eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
408 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
تقدیم به روح دنیا به چشم زاهد تو، دار محنت بود دلجویی از مردم برایت عین نعمت بود وقتی به روی کارگرها می‌زدی لبخند شادی خریدن بهترین نوع تجارت بود کفشت گلی می‌شد، عبایت سر به سر خاکی میز ریاست هم برایت میز خدمت بود در باز می‌کردی به روی مردم محتاج گوش شنیدن داشتی هر وقتِ ساعت بود درد نهان مردمت را خوب می‌دیدی آنچه در این مدت ندیدی خواب راحت بود وقتی دل دریایی‌ات لبریز غم می‌شد راهی مشهد می‌شدی، وقت زیارت بود با دولتت عکسی برای یادگاری نیست بعد از تو سهم سینه تنها آه حسرت بود آن شام که دلواپست بودیم دانستیم صبح شهادت در نگاهت صبح دولت بود ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در پی کار همگان بی قرار ! از تو ندیدیم بجز کار و کار از تو ندیدیم بجز عاشقی از تو چه دیدیم فقط عشق یار با دل ما دست تو بر زلف یار با دگران دست تو بر ذوالفقار فکر تو و ذکر تو معنا و متن از همه‌ی حاشیه‌ها در کنار در پی آسایش مردم گذشت هر شب و هر روز تو در کارزار جمعه‌ی هر هفته حضور تو را پیر زن دهکده چشم انتظار رد تو در دورترین نقطه‌ها رد تو در سینه‌ی ما ماندگار همدم و هم صحبت مردم شدی در پی هر حادثه‌ی ناگوار با همه‌ی سنگدلی‌های ما آینه‌ای بود دلت، بی غبار آه که نشناختمت پیش از این آه از این جانِ به غفلت دچار ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به حرم دارد مقامی برتر از بیت‌الحرام اینجا که ابراهیم‌ها یابند ترفیع مقام اینجا «فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَه»، فدای آن‌که در این ره سر تسلیم دارد پای پیمان امام اینجا اجابت شد دعای تو سلام ای سیدابراهیم! مجابت خواند مولای تو در دارالسلام اینجا سفر استان به استان یافت در این آستان پایان به پایین‌پای سلطان یافتی حسن ختام اینجا همه عمرت پی حاجات مردم عمره و حج بود که حجّت شد به طوف قبلۀ هفتم تمام اینجا تو دست از خدمت مولا و ملت برنمی‌داری به جنت هم دعا داری برای خاص و عام اینجا «فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّه» را در این حرم دیدی بگو با خصم «وَاللَّهُ عَزِيزٌ ذُو انْتِقَام» اینجا تو مشهد را پسندیدی، که نزد دوست می‌دیدی شهیدی از نژاد هاشمی دارد مقام اینجا زیارتنامۀ آخر مفاتیح‌الجنانت شد شهادتنامۀ خود را گرفتی از امام اینجا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
4.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀 آن یتیم، آن دخترک، آن کارگر، آن پیرمرد ازچه دنبال تو می‌گردد کماکان؟ هارداسان؟ هارداسان یعنی کجایی خستگی نشناختن؟ جمعه‌ها بیکار ننشستن در اِیوان! هارداسان؟ ↳ @hosseinieh_net
پیچید بین دامنه آواز بالگرد سرعت گرفت قصه‌ی آغاز بالگرد با آنکه بسته شد پرِ پرواز بالگرد پر زد به عرش، قدرت اعجاز بالگرد آن شب تمام کوه فقط ناله و بود و آه در جستجوی چند پرستوی بی گناه قلب وطن گرفت و خبرها عجیب بود انبوهِ درد بود و قلم ناشکیب بود هر چند روز جشن امام غریب بود خُدّام را ترانه‌ی "اَمَّن یُجیب" بود سید به پای بوسی اجداد رفته بود گویا به میهمانی میلاد رفته بود گم شد نشان او وسطِ دشت ورزقان آتش گرفت از غم او قلب دوستان ای دهر! بُردی از کف ما