بسم الله الرحمن الرحيم
#شب_قدر #شب_جمعه
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
شب جمعه دل ما گفت علی گفت حسین
رو به درگاه خدا گفت علی گفت حسین
از همه رانده شده چشم بر این در دارد
بنده ای غرق خطا گفت علی گفت حسین
@hosenih
این شب جمعه؛ شب قدر؛ شب توبه ی ماست
دل ما بین دعا گفت علی گفت حسین
پر زد از صحن نجف محضر شش گوشه ی شاه
هر دل غمزده تا گفت علی گفت حسین
روزه ام نذر پدر روضه ی من خرج پسر
غم جدا غصه جدا گفت علی گفت حسین
دل قرآن به سرم با دم سلطان نجف
کنج ایوانِ طلا گفت علی گفت حسین
اربعین پای برهنه زائر از خاک نجف
تا خود کرببلا گفت علی گفت حسین
@hosenih
مهدی فاطمه از توبه ی او راضی شد
هر که در نزد رضا گفت علی گفت حسین
من و سرمایه ی عمرم که دل دربه دری ست
تو و لبخند رضایت "چه مبارک سحری ست"
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#عید_سعید_فطر ، #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
شاید کسی حال مرا پرسیده باشد
یا اشک چشمان ترم را دیده باشد
حق دارد این قلبی که مهمان خدا بود
از دوری ماه خدا رنجیده باشد
@hosenih
کِی می رسد تا آسمان ها ... بنده ای که
در گوشه ی زندان تن پوسیده باشد؟!!!
پیروز میدان جهاد روزه داری ست
هرکس که با نفس خودش جنگیده باشد
فطر آمده تا فطرت خود را بیابیم
گمگشته ای که روشنای دیده باشد
امکان ندارد سفره دار ماه غفران
تا این زمان ما را نیامرزیده باشد
شاید خدا در لحظه های روشن قدر
ما را به عشق مرتضی بخشیده باشد
بخشیده خواهد شد کسی که بین روضه
بر روی گونه اشک غم باریده باشد
رمز شروع گریه با ذکر حسین ع است
چشمی اگر چون چشمه ای خشکیده باشد
دنیا ندیده تا به حالا پیکری را ..
که اینچنین روی زمین پاشیده باشد
عالم ندیده که کسی مانند زینب س
مرثیه ی گودال را فهمیده باشد
@hosenih
حتّی اگر زیر گلویش را به جای ...
مادر ... میان کربلا بوسیده باشد ...
خنجر رسید و از قفا سر را جدا کرد
خورشید ما را بر فراز نیزه جا کرد ...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_رضا_ع_مناجات
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
روسیاهم بی پناهم آه اینجا رو زدم
نام زیبای تو را من جار از هر سو زدم
ساعت ه هشت این دلم در ساحت سبز حرم
...پرسه می زد که میان صحن تو زانو زدم
@hosenih
عطر زیبای حرم تا بر مشام من رسید
طعنه بر عطر گلاب و عنبر و شب بو زدم
صاحب عالم ولیّ نعمت مایی رضا ع
خوب می دانی چرا من ناله ی "اشکوا.."زدم
هوهوی نقاره خانه از حرم دل می برد
تاشنیدم مست گشتم نغمه ی "یاهو" زدم
تا برادر دست ما گیرد به حق خواهرش
حرف از لطف "کریمه" حرف از "بانو"زدم
خواب دیدم مثل خدّام حرم در بین صحن
"آمدم ای شاه"را هِی خواندم و جارو زدم
@hosenih
حاجت من هم ضمانت شد همین که لحظه ای
رو به سلطان خراسان "ضامن آهو"زدم
می رسد لطف تو آقاجان به این زائر زیااااد
تا که وارد می شود از گوشه ی "باب الجواد"
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
به مناسبت تقارن #شب_قدر با #شب_جمعه
#اسماعیل_شبرنگ
▶️
شب جمعه دل ما گفت علی گفت حسین
رو به درگاه خدا گفت علی گفت حسین
از همه رانده شده چشم بر این در دارد
بنده ای غرق خطا گفت علی گفت حسین
@hosenih
این شب جمعه؛ شب قدر؛ شب توبه ی ماست
دل ما بین دعا گفت علی گفت حسین
پر زد از صحن نجف محضر شش گوشه ی شاه
هر دل غمزده تا گفت علی گفت حسین
