eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بمان عزيز دلم همسرم بمان زهرا بمان وديعه پيغمبرم بمان زهرا بمان كبود شكسته پرم بمان زهرا بدون تو چه مى آيد سرم بمان زهرا بخند ، اين همه گريه براى رفتن نه بخاطر دل زينب بخاطر من نه @hosenih چقدر خوب كه ديگر ، خودت بلند شدى بخاطر دل حيدر ، خودت بلند شدى پس از سه ماه ز بستر ، خودت بلند شدى چقدر خوب دم در ، خودت بلند شدى بلند ميشوى اما زپا تو ميفتي هنوز راه نرفته چرا تو ميفتي؟ @hosenih سه ماه رفته و سر درد تو كه خوب نشد دوا نداشت مگر درد تو كه خوب نشد ز بعد كوچه كمر درد تو كه خوب نشد بس است ديده تر درد تو كه خوب نشد امان براي تو اين خانه از گزند نداشت مرا ببخش مدينه شكسته بند نداشت @hosenih هنوز هست به یادم خبر که می پیچید میان خانه در شعله ور که می پیچید به سوی تو لگد چهل نفر که می پیچید به سمت پهلوی تو میخ در که می پیچید تو را چگونه ز دستش خلاص میکردم فقط به تیزی میخ التماس میکردم @hosenih شرار کینه همین که به گلشنم افتاد همین که با لگد مردها، زنم افتاد نگاه من به تو در وقت رفتنم افتاد تو را زدند و طنابی به گردنم افتاد براى اينكه به زخم دلم نمك بزنند براى اينكه تو را بيشتر كتك بزنند @hosenih اشاره کرد که قنفذ تو بی بهانه بزن بیا مغیره کمک کن تو تازیانه بزن نترس دست علی بسته شد به شانه بزن به بار شیشه ی زهرا تو وحشیانه بزن به سنگ غم محکت زد نرفته از یادم کنار من کتکت زد نرفته از یادم @hosenih صدا زدم نزنیدش، نزن نزن نامرد تمام عمر مراپیش من نزن نامرد حرام زاده تو سیلی به زن نزن نامرد نزن به پیش نگاه حسن نزن نامرد میان این در و همسایه پشت پا خوردی حلال میکنی ام ضربه بی هوا خوردی @hosenih ببخش قلب صبورت شكست فاطمه جان ببخش كوه غرورت شكست فاطمه جان همينكه حرمت نورت شكست فاطمه جان به كوچه تنگ بلورت شكست فاطمه جان چقدر فكر منى فكر اين پرت هم باش به فكر موي پريشان دختر هم باش @hosenih تورم دهنت حرف کربلا میزد به زینب و حسنت حرف کربلا میزد نظر به پیرهنت حرف کربلا میزد شمارش کفنت حرف کربلا میزد چه شانه ای دم آخر زدی تو مویش را چه قدر بوسه زدی گودی گلویش را @hosenih عزيز كرده تو كربلا سنان هم خورد ميان معركه او سنك بى امان هم خورد كنار نعل، لگدهاى اين و آن هم خورد حسين تشنه لبت نيزه از دهان هم خورد حسين تو ته گودال رفت و گير افتاد كفن نداشت و روى تنش حصير افتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ز سوز سينه و از گريه‌ی شبانه بگو بخوان ز فصل خزانی که در بهار شده و باز دم بزن از روضه‌های جان‌فرسا غرور زخمی مردی که لکه‌دار شده @hosenih نگو که حرفی از آن سينه‌ی شکسته بزن هميشه گفته‌ام، اين‌بار ... نه نمی‌گويم اگر اجازه دهی در روايت يک ياس کلامی از در و ديوار ... نه نمی‌گويم @hosenih نخواستم که برای تو روضه بنْويسم من از بهار نوشتم، ولی خزان آمد مپرس واقعاً اصلاً خودم نمی‌دانم چطور پشت در خانه يک جوان آمد @hosenih از اين به بعد خودت روضه را مجسم کن همين که فاطمه