#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
هر چقدر که دردِ بی دوا داری
یه دلِ خراب و مبتلا داری
نره یادت که امام رضا داری
از امام رضا بخوا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
توی سختیا که جون به لب میاد
کاری از دست کسی بر نمیاد
زیر لب هی بگو یااباَالجواد
تا غریب الغربا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
بی قراری بگو یا امام رضا
حاجتاتو بگو با امام رضا
هر چی میخوای بگو ،تا امام رضا...
همه دردا تو یه جا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
پیش هر بی سر و پا زانو نزن
پیش هر بی آبرویی رو نزن
دم زغیر ضامن آهو نزن
که معین الضعفا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
هرچی از مهربونیش بگم کمه
مهربونتر از پدر مادرمه
خونهی امید ما این حرمه
فرق نمیکنه کجا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
اغنیا و حجّ و استطاعتش
ما و مشهدالرّضا و دعوتش
قربونش برم که با زیارتش
خواسته حجّ فقرا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
گرههای بسته اینجا وا میشه
هر چی درد بی دواس دوا میشه
ندیدی فلج میاد و پا میشه؟!
تو حرم دارالشّفا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
کار به خوب و بدِ سائل نداره
مگه هر کی که بَده دل نداره
با دل سنگ ما مشکل نداره
میتونه ازش طلا درست که
کار خوبه امام رضا درست کنه
برو تو حرم بشین بالاسرش
قَسمش بده به جونِ مادرش
برا تعجیلِ ظهورِ پسرش
اون دعا کنه، خدا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
خودِتو جا توی این حرم بده
به جوادش آقارو قسم بده
بگو کربلا میخوام پرم بده
تا برات یه کربلا درست کنه
کار خوبه امام رضا درست کنه
**
اول ماه عزا که میرسید
رو لبش کسی تبسم نمیدید
پرچم سیاه تو خونهش میکوبید
تا یه خیمهی عزا درست کنه
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
بیدها را حظِّ رقصیدن هدایت می کند
نورها را کِیف تابیدن هدایت می کند
ابرها را شوق باریدن هدایت می کند
چشم ها را لذت دیدن هدایت می کند
لذتی شیرین تر از شیرینی دیدار نیست
کور باد آن چشم هایی که پی دلدار نیست
آفتاب روی بام ساعت هَشتَم تویی
اشتیاق ناتمام ساعت هشتم تویی
لحظه ی پُراحترام ساعت هشتم تویی
از طفولیت سلام ساعت هَشتَم تویی
السلام ای هشتمین خورشید آل مرتضی
السلام ای حضرت سلطان علی موسی الرضا
دشت با آهنگ نیشابور هم آواز شد
ناگهان بادی وزید و موسم پرواز شد
از کران تا بیکرانه بال و پر ها باز شد
یا رضا گفتیم و کوچ عاشقی آغاز شد
بی قرار شب نشینی های رویِ گُنبدیم
ما کبوترهای جلد آستان مشهدیم
@hosenih
جلوه ی خورشیدها از گنبدت رونق گرفت
جزر و مد ماه ها از مرقدت رونق گرفت
مهربانی ها ز لطف بی حدت رونق گرفت
کسب و کار ما به لطف مشهدت رونق گرفت
دَخل دُکّان هاست تا محشر بدهکار رضا
قبله ی بازار ایران است،"بازار رضا"
کاش بالم را گرفتار هوای خود کنی
