eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
739 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
از تشنگان گریه ی مستانه ایم ما () کاتب استاد علی حدادی
غزل شمارهٔ ۷۷۸ عمری است حلقه در میخانه ایم ما در حلقه تصرف پیمانه ایم ما مقصود ما ز خوردن می نیست بی غمی از تشنگان گریه مستانه ایم ما در چشم ناقصان جهان گر چه نارسیم چون باده، جوش سینه میخانه ایم ما عشاق را به تیغ زبان گرم می کنیم چون شمع، تازیانه پروانه ایم ما گر از ستاره سوختگان عمارتیم چون جغد، خال گوشه ویرانه ایم ما عمری است رفته ایم ازین خاکدان برون بی درد را خیال که در خانه ایم ما چون خواب اگر چه رخت اقامت فکنده ایم تا چشم می زنی به هم، افسانه ایم ما از نورسیدگان خرابات نیستیم چون خشت، پا شکسته میخانه ایم ما جز جستجوی رزق نداریم هیچ کار چون آسیا به گرد، پی دانه ایم ما در مشورت اگر چه گشاد جهان ز ماست سرگشته تر ز سبحه صد دانه ایم ما از ما زبان خامه تکلیف کوته است این شکر چون کنیم که دیوانه ایم ما؟ مهربتان در آب و گل ما سرشته اند صائب خمیر مایه بتخانه ایم ما
هو شاد کن ما را به روح رحمة للعالمين از هموم دین و دنیا یا امیرالمؤمنین
یا هو ۱۱۰
هیچگاه از اندیشیدن، فارغ نبودند! در ملاقات آخری که خدمت استاد علامه مصباح یزدی بودم، پرسیدم: اگر جوان بودید، روی چه مسائلی متمرکز می‌شدید که به نظر شما باید دقیق‌تر فهمیده می‌شد؟ ایشان روی دو مسئله تاکید کردند. یکی بحث جبر و اختیار بود که فرمودند: من هنوز هم روی آن فکر می‌کنم در حالی که از جنبه‌های مختلف پاسخ‌هایی برای آن هست و اگر برای کسی قرار است واضح باشد، یکی از آنها ایشان بود. اما گفتند هنوز به آن می‌اندیشم. مسئله دومی هم که تاکید کردند بحث نسبت به فرد و جامعه بود. از عرصه انسان شناسی تا اخلاق، حقوق و سیاست. ایشان گفتند: هنوز در این عرصه پرسش‌های بی پاسخی هست. معلوم بود که ذهن ایشان هنوز درگیر این مسئله هست. ایشان آموختند که فارغ التحصیلی نداریم و دوره‌ای نداریم که فارغ الفکر شویم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال علامه مصباح یزدی در ایتا، نقل خاطره از استاد حسن رحیم پور ازغدی، ۱۴۰۱/۱۱/۱۰ https://t.me/sireyefarzanegan
ناکسان را ترک کن بهر کسان 📘وقت خودت را صرف درگیری با ناکسان نکن, در عوض این وقت را صرف دوستان واقعی کن
اهل جنگ را چگونه محرم اسرار کنند؟ ترک جنگ و مخالفت بگو ماده جنگ هواست. هرکجا جنگی دیدی، از متابعت هوا باشد.
حقیقت نه به رنگ است و نه بو، نه به های است و نه هو، نه به این است و نه او، نه به جام است و سبو نه مرادم نه مریدم ، نه پیامم نه کلامم، نه سلامم نه علیکم، نه سپیدم نه سیاهم. نه چنانم که تو گویی نه چنینم که تو خوانی و نه آنگونه که گفتند و شنیدی نه سمائم نه زمینم نه به زنجیر کسی بسته‌ام و بردۀ دینم نه سرابم نه برای دل تنهایی تو جام شرابم نه گرفتار و اسیرم نه حقیرم نه فرستادۀ پیرم نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم نه جهنم نه بهشتم چُنین است سرشتم به تو سربسته و در پرده بگویم تا کسی نشنود این راز گهربار جهان را آنچه گفتند و سُرودند تو آنی خودِ تو جان ِ جهانی تو ندانی که خود آن نقطۀ عشقی تو خودت باغ بهشتی نه سرابم نه برای دل تنهایی تو جام شرابم نه گرفتار و اسیرم نه حقیرم نه فرستادۀ پیرم نه به هر خانقه و مسجد و میخانه فقیرم نه جهنم نه بهشتم چُنین است سرشتم به تو سوگند که این راز شنیدی و نترسیدی و بیدار شدی تا بر در ِخانۀ متروک هرکس ننشینی و به‌ جز روشنی شعشعۀ پرتو ِ خود هیچ نبینی و گل وصل نچینی نه که جُزئی نه که چون آب در اندام سَبوئی خود ِ اویی , خود اویی به‌خودآی
همانجاست که طلب توست.
ظاهری داریم شوریده، باطنی در خواب سینه ای داریم پر آتش، دیده ای داریم پر آب گاه در آتش سینه می سوزیم و گاه در آب چشم غرقاب... 🕊💫
مسلمانی مخالفت هواست کافری موافقت هواست.
چو زدم لاف هنر خواجه به هیچم نخرید بی هنر شو که هنرهاست در این بی هنری