بسم الله الرحمن الرحيم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#هادی_ملک_پور
▶️
غم جدایی تو کرده قصد جان مرا
غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا
از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام
عجین به داغ نوشتند داستان مرا
چه روزگار غریبی که باز در صدد است
بگیرد از منِ دلخون، برادران مرا
@hosenih
زغربتت رمق راه رفتن از من رفت
اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا
اجازه ای بده نذری سفره ات باشند
کرم نما بپذیر این دو قرص نان مرا
بیا و گرد خجالت ز چهره ام بردار
به خونشان بدرخشان ستارگان مرا
@hosenih
ادا اگر بشود حق تو زجانب من
توان مگر بدهد جسم ناتوان مرا
قدم خمید زداغ تو ..داغ طفلانم
خمیده تر نکند قامت کمان مرا
به خاطر تو زخیمه نیامدم بیرون
مگر که پی نبری چشم خونچکان مرا
@hosenih
نصیب باغ دلم از بهار اندک بود
خدا به خیر کند قصه ی خزان مرا
بلا عظیم تر و من صبورتر شده ام
چه سخت کرده خداوند امتحان مرا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#هادی_ملک_پور
▶️
سرخوش از جرات پروانه شدن داشتنم
سخت حیرت زده ی روح به تن داشتنم
زیر تیغی و مرا اذن هواداری نیست
خجل از کنیه فرزند حسن داشتنم
@hosenih
شده یاد آور آن شیر جمل نعرۀ من
لال شد خصم به "فریاد نزن" داشتنم
به خداوند که فارق ز عمویم نشوم
لشگری خیره به این فن سخن داشتنم
پیکرت روی زمین پیرهنی نیست تنت
چه کنم پیش تو با شرم کفن داشتنم
بازویم شد سپر تیغ عدو گرچه هنوز
شرمسار از تو و از سر به بدن داشتنم
@hosenih
استخوان های تنم را به تنت دوخته اند
مثل گیسوی تو شد چین و شکن داشتنم
جرم این است که من یاد ز مادر کردم
نیزه در سینه و تیری به دهن داشتنم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_مسلم_بن_عقیل_ع
#هادی_ملک_پور
▶️
نماز و روزه ی شک دار و حج حیرانی
شده جدیدترین شیوه ی مسلمانی
هزار خدعه و نیرنگ کار روزانه
قنوت های شب و سجده های طولانی
@hosenih
نه اعتماد به لبهای دائم الذکر است
نه اعتبار به آن پینه های پیشانی
حساب سود و زیان برده خواب را از چشم
زبان به لقلقه ی آیه های قرآنی
به برق سکه بهار وفایشان پاییز
درخت وعده ی شان میوه اش پشیمانی
مجاهدان مسیر تزلزل و تردید
مبلغان دورویی و سست پیمانی
حریص های به ظاهر بریده از دنیا
که نیست در دلشان هیچ رحم و وجدانی
نوشته ام که بیایی ولی ... نیا برگرد
که این بساط نباشد برای مهمانی
نیا که چشم به راه رسیدنت هستند
سه شعبه ، نیزه و شمشیرهای برانی
نداشت عشق تو جز مبتلا شدن راهی
به غیر مرگ غم تو نداشت تاوانی
@hosenih
اگر که ناله ی مسلم نکرد تاثیری
دلم خوش است در این لحظه های پنهانی-
مرا تو بر سر دار العماره می بینی
مرا تو سوی خودت با اشاره می خوانی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#ورود_کاروان_به_کربلا
#هادی_ملک_پور
▶️
میسوزم و چون آتشی در احتراقم
آه ای اجل از چه نمیآیی سراغم
این دشت نیت کرده یارم را بگیرد
ای مرگ مرهم شو بر این زخم فراقم
@hosenih
با اشتیاق دیدن او زنده ماندم
آخر چه خواهد کرد غم با اشتیاقم
بوی جدایی میوزد در این بیابان
از رفتنت حرفی مزن چشم و چراغم
از لحظهای که پا دراین صحرا نهادیم
هر لحظه من دلواپس یک اتفاقم
جان یکی را تیر و خنجر میستاند
جان یکی را تشنگی، جان مرا غم
@hosenih
اینجا سرت را روی نی میبینم آخر
آتش بگیرد دامن گلهای باغم
با خندهاش دشمن نمک ریزد به زخمم
تنهاییات داغی شده بر روی داغم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#طفلان_حضرت_زینب_س_شهادت
#هادی_ملک_پور
▶️
غم جدایی تو کرده قصد جان مرا
غمی که سوخته تا مغز استخوان مرا
از آن زمان که به دنیا قدم گذاشته ام
عجین به داغ نوشتند داستان مرا
چه روزگار غریبی که باز در صدد است
