eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
475 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🗂 ✅ روایتی از مطالب منتشر شده در کانال اندیشمندان و پژوهشگران فعال در رسانه : ▪️چرا زندگی آخرت را ادامه این زندگی، نمی ببینیم؟|آیت‌الله مصباح یزدی 📎لینک مطلب ▪️ اصول مردمی سازی حکمرانی فرهنگی| عبدالحسین خسروپناه 📎لینک مطلب ▪️ سیاست خالص سازی حاکمیت و ضرورت آن | داود مهدوی‌زادگان 📎لینک مطلب ▪️محورهای مطالعاتی اربعین| حمید پارسانیا 📎لینک مطلب ▪️نسبت «حکمت» و «شریعت» در فلسفه ابن‌سینا| احمد حسین شریفی 📎لینک مطلب ▪️ دنیای مدرن و زیارت اربعین| محسن قنبریان 📎لینک مطلب ▪️نتیجه زیارت اربعین| استاد میرباقری 📎لینک مطلب ▪️ شاه سلطان حسین‌های امروزی| مهدی جمشیدی 📎لینک مطلب 📮فکرت، رسانه اندیشه و آگاهی؛ وبگاه| فکرت |مدرسه فکرت | رادیو فکرت @HOWZAVIAN
🔴 بوی گلوبالیسم از تعطیلی شنبه ✍️ علیرضا احمدی قره زاغ، نویسنده حوزوی شنبه روز تعطیلی یهودیان است آنها معتقدند روز شنبه آخرین روز خلقت است که خداوند خسته شده و مشغول استراحت است. در قرآن شنبه، یوم السبت، نماد نافرمانی یهود و عذاب آنهاست. تعطیلی شنبه، در جهان اسلام و نظام اسلامی به معنای زیر پا گذاشتن هویت امت اسلام است. فارغ از این که در اسلام حتی روز جمعه را هم کامل تعطیل نکرده و طبق آیات سوره مبارکه جمعه، فانتشروا فی الارض را فرهنگ دین معرفی کرده است، بر فرض تعطیلی یک روز، آن روز نباید شنبه باشد چرا که جهانی سازی به بهانه مسائل اقتصادی و مشترک کردن امور بانکی، در صدد به سلطه بردن هویت اسلامی زیر سلطه فرهنگ یهود است. اگر بنا باشد امر اقتصادی بهانه جهانی سازی باشد، آنها باید روز جمعه را هماهنگ با جهان اسلام تعطیل کنند نه اینکه اکثریت جهان اسلام تابع اقلیت یهودی باشند. تلاش و تکاپو مجلس انقلابی نباید پدیده گلوبالیسم را تقویت کند. اگر در صدد افزایش تعطیلی هستید، پنجشنبه‌ها را تعطیل کنید که با توجه به اهمیت اعمال این روز مانند زیارت اهل قبور، شب زیارتی و ... دارای وجاهت دینی بیشتر است. @HOWZAVIAN
اندیشکده راهبردی یا راهبرد اندیشه؟! ✍️ محمدعلی بابایی ملیکی یکی از مسائلی که شاید ساده به نظر برسد این است که حوزه علمیه، بنیادش بر کدام یک از محور‌های بیان شده، است. بر فرض که دقیق متوجه شدیم، چه چیزی را برای ما حل می‌کند؟ وقتی یک سازمانی یا نهادی، خود متوجه‌ بنیادش بشود، مسلما فهمش درست‌تر و برنامه‌اش متقن‌‌تر خواهد بود، و نسبت به چالش‌های روبرو، عمگرا‌تر و نه زیستی شعاری محوری خواهد داشت. کارایی حوزه نسبت به ماهیتی که دارد« استخراج داده ها از متون دین و..» مسلما در درجه اول اندیشکده راهبردی است، زیرا وظیفه اصلی آن ایجاد ساختار فکری مطابق با اصول فکری اسلام است، و این عملکرد نسبت به جامعه‌ای که به سرعت به سوی رشد و تعالی پیش می‌رود، باید متناسبت داشته باشد و خود را بروزرسانی کند و گرنه کاربرد اصلی‌اش را از دست خواهد داد. اما حوزه یک وظیفه دیگر نیز دارد، که اینجا اتفاقا راهبرد اندیشه، مطرح می شود، زیرا حوزه علمیه در میدانی دیگر رهبر جامعه‌ی اسلامی است و باید رفتاری متناسب با یک رهبر فکری از خود اتخاذ کند و صرف اندیشیدن و حالتی سکولار داشتن تناسبی با نظام فکری حوزه اسلامی ندارد، اما همین رهبری باید ممتاز و ویژه باشد، زیرا در صورت عملکرد ناصحیح و عدم مطابقت با جامعه امروزی نه تنها کاری از پیش نبرده و جایگاه رهبریش را از دست داده، بلکه کم کم مردم را نسبت به دین دلسرد و از اطرافش پراکنده خواهد کرد. @HOWZAVIAN
