eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
493 ویدیو
179 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 لبخند مادر ✍️سعید کرمی، طلبه درس خارج حوزه با ارسال نوشتاری به جمع نویسندگان حوزوی پیوست: دستش را بوسیدم؛ لبخند زد نگاهش کردم و پیشانیش را بوسیدم باز لبخند ملیحی زد به پایش افتادم باز سکوت کرد و خندید. آخر چه بگوید؟ او استحقاق آن را دارد چه بگوید وقتی بهشت زیر پایش قرار دارد... @HOWZAVIAN
💐 راه‌ رسیدن به توازن و آرامش ✍️ علی صالحی، دانشجوی دکتری دانشگاه علوم اسلامی رضوی و عضو تحریریه نویسندگان حوزوی: خلاصه‌ی همه مواعظ علمای اخلاق و تربیت این است که انسان به نقطه اعتدال و توازن روحی برسد. از تفریط و افراط پرهیز کند، نفس خود را مهار کند. و البته خویشتن داری زمانی محقق می شود که انسان به حکمت و فلسفه زندگی واقف شود. یعنی از خود سوال کند که برای خور و خواب آفریده شده یا برای هدفی مقدس و والا..!؟ پس هرکس بدون بصیرت و آگاهی زندگی کند، با ظلمت، تناقض و تضاد روبه‌رو می شود. آنچه انسان را متوازن می‌کند، خودشناسی حقیقی نسبت به ظرفیت‌های وجودی است. یعنی باید به جسم خود بها بدهی، تا عقل و روان سالم داشته باشی «ان العقل السلیم فی الجسم السلیم» یعنی باید با ورزش و تفریح سالم آشتی کنی. کارسالم، نفس انسانی را معتدل و متوازن می کند، بیکاری عامل اصلی نگرانی است. پس هرکه معاش خود را تامین کند، در آرامش است و بیکاری آنقدر خطرناک است که انسان را به سمت بحران هویت می کشاند. یعنی احساس بدبختی و نارضایتی می کند تا جاییکه انسان با خود و جهان پیرامون خود بیگانه می شود. اهمیت به نظام خانواده مهم ترین شاخص دیگر اعتدال و توازن روحی است. پس هرکس در خانواده توازن ایجاد کند به توازن روحی دست می یابد. جدال و مراء در خانواده، آرامش را سلب می کند. فلسفه تشکیل خانواده، آرامش روحی است. انسان در فضای خانه به آرامش می رسد، با زن و فرزند آرامش پیدا می کند. و البته تا زمانی که نفس انسانی اصلاح نشود، نمی توان خانواده را اصلاح کرد.« قوا انفسکم و اهلیکم نارا...» درگیری بیش از حد به کارهای بی‌ربط و مشغله های روزمره زندگی و هرچیزی که اعصاب انسان را خراب کند و فرصت‌ها را بسوزاند، می‌تواند توازن روحی را به هم بزند و فرایند تصمیم‌گیری منطقی را از انسان سلب کند. تقویت جنبه‌های فرهنگی، فکری، علمی می‌تواند به اعتدال روحی کمک کند. یعنی گعده ای با بزرگان داشته باشی، و از علم و دانش آنها استفاده کنی و مشکلات خود را از طریق علم و دانش حل کنی یا اینکه بنویسی و عقل خود را به نطق دربیاوری و از گنج پنهانی وجودی ات بهره ببری و دیگران را بهره مند کنی. مثبت اندیشی و گمان نیک به خدا و دیگران می تواند به تو آرامش بدهد، یعنی عالم هستی را زیبا ببینی و هرگز برای خود فال بد نزنی، زیرا نتیجه زیبا اندیشی، روح سرشار از رضایت، قناعت و شادابی است. و مهم تر از همه راه رسیدن به آرامش حقیقی، گسستن از همه چیز و اتصال روحی با مبدأ هستی یعنی خداوند متعال است. و این اتصال و تقرب در دل شب و در حالت سجده زیبا و دیدنی است، زیرا خلوت با محبوب مطلق و لذت مناجات با لذیذ المناجات قابل توصیف نیست. @HOWZAVIAN
