eitaa logo
نویسندگان حوزوی
4.3هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
614 ویدیو
206 فایل
✍️یک نویسنده، بی‌تردید نخبه است 🍃#شبکه_نویسندگان_حوزوی معبری برای نشر دیدگاه شما فاضل ارجمند 🌱 یادداشت شما با این مشخصات پذیرش می‌شود ۱. نام و نام خانوادگی... ۲. از استان ... ۳. نشانی کانال شخصی @Jahaderevayat 🚫 این صفحه تبلیغ و تبادل عمومی ندارد.
مشاهده در ایتا
دانلود
❌ اصول امام قابل انکار نیست 🔸 با توجه به رهنمودهای مقام معظم رهبری، مرور و تکرار اندیشه امام، مهم‌ترین راه جلوگیری از تحریف امام است. 🔸 به بیان دیگر، شناخت شاکله اصلی فکر و اندیشه امام و استخراج نقشه راه انقلاب اسلامی از فکر امام، موجب بهره‌برداری حداکثری از این مکتب فکری می‌شود و راه تحریف را سد می‌کند. 🔸 مفسر امام، نه بیت امام است و نه شاگردان و مبارزان انقلاب. مفسر امام، ولی‌فقیه زمان است و مستند ایشان هم، بیانات امام است. 🔸 اصول و مبانی فکری امام را باید در کتاب‌ها و بیانات ایشان جستجو کرد. اصول امام قابل انکار نیست و امام این اصول را در طول سال‌های متمادی یعنی چه قبل از تشکیل حکومت اسلامی و چه در دوران تشکیل حکومت اسلامی بارها در بیانات خود تکرار کرده است. 🔗 مجله مجازی نویسندگان فارس 🆔 @howzavian_fars 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
▪️گفت با اشک روان، چارده خرداد است ✍️ سیدمرتضی هاشمی شیخ شبانی در مجله مجازی شاعران حوزوی نوشت: سینه ماتمکده و خانه‌ی دل ناشاد است همه جا نوحه و اندوه و غم و فریاد است پرسش از عشق نمودم سبب این همه آه گفت با اشک روان، چارده خرداد است مُشت می کوبد و سر، اشک به دیوار دریغ خرمن صبر به طوفان بلا بر باد است آه انداخته دستار و کلاه از سر خویش بغض در کنج گلو گوشه نشین آباد است تا ابد نام «خمینی» است چو خورشید بلند تا قیامت به جهان خاطره اش در یاد است 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
. 🔻4 گزاره از عدالتِ خمینی 🖍گذری بر گفتمان عدالت امام خمینی برای حل تبعیض های امروزی ✍️ ابراهیم شریفی امام خمینی عدالت را نه صرفاً یک مفهوم سیاسی یا اقتصادی، بلکه یک تکلیف شرعی و الهی می‌دانستند. ایشان معتقد بودند که حکومت اسلامی موظف است عدالت را در تمام عرصه‌ها اجرا کند، زیرا عدالت از اصول اساسی اسلام است. «حکومت اسلامی، حکومت عدل است؛ حکومتی است که در آن، ظلم نیست، تبعیض نیست.» متن کامل👇 https://rahamedia.net/?p=14152 🔗 مجله مجازی نویسندگان استان آذربایجان غربی 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