روزه ام نذر پدر روضه ی من خرج پسر
غم جدا غصه جدا گفت علی گفت حسین
دل قرآن به سرم با دم سلطان نجف
کنج ایوانِ طلا گفت علی گفت حسین
اربعین پای برهنه زائر از خاک نجف
تا خود کرببلا گفت علی گفت حسین
@hosenih
مهدی فاطمه از توبه ی او راضی شد
هر که در نزد رضا گفت علی گفت حسین
من و سرمایه ی عمرم که دل دربه دری ست
تو و لبخند رضایت "چه مبارک سحری ست"
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_شهادت
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
▶️
آن چار گلدسته دو گنبد صحن زیبایش
آرامشی دارد برایم باز رویایش
@hosenih
هر شب برای روز بعدش رنج و غم می دید
با درد معنا می گرفت امروز و فردایش
دور و برش بودند اما باز بی کس بود
تنهای جمعی در میان جمع تنهایش
این مرد بار غم به روی شانه ی خود داشت
مقتول غربت بود او مانند بابایش
در انتظار مادر خود بود وقتی که
زهر جفا را داد یار ناشکیبایش
کار طلوع زندگی دست غروب افتاد
بالاخره آمد همان روز مبادایش
سرو جوانی که به زیر بار غم خم شد
افتاد بر روی زمین آن قدّ رعنایش
معنای روضه در کلامش ظهر عاشوراست
دریای اشکی بود هر شب چشم دریایش
@hosenih
باب النجات ما همان باب الجواد ماست
باب الجوادی که همان باب المراد ماست
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای #بحران_بی_آبی_خوزستان
سیراب خواهد شد شبی چشمان تشنه
پر می شود از آسمان گلدان تشنه
خاکی که مانده پای آزادی میهن
حقّش نباید باشد این زندان تشنه
@hosenih
در اوج محرومیّت ِ خود سرفراز است
دشت سراسر لاله ی بی جان تشنه
اینجا برای انقلاب از خود گذشتند
پهلو به پهلو پیش هم یاران تشنه
بر خاک نخلستان ِ نفت آلود ِ اهواز
چیزی نمی بارد به جز باران تشنه
یا که هوا بس ناجوانمردانه خاکی ست
یا شد فراری آب از این استان تشنه
ماهی نباید در دل دریا بمیرد
دریایی از درد است "خوزستان " تشنه
@hosenih
در آتش سرخ سیاست ذره ذرّه
می سوخت با چشمان تر پروانه تشنه
فریاد مظلومیت ملّت همین است
مردان دولت!! بار مردم بر زمین است!
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حُسینیه)
#ورود_به_ماه_محرم
آواره شده دل از غمی طوفانی
من مانده ام و شور دمی طوفانی
امسال به حرمت اباعبدالله
داریم همه محرّمی طوفانی
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
@dobeity_robaey
#حضرت_رقیه_س_شهادت
بی تو دردی کشیده ام که مپرس
" زهر هجری چشیده ام که مپرس"
ناز عشق تو را در این بازار
با نیازی خریده ام که مپرس
@hosenih
انقلابی در این خرابه ی شوم
یک تنه آفریده ام که مپرس
غزلی ناب بودم و حالا
شرحی از یک قصیده ام که مپرس
در سحر از زبان مادر تو
قصه هایی شنیده ام که مپرس
بعد از آن ظهر زخمی گودال
آنقدَر داغ دیده ام که مپرس
بسکه در زیر دست و پا ماندم
مثل زهرا خمیده ام که مپرس
@hosenih
آنچنان دل بریدم از دنیا
پدر سر بریده ام که مپرس
لخته ی خون به روی گوشم هست
تو نبودی که گوشواره شکست
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
محکومیت اهانت #گرگیج امام جمعه آزادشهر به خاندان عصمت و طهارت
#تولی_و_تبری #محاکمه_گرگیج
#امیرالمومنین_ع_مدح
من علی را دوست دارم آنکه مولای همه ست
من نجف را می پسندم آنچه رویای همه ست
لعنت حق بر همان هایی که با حقّ دشمنند
با امیر خیبر و با شیر خندق دشمنند
لعنت حق بر همان گرگیج و دار و دسته اش
گرگ پیر بی شرف شیطان شده دلبسته اش !!!
