eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.3هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
315 ویدیو
28 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
جایی که کوه خضر به زحمت بایستد شاعر چگونه پیش تو راحت بایستد نزدیک می‌شوم به تو چیزی نمانده است قلبم از اشتیاق زیارت بایستد بانو سلام! کاش زمان با همین سلام در آستانه‌ی در ساعت بایستد و گردش نگاه تو در بین زائران روی من –این فتاده به لکنت– بایستد تا فارغ از تمام جهان روح خسته‌ام در محضر شما دو سه رکعت بایستد بانو اجازه هست که بار گناه من در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟ در این حرم هزار هزار آیه‌ی عذاب هم‌وزن با یک آیه‌ی رحمت بایستد باید قنوت حاجت بی‌انتهای ما زیر رواق‌های کرامت بایستد شیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید طاقت نداشت تا به قیامت بایستد آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است در روز حشر هم به شفاعت بایستد تو خواهر امام غریبی و این غزل با بیت‌هاش در صف بیعت بایستد من واژه‌واژه عطر تو را پخش می‌کنم حتی اگر نسیم ز حرکت بایستد این شعرِ مست تکیه زده بر ضریح تو مستی که روی پاش به زحمت بایستد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر زمانی دل، میان سینه‌ام گم می‌شود یا به مشهد می‌رود، یا راهی قم می‌شود تا نگاه من به دریای ضریحش می‌رسد دل دگرگون می‌شود، غرق تلاطم می‌شود دانه دانه اشک‌های زائرانش می‌چکد زیر پاهای کبوترهاش گندم می‌شود نور می‌بارد چنان از گنبد این آفتاب در کنارش جلوه‌ی خورشید هم گم می‌شود شهر قم یا مشهد سلطان چه فرقی می‌کند هر کدامش قبله‌ی حاجات مردم می‌شود بارها ناگفته در اینجا شدم حاجت‌روا رفته از دستم حساب، این بار چندم می‌شود دل به دست او سپردی غم مخور، کارِ نشد، با دعای خواهر خورشید هشتم، می‌شود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از لحظه‌ی پابوس، بهتر، هيچ حالی نيست شيرينیِ اين لحظه‌ها در هر وصالی نيست مهمان درگاهت شدم با اين‌كه می‌دانم اين خانه جای هر گدای لاابالی نيست مانند شمعی می‌درخشی بين زائرها دور ضريحت هرگز از پروانه خالی نيست باران لطف و رحمتت يک‌ريز می‌بارد در هيچ فصلی اين حوالی خشک‌سالی نيست حاجت‌روا از قم به تهران باز می‌گردم؟ بعد از زيارت ديگر اين جمله سؤالی نیست خواهش فراوان است در این دل، ولی بانو جز دوری و دلتنگیِ مشهد، ملالی نيست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
قدم قدم به حضورت چکیده اشک مدامم منم که شوق سراسر برای عرض سلامم برای اذن زیارت پر از تلاطم اشکم برای عرض ارادت چه الکن است کلامم چنان غبار رسیدم به خاک‌بوسی دریا مرددم که خودم را در این حرم چه بنامم سلام می‌دهم از هر کجای شهر به سویت که با سلام تو آغاز گشته صبحم و شامم سلام بر تو! جگرگوشهٔ عزیز پیمبر! سلام زهرهٔ زهرا، سلام ماه تمامم سلام دختر باران! سلام کوثر قرآن! سلام خواهر خورشید! نور چشم امامم! چه عطر و بوی ملیحی‌ست در بهشت تو بانو رسیده رایحهٔ مشهدالرضا به مشامم چه آرزوی قشنگی‌ست من شهید تو باشم چه آرزوی قشنگی‌ست این‌که حُسن ختامم... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برآر از آستین معرفت دست دعا اینجا به آیین دگر بر آستان کبریا، اینجا به چشم دل نظر کن بر حریم دختر موسی که جان را می‌دهد آیینۀ لطفش جلا، اینجا مجو از خیل بی‌دردان دوای درد بی‌درمان «اگر درمان درد خویش می‌خواهی، بیا اینجا» صدای قدسیان بشنو که می‌آید به گوش جان که دردت را دوا اینجا، که رنجت را شفا اینجا بریز اشک نیازی در نمازستان بی‌خویشی برآر آهی ز سوز سینۀ دردآشنا اینجا حریم یثرب و بطحاست گویی مرقد پاکش که نور آذین بُوَد چون ساحت اُمُّ القُرا اینجا فضای قدس، معراج حقیقت، بزم «اَو اَدنی» شب اَسری، فروغ جاودان مصطفی اینجا به نام او که خاک پاک او بوی نجف دارد که از او می‌تراود عطرِ جانِ مرتضی اینجا تو را پرواز خواهد داد تا اوج خداجویی ز بام آشنایی، زادۀ خیرالنّسا اینجا اگر مرد رهی پای ارادت نِه در این وادی که با دست طلب جمع‌اند مردان خدا اینجا برآی از ظلمت هستی، که خضر آمد به سرمستی به بوی چشمه‌سار زندگی‌بخشِ بقا اینجا منم «مشفق» غباری دامن‌افشان در هوای او که می‌جویم رضای او به تسلیم و رضا اینجا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اگر داری هزاران درد بی‌درمان بیا اینجا که با اذن خدا باشد طبیب دردها اینجا اگرچه هست پنهان مرقد خیرالنسا، اما به‌شوق مرقد آن بانوی عظما، بیا اینجا مزار حضرت معصومه‌ی قم را زیارت کن که باشد جلوه‌ای از مرقد خیرالنسا اینجا دعاهایت اجابت می‌شود در این حرم زیرا که خفته اخت سلطان سریر ارتضا اینجا دلِ درمانده و غمدیده‌ی خود را مداوا کن که بی‌شک هست هم دارو و هم دارالشفا اینجا بنوش از آب سقاخانه‌‌اش در صحن آیینه که می‌باشد یقیناً چشمه‌ی آب بقا اینجا ببوس این بارگاه و رفعت آن را تماشا کن که باشد بوسه‌گاه مرتضی و مصطفی اینجا دلِ خود را گرهْ زن بر ضریح این حرم با عشق که دل را می‌کُند از بند این دنیا، رها اینجا دو رکعت با خلوص دل نماز عشق برپا کن به بالاسر، که تا بینی به چشم دل، خدا اینجا نمی‌ماند به‌جا کاخی همیشه جاودان اما بقا را می‌توان بینی در این دارِ فنا، اینجا مِس زنگاری دل را جلا، نَه!... بل طلا دارد به اکسیری که بر دل می‌زند این کیمیا اینجا مشو غرّه به مال و جاه و... قلبت را مصفا کن ندارد فرق زیرا در نظر، شاه و گدا اینجا نه تنها این حرم در قم ندارد مثل و همتایی که هم شأن است حتی با مقام اولیا اینجا به غیر از شهر خود، هر آشنا باشد غریب اما تفاوت نیست بین هر غریب و آشنا اینجا چنانکه شهر قم را عُشّ آل مصطفی خوانند بنازد شیعه بر این بارگاهِ باصفا، اینجا خوشا چشمی که دل بندد به دیدار حریم او چو اهل قم، که گردیده به گنبد، مبتلا اینجا خوشا آنکس که عادت کرده تا آید به‌گوش او مناجات و اذان از مأذنِ گلدسته‌ها اینجا خوشا آنکس که سر را می‌گذارد بر حریم او بدون ادعا و عاری از روی و ریا اینجا چو می‌بوسد ضریح باصفایش را به صدق دل زیارت کرده گویی مرقد شمس الضحا اینجا شفاعت می‌کند چون شیعیان را در صف محشر چگونه می‌توان دل کَنًد از صحن و سرا اینجا اگر گم کرده‌ای راه خودت را از سر غفلت بیا در این حرم، زیرا که باشد رهنما اینجا گنهکاری اگر حتی دمی آید به این درگاه شود شرمنده‌ی کردار، بی‌چون و چرا اینجا دخیل مِهر می‌بندد ضریح زرنگارش را که بخشیده شود از جرم و عِصیان و خطا اینجا خلاصه دست خالی رد نمی‌گردیم ازین درگاه "اگر از صدق‌ِ دل‌ آریم‌ روی‌ التجا اینجا"* دل زنگاری‌ات را پهن کن در این حرم زیرا که پای زائرانش می‌دهد آن را جلا اینجا مَشام جان معطر کن به عشق (ساقیِ) کوثر اگر خواهی شوی مست از شراب جانفزا اینجا ✍ *محمدعلی‌مجاهدی 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلی که عشق و ارادت به راستان دارد در آستانه‌ی قم، سر بر آستان دارد در آستانه‌ی قم، از سلاله‌ی خورشید ودیعه‌ای است که انوار جاودان دارد به یُمن مقدم این تابناک اختر پاک تمام خطه‌ی قم، رنگ آسمان دارد یگانه دختر معصومه‌ای که فرمودند زیارت حرمش، اَجر بیکران دارد کسی که اشک ارادت درین حرم افشاند دو چشمِ تر، نه که "عَینان تَجریان" دارد درین حریم چرا موج می‌زند ملکوت که سایه از پر و بال فرشتگان دارد گرفته رخصت پرواز بین مشهد و قم کبوتری که در این روضه آشیان دارد از این حریم مقدس اجازه می‌طلبد کسی که شوق نیایش به "جمکران" دارد چه مسجدی که ز گلدسته‌های زیبایش بلال هم، هوس گفتن اذان دارد کسی که می‌رود آنجا می‌آورد با خود دلی که رایحه‌ی صاحب الزمان دارد میان شهر قم و جمکران جدایی نیست خوشا کسی که سفر سوی این و آن دارد ثنای حضرت معصومه حدّ معصوم است به شأن و شوکت او، شعر، کی توان دارد؟ به پاکدامنی مریم است این بانو که از مسیح نسب دارد و نشان دارد هنوز جای قدم‌های اوست بیت النور هنوز چشم به آن خانه، کهکشان دارد و از مجاورت او ز شهر قم، تابش فروغ علم به شش گوشه‌ی جهان دارد قسم به عشق که شایسته‌ی نثار این‌جاست اگر که اشک شما رنگ ارغوان دارد بهشت خواب و خیالی‌ست بی محبت او ولای اوست که پروانه‌ی جِنان دارد در آزمایش علم و عمل بکوش اینجا که سرسپردگی دوست، امتحان دارد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دل بشارتی دهمت ز آستان قم وز خاک آستان ملک پاسبان قم وز روضه و حریم جواهرنشان قم وز آن شمیم دلکش عنبرفشان قم ز آن مه که جلوه می‌کند از آسمان قم ز آن گل که آبرو شده بر بوستان قم ز آن حور نازپرور باغ جنان قم ز آن طایر خجسته‌ی خُلدْ آشیان قم ز آن بارگه که روی جهانی به آن دراست بنوشته‌اند خط شرف بر جبین قم بالَد به خویش خاک سعادتْ قرین قم گنجی گران‌بهاست دفین در زمین قم پیداست قدر و قیمت قم از دفین قم علم است و فیض و رحمت و معجز قرین قم سرشار گشته لطف خدا ز آستین قم فضل و هنر عجین شده با ماء و طین قم بس پُر بهاست حلقه‌ی علم از نگین قم شهری که علم را ز همه باب مصدر است جائى كه روح و نزهت او آسمانى است صبحش خروس عشق به گلدسته‌خوانى است شامش حيات و زندگى جاودانى است گر گويمش معاينه فردوس ثانى است از طبع نارسا و ز كوته بيانى است آن باغِ جان كه مايه‌ی وجد و جوانى است بِه از بهشتِ پُر نِعَمِ آنچنانى است بى شبهه آستان قم از خُلد بهتر است خاک قم از کجا به تقرب رسیده است؟ ایوانش از چه رو به فلک سر کشیده است؟ این قرب و منزلت ز جوار که دیده است؟ این جانِ جان که در دل قم آرمیده است معصومه‌ای است این که حَقَش برگزیده است مرضیه‌ای است این که ز نور آفریده است محموده‌ای است اینکه صفاتش حمیده است این مه که بدر ماه به پیشش خمیده است بانوی دهر، دختر موسی بن جعفر است اغراق نيست خوانمش ار فوق آفتاب زيرا كه با تجلى يزدان به هيچ باب خورشيد و ماه نيست به يك ذره در حساب اين نوعروس عفت و اين گوهر خوشاب اين آسمان عصمت و اين نور مستطاب نور الهى است بِلا شكّ و إرتياب محبوب عالمند ورا جدّ و مام و باب انوار خمسه را كه ستودند در كتاب اين دُخت نازْپرور از آن باب و مادر است شایسته‌ی شرافت و بایسته‌ی نسب ممتاز در نسب شد و بی مثل در حسب جدش محمد عربی سیّد عرب بابش علی امام خلایق، ولیّ رب مامش بتول فاطمه مخصوص و منتجب و آن جدّ و باب خلقت اشیاء را سبب نام شریف فاطمه، معصومه‌اش لقب ز آن مرتبت مدار تو ای بی خبر عجب گر خادمش فرشته و رضوانش چاکر است نسل شه و سليل شه و دُخت و اُختِ شاه بانوى عرش و زينت فرش و سپهرْ جاه از نورش اكتساب كنند آفتاب و ماه هر دردمند را حرمش ملجاء و پناه پيداست شأن و شوكت از آن صحن و بارگاه اين روضه را مَلك به ادب می‌كند نگاه سرهاى سروران به درش هم چو خاكِ راه اين نكته روشن است و در آن نيست اشتباه كاينجا مقامِ بضعه‌ی پاک پيمبر است قبرش رياضِ جنتى از صدر تا به ساق رضوان به شوق خادمى‌اش بر در وِثاق مؤمن پى زيارت قبرش به اشتياق مشتاق آستانه‌اش از مصر تا عراق جان و دل است عاشق آن روضه و رواق هركس مجاور است در آن صحن و بام و طاق يك ذره نيست