کلی گویی هایِ خلاف واقع
جناب استاد صمدی در نوشته ای پس از وصف عبور زائران اربعین حسینی از کنار مناطق عملیاتی دفاع مقدس چنین نتیجه گیری کرده اند: «پس ما به همه اهدافمان در انقلاب و هشت سال دفاع مقدس و دفاع از حریم آل الله رسیده ایم». تقویت زیارت اربعین و اهتمام به زیارت سید الشهداء علیه السلام یکی از موفقیت ها است ولی آیا با این راهپیمایی به همه اهداف رسیده ایم؟! به راستی مراد از اهداف کدام است؟
آیا همه اهداف اسلام از جامعه، وضعیت کنونی ما است که فقر و فساد، سعادت انسان و جامعه را به خطر انداخته است؟
در روزگاری که سن بلوغ روز به روز کم می شود و سن ازدواج روز به روز زیاد با رشد روز افزون طلاق و متلاشی شدن خانواده های موجود به کدام هدف در امر خانواده رسیده ایم؟! در ایامی که اخلاق در سطوح مختلف نمره خوبی ندارد ما حضرت ختمی مرتبت صلی الله علیه و آله را الگوی خود نگرفته ایم.
در زمانه ای که گزارش دزدی و اختلاس روز به روز می رسد و افکار عمومی را مخدوش کرده است ما به عدالت و صیانت از بیت المال نرسیده ایم.
در این دوره که فقر و فاقه مردم را به انواع گرفتاری ها مبتلا ساخته است به اهداف اسلام نرسیده ایم.
در این عصر که آتش از همه اطراف محیط است و ایمان را چون سربی در کف دست گداخته کرده است به برکت انقلاب اسلامی و خون مطهر شهیدان و ایثارگران و جهاد مجاهدان به بخشی از اهداف دست پیدا کرده ایم اما نه همه اهداف.
من از مفصل این نکته مجملی گفتم.... این مطلبی نیست که باید تذکر داده شود ولی چه کنیم که کلی گویی های و مطلق گویی های خلاف واقع زیاد شده است و از این گونه سخنان دل مستضعفان شکسته می گردد و مستکبران را بر آن می دارد که همه اهداف اسلام عزیز را در وضعیت کنونی خلاصه کنند.
از حضرتعالی که بخش بیشتر فعالیت های خود را به امور تبلیغی و ارتباط با اجتماع اختصاص داده اید، انتظار می رود که با دقتی بیشتر قلم فرسایی کنید.
سید مرتضی حسینی کمال آبادی
22/7/1398
#سید_مرتضی_حسینی_کمال_آبادی
#حسینی_کمال_آبادی
#صمدی_آملی
#استاد_صمدی_آملی
#دفاع_مقدس
#مدافعان_حرم
#انقلاب_اسلامی_ایران
#هشت_سال_دفاع_مقدس
#نقد
#تفکر_انتقادی
#علامه_حسن_زاده_آملی
#اهداف_انقلاب
@hkamal
حسینی کمال آبادی
حسینی کمال آبادی:
#فرهنگ_نقد و مواجه با آن
#تفکر_انتقادی، جامعه ساز است. هنگامی که ذره بین و تفکر بر قامت جامعه پرتوافکن میشود، آسیبها خود را نشان داده و راه جبران کاستیها هموار میگردد. ناقد و مواجه با نقد هر یک بایسته هایی را باید رعایت کنند که مجموعه آن را میتوان #فرهنگ انتقاد نامید. از فرهنگ نقد کمتر سخن گفتهایم و طبیعتاً کمتر به نهادینه سازی آن در بستر کنشهای اجتماعی کمر همت بستهایم.
ظرفیت انتقاد داشتن؛ رعایت ادب؛ نقد محتوا و عملکرد به جای نقد شخصیت، اعتقاد راسخ به پیشران بودن انتقاد سازنده بخشی از مسائل فرهنگ نقد و انتقاد است. آنچه دست مایه نگارش متن پیش رو شده است، این است:
«منتقد، آزاد است». ناقد، در انتخاب موضوع و مسئله مورد نقد آزاد است!
منتقد، متفکری است که مجموعه دغدغه ها و باورهای او انتقاد های او را رقم میزند؛ او همچنان که در اصل انتخاب مسئله آزاد است؛ در انتخاب قالب انتقاد نیز آزاد است. این که به یک ناقد گفته شود: شما که مسئله «الف» را نقد می کنید؛ چرا مسئله «ب» را نقد نمیکنید؟ بدون آن که میان آن دو ملازمهای باشد، با آزادی منتقد مخالف است. شاید او مانند شما به آسیب مسئله «ب» اعتقادی نداشته باشد یا در مجموع دغدغه ها و باورهای او نگنجد و بخواهد آسیب شناسی این مهم را به اهلش واگذار کند یا اساساً همت او به این مسئله تعلق نگیرد چنانکه بوعلیسینا در نمط آخر اشارات فرموده : «العارفون یختلفون فی الهمم» می توان گفت: «المنتقدون مختلفون فی الهمم». از آسیب مورد اشاره بدتر آن است که فلان مناقد چرا در قالب مورد نظر من انتقاد نکرده است!!! مثلاً در رسانه ملی انتقاد کرده ولی بیانیه نداده است یا برعکس!! با هر زبان که متوجه شویم باید بگوییم: «منتقد آزاد است». یکی دیگر از عملکردهایی که با آزادی منتقد مخالف است، لایههای حزبی، صنفی و جناحی دادن به انتقادها است مثلا اگر از عمل یا اندیشه یک فرد انقلابی انتقاد شود، این انتقاد، انتقاد به انقلاب و جریان انقلابیگری تلقی شود. اگر به یک شخص دولتی انتقاد شود، نقد به دولت تلقی شود. اگر یک روحانی به یک غیر روحانی انتقاد کند، نقد صنفی تلقی شود و اگر برعکس باشد؛ مخالفت با روحانیت تلقی شود و غیره .
لایههای حزبی، صنفی و سیاسی دادن به انتقادها، آزادی نقدها را از میان میبرد و جامعه سازی انتقاد جلوگیری میکند. نقدها، ناظر به مسئله مورد انتقاد است و باید بر این نظارت، تمرکز کنیم.
https://eitaa.com/hkamal