eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
313 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می‌سوزم و چون آتشی در احتراقم آه ای اجل از چه نمی‌آیی سراغم این دشت نیت کرده یارم را بگیرد ای مرگ مرهم شو بر این زخم فراقم @hosenih با اشتیاق دیدن او زنده ماندم آخر چه خواهد کرد غم با اشتیاقم بوی جدایی می‌وزد در این بیابان از رفتنت حرفی مزن چشم و چراغم از لحظه‌ای که پا دراین صحرا نهادیم هر لحظه من دلواپس یک اتفاقم جان یکی را تیر و خنجر می‌ستاند جان یکی را تشنگی، جان مرا غم @hosenih اینجا سرت را روی نی می‌بینم آخر آتش بگیرد دامن گل‌های باغم با خنده‌اش دشمن نمک ریزد به زخمم تنهایی‌ات داغی شده بر روی داغم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ غم جدایی تو کرده قصد جان مرا غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام عجین به داغ نوشتند داستان مرا چه روزگار غریبی که باز در صدد است بگیرد از منِ دلخون، برادران مرا @hosenih زغربتت رمق راه رفتن از من رفت اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا اجازه ای بده نذری سفره ات باشند کرم نما بپذیر این دو قرص نان مرا بیا و گرد خجالت ز چهره ام بردار به خونشان بدرخشان ستارگان مرا @hosenih ادا اگر بشود حق تو زجانب من توان مگر بدهد جسم ناتوان مرا قدم خمید زداغ تو ..داغ طفلانم خمیده تر نکند قامت کمان مرا به خاطر تو زخیمه نیامدم بیرون مگر که پی نبری چشم خونچکان مرا @hosenih نصیب باغ دلم از بهار اندک بود خدا به خیر کند قصه ی خزان مرا بلا عظیم تر و من صبورتر شده ام چه سخت کرده خداوند امتحان مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سرخوش از جرات پروانه شدن داشتنم سخت حیرت زده ی روح به تن داشتنم زیر تیغی و مرا اذن هواداری نیست خجل از کنیه فرزند حسن داشتنم @hosenih شده یاد آور آن شیر جمل نعرۀ من لال شد خصم به "فریاد نزن" داشتنم به خداوند که فارق ز عمویم نشوم لشگری خیره به این فن سخن داشتنم پیکرت روی زمین پیرهنی نیست تنت چه کنم پیش تو با شرم کفن داشتنم بازویم شد سپر تیغ عدو گرچه هنوز شرمسار از تو و از سر به بدن داشتنم @hosenih استخوان های تنم را به تنت دوخته اند مثل گیسوی تو شد چین و شکن داشتنم جرم این است که من یاد ز مادر کردم نیزه در سینه و تیری به دهن داشتنم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ نماز و روزه ی شک دار و حج حیرانی شده جدیدترین شیوه ی مسلمانی هزار خدعه و نیرنگ کار روزانه قنوت های شب و سجده های طولانی @hosenih نه اعتماد به لبهای دائم الذکر است نه اعتبار به آن پینه های پیشانی حساب سود و زیان برده خواب را از چشم زبان به لقلقه ی آیه های قرآنی به برق سکه بهار وفایشان پاییز درخت وعده ی شان میوه اش پشیمانی مجاهدان مسیر تزلزل و تردید مبلغان دورویی و سست پیمانی حریص های به ظاهر بریده از دنیا که نیست در دلشان هیچ رحم و وجدانی نوشته ام که بیایی ولی ... نیا برگرد که این بساط نباشد برای مهمانی نیا که چشم به راه رسیدنت هستند سه شعبه ، نیزه و شمشیرهای برانی نداشت عشق تو جز مبتلا شدن راهی به غیر مرگ غم تو نداشت تاوانی @hosenih اگر که ناله ی مسلم نکرد تاثیری دلم خوش است در این لحظه های پنهانی- مرا تو بر سر دار العماره می بینی مرا تو سوی خودت با اشاره می خوانی ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ می‌سوزم و چون آتشی در احتراقم آه ای اجل از چه نمی‌آیی سراغم این دشت نیت کرده یارم را بگیرد ای مرگ مرهم شو بر این زخم فراقم @hosenih با اشتیاق دیدن او زنده ماندم آخر چه خواهد کرد غم با اشتیاقم بوی جدایی می‌وزد در این بیابان از رفتنت حرفی مزن چشم و چراغم از لحظه‌ای که پا دراین صحرا نهادیم هر لحظه من دلواپس یک اتفاقم جان یکی را تیر و خنجر می‌ستاند جان یکی را تشنگی، جان مرا غم @hosenih اینجا سرت را روی نی می‌بینم آخر آتش بگیرد دامن گل‌های باغم با خنده‌اش دشمن نمک ریزد به زخمم تنهایی‌ات داغی شده بر روی داغم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ غم جدایی تو کرده قصد جان مرا غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام عجین به داغ نوشتند داستان مرا چه روزگار غریبی که باز در صدد است بگیرد از منِ دلخون، برادران مرا @hosenih زغربتت رمق راه رفتن از من رفت اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا اجازه ای بده نذری سفره ات باشند کرم نما بپذیر این دو قرص نان مرا بیا و گرد خجالت ز چهره ام بردار به خونشان بدرخشان ستارگان مرا @hosenih ادا اگر بشود حق تو زجانب من توان مگر بدهد جسم ناتوان مرا قدم خمید زداغ تو ..