eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.9هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
348 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
تحفه ای آمد که نور از او هویدا میشود ماه در رخساره اش ولله پیدا میشود قطره امشب شک نکن مصداق دریا میشود حضرت خاتم به حکم عشق ، بابا میشود فاطمه آمد که باشد الگوی حجب و حیا فاطمه آمد که بی امّت نباشد مصطفی بهر دردِ درمندان ، اصل درمان میرسد بهر مورانِ گدای او ، سلیمان میرسد بهر این دختر ز طاق عرش مهمان میرسد بهر پیغمبر همه دیدند که جان میرسد روز و شب فرقی ندارد در کنار فاطمه شب پر از نور است ، آری ، در جوار فاطمه آب شد مهریه اش پس عاشق دریا شدم لطف او باعث شده در هیئت او جا شدم من به عشق پاک او در این جهان رسوا شدم عاشق جمهوری اسلامی زهرا(س) شدم مثل زهرا با ولی هستیم و بیداریم ما عفت و مردانگی یکجا ، مگر داریم ما؟ یاعلی گویم که زهرا دلخوش از نوکر شود کاش جان ما فدای حضرت کوثر شود ای به قربان دو چشمی که برایش تر شود آه از آن لحظه که زهرا دست بر معجر شود... فضه خاک چادرش را بر سر چشمش نهاد بر روی این گل نباید خورد حتی تند باد آه از روزی که بار شیشه پشت در شکست همسر حبل المتین سه مّاه در بستر نشست لعنت حق بر همان که دست مولامان ببست این نخ تسبیح را در خانه‌ی حیدر گسست با علی بودن همین بوده، همین باشد، همین! مثل زهرا ، جانِ ما نذر امیرالمومنین ... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اَحَد و واحد و سمیع و علیم همه آفاق را تو نور هستی ای خداوند واجب التعظیم نور مافوق کل نور هستی وصف تو در دعای زهرا بود نور همواره از لبش می‌ریخت آسمان بر زمین ستاره ز شوق با مناجات هر شبش می‌ریخت آفرینش نبود اما بود نور زیبای زهره‌ی زهرا پس از آن نور آفریدی تو آفتاب و مه جهان‌آرا آفریدیش از برای خودت آن حبیبه نگار دلجو را تا نشینی به هر سحرگاهی روبه رو جلوه‌ی هوالهو را پس از آن بر زمین تو تاباندی آن تجلی نور سرمد را آمده مادری کند بر او یا که دختر شود محمد را؟ خلق عالم ز یُمن خلقت اوست بی سبب نیست خلقت افلاک او تجلی نور حضرت توست فاطمه دخت خواجه لولاک نور بر این جهان تو تاباندی چون فروغ جمال لم‌یزلی گرچه بُد آفتاب عالم تاب گشت محو گل جمال علی فاطمه سرور زنان بهشت سرور مریم، آسیه، هاجر زینت عرش کبریایی توست و مقامش ز عرش بالاتر حسنینش دو گوشواره‌ی عرش هر دو خیبر شکن دو تا حیدر زینبینش دو کوثر جاری همچو مادر شفیعه‌ی محشر خاک شایسته‌ی وجودش نیست آسمان خاک پای فاطمه است او مقامش به اوج «اَوْ اَدنی» ست اوج معراج جای فاطمه است آفرینش به دست بوسی او از سر شوق شادو مفتخرند انبیا، اولیا، ملائک و حور رشک بر جاه و شوکتش ببرند عارف الحق به لطف عرفانش همه‌ی عارفان شهر شدند طفل در مکتبش فقیهان و همه‌ی عالمان دهر شدند مهر و مه ذره‌ای ز نور رخش کهکشان‌ها نخی ز معجر اوست رحمت او به وسعت دریاست رزق از تار و پود چادر اوست علت خلق ماسوی زهراست جده‌ی مهربان سادات است فای نامش بنام قدسی تو معنی فاطر السماوات است السلام علیکِ ای گل یاس مادر آب، دختر دریا السلام علیکِ ای خورشید السلامُ علیکِ یا زهرا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عطر بهار از جانب دالان می‌آید دارد صدای خنده از گلدان می‌آید این کوچه‌ها را آب و جارو کرده باران این اولین روزی‌ست که مهمان می‌آید... حالا دوباره بوی نان پیچیده اما دارد یتیمی خسته، سرگردان می‌آید مثل گلوبندت اسیری را رها کن امشب اسیری بی سر و سامان می‌آید... از برکت نانی که بخشیدید، هر سال  بر خاک گندم‌زار ما باران می‌آید شیراز، قم، مشهد، خدا را شکر بانو عطر تو از هر گوشۀ ایران می‌آید هرگز نمی‌گنجید در وصف قلم‌ها مدح شما در سورۀ انسان می‌آید... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نوری از خدا دمید، شب پر از شهاب شد عرش تار و تیره  بود، غرق آفتاب شد دم به دم خدا به نور، از دم خودش دمید آنقدر که شب پُراز، جلوه‌های ناب شد آینه در آینه، کوثر آفریده شد بعد اسم آینه، فاطمه خطاب شد عشق مثل شبنم از، روی برگ گل چکید صورت فرشته‌ها، شسته با گلاب شد نورگفت ای زمین، من بهشت احمدم نام من به خانه‌ی، انبیاء قاب شد روبه آسمان نمود، زهره‌ی ستاره‌ها گفت روشنای تو، ازمن اکتساب شد روبه کوه‌ها نمود، هو کشید و هو شنید از علی سوال کرد، باعلی مجاب شد گفت من جلیله‌ام، مادر قبیله‌ام مادری که مهر او، روشنای آب شد گفت من قیامتم، صاحب شفاعتم دوستم نجات یافت، دشمنم عذاب شد مادر نبوتم، دختر رسالتم هرکسی رسول شد، بامن انتخاب شد درب خانه ام ضریح، بچه های من مسیح فضه ام طلا شد و، قنبرم جناب شد رشته های چادرم، تار و پودی از حیاست نام من میان عرش، مادر حجاب شد نه دل کویرها، نه میان بیستون باعلی و فاطمه، عشق فتح باب شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته در روح تو سخاوت دریا گذاشته... آن‌قدر سربلند و شریفی که از ازل در طالع تو، لیلۀ اسرا گذاشته... بیهوده نیست این‌که دری از بهشت را تنها برای خاطر تو وا گذاشته روز نخست، از تو چه پنهان که آفتاب ردّ تو را در آینه‌ها جا گذاشته خوشبخت، آن زنی‌ست که در طول زندگی پا جای پای حضرت زهرا گذاشته... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سپاس آن بانویی که شد جهان محو کراماتش زمان می ایستد از شوق هنگام مناجاتش ندارد هیچ کس غیر از خدایش درکی از ذاتش دلش آرام می گیرد علی وقت ملاقاتش تمام خانه ی زهرای اطهر رنگ احمد داشت فقط جبریل در این خانه اذن رفت و آمد داشت تمام آسمان ها و زمین تحت فرامینش اجابت می چکد وقت دعاکردن از آمینش ملائک بی قرار صوت "والزیتون" "و التینش" قیامت شرم خواهدکرد آتش از محبینش نمازش را ببین ، پشت سرش صدها مَلَک دارد که زهرا با خدایش رازهایی مشترک دارد ملائک روز و شب تسبیح می گویند زهرا را نمی خواهم بدون عشق زهرا صبح فردا را مزین کرده زهرا با قدومش  عرش اعلی را خدا از نور زهرایش پدید آورد دنیا را شکوه فاطمه پنهان شده در جمله ی لولاک ثنا گوی صفات قدسی اش افلاک در افلاک خدا قبله نما را می کِشد سمت نگاه او که حتی کعبه هم زانو زده در پیشگاه او علی از قصه ی "قالو بلی" شد تکیه گاه او ستون عرش را بر لرزه می انداخت آه او علی وقت سحر محو تماشای نماز اوست چه بانویی...خدا هم عاشق راز و نیاز اوست فقط سنگ علی را می زند بر سینه اش زهرا که ذکر هر قنوت او شده مولای یا مولا به تسبیحش دخیل عشق بسته بی گمان حوّا تمام راز خلقت جمع شد در "نونِ" اعطینا زمین و آسمان روزی خورِ دست کریمِ اوست یقین دارم علی تنها صراط المستقیمِ اوست نخی از چادر او نیز اعجاز آفرین باشد که حتی فضه اش هم با ملائک هم نشین باشد به وقت خطبه خواندن، نطق زهرا آتشین باشد تمام هستی اش نذر امیر المومنین باشد یقین دارم مزار پاک او پیدا تر از پیداست که هر جا ابر می بارد ، مزار مخفی زهراست به نص آیه ی تطهیر اصل هر "طهارت " اوست پناه و دستگیر شیعه در روز قیامت اوست کسی که جان خود را داد در پای امامت اوست نخستین پاسدارِ خانه ی وحی و ولایت اوست جهان را تا ابد از عشق حیدر می کند سرشار به دست اوست آری پرچم یا حیدر کرار شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با یاد سردار شهید كويريم و بي تاب باران زهرا فقيريم و محتاج چشمان زهرا بگوييد ما را گدايان زهرا بخوانيد يكتا پرستان زهرا "مسلمان زهرا ، مسلمان زهرا" اگر مثل روديم ، دريا شناسيم به مجنون بگوييد ليلا شناسيم همه سرشناسيم اگر ناشناسيم على دوست هستيم و زهرا شناسيم "به حيدر رسيديم از احسان زهرا" ميان قنوتش دعا كرده زهرا على دوست ها را جدا كرده زهرا بدان يك به يك را صدا كرده زهرا نجف را سراسر بنا كرده زهرا "پس ايوان طلا هست ايوان زهرا" سبب می شود افتخار علی را زند پرچم اقتدار علی را که دنیا ببینند یار علی را بگرداند او ذوالفقار علی را "علی تکیه کرده به جولان زهرا" روا شد پس از فاطمه آرزوها شده بسته لبهاى آن ياوه گوها به كورى چشمان بى چشم و روها صدا زد پيمبر «فداها ابوها» "صدا زد كه بابا به قربان زهرا" سلام ودرود خدا بر خديجه كس بى كسى پيمبر خديجه به دامانش آورده كوثر خديجه همه ابتر و گشته مادر خديجه "شده خوش به لبهاى خندان زهرا" به ما داده ارث خروشانی اش را گرفتيم درس رجزخوانى اش را سپرده به ما موج طوفانی اش را ببينيد ، قاسم سليمانى اش را "که هستیم ما نسل سلمان زهرا" همين عشق را ادعا می كنيم اش فقيرانه ما التجا می کنیم اش همه جان خودرا فدا می كنيم اش چه خوب است مادر صدا می کنیم اش "نخوردیم جز آب و جز نان زهرا" دعا ميكنيم و اجابت گرفتيم در خانه او اقامت گرفتيم براى قيامت ضمانت گرفتيم حديث كسا خواندو حاجت گرفتيم "به آمين و لطف فراوان زهرا" به جز مهر زهرا ثوابی نداریم به جز فاطمه ما جوابی نداریم شب اول قبر عذابی نداریم ز حشر و حساب اضطرابی نداریم "قيامت بگيريم دامان زهرا " غم از ما گرفته اگر غم خریده بد و خوب را نیز ، درهم خریده همه هرچه هستیم باهم خریده برای حسین و محرم خریده "به قربان فرزند عطشان زهرا" قسم بر حسین بدون سپاهش به لب تشنه گوشه قتلگاهش قسم به بنيَّ بنيَّ به آهش به خون گريه زينب بى پناهش "بميريم از داغ طفلان زهرا" شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شرح خیرالعمل ولایت توست زندگی وام‌دار خلقت توست ای معمای آفرینش که... قبل هر نور، نور رحمت توست ای قدیمی‌ترین بهار خدا هر چه دارد زمین به برکت توست بیشتر از هزار اقیانوس شرح یک قطره از سخاوت توست جمله‌ها کوچک‌اند وقتی‌که صحبت از عزت و کرامت توست به نمازت نماز زینت یافت بسکه محض خدا عبادت توست چه نیازی به سیم و زر داری عشق حیدر شکوه ثروت توست چه مقامی برای جبرائیل بهتر از اینکه پای صحبت توست از کمالت شرف کمال گرفت شرفی که غبار عفت توست بی نظیر خدا چه اعجازی در قنوت پر از لطافت توست گوشه چشمت چه می‌کند بی‌بی فضه یک گوشه از صناعت توست تو مگر روز حشر دیده شوی چون قیامت فقط قیامت توست افتخار بزرگ اهل البیت به تو و آیه‌های عصمت توست ما به نامت همیشه حساسیم این هم از لطف بی‌نهایت توست ** بهترین احتجاج بر حق ما صحبت از نحوه‌ی شهادت توست قبر پنهانی تو چون خورشید سند محکم برائت توست شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به اگر چه بر لب تو سایه‌های لبخند است دل شکسته‌ات از درد و رنج آکنده‌ست اگر چه زمزمه‌ی روز مادر است، امّا هنوز در دل تو زخم داغ فرزند است نفس کشیدنت آتشفشانی از آه است غبار خاک قدم‌های تو دماوند است بهار هم بشود رنگی از زمستانی برای حال تو اردیبهشت، اسفند است تو هاجری که گذشتی از عشق اسماعیل جهاد کردی و اجر تو با خداوند است شبیه امّ‌بنین بی‌صدا شکسته شدی زمانه محضر صبر شما سرافکنده‌ست امانتی که خدا داده بود، بخشیدی امانتی که برای تو بی‌همانند است به خطّ سرخ شهادت نوشته اُمّ شهید کنار نام و نشانت حضور پسوند است هنوز چادر تو عطر مادری دارد به نام حضرت زهرا که قید سوگند است دعای نیمه شبت مستجاب خواهد شد برای هر دل عاشق که آرزومند است جواب عشق به عقل معاش دنیا چیست؟! بهای عشق در این روزگار ما چند است؟؟ شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محض وجود فاطمه، ماهمگی در عدمیم هر چه نگارد او شود، ما اثر آن قلمیم قدر و قضا ندیم او، خلق اثر قدیم او مُلک مکان حریم او، ما همگی بی‌حرمیم جان به جهانیان دمد، هر قدمی که می‌نهد ما همه آفریده‌ی، خاک ره آن قدمیم نامش اگر وصف‌کنان‌‌، به حق ادا کند زبان در مد نام او زجان، تا به ابد «هو» بدمیم جلوه‌ای از خداست او، امام مرتضاست او نبی مصطفاست او، مات مقام اعظمیم در ید اوست ماسوا، از نم اوست بحرها خاک رهش در گِل ما، از دم اوست آدمیم شأن نزول کوثرش، مصحف اسرار مگو کجاست پس صعود او، پُر از سؤال مبهمیم چادر او عصمت کل، عصمت او بیرق گل در این پناه چار قل، سایه‌نشین علمیم قیمت این ملک عبس، غیر محبتش چه هست؟ رزق به دست فضه است، اگر به فکر کرمیم اوست تمام لامکان، اوست حقیقت زمان اوست اگر معنی جان، ما زعدم بیش کمیم مرحمتی است مادری، شیعه‌ی اثنی العشری نیک اگر که بنگری، صاحب کل نعمیم در همه جا از او نشان، در همه کس بُود نهان ماهمه بندگانی از، پرده‌نشین عالمیم فاطمه پشت ابرها، پای نهد در این سرا گرکه عیان بتابد او، فانی او چو شبنمیم قصه حُسن او اگر، موی به مو دهد خبر تا به ابد دراین گذر، تازه سر زلف خمیم مهرش اگر که آب شد، ساقی ابوتراب شد ازبرکات مهر او، گریه‌کن محرمیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رفت از دلِ فردوس هزاران قلم آورد اندازه‌ی آفاق ورق روی هم آورد می‌خواست که جبریل کمی از تو نویسد جایی که خدا نامِ تو را محترم آورد صدبار تراشید درختانِ جهان را صدبار نوشت از تو و صدبار کم آورد تو بودی و دستانِ خدا مُلک و مَلَک را محضِ گُلِ انوارِ شما از عدم آورد ما هیچ نبودیم..