#مولاناامیرالمومنین🌸🍃
به ذلت بر زمینش سر نهادیم و ثنا گفتیم
به روز حشر با عزَّت برون آرد زمین ما را
#محمد_سهرابی
@hoseiniye_ye_del
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشنوید و لذت ببرید ...🌸🍃🌸🍃
شعرخوانی شاعر اهل بیت #محمدرضا_طهماسبی
#مدح_اميرالمؤمنينعليهالسّلام
@hoseiniye_ye_del
#مولاناامیرالمومنینعلیعلیهالسلام
#مبلغ_غدیر_باشیم 🌸🍃
«رومی»! نشد از ذات علی کس آگاه
زآن سان که نشد کس آگه از سرّ اله
یک ممکن و این همه صفات واجب؟
لا حول و لا قوّة الا بالله!
#مولوی
#امیرالمومنین_ع_مدح 🌸🍃
شود آباد با نام علی هر خانه ی ویران
رسولان اولوالعزم اند بر خوان علی مهمان
امام المتقین تنها امیرالمومنین باشد
«علیٌّ حُبّه تَقوی علیٌّ حُبُّه إیمان»
#مهدی_علی_قاسمی
@hoseiniye_ye_del
#مولاناامیرالمومنینعلیعلیهالسلام
#مبلغغدیرباشیم🌸🍃
تن من فدای جانت، سر بنده وآستانت
چه مرا به از گدایی، چو تو پادشاه دارم...؟
#سعدی
@hoseiniye_ye_del
#امیرالمومنین🌸🍃
تصوّر می کنم در ذهنِ خود ایوان زرّین را
برای درد ها پیدا نمودم راه تسکین را
پرستیدند آتش را اگر آبا و اجدادم
خدا را شکر از چشمان تو آموختم دین را
اگر فرهاد قبل از کوه، اوصاف تو را می خواند
رها می کرد از اول غرورِ تلخِ شیرین را
دمی پیش فقیرانی و گاهی بر فراز عرش
طراز عشق تو تعیین کُند بالا و پایین را
رکوعت حلقه ی انفاق را در گوش عالم کرد
کدامین شاه اینگونه کرامت کرده مسکین را؟؟
عصا را اژدها کردی شما… امّا نمی دانم
چرا؟! موسی گرفته در میان خلق تحسین را
مرا با جنتِ آب و درخت و حور، کاری نیست
نمی خواهم بدون تو دمی این دام رنگین را
برای زاهدان بی علی قرآن چنین فرمود:
فقط پر کرده از مصحف الاغی بار خورجین را
«علیٌ حُبه جُنه قسیم نّار والجنه»
برایت می سرایم باز هم این بیتِ تضمین را
شکوه رد شمست را درِ خیبر تداعی کرد
شنیدم در پس پرده تو داری بر تر از این را
وقارت داده درسی قنبرت را که یقین دارم
کُند تدریس بر هارون مَکی نیز تمکین را
محبت بر تو کار هر کس و ناکس نمی باشد
نهادی بی هوا بر دوش ما این بار سنگین را
#علی_اصغر_یزدی
@hoseiniye_ye_del
#امیرالمومنین🌸🍃
چه بنویسم؟ که شعرم باب میلم در نمیآید
دلم میخواهد اما آه... از من برنمیآید
مرا بگذار و بگذر ای غزل! دیوانۀ سرکش!
از او گفتن، به این از هرچه کم کمتر نمیآید
شنیدم با صدای او خدای او سخن میگفت
در این ساحت سکوتم من، صدایم در نمیآید
چه بنویسم؟ که خرما بر نخیل و دست ما کوتاه
که نام او بلند است و به این دفتر نمیآید
«امیرالمؤمنین» واژهست؟ نه، پیراهنی زیباست
ببین! بر قامتی جز قامت حیدر نمیآید
به شوق روی پیغمبر سه روز آذین شده یثرب
ولی بیرون دروازهست پیغمبر، نمیآید
علی باید بیاید تا محمد گام بردارد
که پیغمبر به همراه یکی دیگر نمیآید
علی باید بیاید تا کنار مصطفی باشد
علی باید بیاید تا محمد، مرتضی باشد
که دنیا بیعلی شهریست بیقانون، خبر داری؟
محمد بیعلی، موساست بیهارون، خبر داری؟
بدون او در این طوفان چگونه زنده میمانی؟
محمد بی علی، نوح است بیکشتی، نمیدانی!
بلاگردان او در بدر و در احزاب و خیبر بود
علی جان محمد یا محمد جان حیدر بود؟
محمد با علی وقتی میآید، وقت طوفان است
فرار از دستشان کار مسیحیهای نجران است...
علی آری علی... مردی که در افلاک، نامی بود
شنیدم بارها همسفرۀ مردی جذامی بود...
چه بنویسم؟ که دیگر کاری از من بر نمیآید
از او گفتن به این از هرچه کم کمتر نمیآید
همین ابیات درهم را تو میبینی خبر دارم
همین کم را همین کم را تو میبینی خبر دارم
#محمد_میرزایی_بازرگانی
@hoseiniye_ye_del
تب و تابی که در حیرت فروشم، «مُفت مژگانش!»
گرانسنگ است هر زخمی که دید آئینه، ارزانش
من از «شرم غلاف» و «لاف شرم»، آشفته می مانم
که پشت و روی تیغش را ببوسم جای دستانش!
ضریحش گر نگیرد دستِ نومیدم، نمیدانم
کدام امّید خواهد داد دستم را به دامانش...!؟
مزارش را شریف آیا به ظنِّ خود نمیخوانند!؟
ببین که تا کجاها پر کشیدند اهلِ افغانش
به قیل و قالی از پائین به بالا میرود نرخی...
شود فرّاش قبر حضرت سلمان، سُلیمانش!
تعارف گر کند چشمش به دمنوشِ غزل، ای دل!
سرم را بشکن و چون توبه نشکن نرخ فنجانش
به «ارث» و «مالکیّت» شبهه میشد گر نمیچرخید
کلید خانهی الله در دستِ نیاکانش!
موذنزاده در فردوس از قلبِ سلیم خود
کند تعلیمِ موسیقی به لالان و بلالانش
عمویی شیرکُش دارد... اُحُد گردد فدای او!
برادرزادهای دارد... که اهل کوفه، قربانش!
کمی از رحمتش بیرون زده از چاکِ عقلِ ما
و گرنه در تبِ محشر، پناهندهست شیطانش
گدای سرچراغیهای بازار نجف گشتم
کشیدم منّت سود از ترازوهای میزانش
به پابوسِ نجف، خورشید اگر هر روز میآید
سرِ صبحی، اجازه گیرد از «شاهِ خراسانش»
«علی» فرقی ندارد با «علی»! «آئینه»، «آئینه» ست!
نجف، مشهد شود در حیرتِ آئینه گردانش
به هنگام ورودش، آمده با اشک، باورکن!
هر آن زائر که دیدی ساعت برگشت، خندانش
سپرده کولهبار حاجتش را دستِ شاه و بعد
سبکبارانه بر میگردد امشب سمتِ اُستانش...
چقدر ایرانیان مانوس با سلطان خود هستند...!
خدا از ما نگیرد...! چون که ایران است و سلطانش...!
#احمد_بابایی
@hoseiniye_ye_del
علی مقصود از قرآن و اصل مطلبش باشد
قیامت او شفیع مذنبین مذهبش باشد
اگر کافر ببیند جایگاه شیعه را محشر
فقط «یا لیتنی کنت ترابا» بر لبش باشد
#مهدی_علی_قاسمی
@hoseiniye_ye_del
با غیر بگو : ثواب در دست علی است
دنیاست سراب و آب در دست علی است
چرخاندن ذوالفقار در جای خودش
چرخاندن آفتاب در دست علی است
#عاصی_خراسانی
@hoseiniye_ye_del
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
صبح بوده ست و چنان قافله در آرامش
آسمان در هیجان، قافله در آرامش
کاروان مرحله در مرحله می رفت آرام
غافل از عرش رها و یله می رفت آرام
کاروان بود و زمین در تب و آتش می سوخت
چشم ابلیس در آن خوابِ مشوّش می سوخت
آن چنان بود که خورشیدِ عطش می بارید
ذکر تسبیح به پهنای لبش می بارید
کاروان تازه رسیده ست به منزلگاهش
آسمان بود و خدا بود و رسول الله ش
ناگهان آیه ی اَکمَلتُ لَکُم ...نازل شد
راز بعثت همه در سال دهم نازل شد
وحی نازل شد و آن برکه به جوش آمد باز
عرش با شوق ملائک به خروش آمد باز
ماه در خُمره به جوش آمد و کامل گردید
