eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
روح از جسم نبی پرواز کرد تازه غم‌های علی سر باز کرد کینه‌های خفته، طغیان‌گر شدند شعله‌ها پیدا ز خاکستر شدند فتنه، انصار و مهاجر را گرفت فتنه‌گر جای مشاور را گرفت "سامری" زد شعله بر ارکان دین شد وزیر مصطفی خانه‌نشین حرمت صدیقه‌ی أطهر شکست دست او و قلب پیغمبر شکست بیت امید نبی آتش گرفت حرمت "اُمّ اَبي" آتش گرفت شد در آن غوغای دود و همهمه بیت حیدر، قتلگاه فاطمه بی خبر مسمار آمد شعله‌ور فضه می‌داند چه شد در پشت در غنچه پرپر شد، گل یاسین شکست داغ محسن بر دل زهرا نشست فاطمه در پشت در بی هوش شد جلوه‌ی عمر علی خاموش شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای معجرت نجابت! و ای چادرت حجاب! در پرده مانده از رخ ماه تو آفتاب ای محور "لِیُذهِبَ عَنکُم"! وضو بگیر دستی ببر به آب و ببخش آبرو به آب بی پرده رو به آینه کن، قبله را ببین هرچند نیست آینه را تابِ بازتاب لبریزِ مهربانی تو می‌شود پدر وقتی تو را به "ام ابیها" کند خطاب از صبر توست عزت اسلام و اهل بیت از اشک توست آبروی عترت و کتاب گرچه شکست بازوی انسیه با غلاف با آنکه بسته بود یدالله با طناب کی فاطمه سکوت کند در خروش ظلم؟ کی موج خسته می‌شود از قهر پیچ و تاب؟ وقتی ز آه فاطمه لرزید عرش و فرش در حیرتم چه شد، که نشد آسمان خراب! :: مولا سؤال کرد که ای مَحرم علی! آخر چرا برابر من می‌زنی نقاب؟ مولا سؤال کرد و در آن غسلِ نیمه‌شب معلوم شد سؤال علی نیست بی جواب! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
روزی که از تجسم امکان خبر نبود روزی نبود و گردش شمس و قمر نبود حتی مجال لحظه برای گذر نبود جز نور احمد از دم خالق اثر نبود در ظلمتی که صبرِ ملک را ربوده بود شد نورِ پاکِ فاطمه روشن‌گرِ وجود زهرا رسید و نور جهان را فرا گرفت در آسمان، تجلی توحید پا گرفت ظلمت کنار رفت و جهان روشنا گرفت این نورِ محض را به بغل مصطفی گرفت احمد که بوده نورِ رخش روح کائنات کامل نبود بی گل او گلشن حیات عالَم در انتظار هبوط فرشته بود حوریه‌ای که نور، گِلش را سرشته بود خاکی که از شعاع الهی بِرِشته بود دست قضا به نامه‌ی این گُل نوشته بود این آفتاب، جلوه‌ای از نورِ سرمد است این نسترن، ملیکه‌ی باغِ محمد است کوثر، یکی از آن همه الطاف داوری‌ست او مریم است و لایق شأن پیمبری‌ست چون آفتاب، سُنت او ذره‌پروری است قرآن ناطق است که از هر بدی، بری‌ست قدّیسه هست و بانوی مُلکِ قداست است قدرش فراتر از شب قدرِ رسالت است دختر که بود، اُمّ اَبیها لقب گرفت همسر که شد، حبیبه‌ی یکتا لقب گرفت مادر که گشت، سرور زن‌ها لقب گرفت در زندگی یگانه‌ی دنیا لقب گرفت با آن‌که درک شوکت او کار خاتم است فرصت برای شرح مقامات او کم است دنیا مجال نیست که او بی نهایت است هر نکته از کرامت او صد حکایت است این شاعرانگی سندش در روایت است روز ظهور فاطمه، صبح قیامت است آن روز قدر فاطمه فهمیده می‌شود با حکم او بساط جزا چیده می‌شود روزی که چشم‌ها همه حیران رحمت‌اند یک مشت دل‌سپرده به دنبال فرصت‌اند حتی پیمبران که بزرگان امت‌اند چشم انتظار شافع روز قیامت‌اند زهراست آن‌که کار شفاعت به دست اوست آری که اختیار