eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
409 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ روز اول که درِ خانه ی زهرا دیدم همه تکلیفِ خودم در رهِ مولا دیدم دَمِ در، بر قدمِ دختِ علی افتادم خویش را خادمه ی زینب کبرا دیدم خواستم مادری از بهر یتیمان بکنم عالَمی فاصله تا ام ابیها دیدم چونکه آقام به یافاطمه میکرد خطاب غمِ بی مادری از چهره ی گلها دیدم یاوه گویان چقدَر پشتِ سرم حرف زدند چه بگویم، چقدَر طعنه ز اعدا دیدم قصد کردم که خدا هر چه دهد طفلانم همه را نذر یتیمان حرم گردانم @hosenih از همان روز که رخسار قمر آوردم باورم بود، سپاهی ز جگر آوردم خواستم یارِ حسینم بشوم، از این رو در ره کرب و بلا چار پسر آوردم قصه ی کوچه ی غم را که شنیدم ز حسن لشگرِ منتقمان را به ثمر آوردم داستان در و دیوار عزادارم کرد بهر زینب پس از آن، چند سِپر آوردم میخِ در را که شنیدم، نفَسم سخت گرفت ناله ها در دلِ شب تا به سحر آوردم غمِ بازوی ورم کرده کبابم میکرد روضه ی سوختنِ فاطمه آبم میکرد @hosenih سوختم در همه ی عمر بر آن عمر کمش گریه کردم همه شب از غمِ آن قدِّ خمش قصد کردم، شود عباس علمدار حسین تا که در معرکه گیرد کمی از کوهِ غمش از خدا خواسته بودم به صفِ کرب و بلا بشود منتقم سیلیِ اهلِ ستمش من بمیرم که به جبهه پسرم سقا بود نتوانست در آنروز شود منتقمش از خجالت پسرم کشته شد، از تیغ نشد از لب تشنه ی آن سَرور و اهل حرمش چشمِ گریانِ سکینه جگرش را سوزاند نیزه نه، طفلِ حرم چشم ترش را سوزاند @hosenih کاش بعد از پسرم یاور زینب بودم جای زهرا همه جا مادر زینب بودم وقتِ بوسیدنِ حنجر که هجوم آوردند کاش همچون سپری بر سر زینب بودم کاش در حمله ی بی وقفه ی غارتگرها مانعِ غارتِ آن معجر زینب بودم کاش زیر لگد و کعب نی و سیلی و مُشت سپرِ قافله و لشگر زینب بودم کاش در کوفه و در شام و در آن مجلسِ شوم وسط معرکه دور و بر زینب بودم تهمتِ سختِ کنیزی به حرم کشت مرا بر سر نیزه حیای پسرم کشت مرا ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ممنونم ای امام زمان،یاد ما کنی حتی برای ثانیه هایم،دعا کنی یکدم ردم نکن،که من از دست میروم تنها تویی که قلب مرا با خدا کنی @hosenih میترسم از جداییِ دستان گرم تو دست مرا بگیر،مبادا رها کنی بابای ماتویی و مسیحای ما تویی با دست گرم خویش بخواهی،چها کنی بد میشویم بی نظرِرحمت شما خوبیم تا نگاه به دلهای ما کنی ما که حیا ز روی تو آقا نمیکنیم وقت گناه،این تویی از ما حیا کنی تنها تو میتوانی از این عبد،بگذری تنها تویی ز بنده، خدا را رضا کنی هیئت میایی،از برِ ما بی خبر مرو تا در مصافحه بمن آغوش وا کنی @hosenih گردد سلام ما به سلام شما قبول وقتی که رو سوی حرمِ کربلا کنی با تو خوش است سِیرِ نجف،بعد،کربلا هم قصدِ کاظمین و هم سامرا کنی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ ذرّاتِ جهانند در نغمۀ سبحان تسبیحِ الهی ست، کار همه ایشان لا حول بخوانند ارکانِ سماوات تکبیر بگویند با حوری و قلمان