eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
529 ویدیو
184 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ به بهانه جام‌جهانی ✍️ احمد اولیایی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی 🔸ورزش شویی (Sportswashing) یک اصطلاح سیاسی_ورزشی ست. این اصطلاح که معنای نفی دارد به معنای سوء استفاده از ورزش برای کسب شهرت، سرپوش گذاشتن بر رسوایی های سیاسی یا فساد و ... از طریق میزبانی یک رویداد ورزشی، کمک مالی به تیمها یا مشارکت ورزشی می باشد. اما شاید بتوان فارغ از جعل این واژه برای این معنای منفی، آن را برای یک هدف مثبت مجددا جعل کرد. ◀️با این فرض، ورزش شویی می تواند استفاده از ورزش برای حل مسأله اجتماعی تلقی شود. 🔹این روزها ایران شاهد دو اتفاق است؛ یکی اغتشاشاتی است که بنظر می رسد وحدت مردم، آرامش ملی و لذت را دچار خدشه کرده و دیگری جام جهانی قطر. 🔶بسیاری از اندیشمندان مانند بریتبرس و هریس (Breitbarth & Harris) معتقدند فوتبال می تواند عاملی در ارتقای ارزشهای اجتماعی و کاهش تنش های اجتماعی باشد. فوتبال همان زبان مشترک است که فهم مشترک نیز به همراه دارد و جام جهانی اکنون به عنوان بزرگترین و مهم ترین رویداد فوتبالی جهان که شاهد صدها فوتبالیست و دست اندرکار و میلیون ها هوادار است این اشتراک زبانی و فهمی را را به اوج رسانده. هوادار که هم فوتبال بدان نیاز دارد و هم جامعه. 🔹از طرف دیگر بازی های ایران با دو دشمن سیاسی خود یعنی آمریکا و انگلیس بسیار حیثیتی و دارای چاشنی هیجان است. هیجانی که اگر مدیریت شود حتی در صورت باخت هم وحدت آفرین است چرا که جنس فوتبال و مقوله هوادار این قابلیت را دارد که ایرانی ها را در یک مسابقه در کنار یکدیگر قرار دهد. ورزش شویی عامدانه اما برعکس یعنی با رویکرد مثبت، درینجا می تواند بهره برداری حداکثری برای حفظ انسجام اجتماعی باشد. 🔸البته من فوتبال را به عنوان ورزش قهرمانی محصول دولت مدرن می دانم اما پیش از خروج از دولت مدرن ، نمیتوان آن را حذف کرد مانند رسانه و فضای مجازی. پس باید حداکثر بهره را برد. @HOWZAVIAN
✍🏻 محمدعلی بهادری سخنی با آنان که با هدف بهبود وضعیت اقتصادی از آشوبگران حمایت می‌کنند فقط در قالب یک مثال نکته ای را یادآور می‌شوم چون مثال ابتدا موضوع را برای ذهن مخاطب ملموس می‌کند. آنهایی که می‌گویید ماشین شاسی داشته باشیم بهتر است یا وانت؟ داروهایمان تامین باشد یا نباشد؟ کالاهایمان ارزان باشد یا نباشد؟ بهبود وضعیت اقتصادی یا تحریم و تورم؟ شخصی را مثال می‌زنیم که هیچکدام از اینها را ندارد ولی خانه بزرگ ویلایی دارد با زن و دختران و اهل خانه اش زندگی می‌کند اگر به او گفته شود همه اینها را برایت تامین میکنیم ولی در مقابل خانه ویلایی ات را چند قسمت میکنیم و زن و دخترانت نیز در اختیارمان آیا او می‌پذیرد؟ دشمن با هزاران مکر و توطئه قصد تجزیه ایران عزیز را دارد و پس از آن به ناموس و جانمان نیز رحم نخواهد کرد... ✍🏻 بیتا سلیمیان به نظرم یه شبهه ای دراذهان هست باید روشنگری بشه .متاسفانه جوانهایی که فکر میکنند حجاب از سال ۱۳۵۷ هجری شمسی واجب شده براشون جا بندازید که از زمان پیغمبر اکرم ص که اسلام اورده شد حجاب برای بانوان واجب شد وربطی به مکان نداره که اینها فکر میکنند وسط نیویورک یا هر بلاد کفر دیگه ای هم بانوی مسلمان اعم از شیعه وسنی باید حجاب رعایت کند قانون خداست .دانا میفهمد ونادان درجهنم افکارش غوطه ور است. ✍🏻 طاهره سادات حسینی سردار دلم! این دخترکان نمی دانند پای در چه معرکه ای گذاشتند، بیا و به آنها بگو‌که این معرکه ، مهلکه ای خوفناک میشود ، تو که با چشم خویش ،اوضاع سوریه را دیده ای ، بیا و بگو‌که اگر این امنیت را دستخوش هوی و هوسشان قرار دهند ، زنان و دختران ایرانی هم مانند دختران سوری چوب حراج به عفتشان می خورد و کنیزی میشوند در بازار برده فروشان و به بهای اندکی زیرِ دستان مردان هوس باز جان میدهند، در این بازار زن ها را برهنه میکنند و یکی به طمع موهای افشان و دیگری به طمع چشمهای خمار و رنگی و وسمه کشیده و آن یکی به طمع قد بلند و اندام کشیده دختران ، انها را با چند دلار می خرند تا دنیا به کامشان شود وهوی و هوسشان فرو نشیند. ✍🏻 مریم جعفری برای تارموی زنی، چادرها کشیدن از سر زنان ... برای بوسیدن و خنده‌ی شهوانی آزادشان، مادری شد آخرین بوسه‌‌ روی پیشانی جوانش حسرت سالهای آینده‌‌اش... برای آغوش رایگانشان، آغوش پدرانی سرد شد، به سردی سنگ قبری برای فرزند... برای مختلط شدن سلف‌هاشان، خون‌ها درهم آمیخت، خون مادر و فرزندی زیر گلوله‌ی دشمن ... آزاد باشید که نوزادی جای شیر، گلویش پر خون شد ... آزاد باشید که زنان چهل روزست آزادی ندارند، بیش از چهل روزست از ترس اراذل وحشی چون شما هیچ کس آزادی ندارد، امنیت ندارد، حال خوش ندارد، اصلا زندگی ندارد...! نیروهای خدوم نظامی بدانید اگر بازهم مماشات کنید، باز هم گلوی بی‌گناهی گلوله باران می‌شود ، باز هم مادری بی فرزند و فرزندی بی‌پدر می‌شود ... @HOWZAVIAN
💢 گفتمانِ «خدا رو شکر به مردم نخورد» ✍️سلمان ایرانمنش در انجمن سواد رسانه طلاب نوشت: ⭕️این خبر در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی می‌پیچد: «نارنجک دست‌سازی که همراه یک اغتشاشگر بود در دست روحانی بسیجی منفجر می‌شود و به احتمال زیاد دستش به دلیل جراحت شدید قطع شود.» اما همه ماجرا این نیست؛ روحانی قصه‌‌ی ما پس از این که دستش را آسیب دیده و خونین می‌بیند همچنین نگرانی اطرافیان را، در دل حادثه این جمله را می‌گوید: «بچه‌ها! خدا رو شکر به مردم نخورد.» از یک روحانی جهادی همچون شیخ محمدتقی وکیل‌پور غیر از این هم نمی‌توان انتظار داشت.... خدا رو شکر به مردم نخورد. ⭕️ این کنشگری، محصول پیمانی است که طلاب عصر انقلاب اسلامی در حجره‌ها، در خلوت‌های شبانه، در مسیرهای