🌱 گیلمار و زبان جهانی «کاریکاتور» ✍️ نیما ارزانی، نویسنده‌ی حوزوی چند روز پیش پیامی از طرف دوست مهربانم آقای مسعود نجابتی استاد عزیز و ارجمند در حوزه طراحی و گرافیک برایم آمد مبنی بر دعوت به همایش طنز ترسیمی در قم که به احترام استاد، خود را ملزم به شرکت در این مراسم دیدم. مهمانان مراسم، استاد مازیار بیژنی، استاد محمد رضا دوست محمدی، استاد مسعود شجاعی طباطبایی و اساتید حوزه کاریکاتور کشور برزیل، آقایان گیلمار و ادرا آموریم بودند. آقای شجاعی را می‌شناختم اما از نزدیک با ایشان برخوردی نداشتم. فرصتی پیش آمد تا در این همایش صمیمی، دقایقی را با هم گفتگو داشته باشیم؛ در این مکالمه کوتاه ایشان را انسانی مهربان، دوست داشتنی، متواضع و دغدغه مند برای هنر این کشور دیدم. نکته جالب در این همایش، مهمانان خارجی اش بود که دو تن از کاریکاتوریست‌های معروف برزیل بودند و بخشی از آثار و فعالیت هایی که در سال‌های اخیر توسط این عزیزان صورت گرفته بود را تشریح کرده و به نمایش گذاشتند. متن کامل در این صفحه @HOWZAVIAN
💢«برادرسگ» فحش نیست ✍️ روایت سلمان ایرانمنش، نویسنده‎ی حوزوی از یک بوستان در شمال تهران ▪️صدای واق واقی آمد و فاطیما به سمت مادرش دوید. صدای قلب دختر را می‌توانستیم بشنویم ▪️آقایی که صاحب سگ بود گفت: «نترس دختر جون این سگا بی آزارن به اینا میگن ... » و یک واژه انگلیسی استفاده کرد که معادل «پرستار بچه» بود و ادامه داد: « از اینا برای نگهداری بچه‌ها استفاده میکنن، خیلیم با محبتن» ▪️ما هم خودمان را قانع کردیم که درسته است سگ است اما فواید بیشماری دارد و دوباره به راه افتادیم. ▪️در مسیر بازهم سگ‌های متنوعی به همراه صاحبانشان را می‌دیدیم و انگار عدد سگ ها به اندازه افراد در پارک فدک تهران بود. ▪️معلوم بود که بعضی به واسطه سگانشان با هم آشنا شده‌اند و مردی هم به دخترکی در مورد سگش مشورت می‌داد... ✔️ متن کامل در این صفحه @HOWZAVIAN
📌 ایستگاه آزادی ✍️ علی اسفندیار برای سومین بار خودم را نزدیکش رساندم، دوباره برگشتم، پابه‌پا کردم. با فاصله‌ای، زل زدم به چروک زیر چشم و پیشانی‌اش. عابرهای عجول بین من و او راه می‌روند؛ هر کدام لباسی، هر کدام ویترین متحرکی از بوهای متفاوت؛ عطر و ادکلن و عرق و سیگار. 🔗لینک مطلب 📝مربی آموزشگاه ✍️ علی عسگری نفسم تنگ شده بود و سرفه امانم را بریده! با اینکه پنجره های ماشین باز بود ولی به سبب سرماخوردگی که داشتم، دود سیگار مربی بیش از حالت معمول، اذیتم می‌کرد. روز اول تمرین شهر و آشنایی من با مربی بود. کاربرد چراغ های ماشین را یکی یکی توضیح می‌داد تا رسید به چراغ چک یا انژکتور؛ 🔗لینک مطلب 📜دو هفته 🖌زینب تختی برای بار هزارم دست میکشم رو خون مردگی های پوست شکمم و چشمم ناخودآگاه برای خود میشمارد؛ یک، دو، سه. سه جای دیگر برای تزریقهای روز بعد پیدا میکند و وقتی خیالش راحت شد هنوز جایی باقی مانده به خودش اجازه میدهد کمی بسته بماند. روی تشک که کمر صاف میکنم تا لختی استراحت کنم؛ 🔗لینک مطلب 📜 داستان 🖌مصطفی گودرزی هادی: چند ساعته معطلتیم!!! تو که اینجوری نبودی، علافمون کردی؟ هادی راست می‌گوید ساعاتیست اورا به دنبال خودم راه انداخته ام اما چه باید کنم؟ فکر نمیکردم انقدر انتخابش سخت باشد. دوباره در خیابان صفائیه به راه افتادیم 🔗لینک مطلب 📜قابِ پنجره 🖌چمن خواه هر وقت به داخل کوچه می‌پیچیدم و چشمم به درِ سبزِ رنگ و رو رفته‌ای که سال ها، رنگ نخورده بود، می‌افتاد . با خودم می‌گفتم توی یک فرصتِ مناسب با یک جعبه شیرینی به دیدن خانم همسایه بیایم و درباره خاطرات فرزندش با هم صحبت کنیم. 🔗لینک مطلب 📜جامانده 🖊علی‌رضا مکتب‌دار تا روز آخری که حکم تبلیغی ماه محرم را به اصطلاح می زدند، دودل بودم که به تبلیغ بروم یا نه. همیشه کار را به دست تقدیر میسپردم و خودم در گوشه ای، دستهای انتظار را زیر چانه صبر میگذاشتم تا چه پیش آید. اما ظاهرا تقدیر این بار تدبیر را به خود من واگذار کرده بود. 🔗لینک مطلب 📜خاکستری نزدیک به سیاه 🖌فاطمه کدخدایی خسته ام . مثل هرشب در ساعت های پایانی . اتفاق امروز هول یک محور مدور در مغزم چرخ می خورد . دستکش های خیس را کنار ظرف های تازه شسته شده میگذارم . یک لیوان چای با هل و گل محمدی برایم بهترین حسن ختام است . دسته لیوان را میگیرم و آن را تا جلوی بینی ام بالا می آورم تا عطر چای را بیشتر حس کنم . اما بوی گند پلاستیک فاسد شده حالم را خراب میکند . فردا دستکش میخرم . 🔗لینک مطلب 📜آتشی که خاموش نشد... 🖌بهروز دلاور همه چیز از یک خمپاره شروع شد. بدون اطلاع قبلی بر سر یک نفربر فرود آمد. چشمان حاج حسین به سوی رزمنده ای خیره شد که تقلا می کرد از نفربر خارج شود. حاجی مات و مبهوت بغض را در گلویش خورد. نفسش بند آمد. یکهو دوان دوان به سمت نفربر حرکت کرد و به دوستانش گفت بچه ها آتش را خاموش کنید. 🔗لینک مطلب 📜بمب 🖌زهرا ملکوتی آفتاب درآمده است. سماور قل قل می‌کند. پسرم نان تازه خریده. دخترم با موهای خرگوشی مربای هویج را در سفره می گذارد. به ناهار فکر میکنم. چه بپزم؟ گوشت نداریم. یادم باشد بخرم. امروز سبزی بخرم و پاک کنم تا با ناهار بخوریم. یادم باشد لباسها را هم بشورم. اشکنه بخوریم؟ یادم باشد پسر را دکتر ببرم. دو روزه پا درد دارد. 🔗لینک مطلب 📜بیداری قبل از خواب ابدی 🖌آمنه عسکری منفرد پرونده‌ام باز شد... فهرست کارهای خوب و بد خودم را می‌دیدم؛ خرید نان تازه برای خانم پیر همسایه، درست کردن یک لیوان شربت خانگیِ خنک برای همسر، هدیه‌ی چند شاخه گل نرگس به یک دوست قدیمی، پخت کیکی که بچه‌ها دوست دارند. چقدر لذت‌بخش بود وقتی با لذت، تمامِ کیک شکلاتی خامه‌ای را که برای عصرانه برایشان پخته بودم، می‌خوردند... خدای من! همه‌ی کارهای ریز و درشت که حتی انجام بعضی از آنها را فراموش کرده‌بودم اینجا لیست شده بود. اما ناگهان ... 🔗لینک مطلب @hamnevisan @HOWZAVIAN
🔻بی‌خبر از راه نجات در طوفان سرگردانی‌ها، ریسمان‌های زیادی به سمت ما می‌آیند، طناب‌هایی بدون پشتوانه رشته‌هایی رها روی آب که چون طولانی‌اند گمان می‌کنیم به کشتی نجات پیوند دارند بی خبر از تنها راه نجات! این حال ماست در دوران غیبت حضرت ولیّ امر عجل الله فرجه و چه ضروری است گردن نهادن به فرمان صاحب کشتی نجات، تا ریسمان هدایت را بیابیم و به سوی آن حضرت حرکت کنیم و جستجو کنیم «راویان حدیث اهل بیت» را که اَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوُا فیها اِلی رُواةِ حَدیثِنا... ای کاش عالم ربانی که سخنش مستند به کلام اهل بیت علیهم السلام است به جایگاه واقعی خود در جامعه بازگردد و مسیر بندگی را با حدیث، برایمان روشن نماید. 🖌صفحه حجت الاسلام علی احسانی @HOWZAVIAN