دارند ملائک این زمزمه یک یک تبریک به احمد تعظیم به رحمان @hosenih ممدوحِ خداوند مسجودِ ملائک شد قبلۀ عالم شد کعبۀ دوران آن مادرِ خلقت آن بانوی عصمت آمد ز مَشیّت حنّانۀ حنان سُبّوح بخوانید قدوس بگوئید طوبای مقدّس شد سایۀ رضوان هم طیّبه آمد هم طاهره آمد هم راضیه آمد هم مرضیه، ای جان آن بانوی توحید آن دختر خورشید آن نور که تابید شد فاطمه باران محبوبۀ داور، مادر به پیمبر همتاست به حیدر یکتاست به ایمان هم ذکرِ کثیر است هم خیرِ کثیر است هم کوثر طاهاست هم کوثر قرآن هم سورۀ کوثر هم سورۀ توحید هم سورۀ یاسین هم سورۀ انسان منصورۀ بالاست مستورۀ والاست هم شمس دُر اَفشان هم ماه درخشان اِنسیۀ حَوراء مُستَجمَعِ أسماء هم زهرۀ زهراء هم زهرۀ تابان مِحور به کسا اوست خود آل عبا اوست اُمُ النُّجبا اوست سرمایۀایمان زد بوسه بدستش پیغمبر اکرم تا خلق بدانند زهراست به او جان برتر ز نبی اوست بهتر ز وصی اوست لولاک به شأنش با آیه و برهان او جانِ محمد جانان محمد او همدم حیدر او همسر سلطان او اُسوۀ طاعت الگوی شجاعت اُم الحسنین است مادر به محبان خِلقت ز طُفیلش هستی است به ذِیلش جنّات به مِیلش هم باغ و گلستان هنگام نمازش در راز و نیازش سرمستِ قنوتش شد عالم امکان بانوی بهشت است خوشبوی بهشت است آن شافعۀ حشر آن آخرِ مردان @hosenih پیروزیِ حیدر از قلعۀ خیبر تا بدر و حنین است تا محضرِ جانان او یار علی شد همراه ولی شد از گوشۀ خانه تا صحنۀ میدان عُزلت نگزیند گوشه ننشیند این است سیاست، این الگوی عرفان رزمندۀ جانباز بانوی سرافراز در عرصۀ پیکار در لحظۀ طوفان بازوی ولایت نیروی نبوت این است فدایی این است مسلمان در روزِ قرارش ماندند به کارش از یاسر و مقداد تا بوذر و سلمان آن خطبۀ غَرّاء میکرد چو انشاء در معرکه برخاست فریاد ز شیطان با عزمِ تمامش شد یار امامش اقدام و قیامش دین را سر و سامان ما پیرو اوییم دست از همه شوییم یا فاطمه گوییم در راه شهیدان ماییم و ولایش هستیم گدایش ما رَعیتِ زهرا، او صاحب ایران این مُلکِ حسین است هرگز نرسد دست ای بی خبرِ پست! اینجاست خراسان این خاک، حسینی است این ارضِ خمینی است با رهبر خود عهد، بستیم هزاران @hosenih با دوستِ او دوست، با دشمنِ او خصم خون در رگِ ما هست با فاطمه جوشان هر جا که شود ظلم، یاریم به مظلوم هستیم وفادار، مائیم مسلمان دشمن شرر افروخت دامانِ یمن سوخت امروز وظیفه است لعنِ عربستان ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ کیست نشناسد از این آیه، پیام داور ليلة القدر مقامیست ز درک کوثر عین توحید شناسی است مقام زهرا ليلة القدر هِيَ فاطمه، سِرُّ الاكبر اوست کوثر، به همین نص صریح قرآن نیست از حضرت زهرا احدی بالاتر عصمت کل، ثمر ختم رسل، مهبط وحی کیست چون فاطمه بر عالم و آدم سرور @hosenih راوی قدسی لولاک بما فهمانید شان زهراست به خلقت ز همه والاتر فاطمه روح دو پهلوی محمد، یعنی: جان جانان نبی و نفس پیغمبر امتحان داده ی قبل از همه ی خلقت اوست اسوه ی عترت حق، الگوی اولاد بشر با وجودیکه تصرف به