرَ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ نَظْرَةً فَاخْتَارَ مِنْهُمْ رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَنَا فَبَعَثَنِي رَسُولاً وَ نَبِيّاً وَ الْآخَرُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوْحَى إِلَيَّ أَنْ أَتَّخِذَهُ أَخاً وَ خَلِيلاً وَ وَزِيراً وَ وَصِيّاً وَ خَلِيفَةً أَلاَ وَ إِنَّهُ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي مَنْ وَالاَهُ وَالاَهُ اللهُ وَ مَنْ عَادَاهُ عَادَاهُ اللهُ لاَ يُحِبُّهُ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَ لاَ يُبْغِضُهُ إِلاَّ كَافِرٌ هُوَ زِرُّ الْأَرْضِ بَعْدِي وَ سَكَنِهَا وَ هُوَ كَلِمَةُ اللهِ التَّقْوَى وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ -... وَ اللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكٰافِرُونَ أَلاَ وَ إِنَّ اللهَ نَظَرَ نَظْرَةً ثَانِيَةً فَاخْتَارَ بَعْدَنَا اِثْنَيْ عَشَرَ وَصِيّاً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَجَعَلَهُمْ خِيَارَ أُمَّتِي وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
چهار نکته بیان می کنم:
۱. محقق کتاب در مقدمه ج۱ ص۱۸۱ ذکر کرده که در بعضی نسخه ها بعدی دارد نه بعدنا، یعنی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دوازده نفر هستند.
۲. محقق کتاب ذکر کرده که عین همین حدیث در شماره ۱۴ ج۲ ص۶۸۶-۶۸۷ اینگونه ثبت شده:
ان الله نظر نظرة ثالثة فاختار منهم بعدی اثنی عشر وصیا من اهل بیتی و هم خیار امتی... اول الائمة علیّ خیرهم ثم ابنی الحسن ثم ابنی الحسین ثم تسعة من ولد الحسین.
۳. کسی که نصوص کتاب سلیم بر تعداد ائمه علیهم السلام را از اول تا آخر مطالعه کند کاملاً برایش روشن می شود که کل کتاب بر تعداد دوازده امام و وصی تاکید دارد نه بیشتر، پس اگر بعضی متن های آن خلاف این را رساند مشخص است به خاطر خطای نسخه برداران درست ثبت نشده است.
۴. بر فرض که همین متن صحیح باشد، جمله اول درباره انتخاب حضرت علی علیه السلام به عنوان وصی در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله سخن می گوید و جمله دوم درباره انتخاب دوازده نفر به عنوان وصی بعد از وفات ایشان.
و الحمد لله رب العالمین
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: حدیث سیزده وصی!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد منظور این حدیث چیست؟
أَلاَ وَ إِنَّ اللهَ نَظَرَ إِلَى أَهْلِ الْأَرْضِ نَظْرَةً فَاخْتَارَ مِنْهُمْ رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا أَنَا فَبَعَثَنِي رَسُولاً وَ نَبِيّاً وَ الْآخَرُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوْحَى إِلَيَّ أَنْ أَتَّخِذَهُ أَخاً وَ خَلِيلاً وَ وَزِيراً وَ وَصِيّاً وَ خَلِيفَةً أَلاَ وَ إِنَّهُ وَلِيُّ كُلِّ مُؤْمِنٍ بَعْدِي مَنْ وَالاَهُ وَالاَهُ اللهُ وَ مَنْ عَادَاهُ عَادَاهُ اللهُ لاَ يُحِبُّهُ إِلاَّ مُؤْمِنٌ وَ لاَ يُبْغِضُهُ إِلاَّ كَافِرٌ هُوَ زِرُّ الْأَرْضِ بَعْدِي وَ سَكَنِهَا وَ هُوَ كَلِمَةُ اللهِ التَّقْوَى وَ عُرْوَتُهُ الْوُثْقَى يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللّٰهِ بِأَفْوٰاهِهِمْ -... وَ اللّٰهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكٰافِرُونَ أَلاَ وَ إِنَّ اللهَ نَظَرَ نَظْرَةً ثَانِيَةً فَاخْتَارَ بَعْدَنَا اِثْنَيْ عَشَرَ وَصِيّاً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَجَعَلَهُمْ خِيَارَ أُمَّتِي وَاحِداً بَعْدَ وَاحِدٍ
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
چهار نکته بیان می کنم:
۱. محقق کتاب در مقدمه ج۱ ص۱۸۱ ذکر کرده که در بعضی نسخه ها بعدی دارد نه بعدنا، یعنی بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله دوازده نفر هستند.