زندگى‌اش تلخ در مذاق كافر به اذن حق شده بى شبهه در محاق تا آن مناره مأذن الله اكبر است ای نور چشم موسی جعفر، مه صفا آرام جان فاطمه، فرزند مصطفی منظور مصطفایی و محبوب مرتضی مذکور در لسان حسن، شاه مجتبی ممدوح در بیان حسین، شاه کربلا زین العباد گفته تو را آن زمان دعا بنموده‌اند باقر و صادق تو را ثنا موسی بن جعفرت پدر، ای خواهر رضا معصومه‌ای که قبر تو معصوم‌پرور است ما را به آستان مقدس برات کن ما را سوی خدای حوالت نجات کن ما را رها ز بند غم از شش جهات کن آسان به ما ز پنجه‌ی خود مشکلات کن ما زائر توأیم! به ما التفات کن محو از جریده‌های عمل سیئات کن بی خوف و ترس در سکرات ممات کن بر ما نظر در این دو سه روز حیات کن و آن دم که "شمس" حاضر غوغای محشر است ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای دختر عقل و خواهر دین وی گوهر دُرجِ عِزّ و تمکین ای میوه‌ی شاخسار توحید همشیره‌ی ماه و دُخت خورشید صد سلسله دل مقیم کویت در پرده‌ی نور غیب رویت خاک قدمت شفای دل‌هاست خشنودی تو رضای زهراست تو بنت و کریمه‌ی رسولی تو زاده‌ی عصمت بتولی بگشا ز کرم، درِ اجابت بر ما به دعای مستجابت ای گوهر تاج آدمیّت فرخنده نگین خاتمیّت عصمت شده پای‌بند مویت ای علم و عمل مقیم کویت شیطان به خطاب قم براندند پس تخت تو را به قم نشاندند کاین‌جا نه بهشت و جای حواست ناموس خدای، جایش اینجاست خرگاه تو را به حشر چون فرش یک باره تکان دهند بر عرش زوّار تو را بهشت مأواست آرامگه تو عرض أعلاست معصومه‌ی اهل‌بیتِ عصمت شد کوی تو پایگاه حکمت بر آن حرمی که عُشّ آل است دائم صلوات ذوالجلال است اندر حرم تو عقل، مات است زین خاک که چشمه‌ی حیات است جسمی که درین زمین نهان است جانی است که در تن جهان است این ماه منیر و مهر تابان عکسی بوَد از قم و خراسان ایران شده نوربخش ارواح مشکات صفت به این دو مصباح از این دو حرم دلا چه پرسی حق داند و وصف عرش و کرسی ای دُخت نسیم صبح صادق وی اُخت رضای خلق و خالق برتر ز زمین و آسمانی چون عمه‌ی صاحب الزمانی هر کس به درت به یک امید است محتاج‌تر از همه (وحید) است ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر کس که نهاده‌ست به این خانه قدم را از خاطر خود برده همان ثانیه غم را انگار که بر بال ملائک شده زائر هر کس که گذر کرده خیابان ارم را هر قدر حرم آمدم از یاد نبردم آن‌بار که با مادر خود آمده‌ام را آباد شد از پا قدم ابر، بیابان بخشیده وجود از نظر لطف، عدم را در آینه کاریِ حرم فلسفه این است بسیار کنند از کَرَم این طائفه کم را در جمع گدایانم و تفسیر نموده‌ست با یک نظر لطف خود آیات کرم را می‌خواست که وصفش کند اما نتوانست شاعر خجل از کار خود انداخت قلم را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای ماه؛ ماهِ بیشتر از ماه، نورانی سلام ای خواهرِ خورشید، ای «خورشیدپیشانی» سلام ای رود؛ ای سرچشمه‌‌ات دریای پاکی‌ها درود ای امتدادِ وحی، روحِ کوثر ثانی تو را می‌خوانم ای شعرِ پر از تشبیهِ زهرایی زیارت‌نامه‌ات را حفظ کردم با غزل‌خوانی کنار روضه‌ی تو حوزه‌ی علمیّه می‌روید غبارت نیز عالِم‌پرور است از نوع ربّانی گدایی هستم از خاکی که خورشیدش خراسان است سلام ای هم‌وطن با ما تهی‌دستان ایرانی کریمه بودنت مثل گدایی کردنم ذاتی‌ست من از نسل گدایانم؛ تو از نسلِ کریمانی اگر می‌خواهی از نابودیِ من پرده برداری نخی از چادرت را پس بگیر از دست این فانی مریض از خشکسالی‌های چشمم هستم ای باران! دلم را پاک از زنگار کن با «اشک‌درمانی» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همسایه، سایه‌ات به سرم مستدام باد لطفت همیشه زخم مرا التیام داد وقتی انیس لحظۀ تنهایی‌ام