هدایت شده از دوبیتی و رباعی آیینی(حسینیه)
#امام_حسین_ع_مناجات
خوشا بر آنکه به تمرین از صراط گذشتن
مقابل حَرَمت میزند قدم #شب_جمعه
شاعر: #میلاد_حسنی
@dobeity_robaey
🏴إِنَّا للّه وإِنّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ🏴
⚫️ با خبر شدیم پیرغلام امام حسین (ع)، #پدر گرانقدر شاعر اهل بیت(ع) جناب حجتالاسلام #مهدی_علی_قاسمی و #پدربزرگ شاعر گرامی برادر #محمدجواد_شیرازی، آسمانی شد.
🏴حسینیه این ضایعه را به این دو برادر عزیز و خانواده های محترمشان تسلیت عرض میکند.
🙏ان شاء الله روح آن بزرگوار تا قیامت همجوار با ارباب دوعالم حضرت سیدالشهدا (ع) قرار بگیرد.
✔️جهت شادی روح این پدر گرامی، فاتحهای به همراه صلوات قرائت بفرمایید.
▪️پایگاه تخصصی مدح و مرثیه حسینیه▪️
@hosenih
#امام_حسین_ع_مناجات
سخت آلودم هوای روضه را از من مگیر
آه ای مروه صفای روضه را از من مگیر
هر لباسی جز غمت تن کردم آرامش نداشت
خواهشاً رخت عزای روضه را از من مگیر
@hosenih
هیچ طعمی مثل طعم چای بزم روضه نیست
جان من ارباب چای روضه را از من مگیر
هرچه پل پشت سرم بوده خرابش کرده ام
این دو قطره اشک پای روضه را از من مگیر
تا نفس دارم برایت اشک میریزم حسین
آه آقا های های روضه را از من مگیر
من بدون روضه های مادرت دق می کنم
جان زهرا کیمیای روضه را از من مگیر
@hosenih
رفتم اما هیچ جا کنج حسینیه نشد
تا نفس دارم نوای روضه را از من مگیر
هرچه دارم میدهم دار و ندارم را بگیر
صاحب روضه نوای روضه را از من مگیر
شاعر: #محمود_یوسفی
@hosenih
🌷#امام_حسین_ع_مناجات
#شب_جمعه
خویش را از آسمانِ ادّعا انداختم
تا دلم را روی فرشِ روضهها انداختم
من به دست خوب آقایی همیشه رو زدم
«مَنمَنم» را خوب جایی زیرِ پا انداختم
@hosenih
روزهای روضهدار و ماههای آهدار
روی دوشِ خانهام شالِ عزا انداختم
من مریض گریهام؛ در روضههای خانگی
بسترم را گوشهی دارالشّفا انداختم
یادِ کام تشنهات یاد گرسنه بودنت
خویش را با گریه از آب و غذا انداختم
@hosenih
هر تپش را با دخیلِ «یاحسینم» زندهام
قلبِ خود را در ضریحِ کربلا انداختم
در خیالم هر شبِ جمعه کنار گنبدت
چند عکس یادگاری با خدا انداختم
شاعر: #رضا_قاسمی
@hosenih
#امام_حسین_ع_مناجات
دارد هوای عشق تو در جان من وجود
دست مرا به دست گرفتی همیشه زود
جز تو کسی به حال دل من محل نداد
جز تو کسی طریق رفاقت بلد نبود
هرگز به زَرق و برق جهان اعتنا نکرد
آنکس که زیر پرچم تو چشم دل گشود
@hosenih
در کشتی نجات تو صبحِ علی الطلوع
از من سلام و از تو به من میرسد درود
روز جزا مرا بخر و قیمتم بده
طردم نکن به کوری چشم بدِ حسود
نگذار با یزید(لع) و سنان(لع) همنشین شوم
این است حاجتم همۂ عمر در سجود
دورم کن از جهنم و برگ امان بده
با یک نگاهِ ویژه همان لحظۂ ورود
@hosenih
در پیش چشم فاطمه(س) در حشر یاحسین(ع)
دست مرا بگیر و بگو اهل روضه بود
*
در پیش چشم فاطمه(س) بر سینه ات نشست
آن سینه ای که بود پُر از زخم و شد کبود
سرنیزه ها برای سرت ضجه میزدند
خنجر چقدر آمده بر حنجرت فرود!
شاعر: #مرضیه_عاطفی
@hosenih
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
#روز_شمار_غدیر
فقط ۲۰ روز مانده تا #عیدالله_الاکبر
امیرالمومنین از زبان امام رضا علیهما السلام:
...لَقَدْ رَامُوا صَعْباً وَ قَالُوا إِفْكاً وَ ضَلُّوا ضَلالًا بَعِيداً وَ وَقَعُوا فِي الْحَيْرَةِ إِذْ تَرَكُوا الْإِمَامَ عَنْ بَصِيرَةٍ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ أَعْمالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ مَا كَانُوا مُسْتَبْصِرِينََ...
...سختى را طلب كردند و سخن دروغ بر زبان جارى نمودند و به گمراهى عميقى درافتادند و در حيرت و سرگردانى واقع شدند، زيرا كه از روى بصيرت امام را ترك كردند و شيطان اعمالشان را آراست و آنان را از سبيل الهى بازداشت در حالى كه مستبصر بودند...
📚عيون أخبار الرضا عليه السلام: ج ۱ ص ۲۱۸
🌹🌹🌹 ادامه شعر دوم 🌹🌹🌹
اگر چه غرق خطا هستم و اگر چه بدم
به سینه سنگ کسی را به غیر او نزدم
بگو به او که بُوَد خالق وجود و عدم:
فقط محبت ذریه ی تو را بلدم
از آن زمان که تو گفتی فمن یمت یرنی
دلیل شوق من و آرزوی مرگ منی
شاعر: #مهدی_علی_قاسمی
#تبلیغ_غدیر_بر_همه_واجب_است
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
بهار مردم دنیا ، چرا نمی آیی؟
امید آخر دلها ، چرا نمی آیی؟
سلام وارث خُلق عظیم پیغمبر(ص)
سلام ،حضرت آقا ، چرا نمی آیی؟
@hosenih
بیا که خلق ببینند عدل حیدر(ع) را
شکوه جلوه ی مولا چرا نمی آیی؟
سرشک روضه برآن قبر بی نشان تاکی؟
یگانه زائر زهرا (س) چرا نمی آیی؟
چراغ قلب حسن (ع)نور دیدگان حسین(ع)
کمالِ حُسن سراپا ، چرا نمی آیی ؟
قسم به خون شهیدانمان ، وفاداریم
قسم به حضرت سقا چرانمی آیی؟
بیاکه مُسلمت اینجا امیر میدان است
امیرلشکر دلها چرا نمی آیی؟
حبیب ها همه آماده اند و قاسم ها
زهیر ها، حججی ها چرا نمی آیی؟
@hosenih
امید مردم مظلوم ، زخمی ازظلم است
بیا برای مداوا چرا نمی آیی؟
به خون حنجرجدت بیا بیا مهدی(عج)
به اشک زینب کبری(س)چرانمی آیی؟
شاعر: #علی_ساعدی
@hosenih
#امام_جواد_ع_شهادت
تسلای دلِ مظلومِ عالم عالمی دارد
گلوی تشنه کامِ زهر خورده مرهمی دارد
برای جرعه آبی دست و پا میزد؟ نه وَاللهِ
بیادِ تشنه ی گودال، در جانش غمی دارد
@hosenih
صدای العطش با هلهله بدجور دَرهم شد
بمیرم گوشه ی حجره، چه حالِ دَرهمی دارد
بخاک اینجا سرش، از پیچ و تابِ زهر افتاده
چنان سَروِ شکسته،،، گوئیا قدّ خَمی دارد
به اُم الفضلِ ملعونه بگو: دست از سرش بردار
شبیهِ مادرش زهرا، جواد عمرِ کمی دارد
بزیرِ لب نوا میکرد: من داغِ حسن دارم
که این جور و جفا را این جگر از مَحرمی دارد
پیِ دیدارِ هادی "یابُنَیَّ" گفت، تا آمد
بیادِ اکبرِ لیلاست، اشکِ نم نمی دارد
ندارد خواهری را در برِ خود گریه کن، اما
به مانند حکیمه دخترِ خود همدمی دارد
نه جسمش زیر سمّ اسبها با خاک یکسان شد
نه خنجر بر روی حنجر، نه از خونش یَمی دارد
@hosenih
ندید آقا، در این مقتل جفای ساربانان را
سلیمانی که بر انگشتِ عصمت خاتمی دارد
نه بر نیزه سری دید و نه عریان پیکری بر خاک
نه گِردا گِردِ اهلِ بیتِ خود نامحرمی دارد
شاعر: #محمود_ژولیده
@hosenih
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_شهادت
شاعر: #حسن_لطفی
▶️
حُجرهی سوختهاش کاش دری دیگر داشت
این جوان کاش به بالایِ سرش خواهر داشت
چه شده چند کنیز از پسِ در میخندند
یکنفر این طرف و چند نفر میخندند
@hosenih
خنده کردند بر این زخم دوایی نرسد
خنده کردند صدایش به صدایی نرسد
طَشت دَف شُد که نفهمند کسی میسوزد
بِینِ این حجرهی بسته نفسی میسوزد
طَشت را پیشِ لبانش بگذارند ای کاش
کاسه آبی به دهانش بگذارند ای کاش
ظرف از آب پُر اما به زمین میکوبند
میزند داد ولی پا به زمین میکوبند
خندهی بد دهنی میرسد از هلهله ها
ناسزاهای زنی میرسد از هلهله ها
خواست بالی بزند غم پَرِ او را سوزاند
خواست آهی بکِشد حَنجر او را سوزاند
گفت آبی و نشد تا که بگوید جگرم
زهر وقتی نفَسِ آخرِ او را سوزاند
میکشد پا به زمین تا که بفهمند همه
جگرِ شعله ورش پیکرِ او را سوزاند
@hosenih
خواهری حیف ندارد که به دادش برسد
عوَضاش بی کَسیاش مادرِ او را سوزاند
تا بگِریند برایش دو سه همسایه که هست
رویِ این بام تنش مانده ولی سایه که هست
روی این بام تنش مانده ولی عریان نه...
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_شهادت
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
▶️
میان حجره خود زار ومضطر افتاده
دوباره همسری از ظلم همسر افتاده
تمام حجره پر از لخته های خون شده است
اگرچه پا شده اما مکرر افتاده
@hosenih
کنیزها همه مشغول رقص و هلهله اند
جوان بی رمقی در برابر افتاده
بس است طشت نکوبید فاطمه اینجاست
کنار جسم پسر باز مادر افتاده
غریب طوس کجایی که پاره ی جگرت
بروی بام غریبانه پرپر افتاده
هزارشکر تنش زیر آفتاب نرفت
به پیکرش پروبال کبوتر افتاده
هزارشکر سرش روی نیزه بند نشد
کسی نگفته تنش بین لشگر افتاده
@hosenih
کسی نگفت زن و بچه اش اسیر شدند
کسی نگفت گلویش به خنجر افتاده
فدای تشنه لبی که لبش ترک میخورد
و در کنار تنش خواهرش کتک میخورد
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم الله الرحمن الرحیم
#امام_جواد_ع_شهادت
شاعر: #عبدالحسین_میرزایی
▶️
هر ناله ای که از دل غم پرورش کشید
آتش دوباره بر جگر مادرش کشید
مثل حسن به خانه خود هم غریب بود
هر چه کشید دردِ سر ، از همسرش کشید
@hosenih
او صورتش به خاک و فقط آه میکشید
این جای آب ، هلهله دور و برش کشید
دیگر توان نداشت کمی دست و پا زند
از بسکه تشنگی رمق از پیکرش کشید
از قاتلش چقدر تقاضای آب کرد
کارِ غریبی اش به کجا آخرش کشید
شکر خدا امام رضا در برش نبود
بر روی خاکِ حجره که بال و پرش کشید
دیگر رضا ندید چگونه زروی بام
قاتل به خاکِ کوچه ، تنِ اطهرش کشید
اما حسین دید زمین خورد اکبرش
زانو زد و ناله زد و در برش کشید
صد بار مُرد و زنده شد مظلوم کربلا
از بس که نیزه از بدن اکبرش کشید
یک بار هم دوباره پدر را صدا نکرد
خون هرچه از دهانِ گل پرپرش کشید
یک لحظه یاد مادرش افتاد ، چون حسین...
ناچار شد عبا به روی خواهرش کشید
@hosenih
در قتلگاه هم به لبش یا بُنَیَّ بود
خنجر ، دمی که شمر روی حنجرش کشید
می گفت خدا به دادِ موی دخترم رسد
از پشتِ سر ، شمر که موی سرش کشید
⏹
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e