آن کسی که فکر کرده لقمه اش بوده حلال !!!
عصمت مولای ما را می برد زیر سوال
@hosenih
دامن ناپاک مادر علّت این حرف هاست
اینچنین مُهمل سرودن کار بدخواه خداست
آن کسی که دشمن اولاد زهرا و علی ست
بنده ی شیطان شده او بنده ی الله نیست
لعنت حق بر سقیفه پایه ی هر اختلاف
امّت احمد مسیرش رفت سمت انحراف
هر کسی می داند این را که خلافت با علی ست
ذکر تسبیحات کعبه یا علی و یا علی ست
عقل ها درمانده از توصیف قدر عصمتش
مقتدر باشد علی در اوج مظلومیّتش
آیه ی تطهیر در شان علی و آل اوست
رشته ی منظومه ی شمسی نخی از شال اوست
گرد و خاک پای او سرچشمه ی آب حیات
بردن نام امیرالمومنین راه نجات
فاطمه افتاد پشت در که حیدر پا شود
با وجود فاطمه کی مرتضی تنها شود
فاطمیه می رسد اهل سقیفه می رسند
فرقه ی دلبسته ی آن سه خلیفه می رسند!!
اهل عالَم مادر ما را همین ها کشته اند
در میان کوچه یار مرتضی را کشته اند
یاس بود و چهره اش را رنگ نیلی می زدند
با لگد ، با تازیانه ، یا که سیلی می زدند
کی برادر می شود آنکس که مادر می کشد!؟
مادرش را پیش چشمان برادر می کشد؟!!
قصّه ی ما قصّه ی افسوس و باز افسوس نیست
درد ما چیزی به غیر از کشتن ناموس نیست
مادر ما بود آن بانو که پهلویش شکست
هستی ما بود آن مادر که بازویش شکست
کربلا هم آمدند و میخ آن در تیر شد
در میان چشم سقای حرم جاگیر شد
خنجر اهل سقیفه داخل گودال رفت
مرتضای کربلا در قتلگاه از حال رفت
@hosenih
مطمئن هستم که روزی التیامش می رسد
منتقم با پرچم صبح قیامش می رسد
آی مزدوران بدگوی امیرالمومنین
چارده قرن است این پرچم نیفتاده زمین
خواب هستید و علی سرحلقه ی بیدارهاست
خاک شیعه زاده ایران پُر از عمّارهاست
دست بردار از لجاجت با علی همراه شو
بس کن این جهل مرکّب بس کن و اصلاح شو
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#محکومیت_حادثه_تروریستی #ایذه
#محکومیت_اغتشاشات #شعر_پایداری
#جمهوری_اسلامی_ایران #بصیرت
#قدرت_مقاومت_ملت_ایران #شعر_حماسی #حاج_قاسم_سلیمانی
#امام_زمان_عج_مناجات #قدس
ما با مسیر عاشقی معنا گرفتیم
این رزق را از حضرت زهرا (س) گرفتیم
ما از زُلال کوثر و آیینه خواندیم
وقتی دعای ندبه هر آدینه خواندیم
در کشور مهدی (عج) به فرمان ولایت
با گام دوّم همقدم تا بی نهایت
در معرکه با روح و جان خویش رفتیم
ما مرد هر میدان و نسل پیشرفتیم
دشمن نمی خواهد که ما پیروز باشیم
می خواست مشغول غم دیروز باشیم
دیروز در شیراز مردم را ترور کرد
جیب خودش را از دلار جنگ پُر کرد
همراه کرده با خودش هر جاهلی را
دارد به سر رویای جنگ داخلی را
ما انقلابی های روح الله (ره) هستیم
ما از تحرّک هایتان آگاه هستیم
دیروز خاک سیستان دریای خون شد
امروز فتنه شکل جنگی از جنون شد
اینبار ایذه ، آه ، شهرستان مظلوم
داغی به روی قلب خوزستان مظلوم
جان هنر ، جان ِ جهان ، نصف جهان سوخت