تویی تنها دلیل اینکه من اینجایی‌ام، تویی هر شب دلم قدم به قدم می‌کشد مرا بی‌اختیار سمت حرم می‌کشد مرا با شور شهر فاصله دارم کنار تو احساس وصل می‌کند آدم کنار تو حالی نگفتنی به دلم دست می‌دهد در هر نماز مسجد اعظم کنار تو تا آسمان خویش مرا با خودت ببر از آفتاب رد شده شبنم کنار تو با زمزم نگاه، دمادم هزار شمع روشن کنند هاجر و مریم کنار تو در این حریم، سینه زدن چیز دیگریست خونین‌تر است ماه محرم کنار تو ما با تو در پناه تو آرام می‌شویم وقتی که با ملائکه همگام می‌شویم ما در کنار صحن شما تربیت شدیم داریم افتخار که همشهری‌ات شدیم زیباترین خاطره‌هامان نگفتنی‌ست تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی‌ست باران میان مرمر آیینه دیدنی‌ست این صحنه در برابر آیینه دیدنی‌ست مرغ خیال سمت حریمت پریده است یعنی به اوج عشق همین جا رسیده است خوشبخت قوم و طایفه، ما مردم قمیم جاروکشان خواهر خورشید هشتمیم اعجاز این ضریح که همواره بی‌‌حد است چیزی شبیه پنجره فولاد مشهد است من روی حرف‌های خود اصرار می‌کنم در مثنوی و در غزل اقرار می‌کنم ما در کنار دختر موسی نشسته‌ایم آیینه‌ایم و محو تماشا نشسته‌ایم اینجا کویر داغ و نمک زار شور نیست ما رو به روی پهنۀ دریا نشسته‌ایم قم سال‌هاست با نفسش زنده مانده است باور کنید پیش مسیحا نشسته‌ایم بوی مدینه می‌وزد از شهر ما، بیا ما در جوار حضرت زهرا نشسته‌ایم از ما به جز بدی که ندیدی ببخشمان از دست ما چه‌ها که کشیدی ببخشمان من هم دلیل حسرت افلاک می‌شوم روزی که زیر پای شما خاک می‌شوم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نگاهم مملو از آیینه شد، لبریز باور شد دو چشم محو در آیینه‌هایت، ناگهان تر شد سقوط اشک‌هایم بار بغضم را سبک‌تر کرد دلم بر سنگ‌فرش صحن تو افتاد و پرپر شد درخشیدی تو در آیینۀ اشکم، دلم لرزید نگاهم کردی و روح زمین‌گیرم کبوتر شد به یُمن چند قطره اشک عشقت در دلم گل کرد مشامم پر شد از بویت، نفس‌هایم معطر شد دلم بی نور تو تاریک، چون زندان هارون بود ولی حالا حریم دختر موسی بن جعفر شد مجال خواستن را هم گرفته لطفت از سائل زبان شکوه را نگشوده حالم با تو بهتر شد چه از شأن تو گویم ای که سر تا پای تو زهراست همانا وصف تو تفسیری از آیات کوثر شد به اشک چشم تو این خاک شوریده نمک‌گیر است و از شب‌زنده‌داری‌های تو قم بنده‌پرور شد به اعجاز نگاهت از محبانت بلا برگشت به دستان کریمت روزی عالم مُقَدّر شد ضریحت التیام زخم بی‌تسکین هر شیعه‌ست پناهش می‌شوی هر عاشقی دلتنگ مادر شد چه رؤیایی‌ست طوف آخرم دور ضریح تو خدا را شکر عمرم در صفای این حرم سر شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شبیه ذره از خورشید می‌گیرم صفاتم را و قطره‌قطره از حوض حرم آب حیاتم را گذشتم از خیابان ارم تا صحن آیینه که من در آستانش دیده‌ام راه نجاتم را و دارم یادگاری از رواق هر شبستانش کمیل و آل یاسین، ندبه و عهد و سماتم را همین‌که باز بالاسر زیارت‌نامه می‌خواندم ورق می‌زد زمان در من کتاب خاطراتم را محرم‌ها حرم با دسته‌ها «چل اختران» بود و زنی با اشک‌هایش باز می‌آورد ماتم را :: طواف آخرم دور ضریحش بود و بعد از آن... چه پایانی خوشی، در این حرم دیدم وفاتم را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بر درگهی سلام که ذلت ندیده است آن را خدا چو عرش عزیز آفریده است بر حضرتی سلام که از حُسنِ تربیت در روزگار از عظمت یک پدیده است بر نخله‌ای سلام که در لاله‌زار علم از شاخه شاخه‌اش گل عرفان دمیده است بر هاجری سلام که در کعبۀ عفاف اوصاف او ز قبلۀ هفتم رسیده است بر مریمی سلام که موسای اهل بیت او را به نور عشق و دعا پروریده