قیامت به دست اوست ای سیبِ دل‌رُبا که نصیب علی شدی محبوب مصطفی و حبیب علی شدی با گوشه‌ی نگاه، طبیب علی شدی در شورش زمانه، شکیب علی شدی نامت کنار نام خداوند خورده است جان علی به جان تو پیوند خورده است در مردمی که جهل به آن‌ها سوار شد دختر به گورکردن‌شان افتخار شد تو آمدی و عزت زن آشکار شد این روح غرق عاطفه، صاحب وقار شد در مکتبی که نام تو در صدرِ نام‌هاست یک زن، تجلی صفت رحمت خداست خورشید، سر گذاشته بر پای شوکتت جبریل پر کشیده به بام ارادتت سجاده چهره سوده به درگاه طاعتت ایّاکَ نَعبد است گواه عبادتت مادر ندیده‌ایم به این اوجِ بندگی در بندگی نمونه و در کار زندگی تیغ علی که شهره به هر کارزار شد خم شد به پای‌بوسی تو، ذوالفقار شد برخاست موج و در قدمت آبشار شد پاییز سمت خانه‌ات آمد بهار شد در هر چمن طراوت گل‌ها به بوی توست حتی صفای جنت الاعلی به بوی توست تو آن ملیکه‌ای که سراپا وقار بود حوریه‌ای که چادر او وصله‌دار بود همسایه با دعای شبت برقرار بود آل عبا به محور تو استوار بود قرآن ناطقی تو و قرآنِ داورت بوده است همچون آینه‌ای در برابرت ای رشکِ ساکنینِ جنان بیت ساده‌ات دست قضا و پای قَدَر در اراده‌ات زرین رکاب چرخ، غلام پیاده‌ات صبر و حیا دو ویژگی فوق العاده‌ات صبر تو در مسیر خدا بی نظیر بود سعی تو دادخواه امیرِ غدیر بود روزی که خطبه خواندی و قرآن زبان گرفت جان دادی و به سعی تو، اسلام جان گرفت آهی کشیدی و نفس آسمان گرفت آهت رسید و دامن طاغوتیان گرفت این ننگ بر حکومت‌شان ماند تا ابد باید که شرح داغ تو را خواند تا ابد * * می‌سوختی هر آینه، پروانه شاهد است دستاس گریه کرد به تو، شانه شاهد است بر غربت تو گریه‌ی مردانه شاهد است از چاه آب آوری و خانه شاهد است وقتی به سمت چاه می‌افتاد راه تو بالا می‌آمد آب، به شوق نگاه تو روزی که کارنامه ی اسلام دود شد سکّان دین اسیر هوای یهود شد بی حرمتی، جوابِ سلام و درود شد دستت به دستگیری امت کبود شد راه علی گرفتی و گشتی فدای او بودی در اوج غربت او آشنای او ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چهار گلدسته با دوتا گنبد شش جهت نور کبریا دارد هر که در آن حرم رسد گوید جلوه‌ی مشهد الرضا دارد چهار گلدسته چهار رکن بهشت یک ضریح از دو حجت داور هم ضریح جواد اهل البیت هم تجلای موسیِ جعفر ای مزارت مدار جود و کرم دست حاجات خلق سوی شماست مهری و چند تا ستاره‌ی فضل معتکف در کنار کوی شماست مثل "فرهاد میرزا" شده‌اند خاکبوس تو بس امیر و وزیر "کلبُهم باسطٌ ذِراعیهِ" حک شده روی قبر "خواجه نصیر" دلم از درد و غم به تنگ آمد سر و پا رنج و غصه و دردم سمت باب الحوائج آمده‌ام رو به باب المراد آوردم من جوانی گناه آلوده رو به دیوار می‌کنم از شرم دست بر روی شانه‌ام بگذار دعوتم کن به یک نصیحت گرم گرمی دست تو براتِ خداست با شما توبه‌ام پذیرفته‌ست سفره‌ی تو دوای هر دردی‌ست مادر این راز را به من گفته‌ست ای ید الله! دست تو باز است گره از کار بسته‌ام وا کن گوشه‌ی خانه بستری پهن است درد بیمار من مداوا کن آه ای یوسفی که زندان را بوی پیراهن تو گلشن کرد نور حقی و سجده‌های شبت ظلمت آن محیط روشن کرد دست زنجیر پایبندت شد گریه‌ی زخم‌ها به حال تو بود این شب و روزهای آخر هم گوئیا موعد وصال تو بود بدنی در احاطه‌ی زنجیر روی یک تخته‌ی در آوردند پدری را چنین غریبانه پیش چشمان دختر آوردند آه، از این وصال درد آمیز آه، از این وداع رنج آور ماجرا را خدا بخیر کند باز هم دختری و جسم پدر ... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
