eitaa logo
🇮🇷حزب الله سایبری🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
74.8هزار عکس
22.4هزار ویدیو
1.1هزار فایل
بسم الله الرحمن الرحيم 🌹اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 🇮🇷 @hizbollahsyberi رسانه جامع مجازی و اجتماعی . ولایی . تحلیلی . روشنگری . سیاسی. بصیرت افزایی و افسران جنگ نرم https://eitaa.com/hizbollahsyberi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 💠 🌷در عمليات والفجر ٨ در گردان امام حسين (ع) بوديم و با كاميون هاى كمپرسى غنيمتى، اسراى عراقى را به پشت جبهه انتقال مى داديم. دوستى داشتيم بسيجى به نام ايوب ياورى كه موقع بردن تعدادى از اسرا به پشت اروندرود فراموش كرده بود اسلحه اش را بردارد. 🌷مى گفت: “بين راه گاهى بعضى افراد وسوسه مى شدند و از خود تحركى نشان مى دادند و من با تظاهر به اين كه نارنجكى در جيب دارم دستم را با قيافه اى تهديدآميز به جيبم مى بردم و آنها از بيم، سر جاى خود مى نشستند. 🌷وقتى به اردوگاه رسيديم و سر و كله ى رفقا از دور پيدا شد و احساس امنيت كردم، نارنجك كذايى را كه حالا سيبى سحرآميز شده بود از جيبم بيرون آوردم و به نيش كشيدم. اگر به عراقيها آن لحظه كارد مى زدى، خونشان در نمى آمد”. 🇮🇷حزب الله سایبری @hizbollahsyberi
💠 🌷دو ماه از شروع جنگ تحمیلی گذشته بود. یک شب بچه ها خبر آوردند که یک بسیجی اصفهانی در ارتفاعات کانی تکه تکه شده است. بچه ها رفتند و با هر زحمتی بود بدن مطهر شهید را درون کیسه ای گذاشتند و آوردند. 🌷آن چه موجب شگفتی ما شد، وصیت نامه ی این برادر بود که نوشته بود: «خدایا! اگر مرا لایق یافتی، چون مولایم اباعبدالله الحسین (ع) با بدن پاره پاره ببر.» 🇮🇷حزب الله سایبری @hizbollahsyberi
🌷 ۳۳۷۸ ؟! 🌷انگار تکریت آخر دنیا بود. شاید هم دورتر، جایی در فضا بین ماندن و مردن، معلق نگه‌مان داشته بودند، نه کسی از وجود ما خبر داشت و نه ما از پیرامونمان اطلاعی داشتیم. شکنجه‌های تکریت در قالب هیچ کتاب و فیلمی نمی‌گنجد. هیچ ذهنی قادر به تصور لحظه‌های کابل و باتوم نیست. مگر آن‌ها که شبانه سر بر دیوار تکریت گذاشته باشند و درد حقارتشان را روی دیوارهای بتونی آن گریسته باشند. زنده ماندن ما تنها اتفاق عجیب تکریت بود. ناصر تقی‌زاده را به قدری سیلی زدند که سرش باد کرد و دو برابر اندازه طبیعی‌اش شد. 🌷علی آمریکایی را که اسرا او را به علی شراب می‌شناختند، نمی‌شود با هیچ کلمه و جمله‌ای توصیف کرد. همیشه مست بود. شراب از چشم‌هایش می‌بارید. چشم‌های خون آلودش را هرگز فراموش نمی‌کنم. قیس، نوفل و عدنان نمونه‌های جهش یافته شمر و خولی بودند. با دیدن آن‌ها و چشیدن طعم کابل‌های ته گرد و باتوم‌های میلگرد دارشان، فاجعه کربلا را راحت‌تر درک می‌کردم. انتظار انصاف و کمی ملاطفت از قومی که با فرزندان پیامبرشان چنان کرده بودند، برای ما که مقابلشان ایستاده بودیم و از آن‌ها کشته گرفته بودیم، چیزی غیر عادی بود. راوی: آزاده سرافراز محمدجواد میانداری از قهرمانان کربلای۴ منبع: خبرگزاری مهر اللهم صل علی محمدوآل محمد وعجل فرجهم