eitaa logo
پیر طریقت
1.4هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
778 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💢آقای قاضی و آقای انصاری و آقای نجابت و... می فرمودند: 🔹اوصاف رذیله(باید) از شخص خارج شود، و این هم کسی نمی تواند انجام دهد جز به عمل و صبر و استقامت و نظر حضرت حقّ جل جلاله.🔸 چون الف از استقامت شد به پیش او ندارد هیچ از اوصاف خویش گشت فرد از کسوه ی خوهای خویش شد برهنه جان به جان افزای خویش 📚صبر📄صفحه: ۵۵ @Ayatollahnejabat
یک روز شیخ بایزید می‌رفت، جوانی قدم بر قدم شیخ نهاد و می‌گفت: «قدم بر قدم مشایخ چنین نهند!» و پوستینی در بر شیخ بود. گفت: «یا شیخ! پاره ای ازاین پوستین به من ده، تا برکت تو به من رسد.» شیخ گفت: «اگر تو پوست بایزید در خود کِشی، سودت ندارد تا عمل بایزید نکنی!» تذکرة الاولیاء
إنّ السُّلوک هُوَ الطّریق الأقْوَم فإذا اسْتَقَمْتَ فأنتَ فیه السّالک لا تَمٔنَعَنْک عن السّلوک مضائِقٌ مِنْ خلفِهِنَّ أرائکٌ و دَرانِکُ ▫️ترجمه: بدون شک سلوک استوارترین راه‌هاست، هنگامی که در آن استقامت ورزیدی، تو سالک در آن به شمار می‌روی. سختی‌ها و مشقت‌ها تو را از سلوک بازندارند! زیرا از پس آنها، تختها و جایگاه‌های مجلل و باشکوه (از لحاظ معنوی در انتظارت) هستند. (شیخ محیی‌الدین ابن عربی) 📚 فتوحات مکیه باب ۱۱۸: فی السالک والسلوک @IbnAarabi
🕯📢 🕋 شرط ششم دوام نفی خواطر است خیراً کان ام شرّاً، نفعاً کان ام ضرّاً. و این شرط رکن اعظم طریقت است و بی‌رعایت این شرط، تفرید باطن حاصل نیاید. شیخ کامل علاءالدوله سمنانی 📔 مصنفات فارسی، رساله‌ی ما لابدّ منه فی الدین، فصل پنجم در جهاد، ص ۹۴. @maerefatallah
هو بی‌معنی است اگر بخواهی به آخر راه فکر کنی! تو قدم اول را بردار؛ راه بر تو جاری می‌شود ...
هو ‍ صد پیر از پیران در تصوف سخن گفته اند؛ اولی همان را گفت که آخری فرمود! معنی یکی بود و فقط عبارات مختلف بود و حرف همه این بود که؛ التصوف ترک التکلف و هیچ تکلفی تو را بیشتر و بدتر از تویی تو نیست! چون به خویشتن مشغول گشتی از وی باز ماندی. 🕊💫
هو کرامات ابراهیم ادهم بر لب دریا ✍ابراهیم اَدهم ضمن سیر و سیاحت به لبِ دریایی رسید و آنجا نشست و به دوختن پاره هایِ خرقه اش مشغول شد . در این اثنا امیری که در سال های قبل غلامِ او بود از آنجا گذر می کرد . همینکه چشمش به ابراهیم افتاد او را شناخت . ولی با کمالِ تعجب اثری از شاهزادگی و امارت در او نیافت . بلکه او را درویشی بی پیرایه و خاکسار یافت . پیشِ خود گفت : پس کو آن حکومت و سلطنت و حشمت و جلال ؟ چرا اینقدر خاکسار و ژولیده حال شده است ؟ ابراهیم که عارفی کامل بود و آگاه بر ضمیر اشخاص، در همان لحظه فکرِ او را خواند و سوزنِ خود را به دریا انداخت و چیزی نگذشت که صدها هزار ماهی سر از آب بیرون آوردند در حالی که در دهانِ هر یک سوزنی از طلا بود . ماهیان به ابراهیم خطاب کردند : ای عارف حقیقی همۀ این سوزن ها از آنِ توست . بگیر ، ابراهیم رو به امیر کرد و گفت : ای امیر ، حکومت بر دل ها مهم تر است یا حکومت بر تخت ها ؟ امیر از تماشای این صحنۀ شگرف به وجد و شور دچار شد و گفت : وقتی ماهیان از روحِ عارف خبر دارند ، وای به حالِ کسی که از او بی خبر باشد!