همه تکوین داشت اُمَهُ الله شد و ماند بعالم کوثر تار و پودش همه از نور یقین آکنده و وجودش همه مملو ز خدای داور هر که تصدیق کند فاطمه را کوثری است هر که تکذیب کند، هست بقرآن ابتر انبیا محضر او دست به سینه برسند اولیا دست تمسک به ولايش يكسر بارها بر قدمش ختم رسل کرد قیام فاطمه ام ابیهاست، نه دختر، مادر حرمتش هم به علی، هم به پیمبر واجب گرچه دختر به نبی، گرچه به مولا همسر کفو زهراست علی، کفو على فاطمه است آری ای فاطمیون، فاطمه یعنی حیدر اینکه فرمود علی، فاطمه آرام من است یعنی از امر علی، هیچ نفرمود حذر میکند بوی بهشت از نفسش استشمام آنکه از عطر وجودش نشنیدی خوشتر از طلوعش همه روزه متحیر میماند آنکه خود، هر دو جهان است ز نورش انور @hosenih دخترش عالمه، صدیقه، عقیله، حتی... نوه اش هست شفیعه به تمام محشر حسنینش به کف خویش دو عالم دارند و دو عالم همه بهر حسنینش نوکر صادقش گفت که بی شک، همه بودند امام گر هزار عائله هم فاطمه میزاد پسر عسگری گفت: اگر فاطمه حجت بر ماست بود از جانب حق آل کسا را محور شانِ زهرا نه فقط از همه زنها افضل که ز مردان جهان است مقامش برتر در زمین فاطمه است و به سما منصوره لیک در نزد خداوند همانا کوثر  او ز دنیای خودش هیچ نیندوخت، مگر اینکه هر روز کند بر رخ باباش نظر با نماز شب و آیات خدا اُنسی داشت داشت بر مردم و همسایه دعا وقت سحر بارها روزه گرفت و دم افطار که شد نان خود را به حسن گفت، به انفاق ببر الگوی شیعه ی او زندگی ساده ی اوست تا ابد این منش فاطمه بگذاشت اثر فکر نان و نمک سفره ی محرومان بود جان بقربان چنین مادر ذره پرور به فقیران نظر رحمت بی منت داشت دست خالی نرود سائل او از ایندر با وجودیکه عروس حرم مولا بود جامه اش شد به تن تازه عروسان دگر گفت سلمان: بخدا فاطمه بر سائل خود پوستین داد و دعا کرد و سپس داد گهر کو گدا، تا که کند فاطمه اینگونه عطا یا که هر روز کند بر در این خانه گذر  پیرمان گفت چنین: بود اگر فاطمه مَرد... میشد آن بانوی عظما چو پدر، پیغمبر نهضت روح خدا معجزه ی زهرا بود به دعا و نفس اوست بپا این کشور روز مادر، ثمر مادری فاطمه چیست رهبرم گفت که زهراست به نهضت رهبر مادر جمله شهیدان خدا فاطمه است یاد مردان خدا داد به ایثار، هنر اوست رزمنده ی جان بر کف تنهای علی که شده پشت در خانه برایش سنگر در دفاع از حرم یار سر از پا نشناخت محسنش کشته شد و قتلگهش در پس در نه فقط وقت عبادت قدمش داشت ورم بازویش وقت شهادت، ز ورم داد خبر @hosenih هستی اش خرج حمایت ز ولایت گردید آری آنروز که دین علوی خواست سپر گرچه با فتنه ربودند ز دستش، فدکش روز تحریم بما داد نشان، راه دگر یک تنه، با همه ی کفر درافتاد، ولی... هیچ تسلیم نشد پیش عدو، روز خطر غم تهدید و تحریم، غم زهرا نیست انحراف از ره مولاست غمش، تا آخر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ كيست زهرا آنكه عطر سيب جنّت مي دهد نام زيبايش به جان و دل محبت مي دهد كيست زهرا آنكه خلقت بي وجودش هيچ نيست او كه پيوند نبوت با امامت مي