eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
44.8هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
340 ویدیو
27 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
دور شد باز هم آن همدم و دمساز از ما ماند در خاطره‌اش آن همه پرواز از ما رمضان دیده‌ی ما را به خدا بینا کرد اشک‌ها ماند در این ماه پس‌انداز از ما نیمه‌شب دل بکن از بستر و بسیار مگو دور شد فرصت پیدایی آن راز از ما... رمضان رفت ولی روزه و قرآن باقی‌ست چهره کی پوشد این پنجره‌ی باز از ما؟ تو اگر قدر بدانی همه شب‌ها قدر است نگرفته‌ست خدا فرصت ابراز از ما... تا نفس هست، خدا هست که برکت بدهد که فقط می‌طلبد غیرت آغاز از ما باز هر صبح و شب آفاق پر از جلوه‌ی اوست هر اذان دعوت عشق است به آواز از ما الوداع ای عطش و گریه و لبخند و سکوت هر سحر یاد کن آه ای رمضان باز از ما ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
ای روزهای ختم ِ قرآنی خداحافظ لحْظاتِ نابِ أدعیه‌خوانی خداحافظ ای ماهِ نجواهایِ عاشقانه در خلوت شب‌زنده‌داری‌هایِ طولانی خداحافظ ای سُفره‌ی افطار! ای شوق ِ لکَ صُمتُ ای بهترین معنایِ مهمانی خداحافظ ای اشکِ جاری در مناجاتِ أبوحمزه ای چشم‌های خیس ِ بارانی خداحافظ ای جنّتِ جوشن کبیر، ای ذکرِ خَلّصنا شب‌های قدر، ای حالِ عرفانی خداحافظ خوف و رجایِ دلنشینِ وقتِ استغفار ای حسّ بی‌تابی و حیرانی خداحافظ ای فرصتِ انفاق در پس‌کوچه‌ی اخلاص ای نان و خرماهایِ پنهانی خداحافظ ای روضه‌ی فُزتُ و ربّ العکبه در محراب ای فَرقِ خونین! زخم ِ پیشانی خداحافظ ** می‌گفت شاید بی رمق حیدر شبِ آخر ای عمرِ سرتاسر پریشانی خداحافظ! ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ خودت جلوه دادی، گُل و خارها را و طوفان زدی دشت و گلزارها را ای ابرِ خطاپوشِ بارانیِ من! بگیر از دل و سینه زنگارها را گداهای شب را ملامت نکردی کشیدی در آغوش، بیدارها را درِ خانه‌ات را به مردم نبستی فقط راه دادی گرفتارها را همین‌که یکی درد‌ِدل کرد با تو دوا کرده‌ای درد بیمارها را رجب، ماه شعبان و ماه خدا... آه! چه راحت ضرر کردم افطارها را دوباره به مهمانی‌ات دعوتم کن دوباره بکش ناز سربارها را یکی گفت حسین و همه گریه کردند همان‌جا خریدی گنه‌کارها را ** به زحمت خودش می‌رساند به زهرا رقیه تقاضای زواّرها را رقیه مجیب و رقیه اجابت ببین دور این کعبه اصرارها را صدا زد پدرجان نبودی ببینی که دیدم ته شام و بازارها را نخوردم زمین گرچه صد ضربه خوردم گرفتم بجان تو دیوارها را یتیم خودت را دوباره بغل کن عوض کن کمی طرز رفتارها را ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
اصلاً بعید نیست که نامه‌‌سیاه‌ها گردند تحت قُبه‌ات از بی‌گناه‌ها ای کربلای من، نجف من، بقیع من ای مشهد تو جمع همه بارِگاه‌ها قربانِ کیمیایِ دو چشمانِ مستِ تو آقا مرا نگاه کن از آن نگاه‌ها در کوی تو شکسته دلی می‌خرند و بس ذکر خداست پای ضریح تو آه‌ها تو زیر سایه‌ات همه را راه می‌دهی یا ایهاالعزیزِ همه بی‌پناه‌ها تو سایه‌ات شبیهِ خدا بر سر همه‌ست مهمان‌نوازی‌ات چه‌قَدَر عین فاطمه‌‌ست ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آخر ماه آمده، شرمنده و زارم هنوز آه... بر این نفسِ وامانده گرفتارم هنوز بارِ بد جز صاحبش خواهان ندارد ای خدا مانده روی دست من سرمایه و بارم هنوز سائلانِ شهر هم خوابند این ساعاتِ شب آن‌قَدَر درمانده‌ام، این‌گونه بیدارم هنوز شرمسارم از اباصالح امام عصر خود چون نکرده ذره‌ای تغییر، رفتارم هنوز بندگانت توبه کردند و همه برگشته‌اند سر به زیر انداختم از بس گنهکارم هنوز هرچه می‌خواهی بخوان، اما نخوان بی صاحبم هرچه هم باشم پدر دارم، علی دارم هنوز سیدی دلتنگ ایوانِ طلای حیدرم در نجف مانده دل مجنون و بیمارم هنوز خورده بر کارم گره، از کربلا جا مانده‌ام هرچه کردم وا نشد این عقده از کارم هنوز از شروعِ ماه، گریانِ وداعش بوده‌ام شد تمام این ماهِ رحمت، سخت می‌بارم هنوز ** یاد زینب بوده‌ام هر وقت شد وقت وداع داغدارش در وداعی سخت و دشوارم هنوز وقت رفتن آمده، آرام‌تر قدری حسین دل نکندم، صبر کن، مشتاق دیدارم هنوز مثل این پنجاه و شش سالی که بودم خواهرت هرچه غم در سینه‌ات داری خریدارم هنوز مادرم کرده وصیت تا ببوسم حنجرت از گلویت بوسه‌ای را من طلبکارم هنوز دیگر از ذبحت نزن حرفی، نمی‌دانی مگر_ می‌دهد یک خار در پای تو آزارم هنوز © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
