eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
43.1هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
309 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم شاعر: ▶️ چه روی داده که عالم چنین طرب دارد؟ چه گشته، کعبه ی حق، خنده روی لب دارد؟ که آمده که چنین فخر بر عرب دارد؟ نگه به ماه رخش مزّه ی رطب دارد میان خانه ی کعبه که آمده دنیا؟! علیست آنکه شد‌ه خانه زاد بیت خدا خدا به گلشن توحید، گل پسر داده نخیل حضرت بنت الاسد ثمر داده ز لطف، هاشمیون را خدا گهر داده به روی دست محمد(ص) یک قمر داده علی به دست نبی "مومنون" تلاوت کرد شکوه نور رخش مکه را قیامت کرد @hosenih قسم به خالق کعبه قسم به ذات خدا قسم به سعی و صفا و به مروه و به منا قسم به کون و مکان و قسم به ارض و سما قسم به سوره ی توحید و قدر و شمس و ضحی که حرمت حرم از حرمت علی جاریست و عزت حرم از عزت علی ساریست از آن زمان که زمانی نبود، علی بوده از آن زمان که مکانی نبود، علی بوده از آن زمان که بیانی نبود، علی بوده از آن زمان که نشانی نبود، علی بوده نبود "بود" که مولا، امیر و سرور بود نبود "هست" که هستی خلق حیدر بود ز نام عالی اعلی است نام پاک علی خدا گواست که کعبه است سینه چاک علی ابوتراب علی، شیعه است خاک علی ز عمرو و مرحب و هر پهلوان چه باک علی علیست آنکه ز بدو ولادتش یل بود به رزم، مرگ عدوی علی مسجّل بود خدا چو تیغ خودش را به دست دلبر داد هرآنکه رفت مصافش به پیش او سر داد خدا ز عرش دم "لافتی" چرا سر داد؟! گمان که فتح احد را به دست حیدر داد علیست شیر احد، شیر خندق و خیبر الا که فاتح هر معرکه بود حیدر علیست اول و آخر علیست عین الله علیست ظاهر و باطن علیست وجه الله ز روی ماذنه گو رو به.... گمراه محمد(ص) است رسول و علی ولی الله علیست نفس نفیس رسول و حبل متین به نصّ آیه ی قرآن بود امام مبین به شهر علم قسم که درش علی باشد؛ که احمد است صدف، گوهرش علی باشد خدا گواست که دین رهبرش علی باشد قسم که روز جزا کوثرش علی باشد هر آنکه تا دم مردن بماند حیدر دوست کنار چشمه ی کوثر سقایتش با اوست اگر علیست شه ذوالکرم، جهان سائل اگر علیست چو مشکل گشا، منم مشکل اگر علیست به دل ها امیر، ما بیدل اگر علیست بحر علوم نبی، همه جاهل فدای علم لدنّی آیت عظمی فدای حرف "سلونی" آیت عظمی کلید جنت و رضوان ولایت علی اَست الا که بخشش خاتم، فضلیت علی اَست اساس زهد و عدالت، حکومت علی اَست تمام خَلق، اسیر عبادت علی اَست علی امیر همه مومنان و جن و مَلَک "علی" است ذکر نوشته به روی طاق فَلَک @hosenih امیر جود و کرم سائل عطای تو ام ببخش باز تو "انگشتری" گدای تو ام همیشه فخر من این است، خاک پای تو ام به یاد گنبد و ایوان با صفای تو ام به عشق توست که دُرّ نجف به کف دارم نمی، شکایتِ از دوری نجف دارم ز شور عشق علی سینه ام پر از غوغاست یقین که این ز دعاهای حضرت زهراست محبت علی از شیر پاک مادرهاست "حلال زاده رهش از حرام زاده جداست"* خوشم از آن که شدم "ذاکر" و غلام علی "هزار جان گرامی فدای نام علی"* * دو تضمین از سروده های استاد سازگار ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از قلب حرم گوهر ناب آمده است از قمصر دل بوی گلاب آمده است ای شیعه به خود ببال کز بیت خدای بابای تو و ابوتراب آمده است شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
مکّه ز گذشته اش چه زیباتر شد تا در دل کعبه فاطمه مادر شد خود دختر شیر بود و شد مادر شیر چون مادر مرتضی علی حیدر شد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
