eitaa logo
نویسندگان حوزوی
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
478 ویدیو
177 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🌤نوشتن، هوای تازه است و نویسندگی، نان شب. 🍃#مجله_ی_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه نخبگان و اندیشوران #حوزویانِ_کنشگرِ_رسانه_ای 👇 ارتباط @Jahaderevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
nahaei.pdf
8.76M
📚 کتاب معجزه نوشتن PDF توصیه به خواندن @HOWZAVIAN_kerman
🔻با عمامه‌پران گرم بگیرید مثل «عین صاد» هر چند فضای رسانه ای با جامعه متفاوت است ولی اگر به شما جسارت کردند، مثل عین صاد(مرحوم علی صفایی)(ره) آنقدر گرم بگیرید که زندگی طرف عوض بشود با آن نوجوان شوخی کنید و باب رفاقت را با نوجوانی که تاکنون با هیچ طلبه ای همکلام نشده باز کنید ... بعد هم در آغوش بگیریدش را به تبدیل کنیم او رشته محبت مرا پاره می کند شاید گره خورد، به او نزدیکتر شوم! 🔗هنگام درنگ @HOWZAVIAN
چرا باید رمان بخوانیم؟ 🔹رهبر انقلاب اسلامی: 🔸«معمولاً رمان‌های بزرگ و قوی فرانسوی‌ها و روس‌ها و دیگر کشورهایی که رمان‌های بزرگ از آن‌جاها منتشر شده، هنرمندانه است. شما کتابهای بالزاک یا ویکتورهوگو یا نویسندگان روسی را ببینید؛ اینها تصویر هنرمندانه‌ای است از واقعیت‌هایی که در متن جامعه جریان دارد» (۱۳۸۴/۲/۱۹). 🔹مرحوم رضا بابایی: 🔸خواندن رمان را برای طلبه ها و حتی مهمتر از آن برای هم توصیه می‌کنم. رمان ما را می کند. بخاطر زیست صنفی ما افکار خاصی داریم و افراد خاصی را می بینیم و کارهای خاصی انجام می دهیم. ما انسان‌های متعارفی نیستیم. اگر کسی من را نشناسد و از شهری دیگر تماس بگیرد کافی است دو دقیقه با من حرف بزند، از ادبیات من می فهمد که من درس خوانده‌ام، رمان ما را عرفی می‌کند و ما را وارد جامعه می‌کند. 🔸خاصیت دیگری که رمان دارد تقویت است. هنر رمان و فیلم و نمایش ایجاد حس همذات‌پنداری است. هرچه بیشتر با موضوع آشنا باشید راحت‌تر و درست‌تر درباره آن تصمیم میگیرید. رمان است. هیچ کسی پای خطبه های نماز جمعه جامعه‌شناس نمی‌شود. چون آنچه اتفاق افتاده گفته نمی شود بلکه آنچه باید شود گفته می شود؛ ادبیات نمی‌گوید چه باید بشود بلکه می‌گوید چه هست، رمان بخوانید تا حرف دیگران را بفهمید. @HOWZAVIAN
. 🌹در قاب آخر آخرین تصویر از طلبه شهید حسن مختارزاده حسن جان! دست کدام نامرد، آرزوهای مادرت را بر باد داد؟! آیا قاتل تو، آرزویش، از زندگی کشتن تو بود؟ ✍️ سید عبدالله هاشمی @HOWZAVIAN
. 💠 همکاری متناقص لیبرالیسم و متحجریسم کجا شکل می‌گیرد؟ ✍️ مجتبی عباسی، نویسنده و پژوهشگر 🔸غرب سال‌هاست با خط‌کشی‎ها و کارکردهای مختلف سیاسی از جمله با هدف آشوب و تجزیه‌، عملکرد دوگانه‌ای را درباره ایران اسلامی و جهان اسلام در پیش گرفته است، از طرفی با احیای زمینه‌های تاریخی مختلف از سومری‌ها و ایلامی‌ها گرفته تا فراعنه مصر، ناسیونالیسم، پان ترکیسم و تجزیه طلبان کرد، بلوچ، عرب و… را حمایت می‌کند. 🔸 از سویی در منطقه حجاز و نَجد برای مفاهیم دینی سده نخستین به نام توحید و به کام وهابیت محمل‌سازی کرده است تا بتواند با ادعای پیروی از اندیشه‌های نخستین، تمام آثار فاخر و ارزش‌های زنده و تمدن‌ساز انقلاب اسلامی را مدفون کرده و حکام مرعوب و مرتجع منطقه را به عنوان نماد فرهنگ اسلامی معرفی کند؛ به این سبب دشمنی دوسویه غرب و آل سعود با جمهوری اسلامی ایران در قالب همکاری متناقض‌ لیبرالیسم و متحجریسم، فهم و درک می‌شود؛ چنان که همکاری غربگرایان داخلی با جریان متحجر و مخالف حکومت اسلامی در این فضا قابل تفسیر است. 🔗 مطالعه یادداشت در سایت فکرت @HOWZAVIAN