دهد كيست زهرا بانويي از جنس باران جنس نور رحمت نابي كه بر هر سينه بهجت مي دهد كيست زهرا دختري بهتر ز مادر بر پدر آنكه درس مادري بر كل خلقت مي دهد @hosenih كيست زهرا حضرت انسيه ی حوراستي نور آن حوريّه بر انسان طهارت مي دهد كيست زهرا حضرتِ عبدِ عبيدِ كردگار آنكه با رفتار خود درس اطاعت مي دهد كيست زهرا آنكه دارد بر بشر فخر و شرف هركه پويد راه وي بر خويش قيمت مي دهد فاطمه آموزگار مكتب پيغمبران فاطمه بر اوليا درس شجاعت مي دهد مِهر او صدجا گِره از كارها وا مي كند نام او حتي به هر مظلوم قدرت مي دهد در جهان زهرائيان برتر ز خَلق عالمند پس خدا ايرانيان را خويش رفعت مي دهد هركه دارد حبّ زهرا را خداوند كريم بر محبّ حضرتش از غيب نصرت مي دهد پرچم زهرا به هر كشور شود در اهتزاز بي گمان آن خطّه را الله عزت مي دهد هركه شد از راه زهرا سوي ديگر منحرف دير يا زود عاقبت از دست، دولت مي دهد هركه سازد راه زهرا را مرام خويشتن دير يا زود عاقبت تشكيل دولت مي دهد @hosenih گفتمانِ پيشرفتَش هم شعاري بيش نيست آنكه روي مصلحت شور عدالت مي دهد سالكِ بي ادعا در هر فراز و هر نشيب با دل و جان تن به فرمان ولايت مي دهد مكتب زهرا كجا و مكتب بيگانگان مكتب زهراي اطهر درس غيرت مي دهد □□□ كيست زهرا نام او ما را وجاهت مي دهد كيست زهرا آنكه دلها را حلاوت مي دهد بانوان فاطمي درس تشخّص خوانده اند چون فضيلتهاي او زن را اصالت مي دهد روز مادر را به مادر مي توان تبريك گفت مادر هستي اگر زهراست ، رخصت مي دهد چادرش غير مسلمان را مسلمان مي كند با حجاب و عفتش تعليم عفت مي دهد چون به محراب نماز خويش مي سازد و قيام هر ركوع و سجده اش خوف قيامت مي دهد با وجود آن مصيبت هاي سخت و بي شمار خطبه هاي آتشينش درس همت مي دهد در ميان كوچه هنگام حمايت از علي ناله ی بیداري او عطر حكمت مي دهد هركجا بيداريِ دلهاست مرهون وِي است قصة پر غصه ی او درس عبرت مي دهد گر كه اُمتهاي اسلامي به او روي آورند خود نشانِ توده ها، راه هدايت مي دهد عصمت الله است و دين در حصن او دارد قرار حجت الله است و دلها را درايت مي دهد يوسف زهرا به او وقتي توسل مي كند پيرو دستور او پايان به غيبت مي دهد بعد حكم مهدي اَش رو مي كند سوي حسين وز ميان قتلگاهش اذن رجعت مي دهد بر تمام مومنين و شيعيان و شاهدان مُهر رجعت را بدستان كرامت مي دهد @hosenih روز محشر چون ندا آيد كه آمد فاطمه حضرت سبحان به او اذن شفاعت مي دهد چونكه اسباب شفاعت را بگيرد روي دست دست قهّار خدا حكم قضاوت مي دهد ايزد منّان ميان آيه هاي مُصحَفَش بر جفا كاران او دستور لعنت مي دهد اين دعاي خير بايد زينت لبها شود اِنتقم يا منتقم! تيغ تو نصرت مي دهد ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم # ▶️ هر آنکس که خواهد شود عبدِ شاکر به ماه رجب هست این فیض ، ناظر چه زیباست ماهِ خداوندِ قادر که روشن شده با قدمهای باقر رجب باده ی کربلا می چشاند گدا را کنار خدا می نشاند چنین واسطه میفرستد خدایم امامی ز نسل حسین از برایم که دستم بگیرد برَد