وقتی که قریش جاهلیّت می کرد؛ کعبه ز بت درون شکایت می کرد دیدند که اسلام هویدا گردید آن دم که علی آیه تلاوت می کرد شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ دلا به هوش که ماه سرور، شعبان است دل مدینه و قلب رسول شادان است علیست شاد و لب فاطمه چه خندان است ز عرش تا به مدینه فرشته باران است هر آنکه طالب جود است بگو شتاب کند بگو گدائی پور ابوتراب کند بگو بگو که شه عالمین می آید بگو برای نبی نور عین می آید الا که نور و مَهِ نیّرین می آید چقدر نام حسین، بر حسین می آید تمام جود به یک آن، به خلق نازل شد رسید و آیه ی تطهیر و نور کامل شد @hosenih گرفته جان ز بیان و زبان پیغمبر وجود اوست تماماً ز جان پیغمبر جمال و جود و سخایش، بسانِ پیغمبر نظر به چهره ی او شد، جنانِ پیغمبر شنید بوی بهشت احمد از شمیم حسین مدینه تازه شد انگار از نسیم حسین رسیده ماه، به دامان ماهِ حضرت ماه رسیده شافع کوه گناه خلق از راه بگو به فطرس غمدیده از ملال گناه: بگیرد از پرِ قنداقه ی حسین پناه اگر سیاهِ گناهی، بیا فرات اینجاست اگر که غرق گنه، کشتی نجات اینجاست کریم ابن کریم است و من گدای کریم اسیر سلسله ی رأفت و سخای کریم فقیر اویم و خاکم به زیر پای کریم همیشه پر شده دست من از عطای کریم غلامی در او افتخار اجدادم کویر بودم و کرده حسین، آبادم تمام خلق، فقیر حسن، برادر او همه غلام ابالفضل، امیر لشکر او الا که آینه ی مصطفی است، اکبر او رواکننده ی حاجات، علیِ اصغر او چه مادر و پدر و چه اصالتی دارد چه زینب و چه شکوه و جلالتی دارد سلام حضرت عطشان دشت کرببلا سلام معنی غربت، تجلی غم ها سلام سید و سالار زینب کبری سلام علت اشک همیشه ی زهرا ولادت تو هم آغوش اشک زهرا بود مصیبت تو دلیل سرشک زهرا بود @hosenih گهی به مادر خود در رحِم سخن گفتی ز غربت و عطش و خشکی دهن گفتی گهی ز روضه ی خونین یک بدن گفتی ز خاتَم و ز خیام و ز پیرهن گفتی هماره گفتی و مادر شنید و هی نالید ولی فدای دل خواهرت که غم را دید رسید وادی کرببلا پریشان شد رسید روز دهم، غصه اش فراوان شد رسید مقتل و زینب دوباره گریان شد رسید پیش تن بی سری که عریان شد ز اوج غصه ی زینب ز عرش خون بارید عقیله خم شد و رگ های حنجرت بوسید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دوباره نغمه سُرایی دوباره شادی و شور دوباره رحمت و احسان دوباره بارش نور دوباره از گذر غم رسیده وقت عبور دوباره مرغ دل ما گرفته رنگ سرور که نور فاطمه و شور حیدری آمد عزیز نرجس و جانان عسکری آمد بیا ز باده عشقش نمی به لب برسان غبار غصه و غم را ز سینه ات بتکان چنان ملائکةُ الَّه تو هم سرود بخوان که آمده است امام زمانِ کُون و مکان ببین که نور خداوند سرمد آمده است ببین که مهدی آل محمد آمده است @hosenih شمیم جنت و رضوان ز سامرا آمد گلی ز گلبن گلزار هل اتی آمد یلی ز نسل علی شاه لافتی آمد دوباره آیه تطهیر و انّما آمد به مه جبینی و زیبائیش ندیده فلک فدای مصحف رویش تمام انس و ملک خدا چه ماه جمالی به عسکری داده که جلوه از رخ خورشید و ماه افتاده برای حضرت نرجس گلی فرستاده دوباره آمنه گویا پیمبری زاده تمام عرش و ملائک چقدر خوشحالند برای دیدن مهدی به فرش می آیند رسیده تُحفه ی نور خدا به حضرت نور در آسمان بنگر نور این سلالت نور رسیده شأن نزول تمام آیت نور ز نسل پاک پیمبر، همای رحمت نور رسیده "نورِ علی نور" و نورِ فتحِ مبین رسیده سوره نصر و رسیده سوره تین هزار یوسف مصری اسیر بازارش شده است حضرت ایوب مست و بیمارش هماره موسیِ عمران خَدوم دربارش فدای آنکه مسیح است حامی و یارش نگار حضرت خضر، افتخار آدم اوست عزیز حیدر و زهرا، نگین خاتم اوست رسیده میوه ی طوبی و ساقی کوثر رسیده صاحب خُلق و جمال پیغمبر رسیده وارث شمشیر حضرت حیدر رسیده مرهم قلب پر از غم مادر رسیده است ولیکن به چشم محرم نیست هنوز منتظر صبح روز هم عهدیست @hosenih هزار حیف که غیبت به طول انجامید به پشت ابر نهان گشته حضرت خورشید به قلب خویش ندارم نَمی شک و تردید که عاقبت گل رویش به دیده خواهم دید میاید و علم کربلا برافرازد بساط فتنه و ظلم و گنه براندازد برای صبح ظهورت دعا به لب دارم ز روز اول عمرم تویی تو دلدارم اگر چه زندگیم را به تو بدهکارم‌ ولی رسیده به قلبت همیشه آزارم بیا! "طَرید" و "وحید" و "غریب" عفوم کن بیا و "ذاکرِ" خود را عزیز عالم کن‌ ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تمام نور، اقامت به سامرا دارد چرا که در دل خود ماه دلربا دارد بهشت، رَشک بَرَد بر زمین سامره چون به سینه اش گهر آل مصطفی دارد من از گروه ملائک هر آنکه را دیدم به لب دعا و مناجات و ربّنا دارد خجسته است که نرجس