eitaa logo
هیمآ...♡
117 دنبال‌کننده
5هزار عکس
901 ویدیو
15 فایل
شاید نویسنده، شاید هم تحلیل‌گر! اما در تلاش برای "انسان" شدن... باید به خودمون برگردیم، اون منتظرمونه! و بیا بیدار شیم، تا بیشتر از این، غرقِ خواب نشدیم...! اینجا خود واقعی‌ت باش، اون قشنگتره :) https://harfeto.timefriend.net/16963519578289 حرف؟
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تࢪاۅُش🫀✍🏻
خواستم نام تو بی وصله ی "آقا" گویم مذهبی بودنِ ما دردسری شد که نگو! ✍🏻ح_جعفری
قصه تلخ است ولی ماوقعش شیرین است قصه جنگ است ولی قصه اصلی این است قصه غیرت و مردانگی و مهر و وفا قصه معرفت و دوستی و لطف و صفا قصه دخترکی کز پدرش دل کنده قصه حسرت دیدن به لبانش خنده قصه عاقبت عشق، به درگاه خدا قصه عشق که در آن نبود رنگ ادا قصه مادر پیری که نگاهش به در است قصه صورت قبری که نشان از پسر است قصه پشت خطوط و هنر شیر زنان قصه جوشش خون از تن زنجیر زنان قصه موج و کسی که پس از آن موجی شد قصه مرد لطیفی که روان زخمی شد! قصه مرد کمیل و همه همرزمانش قصه غرش مجنون وَ غواصانش قصه جنگ همین است، ره عشق و وصال قصه درد، که ارزد به همه عیش و ایال قصه مردمی از آینه و نور و امید قصه‌ ای زنده و جاری که به آخر نرسید...
هدایت شده از مجهولات
- خدایا حالا اگه یه وقت ما ام جوونی کردیم و حاجتی که دست شماست رو از خلقِت خواستیم، شما فکر کن به در گفتیم دیوار بشنوه😅❤️
هدایت شده از مجهولات
تو عاشق بودی و وقتی که گفتی حرف قلبت را نمی‌دانم چرا خندیدم و گفتم بلی، شاید که رب اشرح لی ات را خواندی و شد یفقه قولک وگرنه این همه نرمی ز خود، من دور می‌دانم! نگفتی قبل از آن، تا این که من هم قبل دیدارت بخوانم و جعلنا که نیفتم گیر چشمانت و حالا گشته ای تک نیت من وقت خواب شب به شوق دیدنت قل انما را بنده می‌خوانم :)
هدایت شده از مجهولات
از فتنه سبز ها گذشتیم ما مکر بنفش را گسستیم با سرخی خون پاک‌مان چون با خامنه‌ای در عهد هستیم✌️
هدایت شده از منظومهٔ من
آمدی آشوب کردی حالِ قلبِ خسته‌ام را رویِ هر دیوارِ این دل حک شده "جئنا لنبقیٰ" عقلِ من، مردی مجاهد، قلبِ من خاکِ اهورا چشمِ تو یک مینِ مخفی پشتِ آن مژگانِ زیبا آخر ای مجنونِ عاشق‌پیشه‌یِ مبهوت و شیدا اندکی کم‌تر بکن نامهربانی با دل ما عقل گفته پشتِ بی‌سیمِ دلم با ترس و بلوا که تصاحب کرده این چشمت سه وادی را از این‌جا خواب و خور، فکر و خیال وخنده‌هایم را گرفتی مانده از این دل برایم گریه ها و دردسر ها آمدی جانم به قربانت، ولیکن مهربان‌تر بایدت با قلبِ غُدّ و شرزه‌ام مهر و مدارا عاقبت یا سهم تو من می‌شوم یا می‌روی و می‌شوم شهری خرابه، غرق رقص قاصدک ها... (ح.جعفری) @manzome_man
هدایت شده از منظومهٔ من
'' بلی تلخم ولی من هم دلم فرهاد می‌خواهد همیشه ساکتم اما دلم فریاد می‌خواهد نشان از عشق بر چهره ندارم، منطقِ محضم ولی من آدمم، قلبم گهی بی‌داد می‌خواهد... (ح.جعفری) @manzome_man
هدایت شده از منظومهٔ من
- دل رزمندھ محبوب، حجب خنده‌ات را دوست دارم این عفت بالنده‌ات را دوست دارم از دل بریدی و دلت سهم خدا شد این عزت ارزنده‌ات را دوست دارم با غیرِ اهلش سردی و سخت و لجوجی این منطق یک‌ دنده‌ات را دوست دارم اهل سکوتی، در دلت با خود به جنگی بانو، دل رزمنده‌ات را دوست دارم :) (ح.جعفری) @manzome_man
هدایت شده از منظومهٔ من
- جان‌پناھ تکرار دوری‌ات به دل من گواه بود دل دادنم به تو مَثَل اشتباه بود عاشق شدم اگرچه که سخت است عاشقی، اما بدون آن همه عمرم تباه بود گفتی که می‌روی و نگفتم که نه، نرو حرفت برای این دل مستم، مزاح بود وقتی کسی دلش به نفس‌های تو خوش است، وللّٰه رفتنت ز کنارش، گناه بود! یادش بخیر، دوره آرام قبل تو آغاز این خروش، فقط یک نگاه بود با یک نگاه، بردی‌ام از عالم خودم تا عالمی که بعد تو، سرد و سیاه بود.... گفتی که شرط عشق، تلاقی روح‌هاست گاهی ولی فقط بغلت جان‌پناه بود! (ح.جعفری) @manzome_man