راهیان نور با خدای خود و امامین انقلاب بسته‌اند، این سرشاری محبت و مردم‌خواهی، محصول گفتمانی است که هزار دشمن غربی و غربگرا و خواب‌آلود و خام‌آلود و ضدوطنی و ضددینی دارد؛ گفتمانی که از سر پویایی و سرزندگی، دشمنِ نافهم و خیره سر دارد، گفتمانِ «خدا رو شکر به مردم نخورد» است. ♨️ نقش طلبه جهادی، نقش پدر و مادری است که از فرط عشق به فرزند حاضر است به قیمت آرام و قرار فرزند، بلا به جان بخرد، عمامه‌اش در سیل گِل شود، یا عمامه‌پرانی چند جوان خام یا خائن را سکوت کند، یا علی‌وردی وار زیر شکنجه داعش وطنی جان دهد؛ اما پرچم را زمین نگذارد و به رهبر مردم اهانت نکند. این پیشگامی‌ها برای «خیر عمومی»، ادامه همان خط روشنی است که رهبر انقلاب نشان داده‌اند: «قم مادر انقلاب است.» 🛑 «خدارو شکر به مردم نخورد» را «شیخ محمدتقی» گفت و دیگران نوشتند. او می‌داند چرا شکر گفته، از سیره حضرت سیدالشهداء(ع) در آخرین لحظات عمرشان باخبر است؛ امام با بدنی خونین و اندوه عمیق از دست‌دادن عزیزان‌شان در گودال قتلگاه با خداوند متعال مناجات می‌کردند، مناجاتی مملو از معارف والای الهی و سراسر تسلیم و رضا. نه شكوه‌اى، نه بى تابى، نه اظهار عجز و ناتوانى، و نه ابراز يأس و ناخشنودى ابداً در آن ديده نمى‌شود. همه جا سخن از صبر و شكيبايى و رضا و تسليم در برابر قادر متعال است. ⭕️ حالِ امروز روحانیت چنین است که می‌بیند گروهی روش و راهِ باطلی را می‌پیمایند؛ اما آن خیرخواهی اجازه نمی‌دهد که دست از مردم شسته بشویند، اینان خود را مؤمن به کلام خداوند می دانند که به ختم رسل فرمود: «(ای رسول ما) تو چنان در اندیشه هدایت خلقی که خواهی جان عزیزت را از غم اینکه ایمان نمی‌آورند هلاک سازی!» (شعرا / 3) ⭕️و امروز، روز امتحان روح ایمان و عشق روحانیت به مردم است، در سایه این ایمان، محبت و عشق نفوس به هم متمایل می‌شوند و فطرت حق‌جوی انسانی غبار فتنه و آشوب را کنار می‌زند و حق و حقیقت بیش از پیش نور می‌افشاند و تیرهای فتنه و تحریم و تحریف «به مردم نخواهد خورد.» @HOWZAVIAN 20:30 🔗 مصاحبه علی رضوانی با حجت الاسلام وکیل پور
🔴 دختر عمامه‌‌پران ✍️ وحید نجفی، نویسنده و پژوهشگر حوزوی بعد از نماز صبح در خیابان‌های شهرک غرب مشغول راه رفتن بودم که احساس کردم سرنشینان یک خودرو، قصد آزار و اذیت دارند، به سمت کوچه رفتم و حواسم به پشت سر و متوجه صدای پا بودم، وقتی خوب نزدیک شد، یک‌دفعه برگشتم. مردی قوی‌هیکل و قمه به دست نبود، دختری کشف حجاب کرده بود. سلام کردم، گفت می‌خواهم عمامه‌ات را بندازم! عمامه را درآوردم و به او دادم و گفتم اگر خوشحال می‌شوی، برای تو! با تعجب گفت واقعاً می‌برم! گفتم ببر! بعد سرم را پایین انداختم و به مسیرم ادامه دادم. کمی جلوتر با ماشین سراغم آمدند و با احترام عمامه را پس دادند! این‌یک نمونه از ماجراهای عمامه‌پرانی بود که برای یکی از دوستان در همین چند روز گذشته