بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#مهدی_علی_قاسمی
▶️
قلب پیمبر سوخت آن وقتی که در سوخت
باید که پای این مصیبت از جگر سوخت
ریحانه ی احمد پس از او تا نوَد روز
شب ها درون بستر خود تا سحر سوخت
@hosenih
خورشید حیدر آتشی بر جانش افتاد
از سوز آن آتش ستاره با قمر سوخت
ذکر لبش در پشت در یا مرتضی بود
با عشق حیدر فاطمه در پشت در سوخت
مادر درون آتش نمرودیان رفت
آری ولی در گوشه ی خانه پدر سوخت
@hosenih
با یک لگد افتاد در بر روی زهرا
آتش به جانش شعله زد تا موی سر سوخت
دیگر نباید زد به بالش تازیانه
پروانه بی جان است در آتش اگر سوخت
این شاخه ی طوبای پیغمبر ثمر داشت
فضه فقط دیده که پشت در ثمر سوخت
@hosenih
اجر رسالت را ادا کرده است امت
مادر درون خانه در پیش پسر سوخت
آن روز کل اهل بیت آتش گرفتند
قطعا غلط گفته کسی که: یک نفر سوخت
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#وحید_محمدی
▶️
چند روزی شده که مادر ما بیمار است
بین بستر بدن بی رمقش تب دار است
خواب در پلک ترش نیست، خودم دیدم که
سر شب تا سحر از درد کمر بیدار است
@hosenih
رنگ در چهره ندارد، به جز آن جای کبود
روی زرد است و پر از غصه و حالش زار است
در دعای سحرش روضه ی "عجل" دارد
طاقتش طاق شده، منتظر دیدار است
گر چه در بستر بی حالی خود افتاده
مقتل مادر ما بین در و دیوار است
@hosenih
فضه یک روز به بابای غریبم می گفت:
"به روی سینه ی او ردی از آن مسمار است"
سینه ام شد سپر شیر خدا، شکر خدا
بر لبش، شکرِ چنین لطف، هزاران بار است
آخر کار، در آن غسل علی می فهمد
به روی بازوی او هم اثر آزار است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
پس از سه ماه به او چشمِ کودکان اُفتاد
بلند شد برود راه ، ناگهان اُفتاد
پس از سه ماه به سمتِ تنور خود را بُرد
پس از سه ماه چه شد که به فکرِ نان اُفتاد
@hosenih
پس از سه ماه کمی خانه آب و جارو شد
رسید تا که دَمِ در در آستان اُفتاد
چهار کودکِ خوشحال را خودش میشُست
اگرچه در بدنش دردِ بی امان اُفتاد
غذا که پخت خودش ، فضه سفره را انداخت
دوباره لقمهی او دستِ این و آن اُفتاد
@hosenih
ولی نشد که فقط لقمهای خودش بخورد
چقدر فضه صدا زد که از دهان اُفتاد
میانِ بسترِ خود رو به قبله شد خانم
کشید پرده به رو روی نیمه جان ، اُفتاد
همینکه مادرِ پروانهها دو چشمش بست
همینکه نالهی طفلان در آشیان اُفتاد
@hosenih
دوید از دلِ مسجد به خانه ، سلمان دید
که چند مرتبه آقا نفس زنان اُفتاد
جماعتی که زنش را زدند میدیدند
چقدر روی زمین با سر آسمان اُفتاد
غروب از رویِ تل دخترش به پایین رفت
اگرچه تا دل گودال از توان اُفتاد
@hosenih
نگاه کرد نگاهش در آن شلوغی بر...
عصا ، سنگ ، تبر ، دشنه ، سنان اُفتاد
گرفت چادرِ او زیرِ پا زمین خورد آه
سرِ برادرِ او دستِ شامیان اُفتاد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#مرضیه_عاطفی
▶️
مروه و سعی و صفا مشعر؛ به نام ِ فاطمه ست
احترام ِ کعبه بعد از احترام ِ فاطمه ست
مسجد و گلدسته و محراب میگوید: علی
چون أمیرالمؤمنین تنها امام ِ فاطمه ست
@hosenih
در دفاعِ از ولایت محسنش را میدهد
ذوالفقارِ مرتضی محو قیام ِ فاطمه ست
چرخش دستاس قوّت میدهد بر دست او
روز و شب «نادعلی» ذکر مدام ِ فاطمه ست
جذبۂ منظومۂ شمسی تبسّم های اوست
گرمی خورشید از لحن سلام ِ فاطمه ست
@hosenih
غرق شد آنقدر در عشقش که حس کردم علی...