✔️ باز خوانی راهبردی مکتب امام خمینی در کلام رهبر انقلاب ✍️ مهدی رضاوش در مجله مجازی نویسندگان آذربایجان غربی نوشت: سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در سالگرد ارتحال امام خمینی، همواره نقطه عطفی در تبیین گفتمان انقلاب اسلامی و جهت‌دهی راهبردی کشور به‌شمار می‌آید. بیانات ایشان در ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ واجد مؤلفه‌های مهمی بود که نشان از بازخوانی دقیق اصول مکتب امام، تبیین آسیب‌ها و انحرافات احتمالی، و ارائه راه‌حل‌هایی برای آینده دارد. در این مقاله، به تحلیل دقیق و لایه‌مند محتوای این سخنرانی پرداخته می‌شود. ۱. بازتولید مکتب امام با تأکید بر عقلانیت ایمانی رهبر انقلاب، مکتب امام خمینی را برآمده از ترکیب «ایمان به غیب» و «عقلانیت راهبردی» دانستند. این تعبیر، ناظر بر نوعی عقلانیت ولایی است که نه منفعل در برابر تحولات، و نه هیجانی و بی‌منطق است. ایشان ضمن پرهیز دادن از افراط و تفریط در تفسیر سیره امام، تأکید کردند که امام «با استفاده از عقلانیت برخاسته از ایمان»، نه با عرفی‌گرایی صرف یا عاطفه‌گرایی صرف، کشور را اداره کرد. در فضای امروز که بخشی از جریان‌های فکری، خواهان عرفی‌سازی انقلاب یا تقلیل آن به کنش‌های احساسی هستند، بازخوانی امام از زاویه «عقلانیت ایمانی» پاسخی به هر دو نحله است؛ هم جریانی که مصلحت‌انگار و محافظه‌کار است، و هم آنانی که هیجان‌زده و بدون برنامه وارد میدان سیاست می‌شوند. ۲. استقلال واقعی و افشای مغالطه «انزوا» رهبر انقلاب، با صراحت از استقلال به‌عنوان یکی از اضلاع مکتب امام یاد کردند و تأکید داشتند که برخی خواهان تحریف این مفهوم هستند. ایشان گفتند که استقلال به‌معنای تصمیم‌گیری درون‌زا و مبتنی بر منافع ملی و ارزش‌های الهی است، نه انزوا یا قطع ارتباط با جهان. استقلال در گفتمان رهبری، ریشه در مفهوم «حرّیت فکری و عملی» دارد. غرب‌گرایان داخلی با القای این‌که ایستادگی ایران به معنای انزواست، درواقع می‌کوشند باب وابستگی را باز کنند. اما نگاه رهبری، ناظر به استقلالی فعال، تعامل‌گرا، اما مبتنی بر عزت است. ۳. صنعت هسته‌ای؛ نماد ایمان به توان داخلی یکی از بخش‌های مهم سخنان ایشان، دفاع محکم از صنعت هسته‌ای به‌عنوان یکی از نمادهای «ما می‌توانیم» بود. ایشان، طرح‌های پیشنهادی آمریکا برای محدود کردن فناوری هسته‌ای ایران را در تضاد کامل با روحیه استقلال‌خواهی دانستند و تأکید کردند: "صنعت هسته‌ای بدون غنی‌سازی، فقط یک عنوان فریبنده است." تأکید مجدد بر غنی‌سازی، در بحبوحه تلاش‌های دیپلماتیک غرب برای تحمیل برجام‌های پنهان، پیامی قاطع به داخل و خارج دارد. در داخل، جریان‌هایی که به "توسعه بدون استقلال" می‌اندیشند، مورد خطاب قرار می‌گیرند. در خارج، این سخن موضعی صریح است که نشان می‌دهد ایران بر سر خطوط قرمز خود معامله نخواهد کرد. ۴. فلسطین؛ معیار حق‌طلبی و سنجش سیاست خارجی رهبر انقلاب، بدون ملاحظه‌کاری دیپلماتیک، جنایات رژیم صهیونیستی را محکوم کردند و دولت‌های اسلامی را از هرگونه بی‌طرفی برحذر داشتند. تأکید ایشان بر اینکه "سکوت در مقابل این جنایات ننگ ابدی خواهد بود" نشان می‌دهد که مسئله فلسطین همچنان "شاخص صداقت یا نفاق" در سیاست‌ورزی است. در شرایطی که برخی دولت‌های عربی وارد فاز عادی‌سازی با تل‌آویو شده‌اند و حتی با سکوت در قبال جنایات غزه همراهی می‌کنند، این سخن رهبری