میان آغوشش گلی ز گلشن سرسبز "هل أتی" دارد سرود لعل لب عسکری است "یا مهدی" به دامنش "قمر" و "شمس" و "والضّحی" دارد ببین که خنده ی او دل ربوده از زهرا چرا که خنده ی او رنگ مرتضی دارد به ذوالفقار علی زنده می کند حق را اصالت و نَسَب از شاه "لافتی" دارد سخا و جود و عنایات او حسن وار است کرامت و کرمش بوی مجتبی دارد ز قلب او دم و خون حسین می جوشد به سینه اش نفس شاه کربلا دارد مدیح گفتن اهل ادب چه قابل اوست فضائل همه ی انبیا فضائل اوست @hosenih رخش ببین که رسول مطهّر است انگار سخن صریح کنم او پیمبر است انگار شجاعت و شرف و شوکتش شبیه علیست جلال و هیبت او بین که حیدر است انگار چنان شبیه به زهرا کَرَم از او جوشد کنار فاطمه تفسیر "کوثر" است انگار خصائص همه اجداد خود به تن دارد عصاره ای ز امامان اطهر است انگار براستی که خدا در رخش هویدا شد جمال او بنگر، حُسن داور است انگار ز عطر روح فزایش چه گویمت آخر که هر دم و نفسش شهر قمصر است انگار میان این همه گُل، گُل فقط "گُل نرجس" ز عطر او همه گُل ها معطّر است انگار کجا نگار من و کو نگار اهل جنون ببین تو روی نگارم که نوبر است انگار کنار یوسف ما بی بها شود یوسف چرا که یوسف ما جورِ دیگر است انگار از آن زمان که نبودم، اسیر او بودم برای گوشه نگاهی، فقیر او بودم @hosenih سلام ای که به دل های ما دل آرایی سلام یوسف زهرا، شکوه زیبایی سلام مظهر لطف و کرم، امام زمان سلام اوج گداپروری و آقایی سلام ندبه ی هر جمعه ی اهالی عشق براستی به کجایی؟ به دشت خضرایی؟ تویی که غربت محضی، امام بی یاور هزار سال شده که اسیر صحرایی تویی که مثل علی بی کسی و مظلومی تویی که همدم چاه و شبیه مولایی منم که مانع صبح ظهور تو هستم بخاطر من و امثال من نمی آیی حدیث درد فراقم نبوده از ره صدق فقط همیشه زدم لاف حرف شیدایی ولی بخاطر مادر، بیا بیا مهدی الا که منتقم ناله های زهرایی بیاید و برسد صبح انتقام حسین که از حجاز رسد بانگ تو به شیوایی به "ذاکرت" کَرَمی کن که روز هم عهدی به گوش خود شنود نغمه ی "اناالمهدی" ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ امشب که رسیده چشمه ی آب حیات طوفان زدگانِ عشق را فُلک نجات دلشاد کنید حضرت نرجس را در جشن ولادت پسر با *** ماییم که با عشق تو جاویدانیم سرباز تو ایم و با تو هم میمانیم هر صبح و مساء ذکرِ "اللهمَ عجل لولیک الفرج" میخوانیم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌷 خورشید فروزانِ جهان تاب آمد از بهر حوائج همه، "باب" آمد از عرشِ خدا ندا دهد جبرائیل: تعظیم کنید! "بنتُ الاَرباب" آمد @hosenih
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تا اینکه آمد از فراز عرش بویت من آمدم با کوه عصیانم بسویت دستم گرفتی تا نشینم روبرویت تا آنکه دلگرمم کنی با گفتگویت با دعوت تو آمدم مهمانی تو مهمان شدم بر سفره ی ربّانی تو @hosenih من آمدم بر درگه تو با گناهم مثل همیشه از کرم دادی پناهم خود خوب می دانم که پست و روسیاهم پاکم کن از جرم و خطا و اشتباهم خسته شدم از زندگی پُرتباهی اِغفِر ذنوبی یا الهی یا الهی... دیدم که می بخشی مرا، عصیان نمودم سیلاب گشتم از گنه، طغیان نمودم من خویش را محروم از غفران نمودم؛ از بس که خود را دور از باران نمودم ای آنکه خود گفتی "رحیمی" و "عطوفی" حتماً تو می بخشی مرا، از بس "رئوفی" من مستحق نارم و اقرار دارم اما خدایی هم چو تو "غفّار" دارم هم چون حسین فاطمه دلدار دارم با روضه ی کرب و بلا افطار دارم با روزه می افتم به یاد آل زهرا یادم میفتد روضه ی خشکی لبها @hosenih آه از دمی که یاس با نیلوفری سوخت وَ از سوز بی آبی، علی اصغری سوخت عالم ز داد بی صدای حنجری سوخت از حال رفت و مادر غم پروری سوخت بر روی دامن جای طفلش بود خالی خوش بود مادر با همان طفل خیالی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باز آمده دوباره، یک بنده ی گنهکار باز آمده فقیرت، با حال و روز بیمار با پای خود رسیده، بر دادگاه عدلت کمتر شود عذابش، مجرم کند چو اقرار @hosenih من لا به لای خوبان، خود را رساندم اینجا تا رنگ و بو بگیرم، از آبروی