eitaa logo
[ هُرنو ]
925 دنبال‌کننده
857 عکس
54 ویدیو
118 فایل
|هُرنو، به معنای روزنِ نورگیرِ سقف| 📖خواندنی‌ها، شنیدنی‌ها، و خرده‌ریزهایم. مُصطفا جواهری همه‌کارهٔ هیچ‌کاره! کاری بکن که هیچ‌وقت شرمندهٔ دلت نباشی؛ تامام! @mim_javaheri
مشاهده در ایتا
دانلود
1.38M
؛ قسمت ۲۵ صفحات ۱۱۱ تا ۱۱۴ ❇️ «...او را صفای آدم دهید و رقت نوح و خان ابراهیم و زبان اسماعیل و جمال یوسف و بشارت یعقوب و آواز داود و صبر ایوب و زهد یحیا و کرم عیسا!» 🔷 تازی: عرب ، تازیک، عربی، زبان عربی 🔷 قود (لغت نامه دهخدا): قود. [ق َ] (ع اِ) اسبان یا اسبان که بلگام و رسن کشند آنها را و سوار نشوند. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج). 🔷 نعمان بن منذر یا ابوقابوس نعمان بن منذر: آخرین پادشاه از سلسلهٔ لخمی‌ها در حیره بود. لخمی‌ها نام دودمانی عرب بود که در روزگار ساسانیان و میان سده‌های سوم تا هفتم میلادی بر حیره فرمان می‌راندند. آنان در آغاز کیش بت‌پرستی داشتند، سپس مسیحی نسطوری شدند و پس از چیرگی مسلمانان دین اسلام را پذیرفتند. لخمی‌ها پیرو ساسانیان بودند. 🔷 در مورد نعمان عبدالمسیح اینجا را ببینید. https://www.cgie.org.ir/fa/article/222836/%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D8%A8%D9%82%DB%8C%D9%84%D9%87 🔷 ابتهال: [ اِ ت ِ] (ع مص) زاری. بزاری دعا کردن. (زوزنی). دعا و زاری. زاری کردن. اخلاص ورزیدن در دعا. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
اگر ستارالعیوب نبودی، ما از رسوایی چه می‌کردیم؟... سحر بیست‌وچهارم @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
زبان من، لال است. گُنگم... گیجم... ماتم... مستم... ذوقم... خدایا؛ متحیرم که چگونه شکرت کنم؟ اللهم وَ أعنّی علی تربیتهم و تأدیبهم و بِرِّهم... بر من و مادر نرگس، منت بگذارید و دعای خیری که بلد هستید در حقش بکنید. ... ۲۶فروردین۰۲ ۲۴رمضان۴۴ @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
آن کس که سحر ندارد، از خود خبر ندارد... سحر بیست‌وپنجم 🇵🇸 @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
تا به حال می‌گفتم گذشته‌ها گذشت. اکنون می‌بینم که گذشته‌هایم نگذشت، بلکه همه در من جمع است. آه، آه، از یوم جمع... سحر بیست‌وششم @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم پس از دو روز وقفه، را با سه قسمت در یک روز ادامه خواهیم داد... امشب شب بیست‌وهفتم ماه مبارک و است و احیا دارد. و از آنجا که «چه حرف‌ها که درونم نهفته می‌ماند/خوشا به حال شماها که شاعری بلدید»... التماس دعای ویژه دارم. از شما ۲۷۵ نفر که میهمان و تاج سرِ هرنو هستید. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.58M
؛ قسمت ۲۶ صفحات ۱۱۵ تا ۱۱۷ ❇️ «هیچ کس ذکر تو [محمد مصطفی] نشنود، الا که رغبتی و ترسی در دل وی آید.» 🔷 اذفر. [اَ ف َ] (ع ص) تیز. تیزبو. (غیاث). تیزبوی. (تاج المصادر بیهقی) (ربنجنی). پربو. شدیدالرائحة، اعم از خوش یا ناخوش. تُندبوی. 🔷 زقه. [زُق ْ ق َ/ ق ِ] (از ع ، اِ) آب و دانه که طائر از گلو برآورد و در دهن بچه اندازد. (غیاث اللغات) (آنندراج). خورشی که مرغ به چوزه ٔ خود به دهان می‌دهد. (ناظم الاطباء). و رجوع به زَق ّ شود. - زقه دادن؛ غذا دادن مرغ بچه ٔخود را بدهان. 🔷 جزع. [ج َ زَ] (ع اِمص) فغان و فریاد و زاری و ناله و اندوه و بی‌صبری و ناشکیبایی. (از ناظم الاطباء) 🔷 عروةالوثقی. [ع ُرْ وَ تُل ْ وُ قا] (ع اِ مرکب) (الَ ...) دست آویز محکم، و عروه که بمعنی رسن شهرت دارد خطاست. (غیاث اللغات) (آنندراج ). گوشواره ٔ استوار. (ملخص اللغات خطیب کرمانی ). عقد محکم و استوار. (ناظم الاطباء). دستاویز محکمتر. محکمترین دستاویز. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.08M