‌ ولی مادری‌ات بود در هیچ نظر کرد و مرا در رقم آورد این جلوه‌ی پُر جذبه بر افلاک مبارک مهمانِ خدا آمده بر خاک ، مبارک جبریل نوشت اولِ دفتر که علی کیست پرسید مکرر و مکرر که علی کیست یک عمر به معراج به هرجا که توان داشت هِی رفت نفهمید در آخر که علی کیست تا گفت از اوصافِ علی پیشِ رسولان بشنید فقط پرسشِ دیگر که علی کیست برداشت قلم را و خدا وحی به او کرد... یعنی که تو را نیست مقدر  که علی کیست فهمید فقط فاطمه معنیِ علی را فهمید فقط فهمِ پیمبر که علی کیست هرکس که علی گفت از امداد علی گفت با فاطمه یک عمر فقط نادِ علی گفت حق داد به آغوشِ خدیجه دو جهان را گفتم دو جهان ، لال شوم برتر از آن را عالم نشنید از لبِ احمد  لبِ مولا جز فاطمه‌جان ، فاطمه‌جان فاطمه‌جان را پلکت ، ضربانت تپشت نامِ علی گفت وقتی که پدر گفت به گوشِ تو اذان را تو آمده‌ای قبلِ خودت ، حق بده خاتون سِیرِ تو بهم ریخته بنیادِ زمان را هربار که جبریل برای تو غزل گفت می‌گفت خدا بهتر از آن ، بهتر از آن را هر دفعه به پیغمبرِ ما واجب عینی است بوسیدن دستان شما واجب عینی است ای رشته‌ی خورشید نخی از ملکوتت ای جاذبه‌ی عمقِ جهان از جبروتت تسبیح گرفتی و زمین دید خدا را گفتی علی و دید زمان زنگ سکوتت در فصل بهاریِ جمادیِ ظهورت افلاک شگفت است سرِ شاخه‌ی توتت تا که بچکد از سر انگشت  تو فیضی یک عمر نشسته است علی پای قنوتت هرجا که تو هستی همه‌اش باغ بهشت است سوگند که دلهاست فقط جای هبوطت عشقی ازلی هست اگر هست حجابت پُر جلوه‌تر از پرده‌ی کعبه است حجابت تو آمدی آزاد شدن را بنویسیم تا سروری گل به چمن را بنویسیم بازیچه شدن ، هرزه شدن ، هیچ شدن مُرد تو آمدی آزادیِ زن را بنویسیم تا دور شود زندگی از اینهمه آفات تا حرف جدایی غدغن را بنویسیم تو آمده‌ای بر سر یک سفره نشینیم تا خانه مساویِ وطن را بنویسیم بخشندگی‌ات را به تبارت برسانی تا اینکه کریمی حسن را بنویسیم با خط تو باید بنویسیم که زن کیست این شأن ولی جای دگر  مطمئنن نیست سوگند به شمع و شب و پروانه به زهرا سوگند به گلخانه به ریحانه  به زهرا هرکس که نمک خورده‌ی زهرا و علی شد هرگز نرود بر در بیگانه به زهرا این خاک پُر از یاس ، پُر از لاله‌ی سرخ است این خاک ندارد غمِ ویرانه به زهرا ویرانه اگر هست فقط خانه‌ی خصم است مائیم همین همتِ مردانه به زهرا این خاک حرام است به غیرش ، حرمِ ماست مائیم همه مردم یک خانه به زهرا این خاک سراسر همه تسبیح حسین است سوگند که ایران همه بین‌الحرمین است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
7.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 ای مادر مؤمنان 🌹ای مادر عاشقان 🌹ای مادر آن‌که خواهدآمد 🎥 🔹 دیدار ستایشگران اهل‌بیت(ع) با رهبر‌معظم‌انقلاب |دی‌ماه ۱۴۰۱ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e