eitaa logo
اشعار آیینی حسینیه
49.2هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
409 ویدیو
29 فایل
آدرس اینترنتی پایگاه حسینیه(مرجع تخصصی هیأت) http://hosseinieh.net آیدی خادم کانال: @addmin_roze کانال دوبیتی و رباعی: 👉 @dobeity_robaey فروشگاه حرز و انگشتر: 👉 @galery_rayan با کمالِ احترام، تبادل‌ و‌ تبلیغ #نداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
ترسی از فقر ندارند گدایان کریم دست خالی نروند از در احسان کریم حاجت خواسته را چند برابر داده است طیب الله به این لطف دو چندان کریم کاظمینی نشدیم و دلمان هم پر بود بار بستیم سوی شاه خراسان کریم بی نیاز از همه‌ام تا که رضا را دارم به قسم‌های خداوند، به قرآن کریم طلب رزق نکردیم ز دربار کسی نان هر سفره حرام است مگر نان کریم هر کسی وقت مناجات ضریحی دارد دست ما نیز رسیده است به دامان کریم نا امیدم مکنید از کرمش فرض کنید باز بدکاره‌ای امشب شده مهمان کریم گر چه خوب است شود شیعه بلا گردانش سپر درد و بلای همه شد جان کریم ظاهرش «فقر» ولی باطن او عین «غنا»ست ترسی از فقر ندارند گدایان کریم :: مثل یک تکه عبا روی زمین است تنش آن قدر حال ندارد که نیفتد بدنش نفسش وقت مناجات چه اعجازی داشت زن بدکاره به یک باره عوض شد سخنش آه! مانند گلیمی چقدر پا خورده بی سبب نیست اگر پاره شده پیرهنش از کلیم اللَّهی حضرت ما کم نشود گر چه هر دفعه بیاید بزند بر دهنش بستنش نیز برایش به خدا فایده داشت مدد سلسله‌ها بود نمی‌ریخت تنش با چنین وضع کفن کردن او پس سخت است آه، آه، از پسرش؛ آه ز وقت کفنش :: آه! هر چند غل جامعه بر پیکر داشت بر تنش باغ گل لاله و نیلوفر داشت مثل گودال دچار کمیِ جا شده بود فرقش این بود فقط سایه‌ی بالا سر داشت زحمت چکمه ی سنگین کسی را نکشید یعنی پامال نشد تا نفس آخر داشت لطف زنجیر همین بود که عریان نشود هر چه هم بود ولی پیرهنی در بر داشت دختری داشت ولی روسری‌اش دست نخورد دختری داشت ولی دختر او معجر داشت یک نفر کشته شد و هفت کفن آوردند پاره هم می‌شد اگر، یک کفن دیگر داشت السلام ای بدن بی کفن کربلا سوره‌ی یوسف بی پیرهن کربلا ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
آهسته گذاريد روي تخته تنش را تا ميخ اذيت نكند پيرهنش را اصلاً بگذاريد رويِ خاك بماند زشت است بيارند غلامان بدنش را اين ساقِ بهم ريخته كِتمان‌شدنی نيست ديدند روي تخته‌ی در، تا شدنش را اين مرد الهي مگر اولاد ندارد؟! بردند چرا مثل غريبان بدنش را؟! اين مرد نگهبان كه حيا هيچ ندارد بد نيست بگيرد جلوی آن دهنش را اين هفت كفن روضه‌ی گودال حسين است ای كاش نيارند برايش كفنش را نه پيرهنی داشت حسين نه كفنی داشت مديون حصيرند مرتب شدنش را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
