eitaa logo
گــــاندۅ😎
339 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
41 فایل
گاندو‌صداےماست🗣 ما همان نسل جوانیم ڪہ ثابت کردیم در ره‍ عشـق جگـر دار تر از صد مردیـم...🙃🙌🏻 🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨🌿✨ ادمین : @r_ganji_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
اصلا گلم شماره شهرزاد نه شماره همه ی بازیگران اصلا دیگه به کسی ندین اگر بذین پیگیری قضایی میشه اینو من نمیگم اینو یک هنرمند گفته لطفا لطفا بخاطر من خودت بقیه خود بازیگرا لطفا لطفا توجه کنید این پیام رو به تمامی................ کانال، گروه، پیوی و..... پخش کنید مهمه❌❌❌
هدایت شده از ᴍᴏʜᴇʙ ∫ مٌـحِـب
پرسیدم‌ لباس‌ پاسداری چه رنگی‌ست؟! سـبز؟ یا خاکی خندید و گفت: این‌ لباس‌ها عادت کرده‌اند یا خونی باشند یا گِلی...💔
گــــاندۅ😎
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫💫 💫💫 💫 #رمان_امنیتی_گمنام2 #قسمت_53 محمد: با صدای در قران را بوسیدم و
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫💫 💫💫 💫 رسول: _خب؟...که چی؟ می خوای اینهمه راه بری اونجا به خاطر چیزی که مطمئن نیستی درست باشه یا نه؟ _تنها راه همینه...اگه اقا ابراهیم ازمون خواسته از هیفا اطلاعات گیر بیاریم باید بریم جایی که احتمال میدیم محل زندگیشه...(دبی) _فاتح جان ما یه عکس از این زن نداریم...نمی دونیم چطور به قتل رسیده..اسم اصلیش رو نمی دونیم...حتی نمیـدونیم واقعا کشته شده یا زنده است... اگه بخوایم منطقی فکر کنیم اینا اصلا قابل قبول نیست.... فرشید: _پس دو گزینه داریم. یک اینکه خواستن وانمود کنن به قتل رسیده تا با خیال راحت برنامه ریزی کنن و دلیل هویت ناشناخته اش هم میزاریم به پای حرفه ای بودنش.. و دو، به قتل رسیده که این هم اصول خودش رو داره.. خانم طهماسب: _درسته... باید مرگش تایید شده باشه که زمانی که اسمش رو نمی دونیم نمی تونیم برسی کنیم.و بعدی هم وقتی اطلاع نداریم کجا چطور و به چه دلیل کشته شده تمرکز روش کار احمقانه ایه.. _خب چه کنیم به نظرتون؟ سعید: _اگه همین دلایل رو برا اقا ابراهیم بیاریم منصرف میشه؟ _مشکل اینه متقاعد کردنش کار حضرت فیله...صد رحمت به لجبازی اقا محمد.. _چطوره با اقای عبدی و اقا محمد مشورت کنیم؟ _من صحبت می کنم... راستی میگم اقا ابراهیم کجاس؟ _تو اتاقش...از صب بیرون نیومده.. با خنده گفتم. _نه به محمد ما که سرجاش بند نمیشه و تو بدترین حال به همه چی اشراف داره....نه به ابراهیم خان که 6 ساعته زمینگیر شده رو صندلش.. ............................ (فرهاد ابراهیمی)دکتر: _زخم سینه اش رو بخیه زدم...مشکلی نداره فقط تا یه مدت حس می کنه پا داره و حتی درد تو عضو قطع شد رو حس می کنه.. هفته اول جدی نیست ولی اگه ادامه دار باشه باید درمان شه. _دکتر نمیشه پا پیوند زد؟ _الان دیگه عضو قطع شده و در نتیجه بیشتر حس و اعصاب از بین رفته...نمیتونیم پیوند بزنیم نگران نباشید.. چون از پایین زانو قطع شده بعد از ساخت پای مصنوعی و فیزیوتراپی به زندگی عادیش برمی گرده و طولانی مدت سرپا بایسته. _خیلی ممنونم دکتر. _خواهش می کنم...