ربّنایم را بدهکار دعای خود کنی
نسل اندر نسل ایلم را گدای خود کنی
دست من را ظرف سقاخانه های خود کنی
من فرات التماسم..،مشک را بیرون بکش
از خُم چشمم شراب اشک را بیرون بکش
ابر بودم بی محابا گریه کردم بارها
رود بودم سیل آسا گریه کردم بارها
قطره بودم قدر دریا گریه کردم بارها
جای جای صحنتان را گریه کردم بارها
هیچ اشکی مثل اشکِ صُبح میلادت نشد
هیچ جایی گوشه ی دنج گوهرشادت نشد
حوض های صحن هایت انعکاس کوثرند
شاخه های چلچراغت شاخه شاخه اخترند
کفترانِ روی بامت با ملائک می پرند
خادمانت هم یکی از دیگری آقا ترند
خنده هاشان انعکاس نور در قندیل هاست
چوبپرهاشان به نرمی پر جبریل هاست
ذکر تسبیحات ماهی های دریاها رضا
با خدا بوده است هرکس بوده باشد با رضا
صدهزاران بار می گوئیم با زهرا:رضا
یا رضا و یا رضا و یا رضا و یا رضا
عالم و آدم گدایان سرایت یا رئوف
جان ما قربان نام دلربایت یا رئوف
خاک بالا روی بال یا کریمت ریخته
عطر جنت روی دستان نسیمت ریخته
شیره ی خرمای طوبا در حلیمت ریخته
خاطرات کهنه ی من در حریمت ریخته
دست پر مُهرت سرم را نازنازی می کند
کودکی هایم میان صحن بازی می کند
مادرم وقتی پرم می داد..،بالش جمع شد
در دلش پای ضریحت بغض سالش جمع شد
آینه در آینه اشک زلالش جمع شد
تا مرا دستت سُپرد آقا..،خیالش جمع شد
مِهر تو در سینه ام افتاد..،گریه کُن شدم
مادرم با گریه شیرم داد گریه کُن شدم
آسمانِ مرقدت ما را هوایی می کند
رقص پرچم روی گنبد دلربایی می کند
پنجره فولاد تو کارِ خدایی می کند
دست آهنگونه اش مشکلگشایی می کند
نَقل اعجاز حریمت نُقل مجلس ها شده
کفشدار تو همان کوری است که بینا شده
هر زمان روحم در این آئینه ها گُم می شود
مثل دریاها دلم غرق تلاطم می شود
سینه ی من وادی طورِ تکلم می شود
زائرت دلتنگ زهرا خانمِ قُم می شود
بارگاه قم حریم حضرت زهرای ماست
ریل قم_مشهد مسیر جنت الاعلای ماست
@hosenih
قطره می خواهیم این ها فِیض دریا می دهند
خوشه می خواهیم گندمزار اعلی می دهند
آب می خواهیم مِی های طهورا می دهند
سالیانی می شود که رزق ما را می دهند
از ازل روزی خورِ خواهر_برادر بوده ایم
ما نمکپرورده ی موسی بن جعفر بوده ایم
ای بزرگی که سلیمانوار ذرّهپروری
از تمام انبیا و اولیا هم برتری
گوشه چشمی می کنی..،دل از دل ما می بری
جای یک دفعه سه دفعه جانِ ما را می خری
جورِ مجنونی کشیدم تا که لیلایت کنم
جان خود را می دهم شاید تماشایت کنم
بوسهگاهم رَدِّ نعلِین قدم های شماست
خنده ی امروزم از لبخند فردای شماست
روح این مُرده به دنبال مسیحای شماست
کربلای اربعینم لنگ امضای شماست
نامه ی پرواز من را مُهر کردی..،تا زدی
تا قسم جانِ جوادت دادمت..،امضا زدی
شاعر: #بردیا_محمدی
@hosenih
🌷 #امام_رضا_ع_مدح
دنیاست حریم امپراطوری او
فردوس، قدمگاه نشابوری او
از غربت این امام صحبت نکنید
تا کشور ماست صحن جمهوری او
شاعر: #علی_سلیمیان
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
هشتمین آفتابمان هستی
تو امان عذابمان هستی
