▫️قلبُ العارف (قلب عارف)
«إعلم أنّ القلب - أعني قلب العارف بالله- هو من رحمة الله، و هو أوسعُ منها، فإنّه وَسع الحقّ جلّ جلاله، و رحمتهُ لا تَسَعُه.»
✍️بدان که قلب -مراد قلب عارف بالله- رحمت خداست و از رحمت او هم وسیعتر است. زیرا قلب عارف، حقّ جل جلاله را فرا میگیرد، اما رحمتش او را فرا نمیگیرد.
📚 #فصوص_الحکم
فصّ حکمة قلبیه فی کلمة شعیبیّه
#محیی_الدین_ابن_عربی
#عارف
#قلب
#الله
#هو
@IbnAarabi
▫️قلب عارف باللّٰه
مخصوص گردیده معرفت وی به «الله» نه به اسمی دیگر از اسماء الله، تا بدانی که چون قلب عارف «عارف بالله» باشد، عارف به جمیع اسماء و سایر اشیاء باشد، از آن روی که اسم «الله» مجمع جمیع اسماء است، و قلب را قابلیّت جمیع فیضها هست، خواه فیض ذاتی بود، یا اسمایی، یا افعالی.
و هر دلی که عارف به اسمی از اسماء، یا به بعضی از افعال الله و احکام آن باشد، او را «عارف بالله» نگویند و صاحب قلب تمامش نخوانند.
📚 #نصوص_الخصوص_فی_ترجمة_الفصوص
شرح فصّ حکمة قلبیه فی کلمة شعیبیّه
#محیی_الدین_ابن_عربی
#قلب
#عارف
#هو
#الله
@IbnAarabi
📜 فالعارف یَدعوا إلی الله علی بصیرةٍ، و غیرالعارف یدعوا الی الله علی التّقلید والجهالة.
🔸ترجمه:
عارف از سرِ شناخت و بصیرت دعوت الی الله میکند و غیر عارف دعوت خلق به حق که میکند از سرِ جهل میکند و تقلید، نه از سرِ علم و تحقیق در توحید.
📚 #فصوص_الحکم
فصّ حکمة احدیه فی کلمة هودیه
#محیی_الدین_ابن_عربی
#عارف
#الله
#هو
@IbnAarabi
إنّ السُّلوک هُوَ الطّریق الأقْوَم
فإذا اسْتَقَمْتَ فأنتَ فیه السّالک
لا تَمٔنَعَنْک عن السّلوک مضائِقٌ
مِنْ خلفِهِنَّ أرائکٌ و دَرانِکُ
▫️ترجمه:
بدون شک سلوک استوارترین راههاست،
هنگامی که در آن استقامت ورزیدی، تو سالک در آن به شمار میروی.
سختیها و مشقتها تو را از سلوک بازندارند!
زیرا از پس آنها، تختها و جایگاههای مجلل و باشکوه (از لحاظ معنوی در انتظارت) هستند.
(شیخ محییالدین ابن عربی)
📚 فتوحات مکیه
باب ۱۱۸: فی السالک والسلوک
#محیی_الدین_ابن_عربی
#سلوک
#سالک
#عرفان
#عارف
#استقامت
@IbnAarabi
هو
موانع تا نگردانی ز خود دور
درون خانه ی دل نایدت نور
موانع چون در این عالم چهار است
طهارت کردن از وی هم چهار است
نخستین پاکی از احداث و انجاس
دوم از معصیت وز شر وسواس
سوم پاکی ز اخلاق ذمیمه است
که با وی آدمی همچون بهیمه است
چهارم پاکی سر است از غیر
که اینجا منتهی میگرددش سیر
هر آن کو کرد حاصل این طهارات
شود بی شک سزاوار مناجات
تو تا خود را به کلی در نبازی
نمازت کی شود هرگز نمازی
چو ذاتت پاک گردد از همه شین
نمازت گردد آنگه قرةالعین
نماند در میانه هیچ تمییز
شود معروف و عارف جمله یک چیز
#گلشن_راز
#حکیم_شبستری
#عارف #شعر
هو
گر کسی را بود شکیبایی
وقت تنهایی است و یکتایی
خانه در کوی انزوا کردن
رو به دیوار عزلت آوردن
دل به یکباره در خدا بستن
خاطر از فکر خلق بگسستن
بر در دل نشستن از پی پاس
تا به بیهوده نگذرد انفاس
ور ز غوغای نفس اماره
از جلیسی نباشدت چاره
شو انیس کتابهای نفیس
انها فی الزمان خیر جلیس
مصحفی جوی روشن و خوانا
راست چون طبع مردم دانا
وز حدیث صحیح مصطفوی
ناشی از خلق و سیرت نبوی
وز رسالات اهل کشف و شهود
وز مقالات اهل ذوق و وجود
آنچه باشد به عقل و فهم قریب
که شود منکشف به فکر لبیب
وز دواوین شاعران فصیح
وز مقولات ناظمان ملیح
آنچه قبضت کند به بسط بدل
چه قصاید چه مثنوی چه غزل
چون تو را جمع گردد این اسباب
روی دل ز اختلاط خلق بتاب
گوشه ای گیر و گوش با خود دار
دیده ی عقل و هوش با خود دار
بگذر از نفس و صاحب دل باش
حسب الامکان مراقب دل باش
از کلام و حدیث و غیرهما
بهره ی وقت خود بگیر اما
نه چنان کان به غفلت انجامد
دل به غیر خدای آرامد
نیست مانند عمر را ، مپسند
صرف آن جز به یار بی مانند
#جامی
#شاعر #عارف
#هفت_اورنگ
سلسلة الذهب/دفتر اول
هدایت شده از فلسفه و عرفان
📌فرق بين تصوف و عرفان از منظر امام خمینی
⚠️صوفيه و عرفا، وتصوف و عرفان كه كثيراً ما زبانزد ماست ، بسا فرق بين موارد استعمال آنها رعايت نمىشود، با اينكه تفاوت هست؛
👈چون عرفان به علمى گفته مىشود كه به مراتب احديت و واحديت و تجليات به گونه اى كه ذوق عرفانى مقتضى آن است، پرداخته و از اينكه عالم و نظام سلسله موجودات ، جمال جميل مطلق و ذات بارى است بحث مىنمايد و هر كسى كه اين علم را بداند به او #عارف گويند.