خداحافظ ای ماه خوب صیام خداحافظ ای رحمت مستدام خداحافظ ای سفره‌های سحر نماز و دعا و قعود و قیام رسیدیم از این فیض تا عید فطر از آن حُسن مطلع به حُسن ختام چه ماهی که با لطف حق شد شروع چه ماهی که با لطف حق شد تمام چه شب‌های اُنسی، چه حال خوشی که پُر می‌شد از عطر رحمت مشام چه محروم باشم چه مرحوم، باز به لطف خدا چشم دارم مدام اگر عقده داری چو من در گلو اگر از گناهان شدی تلخ کام به دربار حق رو کن و زیر لب ببر نام زهرا "علیها سلام" بگو مهر او هست در سینه‌ام به اولاد زهرا غلامم، غلام اگر شاهدی از تو درخواست شد برای ملائک بگو این کلام ** دو چشمم عزادار آن تشنه‌ای‌ست که بر زخم او نیزه شد التیام عقب مانده‌های حُنین و اُحد گرفتند از آن بی کفن انتقام تنش پایمال سُم اسب شد عیالش روان شد به بازار شام فدای رقیه که در راه حق فدا شد برای بقاء قیام ✍حجت‌الاسلام © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ سحر از بی کسی و حیرانی... آمدم تا به درِ سلطانی به سرم کهنه عبا پوشاندم در زدم، زار زدم، پنهانی خاک زیر قدمم گِل می‌شد بس‌که شد دیده‌ی من بارانی ای کریمی که صدایم کردی باز کن! آمده‌ام مهمانی نگذاری که زبان باز کنم تو خودت درد مرا می‌دانی کشتی‌ات را برسان بهر نجات شده دریای دلم طوفانی بنده‌ی نفسم و سرگردانم وای ازین غُصه‌ی سرگردانی ** کاش تا طوس مرا پَر بدهید بروم پیش رضا دربانی کاش می‌شد که به من هم بدهید کمی از عشق همان سَلمانی گفت آقا به خودِ ابن شبیب گریه کن در غم آن قربانی... بعد ازآنیکه سرش رفت به نی به زمین ماند تن عریانی یک سر زخمی رفته به تنور مؤمنی ساخت از آن نصرانی عَمه‌ی محترم ما تنها... رفت در شام به آن مهمانی... ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ شبِ آخر رسید اما برای عاشق آغاز است که عاشق خوب می‌داند سحر هنگامِ پرواز است اگر این است آقایم! ندارد سفره‌اش پایان ضیافت‌خانه‌اش شُکرِ خدا هر روز و شب باز است خدا را شُکر در سی شب مرا دارالشفا آورد همین که دید بیمارم دلم لبریز امراض است  خدا را شُکر مهمانِ امامی مهربان بودیم چرا ما آمدیم اینجا، میان ما و او راز است خدایا کاش سال بعد سحر‌ها در بقیع باشیم که در صحن حسن یک طورِ دیگر گریه‌ها ساز است و شب‌ها جمع می‌گردیم گِردِ مرقدش آن‌جا کنارِ پنجره فولادِ زهرا که پُر اعجاز است توسل کن، توکل کن، خدا هست و خدا کافی‌ست چه غم در پیش راه تو هزاران دست انداز است خدا را کاش بنویسند در این شب برای ما امامش را نَه سربار است، بلکه خوب سرباز است ** حسین است و لبی خشک و... صدای لشکری سیراب کسی رو می‌زند که روی دستش کودکی ناز است الهی بشکند دست و کمان حرمله، بد زد رُباب است و همین روضه: ببین چشم علی باز است... © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
نیست ما را جُز دَرِ لطف تو امیّدی، ببخش ای که بر این سینه‌ها یک ماه تابیدی ببخش رفت تا یک‌سالِ دیگر باز مهمانت شویم جمع شد سفره، اگر خوبی_بدی دیدی ببخش ما پشیمانیم، جان فاطمه ما را ببین این شبِ آخر اگر ما را نبخشیدی، ببخش فِطرِ ما خوشنودی پیغمبر و آل علی‌ست مرحمت فرما و‌ ما را این شب عیدی ببخش از رُخَت شرمنده‌ایم این روزها یابن الحسن پای هر عُصیانِ ما چون ابر باریدی ببخش ✍ © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
؛ ؛ ؛ شب جمعه که شود، جرم و خطا می‌بخشند دست خالی نرو، با شوق بیا می‌بخشند این کریمان همه احوال مرا می‌پرسند این کریمان همه عصیان مرا می‌بخشند ثروتِ فقر که دارم همه سرمایه‌ام است اغنیا را به نیاز فقرا می‌بخشند رزق ما را برسانید ز بازار نجف از همان سفره که نعمت به گدا می‌بخشند مطمئناً سببش یک نظر فاطمه است قطره اشکی که بر این بی سر و پا می‌بخشند ای گنهکار بیا و به خودت سخت نگیر مثل فطرس به تو هم بال دعا می‌بخشند یازده ماه اگر بارِ گناه آوردی آخر ماهِ خدا آن‌همه را می‌بخشند نوکری گریه‌کنان گفت: اباعبدالله کِی به ما تذکره‌ی کرببلا می‌بخشند مادرت گفت: فدای لب عطشان حسین... همه را بین فغانش به خدا می‌بخشند © اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
🌱 ای کاش نشانی از هلالم بدهند روزی خبرِ خوبِ وصالم بدهند از رؤیت روی ماهِ مهدی چه خبر؟ ای کاش جوابی به سؤالم بدهند@dobeity_robaey