▫️اقبال لاهوری و ختم پیامبری
✍ دکتر علی واعظی
خاتمیت دین اسلام به عنوان یکی از آموزههای اسلامی مورد کنکاش برخی روشنفکران مسلمان از جمله اقبال لاهوری قرار گرفته است.
اقبال لاهوری در تفسیر خاتمیت نکاتی چند را بیان می کند
۱ . زندگی غریزی
خداوند برای ادامه حیات موجودات زنده عنصر غریزه را در زندگی آنان قرار داد تا برای پاسخ به نیازهای خود به صورت غریزی حرکت کنند و انسان هم از این قاعده مستثنی نیست.
۲ . تجارب عرفانی
غریزه خاص برای هدایت انسان در قالب تجارب عرفانی است، در واقع برای پاسخگویی به نیاز انسان به تکامل، پیامبر به وسیله تجارب عرفانی مطالب وحی را دریافت و برای بشر بیان فرمود.
۳ . خرد استقرایی
فصل ممیز جهان جدید با جهان قدیم برخورداری بشر از خرد استقرایی می باشد که بشر از کودکی وارد مرحله بلوغ می شود و دیگر به وحی تجربی نیازمند نیست.
۴ . اجتهاد
بشر در عصر جدید با توجه به خرد استقرایی توان حرکت و بروز شدن را داراست و این راز جهانی بودن و جاودانگی اسلام است
اینکه اسلام باید وارد همه فرهنگها در گستره زمین شود و برای همه زمانها پاسخگوی همه نیازهای بشر باشد با توجه به برخوردای از خرد استقرایی و نیروی اجتهاد است که اقبال با عنوان «اصل حرکت در ساختمان اسلام» از آن یاد میکند.
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#با_مخاطبان
✔️ روحانیتِ نشسته، روحانیتِ راهبر
من یه طلبه سال دوم خارج فقه هستم. و به خاطر علایق شخصی و استعدادی که دارم عمده فعالیتهای تبلیغیام در کار های مدیریتی متمرکز شده است.
اولین باری که با کاروان به اربعین رفتم، کاروانی بود که راس و مدیر اصلی کاروان یک روحانیِ خیلی مدیر بود. در طول سفر خیلی به ارتباط حاج آقا با مردم دقت کردم. به وضوح برایم روشن بود که ارتباط مردم با ایشان ارتباط امام و مامومی است. به عبارت دیگر در این برنامه چند روزه آن روحانی در جایگاه امامت و هدایت بود و مردم در جایگاه تبعیت و پیروی. حس مردم هم کاملا رضایت بود. هیچکس به این قالب ولایی انتقادی نداشت. کانه بر اساس فطرت دینی اقدامی انجام داده باشیم.
آن کاروان گذشت و بنده همواره آن خاطره را در ذهن داشتم تا این که چرخ روزگار چنان چرخید که بنده را در همان شرایط قرار داد.
با توجه به پیش فرضی که داشتم با تمام وجود سعی کردم چیزی که خوب دیده بودم را خوب اجرا کنم. هر چند بین شخصیت من که یک طلبه جوان هستم با آن روحانی جا افتاده و سرد و گرم چشیده که این روزها امام جمعه یکی از مراکز استانها است تفاوت از فرش است تا عرش؛ ولی عنایت الهی این بنده را بی نصیب نگذاشت و برای دومین سال کاروان مسجد محله به خوبی برگزار شد.
در این دو سال سعی کردم رئیس نباشم امام باشم. در جلو کاروان راه میرفتم ولی دلم با نفرات آخر بود. آن که کند میرود و خسته است. آن که پایش تاول زده، آن که سرما خورده و....
سعی میکردم برای هر یک از نفرات حرفی را بزنم و کاری را انجام دهم که باعث رشدش شود. گاهی اوقات در اوج خستگی پای صحبت جوانها نشستم و در پاسی از روز پای صحبت بزرگترها.
بحث سیاسی و عقیدتی و احکام و... که جای خود داشت.