📌 چرا دولت اینقدر برای اربعین هزینه می‌کند؟! ✳️یکی از سؤالات پرتکرار این روزها، درباره «هزینه‌های جمهوری اسلامی ایران برای پیاده‌روی اربعین» است. چرا در شرایط اقتصادی فعلی به جای رفع مشکلات مردم، چنین هزینه‌هایی انجام می‌شود؟ اگر منصفانه به این قضیه نگاه کنیم: ۱. هزینه‌های دولت برای اربعین مربوط به داخل ایران است و بخش زیادی از آن، صرف احداث یا تقویت زیرساخت‌ها می‌شود. دولت وظیفه دارد زیرساخت‌های کشور را بهینه کند و چه فرصتی بهتر از اربعین که به این مناسبت، استان‌های محروم غرب کشور، از راه، امکانات حمل و نقل و رفاهی مناسب برخوردار شوند. در شرایط عادی این استان‌ها کمتر مورد توجهند، بنابراین سفر اربعین، فرصت خدمت دولت به این استان‌ها را فراهم می‌کند و نه تنها هزینه نیست که نوعی سرمایه‌گذاری است. ۲. وزارت گردشگری وظیفه دارد مردم را به سفر به نقاط مختلف کشور تشویق کند تا کسب و کار مردم از راه توسعه گردشگری، رونق بگیرد. حتی برای این هدف، هزینه‌های سنگینی همچون احداث دریاچه‌های مصنوعی صورت می‌گیرد. اما در سفر اربعین دولت با کمترین هزینه، این هدف را محقق می‌کند. ۳. بخش زیادی از هزینه‌های سفر اربعین، مردمی است و دولت حتی در ایجاد زیرساخت‌ها هم کمتر از مردم و کمک‌های مردمی مشارکت دارد. مردم با عشق و علاقه در این راه هزینه می‌کنند. ۴. هزینه‌های کم دولت در سفر اربعین برای همه است و فقط برای مسافران اربعین نیست. بسیاری از مردم از این مسیرها استفاده می‌کنند و از امکانات بین راهی بهره می‌برند، بدون اینکه بخواهند به سفر اربعین بروند. ۵. وقتی دولت برای یک برنامه هزینه می‌کند، طبیعی است که عده‌ای از این هزینه استفاده کنند و عده‌ای استفاده نکنند. اما راه برای استفاده همگانی از امکانات اربعین باز است و به بخش خاصی از جامعه اختصاص ندارد. همانطور که وقتی دولت سینما یا سالن تئاتر می‌سازد، برای همه می‌سازد ولی ممکن است عده‌ای از آن استفاده نکنند. عدم استفاده عده‌ای از این امکان، دلیل نمی‌شود چنین فرصتی برای بقیه فراهم نشود. ۶. هزینه دولت برای سفرهای مشابه که جنبه تفریحی دارد و هیچ نقشی در فرهنگ‌سازی و هویت‌سازی شهروندان ندارد، به مراتب بیشتر از سفر اربعین است. برای نمونه، کافی است تسهیلات سفرهای تفریحی به کشورهای دیگر و ارزهای مسافرتی که به این سفرها داده می‌شود را با تسهیلات سفر اربعین مقایسه کنیم. موضوع، روشن‌تر از آن است که پنهان بماند. ۷. کشورهای دنیا به دنبال رشد و تقویت بنیان‌‌های اعتقادی، اخلاقی و فرهنگی خود هستند و این را از وظایف حکومت خود می‌دانند. ایران هم به عنوان یک کشور مسلمان شیعی، همین رویه عاقلانه را پیش گرفته و با فراهم کردن سفر اربعین، به تقویت فرهنگ دینی خود می‌پردازد. چه فرصتی بهتر و والاتر از زیارت امام حسین علیه‌السلام و پیاده‌روی اربعین که مدرسه خودسازی و مایه‌ی شادابی، نشاط و سلامتی جسم و جان است و باعث انسجام ملی و اتحاد بین‌المللی می‌شود. 🖌 انتشار این یادداشت به همت گروه‌‌ تبلیغی‌ آفاق در قدس‌آنلاین @HOWZAVIAN
.✔️منطق تصمیم‌ ✍️ سیدصابر رضایی، عضو کانون نویسندگان حوزوی این روزها مطالب فراوانی درباره‌ی شجاعت و فداکاری مثال‌زدنی و حیرت‌آورِ جوانی نقل می‌شود که آن تکفیری خون‌ریز را هنگام حمله به زائران حرم حضرت شاهچراغ، با یک ضربه‌ خلع سلاح کرد. اینجا پرسشی مهم قابل طرح است: جوان شیرازی قصه‌ی ما در آن لحظه چگونه آن‌قدر راحت تصمیم گرفت با دست خالی به دامان آتش برود؟ چرا ذهن محاسبه‌گر، در آن لحظه در پی سنجش سود و زیان ظاهری و مادی برنیامد؟ جواب درست‌تر این است که در آن لحظه، تصمیم او، تجلی و حاصل یک عمر عمل او بود. امام خمینی(ره) در کتاب سرالصلوة از خواجه عبدالله انصاری نقل می‌کند که همه از عاقبت خود می‌ترسند و من از گذشته خود؛ چون عاقبت هر کس را گذشته او رقم می‌زند. «إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا».(155 آل عمران) برای شهیدشدن باید شهیدانه زیست. @HOWZAVIAN