افتاد، دست من لرزيد رسيد کار به جايی که ياس پرپر شد قلم فتاد و حرفم به آخرش نرسيد @hosenih اگر به وسعت دريا ز چشم خون بارم هنوز هم همه‌ی درد را نمی‌فهمم گذاشته سر خود را به شانه‌ی ديوار سکوت نيلی اين مرد را نمی‌فهمم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مادر برایش شانه زد مو را به سختی هر بار بالا برد بازو را به سختی هر چند سنگین شد نفسهایش ولی باز زیبا برایش بافت گیسو را به سختی @hosenih زینب به آرامی در آغوشش نشسته مادر نوازش میکند او را به سختی دارد به دنبال خودش در کارِ خانه هی میکشد هر گوشه جارو را به سختی دسداس را آهسته تر از قبل چرخاند با شال بسته دورِ پهلو را به سختی @hosenih مادر برای پا شدن دستی به دیوار دستی گرفته چفت زانو را به سختی بابا رسید از راه و مادر تا که فهمید با روسری پوشاند از او رو را به سختی شاید کبودی تا به چشم او رسیده آخر تکان می داد ابرو را به سختی @hosenih مردی که در از قلعه ی خیبر درآورد در مانده , چون دیدست بانو را به سختی در کوچه می گردم پی آن گوشواره پنهان از او هر روز , هر سو را به سختی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نگاهم خیره بر شالِ سیاهت فدای اشک ِ جاری از نگاهت @hosenih نشستی روضهٔ مادر گرفتی تک و تنها میانِ خیمه گاهت! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ جذبه از یاقوت و گوهر میرود سورۂ اخلاص و کوثر میرود زجرها دیده ست اما غرق شوق؛ محض ِ دیدار پیمبر(ص) میرود @hosenih لرزه می افتد به جانِ مرتضی(ع) هر زمان که جانبِ «در»... میرود گرچه خوانده مجتبی(ع) أمن یُجیب خوب میداند که آخر میرود... نیمه شب «عجّل وفاتی» خوانده و دیگر از آغوش بستر میرود @hosenih با چه حالی حضرت دارالشّفا مضطر و بشکسته پیکر میرود از دو چشمش اشک جاری میشود تا که زینب(س) سمتِ معجر میرود روضه بر پا میشود وقتی حسین(ع)؛ تشنه در آغوش ِ مادر میرود! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تیشه به نخل باغ امیدم دگر زدند در عرش شعله بر دل و جان پدر زدند دیگر خوشی زخانه ی ما پا کشید و رفت غمها فقط به خانه رسیدند و سر زدند @hosenih با بودن تو زندگیم روبراه بود آخر تمام زندگیم ام را نظر زدند بردار سر زخاک و ببین کودکان تو ناله ز ماتمت همه شب تا سحر زدند دیدند ناکسان که همه لشگرم تویی ازمن تو را گرفته به جانم شرر زدند @hosenih از ره رسید قنفذ و من آه میکشم کو با مغیره بر تن تو بیشتر زدند گیرم تو را زدند در آن کوچه ها ولی دیگر چرا مقابل چشم پسر زدند یارب چگونه زنده بمانم که دیده ام تا حد مرگ فاطمه را پشت در زدند ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شب شد و مادرمان گفت: کجایی زینب؟ گفت: سجاده ی من را تو بیانداز امشب کمکم کن که به محراب نمازم بروم تا به آرامگه راز و نیازم بروم @hosenih گفت خواب دل عشاق حرام است عزیز من به سجده برسم کار تمام است عزیز تا به محراب بیاید دل من غوغا شد چند باری وسط راه نشست و پا شد تا خود صبح فقط غصه ی مردم را خورد آن قدر آه کشید و جگرم را آزرد @hosenih در کنارش چقدر آیه ی قرآن خواندم تا کمی خوب شود ذکر فراوان خواندم وسط معرکه ی خوف و رجا خوابم برد وسط گریه و ما بین دعا خوابم برد حق، نگاهی به دعای دل غم بارم کرد بوی نان آمد و این رایحه بیدارم کرد @hosenih بسترش جمع شده مطمئنا خوب شده فضه جان گریه نکن مادر من خوب شده شاد بودم که غم و ماتم مان می میرد مادرم باز مرا در بغلش می گیرد تشنه ی دیدن او تشنه ی ماه رویش با چه شور و شعفی باز دویدم سویش @hosenih نظرم بر رخ رنجور و صبورش افتاد بر دل خونی دستاس و تنورش افتاد خاک غم ریخت سرم تا که نگاهش کردم دل من ریخت به هم تا که نگاهش کردم سرفه می کرد ولی باز خودش نان می پخت شد رخش زرد ولی باز خودش نان می پخت @hosenih چقدر در وسط دود تنش می لرزید وقت برداشتن نان بدنش می لرزید تا که جارو بزند پا شد و بازو را بست به روی دست خودش دسته ی جارو را بست بین جارو زدنش بازویش از کار افتاد وسط کار نگاهش سوی مسمار افتاد گفت: ای دست مدارا کن عزیزم با من گفت: باید که بشویم حسنینم را من @hosenih آب می ریخت حسن، بی کفنش را می شست آب می ریخت حسین و حسنش را می شست لاله ها دور و برش ریخت، خدا رحم کند آب بر بال و پرش ریخت، خدا رحم کند بار پرواز خودش را به روی دوش گرفت آخرین بار مرا مادرم آغوش گرفت بوسه را حضرت حنانه به گیسویم زد با پر زخمی خود شانه به گیسویم زد @hosenih رنگ از چهره ی غمگین شده ی کوثر رفت با دل غم زده ی خود به سوی بستر رفت ناگهان ناله ی اسما همه جا را پر کرد داغ جانسوز عظیمی دل ما را پر کرد اهل یثرب به خدا حاجت تان گشت روا بعد از این وای بر احوال دل شیر خدا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ قلب پیمبر سوخت آن وقتی که در سوخت باید که پای این مصیبت از جگر سوخت ریحانه ی احمد پس از او تا نوَد روز شب ها درون بستر خود تا سحر سوخت @hosenih خورشید حیدر آتشی بر جانش افتاد از سوز آن آتش ستاره با قمر سوخت ذکر لبش در پشت در یا مرتضی بود با عشق حیدر فاطمه در پشت در سوخت مادر درون آتش نمرودیان رفت آری ولی در گوشه ی خانه پدر سوخت @hosenih با یک لگد افتاد در بر روی زهرا آتش به جانش شعله زد تا موی سر سوخت دیگر نباید زد به بالش تازیانه پروانه بی جان است در آتش اگر سوخت این شاخه ی طوبای پیغمبر ثمر داشت فضه فقط دیده که پشت در ثمر سوخت @hosenih اجر رسالت را ادا کرده است امت مادر درون خانه در پیش پسر سوخت آن روز کل اهل بیت آتش گرفتند قطعا غلط گفته کسی که: یک نفر سوخت ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ چند روزی شده که مادر ما بیمار است بین بستر بدن بی رمقش تب دار است خواب در پلک ترش نیست، خودم دیدم که سر شب تا سحر از درد کمر بیدار است @hosenih رنگ در چهره ندارد، به جز آن جای کبود روی زرد است و پر از غصه و حالش زار است در دعای سحرش روضه ی "عجل" دارد طاقتش طاق شده، منتظر دیدار است گر چه در بستر بی حالی خود افتاده مقتل مادر ما بین در و دیوار است @hosenih فضه یک روز به بابای غریبم می گفت: "به