داغ طفلانم خمیده تر نکند قامت کمان مرا به خاطر تو زخیمه نیامدم بیرون مگر که پی نبری چشم خونچکان مرا @hosenih نصیب باغ دلم از بهار اندک بود خدا به خیر کند قصه ی خزان مرا بلا عظیم تر و من صبورتر شده ام چه سخت کرده خداوند امتحان مرا ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ سرخوش از جرات پروانه شدن داشتنم سخت حیرت زده ی روح به تن داشتنم زیر تیغی و مرا اذن هواداری نیست خجل از کنیه فرزند حسن داشتنم @hosenih شده یاد آور آن شیر جمل نعرۀ من لال شد خصم به "فریاد نزن" داشتنم به خداوند که فارق ز عمویم نشوم لشگری خیره به این فن سخن داشتنم پیکرت روی زمین پیرهنی نیست تنت چه کنم پیش تو با شرم کفن داشتنم بازویم شد سپر تیغ عدو گرچه هنوز شرمسار از تو و از سر به بدن داشتنم @hosenih استخوان های تنم را به تنت دوخته اند مثل گیسوی تو شد چین و شکن داشتنم جرم این است که من یاد ز مادر کردم نیزه در سینه و تیری به دهن داشتنم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای که صدها غزل از هر نظرت می‌ریزد می‌روی پای تو اشک پدرت می‌ریزد می‌روی و دل بابا به تپش می‌افتد دل شیدایی من پشت سرت می‌ریزد @hosenih رحم کن بر پدر محتضرت می‌میرد آسمان بر سرم از این سفرت می‌ریزد پشت دشمن ز رجزخوانی تو می‌لرزد جگر از نعره‌ی «هل من نفر»ت می‌ریزد تیغ هرکس بخورد بر سپرت می‌شکند خون هرکس که شده حمله‌ورت می‌ریزد به سرت تیغ فرود آمد و از هم واشد خون ز پیشانی قرص قمرت می‌ریزد @hosenih وای از آن دم که تو از اسب می‌افتی به زمین گله‌ای گرگ ز هر سو به سرت می‌ریزد چقدر نیزه به پهلوست خدا می‌داند آنقدر هست که خون از جگرت می‌ریزد صید صد نیزه و تیری، کمی آرام بگیر دست و پا گر بزنی بال و پرت می‌ریزد جسم تو مثل خبر در همه‌جا پخش شده بخش بخش از سر نیزه خبرت می‌ریزد @hosenih خواستم در بغلم گیرمت اما دیدم پاره‌پاره تن ِ زیر و زبرت می‌ریزد تکه‌تکه به عبا می‌برمت اما حیف به تکانی بدن مختصرت می‌ریزد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زخم جگر تو بس که کاری شده است چشمان من از غصه بهاری شده است @hosenih خونی که ز داغ کوچه بر دل کردی! از گوشه ی لبهای تو جاری شده است ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ زخم جگر تو بس که کاری شده است چشمان من از غصه بهاری شده است @hosenih خونی که ز داغ کوچه بر دل کردی! از گوشه ی لبهای تو جاری شده است ... ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
به مناسبت شهادت مالک اشتر انقلاب #حاج_قاسم_سلیمانی الله پناه ماست ما با الله تا آن دَم آخر دَم تو یا الله برچیده شود بساط صهیون از قدس این است تقاص خونت ان شالله شاعر: #هادی_ملک_پور @hosenih
به مناسبت شهادت مالک اشتر انقلاب #حاج_قاسم_سلیمانی با پرچم یا امام بر خواهد خواست مستحکم و مستدام بر خواهد خواست هیهات که شیعه تا ابد بنشیند یک روز به انتقام بر خواهد خواست شاعر: #هادی_ملک_پور @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ این روزها شب و سحرت طول می‌کشد حتی دقیقه در نظرت طول می‌کشد تا دست‌ها به هم برسد لحظه‌ی قنوت در پیش چشم‌های ترت طول می‌کشد @hosenih از کنج خانه تا دم در غصه می‌خورم از بس که راه مختصرت طول می‌کشد اینگونه پیش گر برود ای کبوترم درمان زخم‌های پرت طول می‌کشد با هر قدم که تکیه به دیوار می‌دهی از بین کوچه‌ها گذرت طول می‌کشد بگذر از این محله که در وقت حادثه تا مجتبی شود سپرت طول می‌کشد تنگ غروب می‌رسی و درک می‌کنم درد دل تو با پدرت طول می‌کشد گیرم به گریه دخترت آرام شد ولی آرام‌کردن پسرت طول می‌کشد @hosenih گفتی مجال شرح دل شرحه‌شرحه نیست افسوس ..قصه‌ی جگرت طول می‌کشد تو می‌روی و تازه شروع غم من است گفتم به بچه‌ها سفرت طول می‌کشد ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ نمی روم از درت به جایی، دری جز این در نمی شناسم که جز در خانه ی تو مولا، پناه دیگر نمی شناسم @hosenih یگانه هستی و بی نظیری ، چه دلربایی چه دلپذیری فقیر درگاهم و امیری، به غیر حیدر نمی شناسم به جز تو کس در نظر نیاید، خبر چنین معتبرنیاید دل از پس دیده برنیاید، که جز تو دلبر نمی شناسم تمام هستی و ماسوا تو ، خدا نه اما خدا نما تو ز حیث شان و مقام با تو، کسی برابر نمی شناسم اگر چه در آتش فراقم ،لباب از شور و اشتیاقم اجل بیاید اگر سراغم، به شوق تو سر نمی شناسم به مرگ خود دارم این هوس را ، کنار من باشی آن نفس را غریبم و جز تو هیچ کس را به روز محشر نمی شناسم @hosenih غلامی ام لطف حی داور ، همیشه حسرت برم به قنبر نباشد آقایی از تو بهتر ، که از تو بهتر نمی شناسم ⏹ © کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ دیر به دادم رسیدی ای سر زخمی کاش بمانی کنار دختر زخمی باز بسوزان مرا به سوز صدایت باز صدایم بزن زحنجر زخمی @hosenih نذر تو کردم تمام بال و پرم را حال ببین حال این کبوتر زخمی چیز زیادی نمانده از من خسته نیمه ی جانی میان پیکر زخمی طاقت برخاستن ز خاک نمانده نای پریدن نمانده با پر زخمی پرپر و پژمرده ام خودم ولی امشب مست تو ام ای گل معطر زخمی @hosenih نور تو در کنج آن تنور چه می کرد ای سر خاکی ، سرپر خون، سر زخمی ای به فدای سرت بیا که ببندم زخم جبین تو را به معجر زخمی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هنگام مصاف ما بُوَد آینده یک روز برای پاسخی کوبنده هرکس به مقدسات ما حمله کند با دست خودش گور خودش را کنده * ما ریشه ی التقاط او را بزنیم بر هم همه ی بساط او را بزنیم دشمن به رگ غیرت ما دست گذاشت باید که رگ حیات او را بزنیم * پیغمبرمان که نام او را خواندیم پس آیه ی انتقام او را خواندیم برساحت او هرکه جسارت کرده ما فاتحه ی دوام او را خواندیم * بغضی است که آتش زده بر پیکرتان شاید که نباشد این خبر باورتان این غیرت جوشیده ز دلهای جهان یک روز هوار می شود برسرتان * تو مثل همیشه پشت پا خواهی خورد این چوب خداست بی صدا خواهی خورد آماده ی تیر غیب باش ای هتاک چون سیلی محکمی زما خواهی خورد شاعر: @dobeity_robaey
بی‌تاب رضا بودی و در تب بودی هرچند که از غصه لبالب بودی تو باهمه رنج‌ها که دیدی بانو برگی زکتابِ رنجِ زینب بودی شاعر: @dobeity_robaey
تا آخرین نفس که "توانی" در این تن است داغت امانتی است که همراه با من است رفتی و داغ، دامن من را رها نکرد یاد تو در دل من و اشکم به دامن است چون شمع ذره ذره دلم آب شد ولی در من هنوز شعله ی امید روشن است جان می سپارم و دم آخر دلم خوش است دیدار تو مقارن این جان سپردن است یک سال و نیم خواهر تو مرد و زنده شد یک سال و نیم کار دلم غصه خوردن است حتی ز داغ تو دل سنگ آب می شود دل های دشمنان تو از جنس آهن است مویی که شانه بود به آن دست فاطمه دیدم که غرق خون شده در چنگ دشمن است رفتی و بین این همه نامرد و بی حیا یک مرد هم نبود بگوید مزن زن است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
موجیم و پرخروش و روان ایستاده ایم باغیم و روبه روی خزان ایستاده ایم یک عمر در مقابل طوفان فتنه ها چون کوه با تمام توان ایستاده ایم غافل نمی شویم دمی از دسیسه ها ما مثل تیر پشتِ کمان  ایستاده ایم بار نهال و نخل کهنسال ما یکی است با ریشه ایم و پیر و جوان ایستاده ایم در ما شکوه نعره ی الله اکبر است مثل مناره های اذان ایستاده ایم همواره زنده ایم و دمادم تپنده ایم باور مکن که از ضربان ایستاده ایم گفتند با گذشت زمان خسته می شوید ماروی شانه های زمان ایستاده ایم دشمن به نیش و دوست به زخم زبان زند با هر چه نیش و زخم زبان ، ایستاده ایم دشمن خیال خواری ما را به گور برد تا مرگ پای عزتمان ایستاده ایم گاهی همین گذشتن ما ایستادگی است وقتی گذشته ایم ز جان ایستاده ایم گاهی خروش و گاه سکوت است رزم ما یعنی که آشکار و نهان ایستاده ایم ما عاقبت به چشمه ی خورشید می رسیم هر لحظه هر کجای جهان ایستاده ایم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e