👈كسى كه اين علم را عملى نموده، و آن را از مرتبه عقل به مرتبه قلب آورده و در قلب داخل نموده است، به او #صوفی گويند ، مانند علم اخلاق، و اخلاق عملى كه ممكن است كسى علم اخلاق را كاملًا بداند و مفاسد و مصالح اخلاقى را تشريح نمايد، ولى خودش تمام اخلاق فاسده را دارا باشد به خلاف كسى كه اخلاق علمى را در خود عملى كرده باشد.
📛لذا اهل اين فن به محيى الدين عربى محقق گويند و محقق گفتن آنها به او، مثل محقق گفتن ما به صاحب شرايع نيست كه معنايش اين باشد كه مطالب علمى فقهى را تحقيق نموده است،
✨بلكه مراد آنها از اطلاق محقق بر محيى الدين، اين است كه او شرايط خلوات و تجليات و آن رشته سخنانى را كه دارند از مقام عقلانى به مرتبه قلب تنزل داده و در نفس خود به حقيقت رسانده است.
lib.eshia.ir/11202/2/156
📒تقريرات فلسفه امام خمينى ،ج2 ،ص156
کانال فلسفه و عرفان
در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/1963720741C05b59f4cf3
در تلگرام👇
https://t.me/joinchat/AAAAAEoynX4984BHbIWGow
هو
🪧📣 #عارف
و بدان که انسان هنگامی به حال خودش جاهل باشد به وقت خود جاهل است،
و کسی که به وقت خویش جاهل باشد به خودش جاهل است،
و هر کس که به خودش جاهل باشد به پروردگارش جاهل است.
پس همانا رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم میفرماید:
من عرف نفسه عرف ربّه
شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی
📖 رسائل، الاسفار عن نتائج الاسفار، ص ۳۷۷.
📎 پ.ن:
باید توجه نمود که در لسان اهل بیت سلام الله علیهم به کسی عارف میگویند که خود را بشناسد.
پس
کسانی که ادعای عرفان دارند و حتی لطیفهی نفس خود را ملاقات نکردهاند و نمیدانند در وجودشان نفس کجاست و چه میکند و چه برنامهای دارد، عارف نیستند.
در طریقت هر کس که حالات خوش و وارادات علمی و حالی و صوری دارند را عارف نمیشمارند. عزیزم مراقب باش که اشتباه نکنی و تصور ننمایی عارف شدی در حالی که هنوز خودت را نشناختی. (چه بسیار دیدم بزرگوارانی که ادعای عرفان داشتند اما حتی نفس امارهی خودشان را ملاقات نکردهاند و... اما با این حال از مومنین و سالکین بودند فقط در ورطهی خطرناکی افتاده بودند که جناب شیخ اکبر به آن فترت میگوید و البته فترت یک نوع مکر الهی است)
@maerefatallah
✨هواللهالعلے✨
✍..گروهی بضدیت #ائمه برخاستند و خود را به لباس اهل تصوف آراستند و صوفی نبودند. به ظاهر درویش و در باطن گرگی به لباس میش. در مُغاره ها نشستند، صوفها پوشیدند، نسبت خرقه را به ابیبکر و بعضی به علی علیه السلام دادند. اظهار کرامتها کردند و از آنجا که "در هر دور طالب باطل زیاده از طالب حق است"؛ بسیاری به آنها گرویدند و #فتنه شایع شد، حق و باطل در هم آمیخت. چون وقاحت از حد گذشت، ابطال اهل ظلمت و ضلال بر اهل حق واجب گشت. و این اختصاص به صوفیه هم نداشت، در میان علمای #شریعت و اهل ظاهر هم از این قبیل بسیارند که مذمت ایشان از ائمه انام علیهم السلام وارد شده.
🔸آنقدر که اخبار در مذمت علمای خدا نشناس وارد است، صد یِکَش در ذمّ صوفیه ازرق لباس نیست.