رخ‌داده است. ماجراهایی که نظایرش قابل‌کشف است که ماجرا با نوعی از شوخی یا نصیحت ختم به خیر شده است! نه هتک حرمت صدق کرده، نه نیازی به دستگیری داشته؛ بلکه یک شیطنت بچه‌گانه به‌نوعی تنبه و تخلیه هیجان تبدیل‌شده است. البته برخی روحانیون درگیر شیطنتی قوی‌تر بوده‌اند که مجالی برای تنبه نیافته‌اند و ترجیح داده‌اند سرشان را به زیر بیندازند و مسیر را ادامه دهند که در این موارد هتاکی محقق شده و شاید بعد از دستگیری تنبه حاصل شود! یا حتی ترس از دستگیری، مجالی برای اندیشیدن بسازد و بعداً تنبه حاصل شود. اما برخی روحانیون ازنظر بنیه و موقعیت مجال داشته‌اند که درصحنه مچ فرد مترصد هتاکی را بگیرند! که در این موقعیت باید توجه کرد که: 1. بله در کنار بچه‌های بازیگوش یا جو زده، برخی آموزش‌دیده‌ها هستند، اما آن‌ها با قمه و اسلحه می‌آیند و قصدشان انداختن سر است نه عمامه! حتی اگر آموزش‌دیده‌ای نهایت قصدش انداختن عمامه باشد، بهتر است رهایش کنید و به مردم درصحنه یا پیگیری‌های بعدی بسپارید تا غرض آموزش‌دهنده‌ها محقق نشود. 2. عمامه مقدس است! اما نباید فلسفه تقدس اش را از یاد برد و به خود پارچه اصالت داد. عمامه مقدس است چون نماد دینی، رحمه للعالمین است! نماد سلوکی پیامبری است که متعرضان را با برخورد کریمانه ادب می‌کرد. پس حتی باید مراقبت کرد که مردم درصحنه، قاصد هتاکی را به شکل سخت متنبه نسازند! البته عده بسیاری از روحانیون در هیچ‌کدام از موقعیت‌های فوق نبوده‌اند چون ماجراهای این روزها، بیش از آنکه در واقعیت باشد در رسانه‌ها ساخته می‌شود؛ این طیف شاید در تمنای چنین موقعیتی باشند که یا ثواب بیشتری از مرارت‌های ترویج دین در کارنامه اعمالشان ثبت شود؛ یا آنکه بتوانند غفلت زده‌ای را بیدار کنند و هر آنچه هست، خوش به حال گروهی که راه رفتن او در خیابان‌های شهر نیز خیر دنیا و آخرت را دارد. @HOWZAVIAN
⁉️ کنشگری سیاسی نخبگان ایرانی در کدام جهان معرفتی شکل می‌گیرد؟ 🔍 پرونده «نخبه و اعتراض» در قم باز شد ✍️ دانیال بصیر، سردبیر پایگاه تحلیلی فکرت اهالی لغت، معنا و معادل «نخبه» را «برگزیده» دانستند. در ساحت اندیشه نیز به فردی برگزیده و نخبه گفته می‌شود که عقلانیت نظری و عملی‌اش مورد اقبال عمومی قرار گیرد. در واقع عناصر تبدیل‌شدن یک شخص به نخبه و تمایزش از سایر افراد، استعداد طبیعی و هوش سرشار، همت و تلاش و پشتکار، و هدایت و توفیق الهی است. آنچه جامعه از یک فرد نخبه انتظار دارد این است که در کنار اهمیت به «ارزش‌های معنوی»، ظرفیت شخصی خود را تبدیل به ظرفیت ملی کند و توانایی‌های خود را در جهت حل مسائل کشور قرار دهد. بنابراین فرد نخبه، علاوه بر خودسازی فردی و رعایت ادب و پرهیز از فحاشی و بدزبانی، بایستی دارای قدرت تفکر و بهره‌گیری از منطق استدلالی باشد. نخبه نباید ذهن و فکر خود را به آسانی در اختیار افراد، گروه‌ها و حتی رسانه‌ها قرار دهد که او را