#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
ای دل بشارتی دهمت ز آستان قم
وز خاک آستان ملک پاسبان قم
وز روضه و حریم جواهرنشان قم
وز آن شمیم دلکش عنبرفشان قم
ز آن مه که جلوه میکند از آسمان قم
ز آن گل که آبرو شده بر بوستان قم
ز آن حور نازپرور باغ جنان قم
ز آن طایر خجستهی خُلدْ آشیان قم
ز آن بارگه که روی جهانی به آن دراست
بنوشتهاند خط شرف بر جبین قم
بالَد به خویش خاک سعادتْ قرین قم
گنجی گرانبهاست دفین در زمین قم
پیداست قدر و قیمت قم از دفین قم
علم است و فیض و رحمت و معجز قرین قم
سرشار گشته لطف خدا ز آستین قم
فضل و هنر عجین شده با ماء و طین قم
بس پُر بهاست حلقهی علم از نگین قم
شهری که علم را ز همه باب مصدر است
جائى كه روح و نزهت او آسمانى است
صبحش خروس عشق به گلدستهخوانى است
شامش حيات و زندگى جاودانى است
گر گويمش معاينه فردوس ثانى است
از طبع نارسا و ز كوته بيانى است
آن باغِ جان كه مايهی وجد و جوانى است
بِه از بهشتِ پُر نِعَمِ آنچنانى است
بى شبهه آستان قم از خُلد بهتر است
خاک قم از کجا به تقرب رسیده است؟
ایوانش از چه رو به فلک سر کشیده است؟
این قرب و منزلت ز جوار که دیده است؟
این جانِ جان که در دل قم آرمیده است
معصومهای است این که حَقَش برگزیده است
مرضیهای است این که ز نور آفریده است
محمودهای است اینکه صفاتش حمیده است
این مه که بدر ماه به پیشش خمیده است
بانوی دهر، دختر موسی بن جعفر است
اغراق نيست خوانمش ار فوق آفتاب
زيرا كه با تجلى يزدان به هيچ باب
خورشيد و ماه نيست به يك ذره در حساب
اين نوعروس عفت و اين گوهر خوشاب
اين آسمان عصمت و اين نور مستطاب
نور الهى است بِلا شكّ و إرتياب
محبوب عالمند ورا جدّ و مام و باب
انوار خمسه را كه ستودند در كتاب
اين دُخت نازْپرور از آن باب و مادر است
شایستهی شرافت و بایستهی نسب
ممتاز در نسب شد و بی مثل در حسب
جدش محمد عربی سیّد عرب
بابش علی امام خلایق، ولیّ رب
مامش بتول فاطمه مخصوص و منتجب
و آن جدّ و باب خلقت اشیاء را سبب
نام شریف فاطمه، معصومهاش لقب
ز آن مرتبت مدار تو ای بی خبر عجب
گر خادمش فرشته و رضوانش چاکر است
نسل شه و سليل شه و دُخت و اُختِ شاه
بانوى عرش و زينت فرش و سپهرْ جاه
از نورش اكتساب كنند آفتاب و ماه
هر دردمند را حرمش ملجاء و پناه
پيداست شأن و شوكت از آن صحن و بارگاه
اين روضه را مَلك به ادب میكند نگاه
سرهاى سروران به درش هم چو خاكِ راه
اين نكته روشن است و در آن نيست اشتباه
كاينجا مقامِ بضعهی پاک پيمبر است
قبرش رياضِ جنتى از صدر تا به ساق
رضوان به شوق خادمىاش بر در وِثاق
مؤمن پى زيارت قبرش به اشتياق
مشتاق آستانهاش از مصر تا عراق
جان و دل است عاشق آن روضه و رواق
هركس مجاور است در آن صحن و بام و طاق
يك ذره نيست زندگىاش تلخ در مذاق
كافر به اذن حق شده بى شبهه در محاق
تا آن مناره مأذن الله اكبر است
ای نور چشم موسی جعفر، مه صفا
آرام جان فاطمه، فرزند مصطفی
منظور مصطفایی و محبوب مرتضی
مذکور در لسان حسن، شاه مجتبی
ممدوح در بیان حسین، شاه کربلا
زین العباد گفته تو را آن زمان دعا
بنمودهاند باقر و صادق تو را ثنا
موسی بن جعفرت پدر، ای خواهر رضا
معصومهای که قبر تو معصومپرور است
ما را به آستان مقدس برات کن
ما را سوی خدای حوالت نجات کن
ما را رها ز بند غم از شش جهات کن
آسان به ما ز پنجهی خود مشکلات کن
ما زائر توأیم! به ما التفات کن
محو از جریدههای عمل سیئات کن
بی خوف و ترس در سکرات ممات کن
بر ما نظر در این دو سه روز حیات کن
و آن دم که "شمس" حاضر غوغای محشر است
✍مرحوم #شمس_اصطهباناتى