هدایت شده از منظومهٔ من
- عـشـقِ مــا ما عاشقی را درد بی‌ درمان نمی‌دانیم ما عشق را زهر و بلای جان نمی‌دا‌نیم عــشــق حقیقی چون نــبات است و ثمر دارد این عشق اگر عشق است، طعم صد شکر دارد لیــلیِ این قصه پر از افسردگی‌ها نیست لیلیِ عاشق‌پیشه اصلا سرد و تنها نیست مردی اگر مجنون شود، دیگر ابَــر مرد است مجنونِ تو، آقای عشقِ لوس و بی‌درد است! در عشق ما افسار، در دست خــداوند است عشق تو بر درگاه امیال و هوس بنده است در عشق ما، اِبراز میل و قصد، پنهان است پاداش انکارش ثوابی چون شهـیدان است ما جای هر شب، بوسه و آغوش تکراری جُستیم حتی از نگاهی ساده بــیـــزاری از فــتنــه‌ی سودای چشم مست بیزاریم چون لالهٔ وارون سری همواره خم داریم در ختم عشق ما اگر حتی وصالی نیست؛ افسردگی و نــزر بعد از انفــصالی نیست. عشق حقیقی فارغ از آغوش و چشمان است عاشق شدن سکوی درک روحِ ایــمــان است! این‌جا وجود هر یک از ما فانیِ در اوست مستغرقیم و علت این عشق هم از اوست... (ح.جعفری) @manzome_man
هدایت شده از منظومهٔ من
' خدا افزون ڪند دردم، اگر ڪار تو درمان است ڪہ شرط دیدنت بانو، همین بدحالےِ جان است! (ح.جعفری) @manzome_man
هدایت شده از مجهولات
آری به خودم سخت خیانت کردم وقتی به غروب بی‌تو عادت کردم در وقت سحر خواب؛ نخواندم ندبه.. در وقت غروب از تو روایت کردم..
هدایت شده از منظومهٔ من
- دقّ ‌. شما از مرگ می‌ترسید و من با مرگ درگیرم نه می‌خندم، نه می‌گریم، نه می‌ترسم، نه می‌میرم شما از غصه محزونید و من با غصه مأنوسم ندارم غصه، او دارد مرا! در غصه محبوسم شما از درد رنجورید و من با درد بی‌نقصم میان محبس غصه، کنار درد می‌رقصم شما با چشم می‌بینید و من با چشم می‌گویم همیشه حرف دل را از زبان چشم می‌جویم شماها عاشق‌اید و من؟ همان معشوق مغرورم که در جنگ روایت‌ها همیشه پست و منفورم کسی از قصه‌های من نگفت در دادگاه عشق و عاشق گفت و گریید و در آخر حکمِ من شد: دقّ! (ح.جعفری) @manzome_man
هدایت شده از منظومهٔ من
- یک مورچه ! جایی درست، بین دو تا چاه خالی‌ام می‌خندم ‌و خوشم، خوش خوش! خوب و عالی ام مبهوت و گیج و گنگ و هراسان و خسته‌ام یک مورچه، بین گلستان قالی‌ام فریاد می‌زنم و صدایم نمی‌رسد هستم ولی شبیه به یک جای خالی‌ام شاید فرشته‌ام که ز درک من عاجزند یا شاید اصلا آدم‌ام اما خیالی‌ام! مشغولم و شلوغم و شاغل به اشتغال مامور بخش ارشد خود اشتغالی‌ام سیگارهای من همگی چوب شوری‌اند من لاف می‌زنم، مثلا لاابالی‌ام! شاعر که نه، قصیده پرانم به زعم خویش در کوچه‌های فرعی راه تعالی‌ام (ح.جعفری) @manzome_man
هدایت شده از منظومهٔ من
- شکست ... رفتی و قصد نمودم که فراموش کنم ناگهان شیشهٔ عطرت وسط خانه شکست آمدم مِی بخورم فکر تو از سر برود لرزش دست چنان کرد، که پیمانه شکست خوب دورم زدی و رفتی و در قصهٔ ما شاه مغرور در این قسمت افسانه شکست تا که ثابت بکنم بی تو خوشم خندیدم لیک بغضم وسط خندهٔ مستانه شکست قبل تو خم ننشاندم به دو ابرو هرگز بعد تو حرمت یک گریه‌ی مردانه شکست حال خوش باش و برو با دگران نیست مهم که شبی قلبِ منِ عاشقِ دیوانه شکست... (ح.جعفری) @manzome_man
هدایت شده از منظومهٔ من
- وادےِ بی‌یار .. گفتا که غمگینم من از شهر مدینه غمگینم که از زخمی که دیدم روی سینه بغضش شکست آهسته آن‌جا با خودش گفت بدجور غمگینم من از اصحاب کینه هر آنچه از دنیای ما می‌خواست، رفت و فرمود غمگینم از این پس بی‌قرینه می‌گفت از وقتی که دیدم پهلویش را ولله چیزی نیست بر داغم سکینه... یک نصفه شب تنهای تنها، گفت با چاه ای وای از این ‌وادیِ بی‌یار و امینه (ح.جعفری) @manzome_man