۲. محقق کتاب ذکر کرده که عین همین حدیث در شماره ۱۴ ج۲ ص۶۸۶-۶۸۷ اینگونه ثبت شده:
ان الله نظر نظرة ثالثة فاختار منهم بعدی اثنی عشر وصیا من اهل بیتی و هم خیار امتی... اول الائمة علیّ خیرهم ثم ابنی الحسن ثم ابنی الحسین ثم تسعة من ولد الحسین.
۳. کسی که نصوص کتاب سلیم بر تعداد ائمه علیهم السلام را از اول تا آخر مطالعه کند کاملاً برایش روشن می شود که کل کتاب بر تعداد دوازده امام و وصی تاکید دارد نه بیشتر، پس اگر بعضی متن های آن خلاف این را رساند مشخص است به خاطر خطای نسخه برداران درست ثبت نشده است.
۴. بر فرض که همین متن صحیح باشد، جمله اول درباره انتخاب حضرت علی علیه السلام به عنوان وصی در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله سخن می گوید و جمله دوم درباره انتخاب دوازده نفر به عنوان وصی بعد از وفات ایشان.
و الحمد لله رب العالمین
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: ابن صاحب الوصیات
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم
وقتتون بخیر
ببخشید استاد در مورد این روايت توضیح میفرمایید
الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ج ۲، ص ۳۷۶
اَلْفَضْلُ بْنُ شَاذَانَ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلاَّدٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: كَأَنِّي بِرَايَاتٍ مِنْ مِصْرَ مُقْبِلاَتٍ خُضْرٍ مُصَبَّغَاتٍ حَتَّى تَأْتِيَ الشَّامَاتِ فَتُهْدَى إِلَى ابْنِ صَاحِبِ الْوَصِيَّاتِ.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
۱. سند این حدیث اینگونه است: فضل از معمر بن خلاد، حال آنکه حتی در یک مورد دیگر، چنین سندی نیافتم. بماند که در کتاب کشف الغمه ج۲ ص۴۶۱ و مختصر کفایة المهتدی ص۲۱۷ به جای معمر بن خلاد آمده: میمون بن خلاد که مجهول علی الاطلاق بوده و نامش در سند هیچ حدیث دیگری یافت نشد.
۲. تک تک عبارات متن روایت را نیز نگاه کردم، در هیچ کتاب دیگری از هیچ امامی چنین مطلبی نقل نشده و به ظاهرش با روایات قطعی سفیانی در تعارض است. زیرا شامات تحت اختیار سفیانی می باشد و این حضرت مهدی علیه السلام هستند که شامات را از سفیانی می گیرند و کسی شامات را به ایشان هدیه نمی دهد.
۳. این حدیث طور دیگری هم ثبت شده و در کتاب الزام الناصب ج۲ ص۱۲۳ آمده: ابن صاحب العصیات نه وصیات، که به هر معنایی باشد ربطی به ادعاهای احمد بصری ندارد.
۴. حال اگر از انفراد سند و انفراد متن و تناقض با روایات سفیانی و وجود ثبت دیگر بگذریم، تعبیر ابن صاحب الوصیات بر حضرت مهدی علیه السلام منطبق است زیرا امام عسکری علیه السلام دارای وصیت پیامبر و ده امام قبل از خودند که می شوند صاحب الوصیات، و حضرت مهدی علیه السلام فرزند صاحب الوصیاتاند. و این همان چیزی است که ناقل آن، شیخ مفید، و نیز علامه اربلی در کشف الغمه و علامه بیاضی در صراط المستقیم فهمیدهاند و الا ذیل این عنوان حاشیه می زدند که مراد فلان است.
