eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
409 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ وقتی که زیر سایه ی لطف تو بهترم وقتی از عطر سیب نگاهت معطرم وقتی قسم به حرمت چشم تو خورده ام در آسمان عشق که تنها نمی پرم @hosenih وقتی پناه برده ام از بی کسی به تو وقتی شدی پناه دلم سایه ی سرم صد بار دیده ای تو که دلتنگی مرا لبریزِ ناله هایِ برادر ، برادرم وقتی فرات چشم تو لبریز غربت است پس من بگو چگونه به رویم نیاورم دارم به حال و روز خودم گریه می کنم من زنده باشم و تو بسوزی برابرم " خواهر نمرده " پشت سرت را نگاه کن بعدش بگو به ناله ، که ای وای مادرم بغضی کبود سینه ی تنگ مرا فشرد چشمی شده است ابری و خون چشم دیگرم (ای مایه ی قرار دل بی قرار ما) من جان سالم از غم تو در نمی برم اذنم دهی به حضرت مادر قسم خودم... خنجر به کف گرفته فقط سینه می درم تو حیدری ترین _ پسر کوثری و من زهرا ترین _ مدافع بی باک این درم ای آسمان صبر و فضیلت ، امام عرش آورده ام دو تا پسرم ، ماه و اخترم @hosenih منت گذار بر سر من ، اذنشان بده تا پیش چشم های خودت پر درآورم پس رد نکن دو آهوی سر گشته ی مرا نا قابل است ، آنچه برایت می آورم ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ خدا کند به عشق تو خراب و دربدر شوم برای من پدر شوی ، برای تو پسر شوم یتیم هستم و اگر اسیر هم شوم بد است به فکر خواهر توأم ، مخواه دردسر شوم @hosenih دوباره پای قنفذی به شعر وا شده عمو ... اجازه می دهی کمی ، برایتان سپر شوم؟ سه شعبه هاوسنگ ها،سنان وتیغ و کعب نی به روضه ی من آمده ، غریب و خونجگر شوم اگر چه کودکم ولی ، خدا کند که قبل تو بریده تر ، بریده سر ، بریده بال و پر شوم نه هجده را نخواستم ، به داغ مادرت قسم خدا کند که هفت سال ، شهید زودتر شوم منم شبیه قاسمم - چه می شود عسل که نه زبان بریزم و کمی ، برایتان شکر شوم @hosenih دراز دستی مرا ، ببخش ، قصد کرده ام ز داغ های مادرت ، کمی شکسته تر، شوم ** چه می شود ستاره ای ، کنار تو قمر شود؟ چه می شود یتیمکی ، برای تو پسر شود؟ ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ یادگار از ، نفسِ پاک پیمبر دارم ذوالفقار دو دمِ حضرت حیدر دارم با تو از نکهت سیبی ، ازلی لبریزم در دلم ، رایحه ی یاسی مادر دارم @hosenih شاهِ شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان سر خوشم شادم از این که علی اکبر دارم من علی اکبری ام، حیدری ام ، مادری ام شادکامم که سه تا شعبه ی کوثر دارم گرچه دستان من از شیر جمل کوتاه است شاه زاده پسری ، جای برادر ، دارم در قد و قامت رعنای تو هفتده رکعت احمد و فاطمه و حضرت حیدر دارم حاجی کعبه ی چشمان سیاهت شده ام این چه حالیست که در لحظه ی آخر دارم عاشقم دل به دلم نیست عزیزم تو بگو با چه حالی دم رفتن دل خود بردارم ؟ روضه ی رزم تو شد مقتل جان کندن من چه قدر دور و برم روضه ی مضطر دارم رشته های تن صد پاره ی تسبیحت را می دهم قول خودم بین عبا بردارم @hosenih اینکه پشت پدر و پهلوی تو می شکند یادگاریست ، که از حادثه ی در دارم یا بنّـــیَ لعن الله بقوماً ذبـحوک یا بنّـــیَ لعن الله بقوماً قـتلوک ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ به جان حسرتت را قمر می برد ...‌.و داغ تو را بر جگر می برد هر آن کس به شوق تو شوریده شد کجا جان سالم ، به در می برد ؟ @hosenih چه حُسنی به چشمت خدا داده که دل از راه و از رهگذر می برد چنان خوب و خوش محضری که حسین تو را با خودش ، هر سفر می برد همیشه ، کنار تو ای مهربان در آرام کامل ، به سر می برد بخواهد اگر هم ، بتی بشکند به دوش تو ، حتما تبر می برد (ابوفاضل آمد) نفس حبس هیس دل از دشمنت ، این خبر می برد به میدان بچرخ و بزن سر ، که ارث همیشه پسر ، از پدر می برد چه شهدی کلام تو دارد ، مگر ؟ چه اندازه شربت ، شکر می برد همان جای ِ مُهر ِ به پیشانی ات دل از فاطمه ، آن قدر می برد... که حیدر سر سجده هایش ، قرار ز ِ رُکن و ز هِجر و حَجر می برد سرش را غلامت گرفته به دست بگویی تو هر جا ، " ببر " می برد حسودم به آن لحظه که نام تو ... به لب های خود ، محتضر می برد سقایت اگر ، کار دستان توست قضا را ، به حُسن ِ قدر می برد تو مجموع الاضدادی و یک تنه... دمت ، بار هر خیر و شر می برد @hosenih ببخشا به شاعر ، به این خسته ای که شعرش به پایان اگر می برد ... نفهمیده آنجای روضه ، که مرد دو دستش چرا ، بر کمر می برد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ شام بی تو کوچه هایش را مزیّن کرده بود در گذر ها مشـعل بسیار ، روشن کرده بود مـاه ِتـابان ِ سـر تو ، بـر فـراز ِ نـیزه هـا راه پیش روی ما را خوب روشن کرده بود @hosenih ای برادر عـطر زلـفت ، کوچه های شهر را باغ لاله ، باغ سوسن ، باغ زنبق ، کرده بود خواست قلبم را بسوزاند خودت دیدی چطور؟ جامه ات را نانجیبی پست بر تن کرده بود از فـراز نیـزه ها ، دیـدی چـگونه ، بی حیــا دست های بسته ام را طوق گردن کرده بود قلب ما می سوخت از داغ تو اما ، ساربان روضه خوانی را میان راه قدغن کرده بود مشعل ِ خشم ِ یهودی زاده های ِ "قِیْنُقاع" شعله شعله ، باغ ِ آتش سهم دامن کرده بود من خودم دیدم ، چگونه هرزه ای یک لا قبا در میان خورجینش خود و جوشن کرده بود جارچی با نعره هایش ، در میان کوچه ها کوفیان ِ شام را دعوت به دیدن کرده بود آه ، آه از کل کشیدن های روی پشت بام اهل بیتت را ، غریب ِ کوی و برزن کرده بود کاتب دارالاماره ، نرخ کلـفت ها ، دقیق بر اساس سن و سال ما معیّن کرده بود @hosenih اینچنین زیـنب ، تـمام آیـه های صـبر را در کتابی سرخ ، با یادت مدوّن کرده بود مٰا بَعَدْ روحی حَبیبی ، یا اَخٰا یٰا نور ُعین مٰا رأیت ، الّاٰ جَمیلا ، مٰا رأیت ، الّاٰ حُسین ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ در سفر می زدند ، ما ها را هر گذر می زدند ، ما ها را یک نفر "یا حسین" اگر می گفت صد نفر می زدند ، ما ها را @hosenih سیلی و تازیانه ها کم بود ... با سپر می زدند ، ما ها را نه به لب های تو فقط ، پای طشت زر می زدند ، ما ها را وای اگر یک نفر "علی" می گفت این قدر می زدند ، ما ها را پشت دروازه های شام ای وای یاد ِ در می زدند ، ما ها را دخترت تا تو را صدا می زد بیشتر ، می زدند ، ما ها را وسط کوچه ی یهودی ها ... در به در می زدند ، ما ها را توی خواب و به وقت بیداری بی خبر می زدند ، ما ها را @hosenih در خرابه به سیلی و شلاق تا سحر می زدند ، ما ها را ای فدای سرت ، هر چند... مستمر می زدند ، ما ها را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بـریدند عاقـبت بال و پرم را گلـم ، برگ و برم نیلـوفرم را از اول هم دل من شور می زد به هم پاشیـد ، داغت لشکرم را @hosenih چه کاری بود آخر با تو کردند درآوردنــد ، اشــک مــادرم را ... خدا را شکر هر جا خطبه خواندم به خـوبی حفـظ کردم ، سنـگرم را خبر داری ، تو از دست شکسته که سر وا کرد ، زخم کوثرم را ؟ همین که چشم او را دور دیدند دو چــشم غیـرت ِ آب آورم را همـان مردم که روزی درک کردند همیـن کوفه ، بـرادر محضـرم را ... هـمان ها که تلمــذ کرده بودند کــلاس درس ِ گــریه آورم را ... به سنگ و چوب با نیزه شکستند کـنار خــانه ی خــولـی ، ســرم را اگر می شد که می دادم نشانت کــبودی هــای ِ روی پیـــکرم را نمانده چیزی از من ، ای بـرادر فنـا داده به غـم ، خاکـسترم را ســر نیـزه همـان بـالا کـه هــستی همان جا که شدی سایه ، سرم را @hosenih ببین دست کسی این دور و برهــا نمـی بینــی بــرادر ، مـــعجـرم را ؟ تمــام "لات هــای" شـام ، دیدند بــلور ِ اشــک ، چشمــان تـرم را ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ چه شد عزیز دلم بینمان فراق افتاد ... و آن چه را که نمی باید اتفاق افتاد ... چقدرغنچه نرگس که یک به یک پژمرد چقدر میخـک و مـریم ، کـف اتاق افتاد @hosenih نیامدی و رسید "اربــعین" و جا ماندم دلم هـوای تو کرد و دوباره طاق افتاد میان مـا و نجـف ، راه سبـز ِ مشـّایه پیاده رفتن ِ تا ، "کــربلا" فراق افتاد شب زیارتـی ِ جـدّتان ، هـمین هـفته اگـر گـذار شمــا ، در ره عــراق افتـاد ... تورا به عّمه سه ساله ، که از پدر جا ماند تورا به صورت ماهش که در محاق افتاد @hosenih همین که اذن دخول از لب تو جاری شد همینکه چشم قشنگت بر آن رواق افتاد... بخوان "زیـارت عـشق" و سلام ما برسان بگو که این دل عاشـق به اشتیـاق افتاد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ بلــند مـرتبه کرده خـدا ، مـقام حسن رسیده بر همه ی عاشقان سلام حسن به غربت و غم مولا قسم که قبل حسین خدا زده دل و جان مرا ، به نام حسن @hosenih به خانه ای که درش سوخته دری بزنید که باز می کند این در فقط امام حسن خـدا از اول خـلقت ، در اوج زیبایی کشیده ماه جهان را به احترام حسن چـه انبیاء عـظامی بـزرگ سـاداتی نشسته اند سر سفره ی طعام حسن مرام چشم کریمان به غیر بخشش نیست خدا کند که به ما هم ، رسد مرام حسن سر است از همه نسخه های انسان ساز صحیفه ای که نوشته بر آن پیام حسن هزار کرب و بلا خون ِ ظهر عاشورا است حماسه ای که نهفته است ، در نیام حسن چقدر ، مزه ی «اَحـلٰی مـن اَلـعسل» دارد به زلف ِ حضرت قاسم قسم قیام حسن که داده بر همه ی عـاشقان ، غـم زهرا ؟ که ریخت در نفس شاعران کلام حسن؟ گذشته سالهای زیادی از آن زمان اما گرفته بوی غم کوچه را ، مشام حسن چه دیده در وسط کوچه ها مگر آن روز که آب های گوارا ، شده حرام حسن @hosenih خوشا به حال کسی که گدای او باشد همه غلام حسینند و او غلام حسن برای آنکه تلافی شود غم سیلی خدای من برسان روز انتقام حسن ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ میـان گریه ی حـسرت مـرا تماشا کن مرا که گـم شـده ام در گـناه ، پیدا کن تو با گـذشت تـرین ، فرد روزگارانی بــیا و بـا دل پـر غصـــه ام مدارا کن @hosenih مرا که بنده ی خوبی نبوده ام ، یک بار به زور هم که شده جز ء نوکران جا کن چـقدر اشـک شمــا را درآورم ؛ اصلا وجود تار مـرا ، از ســر خودت وا کن کسی که گریه ندارد فقیر بالذات است کویر چــشم هـای مـرا مثـل دریا کن تو اشک چشم های مرا دوست داری پس هـمیشه دیده ی من را به اشک زیبا کن برای آنکه دل ِ سنگ هم شود بی تاب خودت صدای مرا بین روضه گیرا کن مـرا شبیـه شهیــد شکسته پهلویی شبــی مــسافـر قبـر کـبود زهرا کن خودت جواب و سئوال نکیر و منکر را درون قبـر ، به لب هـای خـسته القا کن حرم نرفته ام امسال عقده ای شده ام به حـق مـادرتان ، کــربلام امضـا کن بیـا درآوریم ، از تـنت لـباس عـزا تو در عوض به تن ما لباس تقوا کن @hosenih رسـیده ، مـاه ربـیع و سـرور ِ آل الله بیا و غنچه ی لب های خسته ات وا کن مسـافر ِ حـرم کـربلا ؛ عـزیز بتول دو ماه روضه و اشک و عزایتان مقبول ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آن روز تو را دچار غربت کردند بر خانه عشق هتک حرمت کردند با بردن هیزم ، به در خانه اتان پیران سقیفه قصد قربت کردند شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دارم به شمیم عشق خو می گیرم از جرعه ی آسمان سبو می گیرم من آینه ام ، همیشه عادت دارم نـور صـلوات را ، وضـو می گیرم * با نیت خیر و قصد قربت صلوات تا سر برسد غروب غیبت صلوات شــادی ِ دل "ِ اُمِّ اَبیٖهــٰا " بفـرسـت بر والده ی حضرت حجت صلوات * در آینه ، عطر ماه می اندازیم روزی به رخش نگاه می اندازیم یک بار ؟ دو بار ؟ نه برای فرجش سیل ِ صلوات ، راه می اندازیم * دل های شکسته را جوان خواهد کرد سجاده ی صحن جمکران خواهد کرد ما هی صلوات می فرستیم او هم در نافله اش ، دعایمان خواهد کرد * ای جان به،فدای طاق ابروی کجش گیسوی چلیپایی او ، رج به رجش می خواهی اگر مادر او شاد شود نـذر ِ صـلوات کـن ، بـرای فـرجش * پر شده عالم همه ازعطر سیب عطر توسل ، دم ِ امن یجیب منتقم ِ کوچه و در می رسد «نـَصرُ مِـن الله وَ فَـتحٌ قَـریب» ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e