🖊زمانه‌ی بی‌پروا ✍️ محسن عبدالله زاده تو دوره ای که بزنن تو سر سیب سرخ و بکننش تو توری برای آبگیری، موزهارو حراج کنن برا شیر موز، برعکس، پیازو سیب زمینی رو بزارن تو ویترین بالا دست سیب و موز؛ جای تعجب نداره مصی علینژاد بشه حامی حقوق زنان، علی کریمی بشه رهبر معترضین، علی دایی بشه حامی مستضعفان... @HOWZAVIAN
🔴 دانش نژادپرستانه ✍️ دکتر محمد تهرانی مطالعه منابع تاریخی غرب نشان می دهد که استدلالات نژادپرستانه اندیشمندان غربی، مقدمه ساز اعمال خشونت و وحشی‌گری علیه نژداهای غیر سفید بوده است. کنت دو گوبینو سیاستمدار، نویسنده و پژوهشگر فرانسوی معروف قرن نوزدهم از جمله کسانی است که دیدگاه های نژادپرستانه او، نژادپرستی در غرب را در قالب علمی نهادینه ساخت. بخشی از نظرات به اصطلاح علمی او پیرامون تفاوت نژاد‌های سیاه و سفید چنین است: «نژاد سیاه پست ترین نژاد است. شخصیت حیوانی از بدو تولد در او وجود دارد. هوش بسیار محدودی دارد و قوای ذهنی او اندک است و یا وجود ندارد. حواس پنجگانه قدرتمندی دارند که خود نشانه پستی نژاد اوست. تمام غذاها و بوها برای او خوب هستند. درکی از خوب و بد اخلاقی ندارند و جان خودش و دیگران برای او ارزشی ندارد و بی دلیل دیگران را می‌کشد. بدون استبداد امکان کنترل او وجود ندارد. شهوات شدیدی دارد و در عین حال این ماشین انسانی که احساسات سریعا در او برانگیخته می شود، در مقابل رنج یا بی تفاوت است و یا بزدلانه به مرگ پناه می برد... نژاد سفید قدرتمندترین و باهوش ترین نژاد است و در عین حال حواس جسمانی ضعیف‌تری دارد که موجب دور شدن او از شهوات جسمانی است. عاشق آزادی و به شدت مخالف زندگی تحت استبداد به شیوه سیاهان است. غریزه نظم فوق العاده‌ای دارند که نه تنها موجب ضمانت صلح و توازن است بلکه موجب خویشتنداری او می شود. قدر زندگی خود و دیگران را می‌داند و زمانی که بی رحم می‌شود از این بی رحمی خود آگاهست، آگاهی که در سیاهان وجود ندارد»! @HOWZAVIAN
🔻من وظیفه دارم برسانم حرف مخاطبان حوزه علمیه را... ⭕️ امروز چند تا از خبرگزاری های دینی را گشت زدم، دیدم درد مردم کمرنگه توش ... @HOWZAVIAN
. 📌 تحریم کالای کودک‌کشان ✍️سیدامیر حسین موسوی 🔆 اتحادیه بین المللی نوجوانان و جوانان مخالف اشغالگری در حمایت از ملت مظلوم فلسطین و در راس آن کودکان و نوجوانان با اعلام اینکه سود حاصل از خرید کالاهای ساخت رژیم صهیونیستی در جهت تخریب منازل، مدارس، دانشگاهها، مراکز رفاهی و تفریحی و ... در کشور مظلوم فلسطین قرار می گیرد، از همه آزادگان می خواهد تا در اقدامی انسانی کالاهای ساخت رژیم کودک کش صهیونیستی را تحریم کنند. 🔗👈 شما هم بنویسید و تحریم کنید @HOWZAVIAN
. 💠 انسان، زندگی، آزادگی ✍️ ناهید طیبی، استاد حوزه و دانشگاه چرا انسان؟ چرا زندگی؟ چرا آزادگی؟ اول: در نگرش اسلامی جنسیت، امری ثانوی است یعنی انسان و انسانیت مهم است و نظام تربیتی اسلامی رسالتش در ابتدا تربیت انسان کامل و متعالی درجه یک است. دوم: در نگاه دین، جنسیت یک امر عارضی است یعنی اصل بر تربیت انسان کامل است و برنامه برای زن و مرد کامل شدن بعد از این مرحله با توجه به ویژگی های زنانه و مردانه تعریف می‌شود. سوم: اساسا جنسیت در کارکردهای زندگی است که معنا پیدا می کند و بانوی خانه و آقای خانه در خانواده و جناب سرکار خانم فلان و جناب سرکار آقای بهمان در جایگاه طبیعی خویش قرار می گیرند و شناخته می شوند. چهارم: پس در نگاه دینی، زن و مرد، فارغ از جنسیتشان در مسیر کمال و رشد هستند و نه پدرسالاری معنا دارد و نه فمنیسم. پنجم: پس اولین عنصر در شعار من می شود" انسان" نه "زن" و نه " مرد" @HOWZAVIAN