🔻 پرده ضخیم جناح بازی و قبیله گرایی ✍️ محمد چراغی ✳️تا این زمان که در حال آماده سازی این یادداشت هستیم، هیچ یک از حامیان و دست اندرکاران دولت فعلی را سراغ نداریم که از موجود کشور اعلام رضایت کرده باشد اما در عین حال از طرف مخالفان دولت کنونی و دست اندرکاران دولت سابق نیز کسی را نیافته ایم که بتواند تحولات کشور را صریح و بی پرده انکار کند؛ ✳️بررسی اجمالی فضای تبلیغاتی و رسانه ای کشور حکایت از آن دارد که اختلاف مذکور به نوبه خود منجر به شکل گیری دوگانه درخور توجهی بین رسانه ها شده است و بی توجه به این دوگانه، نمیتوان ارزیابی دقیق و جامعی از تحولات کشور داشت؛ ✳️در یک قطب این دوگانه رسانه هایی قرار دارند که علیرغم پذیرش وضعیت ناخوشایند کشور، معتقدند روند و روال تحولات در جهت رفع مشکلات بوده و اگر اوضاع بر همین منوال پیش برود در آینده ای نه چندان دور، مسائل و نابسامانی های به ارث رسیده از گذشته برطرف خواهد شد. ✳️در قطب دیگر، رسانه هایی هستند که در نهایت رِندی، روند رویدادهای کشور را مسکوت گذاشته و تمام توان خود را بر پوششِ همراه با غلو و اغراق وضعیت کنونی معطوف کرده اند؛ در ادامه به برخی از مواردی که بیانگر رویکرد حاکم بر این رسانه ها است اشاره میکنیم؛ ✳️روشن ترین مثال برای بررسی این دوگانه، مواجهه این رسانه ها با اندازه تورم میباشد؛ برخی رسانه ها بدون اشاره به کاهش چشمگیر تورم، مدام اندازه تورم موجود را مطرح کرده و آن را نشانه ضعف دولت قلمداد میکنند؛ حتی برخی تجاهل کرده و مدعی میشوند «دولت میگوید تورم کاهش داشته داشته ولی مردم(!) این حرف را نمیپذیرند و میگویند پس چرا همچنان گرانی هست؟!» اگرچه شاید عموم مردم از رابطه «کاهش تورم» و «تداوم گرانی» بی اطلاع باشند اما حقیقتا نمیتوان پذیرفت که گردانندگان این رسانه ها، تنها از روی عدم آگاهی این صحبت ها را ابراز کرده باشند! ✳️مورد دیگر، اندازه بیکاری است؛ بنابر آمار رسمی با احیای کارخانه های تعطیل و نیمه تعطیل در حدود یک سال گذشته،نه صد هزار نفر فرصت شغلی ایجاد شده است؛ اما متاسفانه برخی رسانه ها بدون اشاره ای هرچند گذرا به این روند، بر روی اندازه بیکاری -که البته ناگوار هم هست- متمرکز شده اند! در دیگر موارد نظیر رشد نقدینگی، قیمت ارز و... نیز اوضاع بر همین منوال است و شرح هر کدام از آن ها به درازا میکشد. ✅و بالاخره میتوان گفت تسویه حساب های سیاسی و باندبازی ها، پرده ضخیمی بر دیده انصاف برخی رسانه ها و اشخاص انداخته که نمیتوانند روند تحولات کشور و مین های خنثی شده را ببینند و اصرار دارند مین های باقی مانده بر زمین دولت را به رخ افکار عمومی بکشند! @HOWZAVIAN
. ❗️حجاب یارانه‌ای! ✍️ زهرا سعادت، عضو تحریریه مجتهده امین مدت‌هاست خرید چادر با قیمت مناسب دغدغه خانواده‌هایی است که قشر نسوان خانواده شان با حجاب برتر خو گرفته و با وجود هجمه مخالفان استفاده از این پوشش، اعتراض‌شان به گرانی چادر را رسانه ای نکردند تا به‌قول معروف آتو به دست جماعت سیاه‌نما ندهند! اما این خبر مبهم توپ را به زمین آنان انداخته تا فضا را این‌گونه مسموم کنند که قشر مذهبی که مجبور به پوشش چادر هستند عمدتاً خانواده‌های فقیر و نداری هستند که از خرید چادر عاجزند! منکر ضعف مالی خانواده‌های این‌چنینی نمی‌شوم اما کرامت انسانی هم در چنین طرح‌هایی باید مدّ نظر قرار گرفته شود تا دهان یاوه‌گویان بدخواه نظام را بسته و اجازه هتاکی را به آنان ندهند! تیتر این خبر آن‌چنان نامفهوم است که اشاره مسئول دولتی برای پرداخت یارانه را به جای مراکز تولید و فروش چادر، متوجه افراد نموده ارزش اجتماعی محجبه‌ها را زیر علامت سئوال بزرگی می‌برد... در حالی‌که برخی از تولیدکنندگان دغدغه مند حجاب فاطمی، با طرح‌های نذر تخفیفی که همسران و مادران شهدای بزرگوار در جهت اشاعه فرهنگ "سبک زندگی عفیفانه" بانی انجام آن می‌شوند،به نوعی در ایجاد یارانه خرید همراه با حفظ کرامت انسانی خانم‌های چادری جامعه سهیم و بسیار موفق بوده اند! ای کاش مسئولان مرتبط با زنان، با تامل بیشتری در فضای غبارآلود فعلی درمورد "زیست عفیفانه" که حق معنوی شهروندان را با هر سطح اعتقاد و منش در بر می‌گیرد صحبت نموده و طرح ارائه دهند! @AFKAREHOWZAVI