کانالیزه کنند. به همین دلیل، اگر محتوایی به دستش رسید را باید با نگاهی تحقیقانه و پرسشگرانه در چارچوب علمی قرار دهد. فضای نخبگانی، فضای نق‌زدن‌های عوامانه و هیجانی نیست؛ لودگی، خشونت و آدم‌کشی در قاموس فکری نخبه، جایی ندارد. اگر نخبه با پدیده و یا آسیب اجتماعی روبه‌رو شد، مسیر اعتراض و کنشگری اجتماعی وی، سمت و سوی علمی و مستدل دارد و نخبگان برای اعلام اعتراض به دیدگاه رقیب یا مخالف، میدان «گفت‌وگو» را برمی‌گزینند. نخبه جریان‌ساز است و سعی می‌کند با درنظرداشت اهداف و ارزش‌های جمعی، گفتمان‌سازی کند. 🔗 متن کامل @HOWZAVIAN
. 📣 فرق دارد ✍️ فاطمه میری، عضو تحریریه بانو مجتهده امین فرق دارد، این بار فرق دارد، هزار بار بیشتر از قبل، بیش‌تر از همه‌ی جام‌جهانی‌ها. همان بازی‌هایی که برای‌شان دعا می‌کردیم، یا نه! اصلا نمی‌دانستیم که بازی داریم. وقتی با انگلیس و آمریکا هم‌گروه شدیم، گفتیم چه بازی‌هایی قرار است ببینیم، اما نمی‌دانستیم از دوماه قبلش، خدا دست به می‌زند و سره و ناسره از هم جدا می‌شوند. این‌بار نه فقط به عشق ایران که عشق هم هست، نه فقط سرود ملی، که هویت‌مان است و نه فقط برای پرچم، که از جان‌مان عزیزتراست، برای همه این‌ها و بعلاوه برای مظلومیت همه‌ی مردم ، که با اوج نجابت و صبوری، دنیا را آبرومند کرده‌اند و در مقابل دشمنانش، که با همه رذالت مقابل مردم ایستاده‌اند، دعا می‌کنیم. کاش بالاتر از نجابت کلمه‌ای پیدا می‌کردم و کاش ادب اجازه می‌داد پست‌تر از رذالت به کار ببرم برای دشمنانش. این‌بار با هم، هم‌صدای مادران بچه‌های تیم‌ملی، برای موفقیت بچه‌ها دعا می‌کنیم، دعا برای سربلندی همه بچه‌ها از طوفان فتنه‌ها، هر‌چه در توان داریم بگذاریم برای سیل بر عزیزترین خلق خدا و خاندانش. برای عبور از گذرگاه فتنه‌ها و رسیدن به هم‌دلی هر‌چه بیشتر و بهتر. پس بسم‌الله ... @HOWZAVIAN
📌 بالندگی عقلانیت در گام دوم انقلاب اسلامی 1. هر حرکت اجتماعی بر نوعی از عقلانیت و نظم محاسباتی استوار است که به انتخابها، تصمیمات و کنش‌های کنشگران به عنوان مسئول اجتماعی معنا، جهت و نظم دهد. 2. عقلانیت دارای دو لایه است: ثابت و متغیر. 3. جنبه ثابت عقلانیت همان زیرساختهای بینشی و آرمانی است که عقل و حکمت عهده دار آن است و بر بنیادی نظری و فلسفی استوار است. 4. جنبه متغیر عقلانیت به امکانها و موقعیتهای تاریخی و شرایط اجتماعی زندگی انسان وابسته است و ناظر به موقف حرکت انسان در مسیر صیرورت و تحول است. 5. عقلانیت به جهت لایه متغیر، مقوله ای سیال و در حال تحول و تکامل است و بسته به کسب تجربه ها و دانش های انسان انضمامی و در نسبت با شرایط پیرامونی و موقعیتهای ممکن نیازمند باز خوانی و بازسازی دوباره است که امکان بالندگی و پویایی تصمیمات و کنش های سرنوشت ساز اجتماع را فراهم سازد. 6. انقلاب اسلامی ایران به مثابه یک موجود زنده و در حال حرکت و پویایی، از چنین