. 💠 اربعین مهدوی ✍️هادی حمیدی، عضو تحریریه نویسندگان حوزوی من الغریب الی الحبیب... با "لبیک یا حسین" باید برخاست جوشید و رفت. گرچه در هیأت و حسینیه و محراب هم می‌توان سلامش داد ولی نه، این رسم عاشقی نیست باید آن سرزمین حماسه را نفس کشید و به وصالش رسید به آغوشش گرفت تنگ تنگ... موکب به موکب پنجه در رنج‌های ریز و درشت سفر، منزل به منزل باید رفت چای و قهوه تلخ عراقی را نوشید، لقمه‌های محبت میزبان را تناول کرد و نمک‌گیرش شد و به مقصد و مقصود مشرف شد. چه زیباست ساعت وصال با حقیقت عشق و عشق تمام.دیدگان بارانی می‌شود و مروارید اشک بر گونه‌ها می‌غلتد از بین الحرمین ندایی می‌آید؛ هلا بیکم یا زواری هلا بیکم خوش آمدید ای زائران عزیزم! کربلا به شدن است نه به رفتن. کربلایی که شدی تازه ضربان قلبت در نینوا به ساعت ظهور تنظیم می‌شود! باید به سمت قبله شش گوشه عشاق نماز وصل گذارد و قد قامت نصرت با حسین زمان‌عج را بست. این زیارت عارفانه با دو بال عقل و عشق آغازِ مسئولیت بزرگی‌است و قبول آن امانت الهی که آسمان را یارای حمل آن نبود! با قدم‌های جابر در اربعین باید پا‌به‌پای قدم‌های پسر مهزیار، از "لبیک یا حسین" به "لبیک یا مهدی" رسید... اللهم ارنا الطّلعه الرشیده والغره الحمیده @HOWZAVIAN
. 🔆 تبیین در تبیین 🔹زمانی که در حال فعالیت هستیم کمتر پیش می آید که در درستی فعالیت خود یا حداقل بخش هایی از آن تردید کنیم. رصد لحظه ای فعالیت هایمان به ما کمک می کند خلأها و ضعف ها را بشناسیم و اگر گفتگو با دیگران به این رصد اضافه شود، تقویت کار دهها برابر می شود. 🔸جهاد تبیین، مدتی ست عرصه حضور و فعالیت است. شاید مسیر پیروزی در جنگ شناختی دشمن همین جهاد تبیین باشد. اما مسیر دشوار است و دارای پیچیدگی. پیچیدگی های از جنس نظر و عمل. این پیچیدگی ها با گفتگو هموار می شود. اساسا گفتگو اتفاق مبارکی ست که هم افزایی، یک آورده ی آن و تقویت کار، ثمره دیگرش است. 🔹وقتی شیخ فرهاد فتحی با محمد لسانی گفتگو‌ می کند، احساس می کنی دشمن ازین گفتگو و هم افزایی هراسان خواهد شد. وقتی حاج عظیم ابراهیم پور تجربه قرارگاه جهاد تبیین خود را برای ما تعریف می کند احساس می کنی کار دشمن تمام است. در همین حین، حاج اقا رنجبر از چگونگی نگاه راهبردی می گوید و حاج آقا صلح میرزایی از پیچ و خم های جهاد تبیین. بیان تجربه رسانه ای و حضور تبیینی صدرایی عارف در دویست مدرسه را به همه این رد و بدل تجربه ها، اضافه کنید. نکات ارزنده حاج آقا فلاح شیروانی که دیگر هیچ. در کنار همه این ها، ده دوازده ساعت بحث در باب آسیب شناسی وضعیت جهاد تبیین و باید ها و نباید های آن از مناظر مختلف، یعنی اصطلاحا یک دوپینگ تمام عیار برای ادامه کار. 🖌 صفحه حجت الاسلام احمد اولیایی @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 📹 🔰 دومین سوگواره ادبی هنری«هداة الطریق» برگزار می‌شود 🔸 در آستانه اربعین حسینی، دومین سوگواره ادبی هنری«هداة الطریق» در چهار محور «شعر و ادبیات»، «نوا و نما»، «هنرهای دیجیتالی» و «هنرهای تجسمی»، به‌همت معاونت فرهنگي تبليغي حوزه علميه خراسان، ویژه عموم برگزار می‌شود. 📌 موضوعات سوگواره: ▫️ اربعین و نقش روحانیت در تبلیغ ▫️اربعین و نقش روحانیت در روشنگری و پاسخ به شبهات فرق نو ظهور ▫️اربعین و نقش روحانیت در خدمات‌رسانی به زائران حسینی 📆 آخرین مهلت ارسال آثار: ۷ مهرماه ۱۴۰۲ 📌 علاقه مندان جهت شرکت در سوگواره «هداة الطریق» آثار خود را، همراه با مشخصات(نام، نام‌خانوادگی و شماره تماس) به شناسه کاربری @rooydad_farhang در پیام‌رسان ایتا ارسال نمایند. 🎁 جوایز: ▫️ ۱۸ نفر برگزیده: ۵۰۰/۰۰۰ ▫️ نفرات برتر هر بخش: ۱/۵۰۰/۰۰۰ 📌 گفتنی است؛ آثار منتخب در کانال معاونت فرهنگی تبلیغی حوزه علمیه خراسان «فتح» منتشر خواهد شد. ▪️اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه▪️ https://eitaa.com/joinchat/3648323715C970376fb41
▪️چشم انتظار چشم‌های منتظران بی‌حد و مرز به مرزها خیره است و دل‌های عاشقانی که منتظر مِهرِ مُهرهایی است که ویزا صادر می‌کند و قدم‌هایی که تاول را انتظار می‌کِشد و دفترهایی که به انتظار نشسته‌اند تا قصه‌ها و غصه‌ها را به تصویر بکشند و قلم‌هایی که قدم می‌خواهد تا شروع به نوشتن کند. ✍️ علی کردانی @HOWZAVIAN
🔳 به بهانه ایام ارتحال مرجع عالیقدر شیعه، آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی(رضوان الله تعالی علیه)/(۷ شهریور ۶۹ ش) ⁉️ نوع ارتباط و شباهت های آیت الله مرعشی (ره) با مرجع شهید علامه شیخ فضل الله نوری(ره) 🔰 ✍️ پدر و عموی آیت الله مرعشی، (مرحومین، آقا سید محمود و آقا سید اسماعیل)، از شاگردان علامه شیخ فضل الله (ره) بودند. اهتمام در حفظ و نگهداری کتب ارزشمند نیز از وجوه اشتراک وی با شیخ بود. 💠 آیت الله مرعشی تفاوتهایی با معمول و متعارف مراجع [هم عصر] داشتند، یکی همین مسئله اُنس با کتاب و کتاب شناسی و نسخه شناسی است؛ این را ما کمتر [در این عصر] دیده‌ایم، البتّه بزرگانی از مراجع و علمای بزرگ بوده‌اند که کتابخانه‌های قدیمی و خوبی در نجف و قم [و تهران] داشتند. [در عصر قاجار، اُنس با کتاب و شناختن نسخه‌های خطّی و تلاش در جهت تصحیح و چاپ آثار بزرگان شیعه در وجود شیخ فضل الله نوری(ره)، تبلور داشت و ایشان دارای کتابخانه و مرکز اسناد بزرگ و کم نظیری بود که متأسفانه پس از شهادت ایشان، با هدایت انگلیس به یغما رفت]، [در عصر حاضر] انس با کتاب و شناختن نسخه‌های خطّی و شناختن مؤلّفین از جمله خصوصیّات مرحوم آیت الله مرعشی نجفی بود که ایشان این هنر بزرگ را نیز در کنار سایر مفاخری که در وجود ایشان بود، داشتند. [قابل ذکر است که] توجّه و عنایت امام [خمینی ره بود که]، کتابخانه ایشان را نجات داد. تلخیصی از سخنان امام خامنه ای(حفظه الله ۷۳/۶/۲۰) 🌹نثار روح عالمان واقعی دین «رحم الله من یقرأ الفاتحة مع الصلوات» ✔️ شهید رابع @HOWZAVIAN
🟢 نوشتن و خلاقیت ✍️ حجت الاسلام احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم نوشتن از عوامل فعال‌سازی ذهن و مغز است. به هنگام نوشتنِ افکار و اندیشه‌های خود، ملاحظه می‌کنید که ذهن و مغز شما همه‌ی توان خود را به کار می‌گیرد که مطالب جدیدتر، افکار نوتر و اندیشه‌های کامل‌تری را تراوش و تولید کند. @HOWZAVIAN