حسی که از مردم به من منتقل میشه حس رضایته. گویا مردم از ما چنین توقعی داشتند که کف میدان باشیم و امامت کنیم. نه الزما به خاطر شخص خودم بلکه به خاطر عنوانی که بر گُردهام گذاشته شده است.
هر چند امامت واژه ای مشکک هست که در صدر آن انبیاء و ائمه اطهار قرار دارند و در مراتب بعد از آن اولیاء الهی قرار دارند ولی با تمام وجود امامت را احساس کردم.
خوشحالم از این حسی که دارم و من هم حس میکنم بر اساس فطرت دینی عمل کردهام.
اما غرض از نوشتن این متن چیز دیگری است.
در طول مسیر پیاده روی اربعین میزهای متعددی مربوط به پاسخگویی به سوالات شرعی مشاهده کردم که وظیفه خودم میدانستم که از ایشان تشکر و قدردانی داشته باشم لکن از دیدن صندلیهای خالی پرسش کنندگان کمی ناراحت شدم. البته ندیدن من نمیتواند ملاک بهرهوری این اقدام تبلیغی باشد ولی احساسم این بود که بین من طلبه با آن طلبهها خیلی تفاوت است. شاید امروز نیاز جامعه ایمانی ما فراتر از پاسخگویی به سوالات شرعی باشد. شاید اگر مردم یک پیکر بودند و یک زبان رسا داشتند از ما میخواستند که امامت کنیم. نکند روزی برسد که مردم ما طلبهها را در پیشگاه خداوند محکوم کنند که ما پای کار پیروی و تبعیت بودیم ولی طلاب نشستند و قیام کردند و امامت نکردند.
#حوزه_علمیه
#تبلیغ #روحانیت
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#روایتگر_اربعین
✍ وحید کوچکزاده
اینجا عاشقانه ترین مسیر تاریخ است، طریق عشق است و دلدادگی.
اگر چشم دل بگشایی؛ طواف عاشقانه ملائکه بر گرد زائران حضرت عشق را میبینی.
اربعین میعادگاه عاشقانه فرزند انسان است، خوب که بنگری روایت درد و غربت و مصیبت را می شنوی، قصه پر غصه اندوه و درد کاروانی بازگشته از شام بلا...
خوب گوش کن... هنوز نخل ها در ماتم سرهای بر نیزه رفته، روضه غریبی سر می دهند و آب فرات در هر جزر و مد، سر بر ساحل داغدار نینوا می کوبد...
آسمان کربلا هنوز به خون نشسته و ستاره هایش از فراق هفتاد و دو ماه تابان عشق، بی فروغ گشته اند...
پیامبر کربلا آمده است تا از خیمه های گُر گرفته سخن بگوید؛ از عطش و آتش، از تازیانه های نشسته بر تن های خسته و رنجور کودکان، از خرابه ها و ویرانه ها، از ستاره های چاک چاک افتاده بر دل خاک....
هنوز رد پای زینب(س) در سعی صفا و مروه از خیمه گاه تا قتلگاه، بر خاک طوفان زده کربلا باقی است...
هنوز طنین فریاد "هل من ناصر ینصرنی" امام عشق انسان های آزاده را به یاری می خواند....
هنوز هم ابرهای آسمان کربلا در ماتم تشنگی و عطش کودکان اشک می ریزند و بیابان داغ و سوزان کربلا از داغ فراق رقیه بر سر می کوبد.
گام که برمیداری کربلایی تازه در وجودت به جریان می افتد و مرثیه دشت خون در گوش ات زمزمه می شود.
همراه کاروان غمزده عاشورائیان می شوی که از شام پربلا به سوی کربلا راه می پیماید و تو با پای دل همراه قافله شکسته بال و خونین جگر آل الله راه می پیمایی.. عالم و آدم به سوی جذبه ماورایی کربلا کشیده شده اند و دلها آماده لبیک به فریاد"هل من ناصر ینصرنی"امام عشق گشته اند.
اربعین ظهور پیدا کرد تا مرثیه سرای ذبح اسماعیل های بیبدیل تاریخ باشد و تو این اندوهها را از داغ به جا مانده در میان نخلستانهای مسیر کربلا حس می کنی و نی های حاشیه فرات راوی نغمه های جانسوز "العطش" کودکان آل الله گشته اند.
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
غربزدگی-در خدمت و خیانت روشنفکران.pdf
حجم:
20.3M
#معرفی_کتاب 👆نسخه #PDF
🔰 ۲ کتاب کمیاب و افشاگرانه (در قالب یک پی دی اف)
📙 ۱- کتاب غرب زدگی
📕 ۲- کتاب(دوجلدی) در خدمت و خیانت روشنفکران(جلد اول از ص ۱۹۷ و جلد دوم از ص ۴۱۸ پیدی اف)
🖋📖 اثر: نویسنده مردمی و متعهد، مرحوم سید #جلال_آل_احمد
✍ در شناخت #غرب_زدگی و ماهیت روشنفکران مدهوش و دلباخته و وابسته به غرب
✔️ صفحهی شهید رابع
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
#روایتگر_اربعین
💢هنر و همبرگر
▪️تقریبا تمام سفر یک دوربین گردنم بود و هرجا میرسیدیم عکس و فیلم میگرفتم.
▪️عراقیها علاقه زیادی به عکس داشتند و به من با اشاره میگفتند: «الصوره» یعنی از ما عکس بگیر.
▪️منم میگرفتم و آنها هم برای جبران بدون نوبت خوردنیهای خوشمزه به من میدادند.
▪️تا اینکه رسیدیم به یک موکب که داشت همبرگر میداد و یک صف طولانی جلویش بود، همانجا گوشت را چرخ میکردند، نان میپختند و نهایتا یک همبرگر داغ و تازه تحویل میدادند
▪️به همراهانم گفتم:«وایسید تا الان براتون همبرگر میارم» دوربین را روشن کردم و رفتم داخل و کلی فیلم و عکس گرفتم
▪️حالا منتظر بودم تا در ازای این همه هنرنمایی مزدم را دریافت کنم که یکی از آنها گفت:«الصف» یعنی اگر همبرگر میخواهی برو داخل صف.
✍️ سلمان ایرانمنش
#اربعین
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN
🔺نابلدی مهارتهای زندگی مشترک
✍️ استاد علی اکبر مظاهری
از دانهدرشتترین ناکامیها، نابسامانیها، و ویرانیهای زندگی خانوادگی، «نابلدی» است؛ نابلدی مهارتهای زندگی مشترک.
جوانان ما، در جامعهٔ اکنونیمان، قبل از ازدواج و پس از آن، مهارتهای فراوانی میآموزند؛ درسخواندن، زبانهای خارجی، رانندگی اتومبیل، فنون کامپیوتر، نقاشی، خیاطی، و پنجاه و پنج مهارت دیگر. این پدیدهٔ مبارکی است. اما آنچه کمتر میآموزند یا هیچ نمیآموزند، مهارتهای زندگی مشترک است؛ همسرداری، فرزندپروری، معاشرت با خانوادهٔ همسر، رفتارهای عاطفی و جنسی با همسر، آشپزی، استقلال زندگی، دخالتندادن دیگران در زندگی شخصی، و هفتاد و هفت مهارت دیگر.
ما اکنون، در مشاورههایمان، شاهد نابلدی یا کمبلدی همسرانیم. و ایبسا که یک نابلدی، خیمهٔ یک زندگی را فرومیخواباند، همانگونه که گاهی یک میکروب، یک بیماری، شیشهٔ یک عمر را میشکند و یک آدم نیرومند را به مرگ میافکند.
کمتر ماهی، دوهفتهای، یکهفتهای است که با چنین مواردی مواجه نشویم.
اکنون که سخنمان در ریشههای طلاق است، میگوییم: از ریشههای دانهدرشت طلاق، نابلدی مهارتهای زندگی است.
✔️ متن کامل در این صفحه
#مشاوره
#خانواده
#نویسندگان_حوزوی
@HOWZAVIAN