عقلانیتی برخوردار بوده است و براساس همین عقلانیت به پیشرفت ها و توانمندیهای مختلفی دست پیدا کرده است. 7. اما این پیشرفت‌ها و توانمندی‌ها به معنای بی نیازی از بازخوانی و بازسازی دوباره عقلانیت اسلامی در نسبت با چله دوم و آینده پیش رو نیست. چرا که پس از چهل سال از پیروزی انقلاب اسلامی امروزه جهان وارد موقعیت و شرایط جدیدی شده است و عناصر دانشی و فناوری های نوین اجتماعی وارد معادلات جهانی شده است و نظم فعلی جهان در آستانه فروپاشی و شکل گیری نظم جدیدی است. مشارکت در ایجاد نظم نوین جهانی نیازمند بازخوانیو بازسازی عقلانیت انقلاب اسلامی در نسبت به نظم نوین جهانی است. ✍ امتداد حکمت و فلسفه @HOWZAVIAN
⚽️ آقا طاهر! فوتبال برنده بشیم! 📒روایت حال خوب کن! ✍ محدثه قاسم‌پور صبح آخرین روز آبان ۱۴۰۱، اطراف امام‌زاده طاهر کرج، کاری داشتم. دلتنگ گوهرشاد باشی و گنبد فیروزه‌ای امام‌زاده برایت چشمک بزند، چکار می‌کنی؟ من‌ هم زیارت را انتخاب کردم. جلوی ورودی، بند کفشم را باز کردم. کبوتری آرام آرام دور زائرها چرخید و روی جاکفشی نشست. اذن دخول خواندم. صدای خنده‌ی چند تا بچه نظرم را جلب کرد. دوست داشتم اذن دخول زودتر داده شود تا دلیل خنده‌ی بلند بچه‌ها را بفهمم. امان از این کنجکاوی نویسنده جماعت که زیارت و غیر زیارت سرش نمی‌شود. به سلام آخر رسیدم: السلام علیک یا طاهر بن الزین العابدین (علیه‌السلام). صدای خنده بلندتر شد‌. با سرعت نور، اذن دخول را تمام کردم به خیال اینکه نواده‌ی سیدالساجدین اذن داده، از درهای چوبی و شیشه‌های رنگی رنگی گذشتم. دهانم باز مانده بود. پنج، شش تا بچه‌ی مهد کودکی دور ضریح می‌چرخیدند و از کول امام‌زاده بالا می‌رفتند. صدای خنده‌شان کل امام‌زاده را پر کرده بود. لبخندی زدم خداروشکر کردم که حاج خانمی داخل امام‌زاده نیست که جلوی عیش بچه‌ها را بگیرد. گوشه‌‌ای به مرمرهای سبز تکیه‌ دادم و به تماشای بچه‌ها ایستادم. نرگس با روپوش صورتی از مشبک‌های ضریح بالا رفته بود. پاهایش را داخل مشبک کرده بود و دستش را به ضریح گرفته بود. صدای بچه‌گانه‌اش را شنیدم که گفت؛ (آقا طاهر فوتبال برنده بشیم!) بقیه‌ی بچه‌های مهدکودک کنار ضریح ایستادند، مربی مهد برای پیروزی تیم‌ملی فوتبال صلواتی گرفت و بچه‌ها پشت‌سرش صلوات را با عجل فرجهم تکرار کردند . خانم مربی که نشست بچه‌ها کنارش نشستند. کوله‌پشتی‌های آبی و صورتی‌شان را روی زمین گذاشتند. خانم مربی از نرگس برای پیشنهاد خوبش تشکر کرد. امام‌زاده آمدن و دعا پیشنهاد نرگس بود. کاش خانم مربی به نرگس می‌گفت چه پیروز شویم چه نه ما پیروزیم. @HOWZAVIAN