از روایات اینچنین پیداست
لحظه های حسابمان، هستی
در سوالات آن شب اول
راحتیِ جوابمان هستی
ما به فکر گناه و شر هستیم
تو به فکر ثوابمان هستی
ما مسلمان شرط توحیدیم
آیه های کتابمان هستی
مستی ماست با شما آقا
لاجرم پس شرابمان هستی
ما نگفتیم و تو عطا کردی
خواهش مستجابمان هستی
هر چه باشد شبیه زهرایی
پسر بوترابمان هستی
جان زهرا بگیر دستم را
تا نبیند کسی شکستم را
@hosenih
عاشق و مبتلا شدن خوب است
خادم این سرا شدن خوب است
سر ما کج نمی شود هر جا
فقط اینجا گدا شدن خوب است
ما زمین خورده ایم و خوشحالیم
با نگاه تو پا شدن خوب است
چون که ما با تو عالمی داریم
از دو عالم جدا شدن خوب است
درد دارم دخیلتان هستم
درد ها را دوا شدن خوب است
نامتان دلخوشیِ ما بدهاست
امشب از ما رضا شدن خوب است
گر چه از انتظار دل گیریم
منتظر در سه جا شدن خوب است
از قسم پای پنجره فولاد
زائر کربلا شدن خوب است
هدیه ی روز عیدمان آقا
نکنی نا امیدمان آقا
@hosenih
کارتان از قدیم احسان است
لطفتان برتر از کریمان است
مثل رسم گذشته ها اینجا
چشم رعیت به دست سلطان است
ظاهرا گر چه جانب مکه
باطناً قبله ام خراسان است
ضامنم شو ببین تو اشکم را
بچه آهو همیشه حیران است
مردم کشورم گرفتارت
آخر اینجا دیار سلمان است
اگر اینجا کسی شهید شود
هر چه باشد کفن فراوان است
گریه دارم دوباره یابن شبیب
روضه در قتلگاه عریان است
کربلا در هیاهوی مقتل
بی کفن یک شهید عطشان است
روی نیزه سرش .. امام رضا
وای بر خواهرش .. امام رضا
شاعر: #سیدحجت_بحرالعلوم
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
باید برای از تو سرودن وضو گرفت
یک گوشه ای نشست و به لب ذکر هو گرفت
با پای دل مسافر صحن عتیق شد
آنجا ز دست ساقی کوثر سبو گرفت
@hosenih
ایوان طلا و پنجره فولاد و گنبد است
عکسی که قاب چشم من از روبرو گرفت
چشمم که از فراق تو بی نور گشته بود
وقتی که بر ضریح تو افتاد سو گرفت
دادم سلام و از تو جوابی رسیده است
دل لذتی عجیب از این گفتگو گرفت
باز این گدای خسته و بی آبروی شهر
از برکت زیارت تو آبرو گرفت
دل از کنار پنجره ها پا نمی شود
مثل کبوتری که به بام تو خو گرفت
شمس الشموس عالم امکان جمال توست
خورشید تا جمال تو را دید ، رو گرفت
وقتی که گفته ای " وانا من شروطها "
باید هزار نکته از آن ، مو به مو گرفت
از هرچه بگذرم سخن دوست خوشتر است
شعرم به سمت کرببلا سمت و سو گرفت
@hosenih
تنگ غروب و تشنه لبی بین قتلگاه
از عطر سیب لِه شده ، گودال بو گرفت
یا ایها الرئوف براتم نمی دهی؟
از این غم فراق نجاتم نمی دهی؟
شاعر: #محمود_مربوبی
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح
دل بسته ی این در است بازش نکنید
از درگه دوست بی نیازش نکنید
دستی که رسیده بر ضریح مولا
دیگر به سوی کسی درازش نکنید
شاعر: #سیدمحمد_رستگار
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح
غافل نشو شاید نظری شد امشب
شاید که مبارک سحری شد امشب
شاید که به خاطر امام هشتم...