در این زندان كه ره بسته است پرواز صدایم را نمی‌بینم كسی را جز خودم را و خدایم را سرم را می‌گذارم روی زانوهای لرزانم یكایك می‌شمارم غصه‌های زخم‌هایم را پریشان حالم و از استخوانم درد می‌ریزد نمی‌جویم ز دست هر كس و ناكس دوایم را اگر چه زخم تن دارم، كبودیِ بدن دارم ولی خرج عبادت می‌نمایم لحظه‌هایم را حضور دانه‌ی زنجیر در راه گلوگاهم دو چندان می‌نماید بغض سنگین دعایم را نمی‌گویم چه كرده تازیانه با وجود من ببین پُر كرده خون پیكر من بوریایم را اگر بنشسته می‌خوانم نمازم را در این زندان غل و زنجیرها كوبیده كرده ساق پایم را ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
عشقت مرا اسیر بیابان نوشته است مجنون‌ترین صحابی دوران نوشته است این هم ز مشکلات و مکافات عاشقی است دست مرا برای گریبان نوشته است مانند تو امیر فقط یک نفر ولی مانند من اسیر فراوان نوشته است شکر خدا که نام مرا اعتبار تو سلمان نوشته است، مسلمان نوشته است نام تو را به آب طلا دستِ کردگار بالای تخت و تاج سلیمان نوشته است امشب قلم زدند پریشانی مرا با تو رقم زدند مسلمانی مرا قرآن بخوان و راه خدا را نشان بده توحید را نشان زمین و زمان بده قرآن بخوان و با نفس آسمانی‌ات این مرده‌های روی زمین را تکان بده قرآن بخوان و بال مرا از قفس بگیر اندازه‌ی شعور پرم آسمان بده جز با صدای عشق مسلمان نمی‌شوم پس لطف کن خودت درِ گوشم اذان بده قرآن بخوان بگو که خدا واحد است و بس هر که ادلّه خواست علی را نشان بده* تو آسمان مکه ای و ماه تو علی‌ست تنها دلیل روشنیِ راه تو علی‌ست مکه گرفته بوی خدا از دعای تو پیچیده در زمانِ همیشه صدای تو پایین بیا ز کوه دخیلی بیاورند دست توسل همگان بر عبای تو امشب فرشته‌ها همه پرواز می‌کنند اطراف آستانه‌ی غار حرای تو از این به بعد چشم تمام قنوت‌ها ایمان می‌آورند به یا ربّنای تو از این به بعد شمس و قمر روی دست تو از این به بعد مُلک و مکان زیر پای تو پرواز با دو بال میسر شود، بلی قرآن برای توست، علی هم برای تو احمد شدی، کتاب شدی، مصطفی شدی حالا تمام دار و ندار خدا شدی امشب که تاج نور نشاندند بر سرت خالی‌ست ای نبیِّ خدا جای مادرت آن بانویی که زحمت بسیار می‌کشید تا این که این زمانه ببیند پیمبرت غیر از کلام حق سخنی بر لبت نبود هر ظهر جمعه وقف علی بود منبرت هر جا که پا نهادی و هر جا که سر زدی دیدی علی امیر نجف را برابرت فکر برادری؟! چه کسی بهتر از علی از این به بعد شاه ولایت برادرت از این به بعد شیر خدا آفتاب توست مهر علی تمامی دین کتاب توست شصت و سه سال زندگی‌ات مهربان گذشت با کیسه‌های وصله‌ایِ آب و نان گذشت شصت و سه سال زندگی‌ات بین کوچه‌ها در بندۀ خدا شدن این و آن گذشت گاهی میان دورترین خانه‌ی زمین گاهی میان دورترین آسمان گذشت وقت نزول، حضرت خاکی نشین شدی وقت صعود، ردّ تو از بی کران گذشت آن روزها که شعب ابی طالبی شدی ایام درد بود ولی همچنان گذشت ای آن که زندگی تو خرج نجات شد ای آن که زندگی تو با مردمان گذشت برگرد رنج و درد بشر را نگاه کن این زندگیِ سرد بشر را نگاه کن یک عده‌ای به عشق تو دور از وطن شدند یک عده ای ندیده اویس قرن شدند از خانواده‌ام همه عبدالله شما از خانواده‌ات همه آقای من شدند یک عده زینب و علی و