۵. در یوم الخلاص ص۵۹۹ برداشت دیگری از این تعبیر کرده و گفته مراد از ابن صاحب الوصیات، سفیانی است: صاحب الوصیات هو ابوسفیان. زیرا ابوسفیان پس از به حکومت رسیدن عثمان، به بنی امیه وصیت کرد: حال که حکومت در دست شما افتاده، آن را مانند توپ بین هم پاس دهید و نگذارید از دستان شما بیرون رود، و بنی امیه به یکدیگر این وصیت را می کردند، و سفیانی از نسل ابوسفیان است، پس می شود فرزند صاحب وصیت ها.
در پایان اين نکته را تذکر می دهم که پس از تشکیل حکومت اسماعیلیان در مصر و ادعای ظهور قائم در بین آنها در اواخر قرن سوم و نیز اعتقاد به فرزندان قائم، روایات متعددی بر اساس اعتقاد خود جعل نموده و در ممالک اسلامی نشر دادند. لذا هر روایتی که دارای انفراد سند و انفراد محتوا بود و از حرکت مصر در ارتباط با قائم سخن می گفت، در معرض اتهام جعلی بودن قرار دارد. بنابراین احتمالش هست مراد از پرچم های مصر در این حدیث، اشاره به حرکتی از اسماعیلی های مصر در برهه ای از زمان باشد و ابن صاحب نیز فرزند قائم آنهاست.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
─┅─═इई ࿇﷽࿇ईइ═─┅─
📜 ابهام زدایی از چند حدیث
(۴) حدیث آل بیتک
#سوال_ڪاربر
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نُورَاللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ 👈 عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلايَ أَنَا مَوْلاكَ عَارِفٌ بِأُولاكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى 👈 بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ.
وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَالتَّابِعِينَ وَالنَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَالْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ يَا مَوْلايَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ 👈 عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ وَ أَنَا يَا مَوْلايَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ يَا مَوْلايَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلادِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَالْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ 👈 عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.
در این زیارت که سید بن طاووس نقل کرده صریحا بر آل بیتحضرت حجت سلام فرستاده شده، که ثابت می کند ایشان دارای فرزندانی هستند که سزاوار سلام می باشند.
در این باره چه توضیحی دارید؟
▼↓⇩⇩⇩↓⇩⇩⇩↓⇩⇩⇩↓▼
┄┅━✵𖣐﴾پاسخ به شبهه﴿𖣐✵━┅┄
سلام علیڪم
این زیارت بدون هیچ سندی ثبت شده و به هیچ معصومی هم نسبت داده نشده است.
توضیح آنکه این زیارت را سید بن طاوس از کتاب علی بن محمد طرازی نقل کرده که حدود 200 سال قبل از سید می زیسته (معجم رجال الحدیث ج18 ص55)، و از این طرازی احدی از علمای شیعه نامی نبرده با اینکه معاصر شیخ طوسی و شیخ نجاشی - دو رجال شناس بزرگ شیعه - بوده، و حتی اسمش در هیچ کتاب شیعی تا قبل از سید بن طاوس م664 نیامده و بعد از سید نیز تا همینک هیچ اسمی از او در کتابها نیست (الذریعة إلی تصانیف الشیعة ج8 ص195-196)، در نتیجه هم نویسنده و هم کتابش در نهایت درجه مجهولیت و عدم اعتبار به سر می برند.