در بین آتش کوچه های اصفهان سوخت
دشمن گرفته در میان مُشت ، خنجر
مثل همیشه می زند از پُشت ، خنجر
ما پیروان راه سرخ انقلابیم
سایه نشیین ساحَت سبز حجابیم
در انتظار یالثارات قیامیم
شمشیر صبریم و به فکر انتقامیم
وقتش رسیده تا دگر ، دور از مُماشات
پایان بگیرد فصل سرد اغتشاشات
آزادی ما در مسیر عزّت ماست
زهرای مرضیه پناه نهضت ماست
این خانه اصلاً خانه ی طفلان زهراست
جمهوری اسلامی ایران زهراست
بمب رسانه علت این ناخوشی ها
سودی نخواهد داشت این کودک کشی ها
ما هم به برخی از مسائل نقد داریم
ما هم به مسئولان کاهل نقد داریم
ما عُقده ای نه ، بلکه اهل گفتگوییم
امروز ما با داعشی ها روبروییم
این هرج و مرج جامعه کار یهود است
پشت تمام فتنه ها آل سُعود است
این فتنه اوّل در میان کوچه ها بود
زخم طنابی روی دست مرتضی بود
فتنه گذر کرد از میان کوچه ها رفت
خنحر شد و تا قتلگاه کربلا رفت
وقتی امام جامعه بی همصدا شد
خنجر به روی حنجر آمد ، سر جُدا شد
هیهات اگر کرببلا تکرار گردد
هیهات اگر این خیمه بی سردار گردد
دنیای ما بعد از ظهور شخص قائم(عج)
پُر می شود با لشکری از حاج قاسم
وقتش رسیده ذکر یا حیدر بگیریم
تا انتقام سیلی مادر بگیریم
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زهرا_س_مدح_و_شهادت
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
#قصیده
آورده ای با خود سلامی از خدا را
بر صفحه ی سبز قدَر کِلک قضا را
نور تو پیش از خلق آدم روشنی داشت
تو آبرو دادی تمام انبیا را
سجاده ی تو آسمانی از اجابت
در دست خود داری کلید ربنا را
تسبیح و تقدیس است و تهلیل است و تحمید
آن چه روایت می کند شان شما را
لبخند تو نور درخشان بهشت است
خورشید هم دارد به دل شوق لقا را
از این جهت نام تو را زهرا نهادند
نور تو روشن کرد چشم مرتضی را
سیّدتی ، صدیقه ، ای زهرای اطهر
ای طاهره ، یا فاطمه دریاب ما را
ای آیه ی تطهیر ، ای دریای عصمت
با نام تو تفسیر کردند انّما را
ای لیله ی قدر نبی ، آیات کوثر
هستی شفیعه امت غرق خطا را
فرمود امام عسکری - ما حجت الله-
از فاطمه داریم نور هر دعا را
جَدّه ی ما شد حجتُ الله ِ علینا
او حجّت حق شد تمام اولیا را
ذکر ملائک ذکر تسبیحات زهراست
اینگونه می گیرند سرمشق بقا را
رو می گرفت از کور ، حتی پیش بابا
شرمنده ی خود کرده او حُجب و حیا را
در فکر مسکین و یتیم و هر اسیری ست
اول مهیّا می کند نان گدا را
زهرا دلیل خلق نور پنج تن بود
در زیر بال خود گرفت اهل کساء را
یاس علی ، ریحانه ی باغ پیمبر
عطر نجیبش باز پر کرده فضا را
یا فاطمه گفتیم و درمان آمد از راه
نامش مهیا کرد اسباب شفا را
او میوه ی قلب رسالت بود ، امّا
در کوچه آزردند قلب مصطفی را
اهل سقیفه بیعت خود را شکستند
بیت العزا کردند آن بیت الولا را
اجر رسالت را ادا کردند با میخ
بستند دست ساقی مشکل گشا را