نه فقط محکومیت لفظی، بلکه نوعی تهاجم گفتمانی برای برهم زدن توازن جعلی در منطقه است. ۵. روز عرفه؛ پیوند معنویت و سیاست در پایان، رهبر انقلاب توصیه‌ای مهم به بهره‌گیری از فرصت معنوی روز عرفه داشتند. این دعوت، نوعی پیوند بین روح عرفانی انقلاب و حرکت سیاسی آن است. عرفه نه‌فقط روز دعا، بلکه روز بازسازی روح جمعی ملت مؤمن است. در چارچوب مکتب امام، سیاست باید آمیخته با عبودیت باشد. دعوت به دعا در عرفه، مکمل همان عقلانیت ایمانی است که در آغاز سخنرانی برجسته شد. سخنرانی ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ را می‌توان یک "بیانیه گفتمانی" برای مواجهه با چالش‌های امروز و فردای انقلاب دانست. رهبر انقلاب با بازخوانی اصول مکتب امام، ضمن مرزبندی با تحریف‌گران داخلی و خارجی، نقشه‌ای شفاف برای حرکت تمدنی ملت ایران ارائه کردند؛ نقشه‌ای که عقلانیت، استقلال، پیشرفت علمی، عدالت و معنویت، اضلاع محوری آن را تشکیل می‌دهند. 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
♨️ استقلال فرهنگی شاخه‌ای از استقلال ملی ✍️ زهرا ابراهیمی در مجله مجازی هم‌قلم نوشت: 💢از جمله تأکیدات حضرت امام خمینی در شرایط مختلف چه پیش از انقلاب و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی تأکید بر حفظ استقلال بوده و در این میان با تأمل در میراث فکری امام در می‌یابیم که حفظ استقلال فرهنگی در نگاه ایشان از اهمیت ویژه‌تری برخوردار بوده است. چرا که امام به‌خوبی می‌دانست خطر استحاله فرهنگ به‌مراتب از خطر تهاجم نظامی بیشتر است. 💢در نگاه امام که همان نگاه توحیدی است همه شئون فردی و اجتماعی انسان باید بر مبنای توحید عملی شکل بگیرد؛ استقلال فرهنگی یعنی تن‌دادن به فرهنگ وابسته، به‌نوعی فاصله‌گرفتن از توحید و تن‌دادن به شرک خفی است. فرهنگی که از متن دین نشئت نگرفته باشد همواره در ساحت عمل و اندیشه با خطر شرک مواجه است و استقلال فرهنگی یعنی حذف شرک خفی و تقویت توحید عملی مبتنی بر کسب رضای الهی. 💢ثمره استقلال فرهنگی پیشگیری از تسلط کفر بر حق است از این روی در نگاه خمینی تأکید بر استقلال فرهنگی نه صرفاً موضوعی ایدئولوژیک بلکه به مثابهٔ رویارویی حق و باطل است. حقیقت استقلال فرهنگی انزوا و طرد دستاوردهای بشری نیست؛ بلکه امام با تأکید بر این استقلال به دنبال بازآفرینی اصالت انسان و احیای خودِ اصیل در وجود آدمی بودند. پرهیز از تقلید و بازیابی هویت اصیل انسانی پیش‌زمینه‌های لازم در رشد و بالندگی انسان است و امام خمینی با این هدف به استقلال فرهنگی تأکید داشتند. 💢ایجاد معنای غایی برای حیات اجتماعی از مهم‌ترین ثمراتی است که امام در تشویق به استقلال فرهنگی دنبال می‌کند. وقتی ملتی روی پای خود بایستد عزت‌نفسش افزون و حس بی‌ریشگی و عدم تعلق در او تضعیف می‌گردد. معضل بحران هویتی که ناشی از وابستگی فرهنگی است تنها به‌واسطهٔ استقلال فرهنگی درمان می‌شود و این گونه یک ملت با حفظ هویت جمعی ازخودبیگانگی را درمان می‌کند. 💢استقلال فرهنگی نتیجه‌ای جز احیای سرمایه فرهنگی ندارد و سرمایه فرهنگی در جامعه دینی چیزی جز باورها و ارزش‌های دینی نیست. فرهنگ غربی قصد دارد هژمونی خود را در معنابخشی به زندگی به جهان غالب کند و هدف از استقلال فرهنگی که امام دنبال می‌کرد شکستن این هژمونی و ارائه یک فرهنگ اصیل و ناب اسلامی بود. 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