نیمۂ دیگر که نه! بی شک تمام ِ فاطمه ست
در قیامت؛ هم عنایت هم شفاعت سهم ماست
دوستی با شیعۂ حیدر مرام ِ فاطمه ست!
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#مجتبی_قاسمی
▶️
هر کسی عبد خدا شد بی قرار فاطمه است
خلق عالم در حقیقت شاهکار فاطمه است
مرگ و حشر ما ، حساب ما همه در دست اوست
انتهای کار ما در اختیار فاطمه است
@hosenih
خلقت عالم طفیلیِ رخ زهرایئش
چرخش هستی تماماً بر مدار فاطمه است
او پیمبر زاده و رب تمام انبیاست
خاتم پیغمبران خود بی قرار فاطمه است
@hosenih
شکر حق قبرش اگر مخفی است نورش ظاهر است
روشنایی دو عالم از مزار فاطمه است
کاش میمردیم در راهش بداند عالمی
شیعه ی حیدر همیشه جان نثار فاطمه است
بعد مرگم کاش بنویسند این جا قبر یک-
نوکری از نوکران مستجار فاطمه است
***
محسنش بر او فدا شد او فدای مرتضی
مرگ در راه ولایت افتخار فاطمه است
@hosenih
با چهل تن در کشاکش دامن مولا به دست
این حمایت، گوشه ای از اقتدار فاطمه است
عشق حیدر داشت با این جرم، بد او را زدند
قلب هامان تا قیامت غصه دار فاطمه است
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#حسن_لطفی
▶️
دلِ شکستهی ما باز در حوالیِ توست
شب است و گریهی ما از شکسته بالیِ توست
چه میشود که از این چهره دست برداری
از این کبود - که در پرده است - برداری
@hosenih
به جان تو به سکوتِ حسن حواسم هست
نگاه بی رمقت را به من حواسم هست
میان بستری و باز رو به دیواری
در این سه ماه از آغاز رو به دیواری
دلت گرفته از این شهر دلخوری خانم
ولی برای علی پشتِ چادری خانم
@hosenih
نگاه از پسِ چادر نماز راحت نیست
بدون آن به تو سوگند باز راحت نیست
که زیرِ چشمِ تو زخم است روی چشمت زخم
شبیه اَبروی تو رنگ و روی چشمت زخم
توقعی که ندارم کبود میبینی
نگاه میکنی افسوس دود میبینی
@hosenih
همانکه بیتِ مرا قتلگاه کرد آنروز
کبود نه که رُخَت را سیاه کرد آنروز
به زانویش حسنم از چه مشت میکوبد
به زانویش حسن از کوچه مشت میکوبد
چقدر آب شدی چون خیال میمانی
از این به بعد گمانم هلال میمانی
@hosenih
شب است وگریهی ما باز درحوالی توست
شب است آه غم ما شکسته بالی توست
غذا نریز ، نپز نان فقط بیا بنشین
کنار سفرهی این خانه جای تو خالیِ توست
بگو برای تو و ماندنت علی چه کند
برای آنکه نیاُفتد تَنت علی چه کند
@hosenih
به دست دخترمان پنج تا کفن کم نیست؟
برای یک تن پُر زخم پیرهن کم نیست؟
چقدر بوسه سرِ شب به حنجرش دادی
لباسِ محسن خود را به اصغرش دادی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسم الله الرحمن الرحيم
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی #حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#محمدعلي_بياباني
▶️
فراق تو بر دل شرر مي گذارد
شب غصه را بي سحر مي گذارد
به سوداي روي تو اي ماه زهرا
دلم در شب خود قمر مي گذارد
@hosenih
اگر تو بيايي ولي من نباشم
چه داغي به روي جگر مي گذارد
من آن طفل نامهربانم كه سر را
به دامان لطف پدر مي گذارد
كنار تو در روضه ها گريه كردن
روي اشك هايم اثر مي گذارد
@hosenih
عزادار زهرا دل غصه دارت
شبي تلخ را پشت سر مي گذارد