📌 حضرت فرزین! ✍️ زهرا کبیری پور پسر: بابا کی تولد حضرت فرزین میشه؟ پدر:حضرت فرزین؟! یعنی چی؟ پسر: مسجد مامان جون اینا تولد هر حضرتی که میشه به هم نام اون حضرت جایزه میدن. پدر: حضرت فرزین نداریم که؟! پسر: پس چرا اسم من و گذاشتین فرزین، یعنی هیچ وقت به من جایزه نمیدن! پدر: نه، ولی در عوض اسم تو ایرانیه. پسر: من اسم ایرانی نمی‌خوام، اسم حضرتا رو می‌خوام. این بخشی از مکالمه‌ایی پدر و پسری بود که منزل یکی از اقوام شنیدم و در همان لحظه یاد یکی از حقوقی که فرزندان بر گردن والدین دارند افتادم. چه بسا پدر و مادرانی که نام‌های نه چندان شایسته و زیبا برای فرزندان خود انتخاب می‌کنند و با این کار یکی از حقوق اولیه‌ی فرزند خود را پایمال می کنند. درباره‌ی تأثیر نام‌گذاری بر شخصیت فرزند از امام صادق (علیه‌السلام) سؤال شد: جانم به فدایت، ما اسامی شما و پدران شما را بر فرزندان‌مان می‌گذاریم، آیا این کار برای ما سودمند هست؟ امام در جواب فرمودند: بلی، به خدا سوگند! و آیا دین غیر از حب و دوست داشتن ما اهل بیت است؟! در عصر حاضر به دلیل جایگزین شدن فرهنگ غربی و دور شدن از فرهنگ اسلامی پدر و مادران جوان اسامی بسیار غریب و عجیبی برای کودکان خود انتخاب می‌کنند که جای تأسف دارد. در کشوری که اکثریت جمعیت آن را مسلمانان و به ویژه شیعیان تشکیل می‌دهند، شنیدن نام‌های نامأنوس و بیگانه تعجب آور است. چند وقت پیش در حرم حضرت معصومه(سلام‌الله علیها) یک مادر جوان پسرش را جرج صدا می‌زد!! خدا رحم کند. @HOWZAVIAN
🔴 رابطه نگرش و کنش ✍️ احمدحسین شریفی، استاد حوزه و دانشگاه 🔹رفتار ما متأثر از نگرش و بينش ما نسبت به خود و جهان است. محصول درکي است که از عالم و آدم داريم. محصول جايگاه و شأني است که در اين هستي براي خود قائليم. 🔻کسي که برداشت صحيحي از عالم و آدم ندارد؛ مثل کسي مي‌ماند که حتي ممکن است با عشق و علاقه و ميل و رغبت مشغول فعاليت و کار و تلاش باشد، اما نمي‌داند که گم شده است؛ پشت‌کار و اراده و شوق زماني مفيدند و کارآمدي لازم را دارند که نقشه صحيح را در اختيار داشته باشيم. @HOWZAVIAN
📌خطر حکمرانی لمس ✍️ علی مهدیان، استاد و نویسنده حوزوی ➖فرهنگ مهاجم انقلاب اسلامی اکسیر است باید به آن بازگشت. نرم افزاری که باید مبتنی بر بنیان ها و نظام اندیشه انقلاب جریان میافت و نسل های جوان را که شیفته هویت و شور و حماسه و معنویتند زنده مینمود. نرم افزاری که بارها رهبری به حوزویان (مثل دیدارها با خبرگان) به دانشگاهیان به مسوولین فرهنگی تذکر رسیدگی به آن را داده بود. برگردید ببینید چه اندازه درباره زنده کردن یاد شهدا و مبارزه مردم و انقلاب اسلامی به مدیران و پاس داران و همه و همه نهیب زده بود. حالا شاید مواجهه ایشان با شورای عالی انقلاب فرهنگی و توجه به ضعف جدی این نهاد در رهبری و هدایت فرهنگی کشور نشان دهد که چگونه همگی این ساحت را رها کرده ایم و کشور در این ساحت در معرض تهدید است. هرج و مرج و «آشفتگی» فرهنگی و از همه بدتر سپردن«حکمرانی در این ساحت به دست بیگانه» تهدیدهای کمی نیست که رهبری به آن ها اشاره میکند. این همان «ضرر فراوان جامعه» است. 🔗 متن کامل @HOWZAVIAN
