eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
409 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
یک عمر سر خوان توام یا زهرا سرگشته و حیران توام یا زهرا فردای قیامت هم اگر بگذارند من دست به دامان توام یا زهرا شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در اوج شکستگی پرم بودی تو بـارانی ِ چشمـان تـرم بودی تو مـن نوکـر خوبتـان نبودم امـا گفتم به همه که مادرم بودی تو شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم ‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ای چشمه ی مهتاب چه ذاتی چه جلالی آئینه ی ذاتت نگرفته است ، زوالی ای صاحب کُرسّی فقاهت نفست گرم تا روز قیامت ، دم ِ علمت متعالی @hosenih از دایره ی شبهـه و تشکیـک درآید یک ذره یقینت برسد گر به « غزالی » بی جلوه ی چشمت ، نبرد راه به جایی هم دشمن مبغوض تو،هم شیعه ی غالی ( ما افقهَ مِن جعفر ِ) دشمن سندی شد در مدح تو از ، جانب اشباح ِ رجالی ای مدرسه و منبر و محراب و مراجع افتاده به پای تو ، چنان میوه ی کالی شد صاحب فیض از دم تو جابر حیان شاگرد کلاس تو ، « ابو حمزه ثمالی » بی فیض تو علامه شدن کار محالی است ای مَشی ِ بلندت ، به جهان رو به تعالی ای پاسخ آماده ی هر پرسش دشوار در ذهن فقیهانه نمانده است سئوالی در رگ رگ هر مأذنه هر روز سه دفعه با لطف تو ، جاری شده ، آواز بلالی @hosenih باران شده سرمست تو ای ابر کرامت ای کاش ببارید ، بر این کاسه ی خالی صد شکر که در پای تو یکریز زبان ریخت طبـع ِمـن دلــسوختـه ، بـا ایـن کـر و لالـی ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ رو کرده خدا هر چه که خوبیست برایت پاشیده شکوه و شرف و عشق به پایت ای خانه ی تو منشأ انوار الهی عزت متجلی شده در صحن و سرایت @hosenih ناراضی از این در نروم بر در دیگر تا ریخته فیض دو جهان زیر عبایت از بس که به سائل طمع عاطفه دادی عمداً شده یک شهر صمیمانه گدایت آشفته ام از رقص نسیم حرم تو آشفته تر از پرچم در باد رهایت ما از تو نداریم به غیر از تو تمنا ما عقده نداریم جز ایوان طلایت ای یازدهم یوسف ابَ الحجه اَغِثنی یا سیدنا العشق ، دل ما به فدایت @hosenih هر چند طواف حرم یار نکردی مُحرِم شده دلبند تو هر سال به جایت امروز گرفتم غزلم را سر دستم فردا ، بپرانم سر ایوان طلایت ⏹ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
تقدیم به قهرمان ملی بر دست گرفته ایم «سر» _ می گردیم هر ثـانیه ، دنبـال ِ خــطر می گردیم خوردیم قسم به عشق تکثیر شویم مـا را بکـشید ، "زنـده تـر" می گردیم شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
سربازم و صاحب عـلم ، خواهم شد با منطق عشق ، هم قسم خواهم شد این دفعه به جانِ حاج قاسم من هم با رأی " مـدافـع حـرم " ، خواهم شد شاعر: @hosenih
به مناسبت سالروز با شور عشق ، تاب و توانم ، درست شد تاب و توان و روح و روانم ، درست شد خلقت بدون لطف تو ممکن نبود نه ... از مانده‌ی ِ گل ِ تو ، جهانم ، درست شد بی شک دلیل زندگی من شدید و بعد ... جانم ، جوانی ام ، هیجانم ، درست شد @hosenih نبضم اگر نبودی از اول ، صدا نداشت با ذکر یا علی ، ضربانم ، درست شد کارم گرفته بود و گره خورده بود و تا ... دیدید ، لحظه ای نگرانم ، درست شد با گـندمـی که فاطمه در آسـیاب کرد با دست ِ مهربان تو نانم ، درست شد مهر و ولای فاطمه توحید اقامه کرد نام تو را که گفتم ، اذانم ، درست شد @hosenih از بـُهت ضربه ی تو به خندق ، دهانشان... شد باز و بسته ، واژه‌ی جانم ، درست شد ممنونم از خدا که به عشق تو جای خون رود ِ شـراب در شـریـانم ، درست شد توصیف ِ شأن ِ تو ، بخدا کار من نبود گفتـم علـی و فـن ِ بیـانم ، درست شد شاعر: @hosenih
با مردم ِ مرز و بوم ، همدرد شدند با عشق و مقاومت هم آورد شدند ایـن مرتـبه "رأی اولـی ها" دیـگر مانـند شهیـدانِ وطـن مـرد شـدند شاعر: @hosenih
موج می زد همه جا خیر و فراوانی بود افق سبز نگاهش ، همه بارانی بود می زدی سر تو اگر کوچه خیابان ها را فارغ از درد و غم و رنج و پریشانی بود باغ چشمانش اگر چه تب نیلوفر داشت غنچه می‌شد نفسش بس که بهارانی بود @hosenih عشق را عاطفه را با همه قسمت می کرد نور امید ، به قلب ِ همه ، مهمانی بود یادمان داد پدر ، مثل برادر باشیم تازه این ساده‌ترین شرط مسلمانی بود پای نطقش همگی ، پای برهنه بودند منبرش ساده ولی محکم و طوفانی بود نفسش رایحه‌ی یاسی " میثم " می داد عطر لبخند ملیحیش همه سلمانی بود فیض می برد ، از او علم و فقاهت اما اوج امید ِ خودش «طفل دبستانی» بود مدعی خواست کمی معرکه گیرد اما ... خلف ِ صالـح او ، "پیـر خراسانی " بود "طالقانی" و "بهشتی" و "رجایی" بودند ... عشق بود و برکت بود و فراوانی بود به طفیلی سر اوست که عزت داریم برگی از عزت این مرد "سلیمانی" بود اگر از نام و نشانـش نسبـش می پرسی موسوی بود و حسینی نسب ایرانی بود هر که پرسید اگر خانه ی خورشید کجاست بنویسیـد کـه خورشیـد ، جـمارانی بـود یادم افتاد ، جماران و شهیدان و امام ... صورت ماه خمینی ، که چه نورانی بود ... دستمالی که به چشمان ترش می بست و... روضه هایی که همه عمر ، خودش بانی بود "کوثری" روضه نمی‌خواند قیامت می کرد حال ِ این پیر ، همانی که ، نمی دانی بود @hosenih زنده می شد وسط روضه و هی جان می داد خاصه آن روضه که سنگ و سر وپیشانی بود پدر و مادر ، امام و شهدا ، فیض برند ... با دوخط روضه،که این روضه پایانی هست "آه از آن ساعتی ، که با تن ِ چاک چاک نهادی ای تَشنه لب،صورت خودرابه خاک" شاعر: @hosenih
ای یاس سفید، حاج قاسم لبیک معنای امید، حاج قاسم لبیک همراه تو روز رأی‌گیری هستیم سردار شهید حاج قاسم لبیک شاعر: @hosenih
افتاده بود ، غیرت مردانه ، در سرش خیلی شبیه شد به پدر ، روز آخرش دُردی‌کِشانه پر زد و«هَلْ‌مِن‌مَزید»گفت بالا گـرفـت ، بـاده و مـینـا و سـاغرش @hosenih گویی مـغیـره آمـده ، باشد به خیمـه هـا گویی دوباره قنفذ و ... در کوچه مادرش باران گرفـت ، با هـیـجانی ، رهـا شـد از پَرچین خیس و ابری خود ، بین سنگرش دیگر کمـان حـرمـله ، صبـرش سر آمده پس بی قرار ، آمـده تا سینه و سرش ... او دید عمو که «قد ضُعِف َ عَن قِتٰالِهـ»ی افتـاده است ، غـرق به خـون در برابرش او دیده بود « فَـانْـبَـعَـثَ الْـدَّمْ کَـأَنـَّه ُ ... میٖزٰابُ » آه ، خون زده فـواره پیکرش @hosenih «یَابْن َالخَبیثَه تَـقـتُلُ عَـمّیٖ» به پهلویش نـیزه نـزن که وا نـشود ، زخـم ِ کوثرش « والله لا اُفـارِق ُ عـَمّـیٖ » بمـیـرم آه افتاده ماه غرق به خون بین قتله گاه شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
با غنچه های دشت و دمن مو نمی زند با مُشک و زعفران و ختن ، مو نمی زند با انبیاءِ پاکِ سَلَف هم طراز هست با نِکهـتِ بهـشت عـدن ، مـو نمی زند @hosenih رُقعه به دست ، بسته و آماده آمـده با غیرت و غرور حسن ، مو نمی زند یاقـوت چشـم های حنـینی این پسر با خـاتـم نفیـس یمـن ، مو نمی زند با شیرِ خبره ی جمل از جامع صفات وقت نبـرد بین دو تـن ، مو نمی زند مرهب مساوی از دم تیغش دو نیم شد اصـلاً بـگو دوبـاره بـزن ، مو نمی زند بو می کشید عطر تنش را حسین گفت او با علیِ اکـبر مـن ، مو نمی زند هردو شکسته سینه،نفس می کشند آه با مادرش به وقت سخن مو نمی زند @hosenih کندو که پاره گشته از آن می چکد عسل با زخم ِ باز کرده دهن ، مو نمی زند با سم اسب گرچه ترک می خورد تنش او فاطمیست مهر فدک می خورد تنش شاعر: © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e