صدای وحی می‌رسد به گوش احمد امین صدا بلند‌تر شود برای بار دومین زمان به شوق می‌دود، سکوت می‌کند زمین بخوان به نام خالقت که هست رکن دین همین بخوان و سرفراز کن قبیله‌ی قریش را مژده بده سلسله‌ی جلیله‌ی قریش را غار حرا منوّر از جمال کبریایی‌اش امین وحی هم شده واله دلربایی‌اش منتخب خدا شده شکوهِ مصطفایی‌اش محور مهربانی است سینه‌ی خدایی‌اش سلام می‌کند به او، خدا و جمله خلقتش زبان گرفته آسمان، مبارک است بعثتش شبهه جزیره‌ای شده مفتخر از کلام حق کویر تشنه‌ای شده لبالب از پیام حق به دست مصطفی ببین سلسله‌ی زمام حق مژده دهد نبی حق، به اولین امام حق که ای شکوه نام تو جذبه‌ی هر سخن علی! منم رسول خاتم و تویی وصی من علی! عبد مناف! فخر کن به آدم ابوالبشر عبدمطلّب از شرف، تاج گذار روی سر گشته یتیم مکه بر امت ماسوا پدر کاش که بود آمنه کنار این پیامبر به مادرش سلام حق؛ به همسرش سلام حق خدیجه‌ای که سر نزد لحظه‌ای از کلام حق خموش ای سخنوران! ناطق وحی آمده فضل تمام انبیا از این جناب سر زده آیه‌ی "لا اله" را بخوان میان بتکده مگر که نور حق دمد به قلب‌های یخ زده اگر چه از یهودیان به او عذاب می‌رسد از آن وجود مهربان صبر و ثواب می‌رسد خُلق عظیم او دهد پاسخ صد ابولهب به جز خدا، به جز دعا، نیاوَرَد به روی لب به صبح روزه گیرد و به شب کند نماز شب به حیرت‌اند مشرکان از این وقار و این ادب که در جواب آن همه بی ادبی به محضرش کند عیادت از کسی که شعله ریخت بر سرش مردم غم رسیده را، مرهم قلب و جان شود به نور عقل و راستی، حامی دختران شود مدعی برابری به مردم جهان شود چشم کِشد بلال او که لحظه‌ی اذان شود صدای خشک و خسته‌ای نوای عشق سر دهد چو آفتاب جلوه‌ای به چهره‌ی سحر دهد بَرده‌ی رنج دیده را به اوج آسمان بَرد عقیده‌های شوم را ز خاطر زمان بَرد به هر کجا که می‌رود طراوت جنان بَرد به گوشه‌ی تبسمی دل از بهشتیان بَرد معجزه‌ی نگاه او به قلب مرده جان دهد لحن سلامِ گرم او سرشت را تکان دهد شیوه‌ی جذب‌کردنش رسالتی‌ست دیدنی به کودکان کند سلام حالتی‌ست دیدنی رو به خدا که می‌کند عبادتی‌ست دیدنی او و خدیجه و علی، جماعتی‌ست دیدنی دو آفتاب و یک قمر نور دهد حجاز را کعبه به خود ندیده است این چنین نماز را ببین یگانه‌ی بشر قامت خود دوتا کند ببین علی نوجوان به دوست اقتدا کند ببین خدیجه این دو را رهبر و مقتدا کند بگو به دشمن نبی اقامه‌ی عزا کند از این سه نورِ متصل بقای دین داور است مثلثی که محورش فاطمه‌ی مطهر است جان به فدای احمد و هجرت بی نظیر او گشوده شد مسیر دین به سعی چشمگیر او ببین به لیلة المبیت، کوشش وزیر او علی که در مباهله بیان شده غدیر او برای ختم الانبیا همیشه جان نثار شد علی‌ست جانشین او؛ نه آنکه یار غار شد غدیر برکه‌ای بُود ز چشمه‌سار بعثتش مدینه قبله گاه شد از آفتاب هجرتش ظهور مهدی‌اش شود ادامه‌ی نبوتش کوفه زمان مهدی است مرکز حکومتش طلوع نور مهدی است آفتاب سرمدی به دست او جهان شود مدینه‌ی محمدی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