✅نسل روایتگر حدودا ده ساله بود. دخترکی سبزچهره با پوششی مناسب، در بیرونی موکب محقری قبل از شهر خرم آباد. موکب را پدرش برپا کرده بود. مادر و خاله ها مشغول پذیرایی از زائران با عدسی و آش دوغ که عطر سبزیهای معطر وحشی اش هوش از سر میبرد. بیرون موکب، روی منقل هم بساط چای و قهوه به راه بود. مردمانی خون گرم، بی ادعا که دلی به وسعت دریا داشتند. و دخترک، با دوربین گوشی همراهش، همه این صحنه های زیبا را در قاب تصویرها حک میکرد و به آلبوم خوبیهایی که از زندگی در ذهن و قلب خود داشت، می افزود تا روایتگر نسل خود به نسلهای آینده باشد و این شعله محبت همواره سوزان بماند. ۴شهریور ۱۴۰۲ @HOWZAVIAN
📌 یک خبر: حوزه علمیه خواب است؛ با فتنه‌ی دوم مهسا، کمی بیدار می‌شود و قرار است دنبال نویسنده‌ی محتوای فاخر درباره حجاب بگردد. 🔍 پ.ن: ای کاش در این یک سال، مبلغان و نخبگان خود را فقه حجاب و رسانه می‌آموخت و البته مهارت نوشتن رسانه‌ای! @HOWZAVIAN
💢 جسارت دانستن! ✍️ حسن مرادپور «ندانستن» برای بعضی از ما، به عادت تبدیل شده است. اگر دوست ما در موقعیت سختی قرار گرفته،‌ خود را به ندانستن می‌زنیم؛ یا اگر مبتلا به یک بیماری شدیم به دنبال دانستنِ علت و مداوای آن نیستیم؛ یا اینکه اگر همسایه‌مان در مسائل مالی آسیب دیده، دانستن آن را بر خود حرام می‌کنیم؛‌ یا اگر در محل کار می‌توانیم با جستجوی بیشتر آن را بهتر حل کنیم، دریغ می‌کنیم؛ و این نمونه‌ها می‌تواند تا بی‌نهایت ادامه پیدا کند. می‌گوییم هرچه کمتر بدانیم، ضررش کمتر است. اما چرا؟ به این دلیل که دانایی، مسئولیتی بر دوش ما می‌گذارد. وگرنه ندانستن‌ ما، نتیجه جمله دوم را در پی دارد. حالا خواندن کتاب «روایت تفکر، فرهنگ و تمدن» ندانستن‌های ما در پیشگاه تاریخ را یادآور می‌شود؛ فصل دوره صفویه را که می‌خواندم به این فکر می‌کردم که چه بر سر این مملکت ۲۵۰۰ ساله آمده و اکثریت از آن خبر ندارند و این ندانستن هم به کسی برنمی‌خورد. حتی کسی ‌نمی‌داند که بعد از پادشاهی چند سلطان صفویه، حکومت تشیع در زمان سلطان طهماسب اول به ثبات رسید. محقق کرکی‌ها، علامه مجلسی‌ها و دیگر علمای شیعه در این زمان بود که بُروز علمی پیدا کردند. حتی به خود اجازه نمی‌دهیم تا بدانیم که شاه عباس صفوی اول در زمان خود مقتدرترین حکومت شیعه را داشته است. این ندانستن‌ها به قدری گسترده است که برای همچون منی که فقط سه دهه از عمرش گذشته، بیشتر خود را نمایان می‌کند. حتی اگر عُمری به درازای یک قرن از خالق آسمان‌ها و زمین بگیریم، باز ندانستن‌های ما فراوان است. به فرمان «سیروا فی الارض» که خوب بنگریم، پی به این می‌بریم که خداوند این خصلتِ ندانستن را در وجود انسان‌‌ها به درستی می‌د‌اند. اگر بیشتر بپرسیم و بدانیم، مسئولیت‌مان هم بیشتر می‌شود؛ این حتمی است. اگر از تاریخ بدانیم در تاریخ می‌مانیم و آینده را رقم خواهیم زد. @HOWZAVIAN
✍️ محمد مهدی پیری در مسجد کوفه مسئله‌ای برایم پیش آمد... فقط در مسیر امام حرکت کردن صراط مستقیم است. معرفت و شناخت مردم آن زمان نسبت به امام کم بود! الان هم دست کمی از آن زمان ندارد. کسانی که حسین را رها کردند، سجاد را هم رها کردند! الان هم مهدی را! آیا می‌خواهیم مهدی را هم مثل معصومین قبلی یاری نکنیم؟ شش شهریور ۱۴۰۲ کوفه @HOWZAVIAN
اگر با «پا» نشد، با «جان» بار سفر بربند! دل «عاشق» که جا نمی‌ماند... ✍️محمدجواد محمودی @HOWZAVIAN
🔸پایی که نبود، دستی که بود ✍ علی کردانی یکی بود یکی نبود؛ دست بود، پا نبود. این روایت جوانِ بی‌پایی بود که در مرز عراق با دستانش به زائران ایرانی آب می‌داد. دوست داشتم عکس بهتری از او بگیرم؛ اما شرم و حیا اجازه‌ام نداد. به‌راستی؛ این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست؟🥀 📌در پایش داشت. @HOWZAVIAN