از طرفی خود سید هم که تنها نقل کننده از کتاب طرازی و تنها کسی است که نامش را بر زبان آورده، سندی به آن کتاب ندارد بلکه بارها تصریح می کند: این کتاب را پیدا کردیم: «وجدنا ذلک» و: این را به خط طرازی پیدا کردیم: «وجدناه بخطه» و: این روایت را پیدا کردیم: «وجدناها» و: این روایت از خط طرازی در کتابش نقل شده: «هی منقولة من خط محمد بن علی الطرازی فی کتابه» (الإقبال بالأعمال ج3 ص232، 299، 318، 347).
خوب ما این حق را داریم که از سید بن طاوس بپرسیم: اصلاً این طرازی کیست که شما بر کتابش اعتماد کرده اید؟ اصلاً از کجا فهمیدید طرازی کتاب دارد در حالیکه هیچ سندی به این کتاب ندارید؟
شما از کجا دانستید آن خطی که پیدا کردید خط طرازی است در حالیکه بین او و شما 200 سال فاصله بوده؟ و این سوالها نه در جهت اثبات اشتباه سید بلکه برای کشف اعتبار کتابی است که هیچ کس جز سید از آن خبر نداده و خودش هم سندی به آن نداشته و 200 سال هم با او فاصله داشته است.
بماند که خود طرازی هم در این زیارتی که فقط او نقل کرده، هیچ سندی تا امام ندارد که ما بفهمیم آخر چه کسی این زیارت را از کدام امام شنیده و برای چه کسی نقل کرده که بعد از حدود 300 سال به دست طرازی رسیده و 200 سال بعدش به دست سید.
در پایان عرض می کنیم: خود سید بن طاوس هم در تمام کتابهایش از نقل کردن از طرازی خوددداری نموده الا دو کتاب: "الإقبال" که 23 مورد از او نقل کرده و کتاب "جمال الأسبوع" که موارد انگشت شماری از وی نقل نموده و در باقی کتابهای متعددش هیچ ذکری از طرازی و هیچ نقلی از او ندارد و این خودش عجیب است.
ولی به هر حال مراد از اهل بیت و آل بیت، خاندان نبوت هستن نه خانواده امام، چون این یک اصطلاح شده و وقتی می گوییم اهل بیت، فقط منظور، چهارده معصوم هستن.
▼↓⇩⇩⇩↓⇩⇩⇩↓⇩⇩⇩↓▼
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: مثل خودتان!
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام علیکم و رحمه الله
یمانیها درباره صلوات اختراعی خود که فاقد ذکر حضرت فاطمه علیها السلام است چنین توجیه می کنند که در صلوات ضراب اصفهانی فقط مهدیین به صلوات اضافه شدن، مثل شما شیعهها که و عجل فرجهم اضافه کردید.
چه پاسخی دارد؟
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
صلوات ضراب موضوعش صلوات بر امامانست برای همین حضرت فاطمه علیها السلام را نام نبرده.
از طرفی و عجل فرجهم در روایات آمده و ما اضافه نکردیم.
اما
الائمة و المهدیین که این جریان اضافه کرده اند، از نظر نقش ترکیبی، عطف بیان برای کلمه آل محمد است یعنی روشن می کند که مقصود از آل محمد کیست که چون گفته الائمة و المهدیین، شامل حضرت فاطمه علیها السلام نمی شود.
پس آنها هیچ راه توجیهی ندارند و باید بپذیرند که حضرت فاطمه علیها السلام را از صلوات، کنار گذاشته اند، و چه دلیلی بر بطلان آنها از این آشکارتر؟
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: وصی قبل از حجت
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام استاد جواب این متن چیست؟
طبق نصّ صریح قرآن، این هارون(ع) است که قبل از موسی(ع) در مصر مبعوث شد:
«وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ* قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلا يَتَّقُونَ* قَالَ رَبِّ إِنِّی أَخَافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ* وَيَضِيقُ صَدْرِی وَلا يَنْطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ»(1)
(و پروردگارت موسی را ندا داد که: ای موسی، به سوی آن مردم ستمکار برو: قوم فرعون، آیا نمیخواهند پرهیزگار شوند؟ گفت: ای پروردگار من، میترسم که دروغگویم بخوانند و دل من تنگ گردد و زبانم گشاده نشود. هارون را رسالت ده).