صداي نفس هاي مردي ميايد
كه دارد به ديوار سر مي گذارد
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#رضا_رسول_زاده
▶️
شکسته قامتی اِی؛ یارِ نیمه جانِ علی
چه بی فروغ شدی ماهِ آسمانِ علی
مرا به خاک نشانده قَدِ هلالیِ تو
گرفته سوسوی چشمانِ تو تَوانِ علی
@hosenih
نَفَس نَفَس زَنی و ذَرّه ذَرّه آب شَوی
چه زود پیر شُدی همسرِ جوانِ علی
سه ماه شد که سُخن با علی نمی گویی
سه ماه شد که ندادی رُخَت نشانِ علی
همیشه بسترت از برگ های لاله پُر است
گُلِ خَزان زده ی سُرخِ بوستانِ علی
@hosenih
کَسی سُراغِ تو را از علی نمی گیرد
مدینه مرگ کُند آرزو، به "جانِ علی"
گرفته ام زِ غریبی دو زانویم به بَغَل
که تاب آوَرَد این داغِ بی کرانِ علی؟
اگر چه بِینِ خُسوفی هنوز ماهِ مَنی
بِتاب بَر من و بَر این سِتارگانِ علی
@hosenih
بیا و این دَم آخَر بَرای دِل خوشی ام
بَخند تا که نَمُردَم، بِخَند جانِ علی
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_مدح
#حسن_کردی
▶️
ز صبح ازل شرح غم فاطمه ست
کسی که ندارد عدم فاطمه ست
خدا را فقط یک قسم کافی است
به حق علی، آن قسم فاطمه ست
@hosenih
خدا طالعم را سعید آفرید
نوشته بر آن، مادرم فاطمه ست
نفس های من آسمانی شده
دمم یا علی، باز دم فاطمه ست
فقط یک نفر مثل حیدر شده
به قرآن که ان شخص هم فاطمه ست
@hosenih
زنان بزرگ جهان روز حشر
همه قطره هستند و یم فاطمه ست
حرم در نجف دارد و قلب ما
به ظاهر اگر بی حرم فاطمه ست
کجا سائلی را ز در رانده است
نشان خدا در کرم فاطمه ست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#مهدی_مقیمی
▶️
دگر ای مردم شهر مدینه
از امشب راحتِ راحت بخوابید
کسی با کارتان کاری ندارد
از امشب با دلِ فرصت بخوابید
دگر نه روز نه شب گریه ای نیست
دگر آرام و بی اذیت بخوابید
شما زنها دگر آرام باشید
شما مردانِ خوش غیرت بخوابید
ز دستانم نگارم را گرفتید
همه دار و ندارم را گرفتید
@hosenih
نفهمیدید ای مردم که زهرا
به روی دوشتان باری ندارد
کنار قبر حمزه گریه میکرد
دلِ همسایه آزاری ندارد
زنی با طفل خود در بین کوچه
که اصلا با کسی کاری ندارد
نگفتی با خودت هرگز مغیره
که او در کوچه ها یاری ندارد؟
چه محکم می زند دستت مغیره
الهی بشکند دستت مغیره
@hosenih
زَدیدش ، شد نصیب زینبِ من
به سن کودکی بیمارداری
مغیره بویی از مردی نبردی
ز حیدر کینۀ بسیار داری
نگفتی دختر پیغمبر است این
چرا اصلا به کارش کار داری
به کوچه احترامش را شکستید
زَدیدش در زمان بارداری
شنیدم می زدی با مُشت او را
زدی ملعون به قصد کشت اورا
@hosenih
نبیند خیر ، نامردی که با پا
ز روی چادر ریحانه رد شد
ز جایی هتک حرمت باب گردید
که راه مادر سادات سد شد
روا در حقِ ناموسِ خداوند
جفا و ظلم ، بی حدّ و عدد شد
زمانی فاطمه پشت در افتاد
غرور فاتح خیبر لگد شد
همانجا دست حیدر را که بستند
دل و پهلوی زهرا را شکستند
@hosenih
خزانی شد که من بیش از نود روز
دگر هرگز بهارش را ندیدم
شبانه غسل دادم پیکرش را
که زخم بی شمارش را ندیدم
زمانی معجرش را باز کردم
به گوشش گوشوارش را ندیدم
کبودی ، روی چشمش شد دلیلی
که پلکِ چشم تارش را ندیدم