روایت خواندنی «سیدمحمود رضوی» از خانهٔ استیجاری ساده‌ای که به عظمت جماران بود ▪️روح الله فرزند روح الله 🔹اول: ۱۲ آبان، شهرک امیرالمومنین کمالشهر کرج، از حوزه بسیج روی موبایلش تماس گرفتند، بسیجی بود اما شغلش کارگری روزمزد کنار گچکار بود، به او خبر دادند عده‌ای آزادراه را شلوغ کرده و دو طرف اتوبان را بسته اند، از خیر کار گذشت و برای امنیت مردم با دست خالی همراه دوستانش به میدان رفت، ساعتی بعد تصاویرش خبر اول خبرگزاری‌های کشور بود، ظاهرا امنیت کرج خون میخواست و فرزند بیست و چند ساله حضرت روح الله برای آرمان‌های انقلاب روح الله، جانش را تقدیم کرد. 🔹دوم: تصاویری منتشر شد، هر کدام پیامی داشت، پیام‌های از جنس صلابت مادری که بر پیکر پسر اشک نریخت و پدری که برای پسر جامه‌ی سیاه بر تن‌ نکرد، اولین چیزی که میتوانست به ذهن متبادر شود این بود، احتمالا اینها هم از خودشان هستند، از خانواده های حکومت! اما تصاویر بعدی پیام دیگری داشت، آری این‌ها از خودشان بودند! تصویر خانه‌ای محقر، خانه‌ای شبیه خانه‌های حاشیه شهر، ساده،، بی ریا، خانه‌ی پدر روح الله بود. آری اینها از خودشان بودند، از خود لشکریان حضرت روح الله و فدائیان سیدعلی ، از همان جنس دفاع مقدس... 🔗 متن کامل در صفحه‌ی یادداشت‌خوانی @HOWZAVIAN
دعای مادر به طاق آسمان می‌خورد و اجابت می‌شود، مثل زیر طاقی طارمی... ✍️ محمدجوادمحمودی ................................................... بازیکن یکِ یک امروز آقای مهدی طارمی تشکر تشکر⚽️ و دعای مادر اینگونه آدم را پشتیبانی می‌کند. پس بیشتر هوای مادران‌تان را داشته باشید. ما زیر دِین مادرانیم... ✍ مرضیه رمضان‌قاسم @HOWZAVIAN
. مهم انگلیسه 😊 👆گفت‌و‌گوی یکی از کاربران محترم با مدیر نویسندگان حوزوی ❓پرسش خوبی بود😊 @HOWZAVIAN
. 🔻 سیاست؛ پدرسوختگی یا کسب فضیلت کانت ساندیس خور نبود! دست بر قضا جیره‌خور نظام هم نبود و کارت اعضا فعال بسیج هم نداشت؛ اما معتقد بود سیاست و دین جوری در هم تنیده‌اند که امکان جدایی ندارند. ✍ طیبه فرید تا قبل از اینکه ماکیاولی برای توجیه عملکرد دولتمردان معاصرش برای واژه ی سیاست جعل معنا بکند و جوری پای قدرت را به سیاست باز کند که دیگر اثری از سیاست به معنای کسب فضیلت باقی نماند ،سیاست امر محترمی بود !آنروزها کسی نمی گفت سیاست پلید و کثیف است!پدر و مادر ندارد! خواهر و برادر هم .... ماکیاولی توی خوابش هم نمی دید که امروز زن همسایه‌ی ما که باستان‌شناسی خوانده حرف‌های او را اینقدر مو به مو تکرار کند! اینکه سیاست خیلی ترسناک است! زن باستان‌شناس همسایه می گفت: چه معنی می‌دهد مُلّا سیاسی باشد، ملّا باید برود سر درس و بحثش، برود کنج مسجد به عبادتش برسد! حکومت افتاده دست ملّاها که کار به اینجا رسیده! حتم دارم خانم همساده واقعا معتقد بود سیاست خیلی پلید است و همه ی این اتفاق‌های بد این روزها را از چشم بی پدر و مادری سیاست می دید!سیاستی که دست ملّاهاست! اما تحلیل خانم همسایه هوشمندانه نبود!شاهدش هم حرف‌های امانوئل کانت و ژان ژاک روسو!... گفتم کانت چون همیشه مرغ همسایه غاز است!وگرنه ازین حرف ها بهتر و درست‌ترش را مدّرس شهید خودمان زده بود... 🔗 متن کامل @HOWZAVIAN