بگیرد از منِ دلخون، برادران مرا
@hosenih
زغربتت رمق راه رفتن از من رفت
اناالغریبِ تو لرزانده زانوان مرا
اجازه ای بده نذری سفره ات باشند
کرم نما بپذیر این دو قرص نان مرا
بیا و گرد خجالت ز چهره ام بردار
به خونشان بدرخشان ستارگان مرا
@hosenih
ادا اگر بشود حق تو زجانب من
توان مگر بدهد جسم ناتوان مرا
قدم خمید زداغ تو ..داغ طفلانم
خمیده تر نکند قامت کمان مرا
به خاطر تو زخیمه نیامدم بیرون
مگر که پی نبری چشم خونچکان مرا
@hosenih
نصیب باغ دلم از بهار اندک بود
خدا به خیر کند قصه ی خزان مرا
بلا عظیم تر و من صبورتر شده ام
چه سخت کرده خداوند امتحان مرا
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_ع_شهادت
#هادی_ملک_پور
▶️
سرخوش از جرات پروانه شدن داشتنم
سخت حیرت زده ی روح به تن داشتنم
زیر تیغی و مرا اذن هواداری نیست
خجل از کنیه فرزند حسن داشتنم
@hosenih
شده یاد آور آن شیر جمل نعرۀ من
لال شد خصم به "فریاد نزن" داشتنم
به خداوند که فارق ز عمویم نشوم
لشگری خیره به این فن سخن داشتنم
پیکرت روی زمین پیرهنی نیست تنت
چه کنم پیش تو با شرم کفن داشتنم
بازویم شد سپر تیغ عدو گرچه هنوز
شرمسار از تو و از سر به بدن داشتنم
@hosenih
استخوان های تنم را به تنت دوخته اند
مثل گیسوی تو شد چین و شکن داشتنم
جرم این است که من یاد ز مادر کردم
نیزه در سینه و تیری به دهن داشتنم
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_علی_اکبر_ع_شهادت
#هادی_ملک_پور
▶️
ای که صدها غزل از هر نظرت میریزد
میروی پای تو اشک پدرت میریزد
میروی و دل بابا به تپش میافتد
دل شیدایی من پشت سرت میریزد
@hosenih
رحم کن بر پدر محتضرت میمیرد
آسمان بر سرم از این سفرت میریزد
پشت دشمن ز رجزخوانی تو میلرزد
جگر از نعرهی «هل من نفر»ت میریزد
تیغ هرکس بخورد بر سپرت میشکند
خون هرکس که شده حملهورت میریزد
به سرت تیغ فرود آمد و از هم واشد
خون ز پیشانی قرص قمرت میریزد
@hosenih
وای از آن دم که تو از اسب میافتی به زمین
گلهای گرگ ز هر سو به سرت میریزد
چقدر نیزه به پهلوست خدا میداند
آنقدر هست که خون از جگرت میریزد
صید صد نیزه و تیری، کمی آرام بگیر
دست و پا گر بزنی بال و پرت میریزد
جسم تو مثل خبر در همهجا پخش شده
بخش بخش از سر نیزه خبرت میریزد
@hosenih
خواستم در بغلم گیرمت اما دیدم
پارهپاره تن ِ زیر و زبرت میریزد
تکهتکه به عبا میبرمت اما حیف
به تکانی بدن مختصرت میریزد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#هادی_ملک_پور
▶️
زخم جگر تو بس که کاری شده است
چشمان من از غصه بهاری شده است
@hosenih
خونی که ز داغ کوچه بر دل کردی!
از گوشه ی لبهای تو جاری شده است ...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
#هادی_ملک_پور
▶️
زخم جگر تو بس که کاری شده است
چشمان من از غصه بهاری شده است
@hosenih
خونی که ز داغ کوچه بر دل کردی!
از گوشه ی لبهای تو جاری شده است ...
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_بستر_شهادت
#هادی_ملک_پور
▶️
این روزها شب و سحرت طول میکشد
حتی دقیقه در نظرت طول میکشد
تا دستها به هم برسد لحظهی قنوت
در پیش چشمهای ترت طول میکشد
@hosenih
از کنج خانه تا دم در غصه میخورم
از بس که راه مختصرت طول میکشد
اینگونه پیش گر برود ای کبوترم
درمان زخمهای پرت طول میکشد
با هر قدم که تکیه به دیوار میدهی
از بین کوچهها گذرت طول میکشد
بگذر از این محله که در وقت حادثه
تا مجتبی شود سپرت طول میکشد
تنگ غروب میرسی و درک میکنم
درد دل تو با پدرت طول میکشد
گیرم به گریه دخترت آرام شد ولی
آرامکردن پسرت طول میکشد
@hosenih
گفتی مجال شرح دل شرحهشرحه نیست
افسوس ..قصهی جگرت طول میکشد
تو میروی و تازه شروع غم من است
گفتم به بچهها سفرت طول میکشد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih