eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
614 ویدیو
206 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 رواداری فرهنگی ✍️علی‌رضا مکتب‌دار آداب و سنن هر قوم، عامل درک و تفاهم متقابل و درنتیجه برساختن جامعه‌ای امن و آرام جهت پیش‌برد اهداف و آرمان‌های بلند آن جامعه است. صرف‌نظر از ایدئولوژی‌های آسمانی و یا زمینی حاکم بر جوامع، آداب و رسوم عرفی‌ای که عموما برخاسته از جنبه ناسوتی انسان‌ها و با هدف پاسخ‌گویی به جنبه‌های بشری و خاکی آنان، شکل یافته است، حتی‌الامکان باید مورد احترام قرار گیرد جز آنجا که به سنجه خرد راست نیاید و یا با منزلت انسان ناسازگار افتد. انسان هم از جنبه ملکوتی و هم از جنبه ناسوتی خود نیازمند فرح و شادمانی است و فروگذاردن هر یک به سود دیگری نه سزاوار است و نه شدنی. انسان برآمیخته‌ای است از معنا و ماده، روح و تن و نفس و بدن. تن، مرکبِ شهسوار نفس است و فرسودگی و خمودی آن، سوارش را نیز خسته ساخته و از سیر و حرکت بازمی‌دارد. پس تا آن‌جا که می‌توانیم و عقل و شرع روا می‌دارد، با این رسوم و آداب همراهی کنیم. @HOWZAVIAN
📌 فردی‌گرایی به کام سرمایه‌داریسیدهادی چاوشی کمی به ریشه ها بپردازیم فقط با مقابله فرهنگی نمی‌شود مقابل فرهنگ غرب ایستاد. سیاست و فرهنگ و اقتصاد به هم پیوسته است. نمی‌شود اقتصاد سرمایه داری و آزاد غربی را دنبال کرد ولی در فرهنگ طرفدار حجاب و محدودیت آزادی بود. 8 سال دولت قبل مطابق منافع سرمایه داران در سیاست، اقتصاد و فرهنگ جلو رفت و هنوز متاسفانه در بعضی سیاست‌ها ادامه دارد. هر چند در خیلی موارد مقابله کرده اگر کسی نداند انگار تصمیم دولت آنست که اول بازگشایی سیاست خارجه کند بعد اقتصاد داخلی را سامان دهد آخر کار سراغ فرهنگ برود اگر عمری باشد. همه اینها ابعاد یک تمدن هستند بدون یکدیگر ناقص و کاریکاتوری هستند. فرهنگ سرمایه‌داری سیاست آن را شکل می‌دهد تا اقتصاد سرمایه‌داری دنیا را بچرخاند. فرهنگ غرب فردیت طلبی و آزادی و رهایی از هر قیدی را در کارتونهایش از کودکی قالب می‌کند و جلوه گری دختر را برای او ارزش و آرزو تعریف می‌کند. همین آزادی را در اقتصاد در قالب بازار آزاد و در سیاست در قالب منزوی نشدن و ارتباط با دنیا جا می‌زند. @HOWZAVIAN
🔴به بهانه روز بزرگداشت شیخ بهائی و روز معماری ✍️ حجت الاسلام دکتر احمدحسین شریفی، رییس دانشگاه قم 🔶امروز (سوم اردیبهشت) در تقویم جمهوری اسلامی ایران با عنوان روز بزرگداشت و روز نامگذاری شده است. معماری را می‌توان در زمره «هنر» به حساب آورد؛ زیرا هم «دانش» است و هم «صنعت»؛ هم «تجلی جهان‌نگری» است و هم «ظهوریافته‌ی ایدئولوژی»؛ هم «محصول فرهنگ» است و هم «انتقال‌دهنده فرهنگ». 🔷در این رابطه بیان دو نکته خالی از لطف نیست: 🔻نکته اول: باید بدانیم که شیخ بهائی که به بهانه بزرگداشت او روز سوم اردیبهشت به روز معماری نامگذاری شده است، افزون بر آنکه یک معمار کم‌نظیر و استثنائی بود؛ حکیم، فقیه، عارف، ریاضی‌دان، منجم، شاعر، ادیب، مورخ و محدثی بزرگ هم بود. فی الواقع، معماری او مظهر و تجلی حکمت و فقه و فلسفه و کلام و عرفان و دین‌شناسی او و همچنین «عقلانیت تاریخی» او بود. 🔻نکته دوم: فرهنگ مدرن غرب و مدرن غربی، با همه خوبی‌ها و بدی‌هایش، یعنی فکر و فرهنگ ، با تغییر در معماری رسمیت یافت. معماری پست‌مدرن نیز نه تنها تجلی و مظهر ارزش‌های لیبرالیستی که ظهوریافته فلسفه و حتی معرفت‌شناسی پست‌مدرن است: «پیچیدگی»، «ابهام»، «درهم‌ریختگی»، «درهم‌تنیدگی» و «بی‌نظمی» از ویژگی‌های فلسفه و معرفت‌شناسی پست‌مدرن است که همگی از ویژگی‌های معماری پست‌مدرن هم به شمار می‌روند. همچنین «فردیت»، «لذت‌گرایی»، «لذت‌طلبی» و «سودگرایی» نیز از شاخصه‌های ارزشی پست‌مدرنیسم است که تجلی و ظهور همه آنها را می‌توان در معماری پست مدرن هم یافت. 🔶اما آیا مکتب فلسفی ما و جهان‌نگری و نظام ارزشی ما نیز مانند جهان‌نگری و نظام ارزشی پست‌مدرن دارای ویژگی آشفتگی و درهم‌تنیدگی و بی‌نظمی است؟ پاسخ روشن است؛ ما چنین و جهان‌نگری و نظام ارزشی‌ای نداشته و نداریم. ◾️افسوس که نه بسیاری از فیلسوفان ما متوجه این شکاف عظیم میان معماری و فلسفه ما هستند و نه بسیاری از معماران و شهرسازان ما متوجه‌اند که در چه زمینی بازی می‌کنند، سنگ چه مکتبی را به سینه می‌زنند و با معماری خود چه و جهان‌نگری‌ و فلسفه‌ای را مدیریت می‌کنند: زیرا به اعتقاد این بنده «معماری چیزی جز «مدیریت فضا» به منظور «مدیریت اندیشه و رفتاری» که در آن فضا انجام می‌گیرد نیست.» @HOWZAVIAN
🔸نبرد در میدانی که حتما در آن بازنده‌ایم ✍️ میلاد کیانی 📌 گویا این روزها تفکری در میان جریان انقلابی و نهادهای متولی فرهنگ در حال گسترش است و آن اینکه در برابر سلبریتی هایی که خواه ناخواه ابزار دشمن شده‌اند، سلبریتی انقلابی بشویم یا بیابیم یا بپرورانیم تا او به مقابله برخیزد. غافل از آنکه این میدان، همان میدانی است که در آن از پیش باخته ایم! در دهه هفتاد و تا حدودی هشتاد، دشمن در سطح نخبگانی با نخبگان جریان حق درگیر شد و پاسخ شبهات معرفتی و اعتقادی امثال عبدالکریم سروش را یک عالم توان‌مند حوزوی چون مرحوم علامه مصباح با تبیین صحیح از اسلام بیان می‌کردند که نتیجه این نبرد نخبگانی، ارتقای جامعه و ضایع شدن جبهه باطل بود. 📌 دشمن اما به خوبی فهمید که در این میدان حرفی برای گفتن ندارد و لذا سلبریتی‌ها را در پیشانی جبهه خود قرار داده و سطح درگیری را به نبرد میان سلبریتی‌ها آورد. در این میدان، منطق و استدلال حکومت نمی‌کند بلکه رسانه است و احساسات که موضوع و مساله میسازد و آن را حل میکند. از معایب بزرگ نبرد در این میدان آنکه یک انقلابی، وقتی بخواهد فالوور جمع کند و بلاگر شود تا با سلبریتی دشمن مقابله کند، در مسیر جمع فالوور، گاهی باید آنچه مخاطب بخواهد را بگوید و مخاطب گاهی آنچه به صلاحش هست را نمیداند یا دوست ندارد بداند (درست مثل همین جملات). البته معلوم نیست آن انقلابی در انتهای طی این مسیر، هنوز هم همان انقلابی روز اول است یا کمی اصلاح و معتدل شده است! ✅ حاصل آنکه باید سطح درگیری را به نبرد نخبگانی ارتقا دهیم و این همان نقطه قوت اسلام و انقلاب، و نقطه ضعف دشمن است؛ چراکه مردان این میدان مهیای کارند. بخواهیم یا نخواهیم عموم جامعه به مبارزان خط مقدم می‌نگرند؛ از آنها الگو می‌گیرند و رنگ می‌پذیرند. اگر تمام دلیل افسر جنگ نرم شدن آنها، تعداد زیاد دنبال‌کنندگان آنها باشد ... ⬅️ به عنوان یک پیشنهاد عملیاتی : رسانه ملی می‌تواند یکی از سران الحاد نوین را دعوت به مناظره با یکی از فضلای توان‌مند حوزه علمیه کند تا روشن شود چقدر ادعاهای اینان در رد وجود خدای متعال بی‌پایه و مضحک است. مطمئنا نتیجه این مناظره، ضربه سنگین به حیثیت پوشالی الحاد نوین در ایران و جهان است. @HOWZAVIAN
🔻«دوگانه‎هایی در مسأله حجاب؛ یک طرح بحث» ✍️ حجت الاسلام دکتر احمد اولیایی در مسأله بودگی بی‌حجابی و بدحجابی در جامعه امروز ایران تردیدی نیست اما تلاش ها برای حل این مسأله متفاوت است و در صحت و سقم روش آن‌ها بعضا می‌شود تردید کرد. «بساطت» یکی از معضلات روش شناسی مواجهه با مسأله حجاب است؛ بدین معنا که برخی اساسا مسأله را بسیار بسیط و حل شده در نظر گرفته و فقط در سویه اقدامات آن هم اقداماتی که در انتهای زنجیره حل مسأله ی حجاب هست، تمرکز دارند. در حالی که بنظر می رسد کمی عقب تر، دوگانه‌هایی وجود دارد که باید بدان ها پرداخته شود. این دو گانه‌ها به ما کمک می‌کند برای حل مسأله بدحجابی و بی حجابی بهتر رفتار کنیم. برخی از آن ها را می توان این گونه تبیین کرد (البته این یادداشت فقط این دوگانه ها را طرح می کند و نفیا و اثباتا نسبت به طرفین دوگانه ها ساکت است. هدف فقط طرح پرسش است برای اندیشیدن بیشتر)؛ - دوگانه نظر و عمل؛ آیا مسأله حجاب مبتنی بر پیچیدگی های نظری است یا در حیطه نظر، کار تمام شده و ما فقط باید آنچه وادی نظر گفته را پیاده کنیم؟!!! به عبارتی باید از نظریه (اعم از فقهی و اجتماعی و ... ) عبور کرده و فقط مبتنی بر داشته های نظری حوزه حجاب، کار اجرایی را بنا کنیم؟ - دو گانه زنانه بودن مسأله یا لا بشرط بودن از حیث جنسیت؛ آیا مسأله حجاب یک مسأله صرفا زنانه است یا می توان این مسأله را با یک دقت و نگاه موسع هم برای مردان تصویر کرد و هم برای زنان؟ این مسأله اگر ذیل پوشش، مد، عفاف و مانند اینها تعریف شود یحتمل بتوان و اتفاقا باید مسأله را غیر جنسیتی دید. چرا که هم وضعیت مردان را در این امور سرو سامان می دهد و هم زنان را از ابژه شدن می رهاند. اگر هم مسأله، زنانه صرف باشد خب آن هم اقتضائات خاص خود را دارد. 🔗 متن کامل در این صفحه @HOWZAVIAN
با دانشجویان نشستم و شنیدم و گفتم! با طلبه ها و حوزویان چند قدم راه رفتم و کشکول حرفهای آنان را به جان خریدم! در زندان با عزیزانم در بندهای بهم پیوسته، یک چای نوشیدم و پای درد و دل آنان گریستم! در کنار زوج های جوان با شاخه گل و نبات؛ خندیدم و از خوشبختی گپ و گفت کردم! مدرسه؛ پاتوق من بود. رفتم و آمدم و از تمام سوالات و شبهات جوانان یک خانه ساختم! صف نانوایی از هیتلر و جنگ جهانی شنیدم تا یک دوره تاریخ پهلوی را مرور کردم! پای روضه مداحان، چند قطره اشک شنیدن ریختم! در میان دسته های عزاداری هیات ها؛ آهسته راه رفتم تا سخن آن پیرمرد عصا بدست را با گوشت و پوست و استخوانم عجین کنم! شنیدم! و گفتم! این روزها که چشم ها خیره به دریچه دوربین موبایل شده است و پاها؛ ناتوان از حرکت و دست ها عاجز از نوشتن و قلم در باتلاق تکرار معلق، باید شنید و گفت! در تعامل بین انسان ها رشد می یابد و جان می گیرد و به پرواز در می آید. ✍ سید جواد محمدزاده @HOWZAVIAN
🔸موازنه عرضه و تقاضا در «ابتذال» ✍ علی‌رضا مکتب‌دار 📌پس از مدتها، همه دور هم در یک مهمانی جمع شده بودیم. چهره ها تغییر کرده بود، بچه ها قد کشیده بودند، دیوار خجالت و رودربایستی قطورتر شده بود. 📌بعد از اینکه چند دقیقه، به اندازه صرف یک چایی، به خوش آمدگویی و ابراز خرسندی از دیدار دوباره گذشت، کم کم صدای گامهای سکوت به گوش میرسید. سکوت که پشت در بود، در را گشود و رفت و در صدر مجلس نشست. هیبتش بر تمام مجلس سایه انداخت. 📌دیگر کسی حرف نمیزد، نگاهها از چهره ها گرفته شد و به سمت و سویی دیگر رفت. 📌کم کم چهره سکوت خوفناک میشد. سکوت همچون نمایشگری بزرگ، نشان میداد که هر یک از حاضران در مهمانی، سرگرم چه کاری است. 📌مردها آن سوتر، جوکهای بی مزه و مسخره تعریف میکردند و زور خنده را با بردن دستها به سمت دهان، میگرفتند. 📎متن کامل در دیباج @HOWZAVIAN
🔸بمب عروسکی در آغوش دختربچه‌ها ✍️ جواد اکبری دنیای انیمیشن سازی، تا قبل از سال 2012 الگوهای زنانه‌ای که ارائه می‌کردند، دخترانی بودند با ویژگی‌های زنانه، عشق، محبت، فیزیک ضعیف‌تر از مردان، علاقه به‌کارهای ظریف، معشوقه بودن و ...(هرچند این الگوها مورد تایید نبودند ولی باز با ذات زنان تطابق داشتند) نمونه هایش را زیاد دیده‌ایم مثل سیندرلا، سفید برفی، زیبای خفته، دیو و دلبر، پری دریایی کوچولو و ... اما از 2012 به بعد الگو تغییر کرد، یک الگوی جدید از زنان را ارائه کردند، اولین قدم را هم انیمیشن دلیر (brave) برداشت. در این انیمیشن با دختری سرکش، قوی و مستقل به اسم مریدا روبرو بودیم که با سنت‌های خانوادگیش و مخصوصا مادرش مخالفت میکرد. در این انیمیشن مادر مریدا که نماینده مادران و زنان سنتی است تبدیل به خرس میشود که نوع نگاه به این تفکر را نشان میدهد. در ادامه این روند، انیمیشن‌های قوی و جذابی با همین الگو ارائه شدند، مثل یخ‌زده(frozen), موانا(moana)، رایا (Raya) و ... در این انیمیشن‌ها دخترها سرکش، ماجراجو و مستقل بودند، در عین ظرافت و زیبایی قدرتمند بودند، معمولا در بند عشق و مخصوصا ازدواج نبودند و هرگز تبدیل به مادر نمیشوند. این انقلاب محدود به انیمیشن‌ها نشد و در فیلم‌ها و سریال‌ها کاملا مشهود بود مثل ابرقهرمان‌های زن که کنار هر ابرقهرمان مرد قرار گرفت، مثل زن‌عنکبوتی، سوپر گرل، بت‌وومن و ... و صدها فیلم و سریال که شخصیت و قهرمان اصلی یک زن مستقل و سرکش، دارای روابط جنسی آزاد بودند. در واقع یک نظام تربیتی ساختند که کودک را در ۴-۵ سالگی تحویل میگرفت و تا ۲۰ سالگی و حتی بیشتر تحت تربیت خود قرار میداد. به آنها الگوها و ارزش‌هایی میداد که دختران دیوانه‌وار میخواستند به آن‌ها برسند و متاسفانه بخش زیادی از دختران امروزی اینگونه شدند. اما القاء این الگوها چه تاثیر مخربی در دختران می‌گذارد؟ مشکل در تغییر جایگاه زن در نظام هستی است. زن اخلاق، روحیات و صفاتی دارد که محور و ستون خانواده است، هیچکس مثل یک زن نمیتواند به خانواده‌اش محبت کند، آنها را تربیت کند، باعث رشد آن‌ها شود، نیازهای روحی و جسمی‌شان را بشناسد و آن را تامین کند، روابط بین افراد خانواده را تنظیم کند و ... حال آنها این ستون و محور اصلی را از خانواده خارج کرده‌اند، گفته‌اند مادر بودن، همسر بودن، تربیت کودک، خانه را مدیریت کردن، عقب ماندگی است. و در عوض کار کردن در کافه، یا منشی بودن، یا فروشنده لباس بودن یا... ارزشمند تر از آن است و اینگونه سعی در نابودی بنیان خانواده دارند... @HOWZAVAIN
💢 فرامتن وقایع حجاب ✍️ امیرحسن‌ اوصالی روانشناس‌ها می‌گویند: یک "عکس" معادل با هزار "کلمه" است و منظورشان از این سخن، درباب اهمیت "فیلم" و "تصویر" در روند تربیت انسان است. شما با دیدن این تصویر چه کلماتی بر زبان‌تان جاری شد؟! "بنده" بحثی درباب مجازاتِ این "رفتار وحشیانه" ندارم، اما اگر این تصویر را به‌مثابه یک "متن" درنظر بگیریم، افراد داخل این تصویر همه‌گی "مردم‌ند"؛ مردمی که "ساختارِ معیوب" برای خلقِ "مهمانی چند کیلومتری" و حماسه‌ی "انتخابات" به‌آنها نیازِ مبرم دارد. نیازی که مصادیق‌ش را بارها در "صداوسیمای مِیلی" مشاهده کرده‌ایم. و این مردم نیز همانقدر که حاکمیت به حضورشان نیازمند است، به "امنیت" و "مهربانی" برای زندگی درکنار یکدیگر نیازمندند. کدام "روایتِ" غلط، یا کدام "تصمیم‌گیری" ناصواب این مردم را این‌گونه دربرابر هم قرار داده است؟ میان "ماجرای ماست" و این حادثه چه تفاوتی وجود دارد؟ آیا همه‌ی "ناهنجاری‌ها" آب در هاون "دوقطبی"‌کردن جامعه نمی‌کوبد؟ و دشمن از این کوبیدن‌ها کره نمی‌گیرد؟ "فرامتنِ" واقعه مارا به‌چه سمتی سوق می‌دهد؟ آیا غیر از این است که دوباره عده‌ای حزب‌اللهی افتاده‌اند به‌جان یکدیگر که چرا فلان‌جا کنش‌مند بودی و حالا منفعل شده‌ای؟! ماحصل یک فیلم که خود خروجی یک دوقطبی مخرّب در جامعه است، می‌شود یک دوقطبی جدید! و این دومینوی دوقطبی ادامه خواهد داشت تا ماجرای سطل‌های ماست دیگر... . مقصر کیست؟... ✔️متن کامل در این صفحه @HOWZAVIAN
⁉️ چرا کسی برای عقل هزینه نمی‌کند ✍️ محمد صدرا مازنی ساعت حدود ۵ و نیم بعداز ظهر است و در کلینیک داندان‌پزشکی منتظرم نوبتم هستم. صندلی‌های سالن انتظار هم جایی برای نشستن ندارد. روی پا منتظر می‌مانم. دختر خانمی چادری روبرویم سبز می‌شود. کتابی در دست دارد و کیفی بر دوش. کیف با کتاب پر شده است. _کتاب بدهم؟ _چه کتابی؟ کتاب «بازی با کاغذ» که زیر عنوان کتاب به زبان انگلیسی نوشته شده origami را در دست دارد، همان را پیشنهاد می‌دهد! می‌گوید: برای بچه‌ها مناسب است. می‌پرسم: دیگر چه کتاب‌هایی دارد؟ یکی یکی کتاب‌ها را از کیفش بیرون می‌آورد. غرور و تعصب، چهار اثر از فلورانس اسکاول شین، کتابی رحلی درباره فضا و سیارات که با جلد سخت چاپ شده است. می‌گوید شازده کوچولو هم دارد. معلوم است که ذائقه‌ها را می‌شناسد. این کتاب‌ها تقریبا در همه کتاب‌فروشی‌ها دیده می‌شوند. مردم ما اغلب تمایلی به مطالعه ندارند. در عین حال اهل مطالعه هم فقط همین کتابها را نمی‌خوانند. من در کتاب‌های پیشنهادی این دختر اثری از نوشته‌های دفاع مقدس یا دیگر آثاری که نیاز واقعی جامعه جوان امروز است ندیدم. شاید دلیلش این باشد که بازار فروش این‌جور رمان یا کتب‌ خودیاری پررونق تر است. برای مدبریت ذائقه‌ها نیز باید فکری کرد. همان پیشنهاد اول(کتاب بازی با کاغذ), را برای دخترم که اخیرا دوره تربیت مربی نقاشی کودکان را گذرانده انتخاب می‌کنم. به قیمت ۱۰۰ هزار تومان. روی صفحه شناسنامۀ کتاب ۲۰۰ هزار تومان نوشته شده است. روی قیمت هم ضربدر چاپ شده‌ای دارد. یعنی از همان اول معلوم بود که قیمت روی جلد کاذب است. همان لحظۀ آغاز مواجه‌ام با دختر کتاب‌فروش، درحال مطالعه کتابی الکترونیکی با عنوان «نگاه انتقادی به دانشگاه هاروارد» نوشته هری لوئیس بودم. از اپلیکیشن فیدیبو. کتابی به‌مراتب مهم‌تر و بروزتر و قیمتی‌تر که برایش تنها ۱۱ هزار و پانصد تومان هزینه کردم! حدود ۵ دقیقه بعد، در حالی که مشغول تورق کتاب جدید بودم، چشمم به خانم کتاب‌فروش افتاد که به سمت آسانسور می‌رود. پرسیدم؛ چه تعداد کتاب فروخته؟ گفت: همان یک کتابی که شما خریدی. بعد بلافاصله گفت: مردم برای کتاب هزینه نمی‌کنند. منشی صدایم‌ می‌کند. به دکتر از درد دندانم می‌گویم. بعد از معاینه و دیدن عکس می‌گوید: دندان عقل است. می‌گویم ترمیم‌اش کند. می‌گوید: دندان عقل را باید کشید. برای دندان عقل هزینه نمی‌کنند! گفتم این مشکل عقل است که کسی برایش حاضر نیست هزینه کند‌ یا مشکل از ماست که برای عقل هزینه نمی کنیم؟! @HOWZAVIAN
نویسندگان حوزوی
💐💐💐 به اعضای جدید کنار شما می تونیم در مسیر نوشتن و فکرکردن گام برداریم.
. 📌 روایت حجاب را دریابیم... @HOWZAVIAN