ابرار دل بر گناه بستم، ظرف نمک شکستم مولا ببخش من را، من مذنبم تو "غفار" با خلف وعده هایم، با اینهمه خطایم هر بار عفو کردی، تکرار پشت تکرار یا "سامع الشکایا"! خسته شدم خدایا! که صاحب الزمان را، هر لحظه دادم آزار دیدم از او عنایت، دیدم از او کرامت دیده است مهدی امّا، از من جفای بسیار گر چه فقیر و پستم، امّا پُر است دستم من مرتضائیَستم، بهتر از این چه ابزار؟! مارا بهشت دادی، جنت نخواهد این دل تا لحظه ای که دارد، مثل حسین، دلدار اشک عزای او را، کردی عطا به عشّاق آن کیمیا که با آن ،خاموش می شود نار بی مزّه است روزه، بی اشک شور روضه بی کربلا حرام است، خرمای وقت افطار سیراب بود دنیا، امّا حسین زهرا لب تشنه کربلا را، می دید تیره و تار @hosenih افسوس خورد دریا، در پیش روی سقّا زیرا نشد بیارد، یک جرعه آب علمدار شد پاره قلب زینب، تا که شنید قرآن از آن سر بریده، از آن لب ترکدار ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چگونه مدح تو گوید کسی که مثل من است الا که مادح تو ذات حیّ ذوالمنن است میان این همه القاب و کنیه های نکوت همان که برده دل از فاطمه، "ابوالحسن" است "ابوتراب" و "ابوالاُمَّة" و "ابوالاَیتام" امیر عالم امکان به محضر تو سلام به کوی عشق تو نام اسیر ما را بس فقط همین که تو باشی امیر ما را بس برای اینکه زند فاطمه به ما لبخند؛ سرور و شادی "عید غدیر" ما را بس به شادی دل زهراست قلب عالم شاد بگو امیری مولا "علی" مبارک باد غدیر آمده، دلهای ما غدیر خم است دوباره شیعه ز عشق علی شده سرمست به عرش دست علی را رساند احمد و گفت: که نیست فوق یداللهِ مرتضایم دست وصی احمد مختار، والی است و ولی "هزار جان گرامی فدای نام علی" * @hosenih رسول گفت که ای مسلمین! امام، علیست کمال دین خدا، نعمت تمام، علیست رسول گفت شما حاجی و علی کعبه ست ولیّ امر به معنیِ خاص و عام، علیست علی برادر من، جان من، شهنشاه است کسی که نیست دلش با غدیر گمراه است علیست حقّ و مع الحق، علیست سرِّ اِله علی به راز زمین و زمان بوَد آگاه شهادتین حرام است بی ولای علی بگو که "اشهد انّ علی ولی الله" دهید مژده که کامل شده است دین خدا خجسته باد مسلمانی غدیریِ ما علیست فاتح میدان، علیست فتح مبین علیست همدم معراجیِ رسول امین علیست ذکر عبادت، علیست باب علوم علیست چهره ی قرآن، علی امام مبین به هر کجا نگرَم وجه خالق ازلی ست ببین که آیت عظمای کردگار، علی ست علیست مرکز و هستی مدارِ حب علیست بهشت بردنت ای دوست، کارِ حب علیست ز لعن دشمن او دست بر نمی دارم؛ چرا که بغض سقیفه کنارِ حب علیست چقدر حشر محبان مرتضی زیباست "حلال زاده رهش از حرامزاده جداست" * صدای هر طپش قلب عاشقم حیدر علَی الدّوام به قربان نفس پیغمبر فدای آنکه ببخشد به دشمنش شمشیر و آنکه بین رکوعش ببخشد انگشتر فدای آنکه نشد هیچ کس از او نومید همیشه بر سر هر سائلی کرم بارید شبیه "عبد" ز "نعم الاَمیر" باید گفت کمال و فضل علی، بی نظیر باید گفت به پای غربت حیدر همیشه باید سوخت برای حضرت او "الغدیر" باید گفت کسی که گوید از او باخداترین باشد عزیز کرده ی مولای مؤمنین باشد @hosenih علیست مثل خدای خودش بدون شبیه علیست آنکه فتادم به پای او چو ذبیح به زیر قبّه ی حیدر، شراب طُهر شدم به لطف دیدن انگورهای روی ضریح کنار ساقی کوثر همیشه خوشحالم از اینکه اوست امیرم به خویش میبالم مدال دوستی مرتضی شده شرفم هرآن طرف که علی هست من همان طرفم دلم به یُمنِ ولای علیست گوهر ناب شبیه دُرّم و از قلب معدن نجفم قسم به عصمت کبری، به مادر سادات جدا نمی شوم از مهر مرتضی، هیهات من آن دعای قنوتم که مستجاب شدم برای نوکری حیدر انتخاب شدم هزار شکر، گِل من ز خاک پای علیست هزار شکر، که فرزند بوتراب شدم و من به وعده بابای خویش، خوشبینم به آن امید دهم جان که مرتضی بینم * تضمین از استاد سازگار... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت 24 ذی الحجه چه شور و ولوله ای در مسیحیت افتاد نبی ز نفس نفیسش چو رونمایی کرد ! شاعر: @dobeity_robaey
وضو گرفته ای از خون سلسله هر روز شده است بزم بکائت چو نافله هر روز چه روضه ها که ندیدی امیر لشکر اشک چه آه ها که کشیدی ز "کَربَله" هر روز @hosenih هنوز گوشه ی گودال بی رمق ماندی ز کربلا نگرفتی تو فاصله هر روز نبود جای شما در خرابه ها هر شب و زیر تابش خورشید در دلِ هر روز بلند مرتبه رأس حسین تا افتاد ز نیزه دار، تو کردی به دل گِله هر روز هزار مرتبه جان تو رفت تا دیدی به پای خواهر خود، خون و آبله هر روز تو دیده ای که چگونه رباب می شد آب به پای خنده ی بدجور حرمله هر روز تو خواستی سپر عمه باشی اما حیف نداشتی تو توان مقابله هر روز بگو نگاه پلید سنان و خولی و شمر کجا و زینب پاک و مجلله هر روز؟! هزار روضه ی مکشوفه ات سه بار "الشام" چه ها کشیده ای ای مرد قافله هر روز دلیل آرزوی مرگ تو چه بوده به شام چگونه بگذری از شرّ مسأله هر روز چه کرده با دل تو خیزران و مِی عمری چه کرده با دل تو یاد هلهله هر روز بگو چگونه سپردی رقیه را تو به خاک که قلب خاک شود غرق ولوله هر روز @hosenih تو ای عزیز نبودی اسیر، بلکه عدو ز خطبه های تو افتاد در تله هر روز هنوز پایه ی کاخ یزید می لرزد که از کلام تو برپاست زلزله هر روز شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تو والایی، تو والایی، تو بالاتر ز بالایی تو همچون "قدر"ی و مافوق درک اهل دنیایی تو انسان نه! چه سان انسان، مَلَک هستی! نمیدانم بگو خود کیستی؟! انسیّه هستی یا که حَورایی بگو تو کیستی زهرا! که باید از بهشت آیند به استقبال میلاد تو اینگونه تماشایی @hosenih بیا ای آنکه کعبه بهر دیدار تو بی تاب است بیا تا مکّه را ای نور، غرق نور بنمایی بسوزان ریشه ی نحس درخت جاهلیت را بیا! نازل شو ای "کوثر" که تو امّید طاهایی مبادا مَسّ کند دست زنان مکّه رویت را که تو قرآن احمد هستی و پاک و طَهورایی خدیجه علت خلق جهان را در بغل دارد ببین دارد پیمبر چه تبسّم های زیبایی از انفاست پدر عطر جنان بوئید هر دفعه چرا که نه؟‌! تو عطر میوه های نخل طوبایی تو را میدید و خم میگشت و میبوسید دستت را تو "بنتُ المصطفی" هستی و یا "اُمِّ ابیهایی"؟! فروغ چشم پیغمبر! چراغ خانه ی حیدر! در این عالم فقط بانو! تویی که کُفوِ مولایی تمام آنچه خوبی هست در حیدر بُوَد؛ آری تمام آنچه خوبی هست را یکجا تو دارایی هر آنکه نیست قلبش با علی، قلب تو با او نیست تویی که الگوی ناب تولّی و تبرّایی @hosenih همه محتاج تو گشتیم تا مهریّه ات شد آب همه لب تشنه ی فیض تو هستیم و تو دریایی کسی که مِهر تو دارد عقوبت میشود؟! هیهات! سیاهِ نامه اش روشن شود فردا به امضایی برای مدح تو کافیست تا اینگونه بنویسند: تو زهرایی، تو زهرایی، تو زهرایی، تو زهرایی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نَفَس رسیده تا بُرون کند ز سینه آه را رسیده صبح و برده ظلمت شب سیاه را به دست شمس هشتمین ببین فروغ ماه را رضا پسر نه! در بغل گرفته یک سپاه را به برکتِ "جواد" لامحال شد محال ها به یمن او رها شده رضا ز قیل و قال ها مدینه را ببین که میزبان نور منجلی ست پیمبری ببین که روی دست های یک علی ست شنو شهادتین از او، اگر دل تو صیقلی ست: "محمّد است مُرسَل و علیِ مرتضی ولی ست" اگر که جان دهم کم است بهر رونمای او تمام هرچه هست در جهان شود فدای او @hosenih به چهره اش ببین جمال ذات ذوالجلال را به دست خود گرفته نبض قبل و بعد و حال را کسی که ارث برده از رسول حق، کمال را؛ به خُردسالیَش دهد جواب هر سؤال را میان آستین او هزار "اِبنِ اَکثَم" است علوم خلق پیش او بِسان قطره در یم است قیام او، قعود او، مثل خود پیمبر است ببین که برق هر نگاه او شبیه حیدر است مدینه ایست قلب او، دلش نه جای دیگر است و آرزوش انتقام قاتلین "مادر" است و هست بر لبان پاک او مدام زمزمه: "الا که لعنت خدا به دشمنان فاطمه" شدم اسیر معجزات بی حدِ خدائیَش فدای آن شجاعت و غیرت مرتضائیَش؛ کرامت حسینی و عزّت مجتبائیَش چگونه گوید این زبان ز رأفت رضائیَش مُرید عشق اگر تویی، بیا بیا مُراد، اوست اگر که دستِ خالی آمدی بیا، "جواد" اوست چه عاشقانه صحبت از محبت قدیمِ اوست خوشا به آنکه در حریم قُدسیَش کلیمِ اوست دلم مقیم کوی او شده ست و یاکریمِ اوست سعی و صفا و مروه ام، قبله ی من حریمِ اوست بخوان ز چشم های من! اگرچه کاظمینیَم رسیده چون "دَهِ رجب" جورِ دگر حسینیَم دعای نیمه ی شب شکستگان جواب داد خدا به سائل حسین، شأن آفتاب داد به شادی چرخ و فَلَک دوباره آب و تاب داد ببین عجب گُلی به باغِ دامنِ "رُباب" داد ستاره ای رسید و روشنیِ نَیِّرِین شد مَطلعِ این ستاره آغوشِ خوشِ حسین شد @hosenih بیا بیا که آمده علیِّ اصغرِ حسین علیِّ اصغرش که نه! رسیده حیدرِ حسین حیدر او که نه! بگو یک تنه لشکرِ حسین یک تنه لشکرِ حسین و تیرِ آخر حسین که کربلا به یاری پدر رود همین پسر زند به قلب لشکری بدون نیزه و سپر و کاش این پسر به پیش چشم های مادرش قُماطِ پاکش نشود ، غرق به خون حنجرش چه می شود رباب را که پیش دیده ی تَرَش به روی نیزه ها رود، سر علیِ اصغرش چگونه نوش جان کند، بعد علی، رباب، آب چرا که می رسد ز حلق او نوای آب آب شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای طور تو تجلی دارُالمُجیب ها محبوب بی قرین قلوب حبیب ها در محضر تو حاجت ما بی جواب نیست ای معنی اجابت "اَمّن یُجیب" ها @hosenih دارُالشّفای تو همه را کرده بی نیاز از منت طبابت و لطف طبیب ها خورشید کاظمین! به ما هم نگاه کن رحمی به روح مرده ما بی نصیب ها چه خشم ها که از رخ تو ریخت در دلت؛ الگوی کظم غیظ همه ناشکیب ها! هر کس شنید روضه ی جانسوز تو گریست داری نشان غربت خود از غریب ها از غصه ات کلیم خدا گریه می کند زخم زبان زدند تو را نانجیب ها کنج قفس تن تو شده آب و از غمت دارند نوحه بر لبشان عندلیب ها ابن شبیب در غم تو لال می شود قَعرُالسُّجون، شبیه به گودال می شود دشمن به قصد کُشت چرا می زند تو را؟! هِی حرف های زشت به تو می زند چرا؟! بیزارم از مرام هرآنچه یهودی اَست چه کرده با تن تو؟! تماماً کبودی اَست بر پیکر تو پیرُهنت زار می زند زنجیر هم به حال تنت زار می زند تو یادگار فاطمه ای! دلشکسته ای! هی آرزوی مرگ نکن؛ گرچه خسته ای دیدی که مستجاب شد آخر دعای تو؟! وقت عروج آمده، جان ها فدای تو... تابوت تو اگر چه فقط تخته ی در است اما سر تو شکر خدا روی پیکر است @hosenih آخر برای تو کفن قیمتی رسید جسم شریف و پاک تو بی حرمتی ندید عالم فدای غربت سلطان کربلا بعد از سه روز، شد کفنش تکّه بوریا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عاشقان! سائلانه بشتابید، خانه ی مرتضاست مهمانی سفره مرحمت شده پهن و، شده پیغمبر خدا بانی همه از خانه ها برون آیید، خیر اینجاست جای دیگر نه زآسمان فیض میرسد به زمین، مثل یک روز ناب بارانی دیگر اینجا درنگ جایز نیست، ای خلیل خدا بیا اینجا؛ با عزیز دل خود اسماعیل، شده وقت نثار قربانی @hosenih جلوه ی نَیِّرِین آمده است، یاس زهرا، حسین آمده است از قدوم شبیر آل عبا، باز یثرب شده چراغانی علی و فاطمه دو تا نورند، علی و فاطمه دو تا دریا جز حسین و حسن در این "بَحرین"، نیست لؤلؤ وَ نیست مرجانی وقت، وقت عروج جبریل است، عرش تا فرش جاده ی معراج میشود فرش جلوه گاه خدا، عرش گرم فرشته افشانی یک مَلَک ذکر ربّنا دارد، یک مَلَک نغمه ی حسین حسین بر لب بلبلان سرود سرور، کار هُدهُد شده غزلخوانی قسمت این است فطرس بی پر، شود آزاد با نگاه حسین تا نباشد همیشه غرق ملال، تا نباشد همیشه زندانی چشمه ی جاری سخا و کرَم، قبله ی مروه و صفا و حرم آخرین حلقه ی حدیث کساء، شده مصباح شام ظلمانی چه بگویم ز پیچ گیسویش، دلبری های طاق ابرویش جلوه میگیرد از مَهِ رویش، یوسف مه جبین کنعانی مُصحَف روی اوست قرآنم، عشق او گشته رکن ایمانم اوست وجه خدای سبحانم، اوست باقی و ماسوا فانی حشمتُ الَّه ببین نگار مرا، بین محرابِ کربلا چو علی ساربانِ فقیر را بخشد، حلقه ی خاتم سلیمانی گو به حاتم کریم عالم اوست، گو به موسی کلیم اعظم اوست گو به عیسی شفاست تربت او، غیر از آن نیست راه درمانی از روایات میشود حاصل، تربت کربلای او حرز است گر نباشد غبار کرببلا، میرود این جهان به ویرانی @hosenih حرمش کشتی نجات همه ست، نوح هم شد سوار کشتی او دست خود را به دست او دادم، اندر این بحر سرد و طوفانی چه غمی دارد این دل زارم، چونکه فردا حسین را دارم با نگاه شفاعتش ز صراط، رد شود نوکرش به آسانی به مشامم رسد شمیم حسین، عطر سیب ضریح شش گوشه چه کنم با فراق ای مجنون! ای که درد فراق میدانی شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای که دستی گره‌گشا داری در رُخَت جلوه‌ی خدا داری خانه‌ای سبز و باصفا داری در حریمت برو‌ بیا داری نه عجب اینهمه گدا داری؛ ارث شاهی ز مرتضی داری شبم و از صباح می‌گویم از عنایات شاه می‌گویم پیش تو از فلاح می‌گویم این منِ گم، ز راه می‌گویم به خودم گاه‌گاه می‌گویم: "خوش بحالت امام رضا داری" * @hosenih ای دل‌آرای کاظم و نجمه! ای تمنّای کاظم و نجمه! ای مسیحای کاظم و نجمه! نخل طوبای کاظم و نجمه! ماهْ‌سیمای کاظم و نجمه! عاشقی همچو مصطفی داری نوری و آبروی خورشیدی با ظهورت به خلق تابیدی تو سزاوار مدح و تمجیدی چه رئوفانه خیر باریدی یأسم امّا تو بحر امّیدی عوض خوف من، رجا داری مَعدِنُ‌الخَیر و مُنتَهای کَرَم! مهربان‌تر ز مادر و پدرم! سایه‌ات مستدام روی سرم جز در خانه‌ی تو، غیر حرم؛ حاجت خویش را کجا ببرم؟! "تو هوای دل مرا داری" * گره بستم به پنجره فولاد و قسم دادمت به‌ جان جواد شدم از بند حاجتم آزاد لطف تو نسخه‌ای مجرّب داد خانه‌ات تا همیشه باد آباد؛ که "برای همه دوا داری" * وصف سیمای توست آیه‌ی نور حرم امن توست وادی طور زائران تو "حَجُّهُم مَبرور" زائران تو "سَعیُهُم مشکور" ضامن زائران اهل قبور! که به قول خودت وفاداری گرچه تاریکم و سیَه‌رویم؛ گرچه کمتر ز بچه آهویم؛ در حریم تو در تکاپویم از ضریح تو عشق می‌بویم مثل دعبل من از تو می‌گویم من شدم شاعرت، عبا داری؟! ای که شرط قبول ایمانی! بی تو دورم من از مسلمانی تو نه تنها عزیز ایرانی؛ نه فقط قبله ی خراسانی؛ به دو عالم امیر و سلطانی تو احاطه به ماسوا داری یاکریمت شدم، اسیرم کن گاه گندم بریز و سیرم کن سرکِشم من، تو سربزیرم کن روسیاهم، تو دلپذیرم کن و مرا شیعه‌‌ی غدیرم کن "ای که اعجاز کیمیا داری" * @hosenih التفاتی به حال زارم کن کربلای مرا فراهم کن و مرا مُحرِمِ مُحَرّم کن چشم من را شبیه زمزم کن قلب من را اسیر ماتم کن ای که بهر حسین عزاداری! روضه خواندی ز پیکری زخمی نه فقط از تن، از سری زخمی از نفَس‌های حنجری زخمی از لباس مُطهّری زخمی... صاحب چشمه‌ی تری زخمی! که به دل داغ بوریا داری * تضمین از سروده‌ی آقای محمدجواد پرچمی. اشاره به روایت: انّ یَومَ الحُسین اَقرَحَ جُفونَنا... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از الطافش عیار شعر وقتی می‌رود بالا سزاوار است بنویسد قلم از زینب کبری تمام عرشیان تا که رهین منّت اویند به زیر دین او هستند قطعاً کلّ مافیها سعادت را ببین! دخت علی و فاطمه هست او عبادتگاه جدّش "قابَ قَوسَین" است "اَو اَدنی" سر تعظیم می‌آرد فرو در محضرش جبریل بُوَد مبهوت او آدم، بُوَد حیران او حوّا به غیر از محضر بابای او هرگز نگفتم من: "الا یا ایهاالساقی اَدِر کأساً و ناوِلها" به غیر از او برای هر کسی این نام، سنگین است خدا تنها به او داده مدال "زینت اَب" را نمی‌گُنجد به فهم من که دخت فاطمه باشی ولی ارثی نبرده باشی از آن بی‌کران دریا؛ و یا پرورده‌ی دامان زهرا باشی و اصلاً نباشی آینه دار وقار و عصمت زهرا؛ یقیناً مثل مادر بحر علم و عصمت‌الله است به غیر از او شبیه فاطمه آیا شود پیدا؟! "فهیمه" بود بی‌آنکه ببیند رنگ مکتب را "عقیله" بود، عزّت بود، شوکت بود سر تا پا به پیش صبر او تسلیم گشته حضرت ایوب که زینب غیر زیبایی ندیده روز عاشورا اگر بَدو ولادت بود ناآرام علت داشت جز آغوش حسینش می‌شود آرام او؟ اصلا؛ ولی افسوس دلدارش هم آغوش بیابان شد تمام هست زینب رفت از دست، اُف بر این دنیا مگو شاعر چه ها دیده ست زینب بین آن گودال بجای آن همه مقتل فقط بنویس واویلا... شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