. ✍️ نجمه صالحی امروز کاروان کوچک ما به شهر سامرا رسید، سامرا دگرگون‌شده‌ی: سُرِّ مَن رَأیٰ است به معنای: شاد شود هر که آن را بدید، ما به خانه‌‌ی پدری آمده‌ایم، تا حال دلمان بهتر شود! به قول دوستی باغ دلگشاست منزل پدری! از هرکس که شنیدیم گفت: اینجا حال عجیبی دارد و احساس فرح و راحتی داریم. تنها آرامگاه معصومین علیهم‌السلام که منزل خودشان بوده! اینجا دعای فرج را باید با سوز بیشتری خواند! 🍃الهی عَظُمَ الْبَلَاءُ وَ بَرِحَ الْخَفَاءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجَاءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مَنَعَتِ السَّمَاءُ وَ إِلَیْکَ یَا رَبِّ الْمُشْتَکَی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخَاءِ.‌..🍃 @HOWZAVIAN
⁉️ چرا کسی برای عقل هزینه نمی‌کند ✍️ محمد صدرا مازنی ساعت حدود ۵ و نیم بعداز ظهر است و در کلینیک داندان‌پزشکی منتظرم نوبتم هستم. صندلی‌های سالن انتظار هم جایی برای نشستن ندارد. روی پا منتظر می‌مانم. دختر خانمی چادری روبرویم سبز می‌شود. کتابی در دست دارد و کیفی بر دوش. کیف با کتاب پر شده است. _کتاب بدهم؟ _چه کتابی؟ کتاب «بازی با کاغذ» که زیر عنوان کتاب به زبان انگلیسی نوشته شده origami را در دست دارد، همان را پیشنهاد می‌دهد! می‌گوید: برای بچه‌ها مناسب است. می‌پرسم: دیگر چه کتاب‌هایی دارد؟ یکی یکی کتاب‌ها را از کیفش بیرون می‌آورد. غرور و تعصب، چهار اثر از فلورانس اسکاول شین، کتابی رحلی درباره فضا و سیارات که با جلد سخت چاپ شده است. می‌گوید شازده کوچولو هم دارد. معلوم است که ذائقه‌ها را می‌شناسد. این کتاب‌ها تقریبا در همه کتاب‌فروشی‌ها دیده می‌شوند. مردم ما اغلب تمایلی به مطالعه ندارند. در عین حال اهل مطالعه هم فقط همین کتابها را نمی‌خوانند. من در کتاب‌های پیشنهادی این دختر اثری از نوشته‌های دفاع مقدس یا دیگر آثاری که نیاز واقعی جامعه جوان امروز است ندیدم. شاید دلیلش این باشد که بازار فروش این‌جور رمان یا کتب‌ خودیاری پررونق تر است. برای مدبریت ذائقه‌ها نیز باید فکری کرد. همان پیشنهاد اول(کتاب بازی با کاغذ), را برای دخترم که اخیرا دوره تربیت مربی نقاشی کودکان را گذرانده انتخاب می‌کنم. به قیمت ۱۰۰ هزار تومان. روی صفحه شناسنامۀ کتاب ۲۰۰ هزار تومان نوشته شده است. روی قیمت هم ضربدر چاپ شده‌ای دارد. یعنی از همان اول معلوم بود که قیمت روی جلد کاذب است. همان لحظۀ آغاز مواجه‌ام با دختر کتاب‌فروش، درحال مطالعه کتابی الکترونیکی با عنوان «نگاه انتقادی به دانشگاه هاروارد» نوشته هری لوئیس بودم. از اپلیکیشن فیدیبو. کتابی به‌مراتب مهم‌تر و بروزتر و قیمتی‌تر که برایش تنها ۱۱ هزار و پانصد تومان هزینه کردم! حدود ۵ دقیقه بعد، در حالی که مشغول تورق کتاب جدید بودم، چشمم به خانم کتاب‌فروش افتاد که به سمت آسانسور می‌رود. پرسیدم؛ چه تعداد کتاب فروخته؟ گفت: همان یک کتابی که شما خریدی. بعد بلافاصله گفت: مردم برای کتاب هزینه نمی‌کنند. منشی صدایم‌ می‌کند. به دکتر از درد دندانم می‌گویم. بعد از معاینه و دیدن عکس می‌گوید: دندان عقل است. می‌گویم ترمیم‌اش کند. می‌گوید: دندان عقل را باید کشید. برای دندان عقل هزینه نمی‌کنند! گفتم این مشکل عقل است که کسی برایش حاضر نیست هزینه کند‌ یا مشکل از ماست که برای عقل هزینه نمی کنیم؟! @HOWZAVIAN