روی سینه ی او ردی از آن مسمار است" سینه ام شد سپر شیر خدا، شکر خدا بر لبش، شکرِ چنین لطف، هزاران بار است آخر کار، در آن غسل علی می فهمد به روی بازوی او هم اثر آزار است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد بلند شد برود راه ، ناگهان اُفتاد پس از سه ماه به سمتِ تنور خود را بُرد پس از سه ماه چه شد که به فکرِ نان اُفتاد @hosenih پس از سه ماه کمی خانه آب و جارو شد رسید تا که دَمِ در در آستان اُفتاد چهار کودکِ خوشحال را خودش می‌شُست اگرچه در بدنش دردِ بی امان اُفتاد غذا که پخت خودش ، فضه سفره را انداخت دوباره لقمه‌ی او دستِ این و آن اُفتاد @hosenih ولی نشد که فقط لقمه‌ای خودش بخورد چقدر فضه صدا زد که از دهان اُفتاد میانِ بسترِ خود رو به قبله شد خانم کشید پرده به رو روی نیمه جان ، اُفتاد همینکه مادرِ پروانه‌ها دو چشمش بست همینکه ناله‌ی طفلان در آشیان اُفتاد @hosenih دوید از دلِ مسجد به خانه ، سلمان دید که چند مرتبه آقا نفس زنان اُفتاد جماعتی که زنش را زدند می‌دیدند چقدر روی زمین با سر آسمان اُفتاد غروب از رویِ تل دخترش به پایین رفت اگرچه تا دل گودال از توان اُفتاد @hosenih نگاه کرد نگاهش در آن شلوغی بر... عصا ، سنگ ، تبر ، دشنه‌ ، سنان اُفتاد گرفت چادرِ او زیرِ پا زمین خورد آه سرِ برادرِ او دستِ شامیان اُفتاد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ مروه و سعی و صفا مشعر؛ به نام ِ فاطمه ست احترام ِ کعبه بعد از احترام ِ فاطمه ست مسجد و گلدسته و محراب میگوید: علی چون أمیرالمؤمنین تنها امام ِ فاطمه ست @hosenih در دفاعِ از ولایت محسنش را میدهد ذوالفقارِ مرتضی محو قیام ِ فاطمه ست چرخش دستاس قوّت میدهد بر دست او روز و شب «نادعلی» ذکر مدام ِ فاطمه ست جذبۂ منظومۂ شمسی تبسّم های اوست گرمی خورشید از لحن سلام ِ فاطمه ست @hosenih غرق شد آنقدر در عشقش که حس کردم علی... نیمۂ دیگر که نه! بی شک تمام ِ فاطمه ست در قیامت؛ هم عنایت هم شفاعت سهم ماست دوستی با شیعۂ حیدر مرام ِ فاطمه ست! ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر کسی عبد خدا شد بی قرار فاطمه است خلق عالم در حقیقت شاهکار فاطمه است مرگ و حشر ما ، حساب ما همه در دست اوست انتهای کار ما در اختیار فاطمه است @hosenih خلقت عالم طفیلیِ رخ زهرایئش چرخش هستی تماماً بر مدار فاطمه است او پیمبر زاده و رب تمام انبیاست خاتم پیغمبران خود بی قرار فاطمه است @hosenih شکر حق قبرش اگر مخفی است نورش ظاهر است روشنایی دو عالم از مزار فاطمه است کاش میمردیم در راهش بداند عالمی شیعه ی حیدر همیشه جان نثار فاطمه است بعد مرگم کاش بنویسند این جا قبر یک- نوکری از نوکران مستجار فاطمه است *** محسنش بر او فدا شد او فدای مرتضی مرگ در راه ولایت افتخار فاطمه است @hosenih با چهل تن در کشاکش دامن مولا به دست این حمایت، گوشه ای از اقتدار فاطمه است عشق حیدر داشت با این جرم، بد او را زدند قلب هامان تا قیامت غصه دار فاطمه است ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih