eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
می‌خرم بر جان خود درد و بلای روضه را می‌کشم بر صورتم دست شفای روضه را پیش تو آخر سیاهی روسپیدم می‌کند دوست دارم پرچم بزم عزای روضه را کربلا قسمت نشد، عیبی ندارد لااقل ای خدا از ما نگیری کربلای روضه را نام تو آمد میان، پس می‌شود احساس کرد بوی سیب سرخ جاری در فضای روضه را مادرت با هر «حسین» ما به سینه می‌زند می‌نشیند ابتدا تا انتهای روضه را می‌شود بیمه تنش از هر مریضی و بلا مطمئناً هرکسی خورده غذای روضه را مزه‌اش زیر زبانش هست تا پایان عمر نوش جان کرده کسیکه قند و چای روضه ‌را در قیامت می‌شود محشور هرکس با کسی با خودت محشور کن ما بچه‌های روضه را ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر.. صد بلا رد می‌شود با قطره اشکی بر حسین پس خدایا در بلاها اشک نم‌نم را مگیر چند ماهی می‌شود تنها دعای ما شده: ای خدا از عاشقان ماه محرم را مگیر بیرقت را سال‌ها در دسته‌ها برداشتیم یاحسین از دست ما امسال پرچم را مگیر گریه بین روضه‌های دسته‌جمعی بهتر است نعمت مرثیه‌خواندن‌های با هم را مگیر فیض می‌بردیم از یک آه سوزان بر حسین یارب از سینه‌زنان فیض دمادم را مگیر در لباس رزم با کفار خونم را بریز در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
گاهي براي درك يك مطلب بايد كه از مقتل عقب‌تر رفت هرقدر كه قصه مقدس‌تر بايد كه در آن باادب‌تر رفت روزي كه كوه آتش نمرود حمله به ايمان خليل آورد از آسمان هفتم رحمت پيراهني را جبرييل آورد پيراهني كه از بهشت آمد تا حرز جان انبيا باشد پيراهني كه خوب می‌دانست بابِل شروع ماجرا باشد پيراهني كه تاروپود آن در نقش تاريخ مصور بود پيراهني كه بعد ابراهيم ميراث اسحاق پيمبر بود پيراهني كه يوسف عطرش بينايي چشمان يعقوب است پيراهني كه در شداید نيز آرامش اندوه ايوب است آن پيرهن روز احد حتي بر جان پيغمبر سپر بوده‌ست زخم تنش از زخم‌هایی كه خورده پيمبر بيشتر بوده‌ست در هم‌نشینی با پيمبرها هرچند كسب آبرو كرده‌ست بالاتر از اين افتخارش نيست او را خود زهرا رفو كرده‌ست پيراهني كه احترامش را پيغمبران هم حفظ می‌کردند روز دهم در گوشه‌ی گودال از پيكري بی‌سر درآوردند پيراهني كه عده‌ای بی‌دین با نيت قربت درآوردند باآنکه آسان در تن او رفت بسيار با زحمت درآوردند پيراهني زخمي شمشيرو پيراهني زخميِ سرنيزه پيراهني كه عصر عاشورا خورشيد را ديده‌ست بر نيزه پيراهني كه شعله اندازد هرروز بر جان مقرم‌ها پيراهني كه زينت عرش است در اول ماه محرم‌ها پيراهني كه بر تن منجي فرياد مظلومي عاشوراست پيراهني كه در قيامت هم بر روي دست حضرت زهراست ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
ققنوس غم صلا زده لبیک یا حسین عشّاق را صدا زده لبیک یا حسین نقشی به هرکجا زده لبیک یا حسین بر پرچم عزا زده لبیک یا حسین آتش به قلب‌ها زده لبیک یا حسین بیرق به پا کنید که هنگام ماتم است دمّامه آورید که داغ دمادم است احوال آسمان و زمین جمله در هم است باز این چه شورش است که در خلق عالم است دنیا تو را صدا زده لبیک یا حسین! ای روشن از تجلی تو آسمان من سرشار از محبت و عشقت جهان من ای عبد خانوادگیات خانمان من خورده‌ست مُهرِ مِهر تو بر قلب و جان من این مُهر را خدا زده لبیک یا حسین معراج، آیتی ز مقام و جلال تو قوسیْن، شرحِ ابروی همچون هلال تو دیگر نیامده است و نیاید مثال تو فرمود مصطفی به بیان کمال تو، بر عرش کبریا زده لبیک یا حسین شکر خدا که داغ تو بر جان خریده‌ایم گشتیم در جهان و تو را برگزیده‌ایم عشقت چه کرده با دلِ ما و چه دیده‌ایم در شاهراه کوی شهادت شنیده‌ایم آغاز و انتها زده لبیک یا حسین فطرس گواه می‌دهد آقایی تو را حُر دیده است حُسن پذیرایی تو را تاریخ شاهد است شکیبایی تو را زینب لوای غربت و تنهایی تو را در دشت کربلا زده لبیک یا حسین داغی که آب خواستنت بی‌جواب ماند، داغی که پیکرت وسط آفتاب ماند، آن داغ حسرتی که به قلب رباب ماند، آن صحنه‌ای که از تو و بزم شراب ماند، آتش به قلب‌ها زده لبیک یا حسین ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است همین نوشته که یک "یا حسین مظلوم" است همین حروف که در امتداد هم، حرفش سلام‌ها به همان کاروان معصوم است همین ستون و همین سقف‌ هم که در ظاهر از اینکه گریه کند، های‌های محروم است و منبری که بر آن قرن‌های طولانی‌ست ستاره می‌چکد از روضه‌ای که منظوم است همین تکان دادن‌های پرچم عاشق که در محافل اندوه عشق مرسوم است و آجرآجر شهر دوباره مشکی پوش که سر به شانه‌ی دیوار عرش، مغموم است و رود اشک که تأثیر شیر مادرم است و در برش غم و مهر حسین معلوم است شود شفیع من و تو به‌روز رستاخیز همین خطوط که روی کتیبه مرقوم است ✍️ پ‌ن: : فردای قیامت این کتیبه‌ها ما را شفاعت می‌کنند : من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم/روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
منظر دل‌های ماست کرب‌وبلای حسین مرغ دل ما زند پر به هوای حسین یک نگهِ کربلا بِهْ بُوَد از صد بهشت جنّت اهل دل است صحن و سرای حسین دیدن باغ بهشت، مژده به زاهد دهید زاهد و حور و قصور... ما و لقای حسین تربت پاکش بُوَد داروی هر دردمند دار شفای خداست کرب‌وبلای حسین مُلکِ سلیمان بود در نظرش بی‌بها آنکه گدایی کند پیش گدای حسین هر که رود کربلا بوسه به خاکش زند بشنود از قدسیان، بانگ و نوای حسین چون به عزاخانه‌اش پا نهی، آهسته نِهْ بال ملائک بُوَد فرش عزای حسین خنده‌کنان می‌رود روز جزا در بهشت هر که به دنیا کند گریه برای حسین.. ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قیامت که زیر سایۀ این خیمه کرده‌ایم اقامت شفیع گریه‌کنانش ائمه‌اند یکایک به این دلیل که جمع است در حسین امامت کسى که آه ندارد، چه سود آه خجالت کسى که اشک ندارد، چه سود اشک ندامت چه نعمتی‌ست نشستن میان مجلس روضه که جبرئیل در آنجا فکنده رحل اقامت... کسى که در پى کار حسین نیست، محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت... کسی که در کفنش تربت حسین نباشد چه خاک بر سر خود می‌کند به روز قیامت؟ پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی خدا قیامت خود را سند زده‌ست به نامت ✍️ 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
در غُصه و غم، پناه دادی ما را در ظلمتِ شب، پگاه دادی ما را در مجلس روضه‌ یا اباعبدالله... ممنونم از اینکه راه دادی ما را 📝 | عضو شوید👇 ↳ @hosseinieh_net
سری غرق در خون، گلویی بریده بمیرم سر تو چه رنجی کشیده لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده چه بابای خوبی! ز عالم سری تو کسی بهتر از تو، ندیده ندیده نگاهت چو خورشید، گرم است و گیرا که بر شام تارِ، دلِ من دمیده رسیدی تو آخر، نه با پا، که با سر! غم و شادی‌ام آه در هم تنیده... رخ دخترت مثلِ ماه‌ی گرفته قد دخترت چون هلالی خمیده فدای سرت زخم‌های تن من که اشکم برای تو تنها چکیده صدایم گرفته! دعایم گرفته نفس‌های من شد، بریده بریده... شده محفل ما، «پدر_دختری» باز کنار سرت دخترت آرمیده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چنان شمعم که امشب کُنج این ویرانه می‌گِریَم هنوز از غُصه‌ی بزمِ مِی و پیمانه می‌گِریَم دل اهل حرم می‌سوزد از اشک شرربارم پدر جان! در فراقت آنقَدَر طفلانه می‌گِریَم... عجب آرامشی در خانه‌ی ما بود، یادت هست؟ چنان طفلی که گُم کرده‌ست راهِ خانه، می‌گِریَم به روی شانه‌ات سر می‌نهادم وقت خوابیدن ولی امشب ببین از دردهای شانه می‌گِریَم دلم تنگ تبسّم‌های شیرینت شده بابا تبسّم کن برایم، دیگر ای بابا نمی‌گِریَم... ✍ و📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آمدی از بین آتش تا گلستانت کنم با پریشانی نمی‌خواهم پریشانت کنم کاش می‌شد زخم‌هایت را بریزم در تنم تا فقط اندازه‌ی یک زخم، درمانت کنم سفره‌دارا ! سفره‌ام خالی‌ست، اما دل پُر است روضه‌ام شو تا دو کاسه اشک، مهمانت کنم مقتلِ مکشوفه‌ی من! روضه‌هایم را نبین حیفِ چشمِ زخم‌دارت نیست گریانت کنم؟! از میان کوچه‌های سنگ‌باران آمدی تا منِ حسرت‌به‌لب هم، بوسه‌بارانت کنم می‌بَرندت، می‌زَنندت، می‌کُشندت باز هم من کجای دنجِ این ویرانه پنهانت کنم؟! قاریِ سرنیزه‌ها و تشت! ألرّحمٰن بخوان تا مزارِ کوچکم را رحلِ قرآنت کنم جا نمی‌مانم، نمی‌خوابم، نمی‌گویم نرو من که می‌آیم، چرا باید پشیمانت کنم؟! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
رفتی و با غم، همسفر ماندم در این راه گاه از غریبی سوختم، گاه از یتیمی گفتم غریبی، نه غریبی چاره دارد آه از یتیمی ای پدر، آه از یتیمی! من بودم و غم، روزِ روشن، شهرِ کوفه روی تو را بر نیزه دیدم، دیدم از دور در بین جمعیت تو را گم کردم اما با هر نگاه خود تو را بوسیدم از دور من بودم و تو، نیمه‌شب، دروازهٔ شام در چشم من دردی و در چشم تو دردی من گریه کردم، گریه کردم، گریه کردم تو گریه کردی، گریه کردی، گریه کردی در این زمانه سرگذشت ما یکی بود ای آشنای چشم‌های خستهٔ من زخمی که چوب خیزران زد بر لب تو خار مغیلان زد به پای خستهٔ من ای لاله! من نیلوفرم، عمه بنفشه دنیا ندیده مثل این ویرانه باغی بابا شما چیزی نپرس از گوشواره من هم از انگشتر نمی‌گیرم سراغی ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e