پر می‌کشم تا عرش اعلی با رقیه ذکر عروج ما زمینی‌ها رقیه گفتم زمان ناتوانی یا علی و در موقع بیچارگی‌ام یا رقیه عرض توسل می‌کنم هر روز و هر شب تا کربلایم را کند امضا رقیه قلب مرا با یک نگاهش زیر و رو کرد خشکیِ دل را می‌کند دریا رقیه تنها نه اینکه ساخته امروز ما را ما را شفاعت می‌کند فردا رقیه پیچید عطر یاس احمد در مدینه وقتی قدم بگذاشت بر دنیا رقیه زهرا اگر آئینه‌ی ختمُ الرُّسُل شد مرآت زهرا گشت سر تا پا رقیه با گفتنِ "بابا" دل از اربابمان برد شد دلربای خانه‌ی مولا رقیه جبریل محو دیدن این صحنه می‌شد: می‌خُفت وقتی در بَرِ سقّا رقیه ** افسوس بعد از کربلا و آن هیاهو محروم شد از نعمت بابا، رقیه از کربلا تا شام از هِجرِ پدر سوخت همراهِ آهِ زینب کبری، رقیه کنج خرابه سرزده مهمانش آمد دلتنگ بابا بود از عاشورا، رقیه کاری بجز جان دادن از او برنیامد وقتی که بی تن دید بابا را، رقیه کاخ یزید و آن‌همه شوکت فرو ریخت می مانَد و مانده‌ست پابَرجا رقیه ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
همراه هر وحی از تو جبریل امین گفته ای مادر! ای وصف کمالت بهترین گفته اسلام را مدیون انفاق خودت کردی مکتب به ایثارت "خدیجه"، آفرین گفته "تهلیل" و "تکبیر"ی که بعد از مصطفی گفتی، آیا زنی قبل از تو بر روی زمین گفته؟! ایمان کامل بودی و سی سال بعد از تو_ تازه خدا در مُصحَف از "اِکمالِ دین" گفته آنکه "امیرالمؤمنین" را از "علی" دزدید به دخترش جای تو "اُمّ المؤمنین" گفته تو مقصد ذکر سلام خالقت بودی...! وَالله! در فضل تو بس باشد همین گفته ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
گوهر محمّد است که آن را خدیجه یافت بانوی اهل مکه چه گوهرشناس بود اَعراب، جاهلانه به دنبال جهل خود اما چه عالمانه پیمبرشناس بود از فرط شوق و شور، سر از پا نمی‌شناخت در جاده‌ی وصال که جای درنگ نیست نور پیمبری به رُخ یار دیده بود پس خواستگار‌ بودن این زن که ننگ نیست مهریّه را خودش به خودش داد، للعجب! بند تمام قاعده‌ها را ز هم گُسست از یُمن ازدواج خدائیِ آن دو نور توحید زنده شد، کمر کفر را شکست در طالع چنین زن پاک و مطهرّه حقّا که نور مادری کوثر است و بس روزی اگر به همسر او مکه بَد کند او کاشف الکروبِ دل شوهر است و بس مبعث رسید، لحظه‌ی موعودِ انبیا محبوب را حبیب به بانگ حجاز خواند کعبه گواه می‌دهد این را: خدیجه نیز پشت سر علی و پیمبر نماز خواند اسلام، طفلِ کم‌نفسِ نورسیده بود این طفل، زیر بالِ خدیجه بزرگ شد اسلام، شهر کوچکِ اهل نماز بود کز لطفِ بذلِ مالِ خدیجه بزرگ شد دین‌دار بود و هستی او وقف یار بود او محضر رسول خدا احترام کرد جبریل هر سفر که به نزد نبی رسید به حضرت خدیجه‌ی کبری سلام کرد باید فراگرفت از او رسم و شیوه‌ی در راهِ پاگرفتنِ دین، خون جگرشدن زهرا ز مادرش به خدا ارث برده است قربان یار رفتن و با جان سپر شدن ** آه از اجل که زود به سوی خدیجه رفت قربان اشکِ چشمِ عزادار فاطمه رفت و ندید آتش اهل سقیفه را نشنید آهِ در پس‌ ِ دیوار فاطمه بعد از عروج مؤمنه و مؤمن قريش این سال، سال ماتم و حُزن و غم نبی‌ست هر همسری خدا به پیمبر اگر دهد یک زن در آن میانه شبیه خدیجه نیست لطف خدیجه تا به قیامت گره‌گشاست مادربزرگ خوب ندیدیم این‌چنین اصلاً به حکم قاعده‌ی وجه تسمیه زیبد فقط به قامت او "اُمّ مؤمنین" ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت از جنت البقیع عنایت به ما کنند "آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند" بعد از حدود یک سَده از غربت بقیع ای کاش درد بی حرمی را دوا کنند ای کاش گنبدی روی این چار باغ نور چون گنبد حریمِ خراسان بنا کنند باید به دست فرشچیان طرحی از ضریح همچون ضریح کرببلا دست و پا کنند جا دارد اینکه مثل نجف این حریم را صاحبْ مناره، صاحبِ ایوان طلا کنند باب الکریم، رکن اساسی‌ست در حرم باید دری برای گدایان جدا کنند اینجا عزیز می‌شود آن‌کس که زائرست حاجت نگفته حاجت او را روا کنند ای کاش بعد این‌همه دوری و انتظار فکری برای مرقد خیرالنسا کنند ای کاش بهر ساختن صحن مجتبی ما را برای کارگری‌اش سوا کنند آنان که رزق داده به عالم نگاهشان "آیا شود که گوشه‌ی چشمی به ما کنند؟" ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از جنت البقیع عنایت به ما کنند "آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند" @dobeity_robaey