🔴 ۱۵ خرداد؛ خروج از فرودستی ▫️خرداد، آغازی است که جامعه شیعی با ارتقاء آرایش سیاسی-اجتماعی خود، از حالت فرودستی بدر آمده و با قیام خود بر طاغوت راهی را آغاز کرد که در نهایت منتهی به فروپاشی رژیم پهلوی گشته و بنای عظیم جمهوری اسلامی را بنیان نهاد. 🔗 متن کامل یادداشت جواد کاوندی در خبرگزاری تسنیم: https://tn.ai/3327091 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
۱۵ خرداد؛ نقطه عزیمت انقلاب اسلامی ✍ نجمه صالحی در سایت پژوهشگاه مطالعات اسلامی جامعه الزهرا نوشت: در تاریخ سیاسی معاصر ایران، کمتر رخدادی را می‌توان یافت که همچون قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، هم تأثیر اجتماعی عمیق و هم بُعد راهبردی بلندمدت داشته باشد. این قیام اگرچه در ظاهر به‌سرعت سرکوب شد، اما در واقع نقطه عزیمتی شد برای حرکتی تاریخی که در نهایت به پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ انجامید. پیش از ۱۵ خرداد، واکنش‌های سیاسی به رژیم پهلوی اغلب محدود به نخبگان سیاسی، روشنفکران، یا گروه‌های نظامی بود. اما آنچه ۱۵ خرداد را متمایز می‌کرد، ورود توده‌های مردم به عرصه کنش سیاسی بود؛ مردمی که عمدتاً از لایه‌های مذهبی و سنتی جامعه بودند و رهبری معنوی آنان را شخصیتی روحانی بر عهده داشت که پیش از آن کمتر در سیاست به شکل مستقیم ظاهر شده بود: امام خمینی(ره). سخنرانی تاریخی امام در ۱۳ خرداد ۱۳۴۲، که به افشای صریح ماهیت ضداسلامی رژیم شاه و وابستگی آن به بیگانگان اختصاص داشت، نشان از آغاز گفتمانی جدید داشت؛ گفتمانی که دیگر به اصلاحات تدریجی قانع نبود و خواهان تحول بنیادین در ساختار قدرت بود. همین سخنان، موجب دستگیری ایشان و در پی آن، انفجار خشم مردمی در روز پانزده خرداد شد. اگرچه این قیام با خشونتی بی‌سابقه سرکوب شد، اما نتایج آن ماندگار بود. پس از ۱۵ خرداد، مرجعیت شیعه وارد مرحله‌ای نوین شد؛ دیگر تنها نگاهدار دین در برابر هجمه‌ها نبود، بلکه به نیرویی فعال در عرصه سیاست بدل گشت. این تحوّل را می‌توان نقطه گذار از «مرجعیت» به «ولایت» دانست؛ مفهومی که در سال‌های بعد، چارچوب نظری و عملی انقلاب اسلامی را شکل داد. ۱۵ خرداد را باید نه یک اعتراض زودگذر، که نخستین گام در مسیر سازمان‌دهی انقلاب اسلامی دانست. این واقعه، هم تجربه بسیج عمومی را فراهم آورد و هم کارآمدی رهبری دینی را در هدایت جنبش‌ها به اثبات رساند. مهم‌تر آنکه، از دل این قیام، نوعی خودآگاهی دینی و اجتماعی در جامعه پدید آمد که تا سال ۱۳۵۷ تداوم یافت و به عامل اصلی فروپاشی رژیم پهلوی تبدیل شد. امروز، بازخوانی پانزده خرداد از آن‌رو اهمیت دارد که به ما یادآوری می‌کند انقلاب اسلامی، نه از مسیر رخدادهای دفعی، بلکه بر شانه خاطره‌ها، خون‌ها و خیزش‌هایی چون قیام پانزده خرداد به ثمر نشست؛ قیامی که به تعبیر بسیاری، آغاز بیداری اسلامی در قرن چهاردهم هجری بود. تاریخ ایران، همواره مدیون لحظه‌هایی است که مردم تصمیم گرفتند از ترس عبور کنند؛ ۱۵ خرداد یکی از همان لحظات است: آغاز نابودی استبداد، و طلوع فصل استقلال و ایمان. 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
🔰 در ترازوی عرفه ✍️ علیرضا ابوالفتحی در مجله مجازی نویسندگان آ_غربی نوشت: ❇️ برای انسان سالک، همیشه تأمل در خویش، گریزناپذیر می‌نماید. خاصه در عرفه که بمثابه ترازویی باید وزن وجودیمان را بر آن نهاده و کیفیت بازیگری‌مان را در نقشی که پروردگار بر صحنه‌ی گیتی برایمان رقم زده، محاسبه کرد. 👌به خود تلنگر زدم آیا اصلاً به آن نقش اصلی که در دفتر تقدیرت ثبت شده، معرفت یافته‌ای؟ یا همچون متحیری سرگردان، مشغول اجرای نقشی پریشان و بی‌ثمر هستی، نقشی که جز حسرت، بارشی ندارد؟ 📌 و این تلنگر بنیادین که چون صاعقه بر جان می‌نشیند ادامه پیدا کرد: اگر تو به عنوان خلیفه الهی در این دنیای پیچیده، قرار است قطعه‌ای از پازل عظیم طرح الهی را بچینی، تا هم رستگاری و فلاح و رشد خویش را بیابی و هم در شکوفایی رستگاری جهانیان سهمی داشته باشی، چگونه می‌توانی به این مقام دست یابی؟ 📌 آیا جز این است که قدم در راه گذاشتن و حرکت کردن که از هیچ انسانی جدا نیست و همه در حال تلاطم و حرکتند، مقتدا و راه بلد راه یافته می‌طلبد؟ مقتدا کیست ؟ جز همان اولیایی که نقش‌ها را نه با خطوطی محو، که با مرکبی از نور ترسیم کرده‌اند و متناسب با استعدادهای نهفته در گوهر وجودمان، راه و نوع حرکت ما را نمایان ساخته‌اند؟! ✅ پس اگر مقتدا و هادی اینانند، باید از خود بپرسم تا کجا به آستان ثقیل ثقلین پناه برده‌ام تا میزان‌های خود را سنگین کنم؟ تا کجا با مراجعه به این دو گوهر بی‌بدیل، به معرفت نفس خویش رسیده‌ام تا والاترین و ضروری‌ترین و با اولویت‌ترین نقش خویش را در صحنه‌ی هستی به نیکویی به بازی گیرم؟ 📌 صحنه‌ای که طبیعتش، بی‌قرآن صامت که همین کتاب دست ماست و قرآن ناطق که مفسرین حقیقی آنند، عجیب گنگ و ناتوان از سخن می‌نماید. این قرآن کریم، خود زبان آفرینش است. کلامی است با عظمتی سترگ، که اسرار نهان خلقت را برایمان بازمی‌گشاید، انتظارات آفریدگار مهربان را از ما بیان می‌کند و غایت آفرینش را در پرتو حکمتش روشن می‌سازد. ✌️آیا عمری مهمان قصری چنین شگفت باشی و سپس بی‌آنکه صاحب‌خانه با تو سخنی گوید، رخت بربندی؟ آیا قرار نبود این بنا با ساکنش به گفت‌وگو بپردازد؟ و اگر این صحراها و جنگل‌ها و کوه‌های خاموش و ستارگان چشمک‌زن به سخن درآیند، چه خواهند گفت؟ رازشان چیست؟ آنگاه بود که گویی ندایی در دلم پیچید: اگر طالب فهم مقصود و پیام و انتظار هستی، قرآن بخوان! تمامی اسرار در آن نهفته است. 