از یوسف زهرا خبری شد امشب
شاعر: #سیدمجتبی_شجاع
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح
یک عمر گفتهاند رضای خدا بجو
پس خوش بحال ما که رضای خدا تویی
شاعر: #ميلاد_حسنی
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_ولادت
رفت از دل حسرت و افسوس با میلاد تو
میشوم دلبسته و مأنوس با میلاد تو
خادمان و زائرانت غرق ناز و نعمتند
شد بهشت جاودان محسوس با میلاد تو
@hosenih
نجمه خاتون میزبانی میکند! برپا شده-
در حرم مهمانیِ مخصوص با میلاد تو
حضرت عیسی زیارتنامه ات را خوانده و
در کلیسا میزند ناقوس با میلاد تو
نذر نشرِ مهربانیِ تو منبر می رود
شیخِ طوسی در دیارِ طوس با میلاد تو
تا ابد خیرِ دو دنیا را برای خود خرید
هر که شد از دیگران مأیوس با میلاد تو
@hosenih
فطرس از میلاد اربابم به بال و پر رسید
خلق شد بال و پرِ طاووس با میلاد تو
عرشیان دور تو می گردند و زیباتر شده
لحظه لحظه لذتِ پابوس با میلاد تو!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@hosenih
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امیرالمومنین_ع_مدح
علی یعنی بهشتی با بهار و باغ و بارانش
علی یعنی زمین با عطر گلهای فراوانش
علی یعنی تبسمهای شرقیِ هَزارانش
علی یعنی جهان در گوشهای در خاک ایوانش
علی یعنی علی ، یعنی به قربانش به قربانش
علیٌ حُبُه جُنَّه قسیم النار یعنی او
امام الانس و الجِنه هزاران بار یعنی او
وصیُ المُصطفی تکرار در تکرار یعنی او
فقط شیر خدا کرار در کرار یعنی او
چه گویم شرح آنکه تا قیامت نیست پایانش
ببینید این مطهر در مطهر در مطهر را
تمام دلخوشیِ خانهی موسی بن جعفر را
علی یعنی تپش یعنی نفَس زهرایِ اطهر را
علی یعنی رضا یعنی جگر حتی پیمبر را
علی یعنی مدینه مکه قربانِ خراسانش
@hosenih
دوباره رو به ایوانت امیناللههای ما
سلاماللههای ما نگاه و آههای ما
به درهای حرم خورده گره گَر راههای ما
سرِ سال است دورِ تو بگردد ماههای ما
خداوندا سلامش کن یک ایران است و سلطانش
پشیمان میشود هرکس ننوشد جامِ سلطانی
چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی
بگردان جام چشمت را که عالم را بگردانی
سلیمانی شود مردی که پیشت کرد دربانی
فدای جذبهی چشمی که سلطان شد سلیمانش
چنان نوری...که خود را اینهمه پروانه گم کرده
که هر زائر که میبینی دل دیوانه گم کرده
چُنان مجذوب اینجایَم که مستی خانه گم کرده
کنارِ آب سقاخانهات پیمانه گم کرده
شنیدم از نجف این را فدای صحن و ایوانش
@hosenih
هنوز عطر تو از شبهای نیشابور میآید
هنوز از این ضریحِ نقره بارِ خوشهی انگور میآید
هنوز از کفشهای زائرانت نور میآید
هنوز آن روستایی از مسیرِ دور میآید
دوباره پابرهنه ساده آمد پیش جانانش
تو عیدی رو بسوی تو نماز عید میخوانیم
زیارتنامه را در خانهی خورشید میخوانیم
تو را ما با قنوت عشق با امید میخوانیم
خیال ماست راحت تا که بی تردید میخوانیم
که پیش از عرض حاجت ، حاجتم را داده دستانش
همیشه دیدهام اینجا مریضی که شفایش دید
زنی بر روی سجاده براتِ کربلایش دید
کنار بچهای معلول ، مردی گریههایش دید
هنوز اشکش به چشمش که... پسر را روی پایش دید
من و دارالشفایی که نگفته نه به مهمانش
بیا اُردیبهشتی کن تو این اسفند ماهی را
کبوتر کن کبوتر کن کلاغِ روسیاهی را