☑️ فراخوان چاپ مجموعه داستان ها و دل نوشته های ویژه مادر سادات با هدف معرفی هر چه بهتر و بیشتر بانوی دو عالم ارسال به : hamaseh.sokhan.publication@gmail.com @HOWZAVIAN
⚡️مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد برگزار می‌کند: 🧕دوره آموزشی 📌ویژه بانوان ✨سرفصل‌های دوره: 💡 در فضای مجازی 💡هویت زنانگی در فضای مجازی 💡 زنانه و فضای مجازی 💡کنشگری در فضای مجازی 💡جریان‌شناسی در ایران 💡جریان‌شناسی فمینیسم در 💡زنانگی در 💡تطور بازنمایی زن و جنسیت در نقاشی غربی 💡زن در رسانه ملی 💡زن در شبکه‌های ماهواره‌ای 💡زن در سینمای مسیحی 💡نقد فیلم ابلق 👈همراه با دورهمی آسیب‌شناسی و الزامات کنشگری زنان در شبکه‌های اجتماعی 📋ثبت نام از 15 الی 22 آذر 💳هزینه نام‌نویسی: 300 هزار تومان، تخفیف برای ثبت نام گروهی 📆شروع دوره از 24 آذر 📍مکان: قم، هنرستان، مؤسسه فرهنگی رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد، پلاک 245 🖇جهت نام‌نویسی و کسب اطلاعات بیشتر به آی دی @Media_Institute در ایتا پیام دهید یا با شماره 09197455891 تماس حاصل فرمایید. 🆔 eitaa.com/farajnezhad110 🆔 rubika.ir/faraj_nejad 🆔 wekhed.ir/Faraj_Nejad @HOWZAVIAN
. 💠 تکلیف نخبگان در ترویج سنت‌های سالم سیاسی ✍️ محمد کرمی‌نیا، دانشجوی دکتری کلام امامیه 🔸 نقش اساسی نخبگان سیاسی در ایجاد سنت‌‌های سالم سیاسی به روشنی واضح است و تأثیرات اصناف مختلف نخبگان در سطح جامعه به گونه‌‌ اجتناب‌‌ناپذیری به هم گره خورده و هر شاخه از آنها چه بسا در بخش‌‌های دیگری از ساحت‌‌های زندگی جمعی نیز تأثیرگذار باشد. 🔸یک نخبه فرهنگی بی‌تردید می‌‌تواند در حوزه مربوط به سیاست تأثیرگذاری داشته باشد، چه بسا با تکیه بر صبغه فرهنگی خویش یا خود مستقیماً وارد سیاست شده یا به هدایت مردم به سوی جریان سیاسی خاصی بپردازد. 🔗 مطالعه یادداشت در سایت فکرت @HOWZAVIAN
🔆پدری با چهار فرزند قد و نیم قد ✍️زهره قاسمی همیشه در فاطمیه اشک و خشم را با هم تجربه میکنم. انگار دردی سر باز میکند بی درمان و بغضی می‌ترکد بی پایان. احساس میکنم غم های حضرت مادر راه نفس تک تک سلول هایم را می‌بندد. فرار از روضه‌های کوچه، در، صورت، طناب، مسجد و... فرصت ناله و شیون را از من می‌گیرد و طوفان غصه ها چنگ بر قلب یخ زده ام می‌کشند. تیر خلاصی هم شام غریبان است. وقتی نیمه شب پدری با چهار فرزند قد و نیم قد، به خانه ی نیم سوخته برمی‌گردد، و تازه اول ماجراست ... @HOWZAVIAN
🔻برخی ریشه‌های مشترکِ «نفرت» در دو سویه‌ی جریانات دینی و سکولار ✍️ حبیب الله بابایی، استاد حوزه و دانشگاه 1.نفرت و فرهنگ تنفر (hating culture) درمیان افراد جامعه در جهان غرب، امری ذاتی و برآمده است از تاریخ فردگرایی و خودمحوری (در نسبت خود و دیگری)، لیکن درایران امروز، نفرت امری عَرَضی و اما واقعی است. نخستین ریشه از این نفرت در ایران را می‌توان در دو گونه از «نفاق و دورویی» در دو سویۀ جناح فکری، اجتماعی و سیاسی در ایران دنبال کرد: الف) نفاق روشنفکری (نفاق شیک و مدرن)، کسانی که همیشه مدعی حق و قانون و صلح و آشتی بوده اند و اساسا خود را نماد کامل از «رجل مدرن» می‌دانند، لیکن در تقلید از مدرنیته صادق نیستند، و هرآنجا که مصالح فردی و حزبی‌شان اقتضا بکند و جایی که التزام به مدرنیته برای آنها هزینه و زحمت بیافریند به صورت فاحش و آشکاری خشونت و بربریّت را تئوریزه می‌کنند؛ و ب) نفاق سنتی، نفاق مذهبی، و گاه نفاق انقلابی در میان کسانی است که همواره خود را ملاک در مذهبی بودن و میزان در انقلابی بودن تلقی می‌کنند ولی نسبت به آنچه که از دین و مذهب می‌گویند و نسبت به آنچه که بزرگان انقلاب و نظام از تقوا در سیاست می‌طلبند و بدان توصیه می‌نمایند، کمترین اعتنا و اعتقاد را ندارند. 2.عامل دومی که نفرت را بر جامعه ایران عارض کرده، «ادبیات جهل» و «سطح فکری نازل»در دو سویه جریان‌های دینی و سکولار است. جریانات مذهبی، برخی از روحانیان و آنهایی که بلند گویی می‌کنند و نام و شهرتشان بزرگ‌تر از واقعیت‌ و شخصیت‌شان، و فرصت‌‌های پرزنت‌شان بیشتر از فرصت‌های مطالعه و تحقیق است، همواره در کلمات خامی که استفاده می‌کنند، جملات نسنجیده‌ای که به کار می‌برند، و تحلیل‌های سطحی‌ای که در تریبون‎های رسمی از مسائل اجتماعی و سیاسی و حتی از مسائل دینی ارائه می‌کنند ، موجی از نفرت و لجاجت را به بدنه جامعه پمپاژ می‌کنند و متأسفانه نوعا گوش شنوایی هم برای اصلاح نگاه و زبان گزندۀ‌شان ندارند. کمتر می‌توان به خاطر آورد خطابه‌های سیاسی و اجتماعی از این جمعیت را که به آرامش جامعه و به عقلانیت عمومی و اجتماعی کمک کند و تنش یا حاشیه‌ای را بوجود نیاورد. در طرف دیگر، ادبیات متکبرانه و همراه با استهزاء و البته مملوّ از تقلید و نادانی در میان جریان‌های به ظاهر مدرن است که خود را نماد علم و شعور و شرف، و دیگران را نماد جهالت و بی‌شعوری و بی‌شرفی می‌دانند و هرجا هم لازم شد به طور رکیکی فحاشی‌ می‌کنند. این جماعت که نوعا با ادبیات و مفاهیم ترجمه‌ای احساسات خجسته‌ای دارند و واقعیت و جاهلیت مدرن‌شان را پشت کلمات پر طمطراق غربی پنهان می‌کنند، در برخورد با جریان رقیب، بلکه حتی در برخورد با دانشجویان خودشان، و نیز در برخورد با اساتید همکار خود در دانشگاه بسیار خشن، تند و بی‌ادب هستند. 3.نمونه عامل دیگر در این میان، وجود «مَن‌خواهی‌های افراطی و آشکار» در میان جریانات مختلف سیاسی و حتی در بدنۀ فرهنگی جامعه است. کسانی هستند در دانشگاه‌ها و در حوزه‌های علمیه که دیگران را به جُرم دانشگاهی بودن و یا به جُرم حوزوی بودن قبول ندارند، همین‌طور کسانی هستند درمیان مدیران که نه تنها مدیران دلسوز از جریانات مقابل را به بازی نمی‌گیرند، بلکه مدیران لایق و پاک دست از جناح همسو ولی متفاوت از خود را هم به خدمت نمی‌گیرند. «من‌خواهی» در بدنۀ اجتماعی و سیاسی در ایران امروز باعث «شتابزدگی»، «سطحی‌زدگی»، و «عدم تمرکز» در نظام کارشناسی و نظام تصمیم‌گیری و همین‌طور نظام اقدام شده (کارهای صوری، پراکنده و پر طمطراق) است و نوعی از تکلیف بمالایطاق را برای این منحصران بوجود آورده است. این وضعیت بدان سبب بوده که نوعا در ساحت‌های زندگی اجتماعی و اکنون در عرصه‌های مختلف سیاسی، قرار بر این شکل گرفته که برای انبوهی از مسائل جاری، فقط تعداد اندکی از کارشناسان فکر کنند و احیانا همان تعداد هم در مقام مدیریت‌های کلان، اجرا و مدیریت کنند و دوباره احیانا همان تعداد هم به ارزیابی و گزارش‌دهی بپردازند و سپس هزینه‌های آن را متوجه همه بکنند؛ در حالی که اگر همۀ جامعه در تشخیص و اقدام مشارکت داده شوند، مسلما همه آنها نیز در دادن هزینۀ خطاها و اشتباهاتِ ملّی مشارکت خواهند کرد. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا وسط‌های کویر لوت رودی مثل نیل با مشقت از سر کوه دماوند آوری... 🎬 شعرخوانی شاعر حوزوی در برنامه «تازه‌دم» پخش شده از شبکه دو سیما @HOWZAVIAN @sheikh_ghm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️ پیش به سوی پویش نوشتن 💠 آیین افتتاحیه تحریریه بانو مجتهده امین در قم به همت اداره کل تبلیغات اسلامی استان قم، انجمن سواد رسانه طلاب و کانون مدادالفضلاء برگزار شد. این مراسم، بخش‌های مختلفی را در برگرفت؛ شامل: ✅حضور مهمانان ویژه، استاد جواد محدثی و خانم دکتر طیبی ✅دوازدهمین دوره محفل یادداشت‌خوانی با حضور نویسندگان حوزوی ✅بررسی چالش‌ها و دغدغه‌های نویسندگان امید است این تحریریه، گام بزرگی در راستای هنر و دانش نویسندگی بردارد و برای نویسندگان حوزوی پلی برای پیشرفت در راه نشر اسلام باشد. @HOWZAVIAN @savad_rasaneh
1️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 💠 لحظه‌های رویداد و روایت در تازه‌ترین محفل یادداشت‌خوانی نویسندگان حوزوی ✍️ مدیر رویداد «راه‌اندازی تحریریه بانو مجتهده امین» از این رو شیرین بود که به شبکه‌شدن نویسندگان حوزوی نزدیک شدیم؛ البته اندکی ... . شبکه‌ای که آرزوی بسیاری از بزرگان و نویسندگان دلسوز حوزه بود؛ اما حرف‌های قلم‌به‌دستان فهمیده نمی‌شد. این بار نویسندگان حوزوی در محافل یادداشت‌خوانی گام‌های آغازین خود را برداشتند؛ سه سال با 12 محفل یادداشت‌خوانی. اما محفل دوازدهم؛ محفل یادداشت‌خوانی طلاب خواهر بود که مزیت‌هایی داشته؛ نخستین آن بر عهده‌گرفتن پوشش خبری و تحلیلی محفل از سوی نویسندگان حاضر در نشست بوده است و این رسم قلمی ادامه خواهد داشت از تولید به مصرف. در دوازدهمین رویداد یادداشت‌خوانی حوزویان، استادان آقای جواد محدثی و خانم دکتر ناهیدطیبی از دنیای ادبیات گفتند و ترغیب و تشویق کردند تا پویش نوشتن رونق گیرد و آغاز به کار تحریریه تولید محتوای مجتهده امین را تبریک گفتند. تحریریه بانو مجتهده امین قرار است فرهنگ، جامعه و سیاست را به دیدار بنشیند و دست به قلم و جوهر ببرد، می‌خواهد آشیانه‌ای باشد؛ برای با هم شدن، برای هم‌نویسی در عصر سرعت و رسانه؛ برای کشف زبان مشترک با افکار عمومی و خارج از حجره و حوزه. محتواهای پیش‌رو محصول این نشست صمیمی و به دور از تشریفات و تبلیغات است. ✍️ تولید محتوای در لحظه، از ابتکارات این نشست خواهرانه بود که آثار چند تن از اعضای تحریریه را تقدیم چشمان خوانندگان وزین کانال نویسندگان حوزوی می‌کنیم. @HOWZAVIAN
2️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 🔆 محفل حامدان ✍️ نجمه صالحی، مدیر تحریریه بانو مجتهده امین دیدارها هم جنس دارند، جنسی از مخمل، تور، حریر، کتان، چرم و...! کافی‌است دستی روی پارچه‌اش بکشی! مخمل، حال دل را لطیف می‌کند، تور، صافی و زلالی دیدار، حریر، بی‌آلایشی و رو راستی را به یادت می آورد، با کتان و چرم، مقاومت و ایستادگی می‌آموزی! امروز دیدارها برایم جنس دیگری داشت، زلال زلال، روشن روشن، صاف صاف، همه در کنار هم با یک هدف با یک دغدغه برای یکی شدن برای پیمودن راهی طولانی و روشن! راهی طولانی در پیش است، یادش‌ به‌ خیر، دانه‌های شفاف و شیشه‌ای تسبیح مادربزرگ! دانه‌ها را با ظرافت کنار هم به نخ کرد و تا آخر عمر با آن حمد خدا گفت! اینجا همه چون دانه تسبیح گردآمده بودند تا حمد کنند داشته‌هایشان را، آری قدم زدن در این جاده حمد است! حمد نعمت قلم، حمد نعمت فکر، حمد نعمت فهم، حمد نعمت بندگی و رشد! اینجا محفل حامدان بود! @HOWZAVIAN
3️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 🔔 جدال در محفل (بخش اول) ✍️ حاشیه‌نگاری سمیه رستمی، طنزنویس حوزوی در آیین افتتاحییه‌ی تحریریه بانو مجتهده امین: همیشه حضور در جمع‌های رسمی برایم عذاب‌آور است. مادرم همیشه می‌گفت: دختر باید سنگین رنگین باشد و تا سوالی از او نپرسیده‌اند حرفی نزند. اما به من که می‌رسید، می‌گفت: این یکی آرام از جانش بریده. دختر مگر اینقدر شیطان میشود؟! دختر تو چرا نمی‌توانی مثل بقیه ساکت و آرام بنشینی؟! همه اینها تو ذهنم رژه می‌رود. همه حرف‌های مادر را مرور می‌کنم. این جمع مثل همه جمع‌ها نیست، سنگین رنگین نباشی؛ خواهران متشرع جامعه الزهرا، شوتت می‌کنند سر پل جمهوری. به خودم می‌گویم: لااقل رعایت سن و سالت را کن. حرمت قلم را نگهدار! خیر کله‌ات نویسنده‌ای! دخترک جسور تو وجودم شانه بالا می‌اندازد و اشاره می‌کند به موزائیک‌های تو پیاده رو که لی‌لی کنیم. اصلاً بی‌خیال چادرچاقچور و هیبت خانومانه‌ام، با کدام زانو و کمر می‌خواهی وسط پیاده رو بالا و پایین بپرم؟! دخترک جسور توی وجودم لگدی حواله‌ام می‌کند و گره اخم می‌اندازد به ابرویش. به سختی از پله‌های پل عابر می‌کشم بالا. به هن‌هن افتاده‌ام. دخترک جسور وجودم می‌گوید: لااقل وایسا از این بالا ماشینها را تماشا کنیم! می‌گویم: وقت ندارم. دیر میرسم. چشمم می‌افتد به آقای حمیدی که جلوی ساختمان منتظر ایستاده. می‌گویم: بفرما وروجک! ببین همه آمده‌اند! دیر هم شده! دهانش را کج و کوله می‌کند و ادایم را درمی‌آورد. سعی می‌کنم حاج خانمی و با طمأنینه قدم بردارم. وارد ساختمان می‌شوم تا آسانسور برسد، نیم نگاهی به پوستر سواد رسانه، مخصوص بانوان می‌اندازم. همزمان با من دخترک جسور وجودم شانه بالا می‌اندازد. می‌رویم طبقه سوم. نفس عمیقی می‌کشم و سعی می‌کنم حاج خانم وجودم را که همیشه در حال چرت است، بیدار کنم. وارد سالن می‌شوم و فقط آقای اسفندیار را می‌شناسم. سلام می‌کنم و دنبال جای نشستن مناسب می‌گردم. جایی پشت دوربین. دخترک جسورم می‌گوید: این جلو. حاج خانم درونم می‌گوید: نیست که خیلی هم تو می‌گذاری جلو بنشیند؟! چندتایی از خانم‌ها آمده‌اند. کنار صندلی که نشان کرده‌ام، خانمی است که از جایش بلند می‌شود و احوال و اسمم را می‌پرسد. خودم را معرفی می‌کنم. حدس می‌زنم، خانم صالحی باشد که باهم تلفنی صحبت کرده‌ایم. خودش است گرم و مهربان و آرام. خوش به حالش، لابد مادرش را زیاد حرص نداده! می‌گوید: وقتی وارد شدی، با همه فرق داشتی، اصلاً قیافه‌ات خاص بود. دارم حلاجی می‌کنم، خاص بودن یعنی همان حرف مادرم که می‌گفت: «تو چرا مثل بقیه نیستی» یا نه؟! دخترک جسور وجودم می‌گوید: من بی‌تقصیرم! حاج خانم وجودم خمیازه می‌کشد و می‌گوید: من هوای این وروجک را دارم. بعضی خانم‌ها با بچه‌هایشان آمده‌اند. دخترک جسور وجودم شروع می‌کند به قربان صدقه رفتن بچه‌ها. دلش غنج می‌زند جلسه را ول کنیم، برویم بازی با بچه‌ها. حاج خانم وجودم دستش را می‌گیرد به زور می‌نشاندش. 🔗 ادامه 👇👇👇 @HOWZAVIAN