می دید چشمان حسن در آن شلوغی
بر چادر مادر هُجوم ردّ پا را
حرفی نمی زد از قضیّه ، لام تا کام
او در خودش می ریخت داغ کوچه ها را
می گفت حیدر ، تازه فهمیدم عزیزم
با دردهایت می کنی هر شب مُدارا
این فتنه های کوچه تا گودال رفتند
بُردند مقتل ، خامس آل عبا را
بر روی سینه آمد و با خنجرش شمر
خیلی اذیت کرد امام کربلا را
داغ مدینه تازه شد در وادی طفّ
با تو چه ها کردند در گودال ، یارا
مادر ببین که با حسین تو چه کردند
نفرین کن این خلق ستم ، قوم ریا را
بی غسل و حتی بی کفن نقش زمین بود
با چشم خود دیدیم داغ بوریا را
یا رب نیامرز آن جماعت را که اوّل
آتش زدند آن خانه ی اهل وفا را
یا رب به پهلوی شکسته مگذری از
آنکه شکسته استخوان های قفا را
ما را حسینی کن که با زهرا بمانیم
از ما مگیری جام شیرین بلا را
از ما مگیری لحظه ای حبّ علی را
از قبله می خواهیم ما قبله نما را
ما با علی اهل خدا اهل بقاییم
اصلاً نمی خواهیم این دیر فنا را
جان رقیّه باز قسمت کن خدایا
یک اربعین دیدار ایوان طلا را
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به #مادران_شهدا
اگر چه بر لب تو سایههای لبخند است
دل شکستهات از درد و رنج آکندهست
اگر چه زمزمهی روز مادر است، امّا
هنوز در دل تو زخم داغ فرزند است
نفس کشیدنت آتشفشانی از آه است
غبار خاک قدمهای تو دماوند است
بهار هم بشود رنگی از زمستانی
برای حال تو اردیبهشت، اسفند است
تو هاجری که گذشتی از عشق اسماعیل
جهاد کردی و اجر تو با خداوند است
شبیه امّبنین بیصدا شکسته شدی
زمانه محضر صبر شما سرافکندهست
امانتی که خدا داده بود، بخشیدی
امانتی که برای تو بیهمانند است
به خطّ سرخ شهادت نوشته اُمّ شهید
کنار نام و نشانت حضور پسوند است
هنوز چادر تو عطر مادری دارد
به نام حضرت زهرا که قید سوگند است
دعای نیمه شبت مستجاب خواهد شد
برای هر دل عاشق که آرزومند است
جواب عشق به عقل معاش دنیا چیست؟!
بهای عشق در این روزگار ما چند است؟؟
شاعر: #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به شهید #حمیدرضا_الداغی
🔸اجرا شده توسط #حاج_امیر_کرمانشاهی در تشییع جنازه شهید #الداغی🔸
خورشید در پیش نگاهش مثل فانوس است
بال و پرش زیباتر از پرهای طاووس است
در راهِ حق اشکِ عزیزان را در آورده
شیطان اگر چه خندههایش تلخ و منحوس است
مردی به سنّ و سال یا که زور بازو نیست
مردانگی با قلبهای پاک، مأنوس است
صَد مَرد هم از پا بیفتد نیست باک، اما
از داغ، داغِ یک جوان دلْ غرقِ افسوس است
داغش به روی سینهی ماهاست، الداغی
داغی که هرگز کم نگردد داغ ناموس است
او افتخار مشهد و در قلب هر زائر
با پیکر غرق به خونش گرم پابوس است
ما با امام هشتمیم و اهل ایرانیم
تا به همیشه دشمن از این خطه مأیوس است
✍ #اسماعیل_شبرنگ
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e