است بر دختری سلام که چون جده‌اش بتول او را خدا ز رجس و پلیدی بریده است معصومه‌ای که پاس حریمش دهد فلک معصوم نیست لیک به عصمت رسیده است بر ماه آسمان امامت ستاره است بر نور دیدگان علی نور دیده است در اهل بیت فاطمۀ دیگر است او او را خدا ز خیل زنان برگزیده است خورشید تابناک خراسان عشق را این ماه قم به چرخ وجاهت سپیده است... بر خواهری سلام که گردون مثال او جز زینبش به عاطفه دیگر ندیده است زینب قدش ز داغ برادر شکسته شد او هم قدش ز هجر برادر خمیده است بر هجرتش سلام که هجر برادرش او را ز شهر وحی به ایران کشیده است آمد برای دیدن روی رضا ولی او را ندید و بر لب او جان رسیده است ای در حجاب نور خود از دیده‌ها نهان! کو دیده‌ای که روی تو بی‌پرده دیده است؟ دامان سبز هر ملکی باغ گل شده است از چشم زائرت چو گل اشک چیده است امشب به شوق بوسه به درگاه عزتت مرغ دلم به سوی حریمت پریده است خوانم تو را به زمزمۀ «إشفعی لنا» لطفی که بر ولای تو ما را عقیده است بر درگهت نهاده «مؤید» سر نیاز جایی ز درگه تو که بهتر ندیده است ✍مرحوم 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بانو دلم کبوتر صحن و سرای توست یعنی که زائر حرم باصفای توست گویی به سمت کعبۀ مقصود می‌رود هرکس مسافر حرم دلگشای توست آن در که بر بهشت برین باز می‌شود از گلشن مقدسۀ دلربای توست ای داستان هجرت تو عزت آفرین ورد زبان ما همه جا ماجرای توست تو خواهر امام رئوفی، رئوفه‌ای معصومه‌ای و اُسوه‌ی زن‌ها حیای توست ما را دعای خیر شما می‌دهد نجات چشمم به استجابت و حال دعای توست فردای رستخیز شفاعت کنی از او امروز هرکسی که به زیر لوای توست بر محمل نیاز رسیدم حضورتان بانو قبول کن که «وفایی» گدای توست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای مرقدت از صبح بیت النور زیباتر سکوتت از صدای خنده‌های حور زیباتر همیشه دوست دارم بیشتر نزدیکتان باشم اگرچه هست گاهی گنبدت از دور زیباتر به چشم ما سر ظهر خیابان ارم در قم همیشه بوده از شب‌های نیشابور زیباتر میان گریه‌های شوق از سمت ضریح تو صدایی می‌رسد از نغمه‌ی ماهور زیبا تر به سویت آمدند از راه‌هایی دور این مردم به شوق خنده‌ای از "سعیکم مشکور" زیباتر عجیب این است بین این همه دلداده می‌بینم مدارا کرده با این وصله‌ی ناجور زیباتر بسوزان دختر موسای عاشق‌ها گناهم را میان شعله‌های آتشی از طور زیباتر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هر کس به احترام مقام تو خم نشد آقا نشد، بزرگ نشد، محترم نشد دل خسته بود و راهی این آستانه شد دل خسته بود و راهی باغ ارم نشد گفتند مرقدت حرم آل فاطمه است با این حساب هیچ کسی بی حرم نشد این حاجت من است الهی قلم شود دستم اگر برای تو بانو قلم نشد باز این چه لطفی است که در حق ما شده ما شاعرت شدیم ولی محتشم نشد می‌خواستم برای تو بهتر از این غزل من را ببخش آنچه که می‌خواستم نشد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هربار که از زندگی دلگیر می‌شم دلتنگیامو با خودم تا قم میارم از رزقی که بی‌بی بهم داده دوباره واسه تموم کفترا گندم میارم واسه منِ دلخسته از دوره زمونه اینجا پناه خستگی‌هامه همیشه اینجا شبیه خونه‌ی امنه واسه من یادآور دلبستگی‌هامه همیشه تا گنبد و گلدسته رو می‌بینم انگار اصلاً تموم خواسته‌م از یاد میره لبهام گرم خوندن اذن دخوله روحم‌ تا اوج پرچمش با باد میره گنبد میون گریه‌ی من تار می‌شه اما مگه از دیدن اون سیر می‌شم؟ با هر قدم یادم میره تنهاییامو وقتی توو صحن آینه تکثیر می‌شم صحن عتیق و نو برام فرقی نداره اینجا دعای من همیشه مستجابه وقت زیارت زیر و رو میشه دل من خاصیت اینجا هنوزم انقلابه هربار تا اینجا میارم حاجتامو بااینکه خونه‌م خیلی از این شهر دوره با این همه گیر و گرفتاری که دارم این بار تنها حاجتم اما ظهوره ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