فاطمه شدند یک عده‌ای حسین شدند و حسن شدند بعد تو دختر تو و زینب کنار هم مشغول کار بافتن پیرهن شدند یک عده بچه‌های تو پاره جگر ولی یک عده بچه‌های تو پاره بدن شدند این کشته‌ها تمام جگر گوشۀ توأند یا ایها الرسول! ببین بی کفن شدند «یا مصطفاه» این تن پامال را ببین این کشته‌ی فتاده به گودال را ببین ✍ *امام باقر (عليه السّلام) فرمودند: بِنَا عُبِدَ اَللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اَللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى ترجمه: بوسيله ما خدا پرستش شد و بوسيله ما خدا شناخته شد و بوسيله ما خداى تبارك و تعالى را يگانه شناختند. 📚الکافي، جلد ۱، ص ۱۴۵ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
شما زمان شروع من ابتدای منید مسیر سبز نجاتِ در انتهای منید اگر چه "اسهد" لحنم مرا بلال نکرد ولی همیشه شما اشهد صدای منید به شوق روی شما هست وقف محرابم شما تهجدمید و شما دعای منید شما برای خدایید و من برای خودم نه من برای شما نه شما برای منید شما بهار، شما آسمان، شما برکات به خاندان شما اهل بیت حق بهشت را تو ظهور مصوّرش بودی خدای آینه‌ها را تو دلبرش بودی تو حق محضی و در خلوت خداوندی کسی نبود فقط تو، تو در برش بودی برای آن که خدا ناظر خودش باشد شبیه آیینه‌ای در برابرش بودی در آن زمان که درختی نبود و برگی هم خدای بود و تو هم سیب نوبرش بودی قرار نیست چهل سال بگذرد از تو تو قبل از آمدنت هم پیمبرش بودی مدینه تا که تو را داشت تا محمد داشت خدا همیشه در آن شهر رفت و آمد داشت فدائیان نگاهت شهید جانانند ملازمان سر کوی تو بزرگانند فراریان سر گیسویت پر از کفرند اسیرهای سر زلفت اهل ایمانند به عقل ناقص ما حق بده به تو نرسد مگر عقول بشر از خدا چه می‌دانند؟! نگاه خاک نشینان خانواده‌ی تو به غمزه مسئله‌آموز صد مسلمانند نگاه روشنت آن روز صرف سلمان شد عرب کنار تو بود و عجم مسلمان شد تو آفتابی و انوار آفتاب، علی‌ست کتاب سرّی و اسرار این کتاب، علی‌ست قرار شد همه عقد برادری خوانند برای سهم شما حُسن انتخاب علی‌ست اگر تو خضر رهی، مرتضاست موسایت اگر تو آب بقایی، بقای آب علی‌ست اگر سؤال کنند از تو حضرت حق کیست، قسم به ذات تو محکم‌ترین جواب: علی‌ست برای فخر تو این بس یگانه دامادت جناب حضرت حیدر ابوتراب علی‌ست «به ذره گر نظر لطف بو تراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند» ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
به مناسبت ۲۸ رجب المرجب سال‌روز وقتی که می‌رفتند، دنیا گریه می‌کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می‌کرد وقتی که می‌رفتند، پشت پای آن‌ها چشمان جبرائیل حتی گریه می‌کرد پائین پای ناقه مریم گریه می‌کرد دورِ سر گهواره عیسی گریه می‌کرد این است آن داغ عظیمی که برایش حتّی میان تشت، یحیی گریه می‌کرد بوسید اکبر دست‌های مادرش را در زیر چادر، ام لیلا گریه می‌کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می‌گفت "لالا" گریه می‌کرد یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه با گفتنِ "بابا بابا" گریه می‌کرد در زیر پای محمل مستوره‌ی عشق منزل به منزل ریگِ صحرا گریه می‌کرد وقتی که می‌رفتند، عالم سینه می‌زد وقتی که می‌رفتند، دنیا گریه می‌کرد ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