فرا رسیدن شعبان مبارک ای عشاق نزول رحمت یزدان مبارک ای عشاق بزرگ‌عید محبان مبارک ای عشاق قدوم حضرت جانان مبارک ای عشاق اگر در عالم ایجاد شور و زمزمه است ولادت گل نرجس، عزیز فاطمه است امام عسکری از شوق روی دلبندش نخواهد این که بگیرد نظر ز فرزندش ربوده دل ز پدر، بین گریه، لبخندش شده‌ست طاق بهشت، ابروان پیوندش  به آن خجسته جمال و به آن حمیده صفات به خال هاشمی او محمدی تمام ماه‌رخان را منظم آوردند از آسمان مه و خورشید با هم آوردند   ستاره‌های درخشان، فراهم آوردند و باز، پیش رخ ماه او کم آوردند کمان ابرو و چشمان نافذش زیباست نوشته‌اند که طاووس جنت الزهراست عزیز فاطمه لب را به خنده تا وا کرد  خدای داند و بس در جهان چه غوغا کرد  امین وحی خدا، خویش را مهیا کرد  هزار دسته‌ی گل، هدیه بر ملیکا کرد مپرس این که ملیکا که بوده یا او کیست ملیکه‌ی همه افلاک و مادر مهدی‌ست چه دختری! که ز شه‌زادگان رومی بود  نبی در عالم رؤیا مدیح او فرمود مسیح در نظرش آمد و وِرا بِسُتود وَ در مکاشفه‌ای بعدِ گفت و بعدِ شُنود به یک اشاره‌ی زهرا ز اهل ایمان شد عروس فاطمه با دست او مسلمان شد به یمن مقدم او عرش نور باران شد نصیب عرش‌نشینان دم بهاران شد  از آن زمان که رخ ماه او نمایان شد هزار شکر که مولای اهل ایمان شد تن فسرده‌ی ما را حیات خواهد داد زمانه را ز ستم‌ها نجات خواهد داد نگاه دلبری‌اش دل ربوده از مادر صدای حیدری‌اش در فضا طنین‌گستر پدر ز مادر و مادر بگیردش ز پدر که جبرئیل و ملائک به گفته‌ی داور وجود اقدس او را به آسمان بردند بهشت را به میان بهشتیان بردند اگر چه شد دل نرجس ز دوری‌اش بی تاب سه روز دیده‌ی مادر نمی‌نشست به خواب پس از سه روز شد آخر ز دیدنش شاداب بگو به حضرت نرجس، امان ز قلب رباب نسیم از دل غمدیده‌اش توان می‌بُرد سه شعبه اصغر او را به آسمان می‌بُرد لوای دولت او تا در احتزاز شود  بزرگ پرچم اسلام در فراز شود مسیح پشت سرش گرم در نماز شود به کعبه تکیه کند، بغض بسته باز شود دوباره تازه نماید بهار هم عهدی صَلا زند که أنا المُنتقِم، أنا المهدی لوای نصرُ مِنَ الله را کِشد بر دوش شرارِ فتنه‌ی کفّار می‌کند خاموش ز آبشار نگاهش حرم شود مدهوش رسد صدای اذانش ز بام کعبه به گوش نه آن اذان که بگویند قوم نا آگاه اذانِ أشهد أنَّ علی ولیُّ الله به انتقام عزیزان ز جای برخیزد ز خاک، آن دو ستمکار را برانگیزد به نخل خشک شده آن دو را بیآویزد شرار شعله به آن دو شرور می‌ریزد به جرم اینکه ربودند حق حیدر را به پیش ساقی کوثر زدند کوثر را امیر عالم ایجاد یا اباصالح سلام ما به شما باد یا اباصالح کنار پنجره فولاد یا اباصالح زنم به شوق تو فریاد یا اباصالح خدای را به امام غریب می‌خوانم به شوق دیدنت، أمَّن یُجیب می‌خوانم بیا که آینه زین بیش شرمگین نشود بیا که هجر تو بر نفع خصم دین نشود بیا که خون به دل و جان مؤمنین نشود تحمّلِ غم هجر تو بیش از این نشود! بیا که فاطمه چشم انتظار دولت توست امید خسته‌دلان جهان، حکومت توست بیا که شیعه نشسته‌ست در محن آقا چکیده خون دل لاله در چمن آقا من از کدام ستم آورم سخن آقا عراق، سوریه، بحرین ، یا یمن آقا قسم به حضرت زهرا! بیا بیا مهدی! به آه زینب کبری! بیا بیا مهدی! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