📌عمیق‌تر شدم و از خود پرسیدم: اما آیا کشف نقش فردی و غرق شدن در عبادات خالصانه، کافی است؟ یا باید مأموریت اجتماعی‌ای را که خدای متعال بر عهده‌ام نهاده نیز بیابم تا رستگاری و رشد حقیقی‌ام تکمیل گردد؟ تلاقی عرفه‌ی امسال با سالروز رحلتِ آن پیر روشن‌ضمیر، امام خمینی (ره) که نقش بی بدیل خود را شناخت و در مقابل چشمان صانع الهی آن را خوب ایفا کرد و نیز تازگی منشور حکیمانه‌ی مقام معظم رهبری به مناسبت یکصدمین سالگشت بازتأسیس حوزه‌های علمیه، تامل در این باره را بر جانم سنگینی کرد. 🤌 سوالم در درون امتداد پیدا نمود و با خود حدیث نفس کردم که در این نظام الهی که عصاره‌ی همه خون‌دل‌ها و مجاهدت‌های تمامی اولیای خدا از آغاز تاریخ تاکنون است و با مجاهدت‌های آن بزرگمرد الهی و استمرار هدایت‌های داهیانه‌ی خلف صالح او تاکنون به بار نشسته، من، متناسب با وسع و استعدادم، چه نقشی می‌توانم در تکمیل پازل آن ایفا کنم؟ اگر در یاری این کشتی نجات بخش الهی کوتاهی کنم و نقش خویش را به درستی بازی نکنم، بی‌تردید از عبادت‌های فردی‌ام نیز بهره‌ای نخواهم برد. مگر نه آنکه تمامی این دعاها و مناجات‌ها، نردبانی است برای رسیدن به تحقق دولت کریمه‌ی آن آقایی که جماد و نبات و حیوان، آسمان‌ها و زمین، اقیانوس‌ها و کهکشان‌ها، همه و همه، ریشه و تنه و شاخه‌ای هستند برای آنکه میوه‌ی نهایی‌شان او باشد؟ میوه‌ی آفرینش، اوست. وجود اوست که به این عالم، معنا و ارزش بودن بخشیده است. پس نباید فریب هیاهو و کثرت‌های فریبنده را بخورم! همه طفیلی وجود آن حجت الهی‌اند. اگر او را از این گستره‌ی هستی بگیرند، دیگر ارزشِ بودن نخواهد داشت. او گوهرِگرانبهای صدفِ خلقت است. 😔 نزدیک اذان ظهر محضرش اقرار کردم : ما که جز آلودگی و شرمساری، سرمایه‌ای نداریم! ای آنکه معنای خلقت و اصل اصولی! ای مولای من! از دردهایم چه بگویم که تو خود، از من به درد من آگاه‌تری! درد من سوخته‌ی زار و نزار، ظاهراً نیازی به شرح و بیان این همه ندارد. با این تامل پر سوال و این جان مشتاق، به سوی دعای عرفه می‌شتابم. شاید به فضل بی‌کرانش، دستم را بگیرد و در تمامی ساحت‌های زندگی‌ام، چه فردی و چه اجتماعی، به صراط مستقیم خویش رهنمون شود. 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
▫️عدالت‌خواهی در بن‌بست روایت: چرا عدالت‌طلبان امروز به بن‌بست رسیده‌اند؟ 🔻آیا عدالت‌خواهی بدتر از غربگرایی است؟ ✍️ علی حیدری در مجله مجازی نویسندگان چهارمحال و بختیاری نوشت: 🔸عدالت‌خواهی به سبک موجود، از زمان دولت اصلاحات آغاز شد؛ دوره‌ای که عدالت‌خواهی وارد فاز جدیدی شد و از پرداختن به مسائل کلان و ساختاری، به سمت تمرکز بر مصادیق جزئی و فردی سوق پیدا کرد. البته همین مسائل جزئی، مثل رگ‌های حیاتی جامعه‌اند و نمی‌توان آن‌ها را نادیده گرفت، اما وقتی عدالت‌خواهی صرفاً در این سطح بماند، نه‌تنها موجب غفلت از مسائل بنیادین می‌شود، بلکه گاهی تلقی‌های نادرست ایجاد می‌کند و به مسائل کلان ضربه می‌زند. 