هو ماجرای اصمعی و زن جوان اصمعی[وزیر هارون] می‌گوید: در بیابانی خیمه‌ای دیدم، با خود گفتم به آنجا بروم. رفتم و دیدم زن جوان و با جمالی در درون خیمه است، تا چشم آن زن به من افتاد، گفت: بفرمایید. داخل شدم و گفتم: تشنه‌ام آبی بده، دیدم رنگش تغییر کرد. با من حرف نزد و به من آب نداد، ولی دیدم نگاهش با دقت به بیرون خیمه است، تا اینکه شترسواری از دور آمد و رسید و آن زن آبی را که به من نداده بود، با خود برداشت و رفت و دست و پای پیرمرد سیاهی را که تازه از راه رسیده بود، شست‌وشو داد. آن مرد بسیار بداخلاق بود و به من هیچ‌اعتنا نکرد و با آن زن هم به‌تندی برخورد کرد. درهرحال، از جا بلند شدم، آن خانم مرا بدرقه کرد. گفتم: ‌ای خانم، حیف از تو نیست که با این جوانی و جمال، به آن مرد دل بسته‌ای، به چه چیز آن مرد علاقمندی؟ آیا به مالش، یا اخلاقش، یا جمال و زیبایی‌اش؟ او که پیرمرد بدترکیبی بیش نیست. رنگ چهره خانم پرید و گفت: اصمعی، گمان نمی‌کردم تو که وزیر هارون هستی، نمامی و سخن‌چینی کنی؟! پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم فرمود: «أَلإْیمانُ نِصْفُهُ الصبْرُ، وَ نِصْفُهُ الشکرُ؛ نیم ایمان صبر، و نیم دیگر آن سپاسگزاری است».من باید خدا را به‌واسطه اینکه نعمت جوانی و جمال را به من داده و اخلاق خوب نصیبم نموده شکر کنم و آن به این است که با این شوهر بسازم و در برابر بداخلاقی او صبر کنم، دنیا می‌گذرد و من می‌خواهم با ایمان کامل از دنیا بروم. 📚 در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۹۹
🕯📢 🕋 شرط ششم دوام نفی خواطر است خیراً کان ام شرّاً، نفعاً کان ام ضرّاً. و این شرط رکن اعظم طریقت است و بی‌رعایت این شرط، تفرید باطن حاصل نیاید. شیخ کامل علاءالدوله سمنانی 📔 مصنفات فارسی، رساله‌ی ما لابدّ منه فی الدین، فصل پنجم در جهاد، ص ۹۴. @maerefatallah
💢آقای قاضی و آقای انصاری و آقای نجابت و... می فرمودند: 🔹اوصاف رذیله(باید) از شخص خارج شود، و این هم کسی نمی تواند انجام دهد جز به عمل و صبر و استقامت و نظر حضرت حقّ جل جلاله.🔸 چون الف از استقامت شد به پیش او ندارد هیچ از اوصاف خویش گشت فرد از کسوه ی خوهای خویش شد برهنه جان به جان افزای خویش 📚صبر📄صفحه: ۵۵ @Ayatollahnejabat
یک روز شیخ بایزید می‌رفت، جوانی قدم بر قدم شیخ نهاد و می‌گفت: «قدم بر قدم مشایخ چنین نهند!» و پوستینی در بر شیخ بود. گفت: «یا شیخ! پاره ای ازاین پوستین به من ده، تا برکت تو به من رسد.» شیخ گفت: «اگر تو پوست بایزید در خود کِشی، سودت ندارد تا عمل بایزید نکنی!» تذکرة الاولیاء
🕯📢 🕋 شرط ششم دوام نفی خواطر است خیراً کان ام شرّاً، نفعاً کان ام ضرّاً. و این شرط رکن اعظم طریقت است و بی‌رعایت این شرط، تفرید باطن حاصل نیاید. شیخ کامل علاءالدوله سمنانی 📔 مصنفات فارسی، رساله‌ی ما لابدّ منه فی الدین، فصل پنجم در جهاد، ص ۹۴. @maerefatallah