ز یارم مانده در اوج جوانی
فقط یک پوستی با استخوانی
@hosenih
اگر چه ماه ، این شبها هلال است
ولی اشک از رخ مهتاب میریخت
به روی پیکرت آرام اسماء
برای غسل دادن آب میریخت
کشیدم چند دفعه آب از چاه
زبس از پیکرت خوناب میریخت
به هر جای تنت میخورد دستم
دوباره این دلِ بی تاب میریخت
هزاران راز در سینه نهفتی
ز پهلو با علی چیزی نگفتی
@hosenih
به جز گریه زمانِ غسل دادن
دگر چشم ترم چاره ندارد
به شب گیرم کبودی را ندیدم
قدِ خم ، همسرم چاره ندارد
اگر دست شکسته ماند مخفی
ولی دیگر ورم چاره ندارد
دگر گیرم حسن چیزی نگوید
ولیکن دخترم چاره ندارد
خودم فهمیدم این را گاهگاهی
چه آمد بر سرت در این سه ماهی
@hosenih
ز بین کوچه ها در این دل شب
گذر با دیدهء نمناک کردم
ز دستِ بی وفایی های مردم
گله از خاک بر افلاک کردم
شبانه دور ، از چشم مدینه
خودم را در حقیقت خاک کردم
به خانه آمدم با دستمالی
ز در آثارِ خون را پاک کردم
دوباره بر سرم آوار افتاد
که چشمم باز بر مسمار افتاد
@hosenih
خودم وقتی که برگشتم ز تشییع
لباس و معجرش را جمع کردم
اگر چه سوخته ، از لای شانه
خودم موی سرش را جمع کردم
حسابی دخترانم گریه کردند
زمانی بسترش را جمع کردم
خودم تسبیح و مُهر و جانمازِ
نمازِ آخرش را جمع کردم
تمام خانه را گشتم ولی نیست
در این خانه دگر جای علی نیست
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_شام_غریبان
#حضرت_زهرا_س_تغسیل
#حسن_لطفی
▶️
میشویَمَت که آب شوم در عزایِ تو
یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو
قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن
تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو
@hosenih
گر وا نمیشدند گرههای این کفن
دق مرگ می شدند زِ غم بچههای تو
خون جایِ آب میچکد از سنگِ غسلِ تو
خون میچکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو
در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو
گُم شد میانِ خندهیِ مَردُم صدایِ تو
@hosenih
در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد
هرکس که بود نیمه شبی در دعایِ تو
حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا
رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو
تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است
آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih
بسمالله الرحمن الرحیم
#حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
#محمد_جواد_پرچمی
▶️
ضعفی شدید نیروی او را گرفته بود
دیگر توان ز زانوی او را گرفته بود
در ازدحام پشت در و دود و شعله ها
آتش سراغ گيسوي اورا گرفته بود
@hosenih
می خواست تا جدا شود از پشت در ولی
تیزی میخ ، پهلوی او را گرفته بود
تحتِ فشار لنگه ی در گیر کرده بود
بی خود نبود در ، بوی او را گرفته بود
مولا چه می کشید چو می دید لشگری
در کوچه دور بانوی او را گرفته بود
@hosenih
باید به وضع خانه کسی می رسید پس
زینب به دست جاروی او را گرفته بود
فرصت نکرده بود که چادر به سر کند
شکر خدا که در روی او را گرفته بود
⏹
© کانال رسمی "حسینیه؛ پایگاه تخصصی مدح و مرثیه"؛ @hosenih