🔸در روزگار ما، عدالت‌خواهی تبدیل به یک مطالبه عمومی شده است. اما این مطالبه، اغلب درگیر سطح باقی مانده است. عدالت‌خواهیِ رسانه‌ای، شخص‌محور، و واکنشی، جای عدالت‌خواهی ساختاری، برنامه‌محور و تحول‌طلب را گرفته است. 🔹عدالت‌خواهان امروز، اغلب جملاتی از امام خمینی و رهبر انقلاب نقل می‌کنند، اما بدون آن‌که بتوانند این گفتارها را در بستر واقعیت‌های تلخ اقتصادی و اجتماعی امروز تحلیل کنند. در نتیجه، شعار عدالت تکرار می‌شود، ولی راهکارهای ریشه‌ای یا ارائه نمی‌شود یا با برچسب‌های سیاسی خاموش می‌گردد. 🔹از سوی دیگر، عدالت‌خواهان گاه درگیر مبارزه با مصادیق فردی فساد می‌شوند؛ فلان آقازاده، فلان پرونده، فلان قرارداد. این مبارزه لازم و درست است، اما وقتی فقط بر فسادهای شخصی تمرکز شود و بحثی از ساختارهای فسادزا یا غارت نظام‌مند بیت‌المال در میان نباشد، عدالت‌خواهی در سطح متوقف می‌شود. سخن از «تقسیم مساوی بیت‌المال» زیاد گفته می‌شود، اما کسی از «جارو کردن سازوکار چپاول بیت‌المال» حرف نمی‌زند. حرفی از اصل ۱۴۴ قانون اساسی که درباره سلامت دستگاه‌های امنیتی و نظامی است، نمی‌زنند؛ چون آنجا دیگر خط قرمز است. ▫️عدالت‌خواهی فقط فریاد بر سر گرانی یا انتقاد از فلان وزیر نیست. عدالت‌خواهی، نیاز به بازتعریف روایت انقلاب دارد. انقلابی که قرار بود تکیه‌گاه محرومان باشد، اما اکنون روایت‌های رسمی‌اش از محرومان خالی شده. روستاها فراموش شده‌اند، مستندهاشان ساخته نمی‌شود، و صدایشان در نظام رسانه‌ای شنیده نمی‌شود. وقتی عدالت‌خواهی از روایت مردم جدا شود، به پروژه‌ای بی‌ریشه تبدیل می‌شود که فقط مصرف درونی دارد. 🔳مشکل عدالت‌خواهان امروز، نبود شجاعت روایت و نداشتن نقشه‌ای برای اصلاح ساختارهاست. 🔸این سوال را بی‌پاسخ می‌گذارم آیا عدالت‌خواهی بدتر از غربگرایی است؟ 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی
❇️معرفی شهید شاخص حوزه‌های علمیه در سال 1404 💐 کمال در یک نگاه کمال قاسمی، در۱ بهمن‌ماه ۱۳۴۲ در شهرستان ارومیه چشم به جهان گشود. دوران دبستان را با معدل بالای ۱۷ در مدرسه حکیم نظامی به پایان رساند و پس از آن، تحصیلات دوره راهنمایی را در مدرسه شهید حبیب‌زاده (امیری سابق) ادامه داد. دوران دبیرستان او مصادف با انقلاب اسلامی ایران بود. کمال در این دوره، علاوه بر تحصیل، در تظاهرات و مبارزات علیه رژیم سلطنت پهلوی حضور فعال داشت و در دبیرستان محمدجعفر معنوی، با مشارکت در انجمن اسلامی و کتابخانه آن، به ترویج فرهنگ و آگاهی جوانان پرداخت. وی در رشته ریاضی-فیزیک با کسب معدل بالای ۱۷ فارغ‌التحصیل شد. اما در دل او جرقه‌ای از عشق به علوم اسلامی و دینی شعله‌ور بود که او را به سمت حوزه‌های علمیه کشاند. در مهرماه ۱۳۶۱ وارد حوزه علمیه ولیعصر(عج) تبریز شد و تحت نظر آیت‌الله بنابی به تحصیل علوم دینی پرداخت. در سال ۱۳۶۲، پس از تغییر مدیر حوزه و انتقال برخی طلاب به تهران، کمال به حوزه علمیه ولیعصر تهران پیوست و یک سال بعد