eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم ‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت هفته و ▶️ به دندان گرفتم که از سر نیفتد که این عشق از دست باور نیفتد به دندان گرفتم که این سایه‌ی سر به پای غمی گریه‌آور نیفتد @hosenih دلم گوشه‌ی مسجد آتش گرفته خدایا که آتش به منبر نیفتد به کاشی مجروح ایوان بگویید که بر روی بال کبوتر نیفتد سر از شوق افتاده تا از مناره سر شور الله‌اکبر نیفتد دل من دعا کن که چشمی پس از این به جنگی چنین نا‌برابر نیفتد @hosenih سپردم شهان را به شاه خراسان مگر کار ایشان به محشر نیفتد گرفتم به دندان خود چادرم را بگو روضه‌خوان یاد معجر نیفتد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دیشب که چشم شهر مست خواب شیرین بود زینب کنار مادرش تا صبح غمگین بود دست دعا در ربنای خانه می لرزید انگار لکنت بر زبان سرخ آمین بود با جان پیغمبر چه می کردید ای مردم آیا مودت با ذوی القربای او این بود؟ با زخم بازو زخم پهلو زخم ابرویش من شک ندارم درد او تنهایی دین بود من شک ندارم درد او تنهایی حیدر در التهاب لحظه های سخت تدفین بود حیف دعا حیف غم الجار ثم الدار این شهر تنها مستحق چوب نفرین بود درد یتیمی درد سنگینی است این یعنی مادر میان بستر خود نیز تسکین بود شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ماییم و بغض خاطرات مانده بر دیوار ای‌کاش‌ها، ای کاش و اما و اگر دیوار شاید شماهم مثل زینب فکر می‌کردید باشد برای اهل خانه بی‌ضرر دیوار در بین آتش بوده، پس تنها در این خانه از زخم‌های فاطمه دارد خبر، دیوار همراه میخِ در، شهادت می‌دهد فردا دارد یقیناً حرف‌های بیشتر دیوار مادر ندارد خانه‌ی ما، «در» چه می‌خواهد ای کاش جای آن بسازد یک نفر دیوار هی منعکس شد غصه در این خانه‌ی غمگین دیوار در دیوار دردیوار در دیوار شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کجا روانه کنم شور و شوق بی حد را دو بال عاشق پروانه ای مردد را کجا بدون تکلف قبول خواهد کرد بهانه گیری این گریه های ممتد را میان عطر سکوت و سلام پیدا کرد نگاه خسته ی من روشنای گنبد را به گام های خیال غزل کسی می گفت به کاظمین ببر کوچه های مشهد را دو پلک مانده به باب الجواد با لبخند گرفته زیر نظر عشق رفت و آمد را به لطف گردش رندانه ی فلک امشب علی گرفته در آغوش خود محمد را خلاصه ی برکات چهارده معصوم جواد کیست ؟ببین خود حروف ابجد را ببخش سرزده شعرم رسیده،از سر شوق ز یاد برده غزل، باید و نباید را ** غزل فدای گل خنده ی جواد شود جواد اگر که بخندد غزل زیاد شود جواد اگر که بخندد بهار خواهد شد بهار آینه دار نگار خواهد شد زمانه با برکت تر، از او نخواهد دید کمی به روی پسر خیره شد ، سپس خندید برای قلب همه التیام خواهد شد وهفت سال دگر او امام خواهد شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
السَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ الْمُؤْمِنِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا زَوْجَةَ سَیّـِدِ الْمُرْسَلِینِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ سَیِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا أَوَّلَ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ أَنْفَقَتْ مالَها فِی نُصْرَةِ سَیِّدِ الاْنْبِیاءِ، وَ نَصَرَتْهُ مَااسْتَطاعَتْ وَدافَعَتْ عَنْهُ الاْعْداءَ، اَلسَّلامُ عَلَیْک یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرَئِیلُ، وَ بلَّغَهَا السَّلامَ مِنَ اللهِ الْجَلِیلِ، فَهَنِیئاً لَک بِما أَوْلاک اللهُ مِنْ فَضْل، وَالسَّلامُ عَلَیْک وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ. آورده ام امشب غم پنهانی خود را بر شانه شب قدرِ پریشانی خود را رفتی و نگفتیم همین قدر که داریم از برکت دست تو مسلمانی خود را در سجده نبخشیده کسی جز تو به این خاک در راه خدا گرمی پیشانی خود را آیا چه بر اسلام گذشته است که بُرده_ از خاطر خود خاطره ی بانی خود را ایمان به تو و مادری‌ات هر که ندارد فریاد زده وسعت نادانی خود را پنهان مکن ای ماه دعا در دل این شب از قبله‌ی دل صورت بارانی خود را یک عمر به امید عطای تو نشستیم پس جمع مکن سفره ی مهمانی خود را بر چهره‌ی زهرای خودت خوب نظر کن بسپار به خاطر غم پایانی خود را ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌸 به‌مناسبت 🌸 هر قدر گفته است غدیر از ابالحسن فریاد کرده است دو چندان مباهله @dobeity_robaey
تقدیم به به صبح چشم سیاه تو عید باید گفت به سالگرد تو عید سعید باید گفت شبیه بخت بلند است تا لباس عزا به رنگ مشکی شالم سپید باید گفت "عزیز" دادم، عزیزی که بهتر از جان بود به مادر شهدا هم شهید باید گفت خدا چنانچه بخواهد به پیش هر داغی هزار مرتبه "هَل مِن مَّزِید" باید گفت به دل بریدن و دل بستن به این دنیا نَبَرد بین حسین و یزید باید گفت دلم خوش است به تبریک در شهادت تو که تسلیت به دل ناامید باید گفت چنان به وعده‌ی رجعت امید دارم که به روز وصل تو حبل الورید باید گفت مسیح ما به تو جانی دوباره خواهد داد به بازگشت تو عهد جدید باید گفت ✍ * *شادی روح پدر تازه درگذشته خانم موسوی، صلواتی عنایت بفرمایید. 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای مرقدت از صبح بیت النور زیباتر سکوتت از صدای خنده‌های حور زیباتر همیشه دوست دارم بیشتر نزدیکتان باشم اگرچه هست گاهی گنبدت از دور زیباتر به چشم ما سر ظهر خیابان ارم در قم همیشه بوده از شب‌های نیشابور زیباتر میان گریه‌های شوق از سمت ضریح تو صدایی می‌رسد از نغمه‌ی ماهور زیبا تر به سویت آمدند از راه‌هایی دور این مردم به شوق خنده‌ای از "سعیکم مشکور" زیباتر عجیب این است بین این همه دلداده می‌بینم مدارا کرده با این وصله‌ی ناجور زیباتر بسوزان دختر موسای عاشق‌ها گناهم را میان شعله‌های آتشی از طور زیباتر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سحر روی پلکِ تماشا نشسته سرِشب به امید فردا نشسته به امید فردا که دنیا ببیند خدا پای وصل دو دریا نشسته حیا زیر چادرنمازِ شرافت شده قرص ماهی که بالا نشسته "ولی" رو به روی بهشت مجسم سرِ چشمه‌سار تولی نشسته سپر می‌فروشد چه باکی ز دشمن به بازو اگر حرز زهرا نشسته سرسفره‌ی عقد در وصف این دو هر آیینه آیینه از پا نشسته پی دیده بوسیِ دختر، پیمبر سر راهِ ام ابیها نشسته کمی دیر شد بین سجاده‌ی اشک گمانم که زهرا به نجوا نشسته و یا سائلی بر سر راه بانو پی مسألت با تمنا نشسته در این شادی اما ز دوریِ مادر غمی در دلِ تنگِ زهرا نشسته 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به‌مناسبت روز در خشکی دهانِ بیابان، مباهله سوگند خورده است به باران، مباهله پیش از غدیر چشمه‌ی جوشان عشق را انداخت مثل رود به جَرْیان، مباهله آرام و با وقار سخن گفته از علی در آیه‌های محکم قرآن، مباهله گلدسته‌ی اذان علی دوستانِ شهر سجاده‌ی اقامه‌ی برهان، مباهله جاری‌ست در تمامی قرآن بدون شک حقی‌ست غیر قابل کتمان، مباهله در سوره‌ی سعادت انسان، شروعِ راه در سوره‌ی مجادله، پایانْ مباهله در لحظه‌های سخت و نفس‌گیر جنگ نرم می‌ایستد میانه‌ی میدان، مباهله می‌ایستد میانه‌ی میدانِ اعتقاد با تیغِ آب دیده و عریان، مباهله با تیغ آب دیده و عریانِ منطقش گردن بریده است فراوان، مباهله گردن بریده است فراوان به دست خویش از دسته‌های لشکر شیطان، مباهله از دسته‌های لشکر شیطان نداشت باک در جنگ با اهالی نجران، مباهله در جنگ با اهالی نجران زبان گشود با آیه‌های سوره‌ی انسان، مباهله با آیه‌های سوره‌ی انسان رسیده است مثل تمام دشت به ایمان، مباهله هر قدر گفته است غدیر از اباالحسن فریاد کرده است دو چندان، مباهله گفتیم اباالحسن دلمان را روانه کرد بعد از نجف به سمت خراسان، مباهله پرسید از بزرگ‌ترین مدح جد او شد منبر سلونیِ سلطان، مباهله قربان آن امام رضایی که گفته است بوده‌ست اوج فضل به قرآن، مباهله ✍ 📝 | عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به نام آنکه دلم را زده به نام حسین که جلد کس نشوم تا که هست بام حسین خوش است اینکه شب جمعه جان دهم از شوق بدون دغدغه در پاسخ سلام حسین غلام همت آنم که زیر چرخ کبود به لطف بندِ تعلق، شده غلام حسین چقدر حال جهانِ مرا عوض کرده شده‌ست گریه به کام من و به نام حسین برای گریه نبود و به لطف توبه نبود خدا گذشت از آدم، به احترام حسین به این امید که یک جمعه عاقبت بدمد به برق تیغ دعا، صبح انتقام حسین ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سلام ای مرقدت از صبح بیت النور زیباتر سکوتت از صدای خنده‌های حور زیباتر همیشه دوست دارم بیشتر نزدیکتان باشم اگرچه هست گاهی گنبدت از دور زیباتر به چشم ما سر ظهر خیابان ارم در قم همیشه بوده از شب‌های نیشابور زیباتر میان گریه‌های شوق از سمت ضریح تو صدایی می‌رسد از نغمه‌ی ماهور زیبا تر به سویت آمدند از راه‌هایی دور این مردم به شوق خنده‌ای از "سعیکم مشکور" زیباتر عجیب این است بین این همه دلداده می‌بینم مدارا کرده با این وصله‌ی ناجور زیباتر بسوزان دختر موسای عاشق‌ها گناهم را میان شعله‌های آتشی از طور زیباتر ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
انگار باید غصه تا آخر بماند چشمان زینب تا همیشه تر بماند یادت می‌آید که به من گفتی: عزیزم اصلاً نباید خانه بی مادر بماند؟ می‌میرم از این غُصه بابایم چگونه تنها بدون تو در این سنگر بماند بس بود سیلی تا که تو از پا بیفتی دیگر غلاف و دود و میخِ دَر بماند وقتی نمی‌مانی! مگیر از ما رُخت را تا صورتت در خاطرم بهتر بماند تو می‌روی و بغض سنگینی که باید یک عمر در این خانه با دختر بماند * * می‌ترسم از ظهری که می‌گویی قرار است جسم حسینت بین خون بی سر بماند دلواپسم، آه از غروبی که ببینم برخاک، بی انگشت و انگشتر بماند این شعر دیگر طاقت غم را ندارد اندوهِ دستِ آتش و معجر بماند ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e