گوهری گران حال از زمین گلایه کنم یا از آسمان او رفت و ماند داغ غمش بر قصیده‌ها زخمی نشست بر جگر داغدیده‌ها در دیدگاه مردم و رهبر عزیز بود با دشمنانِ مردم خود در ستیز بود دائم به فکر مردم و در اُفت و خیز بود تنها کسی که غافل از آن بود، میز بود جز درد و رنج مردم محروم غم نداشت یک عکسِ یادگاریِ کابینه هم نداشت زخم زبان شنید و زبان را مهار کرد خار کنایه دید و چمن را بهار کرد با خود قرار بست و عمل برقرار کرد دور از تمام حاشیه‌ها ماند و کار کرد حُر بود جز کرامت و وارستگی نداشت در راه خدمتش به وطن، خستگی نداشت اخلاص داشت، گر به دل خلق جا گرفت کینه به دل نداشت که جانش صفا گرفت اذن شهادت از خود شمس الضحی گرفت (آری گرفت هر چه ز مهر رضا گرفت) پاداش خدمتی که در این آستانه داشت صورت به پای عالم آل نبی گذاشت ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هم پیک اجل از آسمان آمده بود هم رزق شهادت از جنان آمده بود یک وعده از آن سه وعده را جبران کرد "خورشید" خودش به ورزقان آمده بود@hosseinieh_net
خبر داری که با این دل، دل عاشق چه‌ها کردی؟ میان بُهتِ اندوه فراوانت رها کردی اگرچه باورش سخت است از تو این‌چنین کاری ولی باور کن عید مردم ما را عزا کردی دل مستضعفین در جای جای این جهان شد گرم همین که کفش‌های آهنینت را به پا کردی گره افتاده بود از رنج‌ها در کار محرومان تو اما بی کلید آن قفل‌های بسته وا کردی اگرچه دردهای کهنه جا خوش کرد بر دوشت ولی تو خستگی‌های جهان را نخ‌نما کردی همه امروز از همراهی با تو سخن گویند چه رندانه نفاق عده‌ای را برملا کردی گرفتی از امام مهربانت اجر خدمت را کنار مضجعش از بس همیشه گریه‌ها کردی شهید، این واژۀ زخمی برای تو برازنده‌ست چه زیبا این صفت را در خبرها مبتدا کردی بهشتی در بهشت آماده و مشتاق دیدار است که در اردیبهشت خود به او خوب اقتدا کردی تویی که فکر و ذکرت خنده‌ای از مقتدایت بود خبر داری که او را با غم خود آشنا کردی؟ نبودم لحظه‌های آخرت اما یقین دارم میان نم‌نم باران برای او دعا کردی نبودم لحظه‌های آخرت اما یقین دارم رفیقت حاج قاسم را میان مه صدا کردی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رواق چشم جهان داغدار قامت توست به هر طرف که نظر می‌کنم حکایت توست دوباره قرعه‌ی خدمت به نام تو افتاد بیا به سوی حرم موعد زیارت توست رواق‌ها همه آماده‌ی حضور توأند به اشتیاق نمازی که با امامت توست کنار شاه خراسان قرار می‌گیری ... مبارک است مقامت که مزد خدمت توست تمام عمر دویدی به شوق این ساعت بخواب کنج حرم! وقت استراحت توست عبای خاکی و عمامه‌ای که خونین است و زخم و رنج که میراثی از سیادت توست... گواه توست که بر وعده‌ات عمل کردی که قطره قطره‌ی خون تو صدق صحبت توست و داد غسل شهادت تن تو را باران... لقاء حضرت حق این چنین لیاقت توست هنوز هم نشده باورم خبرها را ! ولی دریغ! خبر حاکی از شهادت توست... 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
8.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک روز ورق دوباره برمی‌گردد موعود به یک اشاره برمی‌گردد خورشید که پشت ابر پنهان شده است با لشکری از ستاره برمی‌گردد@hosseinieh_net