2.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ جنگنده‌های ترسوی رژیم صهیونیستی بالای سر تشییع‌کنندگان در بیروت... شیطان‌صفتان، ز یاد او می‌ترسند از تکرارِ جهاد او می‌ترسند تهدید کنند زائر قبرش را این قدر از امتداد او می‌ترسند@hosseinieh_net
ای آبروی مکه و ای زینت حجاز نامت کنار پرچم قرآن در اهتزاز در عالم عرب شدی از عشق سرفراز تو اولین زنی که چنین داشت امتیاز همراه مصطفی و علی خوانده‌ای نماز هر جا حدیث ثروت رؤیایی تو بود تاریخ محو سعی و توانایی تو بود مکه نمک‌پذیر پذیرایی تو بود مهر محمدی همه دارایی تو بود چشم تو بود و موهبت سید حجاز ایثار در حیات تو رنگی دگر گرفت احسان به پاس تو شرفی بیشتر گرفت هر کس که از شکوه و مقامت خبر گرفت این مژده از روایت خیرالبشر گرفت بر تو سلام داده خداوند بی نیاز چشمت به چشم احمد و قلبت منور است این همسری به کل دوعالم برابر است در دامنت گلی‌ست که از عرش برتر است خیر کثیر بودی و زهرات کوثر است ای مادران همه ز حیای تو سرفراز مکه به مهرْ پروری‌ات فخر می‌کند هر بنده‌ای به سروری‌ات فخر می‌کند هر حجتی به مادری‌ات فخر می‌کند ختم رسل به همسری‌ات فخر می‌کند ای در قبول و خدمت اسلام پیشتاز آن قدر بی نظیری و آن قدر بی بدیل با اشتیاق مدح تو را گفته جبرئیل جاری‌ست شهد مهر تو در نهر سلسبیل آخر چه غم ز طعنه‌ی یک عده‌ای بخیل آری زن حسود زبانش بُود دراز ای آن که هست چادر تقوی تو را لباس چون روز روشن است به افراد حق‌شناس در بین همسران نبی ای بهشت یاس با تو نبوده است کسی قابل قیاس تو برتری ز جمع زنان با صد امتیاز اسلام را که بر همه‌گان سروری کند تیغ علی و ثروت تو یاوری کند تا لحظه‌ای که حکم خدا داوری کند احمد کنار توست که پیغمبری کند بودی برای ختم رسل یار چاره‌ساز ای همدم امین قریش! ای زن امین! هستی تو برگزیده‌ی خلاق عالمین تاریخ شاهد است که در عرصه‌ی زمین تنها سزد به شأن شما "ام مؤمنین" ای مادر شریف‌ترین دختر حجاز ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عمر زهرا اگر امان می‌داد و خدا هم به او توان می‌داد جلوه‌های غدیر مولا را به همه منکران نشان می‌داد ساکنان مدینه را آن‌روز با همان آسیاب، نان می‌داد سفره‌ای می‌گشود روی زمین که از آن هم به آسمان می‌داد همچنان خطبه‌ی غدیر نبی خطبه می‌خواند و شرح آن می‌داد آن چنان از علی سخن می‌گفت که تن کعبه را تکان می‌داد پیرها را به فکر می‌انداخت ایده بر مردم جوان می‌داد ولی افسوس عمر او کم بود عمر کوتاه او پُر از غم بود :: گرچه زهرا تجلی توحید، سالروز غدیر یار ندید باز هم در معرفی غدیر تا نفس داشت دم به دم کوشید شب به شب با همان تن مجروح با همان پیکری که درد کشید رفت پیش مهاجر و انصار یک به یک خانه‌هایشان کوبید نه که از حال خود بگوید نه! نه که از محسنش که گشت شهید حرف او بود از کلام خدا از رسول و غدیر خم پرسید! یادتان رفته حرف پیغمبر!؟ یادتان رفته آن همه تاکید!؟ یادتان رفته بیعت آن روز؟! آسمان بود با دوتا خورشید فاطمه گفت و گوششان کر بود دلشان غرق بغض حیدر بود :: آی ای شیعه‌ی علی برخیز جان به راه غدیر دوست بریز خرج کردن ز مال، خوب ولی آبرو خرج کن برای علی! هر که دراین مسیر غیرت داشت بیشتر ازبقیه همت داشت اجر او پربهاتر از همه است گل لبخندهای فاطمه است سر درِ خانه پرچمی بگذار بر دل دشمنان غمی بگذار شربت آماده کن به نام غدیر نوش کن شربتی ز جام غدیر کودکان را گره بزن به غدیر دستشان را بده به دست امیر بازی کودکانه بایدساخت از غدیرش نشانه بایدساخت آخر قصه اینکه برخیزید جان به پای غدیر او ریزید! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مرهم به جز حسین، به قلب شکسته نیست قاریّ نیزه، حنجرش انگار خسته نیست این رشته‌ی غمش سرِ مویی گسسته نیست (زینب سرش شکسته ولی سرشکسته نیست با دست بسته هست ولی دست بسته نیست) چشمان او دو شاهد گودال راز بود قد کمان، حدیثِ رکوع نماز بود بی چاره مانده بود، ولی چاره‌ساز بود (هرچند سربه‌زیر ولی سرفراز بود زینب قیام کرد چون از پا نشسته نیست) این بانویی که عالم و آدم فقیر اوست شیر خدا نهفته به سِرّ ضمیر اوست دست قضا و پای قدر، ناگزیر اوست (زینب اسیر نیست؛ دو عالم اسیر اوست او را اسیر قافله خواندن خجسته نیست) بر نیزه، راست قامت او سنگ می‌خورد آیینه‌دار عزت او سنگ می‌خورد بر سایه‌ی قداست او سنگ می‌خورد (حتی اگر به صورت او سنگ می‌خورد هیهات، بند معجرش از هم گسسته نیست) ✍ پ‌ن: تضمین غزلی از آقای مجید تال 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
ی از جانب تمام زیارت نرفته‌ها فطرس، ببر سلام زیارت نرفته‌ها یک چشمه اشک و یک دل پر آه هدیه‌ای‌ست تقدیم بر امام زیارت نرفته‌ها باید که بر سه ساله‌ی او اقتدا کنند در هجر او تمام زیارت نرفته‌ها در حسرت زیارت آقا حلاوتی‌ست این شهد شد به کام زیارت نرفته‌ها زائر به روز وصل خوش و در حرم گذشت هر لحظه صبح و شام زیارت نرفته‌ها در یاد زائران حرم موج می‌زند دلتنگی مدام زیارت نرفته‌ها اشک است در نگاه تمامی زائران بغض است در کلام زیارت نرفته‌ها بعد از سلام و روضه، بخوان روضه‌ای دگر تنها به احترام زیارت نرفته‌ها ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تا آفتاب روی نبی در حجاب شد دل‌ها ز داغ ماتم عظمی کباب شد گرد عزا به چهره‌ی افلاکیان نشست از آه فاطمه دل ذرات آب شد وقتی سه روز جسم نبی روی خاک بود دنیا به فرق اهل محبت خراب شد بعد از کناره‌گیری امت ز اهل بیت قوم امینِ مکه دچار عذاب شد آیا عذاب بدتر از اینکه پس از رسول دست گره گشای علی در طناب شد؟ آیا عذاب بدتر از اینکه به دست قهر در خانه هم عزیز علی در نقاب شد؟ از فتنه‌ای که حرمت خیر النسا شکست پامال، دین حضرت خیرالمَآب شد در التهاب آتش در ازدحام ظلم گلواژه‌ی کتاب رسالت گلاب شد زهرا غریب شد علی از او غریب‌تر حتی دگر سلامِ علی بی جواب شد ای وای آن‌که حُرمت ختم رسل نداشت بعد نبی به جای نبی انتخاب شد آن‌کس که داشت بر لب خود "حَسْبُنا کتٰاب" مشمول لعنت ابدیِ کتاب شد ای خوش به آن زمان که بگویند از حجاز آن نور چشم فاطمه پا در رکاب شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e