قبول از ما کن امشب این نمازِ اشتباهی را
کمی خرجِ دل ما کن نگاه گاه گاهی را
نگاهی نه به من بر مادرم بر دست لرزانش
@hosenih
تویی تنها که میفهمی سلام آخریها را
تویی که دوست میداری دعای آذریها را
کنار کفشداریها مقام پادریها را
بجان مادرت تحویل گیر این مادریها را
فقط دستم به دامانت فقط دستم به دامانش
شبِ جمعه حرم بودم کمی در پشتِ در خواندم
نشد در کربلا اما در اینجا از جگر خواندم
شنیدم مادرت رفته که از داغِ پسر خواندم
دوخط از روضهی اکبر کنارت مختصر خواندم
چه بد سرنیزهها کرده پریشانش پریشانش
فقط شمشیر میآمد فقط تکبیر میآمد
به بالا نیزه میرفت و به پایین تیر میآمد
به رویِ اِرباً اربایی صدایی پیر میآمد
خدایا عمه از خیمه اگر که دیر میآمد
پدرجان داده بود از غم همانجا با علی جانش
شاعر: #حسن_لطفی
@hosenih
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
#روز_شمار_غدیر
فقط ۳۷ روز مانده تا #عیدالله_الاکبر
امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام:
سَأَلَهُ الحَسَنُ بنُ عَلِيِّ بنِ فَضّالٍ عَن أميرِ المُؤمِنينَ عليه السلام كَيفَ مالَ النّاسُ عَنهُ إلى غَيرِهِ وقَد عَرَفوا فَضلَهُ وسابِقَتَهُ ومَكانَهُ مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله؟: إنَّما مالوا عَنهُ إلى غَيرِهِ وقَد عَرَفوا فَضلَهُ، لِأَنَّهُ قَد كانَ قَتَلَ مِن آبائِهِم وأجدادِهِم وإخوانِهِم وأعمامِهِم وأخوالِهِم وأقرِبائِهِمُ المُحادّينَ للّهِِ ولِرَسولِهِ عَدَدا كَثيرا، فَكانَ حِقدُهُم عَلَيهِ لِذلِكَ في قُلوبِهِم، فَلَم يُحِبّوا أن يَتَوَلّى عَلَيهِم، ولَم يَكُن في قُلوبِهِم عَلى غَيرِهِ مِثلُ ذلِكَ
حسن بن على بن فضّال، از امام رضا علیه السلام پرسید: چرا مردم با آن كه فضل، سابقه و قرابت امير مؤمنان علیه السلام را نسبت به پيامبر صلى الله عليه و آله مى دانستند، از او به ديگران روى آوردند
فرمود: آنان با اين كه فضل او را مى دانستند، از آن رو از او به ديگرى روى آوردند كه او شمار زيادى از پدران، اجداد، برادران، عموها، دايىها و نزديكان آنان را كه با خدا و پيامبر او دشمنى مى كردند، كشته بود و از اين رو، كينه اى از او در دل هايشان بود و دوست نداشتند كه بر آنان حاكم گردد و نسبت به هيچ كس جز او چنين كينه اى نداشتند.
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۲ ص ۸۱
🌹🌹🌹ادامه شعر🌹🌹🌹
شکر، خدا را که از تبار غدیرم
نیستم اهل سقیفه گرچه حقیرم
پر شده عشقت میان جان و ضمیرم
عبد در قنبرم بیا بپذیرم
ای که دهی کوه را بابت کاهی
شاعر: مهدی علی قاسمی
#تبلیغ_غدیر_بر_همه_واجب_است
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
نشد بخواهم از این خانه چیزی و نسِتانم
نشد بیایم و بیش از قرار، با تو نمانم
نشد که اذن دخول از سلام پیش بیفتد
نشد برای تو پیش از سلام، شعر نخوانم
@hosenih
نگاه کردم و دل را گره زدم به امیدی،
نگاه کردی و از شوق، وا شده است زبانم
زبان، همین که به تو خیره ام همین که نشستم
کنار دوست، زبانی به جز نگاه ندانم
@hosenih
به بوسه تلخی کامم عسل شده ست همیشه
که طعم خاک درت خوش نشسته است به جانم
ز هر که خواسته ام راه چاره ی غم خود را
به غیر جاده ی مشهد نداده است نشانم
شاعر: #سعید_تاج_محمدی
@hosenih