میز و شهرت بود، اما کی به آن وابسته شد؟ هر چه دنیا بیشتر رو کرد او وارسته شد جان او دائم برای درد مردم می‌دوید پا به پایش آمد اما خستگی هم خسته شد او به معنای دقیق واژه مردم‌دار بود با وجودش رسم خدمت شیوه‌ای پیوسته شد جلد مشهد بود و با نام رضا پر می‌گرفت عاقبت هم خاک پای گنبد و گلدسته شد چون رجایی و بهشتی با شهادت انس داشت پس کتاب عمرش آخر با شهادت بسته شد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
برای آسمان، آب ریخت پشت سرش مثل ابر بهار می‌گریید سفر ماه شد مِه آلوده! جنگلِ دیزمار می‌گریید عاشقانه که سوخت در باران، کرد معنا، زهی سعادت را! صله دادند شاعرانه به او استراحت پس از شهادت را مثل روح الامین، قلم زده‌اند باهنرها از آن فراسوها: پرده ی مِه کنار رفت و رسید ضامنِ او کنار آهوها از دل شعله،خادمِ ضامن، رفت با یک اشاره‌ی ابرو! آه از انگشتر... آه! از آتش! روضه در روضه خوانده‌ایم از او: او که پای نظام تا آخر، بین مردم، برای مردم بود! گره از کارها که وا می‌شد روی لب‌های او تبسم بود مرد میدانِ کار بود؛ نه حرف! نه فراغت، نه استراحت داشت! نه برای خود آرزویی کرد نه دعایی به جز شهادت داشت رفته اما هنوز هم زنده‌ست خادم این حرم، همیشگی است به شهیدان قسم! که در واقع، تازه این ابتدای زندگی است! گرچه آتش نشد که سرد شود! به گلستان رسیدی ابراهیم! بغلِ هشتمین امام، بگو چه شنیدی؟ چه دیدی ابراهیم؟ بعد تو گرچه داغ بر دل‌هاست پرچمِ انقلاب ما بالاست ! خونِ تو در رگ همه جاری‌ست راه تو، تا همیشه پابرجاست مردم، امروز، عهد می‌بندند راهشان راه تو... ادامه‌ی توست! مُهرِ سرخِ شهادتت امروز، افتخارِ شناسنامه‌ی توست ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
دویدم با چه شوقی کوله‌بار عشق را بستم قدم برداشتم..، دیدم میان مشهدت هستم! دل تاریک من دارد به سوی ماه می‌آید فقیری لابه‌لای زائران شاه می‌آید به یاد قبله‌گاه مرقدت بستم صلاةم را دم بابُ الجَواد از یاد بُردم مشکلاتم را عجب حال خوشی! دارم امین الله می‌خوانم نشستم روبه رویت " آمدم ای شاه " می‌خوانم بزرگ کشور ما، آبروی مُلک ایرانی! رعیّت دور تو جمع‌اند، سلطان خراسانی! سکوتم در هیاهو می‌دَوَد دنبال لَحن تو تویی فرزند موسیٰ! کوه طور ماست صحن تو شب از "وَالشَّمسِ" رویِ تو به پستو می‌رود هر روز کنار گنبدت خورشید از رو می‌رود هر روز کبوترزاده‌ام، دلواپس گندم شدم آقا من آن طفلم که بین صحن‌هایت گم شدم آقا حواسِ پرتِ من را این سه‌شب غرق زیارت کن بیا ای ضامن آهو! گدایت را ضمانت کن مرا از چنگِ پابندِ گرفتاری رها کردی گره‌های مرا با پنجره فولاد وا کردی خودت شور جوانی را به من دادی سرِ پیری دلم را مثل کفش کهنه‌ای تحویل می‌گیری در این آئینه‌ها تکرار شد فریاد ایمانم: رضا جانم، رضا جانم، رضا جانم، رضا جانم در آغوش تو جا خوش کرده این بی دست و پا انگار ضریحت را بغل کردم، بغل کردی مرا انگار چه می‌خواهد شهیدی که ببیند همجوار توست چه خوشبخت است آنکس که مزارش در کنار توست رها کردی پرش را از اسارت، گفتی آزادی پس از یک عُمر خدمت، مُزد نوکر را چه خوش دادی! سپردی دست خادم‌ها سیاهی‌های پرچم را تمام حاجتم این است..، باشم این مُحَرَّم را دم فوّاره‌ها از مشک سقّا آب می‌نوشم لباس مشکی ماه عزا را با تو می‌پوشم همین که ناله‌ی یَابْن‌َالشَّبیبَت راه می‌افتد تَصَوُّر می‌کنم از روی مرکب، شاه می‌افتد... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e