؛ قسمت ۲۷ صفحات ۱۱۸ تا ۱۲۱ 🔷 استعجال. [اِ ت ِ] (ع مص) شتافتن خواستن. بشتافتن خواستن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). شتابانیدن. شتاب خواستن. استیجاء. شتابی خواستن. (غیاث) 🔷 زهره چکیدن: به معنی مردن از ترسی عظیم یا سخت ترسیدن و زهره ترک شدن. 🔷 (مُ زِ عَ) [ ع . منازعة ] ۱- (مص ل .) ستیزه‌کردن، خصومت کردن. ۲- (اِمص .) نزاع ستیزه. 🔷 معاشر. [م َ ش ِ] (ع اِ) ج ِ مَعْشَر. (ترجمان القرآن) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). گروههای دوستان و به معنی مطلق گروه نیز آمده و این جمع معشر است. (آنندراج) (غیاث). معشر. [م َ ش َ] (ع اِ) گروه. (مهذب الاسماء) (ترجمان القرآن). 🔷 خنک (خُ نُ) (شب جم.)خوشا؛ آفرین. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
1.21M
؛ قسمت ۲۸ صفحات ۱۲۲ تا ۱۲۵ 🔷 درویش: [مجاز] کسی که به اندک‌مایه از مال دنیا قناعت می‌کند. 🔷 حشیش. [ح َ] (ع اِ) گیاه خشک. (دهار) (مهذب الاسماء). 🔷 بطحاء (بَ) [ ع . ] ( اِ.) ۱. رود بزرگ، رود وسیع. ۲. مجرای وسیع آب. ج. بطاح، بطائح. 🔷 مسکه . [م َ ک َ/ ک ِ] (اِ) به فارسی زبد است. (فهرست مخزن الادویه). چربی که از ماست گیرند. زبد. (مهذب الاسماء). زبدة. (نصاب). 🔷 وحل. [وَ ح َ] (ع اِ) خلاب. گل تنک که ستور در آن درماند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). گل و لای زمینی که به آب نرم شده باشد. (غیاث اللغات از منتخب از قاموس). ج، اوحال، وحول. (منتهی الارب) و یادآوری می‌کنم که یافتن معانی واژگان و توضیحات، زحمتِ برادر و دوستِ نادیده و دیدهٔ عزیزم، آقای صاحب‌دل است. @gahnevis @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
970.7K
؛ قسمت ۲۹ صفحات ۱۲۶ تا ۱۲۸ 🔷 خطر [ xatar ] [ xatr ] بر وزن سطر به معنى قدر و منزلت و شأن و شوكت و عظمت باشد و به معنى آفت و دشوارى و گروبستن در اسب دوانى و شرط در تيراندازى عربى است و وسمه را نيز گويند و آن برگى باشد كه بدان خضاب كنند و به عربى ورق النيل خوانند. (فرهنگ فارسی برهان قاطع , ج۱ , ص۳۴۴) 🔷 الا آنهم صباحا: (جمله فعلی دعایی هان بامداد بر تو خوش باد. صبح بخیر. توضیح دربیت ذیل (( الانعم صباح )) آمده: ((بلبل کردش سجود گفت: الاانعم صباح خود بخودی باز داد صبحک الله جواب)) (خاقانی) 🔷 وطاق. [وِ] (ع اِ) خیمه. ج، وطاقات. (اقرب الموارد). @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
کشمش! این کشمش، در چاپ مجموعه‌ای پنج‌جلدی است که تا به حال سه نشر مختلف چاپش کرده‌اند. ابتدا نشر علمی‌فرهنگی، بعدتر نشر اسم و چاپ آخر که در تصویر می‌بینید، نشر نگاه. به نظر می‌رسد که اوضاع نشر، همینقدر کشمشی است. کاش نشر نگاه که چندصدهزارتومان برای یک مجموعه، از مخاطب می‌طلبد، یک نمونه‌خوان یا ویراستار هم برای این مجموعه در نظر می‌گرفت. خوب شد مرحوم احمد گلشیری زحمت انتخاب و ترجمهٔ این داستان‌ها را کشید... باید به مرحوم می‌گفتیم بی‌زحمت لطفا خودت ویرایش‌اش هم بکن! پ.ن: کشمش همان کشمکش است. @hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف