#حضرت_زهرا_س_مدح_و_مناجات
سِلک عشاق، غير خلوت نيست
خلوت ماست روضه، جلوت نيست
ما همينجا توجه محضيم
احتياجى به کنج عُزلت نيست
همه هستند، انبيا حتى
مجلس آفتاب خلوت نيست
لحظهاى اشک، لحظهاى شکريم
نعمتى قد شکرِ نعمت نيست
ما همه قنبريم، يک نفريم
جمع ما وحدت است، کثرت نيست
گريهاى جمع کن که بايد رفت
وقت خيلى کم است، فرصت نيست
دل به صحرا زدن تلاش من است
اين جهان جاى استراحت نيست
آه و افسوس میخورد هر شب
آنکه سفرهنشين هيئت نيست
علت رحمت خدا گريهست
هر کجا گريه نيست، رحمت نيست
هر که ناراحت از فراق نشد
در ليالى قبر راحت نيست
خون دل جاى خون تن داديم
شأن گريه کم از شهادت نيست
گنج نابرده رنجمان بخشيد
لطف زهرا به شرط خدمت نيست
در عبادت عبوديت بايد
طاعتى بهتر از اطاعت نيست
ما تو را بين خواب هم ديديم
خواب عشاق خواب غفلت نيست
جنت آنجاست که شما هستيد
جنت بى شما که جنت نيست
همه سرمايهدار حب توأيم
گنجى اندازهى محبت نيست
عزت بى تو را نمیخواهيم
عزت بى تو غير ذلت نيست
حرف تو حجت است و غير از تو
هيچکس بر ائمه حجت نيست
تو اگر خانهدار اين بيتى
خانهدارى کم از نبوت نيست
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_شهادت
تنها امام سامره! تنها چه میكنی؟
در كاروانسرای گداها چه میكنی؟
دارم برای رنگِ تنت گريه میكنم
پایِ نفس نفس زدنت گريه میكنم
باور كنيم حرمت تو مستدام بود؟
يا بردن تو بردنِ با احترام بود؟
مردِ خدا كجا و اينهمه تحقير، وایِ من
بزم شراب و آيهی تطهير، وایِ من
هرچند بين ره بدنت را كشيد و بُرد
دستِ كسی به رویِ زن و بچهات نخورد
باران نيزهنيزه نصيب تنت نشد
دست كسی مزاحم پيراهنت نشد
اين سينهات مكان نشست كسی نشد
ديگر سر تو دست به دست كسی نشد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_هادی_النقی_ع_مدح_و_مناجات
ای مسیحای سامرا هادی
آفتاب مسیر ما هادی
علی ابن محمد ابن علی
نوهی اول رضا هادی
نیست جز دامن کرامت تو
پردهی خانه خدا هادی
ذکر هر چارشنبهام این است
یا رضا! یا جواد! یا هادی!
به مَلَک هم نمیدهم هرگز
گریهی زائر تو را هادی
یک شبی را کنار ما ماندی
سر سجاده جامعه خواندی
تو دعا را معرفی کردی
مرتضی را معرفی کردی
با فراز زیارت سبزت
راه ما را معرفی کردی
مرتضی و حسین و فاطمه و
مجتبی را معرفی کردی
نه فقط اهل بیت را بلکه
تو خدا را معرفی کردی
سامرایت غریب بود اما
کربلا را معرفی کردی
با تو ما مرتضیشناس شدیم
تا قیامت خدا شناس شدیم
ریشههای محبت ما تو
مزرعههای سبز دنیا تو
خواهش سرزمین پائین من
اشتیاق بهشت بالا تو
گاه ابلیس میشوم بی تو
گاه جبریل میشوم با تو
می نمیدانم این که من دارم
به تو نزدیک میشوم یا تو...
چه کسی از مسیر گمراهی
داده ما را نجات؟... آقا تو
تو مرا با ولایتم کردی
آمدی و هدایتم کردی
دوست دارم گدای تو باشم
سائل دستهای تو باشم
مثل بال و پر کبوترها
دائماً در هوای تو باشم
دوست دارم که از زمان ازل
تا ابد خاک پای تو باشم
یا دعای قنوت من باشی
یا قنوت دعای تو باشم
ما فقیریم، سفرهای وا کن
سامرایی حوالهی ما کن
با تو این عقلها بزرگ شدند
اعتقادات ما بزرگ شدند
پای دلهای شیعیان آن قدر
گریه کردید تا بزرگ شدند
با نگاه تو، با محبت تو
اِبن سکّیتها بزرگ شدند
خوب شد بچههای هیئت ما
پای درس شما بزرگ شدند
بچههای قبیله ما با
کربلا کربلا بزرگ شدند
بی تو دل های ما بهار نداشت
مثل یک شاخهای که بار نداشت
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
در خلوت یاران اثری بهتر از این نیست
در چله گرفتن ثمری بهتر از این نیست
ما خُمِّ شراب از جگر غوره گرفتیم
در میکدهی ما هنری بهتر از این نیست
سجاده بیارید که تا صبح نخوابیم
در بین سحرها ، سحری بهتر از این نیست
ما درد نگفتیم ولی باز دوا کرد
در شهر، طبیب دگری بهتر از این نیست
حق داشت بنازد پدر پیر مدینه
در هیچ کجایی پسری بهتر از این نیست
گفتند جواد است، سر راه نشستیم
در جمع گدایان خبری بهتر از این نیست
پر کرد به اجبار خودش کیسهی ما را
در کوچهی ما رهگذری بهتر از این نیست
گفتند سلامی بده و زائر او باش
دیدیم در عالم سفری بهتر از این نیست
پس زائر یاریم تَوَکَّلْتُ علی الله
ما عبد نگاریم تَوَکَّلْتُ علی الله
ابروی تو و تیغ بلا فرق ندارند
در طرز شهادت شهدا فرق ندارند
کافیست که پای تو به یک سنگ بگیرد
اینگونه که شد سنگ و طلا فرق ندارند
ایام طفولیت تو عین بزرگیست
در معجزه، ایام خدا فرق ندارند
از رحمت تو دور نبودند سیاهان
وقت کرم تو، فقرا فرق ندارند
پایین سر سفرهی تو نیز چو بالاست
در خانهی تو شاه و گدا فرق ندارند
ما کار نداریم رضا یا که جوادی
در مذهب ما آینهها فرق ندارند
تو آمده ای تا که سرآمد شده باشی
یکبار دگر نیز محمد شده باشی
بیمار شدن از من و عیسی شدن از تو
لب تشنه شدن از من و دریا شدن از تو
در راه عصای تو بیان کرد: امامی!
اعجاز عصا از تو و موسی شدن از تو
در مهد به اثبات خودت سعی نمودی
در کودکیات این همه والا شدن از تو
چل سال پدر، چشم به راه پسرش بود
حالا یکی یک دانهی بابا شدن از تو
چشمان موفق به امید تو نشسته است
پس دست شفا از تو و بینا شدن از تو
بگذار قدم های تو را خوب ببیند
در قامت تو جلوهی محبوب ببیند
هستند کریمان دو عالم سرِ خوانت
یکبار نخوردهست گره کیسهی نانت
اصلاً حرم شاه خراسان حرم توست
هرصحن که گشتیم در آن بود نشانت
انگار که گهوارهی تو عرش زمین بود
وقتی پدر پیر تو میداد تکانت
تکبیر تو از داخل گهواره رسیدهست
هستم اگر امروز مسلمان اذانت
یکبار پدر گفتن تو گر نمیارزید
صدبار نمیرفت به قربان زبانت!
از چشم پدر دور مشو، گرگ زیاد است
براین پدرت حق بده باشد نگرانت
در راه مبادا قدمت خار ببیند
آن صورت چون برگ تو آزار ببیند...
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ع_مدح_و_ولادت
روشنتر از روز است خیلی بامرامند
وقتی کریمان با گدایان همکلامند
الحق که آقازادهها یک یک امیرند
الحق که نوکرزادهها یکیک غلامند
در فقرِ محضِ خود غنیِّ محض هستم
وقتی گدای این درم، مردم گدامند!
عین عدم هستیم و با آنان وجودیم
پس ما همانهاییم که آن ها بنامند
سنّ زیاد و سنّ کم، فرقی ندارد
این خانواده از طفولیت امامند
چیزی ندارم جز «سلام الله علیهم»
فرزندهای فاطمه با احترامند
هر صبح خورشیدند و در هر شام ماهند
این چهارده تا، روشنیِ صبح و شامند
ولله این پروانگی ما میارزد
هر چند خاکستر شدیم اما میارزد
سر می نهم بر پای تو قیمت بگیرم
هر جا نمیارزد سرم، اینجا میارزد
یک جان ناقابل به پایت ذبح کردیم
حالا که شد مال تو از حالا میارزد
این گریهها را آیهی تطهیر گفتند
یک قطرهی آن بیش از دریا میارزد
با کاظمین تو بهشتی دارم این جا
پس زندگی در عالَمِ دنیا میارزد
پس ارزش گهوارهات کعبهست حتماً
وقتی عصای حضرت موسی میارزد!
کافیست ما را، این که بابای تو خندید
لبخند بابای تو یک دنیا میارزد
آن که «کم»ش را نیمه شب آورد، دادت
دارد زیادش میکند لطف زیادت
آقا منم! آن رَختْ پاره، پا برهنه...
آن شب _شب جمعه_ مرا که هست یادت!
تو کیستی؟ تو از کریمان بلادم
من کیستم؟ من از گدایان بلادت
من از در این خانهات جایی نرفتم
پس رو مگردان از گدای خانه زادت
بابای تو با دیدن تو گریه میکرد
با گریه لطف دیگری دارد عبادت
آباء و اجدادت همه یک یک جوادند
پس مینویسیمات جواد بن الجوادت
بر روی پایت میگذارد کعبه سر هم
جبریل حتی میگذارد بال و پر هم
به خاک پایت احتیاجی نیست اصلاً
وقتی دوا میسازم از این خاکِ دَر، هم
تو کعبهای! آن کعبهای که در طوافت
بال و پر ما سوخته حتی جگر هم
با آبروی تو تهجّد آبرو یافت
فیض از مناجات تو میگیرد سحر هم
نام مرا هم بین این عشاق بنویس
بگذار تا جا خوش کند این یک نفر هم
ای جان به قربان تو و دورِ شلوغت
یوسف شدن بازار دارد، دردسر هم
هستند یکیک شیرها دنبال دامت
چشمان آهوی خراسانِ پدر هم
فهم من از لطف جوادی تو این است:
که آن چه را گفتیم دادی، بیشتر هم
ما را ببر تا کاظمین این بار با هم
ما را بخر در کاظمین این بار درهم
* *
جز عجز، سائل چارهای دیگر ندارد
وقتی کریمیِ خدا آخر ندارد
ما را برای در زدن معطل نکردند
اصلاً بیوت این کریمان در ندارد
این خانواده کودکش ذاتاً بزرگ است
نام علی که اصغر و اکبر ندارد
طفل ربابست و ولیکن عادتش بود
از شانهٔ عمه سرش را بر ندارد
بین مقامات رباب این شأن کافیست
که هیچکس جز او علی اصغر ندارد
وقتی که آمد لشکر کوفه به هم ریخت
میدان علمداری ازین بهتر ندارد
گیرم که از فردا دوباره آب وا شد
چه فایده، شش ماهه که دیگر ندارد
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_جواد_ع_مدح_و_مناجات
نسیمی از سر زلفت بهار دنیا شد
تو آمدی و امیدی به عشق پیدا شد
تو آمدی و خبر آمد از سرادق عرش
زمین برای همیشه پر از مسیحا شد
درست مثل زمان تولد زهرا
مدینه مثل زمینهای مکه زیبا شد
هزار حظ منزه به دیدهاش آمد
همین که چشم ستاره به روی تو وا شد
و آسمان اگر امروز این همه بالاست
به پای قامت طوبایی شما پا شد
صدای پای کریمانهی تو میآید
دلم به پشت در خانهی تو میآید
تو نور عشقی و حق آفتابتان کرده است
دعای سبزی و حق مستجابتان کرده است
میان خیل هزاران هزار بخشنده
برای جود خودش انتخابتان کرده است
تو را سرشته و ادغام کرده با قرآن
تو را نوشته و حالا کتابتان کرده است
قسم به کعبه برای شفاعت فرداست
اگر جواد الائمه خطابتان کرده است
خدا سرشته تو را تا که مثل نور کند
کریمیاش به کریمی تو ظهور کند
مسیح سبز نفسهای تو حیاتم داد
شعاع نور ضریحت به جادهام افتاد
برای آنکه خدا حاجت مرا بدهد
مرا نوشت و مرید تو را نوشت مراد
چگونه لطف نداری به این اسیری که
غلام حلقه به گوش تو بوده مادرزاد
صدای اول عشق و صدای آخر عشق
تمام عشقی و ای عشق خانهات آباد
رسیده است به روی مهت سلام رضا
علی اکبرِ در خانهی امام رضا
تو آمدی پی اکرام و همنشینیمان
جواب عاطفه باشی به مستکینیمان
تو آمدی ز طبقهای آسمان پایین
و کردی از پی چشمانتان زمینیمان
چگونه دست توسل نیاوریم آقا
تو آمدی که همیشه گدا ببینیمان
تویی تو ماحصل چلهی توسلها
تویی شراب طهورای اربعینیمان
تو را جواد و مرا هم چکیدهات کردند
قتیل آن دو کمان کشیدهات کردند
::
نگاه بی مثلت از تبار خورشید است
ضریح چشم قشنگت مدار خورشید است
کواکب از جریان تو نور میگیرند
طلوع نور شما تا دیار خورشید است
تو انعکاس جمال امام خورشیدی
شبیه آینهای که کنار خورشید است
همین که سردیمان رفت و فصل گرما شد
به گوش خویش سرودم که کار خورشید است
قسم به حرمت خاک زمین کرب و بلا
به آن دیار که مه پاره بار خورشید است
جواب کودک خورشید سر بریدن نیست
جواب نور، گلوی سحر بریدن نیست
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
کار من نیست که بنشینم و املات کنم
شأن تو نیست که در دفترم انشات کنم
عین توحید همین است که قبل از توبه
باید اول برسم با تو مناجات کنم
سالی یکبار من عاشق نشوم میمیرم
سالی یکبار اجازه بده لیلات کنم
همه جا رفتم و دیدم که تو هستی همهجا
تو کجا نیستی ای ماه که پیدات کنم
پدر خاکی و ما بچهی خاکیّ توأییم
حق بده پس همه را خاک کف پات کنم
از تو ای پیر طریقت که سر راه منی
آنقدر معجزه دیدم که مسیحات کنم
از خدا خواستهام هرچه که دارم بدهم
جای آن چشم بگیرم که تماشات کنم
مثل ما ماه پیمبر! به خودت ماه بگو
اشهد أنّ علیاً ولی الله بگو
آینه هستم و آمادهی ایوان شدنم
آتشی هستم و لبریز گلستان شدنم
چند وقتیست به ایوان نجف سر نزدم
بی سبب نیست به جان تو پریشان شدنم
سفرهی نان جویی پهن کن ای شاه نجف
بیشتر از همه آمادهی مهمان شدنم
آنکه از کفر در آورد مرا مهر تو بود
همهاش زیر سر توست مسلمان شدنم
از چه امروز نیفتم به قدومت وقتی
ختم شد سجدهی دیروز به انسان شدنم
دهِ ذی الحجهی من هجده ذالحجهی توست
هشت روز است که آمادهی قربان شدنم
جان به هرحال قرار است که قربان بشود
پس چه خوب است که قربانی جانان بشود
شأن تو بود اگر این همه بالا رفتی
حقّ تو بود که بالاتر از اینجا رفتی
شانهی سبز نبی باطنش عرش الله است
تو از این حیث روی عرش معلا رفتی
انبیاء نیز نرفتند چنین تا معراج
انبیاء نیز نرفتند تو اما رفتی
به یقین دست خدا، دست پیمبر هم هست
پس تو با دست خودت این همه بالا رفتی
باید این راه به دست دگری حفظ شود
علت این بود که تا خیمهی زهرا رفتی
تو ولی هستی و منجیّ ولایت زهراست
تو هدایتگری و نور هدایت زهراست
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امیرالمومنین_ع_مدح_و_ولادت
روحِ والای تو از جنس خدا میباشد
نفَسِ سينهی تو عقدهگشا میباشد
نخ سجادهی تو شهپر جبرائيل است
چين پيشانی تو قبلهنما میباشد
از تو میخواست خدا تا كه بمانی چندی
كه حساب تو در اين خانه جدا میباشد
فارقيم از هوس سِيرِ خيابانِ بهشت
خاكِ زير قدمت جنت ما میباشد
سائلي آمده و از تو كرم میخواهد
ای كه انگشتر تو فكر گدا میباشد
دل ما را بشِكن گوهر اگر میخواهی
سيّدي امر نما قنبر اگر میخواهی
همنشينت شرف و عزت موسا دارد
هم ركابت نفس حضرت عيسا دارد
هر كه گرديد گرفتار خم گيسويت
در گره باز نمودن يدِ طولا دارد
عرقي كه سر پيشاني تو حلقه زده
پايِ هر نخل رطب قدرت دريا دارد
چاهِ آبي كه خودت وقفِ يتيمان كردی
هرچه دارد ز سرْ انگشت تو مولا دارد
بی سبب نيست كه با تيغ دو سر میجنگی
چون به يك قبضه تولا و تبرا دارد
نام تو زينت دنياست خدا میداند
نقش انگشتر زهراست خدا میداند
مِنّتِ زلف تو دارم كه گرفتارم كرد
گوهر مهر تو اينگونه خريدارم كرد
كافري بيش نبودم عَلَویام كردی
نفس عشق شما بود كه بيدارم كرد
كار و بار ِدلم از مِهر شما سكه شده
عاقبت عشق، مرا شُهرهی بازارم كرد
سايهی لطف خودت را ز سرم كم نكنی
بركت سايهی تو لايق دربارم كرد
كيميايی بنما تا زرّ نابم سازی
اربعينی بطلب تا كه شرابم سازی
اي علمدار خدا صاحب شمشير دو سر
اسداللهترين اي زرهِ پيغمبر
هر كسی در پی آن است به جايی برسد
سر نهادن به كف پای تو مارا خوشتر
يكی از پا به ركابان حريمت حمزه
گوشهای از سَكَنات و وَجَناتت جعفر
ضربهای را كه تو در غزوهی احزاب زدی
از عبادات ملك، جن و بشر سنگينتر
كس جلودار تو ای حيدر كرار نبود
شاهد قدرت بازوی تو باب الخيبر
بي سبب نيست كه عباس زره میپوشد
در دلِ علقمه میگفت اناابن الحيدر
يل شمشير زن قطب جهان میباشی
اسدالله زمين، شير زمان میباشی
قامتي نيست كه در پيش قدت تا نشود
ملكی نيست كه تا پيش قدت پا نشود
به خداوند قسم دور حريمت مريم
گر نيفتد ز نفس، مادر عيسا نشود
زدی از كعبه برون تا كه بدانند همه
كعبهی دل وسطِ كعبهی گِل جا نشود
هر كسی قنبرتان را به تمسخر گيرد
به زمينی تو بكوبيش دگر پا نشود
تا كه تو آب بر اين نخل رطب میريزی
خار اين نخل محال است كه خرما نشود
من دخيل حرم شاهِ نجف میباشم
هو مدد گر گرهی نوكريم وا نشود
هر كسی خادم دربار تو در عالم نيست
میتوان گفت كه از سلسلهی آدم نيست
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_زینب_س_مدح
گفتیم آسمانی و دیدیم، برتری
گفتیم آفتابی و دیدیم، بهتری
گفتیم دختر اسدالله غالبی
ایام کوفه آمد و دیدیم، حیدری
تو از زمان کودکیات تا بزرگیات
شیواترین مُفَسِّر الله اکبری
تو از کدام طایفه هستی که مستقیم
فیض از حضور علم خداوند میبری
بر شانههای سبز تو بار رسالت است
تو اولین پیمبر بعد از پیمبری
ای آفتاب روشن شبهای کربلا
ای زینب مدینه و زهرای کربلا
::
«ای ماورای حد تصور، کمال تو»
بالاتر از پریدن جبریل، بال تو...