✔️ مهارت‎های نویسندگی «تداعی‎های واژگانی» ✍ سعید احمدی، عضو تحریریه نویسندگان حوزوی بدحالی و خوش‌حالی همیشه صفت آدمی نیست. واژه‌ها نیز جان، وضعیت و حالت دارند. می‌خندند و می‌خندانند، جیغ می‌زنند، می‌رقصند، رو ترش می‌کنند، اشک درمی‌آورند، شاخ‌وشانه می‌کشند، طوفانی و آرام می‌شوند و روح و عواطف این و آن را به بازی می‌گیرند. «واژه» زنده است؛ نفس می‌کشد؛ دم سرد و گرم دارد؛ برای خودش قد و قواره و قیافه و قاعده و قانون دارد؛ قوم و قبیله و تبار و نژاد دارد؛ سر پر شور یا دل پر خون، دست کج یا پای صاف دارد. کرختی، زمختی، نرمی و درشتی از خلق‌وخوی الفاظی است که می‌گوییم یا می‌نویسیم. نویسنده نیز همیشه جفت بدحالان و خوش‌حالانی به نام واژه است. او باید حال و هوای این موجودات هزاررنگ را بفهمد و هرکدام را در مملکت صفحات، به جای خود بنشاند؛ زیرا سامان یک نوشته با بی‌سامانی کلمه‌ها میسر نمی‌شود. نویسنده مدیر، کارفرما و مهندس است. دانش و زیرکی اوست که بناهای استوار و آبادی همچون بوستان و گلستان بر جای می‌گذارد. هر حرف و اسم و فعلی کار و رسالتی بر دوش دارد. تنها کاربرد نابجا یا اشتباه آن‌ها نیست که به نوشته‌ها زیان می‌زند؛ بلکه ندانستن جو حاکم و نفهمیدن هوابار پیرامون آن‌ها نیز از وجاهت جمله‌ها می‌کاهد. نویسندگان پادشاهان اقالیم واژگان‌اند. آنان همچون کارشناسان هواشناسی جو سرد و گرم یا هوای صاف و بارانی قلمرو خود را زیر نظر دارند. باد، طوفان، سیل، زلزله، قحطی، فراوانی، آرامش، خشکی و رطوبت واژه‌ها میان دو انگشت نویسنده می‌چرخد. همنشین کلمات به‎خوبی می‎داند که دوستان او افزون بر معنای مطابقی، تداعی‎های فرا لفظی هم دارند؛ بنابراین هم به موضوع‎له واژه‎ها توجه دارد هم به روحی که در آن‎ها حلول کرده است. مثال: «او به چنین جایگاهی رسید؛ او این جایگاه را پذیرفت، او به چنین جایگاهی دست‎یافت، او در چنین جایگاهی نشست؛ او در چنین جایگاهی قرار گرفت؛ او را به چنین جایگاهی رساندند». رسید ثمره تلاش و لیاقت، پذیرفت نتیجه تحمیل، دست‎یافت اثر به آب و آتش‎ زدن، نشست فرجام عمل غاصبانه، قرار گرفت و رساندند هم محصول زد و بند است. عبارت‎های «با هم جنگیدند؛ زد و خورد کردند؛ یورش بردند، به هم پریدند؛ رو در روی هم ایستادند؛ شاخ و شانه کشیدند، گلاویز شدند، پاچه هم را گرفتند، بینشان شکرآب شد و بینی هم را به خاک مالیدند» هر کدام در جا و فضایی ویژه، معنایی بهتر و رساتر می‎سازد. «افشاندن، پاشیدن و ریختن» معنایی همانند دارند؛ ولی گل را می‌افشانند، نمک و زهر را می‌پاشند و خون و آبرو را می‌ریزند: بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم (حافظ)؛ نمک پاشیدی و کردی کبابم (بهار)؛ به طعنه زهر پاشیدی (انوری)؛ خونم بریخت و از غم عشقم خلاص داد (حافظ)؛ آبرویش ریخت چون آتش بسوخت (عطار). همین‌طور است حال کلماتی همچون «تند، سریع، چالاک، فرز، زرنگ، تیز، قبراق و جلد» یا «شاد، شنگول، سرمست، خوش‌حال، سرخوش، سرحال، سر کیف و بانشاط» یا «آرام، آسوده، راحت، بی‌خیال، سبک‌بار، بی‌غم، خنثا، بی‌رگ، بی‌اثر، بی‌وجود، بی‌اعتنا، خاموش و بی‌جان» یا «رنج، اذیت، آزار، جفا، ستم، عذاب و شکنجه». به‎هرروی نوشته همچون یک بدن به خط و خال و چشم و ابرو نیاز دارد؛ ولی نیکویی همه این‌ها وقتی است که در جای خود قرار بگیرند. از هنرمندی و چیره‌دستی خالق اثر است که چه چیزی را چگونه دل‌پذیر و چشم‌نواز بیافریند. چیزی که عوام بفهمند و خواص بپسندند. @HOWZAVIAN