وحی در شأن علی بود که نازل گردید
جبرئیل آمده خندان لب و ساغر در دست
تا که ساغر بنهد ساقی کوثر در دست
همه از خُمّ ولایت شده نوشانوشش
باده بگرفت چنان حضرت حیدر در دست
بر جهاز شتران ماه درخشان پیداست
یا که خورشید نهاده ست پیمبر در دست
دور این قافله انبوه ملائک دارند
از زمرّد همه آئینه مکرّر در دست
دست در دست خدا برد یقیناً وقتی
که گرفته ست نبی دست برادر در دست
عده ای گرم تماشا و گروهی خندان
قومی از جنّ و بشر خامه و دفتر در دست
تا نویسند علی محشر محشر شده است
تا نویسند «ولی» گشت و برادر شده است
محضر فاطمه قدرش دو برابر شده است
فاطمه کوثر و او ساقی کوثر شده است
زیر لب فاطمه گلواژه ی تر می خواند
ها علیُُ بشرُُ کَیفَ بشر می خواند
چیست این نور خدایا زکجا می تابد
بر جهاز شتران ماه چرا می تابد
گوئیا بارقه ی شمس و ضحی می تابد
بین دست نبی و دست خدا می تابد
لب گشا خنده کنان با دل آگاه بگو
صد و ده بار علیّاََ ولی الله بگو
او فقط لایق آن است که مولا بشود
ولی الله و یدالله به معنا بشود
تا که دردانه ی آن عرش معلّا بشود
تا که دلبند خداوند تعالی بشود
چه قَدَر نام «علی جان» به علی می آید
این همه منصب و عنوان به علی می آید
#علی_کفشگر
@hoseiniye_ye_del
#امیرالمومنین_علیه_السلام
#نجف
#غدیر
ای هزاران جلوهء ذات احد یا مرتضی
ای هزاران ذکر الله الصمد یا مرتضی
هرچه یا حیدر نوشتم می شود یا فاطمه
هرچه یا زهرا نوشتم می شود یا مرتضی
دور کعبه گشته ام چون دور حیدر گشته است
اسم اعظم هست اصلاً تا ابد یا مرتضی
شد درختان کاغذ و شد آب دریاها دوات
شد ثواب بی حساب و بی عدد یا مرتضی
خانهء تو کوچک است اما خدا روز ازل
خانهء خود را به نامت زد سند یا مرتضی
هم مسلمان بین مسجد سجده بر پای تو زد
هم یهودی بین خیبر نعره زد یا مرتضی
از شرابی که رساندی بر لب مستان بده
ما که جاماندیم از یاران مدد یا مرتضی
قول دادی که می آیی زود بالای سرم
وقتی آمد بر سرم سنگ لحد یا مرتضی
#رضا_دین_پرور
@hoseiniye_ye_del
#امیرالمومنین_ع_مدح 🌸🍃
بیراهه رفتن خیلی بی معناست
با دوست وقتی هم قدم باشی
کلاً بهشتُ می بری از یاد
وقتی نجف توی حرم باشی
پای ضریحش حالِ دل خوبه
حسِ خوشِ عاشق شدن داری
وابستگی هات تازه می فهمن!
از قبل ها اینجا وطن داری
خیرِ دو عالم رو اگه می خوای
باید که عمار غدیرش شد
باید به دنبال نگاهش رفت
باید که سلمان مسیرش شد
وقتی که پا میذاری توو راهش
تقدیر بن بست و شکستی نیست
ایمان مونه که یداللهِ
بالای دستش هیچ دستی نیست
به مردی و مردونگی یک عمر
با اسم و رسمش آبرو داده
هر کی خرابِ عشق مولا شد
دنیا و عقبا خونه ش آباده
میشه خدا رو توو نگاهش دید
قبله به چشماش اقتدا کرده
خیلی عزیزه ساقی کوثر
کعبه براش آغوش وا کرده
خواستم بگم از عدل و انصافش
دیدم نشد! حیرت نمیذاره
دنیا هزار و چار صد ساله
خیلی به خوبی هاش بدهکاره
#وحید_قاسمی
@hoseiniye_ye_del
#امام_حسین_ع_مناجات
دلتنگ #زیارت_کربلا در #روز_عرفه
نوکرت را بخوان به صحن و سرات
تا نگویند شوقِ یک طرفه
لنگ امضای کربلای توایم
چند روزی که مانده تا عرفه
#مسعود_یوسف_پور
@hoseiniye_ye_del