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_مناجات
ای دل بشارتی دهمت ز آستان قم
وز خاک آستان ملک پاسبان قم
وز روضه و حریم جواهرنشان قم
وز آن شمیم دلکش عنبرفشان قم
ز آن مه که جلوه میکند از آسمان قم
ز آن گل که آبرو شده بر بوستان قم
ز آن حور نازپرور باغ جنان قم
ز آن طایر خجستهی خُلدْ آشیان قم
ز آن بارگه که روی جهانی به آن دراست
بنوشتهاند خط شرف بر جبین قم
بالَد به خویش خاک سعادتْ قرین قم
گنجی گرانبهاست دفین در زمین قم
پیداست قدر و قیمت قم از دفین قم
علم است و فیض و رحمت و معجز قرین قم
سرشار گشته لطف خدا ز آستین قم
فضل و هنر عجین شده با ماء و طین قم
بس پُر بهاست حلقهی علم از نگین قم
شهری که علم را ز همه باب مصدر است
جائى كه روح و نزهت او آسمانى است
صبحش خروس عشق به گلدستهخوانى است
شامش حيات و زندگى جاودانى است
گر گويمش معاينه فردوس ثانى است
از طبع نارسا و ز كوته بيانى است
آن باغِ جان كه مايهی وجد و جوانى است
بِه از بهشتِ پُر نِعَمِ آنچنانى است
بى شبهه آستان قم از خُلد بهتر است
خاک قم از کجا به تقرب رسیده است؟
ایوانش از چه رو به فلک سر کشیده است؟
این قرب و منزلت ز جوار که دیده است؟
این جانِ جان که در دل قم آرمیده است
معصومهای است این که حَقَش برگزیده است
مرضیهای است این که ز نور آفریده است
محمودهای است اینکه صفاتش حمیده است
این مه که بدر ماه به پیشش خمیده است
بانوی دهر، دختر موسی بن جعفر است
اغراق نيست خوانمش ار فوق آفتاب
زيرا كه با تجلى يزدان به هيچ باب
خورشيد و ماه نيست به يك ذره در حساب
اين نوعروس عفت و اين گوهر خوشاب
اين آسمان عصمت و اين نور مستطاب
نور الهى است بِلا شكّ و إرتياب
محبوب عالمند ورا جدّ و مام و باب
انوار خمسه را كه ستودند در كتاب
اين دُخت نازْپرور از آن باب و مادر است
شایستهی شرافت و بایستهی نسب
ممتاز در نسب شد و بی مثل در حسب
جدش محمد عربی سیّد عرب
بابش علی امام خلایق، ولیّ رب
مامش بتول فاطمه مخصوص و منتجب
و آن جدّ و باب خلقت اشیاء را سبب
نام شریف فاطمه، معصومهاش لقب
ز آن مرتبت مدار تو ای بی خبر عجب
گر خادمش فرشته و رضوانش چاکر است
نسل شه و سليل شه و دُخت و اُختِ شاه
بانوى عرش و زينت فرش و سپهرْ جاه
از نورش اكتساب كنند آفتاب و ماه
هر دردمند را حرمش ملجاء و پناه
پيداست شأن و شوكت از آن صحن و بارگاه
اين روضه را مَلك به ادب میكند نگاه
سرهاى سروران به درش هم چو خاكِ راه
اين نكته روشن است و در آن نيست اشتباه
كاينجا مقامِ بضعهی پاک پيمبر است
قبرش رياضِ جنتى از صدر تا به ساق
رضوان به شوق خادمىاش بر در وِثاق
مؤمن پى زيارت قبرش به اشتياق
مشتاق آستانهاش از مصر تا عراق
جان و دل است عاشق آن روضه و رواق
هركس مجاور است در آن صحن و بام و طاق
يك ذره نيست زندگىاش تلخ در مذاق
كافر به اذن حق شده بى شبهه در محاق
تا آن مناره مأذن الله اكبر است
ای نور چشم موسی جعفر، مه صفا
آرام جان فاطمه، فرزند مصطفی
منظور مصطفایی و محبوب مرتضی
مذکور در لسان حسن، شاه مجتبی
ممدوح در بیان حسین، شاه کربلا
زین العباد گفته تو را آن زمان دعا
بنمودهاند باقر و صادق تو را ثنا
موسی بن جعفرت پدر، ای خواهر رضا
معصومهای که قبر تو معصومپرور است
ما را به آستان مقدس برات کن
ما را سوی خدای حوالت نجات کن
ما را رها ز بند غم از شش جهات کن
آسان به ما ز پنجهی خود مشکلات کن
ما زائر توأیم! به ما التفات کن
محو از جریدههای عمل سیئات کن
بی خوف و ترس در سکرات ممات کن
بر ما نظر در این دو سه روز حیات کن
و آن دم که "شمس" حاضر غوغای محشر است
✍مرحوم #شمس_اصطهباناتى
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e