💠 تبلور تکنیک رسانه‌ای «دروازه بانی خبر» در روایت گری از حضرت زهرا(س) ✍ ابراهیم شریفی، پژوهشگر اخلاق و رسانه 🔻 به یاد دارم استاد پناهیان در سالیان خیلی دور، مطلبی را در مورد امام زمان (عج) می فرمودند که چرا ما از حضرتش چنین تصوراتی داریم؛ وقتی ظهور کنند با شمشیری گردن انسان ها را خواهند زد، مساجد را خراب می کنند و لشکرکشی می کنند و جنگ و کشتار می کنند! و ... در حالی که در روایاتمان لطافت و مهربانی حضرتش، تشبیه به گل نرگس شده و... به نظر می رسد قصدی در کار است که ما چهره واقعی ائمه راستین خود را نشناسیم و طوری بنماییم که قابلیت معرفی به آزادی خواهان وجود نداشته باشد، به این تکنیک در روایت گری و کار رسانه ای، دروازه بانی خبر می گویند. ❇️ اگر به صورت مختصر عرض کنم باید گفت دروازه بانی خبر یعنی شخص یا اشخاصی بین منبع و گیرنده خبر قرار گیرند و تعیین کنند که چه خبرهایی انتخاب شوند و یا اخبار، چگونه چینش و پردازش شوند و به صورت مهندسی شده به مخاطب القاء شود. 🔹در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها هم دقیقا همین موضوع رخ داده است، آنچه از حضرتش معرفی می گردد این است که شدیدا از نامحرم دوری می کردند و از خانه بیرون نمی آمدند و به عبارت دیگر گوشه نشین و زهد پیشه و مشغول اندرونی و... بودند. 🌐 این در حالی است که در مورد زندگی حضرت زهرا(س) در روایات متعدد نقل شده که حضرت در یک رابطه متناسب و متعادل با جامعه خود بودند: حضور در جنگ احد به عنوان درمانگر، در زمان حفر خندق در جنگ احزاب، اداره نخلستان فدک، داشتن جلسات پاسخگویی به سوالات دینی زنان، نيز دفاع از اسلام و ولايت در بحراني ترين اوضاع جامعه اسلامی‌ چنان که در مسجد حضور يافته و با سخنراني كوبنده و روشنگر خود توطئه منافقين و بد خواهان را افشا نمودند و دفاع از حق و ولايت و ده ها موارد دیگر نمونه هایی هستند که می‌توان در زندگانی ایشان به آنها اشاره نمود. این حضور اگر اجتماعی نیست پس چیست؟ چرا این بعد از شخصیت حضرت زهرا خیلی بازتاب ندارد؟ حتی در مورد مادر حضرتش که یک بانوی شناخته شده جهان عرب در عرصه تجارت بود چندان مانوری داده نمی شود؟ ▪️ باید گفت فاطمه زهرا علیهاالسلام، در دوران زندگانی خویش دو بعد مهم زیستی داشته اند؛ بعد درونی و بعد بیرونی. تقوا و مراقبه و تفکر و نیایش و اخلاق داری و... در یک سو و در سویی دیگر، برای پدر، مادری می‏کند، همراه و رفیق جماعت دینداران و راهبر خویش است، در ساخت مدینه همپایی می‏کند، تدبیر منزل را بر عهده دارد، با علی همراه می‏باشد، به جنگ می‏رود، در امور سیاسی فعالیت و مشارکت می‏ورزد، با دشمنان شدّت و صلابت دارد، دوستان نادان و مدعیان همراهی، اما ناتوان، را نمی‏پذیرد، دوستی دوستان را پاس می‏دارد. 🔆 و این است چهره واقعی حضرتش که در روایت گری اش باید کوشید تا از اسلام پویا، دینی منزوی و عقب مانده در امور زنان معرفی نکنند چرا که همسر (حضرت خدیجه) و دختر (حضرت زهرا) و نوه (حضرت زینب) پیامبر این دین، سیاسی ترین زنان جهان اسلام و در عین حال انسانی ترین و زنانه ترین زن بودند. 📣 برای مطالعه بیشتر مطالعه کتاب شریف زن در آئینه جمال و جلال نوشته آیت الله جوادی سودمند است @HOWZAVIAN
🔶 گام دوم مانیفست انقلاب یا..؟ ✍️ سیدهادی چاوشی، عضو تحریریه نویسندگان حوزوی مانیفست را این گونه معنا می‌کنند: بیانیه يا مرامنامه. سندی درون حزبی که اهداف و برنامه‌ها و احتمالا ايديولوژي یک حزب را بیان می‌کند و معمولا توسط بنیانگذار یا رهبران یک جنبش در ابتدای راه مطرح می‌شود و بعدها به عنوان سند مورد توافق و قابل عمل طرفداران قرار می‌گیرد. بیانیه اعم از مرامنامه جزئی و کلی است. گاهی فقط درباره یک جنبش خاص برای دفاع از حقوق ادعایی شان است نظیر مانیفست ۳۴۳فرانسه برای آزادی سقط جنين و گاهی همه زمینه‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را در بر مي‌گيرد و برنامه اجرائی یک ایدئولوژی است نظیر مانیفست حزب کمونیست. یک مانیفست جامع هم گذشته تاریخی را تحلیل می‌کند هم وضعی کنوني را و چشم اندازی عملی برای آینده نیز است. بیانیه یا مانیفست مبنای تولید و زایش سایر قواعد جنبش است و به منزله سرمایه اولیه است. نباید دچار کاستی و حذف و جابه‌جایی شود. مانیفست در تفسیر پذیری خود بسنده است و با استفاده از عناصر داخلی خودش تفسیر می‌شود نه قواعد بیرونی و تحمیل شده بر آن. معمولا مانيفست‌ها تصور اولیه از آرمان‌ها و اهداف یک جنبش است و بعدها دچار تغییر اساسي یا بسندگی به بعض آرمانها میشود.حتی مانیفست مارکسیستها دچار تغییرات اساسی شد مخصوصا با استالين . اما بیانیه گام دوم یک چیز خاص است که محدوده مانیفست برای آن کوچک است. در اول راه جنبش نوشته نشده، گام دوم است. علاوه بر ايده‌هاي جدید، آرمان‌های اوليه را باز تولید مي‌کند تا دچار سستی و فراموشی نشوند. سعی در حذف تفسیرهای بیجا و عقب نشينانه از آرمانهای اولیه دارد. انقلاب را چون رودی روان فرض می‌کند که ريزش مسیل‌ها نه جزئی از آن هستند و نه مانعی از حرکت آن موجودی است زنده و انعطاف پذیر که قابلیت زدودن ناخالصي‌ها را دارد بدون آنکه منفعل شود و به موجودی دیگر تبدیل شود. فقط به اهداف و آرمان‌های آینده نظر ندارد گذشته را نیز ارزیابی می‌کند. محدود به خواسته‌های یک حزب در منطقه جغرافیایی خود نیست و ادعای تمدن جهانی دارد. افزون بر بیان شعارها و آرمان‌ها بیم و امید می‌دهد. خطابش بیشتر به جوان‌هاست و آنها را اجراکننده بیانیه می‌داند. گاهی از امید فراتر می‌رود و خبر از آینده روشن می‌دهد. باید گفت در کل پیامبر گونه است، چرا که نباشد؟اگر "العلما ورثه الانبياء" هستند. انقلاب ایران ابتدا منجر به تغییر سیاسی و دگرگونی در ساختار حکومتی شد؛ اما در ادامه خواستار ایجاد تمدن اسلامی شد.نه تنها دچار خیانت به آرمان‌های اولیه يا تقلیل آنها نشد بلکه آنها را ارتقا داد و تکامل بخشید. @HOWZAVIAN
🔍 عاقبت جاسوسی ✍️ بابک شکورزاده، عضو تحریریه نویسندگان حوزوی علیرضا اکبری به جرم جاسوسی برای انگلیس اعدام شد. در اهمیت موارد جاسوسی همین بس که دولت انگلستان مواضع تندی نسبت به این اعدام داشته است. پرونده اکبری از لحاظ سیاسی و امنیتی شاید پیچیدگی‌های خاصی داشته باشد؛ کسی که پست‌های مختلفی در مراکز حساس حکومتی از جمله وزارت دفاع داشته و چه بسا همین مسئله باعث شد که شکار سرویس جاسوسی انگلیس خبیث شود و خواسته و ناخواسته تن به جاسوسی بدهد و پول‌های هنگفت کثیفی را از این راه به چنگ آورد. این یک بعد قضیه است؛ ولی نکته قابل تامل درباره این واقعه تلخ این است که وی از ابتدا که جاسوس نبوده و اتفاقا شخصیتی مذهبی و انقلابی داشته است. در کارنامه او ۷۰ ماه حضور در جبهه ثبت شده؛ یعنی چیزی حدود ۶ سال! چه بسا در این مدت خدماتی نیز داشته است. این بخشی از فعالیت‌های اوست و طبیعتا نقاط مثبت دیگری داشته است. همین شخصیت وقتی در دام سرویس جاسوسی می‌افتد به جایی می‌رسد که به یک ابرجاسوس تبدیل می‌شود و آگاهانه اطلاعات مهمی را در اختیار روباه پیر قرار می‌دهد و به عنوان یک نفوذی فعالیت می‌کند که سرانجام، اعدام نصیب او می‌شود. نکته عبرت‌آموز این است که انسان باید در همه حال به خدا پناه ببرد و از عاقبت خویش بترسد که مبادا سرنوشت ناگواری در انتظارش باشد. ما درصدد قضاوت کردن این شخص و امثال او نیستیم، ولی آنچه که از عاقبت این افراد متوجه می‌شویم این است که انسان در هر شرایطی که هست نباید مغرور شود و به عملکرد خود بنازد. تاریخ از این نمونه‌ها کم نداشته است؛ مثال معروفش طلحه و زبیر هستند که رشادت‌ها و خدمات آن چنانی در راه اسلام انجام دادند، ولی در نهایت مقابل امیرمومنان علیه‌السلام و جانشین بلا فصل رسول خدا صلی الله علیه و آله قد علم کردند. خلاصه اینکه عاقبت به خیری گوهر ارزشمندی است که امید است خداوند متعال نصیبمان گرداند. بیخود نیست که از برخی بزرگان نقل شده که اگر یک دعای مستجاب داشته باشند، عاقبت به خیری را انتخاب می‌کردند. @HOWZAVIAN
📌 ما و افسانهٔ خودکار ۵ ریالی جنابِ‌ نخست‌‌وزیر «به مناسبت فرار شاه و جاگذاشتن هویدا» ✍️نساء خلیلی، عضو تحریریه مجتهده امین شما هم شنیده‌اید که قدیمی‌ها می‌گویند، در دادگاه انقلاب از هویدا پرسیدند در سیزده سال نخست‌وزیری خود چه کردی؟ هویدا هم گفت: «قیمت خودکار بیک را ۵ ریال ثابت نگه داشتم.» فکرش را هم نکنید، این گفتگو فقط افسانه است. ادامه گفت‌وگو را چطور، آن را هم شنیدید؟ به او می‌گویند که تو تورم را از ۰.۳ درصد به ۲۵ درصد رساندی! قیمت غذا و مسکن ۲۵ برابر شده است! و هویدا می‌گوید: «من غذا و ملک را نگفتم. خودکار را گفتم. چون کسی درس نمی‌خواند، کسی خودکار نمی‌خرید». هرچند از این گفت‌وگو، هیچ صوت و فیلمی وجود ندارد؛ امّا بخشی از واقعیت در قالب افسانۀ دادگاه درآمده است. حقیقت‌ این است که خودکار بیک نه سیزده سال بلکه بیست سال با قیمت ثابت فروخته شد. شما هم مثل من فکر می‌کنید، رمز موفقیت این کارخانه چه بود؟ بهتر است که از زبان مالک کارخانۀ بیک بشنویم. علی‌اکبر رفوگران در خاطرات خود می‌گوید که «در اوایل ورود خودکار بیک به ایران، قمیت برای مصرف‌کننده ۹ ریال تمام می‌شد؛ امّا بعد از اینکه خط تولید خودکار بیک در ایران شروع به کار کرد، قیمت را به ۵ ریال کاهش دادیم و با بهبود خط تولید و افزایشِ خط تولید برای ۲۰ سال قیمت ثابت ‌ماند». آفرین به این کارخانه که قیمت را ثابت نگه داشته بود. امّا همۀ قمیت‌ها مانندِ خودکار ثابت باقی مانده بود؟ جواب را از محمدرضا پهلوی در سخنرانی اجلاس مجلسین سال ۱۳۵۲ می‌شنویم: «در حال حاضر بهای کالاهای اساسی نسبت به دو سال قبل بدین قرار است: گندم ۳۲۰ درصد، شکر ۳۰۸ درصد، سیمان ۳۰۰ درصد، پشم ۲۲۰ درصد، آهن‌الات ۲۰۰ درصد، پوست و چرم ۲۰۰ درصد و مواد پلاستیکی تا ۴۰۰ درصد». در عرض یکسال، قیمت‌ها ۷۰۰ درصد افزایش یافته بود، «قیمت زمین ۲ هزار درصد اضافه شد». (روزنامه اطلاعات، ۱ شهریور ۲۵۲۶) پس ثُبات قمیت‌ها در دوره جنابِ نخست‌وزیر جز افسانه چیز دیگری نیست؛ وضعیت سواد چطور؟ آن هم افسانه است. در دوران محمدرضا، وضعیت باسوادهای خودکار به دست چگونه بود؟ این جمله هم افسانه است که کسی درس نمی‌خواند؟ جالب است بدانید که طبق سرشماری سال ۱۳۵۵ خورشیدی، از کل جمعیت ۲۷.۱ میلیون نفری ۶ ساله به بالا، ۱۴.