#سوال از محضر حضرت آقا:
۲۰. انتظار دارید نوجوانان در حال و آینده فرهنگ، اقتصاد و سیاست این مرز و بوم، چگونه گام بردارند؟
#پاسخ: من البته انتظار دارم نوجوانان به جای اینکه خیلی به آینده نگاه کنند، به حال بنگرند؛ یعنی الان شما در یک دوران طلایی زندگی میکنید. این دوران - بین سنین ده، یازده سالگی، تا بیستودو سه سالگی - حقیقتاً یک دوران طلایی است؛ دوران یاد گرفتن، آمادهسازی ذهن و فکر خود برای آینده است، بخصوص که امکانات روز در کشور ما فراهم است. من میترسم اگر بچهها امروز خیلی به فکر این باشند که «فردا چهکاره خواهیم شد»، در تخیّلاتِ زیاد و غیرعملی بروند - تخیّلاتی که خیلی به عمل نزدیک نیست و بیشتر یک حالت موهومات و افسانهپردازی ذهنی را به انسان، القا میکند - و از زمان حالشان بمانند.
آن چیزی که من توصیه میکنم، این است که بچهها از استعداد و از وقت خودشان استفاده کنند؛ خوب درس بخوانند. ما بیشترین چیزی که امروز لازم داریم، این است که بچهها به طور جدّی درس بخوانند.
من میبینم با اینکه برنامههای مدارس ما برنامههای خیلی غلیظِ شدیدِ پُر و پیمانی نیست، بعضی از جوانان ما غالباً گله میکنند که درس، ما را خسته کرده است، نمیتوانیم بخوانیم. طبق اطّلاعاتی که من دارم، در بسیاری از کشورهای دیگر - کشورهایی که امروز از لحاظ علمی و صنعتی و فنآوری پیشرفتهتر از کشور ما هستند - درسهای دوره راهنمایی و دبیرستان، از درسهای مدارس ما - هم حجمش بیشتر و هم دشوارتر است؛ یعنی بر ذهن قابل کشش جوانان واقعاً تحمیلِ مطلب میکند.
ذهن جوان، خیلی قابل کشش است، توانش برای کشیدن بار معلومات، خیلی زیاد است؛ محفوظات زیادی به آنها میدهند. من میبینم با اینکه درسهای موجود، از لحاظ حجم و محتوا خیلی سنگین نیست، بعضی از جوانان ما فرصتی برای خودشان نمیبینند که بتوانند مطالعات جنبی کنند؛ در حالی که به نظر من، جوان میتواند هم درس بخواند، هم مطالعه و هم ورزش کند.
وقتتان را صرف کارهای جدّی کنید و همه اینها جدی است - ورزش و بازی هم جدّی است - برای جوان اینطور است. البته بعضی از کارها جدّی نیست. فرض کنید انسان ساعتها بنشیند و تبلیغات تلویزیون را تماشا کنند؛ چون مثلاً بیست دقیقه قبل از اینکه فیلمی را به ما نشان دهند، تبلیغات میکنند! این بیست دقیقهها، خودش خیلی میشود. من با اینطور وقتگذرانی خیلی موافق نیستم؛ که ممکن است جمعاً ساعتها از وقت ما را بگیرد. بعضی از کارها، کارهای زایدی است؛ اما درس خواندن، مطالعه و ورزش کردن، کارهای لازمی است. جوانان در این سنین از همه اینها میتوانند استفاده کنند و خودشان را برای آینده بسازند. شما نگاه کنید که چه استعدادی خودش را در شما نشان میدهد. اگرچه باید کسانی بنشینند و استعدادها را در افراد کشف کنند؛ اما حقیقت این است که استعداد در وجود جوان و نوجوان، به هر شکلی خودش را نشان میدهد. توجّه میکنید؟ بعید است که انسان بااستعدادی تا سنین حدود هجده، نوزده و بیست سالگی، خودش حس نکند که شوق و گرایش و علاقه و توانایی بیشتری برای کدام کار و به کدام سمت دارد. وقتی که فهمیدید استعدادتان در کدام طرف است - حالا یا خودتان کشف کردید، یا معلّم، مدرسه، یا پدر و مادر به نحوی کشف کردند - آن وقت به آن سمت بروید؛ هرچه میخواهد باشد، نگویید این کوچک است، این کم است.
کشور ما به همه چیز احتیاج دارد. کشور به رئیس جمهور احتیاج دارد، به صنعتگر احتیاج دارد، به وزیر و طبیب هم احتیاج دارد. هر کشوری به همهنوع انسانی احتیاج دارد. اینطور هم نیست که ما فرض کنیم اگر آن شغل را گرفتیم، زندگی ما بهتر خواهد شد و بعد راحتتر به اهداف زندگی خواهیم رسید؛ نخیر، اینطور هم نیست. گاهی انسان در آنجایی که خیال نمیکند، هم زندگیش خوشتر میگذرد، هم به هدفهای والای زندگی که جلب رضای الهی است، نزدیکتر میشود و میتواند محصول صحیحی از زندگی خودش به دست آورد.
بنابراین آن چیزی که من میتوانم به جوانان و نوجوانان عزیز توصیه کنم، این است که از وقت - از حال - حداکثر استفاده را بکنند. البته این هم بدون برنامهریزی نمیشود؛ باید بنشینند و با همان ذهن خودشان برنامهریزی کنند. برنامهریزی هم یک الگوی همگانی ندارد که من بگویم همه باید اینطور برنامهریزی کنند؛ نه. هر کسی بر حسب سنّش، بر حسب وضع زندگی خانوادگی و امکاناتش، بر حسب آن شهر و خانوادهای که در آن زندگی میکند، ممکن است یکطور برنامهریزی کند و یک طور امکان داشته باشد. همه باید برنامهریزی کنند و از وقتشان با برنامه، حدّاکثر استفاده را بکنند.
۱۳۷۶/۱۱/۱۴
#شب_نشینی_با_آقا
#پرسش و #پاسخ
@howzehenghelabi