این آیات بیان میدارد که موسی(ع) از خدا خواست که هارون را رسالت بدهد یعنی همان طور که او را مطلع گردانیده بود، هارون را نیز باخبر سازد. دعوت، با هارون(ع) آغاز شد و او مردم را برای استقبال از موسی(ع) آماده نمود:
«قَالَ كَلّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُمْ مُسْتَمِعُونَ»(2)
(گفت: هرگز، آیات مرا هر دو نزد آنها ببرید، ما نیز با شما هستیم و گوش فرا میدهیم) .
این آیه گویای آن است که خداوند درخواست حضرت موسی(ع) را اجابت فرمود؛ در ضمن، آیه بیان میدارد کسی که به طور مستقیم با مردم روبهرو شد، هارون بوده است.
«فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى»(3)
(ساحران به سجده افکنده شدند گفتند: به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم).
در این آیه، هارون، اول ذکر شده است؛ زیرا او بود که با آنها مواجه گشت. هارون، وصیّ موسی بود که قبل از حضرت موسی, در سرزمین رسالت که همان مصر است، مبعوث گشت؛ حتی با وجود حضور موسی(ع)، سخنگویی و روبهرو شدن، از آنِ او بود؛ زیرا موسی(ع) چنین چیزی را طلب کرده بود. با همهی این تفاصیل، هارون(ع) محجوج به موسی(ع) بود و فقط با دستور موسی(ع) سخن میگفت:
«وَيَضِيقُ صَدْرِی وَلا يَنْطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ»
(و دل من تنگ گردد و زبانم گشاده نشود؛ هارون را رسالت ده).
موسی خواهان چه بود؟ متکلّم چه کسی بود؟ او خواهان این بود که هارون(ع) متکلّم باشد. خداوند نیز اجابت فرمود؛ حتی ساحران نیز در ایمان خود، هارون(ع) را قبل از موسی(ع) نام بردند؛ آیا به چنین چیزی دقت کرده بودی؟:
«فَأُلْقِیَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَىٰ»
(ساحران به سجده افکنده شدند گفتند: به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم).
اکنون روشن شد که ممکن است وصی قبل از حجتی که به آن محجوج است و از سوی او می آید (مانند موسی و هارون) مبعوث گردد؟
اگر بگویند امام مهدی(ع) مرفوع است، عیسی(ع) و اوصیاء آن حضرت را برایشان مثال می زنیم.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
این آیات هیچ ارتباطی به فرستاده شدن وصی قبل از حجت ندارد و وصایت هارون علیه السلام سال ها پس از نبوت او و به هنگام میقات مطرح شد.
موسی علیه السلام در آیه اول از خدا می خواهد که او را پیامبر نکند و برادرش هارون را پیامبر نماید: لا ینطلق لسانی فارسل الی هارون.
اینکه دعوت با هارون علیه السلام آغاز شده از آیه دوم بر نمی آید بلکه تصریح می کند: فاذهبا... با هم بروید.
از آیه سوم چنین بر نمی آید که هارون علیه السلام وصی موسی علیه السلام بوده و از این جهت اول ذکر شده، و می تواند دلیل اول ذکر شدن اول توسط ساحران، سن بیشتر او باشد زیرا هارون علیه السلام بزرگتر بوده است.
اینکه موسی علیه السلام خواهان چه بود در خود قرآن آمده و نیازی به بافتن های ذهن ما نیست.
ایشان در مرحله اول عذرخواهی کرده و برادر را به جای خود معرفی کردند و در مرحله دوم، برادر را به عنوان کمک کار و یاور و وزیر خود خواستند و بحثی از وصایت نبوده است.
اکنون روشن شد که این خطوط و سطور، جز تفسیر به رای قرآن چیزی نیست و هرگز بر ادعای اینان دلالتی ندارد.