کربلایم مقیمم کند یار ، پایینِ پایم امامی که شد زیب دامان ارباب امامی که شد نور چشمان ارباب @hosenih امامی که باشد امام معارف ولیعهدِ سجاد ، جام معارف علومش تماماً قیام معارف تمام حقیقت ، تمام معارف به عارف مدیر و به زاهد مدبّر به عترت مجیر و به قرآن مفسر احادیث از علم او جان گرفته از او درسِ توحید ، قرآن گرفته ز تقوای او کارِ ایمان گرفته ز نفسِ درونش ، گریبان گرفته فلک پرده ای از نگاه کریمش ملک جلوه ای از شعاع حریمش امامی که از جان علومش بجوشد معارف ز خاک قدومش بجوشد ستاره ز علم نجومش بجوشد حقایق ز فیض عمومش بجوشد به تاویل آگه ، به تفسیر دانا خدا خوانده او را محمد همانا امامی که تابش به انجم نماید به امواج ، حکمِ تلاطم نماید به هر انحرافی تهاجم نماید چنین تاج و تختِ ستم گم نماید جهادش حسینی ، قیامش حسینی به عالم همه احترامش حسینی امامی که یاری به اوتاد دارد دفاع از حرم پیشِ صیاد دارد به فتنه تهاجم به شیاد دارد که باقر تاسّی به سجاد دارد که او فتنه ها را همه میشناسد خسان را گُلِ فاطمه میشناسد امامی که پیغمبر کربلا شد علومش ز گودال ، تفهیمِ ما شد ز مسلخ گذشت و رسول منا شد که با روضه ها ، یارِ دین خدا شد همه عالمانند مدیون باقر همه حوزه هایند مرهون باقر امامی که از کودکی فکر ما بود ز گهواره تا گور ، لطف و عطا بود گشاینده ی بابِ علمِ خدا بود شکافنده ی علم آل عبا بود بما از کنارِ گُلی جاودانه نظر کرده همبازیِ نازدانه امامی که همدوره شد با رقیه رسانید ما را هم او تا رقیه صدا میزد از خیمه اش: یا رقیه چه خوش بوسه گیری ز بابا رقیه بیا تا به گیسوی او شانه گیریم به دامانِ بابات کاشانه گیریم @hosenih امامی که در کربلا دُرّ ناب است و گهواره جنبان طفل رباب است هماره به دستانِ او جامِ آب است کنار قمر ، همچنان آفتاب است پدر هست در خیمه بیمار ، اما پسر هست یارِ پرستارِ بابا امامی که با عمه زینب سفر کرد چو اهل حرم ، خویش را دربدر کرد چه شبها که شامِ بلا را سحر کرد و از معجرِ عمه دفعِ خطر کرد عبور از دل غصه ها کار او بود که از نیزه ، رأس الحسین یار او بود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ هادي دین تمام دورانش بود مشغول جنگِ عدوانش آن امامی که بیش از سه دهه بود پیوسته در خطر جانش بود در سایه ی ولایتِ او زندگی اَمن بر محبانش زندگینامه اش سراسر درد خودش اما به فکر یارانش @hosenih نشدند از عنایتش محروم هیچیک از علاقمندانش با فراصت به شیعیان فهماند راهِ تفکیکِ حق ز بطلانش مومنین را مقاومت آموخت استقامت میانِ میدانش درسِ ایثار تا شهادت را کرد القا به دوستدارانش خوب درس از امام بگرفتند بس جوانان شدند قربانش نقشه ی دستگاهِ ظلم و ستم نقشِ بر آب شد بدستانش در تمام مبارزات، امام شد موفق به لطفِ ایمانش او نشد از مبارزه خسته دشمن اما شکست سامانش □ □ □ همه تحلیلِ ما ز دورانش شد خلاصه در این سه عنوانش یک دهه در مدینه با سختی کرد ترویجِ دین و قرآنش یک دهه از جهاد در بغداد پایتختِ خلیفه زندانش یک دهه در کمال دشواری سامرا بود مرثیه خوانش در مدینه به نشر دین پرداخت لیک بغداد داد هجرانش بسکه اعدا سعایتش کردند پادگان شد محلِ اسکانش گاه با ناسزا شکنجه شدو... گه به تحقیر از نگهبانش گه ز دیوار حُجره اش دشمن رفت بهرِ گرفتنِ جانش گه دلِ شب کشید سجاده دشمن از زیر پای مهمانش رحم اصلاً نکرد ماموری نیمه شب بر دو چشمِ گریانش گاه گاهی حرامیان، جمعی... میکشاندند با گریبانش مینشاندند بر بساطِ قمار تا اهانت کنند و کتمانش غیرتش را بجوش آوردند یادِ زینب فتاد و طوفانش در بساطِ قمار و بزم شراب بشنوید از بیانِ سوزانش شعر خواند از مذمّتِ دنیا کس ندید اینچنین غزلخوانش شعرِ او آنچنان اثر بگذاشت که بهم ریخت بزمِ عدوانش □ □ □ همه دیدند آهِ سوزانش همه دیدند چشم گریانش یادِ راسُ الحسین افتاد و... چوب کینه به روی دندانش اهل بیتش ولی نبود آنجا که ببیند غرورِ چشمانش @hosenih آه از آن امامِ مظلومی که شکستند صوت قرآنش آه از آن سری که میدیدند بینِ طشتِ طلا یتیمانش آه از آن سه ساله دختِ یتیم که به سیلی شدند درمانش لعنتِ حق به بی حیایی که دختِ او را کنیز میخوانش ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دلا بکوش! که انوار معرفت اینجاست عطش بیار که دریای مرحمت اینجاست به تشنگانِ معارف، دهند آب حیات رهِ رسیدنِ بر حقِ معرفت اینجاست خبر رسید که وجهِ خدا تجسم یافت اِله را همه ذات و همه صفت اینجاست ندا دهند ز جنت، مدینه شد رضوان شتاب کن که زُداینده ی غمت اینجاست به آستان رضا سر بسای و کُرنش کن که جای عرض ادب، عرض تهنیت اینجاست @hosenih نظر به حجره ی نورانیِ امامت دار که جلوه گاهِ فضیلت و منقبت اینجاست پس از گذشتِ چهل سال انتظار اینک ندا رسید رضا! جانِ حضرتت اینجاست چو بر "سبیکه" دمیدند روحِ زهرایی عروس فاطمه میگفت دلبرت اینجاست و بر جوادالائمه سلامِ جبریل است که گفت " یَومَ وُلِد" خیر مقدمت اینجاست خدا به قلب رضا اینچنین کند الهام امامِ جود، امامِ ملاطفت اینجاست ز لعلِ پاکِ پدر غرقِ بوسه شد نوزاد که آیه های وِلا را مشاهدت اینجاست سخن ز آب فرات و ز تربت است انگار چقدر حرف و گریز و مناسبت اینجاست بروی دست رضا ماهِ او نمایان است دو صد فرشته برای مواظبت اینجاست کسی به تیرِ سه شعبه نبوسد این حنجر چقدر بوسه ی نازک به غبغبت اینجاست به گاهواره سخن از تلظّی اصلاً نیست هزار نکته به گفتارِ مطلبت اینجاست پدر زده به سرِ دامنِ ولایت چنگ هماره مادرِ خوبت، معاشرت اینجاست □ □ □ نسیمِ باد صبا را موافقت اینجاست همه حقیقت حق را عبودیت اینجاست همانکه باورِ روز معاد آورده پیام داد که جای مهاجرت اینجاست بیا و از پدر، اوصافی از پسر بشنو که گفت: کوثرِ دوم به مَرتبَت اینجاست سخن درست شنو از حقیقتِ برکت تمامی برکت، اصل مکرمت اینجاست بگو به آنکه ز صِدقُ الحدیث بی خبر است معیشت و طلب خیر و امنیت اینجاست نه اختیار و بهانه بده به دشمنِ دین نه مصلحت بسپارش، که مصلحت اینجاست ز وعده های دروغین گریز باید داشت کلیدِ عزت و فتح و مقاومت اینجاست هدایتِ نبوی، وارثِ حسینی