به شهر مقدس قم رفت تا در مدرسه علمیه امام صادق(ع) به تحصیلات خود ادامه دهد. اما این مسیر علمی در کنار جبهه‌های جنگ نیز ادامه داشت. کمال هیچ‌گاه از جهاد در میدان نبرد غافل نشد. وی در چندین عملیات جنگی شرکت کرده و در نهایت در عملیات بدر، در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ مفقودالاثر شد. خانواده و مسئولین فکر می‌کردند که او در این عملیات شهید شده است، اما جنازه‌اش همانند شهیدان مهدی و حمید باکری به ارومیه بازنگشت. به همین دلیل، در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۶۴ مراسم تشییع جنازه نمادین در ارومیه برگزار شد و یادبودی چهارضلعی به‌نام کمال قاسمی، حمید باکری، مهدی باکری و شهدای گمنام در باغ رضوان ارومیه ساخته شد. سال‌ها گذشت، تا در ۴ مرداد ۱۳۷۴، در جریان عملیات تفحص شهدا، پلاک و استخوان‌های کمال قاسمی در جزیره مجنون شناسایی شد. پس از این کشف، دوباره مراسم تشییع در ارومیه برگزار شد و کمال در کنار یادمان قبلی‌اش در مزاری مستقل دفن گردید. اما حقیقت تلخ‌تر از این بود؛ نامه‌ای از صلیب سرخ و هلال احمر به ایران رسید که نشان می‌داد کمال قاسمی در تاریخ ۱ شهریور ۱۳۶۷، مصادف با دهم محرم، در زندان‌های بغداد به شهادت رسیده است و جسد او در قبرستان کرخ بغداد دفن شده است. پدر کمال بعد از دیدن تصاویر ارسالی از سوی نماینده صلیب سرخ ، عکس جنازه او را از بین ۵۴ عکس، شناسایی کرد، هرچند که جسد در خاک عراق مانده بود. پس از سقوط رژیم بعثی عراق و صدام در ۱۹ مرداد ۱۳۸۱، جسد کمال قاسمی از عراق به ایران منتقل شد و برای سومین بار مراسم تشییع او برگزار گردید. مسئولین به‌خاطر حفظ آرامش و سلامتی پدر و مادر ، مراسم را بدون اطلاع آنها برگزار کردند. در این مراسم، برادر ، خواهران، دامادها ،حجت‌الاسلام مرتضوی نیا و چند نفر از مسئولین به طور شبانه، طبق وصیت نامه اش ،۳مرتبه دور مزار شهدای ارومیه طواف دادند و پس از اقامه نماز، او را در کنار یادمان قبلی دفن کردند. کمال قاسمی نه‌تنها یک مبارز فداکار و ایثارگر در جبهه‌های جنگ بود، بلکه انسانی اخلاق‌مدار، با محبت، عارف و با اخلاص نیز بود. او در ایام اسارت، دل به خدا سپرده و در یادداشت‌های خود همواره از خداوند برای اخلاص، بندگی و شهادت درخواست کرده بود. وصیت‌نامه‌های او، که سرشار از معرفت و حکمت است، به‌ویژه برای نسل جوان، طلاب و دانشجویان، می‌تواند چراغ راهی در مسیر درست زندگی باشد. امام خمینی(ره) در این باره فرمودند: «پنجاه سال عبادت کردید، خداوند قبول کند، اما یک‌بار هم وصیت‌نامه یکی از این شهدا را مطالعه کنید.» روح کمال قاسمی شاد و راهش پررهرو باد. یاد و خاطره او، نه تنها در دل خانواده و دوستان، بلکه در دل تمامی کسانی که او را شناخته‌اند، زنده است. برای کسب اطلاعات بیشتر از زندگی و خاطرات شهید به شماره 09021514059 در فضای مجازی پیام ارسال بفرمایید .متشکرم، یحیی عقیلی https://eitaa.com/masjedteraz 💎@howzavian | نویسندگان حوزوی