و اما جملهی اگر بگویند امام مهدی مرفوع است...!!! انگار نه انگار که این افسانه را خود آنها ساخته اند نه ما، پس هیچ شیعه ای نمی گوید امامش مرفوع است تا نوبت به مثال عیسی علیه السلام و اوصیایش برسد هر چند که این مثال هم غلط است زیرا حضرت عیسی علیه السلام رسالتش را کرد و چون مدتش تمام شد وصی قرار داد و رفت و دیگر هم هیچگاه برای رسالت بر نمی گردد. پس رفع ایشان هیچ ارتباطی به وصی قبل از حجت ندارد.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: یمانی، اهل یَمن؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
سلام آقای سید مهدی عزیز،
آیا روایت یا سند معتبری داریم که گفته باشه یمانی باید متولد یمن باشه؟ ممنون میشم بگین چرا باید یمانی متولد یمن باشه.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
یمانی اسم منسوب به یَمن است و به فردی گفته می شود که اهل یَمن باشد، همچنانکه خروج او از یَمن دانسته شده، و نیز در نقلی از اولاد زید معرفی گشته که عموماً در یمن هستند. و از کنار هم گذاشتن این سه مقوله، آنچه در ذهن قوت می گیرد اینست که خودش متولد یَمن هست نه فقط پدر یا پدربزرگش.
و حتی اگر متولد یمن هم نباشد باید اینقدر ارتباطش با یَمن نزدیک و تنگاتنگ باشد که کاملاً به عنوان یَمنی شناخته شده و نیز اینقدر نفوذ در یَمن داشته باشد که بتواند از یمن خروج کند.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹
هدایت شده از احمد الحسن باطل شد
╭─┅═ঊঈ👥ঊঈ═┅─╮
#پرسش_وپاسخ
╰─┅═ঊঈ♦️ঊঈ═┅─╯
🔴موضوع: چرا احمد، یمانی نیست؟
⊹━━❁ #سوال_ڪاربر ❁━━⊹
در یمانی حقیقی و راستگو چه نشانه ای هست که در سید احمد الحسن جمع نشده.
⊹━━❁ #پاسخ_استاد ❁━━⊹
🖋 سیّــدمہــدےمجــتہـدسیســـتانے:
سلام علیڪم
احمد که نه سید هست نه لقب الحسن داشته است، ولی به هر حال:
یمانی ظهور و دعوت ندارد بلکه فقط خروج دارد، ولی احمد ظهور و دعوت و غیبت دارد.
یمانی از اولا زید معرفی شده ولی احمد مدعیست از اولاد امام زمان علیه السلام می باشد.
یمانی اسمش بالایش هست: یمانی یعنی اهل یمن، ولی احمد اهل بصره است و به عمرش یمن را ندیده.
یمانی همزمان با سفیانی است ولی احمد بیست سال است که آمده و خبری از سفیانی نیست.
یمانی گفته شده به صاحب ما دعوت می کند ولی احمد به خودش دعوت می کند و خودش را امام عصر و امام زمان می داند و می گوید حضرت مهدی علیه السلام رفته به آسمان!!!
یمانی ولایت امیر المومنین علیه السلام را دارد اما احمد مصداق انسان خاسر در سوره عصر که از الذین آمنوا استثنا شده را شخص امیر المومنین علیه السلام می داند.
حال شما بفرمایید چه ربطی بین احمد بصری و یمانی وجود دارد؟
بماند که او ادعاهایی بسیار بزرگ تر از یمانی بودن دارد و آن وصایت و خلافت و امامت است. اینکه ما آن ادعاها را رها کنیم و سر یمانی بودن و نبودنش بحث نماییم ابداً منطقی نیست.
کسی که دروغ بودن ادعایش نسبت به امامت ثابت باشد، کذب ادعای یمانی بودنش نیاز به دلیل ندارد.
⊹✧⊹━━⊹❁•👥•❁⊹━━⊹✧⊹