2.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 ۲۸ رجب المرجب سال‌روز خروج کاروان سیدالشهدا(ع) از مدینه وقتی که می‌رفتند، دنیا گریه می‌کرد شهر مدینه مثل زهرا گریه می‌کرد بر روی دامن مادری در گوش طفلش آهسته تا می‌گفت "لالا" گریه می‌کرد.. ✍ @hosseinieh_net
برسانند اگر تربت دلداران را در می‌آرند ز هر دلهره بیماران را همه سرمایه‌ی یك اهل كرامت كَرَم است احتیاجی به دِرَم نیست، كرم‌داران را یوسف آن است كه از تخت تنزل نكند بارها گر بفرستند خریداران را در بهشتِ تو چرا حرف جهنم بزنیم قلم عفو بگیرید گنه‌كاران را سر كه گرم است پی كار تو، دل هم گرم است باز دلگرمِ تو كردند سرِ یاران را كورتر كن گره‌ام را، نكند باز كنی وا مكن از سر خود جمع گرفتاران را گریه تا هست حرام است نماز باران چه خیالی‌ست بگیرند اگر باران را رب الارباب شد، الله صفاتی كه رسید شد حسین ابن علی، جلوه‌ی ذاتی كه رسید بود منظور همان گریه برای ارباب اندر آن ظلمت شب آب حیاتی كه رسید ظاهرش كرب و بلا، باطنش عرشُ الرّحمان اذن معراج شد آن برگ براتی كه رسید كرمت دست نینداخت؛ مرا دست گرفت طیب الله به كشتی نجاتی كه رسید بیشتر از همه تو گردن ما حق داری به دلیل همه‌ی این بركاتی كه رسید لبم از مهریه ی فاطمه سیراب نشد تشنه‌تر كرد مرا آب فراتی كه رسید بال فُطرس به عنایات تو پر می‌گیرد تا غلام تو شود، بال سفر می‌گیرد دل ما خرج كه شد، قیمت آن بالا رفت سنگ در كنج حرم، قیمت زرّ می‌گیرد بهترین سود همین است كه در چشمِ تَر است به تو دل می‌دهد و چند گُهر می‌گیرد چقدر زود درِ خانه‌ی تو ریخته‌اند وقت خیرات، گدا زود خبر می‌گیرد بین فرزند و غلامت نگذاری فرقی كَرَم تو همه را مدِّ نظر می‌گیرد چقدر فاطمه تشنه‌ست در این شش‌ماهه انَا العطشان تو انگار جگر می‌گیرد اَرنی گفتنم از هر سخنم می‌آید ولی از سمت تو هر بار لَنی می‌آید تا زمین‌های یمن مِهر علی را دارند به قنوت تو عقیقِ یمنی می‌آید كَرَم ذاتی دست تو از آن جانبِ در قبل هرگونه عرق ریختنی می‌آید رنگ هر آن‌چه ببافد به تنت سرخ بُوَد به تو از فاطمه هر پیرهنی می‌آید پیرهن نیز به جسم تو افاقه نكند به تو انگار همان بی‌كفنی می‌آید ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
چه خوب است آب و هوایی که دارید همیشه بهشت است، جایی که دارید الهی روی خلوتی هم نبیند شلوغی این کوچه‌هایی که دارید مجال عرق ریختن هم ندادید به پیشانی این گدایی که دارید نمی‌خواهم اصلاً بفهمم که ما را کجا می‌بَرَد رد پایی که دارید همین که شما می‌بَریدم، یقیناً شبی می‌رسم تا خدایی که دارید از امروز ناله‌رسانِ حسین است پَرِ فُطرسِ بینوایی که دارید برایم هوای بهشتیِ بالا حرام است با کربلایی که دارید شما با خدا، با خدا، با خدایید ومن با شمایم؛ شمایی که دارید... ...مرا خیمه‌ی کربلا می‌نویسید دخیل حسینیه‌ها می‌نویسید دل بی قرار اختیاری ندارد اسیر است و راه فراری ندارد مقامات عاشق فنا می‌پذیرد اگر هم بمیرد، مزاری ندارد کسی که بنا نیست بی سر بمیرد چه بهتر دل بیقراری ندارد دل بی حسین اصل و فرعش زیادی‌ست شبیه درختی که باری ندارد دل بی حسین از گِلِ بدترین‌هاست دل بی حسین اعتباری ندارد بُوَد ذکر سجاده‌ی هر فقیری أَمیرِی حُسَیْنٌ وَ نِعْمَ الْاَمیری همه زیر پایند و بالا حسین است همه قطره‌اند و دریا حسین است چه رسم خوشی که زمان تولد کلام نخستین ما "یا حسین" است حسن هم حسین است، علی هم حسین است محمد، حسین است و زهرا، حسین است حسن یا، علی؛ فاطمه یا، محمد تجلی این چارتن با حسین است همین که به جز عشق چیزی نگفتیم تجلی "لا ذکر الا حسین" است گنهکارها نیز ترسی ندارند قیامت اگر دست آقا حسین است شه عالمینیم، الحمدلله غلام حسینیم، الحمدلله من و سال‌ها جستجویت حسین جان من و منت گفتگویت حسین جان مگر می‌شود من به پایت نیفتم من و سجده بر خاک کویت حسین جان من عادت ندارم شبی بی تو باشم من و هیئت کو به کویت حسین جان گلوی تو عادت به نیزه ندارد به قربان زیر گلویت حسین جان چقدر "آه" گفتی جوابت ندادند چقدر "آب" گفتی و آبت ندادند... ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
کار دارند عاشقان با شب بهترين فرصت تمنا شب مزد امشب، نماز فردا شب من مناجات مى‌کنم با شب شب مناجات مى‌کند با ماه سر ماه است عمامه‌ی خورشيد دست ماه است نامه‌ی خورشيد تن ماه است جامه‌ی خورشيد ماه يعنى ادامه‌ی خورشيد مى‌شود آفتاب شب‌ها ماه سر و کارم که با سحر افتاد جگر من به دردسر افتاد خواب در چشم‌ها اگر افتاد بار ما گردن قمر افتاد همه خوابيده‌اند الا ماه اشک‌هاى مرا جگر گفتند به من از کودکى شرر گفتند از ابوالفضل بيشتر گفتند اشتباه است اگر قمر گفتند تازه يک چشم اوست صدتا ماه تا کنار حسين ما رفتيم تا که باب الحسين را رفتيم با ابوالفضل کربلا رفتيم هر کجا رفت و هر کجا رفتيم جلو انداخت کار ما را ماه همه در محضرش وضو دارند از سر کويش آبرو دارند و توسل به دست او دارند بعد ازين اهل بيت عمو دارند چه عمويي -ببين- سراپا ماه چشم‌هايش همان جلالش باد ماه، قربان آن جمالش باد صلوات خدا به بالش باد شير ام البنين حلالش باد کيست عباس: کوه، دريا، ماه بيشتر جلوه مى‌کنى در شب مى‌شود با تو ديدنى‌تر شب وقت وصل است وقت آخر شب شب که از راه مى‌رسد هر شب... ماه را مى‌کند تماشا ماه غير از ام البنين نديده کسى چشم او را نبين، نديده کسى ماه را در زمين نديده کسى هيچ جا اين چنين نديده کسى... تشنه‌لب آفتاب، سقا ماه چشم‌هايش به خيمه‌ها افتاد مشک هم زير دست و پا افتاد هيبتش از سر و صدا افتاد دست‌هايش جدا جدا افتاد شد ستاره ستاره حالا ماه 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
بنا نیست امروز افسرده باشیم پس از چند شب باز پژمرده باشیم مگر می‌شود نور را دیده باشیم؟ ولی دل به خورشید نسپرده باشیم بنا بود ما را سر پا ببینند اگر بارها هم زمین خورده باشیم سه شب در بین کوچه نشستیم که سهمی از این سفره‌ها برده باشیم محال است ما را از آقا بگیرند محال است حتی اگر مرده باشیم اسیرم به گیسوی بالا نشینی فدای گرفتاری این چنینی تو شهر غریبی، مسافر نداری شب پنجم ماه، زائر نداری در این چند شب بال‌ها کربلایند بمیرم برایت مهاجر نداری نبینم برای تو شعری نگفتند مبادا بگویند شاعر نداری تو چارم مسیر به سمت خدایی تو چارم مسیری که عابر نداری در این روزها که تو تنهاترینی در این روزها که تو زائر نداری مرا زائر بی قرار تو کردند دلم را چراغ مزار تو کردند بنا شد اگر سائلی نان بگیرد چه خوب است که از کریمان بگیرد بنا شد اگر شاه نوکر بگیرد چه بهتر که از نسل سلمان بگیرد علی خواست تا که برای حسینش زنی در بلندای ایمان بگیرد تمام زمین و زمان را که می‌گشت بنا شد عروسی از ایران بگیرد تو آقا ترینی و سجاد مایی تو شاهی و فرزند داماد مایی خدا باز تصویر مولا کشیده برای حسینش، علی آفریده تو از بس که غرق حضور خدایی برای عبادت تو را برگزیده هر آن‌کس که دیده تو را صبح یا شب سر سفره‌های مناجات دیده ترحم کن ای آسمان محبت به این قطره‌های چکیده چکیده چه می‌خواهم از تو که داده نباشی به اندازه‌ی کافی از تو رسیده همین که گدای تو هستیم کافی‌ست ابو حمزه‌های تو هستیم کافی‌ست بخوان تا ابوحمزه ایمان بگیرد بخوان آدمی بوی انسان بگیرد بخوان: اَبکی؛ اَبکی؛ لِنَفسی؛ لِقَبری... دل مرده‌ی ما کمی جان بگیرد (...و یا غافر الذنب و یا قابل التوب الهی تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِك انَا لا اَنْسي اَيادِيکَ عِنْدی الهی تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِك الهی و رَبّی عَلیک رَجائي الهی تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَفْوِك...) لباس مناجات را باید، هرکس شب پنجم ماه شعبان بگیرد تو هستی دلیل مسلمانی ما نجات پر و بال زندانی ما به جز عالَم سائلی، عالَمی نیست به غیر از کریمی تو حاتمی نیست بر این خشک‌ها تا که باران ببارد به غیر از غلام تو صاحب دمی نیست خدا از سرم سایه‌ات را نگیرد جز این؛ هر چه را هم بگیرد غمی نیست چهل سال بر سردر خانه‌ی تو به جز پرچم کربلا پرچمی نیست تو یعقوبی و پلک مجروح داری چهل سال گریه، زمان کمی نیست چهل سال گریه، چهل سال ناله چهل سال گریه برای سه ساله ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
از سکوتم صدا درست کنید ذکر یا ربنا درست کنید ببرید و بیاورید مرا بلکه از من گدا درست کنید در دلم گر بناست خانه کنید اول این خانه را درست کنید می‌شود سنگ دستتان بدهم می‌شود که طلا درست کنید هر چه میل شماست تسلیمیم یا خرابم و یا درست کنید فقر ما را کسی درست نکرد ای کریمان! شما درست کنید شد اگر، شکر؛ اگر نشد یک وقت می‌نشینم تا درست کنید بعد از آن که مدینه‌ام بردید سفر کربلا درست کنید از لب