حرم امن تو کافی است هراسان شده را مثل شه راه بده آهوی گریان شده را دل سپردیم به آن معجزه‌ی چشمانت تا که آباد کنی خانه‌ی ویران شده را مِهر تو باعث خاموشی آتشـدان است خارج از دست خلیل است، گلستان شده را گندم ری به تنور کرمت پخته شود از تو داریم پس این مزرعه‌ی نان شده را هرچه شد خرج حرم ارزش او بیشتر است از طلا حرف نزن، نقره‌ی ایوان شده را گر قرار است جبینش به قدومت نرسد کافرش بیش نخوانیم مسلمان شده را در محلّه خبر لطف تو بهتر پیچید پخش کردند اگر قصه‌ی مهمان شده را شدنی نیست کرم داشته باشی، امّا دستگیری نکنی دست به دامان شده را پنجره ساخته‌ای دور ضریح کرمت تا ببندند به آن زلف پریشان شده را ما فقط ظاهری از اوج تو را می‌بینیم گذری نیست به معراج ِ تو حیران شده را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
باز هم رو بر این در آوردم  بهر این آستان، سر آوردم  گفتم از پا فتاده‌ام، گفتند: رو بر این در بیاور؛ آوردم  چه جز آلودگی، به همراهم؟  در حریمی مطهر آوردم  باغ طاعت ز خشکسالی سوخت  شاخ بی برگ و بی بر آوردم  همه جا، تیربار و آتش بود  لاجرم، رو به سنگر آوردم  گر چه تر دامنم ز کرده، ولیک  اشک را دامنی تر آوردم  هر زمان زد هوای قم به سرم  گویی از شوق، پر در آوردم  بر حریمت که باب حاجات است  داورم داده، باور آوردم  از جوار رضا رسیده، سلام  از برادر به خواهر آوردم  دل نباشد درون سینه که من  با خود اسپند و مجمر آوردم  وز دل خون چکانِ خود، شب و روز  دیده‌ای خون فشان‌تر آوردم  دست، خالی‌ست لیک با شعرم  حب زهرا و حیدر آوردم  بیت بیت‌ام به یاد اهل البیت  یک سبد گلِ معطر آوردم  شعرم از سوز روز عاشوراست  بوی گل‌های پرپر آوردم  مورم و خوشه‌چین خرمنشان   توشه‌ای بهر محشر آوردم  ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو مجموعه‌ی لطف‌ و جود و عطایی تو یک چشمه از جوشش هَل اَتایی تو دریاچه نه؛ بَحر بی انتهایی چه‌گویم‌ که‌هستی؟چه‌گویم‌ چه‌هایی؟ تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو زهرا خصالی، تو زهرا جمالی تو زهرا مَآبی، تو زهرا جلالی تو زهرا سِرشتی، تو زهرا مثالی تو در دوره‌ی خویش خیرالنّسایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تویی راحت جان موسی بن جعفر تویی روح و ریحان موسی بن جعفر تویی یاس بُستان موسی بن جعفر تو بنت الامامی، تو بنت الهُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو عَذراترین مریم اهل بیتی تو در هر دمی همدم اهل بیتی در اسرار حق، مَحرم اهل بیتی تو تندیس آن چارده مُقتدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی هُمای بهشتی و عرش آشیانی که در عُشّ دین صاحب آستانی تو باب الرّضایی، تو بابُ الجَنانی بهشت خداوند در خاک مایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو مانند کلثوم، زینب‌ترینی خدیجه وقار اَستی و بی‌قرینی وفادار مانند اُمّ البنینی تو منظومه‌ی جمع معصومه‌هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی چه گویم؟ که بابا ثنای تو گفته ((فداها ابوها)) برای تو گفته به مدحت ولیّ خُدای تو گفته، که در حشر تو شافع شیعه‌هایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی در اطراف صحنت غُباریم بانو به درگاه‌تان خاکساریم بانو به لطفت در این شهر داریم بانو، عجب کاظمینی؛ عجب کربلایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی تو نَفس نفیس اَنیس النّفوسی تو همشیره‌‌ی شخصِ شَمس الشّموسی درِ خانه‌ات از پی خاکبوسی رسیدند صدها چو شیخ بهایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی از این در چو بُردیم فیض دوچندان طمع‌کار گشتیم ما مستمندان به اقرار ما فرقه‌ی دردمندان تو با درد هر بینوا، آشنایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی اگرچه در این خاک کم غم ندیدم در این شوره زار آب زمزم ندیدم به من درد دادند و مرهم ندیدم ولی از قُمم نیست مِیل جُدایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی به این خسته حال مجاور نظر کن تو ای روح شعرم به شاعر نظر کن به من هم به عنوان زائر نظر کن تو رُخصت دهی می‌شوم نینوایی تو معصومه هستی و اُخت الرّضایی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
زدم چون ابرهایِ تشنه دیگر قیدِ تهران را گرفتم از کویر قم نشانِ شهر باران را رسیدم در حرم، دنیا به کامم باز شیرین شد زیارت‌نامه‌اش انداخت یادم طعمِ سوهان را زمستان هم بیایی گنبدش پُر نور می‌تابد چنان که می‌بری از خاطرت سرمای سوزان را از این اعجاز بالاتر؟! ببین علامه می‌سازد غبار سنگ‌فرشِ مرقدش طفل دبستان را اجابت در حریم قدسی‌اش قطعی‌ست ای زائر! فقط کافی‌ست بر لب آوری ذکرِ «رضاجان» را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دلم سه‌شنبه شبی باز راهی قم شد کنار درب حرم، بین زائران گم شد نگاه چشم ترم تا به گنبدت افتاد دوباره شیفته‌ی رنگ زرد گندم شد به یاد مشهد و باب الجواد افتادم سرود عاشقی‌ام "یا امام هشتم" شد به محض بردن نام امام آینه‌ها لبان آینه‌هایت پر از تبسّم شد سلام بر تو و بر خاندان اطهارت سرم به زیر قدوم تمام زوّارت :: از آب شور حرم، شوق و شور می‌گیرم وضو برای تشرّف به طور می‌گیرم ستاره‌ام، که در این آسمان ظلمانی از آفتاب حضور تو نور می‌گیرم چه قدر زائر عاشق! شبیه کودکی‌ام ضریح مرقدتان را به زور می‌گیرم چه افتخار عظیمی‌ست آمدی اینجا عجیب نیست که حسّ غرور می‌گیرم برای رد شدنم از پل صراط جزا ز دست لطف تو برگ عبور می‌گیرم سلام بر تو و بر خاندان اطهارت سرم به زیر قدوم تمام زوّارت :: نسیم مرقدتان عطر کوچه‌باغ بهشت بَرَد ز خاطره‌ها غصّه‌ی فراق بهشت رواق‌های حریمت بهشت نور و بلور بلند گنبد نورانی‌ات، چراغ بهشت مدام روز قیامت پی تو می‌گردم نمی‌روم به جهنّم، و یا سراغ بهشت شکسته باد دو پایم، اگر که روز حساب بدون تو بگذارم قدم به باغ بهشت سلام بر تو و بر خاندان اطهارت سرم به زیر قدوم تمام زوّارت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمدی و بهشت را با خود به دل این کویر آوردی کوثرانه قدم زدی در شهر خیرهای کثیر آوردی آمدی و مشام هر کوچه پر شده از شمیم احساست یادگاری مادرت زهراست عطر نام تو، نفحۀ یاست به لب مردمان غمدیده با حضورت تبسم آوردی آمدی با فرشتگان از راه آسمان را سوی قم آوردی با تو بوی بهشت پیچیده دم به دم در فضای بیت النور آسمان آمده به پابوسی آمده تا حرای بیت النور خاطر آسمانی‌ات انگار گاه گاهی غبار غم دارد بغض‌های شکستۀ ناگاه چشم‌هایی که باز می‌بارد چشم‌هایت دو چشمه کوثر شد یاد داری وداع آخر را دل خواهر چگونه تاب آورد حسرت دیدن برادر را؟ آمدی از مدینه تا ایران راه را بر همه نشان دادی تو شهید ولایتی بانو در هوای امام، جان دادی کوچه‌های مدینه هم دیدند بانویی یک‌تنه قیامت کرد از امام غریب خود آن روز آه تا پای جان، حمایت کرد تربتش بی‌نشانه است اما می‌رسد عطر و نفحۀ یاسش از کنار ضریح بانویی که شد آیینه‌دار احساسش به هوای زیارتش هر بار آمدم دلشکسته تا اینجا گفته‌ام رو به صحن آیینه: السلامُ علیکِ یا زهرا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e