🔸بدانکه مابین اهل شریعت و اهل طریقت، یعنی #عالم ظاهری و #عارف حقیقی، در حقیقت اختلافی نیست. در صورتیکه عالم #متشرع را اغراض دنیوی دامنگیر نباشد و عارف #صوفی تصفیه قلب و نفس کرده باشد، هر دو بر سر یک مطلبند و نزاعی با هم ندارند. زیرا که اصل مطلب تصوف و لُبِّ سخن اهل معرفت این است که "بعد از تحصیل عقاید حقّهء اسلامیه اثنی عشریه، باید بقدر ضرورت از دنیا گرفت و به کم قناعت کرد و نفس سرکش را به ریاضت داشت تا به قبول احکام الهی مطیع شود و قلب را همیشه بیاد خدا داشت تا ملکه شود و غیر خدا از خاطر برود".
🔸عالم متشرع اگر این مطلب را منکر نیست خودش هم بالعقیده صوفی است، از لفظ صوفی حذر دارد و اگر منکر است غیر از این چه میگوید؟ صاد و واو و فاء مردود است یا اخلاق رذیلهء غیر محموده؟
✍مولاناصفـےعلیشـاهاصفهـانـےره❤️
📚عـــــرفان الحــــــق (مبحث علت ردّ صوفیه از مصــــدر معــصـــوم ع)
🆔 @safialishahi
✨
✨هواللهالعلےالاعلے✨
💠 در باب #تواضع فرماید:
✍..دلی که عظمت و هیبت حق را دید، تواضع از ملکاتش گردید. لهذا همیشه #خاضع است و للّه با هر کسی متواضع. فروتنی او را عادت است و معاودتش به #ارادت . اما تواضعات مجازی حقیقت ندارد، یا تملّق است یا اظهار سرفرازی. متواضع نادر است و اهل دل بدین نکته حاضر.
🔸 #عارف ، عظمت و جلال کبریا را بچشم بصیرت بنگرد و خود را حقیرتر از هر موجودی پندارد.
🔸شخصی بوضع تواضع مینشست و در نشستن شانه را بگوش میبست و گردن را در سینه میشکست، دستها را در بغل میگذاشت و چشم را از زانو برنمیداشت. عارفی او را بدان هیأت دید، بخندید، یکدست به شانه او نهاد و یکدست بر قلبش و گفت: جای تواضع آنجاست یا اینجا؟...
🔸و علامت تواضع آنست که بتغیّر کسی متغیّر نشود و از توقیر کسی مفتخر، و از تحقیر کسی منغمر، زیرا که این امورات از اعتباری داند و همتش در تنگناهای طبیعت نماند. تواضع بحسن طینت کند نه بملاحظه دفع ضرر و جلب منفعت....
👤مولاناصفےعلیشـاهاصفهانـےره❤️
📚عـــرفانالحــــــق
https://t.me/Analhaghhoo
هدایت شده از طریقه مقربین
📌 تصوّف (۴)
🔹 از حضرت علّامه سؤال کردم: فرق «عارف» و «صوفی» چيست؟
علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند:
🔺 در اصطلاحِ اينها «صوفی» گويا عارفِ کامل را میگويند، که به ترتيبی که استاد ـ به حساب، شيخشان ـ میگويند پيش بروند، اين عارف است. و در غالب اصطلاحات، «عارف» از «صوفی» اعمّ است، «صوفی»، کامل را میگويند. عارف اعمّ از صوفی، در بعضی اصطلاحات همينجور است. در طريقت، هر دو بايد طريقت را داشته باشند، لکن آنی که صوفی از طريقت دارد مرتّبتر و کاملتر است.
🔹 سؤال: برای نمونه به ملّاحسينقلی میشود گفت «صوفی»؟ برای کسی که غرضِ بد ندارد.
علّامه (رضوان اللّٰه سبحانه وتعالیٰ عليه) فرمودند:
🔺 همينطور هم هست. در زمان ملّاحسينقلی، رئيس علمای وقت، مرحوم شَرَبيانی بوده. شربيانی تُرک است، از اطراف سراب، ـ به حساب ـ تُرک است. يک نامهای به ايشان نوشته بودند که آخوند ملّاحسينقلی بساط صوفيّت پهن کرده و طلبهها را فاسد میکند؛ اين را طلبهها نوشته بودند به خدمت آقای شربيانی. مرحوم شربيانی بعد از خواندن اين عريضه يا نامه، زيرش نوشته بوده: «خدا مرا مثل آخوند ملّاحسينقلی صوفی کند». اين معلوم است «صوفیگری» را به معنی «خداپرستی» گرفته، مسألهٔ موحّد و خداپرست بودن گرفته. انتهیٰ کلام حضرت علّامه.
📚 اقیانوس علم و معرفت، محمدکریم پارسا، ص ۲۱۳
#تصوف #عارف #صوفی
#سیدمحمدحسین_طباطبائی
#ملاحسینقلی_همدانی
#محمد_شربیانی
#محمدکریم_پارسا
🔹 @rahe_savab