۲۵ میلیون نفر بی‌سواد بودند. یعنی ۵۲.۵ درصد ایرانیان بی‌سواد بودند. سن را بالاتر می‌آوریم؛ مردان ۱۵ ساله به بالا، ۹.۵ میلیون نفر بودند و ۴۷.۹ درصد آن‌ها سواد داشتند. جمعیت زنان ۱۵ ساله به بالا، ۹.۲ میلیون نفر بود که تنها ۲۴ درصد آن‌ها باسواد بودند. (همه‌پرسی‌های رژیم شاه، بهمن خدایی، ص ۱۷۲). پس تعداد بی‌سوادها وحشتناک بوده است. حالا به نظر شما در ایران سال ۱۳۵۵، خودکار چقدر کالای ضروری است؟ قیمت آن ثابت باشد یا نباشد، نشان از موفقیت اقتصادی پهلوی است؟ @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔶 توصیه‌ی طلاییاحمدحسین شریفی 🔻مع‌الاسف «فرافکنی»، از مخرب‌ترین اخلاقیاتی است که شیوع گسترده‌ای در میان مدیران و مسئولان جامعه ما و بلکه آحاد مردم ما دارد. یکی از الزامات اصلاح جامعه، زدودن این فرهنگ غلط و ترویج «مسؤولیت‌پذیری» در میان تک‌تک افراد جامعه است. 🔻رهبر معظم انقلاب در جمله‌ای حکیمانه می‌فرماید: «در جمهوری اسلامی، هرجا که قرار گرفته‌‌‌اید، همان‌‌‌جا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه‌‌‌ی کارها به شما متوجه است.» @HOWZAVIAN
. سرد است هوا بیا وضویی بکنیم در عشق دوباره جست و جویی بکنیم گرمای دل هموطن خود باشیم در مصرف گاز صرفه جویی بکنیم ✍️مهتا صانعی، عضو تحریریه مجتهده امین @AFKAREHOWZAVI
✔️ دژبانی مرجعیت ✍️ علیرضا مکتبدار، عضو تحریریه نویسندگان حوزوی در تاریخ حیات بشر، پاسبانی از منظومه باورها، رسوم و فرهنگها ضرورتی انکارناپذیر یافته و همواره زبده ترین افراد و آشناترین آنان به مبانی آن باورها و فرهنگها، بر پاسداری از آن گمارده شده اند تا دست غرض ورزان بداندیش را از دامن آن کوتاه نمایند. در گستره تعالیم آسمانی ادیان الهی، این انبیاء و در دوران پس از خاتمیت، این امامان معصوم علیهم السلام بوده اند که پاسداری از تعالیم نجات بخش دین را عهده دار شده اند و انسانهای حقیقت جو با اطمینان و آرامش در پی آنان ره پیموده اند. با آغاز عصر غیبت امام معصوم، نزدیکترین و شبیه ترین افراد از جهت علم و عمل به آن وجودهای مقدس که از سفره معارف آنان لقمه ها برگرفته و شراب ناب معرفت نوشیده اند، بارِ این مسئولیت سترگ را بر دوش کشیدند و از هیچ تلاشی برای نگاهبانی از آن میراث ارزشمند فروگذار نکردند. در طول بیش از یازده قرن که از تاریخ شکل گیری نهاد مهم مرجعیت درون جامعه شیعی میگذرد، عالمان فراوانی همچون دژبانانی شجاع و بیدار، پاسداری از این دژ استوار را عهده دار شده و از نفوذ موریانه های انحراف و تردید در دیوارهای این دژ مستحکم مانع شده اند. هرچند نفوذناپذیری این دیوارهای فراز آمده را نباید به معنای تحجر و تعصب عالمان راستین دین دانست؛ چرا که آنان همواره با اندیشه هایی که از دروازه دژ و نه از دیوار آن و با هدف گفتگو و نه تخریب وارد شده اند، با روی گشاده برخورد کرده اند و با آنان به محاجه نشسته‌اند، اما با مهاجمانی که از هیچ گونه تلاشی برای نفوذ در حصن استوار دین فروگذار نمیکنند، نیز با هوشیاری مقابله نموده اند. دشمنان بدسیرت به خوبی دریافته اند که تنها مانع مهم فراراه آنان برای از پای درآوردن جامعه مؤمنان و در خدمت اهداف خود درآوردن آنان، رخنه در دژ استوار مرجعیت است، از این رو به هر تلاشی برای تخریب آن دست یازیده اند. حضور مرجعیت وارسته و راستین و گریزان از القاب و عناوین در جامعه مؤمنان، یادآور حضور حجتهای الهی بر روی این کره خاکی و مثال ناخدایی است که کشتی زندگانی بشر امروز را که گرفتار در امواج سهمگین اندیشه‌های الحادی است به ساحل آرامش می رساند. @HOWZAVIAN