غیر از حسینِ فاطمه چیزی ندیدهایم
در انعکاس آینههای زلال تو
نزدیک سایههای عبورت نمیشویم
نامحرمان عشق کجا و خیال تو؟
گیرم که خیمۀ تو به تاراج رفته است
گنجینههای باغ بهشت است مال تو
از گوشههای چشم تو، ساحل درست شد
از سایۀ عفاف تو، محمل درست شد
::
ای سایۀ بلند اباالفضل بر سرت
ای بال جبرئیل گلستان معبرت
مهتاب هم رشیدی قد تو را ندید
از بس که چون هلال گذشت از برابرت
شبزندهدارِ شامِ غریبانِ کربلا!
دلبستۀ نماز شب تو برادرت
ای خطبۀ رسای تو نهجالبلاغهات
وی محمل بدون جهاز تو منبرت
ای قلۀ نجابت و ایثار جای تو
عطر حضور فاطمه دارد صدای تو
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_زمان_عج_مناجات
#حدیث_نفس
نوشتهاند دلم را برای خون جگری
بدون گریه زمانه نمیشود سپری
نیازمند تکامل به گریه محتاج است
درخت آب ندیده نمیدهد ثمری
دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست
توسل سحری و عنایت سحری
هزار نافله خواندن چه فایده دارد
اگر نداشته باشد به عاشقان نظری
به هر دری که زدم باز پشت در ماندم
بس است در زدن من، بس است در به دری
::
برای بنده خریدن بیا سر بازار
چه خوب میشود این مرتبه مرا بخری
بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد
چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری
همیشه خیر قنوت تو میرسد به همه
اگر چه نام مرا در نوافلت نبری
خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
(دعای من به خودم هم نمیکند اثری)
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#حضرت_رباب_س_مصائب
سپاه را چقدر سیر کرد آب فرات
چه زود این همه تغییر کرد آب فرات
چه کرد با جگر تشنهها؟ نمیدانم
رباب را که زمین گیر کرد آب فرات
رباب را چقدر در حرم خجالت داد
همان دو لحظه که تأخیر کرد آب فرات
سفید شد همۀ گیسویش یکی به یکی
عروس فاطمه را پیر کرد آب فرات
همان که آبرویت را ز گریهاش داری
سه شعبه در گلویش گیر کرد آب فرات
دوباره آب رسید و دوباره شیر آمد
ولی چه سود، کمی دیر کرد آب فرات
تمام اهل حرم تشنه، اسبها سیراب
سپاه را چقدر سیر کرد آب فرات
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
#امام_موسی_کاظم_ع_مدح
هر كه یک دفعه سر این سفره مهمان میشود
مور هم باشد اگر، روزی سلیمان میشود
سر به زیر انداختن، ذاتش توسل كردن است
دردها در این حرم ناگفته درمان میشود
این كریمان لطفشان هر چند آمادهست، لیک
نام مادر كه وسط باشد دو چندان میشود
ما پدر را خواستیم و از پسر خیرش رسید
در رجبها كاظمین ما خراسان میشود
نیستی پیغمبر اما ظاهراً پیغمبری
هر كه میبیند تو را، از نو مسلمان میشود
نسل موسایی تو طبع مسیحا داشتند
یک نفر از آن همه پیر جماران میشود
این دلِ ما، سینهی ما، عرش ما، حتی بهشت
هر كجا موسی بن جعفر نیست، زندان میشود
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
📝 #اشعار_آیینی_حسینیه | عضو شوید👇
↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e