اوست عدالت علوی بهر مملکت اینجاست و در مقابلِ ظالم، سکوتِ او هیهات برای امت قرآن، مجاهدت اینجاست جوابهای دقیقش به "اِبنِ اَکثَم" گفت: هدایت همگان در مناظرت اینجاست به علم و حلم و فقاهت امامِ عالم اوست خدا گواه که معراجِ منزلت اینجاست کلام او همه قرآن، مرام او عترت هزار آینه در یک مکاشفت اینجاست 《نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت》 هزار مسئله را حلّ مسئلت اینجاست هنوز درد نگفته، به فکر درمان است کجا برَم غمِ دل را مشاورت اینجاست هم او "بِکُم فتحَ الله" هم او "بِکُم یَختِم" رها کنم همه کس را ملازمت اینجاست اگر سلامتِ عقل از امام میخواهی بیار عشق که سرفصل عافیت اینجاست غلامیِ درِ ابنُ الرضاست سلطانی مقام و منزلت و شان و مرتبت اینجاست گدایی از سرِ کوی جواد باید کرد ز جودِ او همه ی حُسنِ عاقبت اینجاست سحر سری سوی بابُ المراد باید رفت رهِ بهشتِ برین را مداومت اینجاست نمازهای شبش مثل مادرش زهرا قسم به فاطمه بالاترین سِمت اینجاست به نامه ی عملِ ما عنایتی دارد گناه بخشد و دریای مغفرت اینحاست چو او تجسمِ تقوا و عبد صالح کیست امامِ طاهر و طُهر و مطهَرت اینجاست @hosenih تقی، جواد، زَکی، مرتَضی، رضی، صابر امامِ مفترضُ الطاعه سَرورَت اینجاست پدر رضا، پسرش هادی و نوه مهدی "بِیُمنِهِ رُزِقَ الخَلق" مِیمنَت اینجاست ز خُردسالیِ خود یارِ مادرش زهراست مدافعینِ حرم را مدیریت اینجاست برای کرب وبلا تا هنوز گریان است به اشک، اِبنُ رضا را مصاحبت اینجاست فدای صبح و مسای امامِ در مقتل امامِ منتظران را مشایعت اینجاست ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ آنسان که خیرها همه آثار کوثرند درد و بلا ، مصائب آل پیمبرند گلواژه های گریه که یک جا شوند جمع جوشن نوشته: روضه ی موسی بن جعفرند @hosenih زنجیر، زجر، زهر، سیه چال، ناسزا گویا همه روایتِ گودالِ دیگرند شیبُ الخضیب را به تهِ چاه دیده ای؟ خدُّالتَّریب ها چه بجا سجده میبرند مقتل نوشته: ساق برایش نمانده بود رَزّازها هَماره یهودِ ستمگرند ریشه دوانده همچو درختی به عمقِ خاک این عضوهاست، وارثِ زهرای اطهرند آهن کجا و گردنِ مجروح و پای زخم این دستهای خسته همان دستِ حیدرند با اینکه زیر سُمِّ ستوران نرفته اند این دنده ها شکسته تر از نعش اکبرند سیلی به استخوانِ شکسته نمیزنند اما چه باک؟ وارث غمهای مادرند سبط حسین بود که پیشانی اَش شکست این سربلندها پسرِ شاه بی سرند با اینکه او نمود بلا را خود اختیار خلّصنی یارب از چه به لعلش مُکررند؟ آن بد دهن نمود اهانت به مادرش! این خاندان ز خلقِ جهان مادری ترند عجّل وفاتی اَش به عطش مستجاب شد بر روزه دار، زهر به افطار میبرند؟ @hosenih گر تخته پاره ای شده تابوت این امام آری همه تلافی آن فتح خیبرند زنجیرها به پیکر او حلقه حلقه ماند تا روز حشر نیز نشانش به پیکرند ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز ▶️ ای علمدار سپه در دلِ شب بار ببند محمل پردگیان دوز ز اغیار ببند همه ی اهل حرم را به حرم كن احضار كودكان را به محبت دلِ شب كن بیدار @hosenih این خداحافظی آخر ما با زهراست بعد از این وعده ی ما با همگان كرب و بلاست خواهر انگار همین جاست طواف من و تو قبر گمگشته ی زهراست مطاف من و تو مادرا می برم از كوچه پریشانی را می برم همره خود این همه قربانی را مشكل قافله را وا بگذارید به من گریه ی دختركم را بسپارید به من شیرخوارم كه شده كودك هجده روزه گردنش حرز ببندید ولی از بوسه ای سپه دار، سپه را كمك از امشب كن با علی اكبر من همرهیِ زینب كن از همین اول راه آب بنوشان به همه زینبم جامه ی بسیار بپوشان به همه @hosenih همه ی لشگر عشق است غلامت زینب زانوی اكبر لیلاست ركابت زینب بعد از این كاش كه بی یار نگردی خواهر كاش بی قافله سالار نگردی خواهر ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز ▶️ من از این وعده ی دیدار بدم می آید اصلاً از دعوت کفار بدم می آید وعده ی باغِ گل و میوه ی کوفیست دروغ زین همه نامه ی بسیار بدم می آید @hosenih کوفه یکبار سرِ شیرِخدا را بشکافت من از این امت قدّار بدم می آید عهد خود را به ریالی همه پس میگیرند از صفِ دِرهم و دینار بدم می آید حسنم را چقدر غصه به غربت دادند از چنین لشگر جرّار بدم می آید سینه ات جای بهشت است، نه جای چکمه که من از شمر ستمکار بدم می آید زین وداعت به شب تار دلم شور زند وای، از لحظه ی پیکار بدم می آید از مدینه بسوی کوفه ام اینک نبرید که من از کوچه و بازار بدم می آید مردم کوفی و شامی ز حیا بی خبرند من ز چشمانِ خطاکار بدم می آید همه ی عمر اسیرِ غمِ عشقم، اما از اسیری کفِ اغیار بدم می آید همرهَت با همه ی اهل حرم می آیم لیک از غارت کفار بدم می آید شعله و خنجر و شمشیر و سنان میبینم یعنی از آتش و مسمار بدم می آید @hosenih نکند راسِ تو بر نیزه شود همسفرم که من از سنگِ جفاکار بدم نی آید نکند سایه ی عباس نباشد بسرم که من از داغ علمدار بدم می آید ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحيم به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سالروز ▶️ کاروانی ملازم غم بود که رجب راهی محرم بود رانده می شد امام عاشورا گر چه خود مقتدای عالم بود @hosenih گاه با مادرش وداعی داشت گه وداعش به نزد خاتم بود باغ آلاله های بنی هاشم با گل فاطمه چه همدم بود فاطمیات گرد زینب ها زینب اما به غصه ملهم بود با خبر بود زینب از فردا او به اسرار یار محرم بود در نگاه برادرش می دید مقتلی پر زخون فراهم بود شد برای اسارت آماده از همان لحظه قامتش خم بود محملم را ببند عباسم آسمان بارشش چه نم نم بود کودکان را به خود فرا می خواند یاور رهبرش دمادم بود محور کاروان شد از اول دائما خط او مقدم بود هیبتی داشت آخر کارش حیف، عمر امامتش کم بود کوفه و شام تحت فرمانش اُسکتوا گفتنش چه محکم بود! آن شبی که خرابه شد آباد گیسوان سه ساله در هم شد @hosenih تا همه کاروان به خود آمد دید پلک رقیه بر هم بود آخرین زخم کاروان وا شد گریه تنها دوای مرهم بود ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e