🔴 هشدار دردآلود یکی از کاربران ⁉️ آیا تجزیه فرهنگی در کمین است؟ ممکن است یادداشتم به مذاق برخی‌ها خوش نیاید؛ اما از آنجا که یادداشت می‌تواند باعث ایجاد دغدغه برای پیش‌گیری برخی مسائل در جامعه به کسانی که متصدی امر هستند، برساند نوشتم. نوشتم؛ اما نه برای خواندن، بلکه برای به فکر واداشتن و انجام اقدام شایسته! این روزها بسیاری خود را تحلیلگر می‌دانند و انتظار نقد شدن هم ندارند. برای برخی طلاب که خود را مسئول دین و فرهنگ جامعه می‌دانند؛ اما مانند برخی، کار خود را این گونه معنا می‌کنند که ما محل رجوع مردم هستیم و مردم مسائل مبتلابه‌ خود را با ما طرح می‌کنند، مدعی هستند مردم به ما مراجعه می‌کنند و پاسخ می‌شنوند و گاهی اقدام آگاهانه‌ای برای حل مسأله انجام نمی‌شود. داشتم وقایع اخیر در سیستان و بلوچستان و یا جریان‌های غرب کشور در اغتشاشات اخیر را مجددا بررسی می‌کردم، بحمدلله نیروهای انقلابی چون همیشه موفق بودند و تفکر تجزیه‌طلبی را در نطفه خفه کردند. اگر چه هزینه‌های زیادی را برای رشد و حرکت کشور و یا تضعیف و پوشاندن موفقیت‌ها در عرصه‌های سیاسی چون عضویت در شانگهای و یا در عرصه ورزشی چون افتخار آفرینان والیبالیست و کشتی‌گیران جوانان این مرز و بودم موفق داده ایم؛ اما نباید از یک موفقیت دشمن نیز غافل بود، آن هم تجزیه فرهنگی است. هم اکنون وقتی وارد شهرهای تهران یا کرج می‌شویم، انگار بغداد است در تقابل فرهنگی با کربلا و یا اقدیر ترکیه است در تقابل فرهنگی با استانبول. در شهری بی‌رحمانه می‌شتابند برای بی‌حجابی و در شهری اعتقادات و مذهب موج می‌زند. شهروندان هر دو شهر حاضر به مسافرت به شهر یکدیگر نیستند و شعار موسی به دین خود، عیسی به دین خود را خوب فرهنگ‌سازی کرده‌اند. نشست اغتشاشات را می‌توان در تجزیه فرهنگی دید. آن شهری که فرهنگ غرب را الگوی خود کرده است دیگر شهرها را افرادی متعصب و غیر معقول می‌داند و خود را معیار روشنفکری و تجدد. راهکار حل این مسأله منش اسلامی و نگاه دلسوزانه به مسلمانی است که راه خود را عوض کرده و موظف هستیم به یاری او بشتابیم تا به راه خود برگردد. اول بایستی تبیین صورت گیرد برای شناخت راه درست. پس از شناخت هم کمک کنیم که به راه اصلی برگردد. تفکر شکل گرفته را نباید از خودمان دور کنیم. ایجاد گفتمانی همچون «دارا‌بودن هویت مشترک» راه نجات از این تجزیه فرهنگی و راه پیوند دل‌هاست است. آیا فقط پیشگیری از موضوع تجزیه‌طلبی جغرافیایی و سرزمینی، کافیست و نباید به این فکر کنیم که شاید دشمن هدفش همین تجزیه طلبی فرهنگی بوده نه جغرافیایی؟ مراقب باشیم مصداق ضرب المثل "سر کسی را گم کردن" نشویم. @HOWZAVIAN
✏️سلسله عکس نوشت «پدال زندگی» با موضوع ... نمی‌گم تا خودتون بخونید و کیف کنید!(😊) 🍃کجاها فکر می‌کردی پدال زندگی زیر پای خودته، بعد دیدی خدا کنار دستت نشسته؟!(🤔) 🔹طراح: محمدحسین جلال‌الدینی نویسنده: ✍️محمدجواد محمودی @HOWZAVIAN
. 🔸دست فرمان آقای رئیسی! ▪️بر اساس گزارش مرکز پژوهش های مجلس از بودجه ۱۴۰۲در سال آینده رشد اقتصادی۳.۱ تورم همچنان بالای۴۰٪ یارانه ۳۰۰هزار تومان و نرخ فقر کاهش نخواهد یافت! این آمار بر فرضی است که شوک اقتصادی جدیدی نباشد و اتفاقی ملی-جهانی رقم نخورد. باید آقای رئیسی صادقانه واقعیت‌ها را با مردم مطرح کنند. ظاهرا کشور با همان دست فرمان قبلی اداره میشود. تحول بنیادین، سیاست های مردمی کجای کار است نمیدانیم! ✍️ محمدامین رضایی 🔻گزارش مرکز پژوهشها @HOWZAVIAN