4️⃣ •┈┈┈••✾••┈┈┈• •┈┈┈••✾••┈┈┈• 🔔 جدال در محفل (بخش دوم) ✍️ حاشیه‌نگاری سمیه رستمی، طنزنویس حوزوی در آیین افتتاحییه‌ی تحریریه بانو مجتهده امین: جلسه با قرآن و تلاوت زیبای آقای اسفندیار شروع می‌شود. حواسم به دخترک جسور هست. آرام نشسته است. آقای اسفندیار بعداز تلاوت قرآن، توضیحاتی درباره یادداشت‌نویسی می‌دهد. دخترک جسور وجودم می‌گوید: پذیرایی دارند؟ می‌گویمش: هیس! حواسم می‌رود به مادری که سعی می‌کند دختران نازنینش را ساکت کند تا نظم جلسه به‌هم نخورد. همه ما بچه‌دار هستیم و به نظرم نباید به خودش استرس وارد کند. همه ما می‌دانیم فرزند پروری نباید مانع فعالیت اجتماعی زن مسلمان باشد. باید در کنارش به سایر فعالیت‌ها هم بپردازد، چرا که زنان نیمی از جامعه‌اند و باید در سرنوشت جامعه سهیم باشند. کمی صبر و همراهی، باعث فعال شدن و حتی پرورش نسل جدید پویایی می‌شود. حاج خانم درونم این‌ها را برای دخترک جسور درونم توضیح می‌دهد و ا‌و همچنان شانه بالا می‌اندازد. بالاخره استاد محدثی و آقای حمیدی وارد می‌شوند. میان جمع ما آقای حمیدی و آقای فیلمبردار، اعتقادی به حجاب اجباری ندارند و سرهایشان بدون پوشش است. آقای اسفندیار که انگار با پسرک شیطان درونش به مشکل برخورده، حتی در حضور استاد محدثی هم همچنان به صحبت‌هایش ادامه می‌دهد. گویا حاج آقای درونش از پس پسر بچه درونش برنمیاد. بالاخره پسر بچه خسته می‌شود و نوبت به استاد محدثی می‌رسد که اولاً انتظار دیدنش را نداشتم، دوماً تا به‌‌حال این‌قدر فول‌اچ‌دی ندیده بودمشان. آرام صحبت می‌کنند. نه لپ تاپی نه گوشی! تنها دفترچه‌ای دارند و بروشورهایی برای نمونه. دخترک جسور وجودم می‌گوید: بفرما هی غر می‌زنی چرا متن‌ها رو اول باید با مداد مشکی بنویسی؟ استاد هم همان سیاق سابق را ادامه داده! که یکهو جیغ می‌کشد: آخ جون! پذیرایی! پذیرایی! آقایانی با سینی چای و آبمیوه و جعبه کیک یزدی وارد می‌شوند. حاج خانوم درونم چرتش پاره می‌شود. که یکهو متوجه می‌شوم، یکی از آقایان، همان آقایی است که ملبس به لباس مقدس طلبگی بود و طی یک حرکت هنجارشکنانه، خلع لباس اختیاری کرده و دست به پذیرایی از حضار شد. تا من و حاج خانم درونم، بخواهیم خودمان را جمع کنیم؛ دخترک جسور وجودم با صدای بلند می‌گوید: عه! این آقا کشف حجاب کرده! این جمله‌اش باعث می‌شود، کمی جو رسمی و سنگین جلسه بشکند و آقای اسفندیار بنده را به عنوان طنزپرداز معرفی کند و الحق سنگ تمام هم گذاشت. به دخترک جسور وجودم اشاره می‌کنم، ساکت باش وگرنه تحریمت می‌کنم. دختر جسور درونم همانطور که چایی را هورت می‌کشد، می‌گوید: چیزی که منو نکشه قوی‌ترم می‌کنه. صحبت‌های استاد محدثی تمام می‌شود و آقای ناطقی که دوباره رجوع کرده به لباس روحانیتش، صحبت‌هایی خوبی دارد. البته تذکری حاج خانومانه درباره کار تشکیلاتی هم به ایشان دادم؛ انگار نه انگار که خودم اصلاً اهل کار تشکیلاتی نیستم. بعد از ایشان نوبت به سرکار خانم طیبی رسید که دخترک جسورم را دیگر نمی‌شد کنترل کرد. به هوای کمک به آن خانم بچه‌دار از سالن بیرون می‌زنم. بچه را که خسته شده و آواز می‌خواند، در آغوشم می‌چرخانم. سعی می‌کنم کمی پشت در باشم تا صحبت‌های خانم طیبی را هم بشنوم که بچه لطف می‌کند و اندکی از شیری را که خورده ، مرجوع می‌کند. مجبور میشوم او را تحویل مادرش بدهم و آرام بنشینم. ساعت را نگاه می‌کنم حدود پنج بود. دیگر به کارگاه داستان نمی‌رسیدم. بالاخره جلسه تمام شد و من دخترک جسور درونم را رها می‌کنم. حاج خانوم درونم از خستگی در خواب عمیقی فرو رفته است. تشکیل این جمع و این جلسات می‌تواند نوید بخش حرکتی نو و مفید باشد اگر حاج خانوم درونم به کنترل دخترک جسور وجودم بیشتر کمک کند. @HOWZAVIAN