ما دعا نمی‌افتد کربلا، کربلا نمی‌افتد این قبیله همه شبیه هم‌اند این کَرَم‌زاده‌ها چه با کرم‌اند چه نیازی‌ست تا بزرگ شوند در همان کودکی مسیح دم‌اند زنده‌ام می‌کنند مثل مسیح بر تن مرده‌ام اگر بدمند همه آماده‌ی بلا هستند جاده‌های عروج پیچ و خم‌اند عاشقان بیشتر پی نامند عاشقانی که عاشقند کم‌اند عاشقان در نگاه آل علی گر اسیرند باز محترم‌اند دختران قبیله‌های عرب خادم شهربانوی عجم‌اند عجمی کرده‌اند جانان را آبرو داده‌اند ایران را ای مناجات تا خدا رفته عرش را تا به انتها رفته کیسه کیسه به شانه نان برده خانه خانه سوی گدا رفته بی تو معراج هم کسی برود بی وضو محضر خدا رفته بس که در حال سجده افتاده رنگ پیشانی شما رفته برکت می‌رسد غلامت اگر... سر سجاده‌ی دعا رفته محمل ما به گِل فرو رفته محمل ما شکسته وا رفته چاره‌ای کن برای ما، ور نه رمضان، آبروی ما رفته آبرودار پنجم شعبان دارد از راه می‌رسد رمضان چه مقامی‌ست مادر تو شدن مثل پروانه‌ی سر تو شدن بال جبريلِ عرش مال خودش راضي‌ام با كبوتر تو شدن علیِ اكبر است و آرزوي چند سالي برادر تو شدن می‌شود برتر از سليمان شد ظرف يك روز نوكر تو شدن اين غلام سياه را نفروش كردم عادت به قنبر تو شدن به خداي يگانه می‌ارزد كشته‌ی نام اطهر تو شدن پدرت هم به تو "ولی" می‌گفت «بابي أنت يا علي» می‌گفت آمدي و حسين خندان شد همه جا جز بقيع چراغان شد آمدي و به بركت نامت نام جدت علي فراوان شد مادرت شد عروس زهرا و افتخارش نصيب ايران شد آشنا با صحيفه‌اش كردي هر كه بر سفره‌ي تو مهمان شد رمضان ماهِ سِرِّ شعبان است رمضان شرح ماه شعبان است ابر و خورشيد و ماه در كارند خاكي از زير پات بر دارند تب تو تب نبود، درمان بود راويان تب تو بيمارند دوستان قديمي زهرا به تو و مادرت بدهكارند در اسيري مادرت حتي از مقامات او خبر دارند هر چه مِهريه‌اش گران باشد باز قوم علي خريدارند به غلامت بگو دعا بكند اين گرفتارها گرفتارند با مناجات تو ملائكه هم سر شب تا به صبح بيدارند تا نگاهي به بالشان بكني از كرم خوش به حالشان بكني كاش مي‌شد بنا درست كنند گنبدي از طلا درست كنند همه جاي مدينه را نه، نه لااقل پنج تا درست كنند گرد و خاك بقيع را ببرند تا برايم دوا درست كنند شيعيان حاضرند با گريه آستان تو را درست كنند با النگوي دختران عجم چند ايوانْ طلا درست كنند سنگ‌ها می‌خورد بر سر تو تا كه شايد صدا درست كنند عمه را زد ولي سر تو شكست هم سر عمه، هم سر تو شكست ای مناجاتی سرای حسین ذکر آمین ربنای حسین ای تمام صحیفه‌ات شرحِ آخرین ناله و دعای حسین مقتل تو صحیفه‌ات باشد داده‌ای شرح کربلای حسین کاش مثل تو روضه‌خوان بشویم تا اقامه کنیم عزای حسین به زبان دعا بیان کردی چه کشیدند بچه‌های حسین آه تیر سه شعبه و حلقِ طفل معصوم بی خطای حسین الامان از حکایت زینب وای از روز ماجرای حسین بعد از آن که بدن مرتب شد سر بنه روی بوریای حسین روی قبرش نوشتی یا مظلوم! لک روحی فدا ابا المهموم! ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e