پانسمانشون که تموم شد میتونید برید داخل. رسول: علی سایبری از پشت سر صدایمان کرد.. _بچه ها همه برید اتاق اقا ابراهیم... _چی شده مگه... _چه میدونم... همه با هم وارد اتاق شدیم.. همان اتاق... همان میز... میزی که پشتش می نشست و از آن طرف شیشه با لبخندهای پر دردش به ما قوت میداد... حالا که نبود این اتاق شده بود اتاق جانشینش.. سلام کردیم.. _علیک سلام...خب به کجا رسیدید؟ _ما بررسی کردیم..تمام جوانب رو حساب کردیم ولی در مورد هیفا به نتیجه نرسیدیم... با لحن نسبتا تندی گفت. _یعنی چی که به نتیجه نرسیدید؟؟؟ دو روزه اینجا دارید کار میکنید هیچی به هیچیییی؟؟؟ پس چی کار می کنید پشت میز و سیستم؟؟؟ آرام آرام داشتم عصبی میشدم.. دلیلی نداشت اینطور تند رفتار کند. با صدای بلند و عصبی گفتم. _اولا اینکه بهتره با ملایمت رفتار کنید... دوما.. به نظرتون بهتر نیست به جای وقت و انرژی گذاشتن برای حاشیه پرونده روی اعضای اصلی تمرکز کنیم؟؟؟؟ پس سوزان صافاریان اسکات رایان کجای این پرونده ان؟؟؟ _همین که گفتم...وقتی نمی تونید در مورد یه زن اطلاعات گیر بیارید و هویتش رو مشخص کنید پس به چه درد می خوریددد؟؟؟ از عصبانیت خونم به جوش امده بود... خواستم به سمتش بروم که مچ دستم را از پشت کشیدند... فرشید ارام در گوشم زمزمه کرد. _خودتو کنترل کن داداش... با صدایی رسا گفتم. _کسی که باید خودش رو کنترل کنه من نیستممممم... من تو این سایت دوازده ساعته کار می کنم.. ۲ساعت خواب مفید ندارم.. بعد این اقای به اصطلاح فرمانده که یه هفته هم از اومدنش نمیگذره داره به ما توهین میکنه... ساکت می مونید؟؟؟ فرمانده است خب باشه... پس چرا اقا محمد اینطوری رفتار نمی کردددد؟ مقابلم ایستاد جوری که نفسش صورتم را خراش میداد.. _مجبور نیستی تو این گروه باشی استاد.. از کنارم رد شد.. طعنه ای زد و در را محکم کوبید.. دستم را روی میز فرود اوردم و فریاد زدم... _پس چییییی....؟؟؟فک کردی میمونم زیر دست توووو؟؟؟ _رسول ارومممم...اروم باش... _بچه ها شما برید پایین به کاراتون برسید...ما هم میایم.. سعید لیوان ابی مقابلم گرفت.. نمی فهمیدم... انگار مغزم قفل شده بود. لیوان را پرت کردم به سمت دیوار.. شکست... نشستم روی زمین.. از دست راستم خون میچکید... ان را میان دست دیگرم فشردم... _نکن اینکار ا خودت رسول...چیزی نشده که.. بلند شو بریم بهداری برادرمن...بلند شو... لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16407022420166
گــــاندۅ😎
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫💫 💫💫 💫 #رمان_امنیتی_گمنام2 #قسمت_54 رسول: _خب؟...که چی؟ می خوای اینهمه
یا صاحب صبر 😱😱 هرچی آتیشه از گور این ابراهیم کله پوک بلند میشه 😡😡😡 من برم به حسابش برسم ..هرکی با من هم نظره منتظرشم بیاد بریم دعوا🔪🔪🔪🔪 .هرکه دارد هوسه داغون کردن ابراهیم بسم الله😂
گــــاندۅ😎
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫💫 💫💫 💫 #رمان_امنیتی_گمنام2 #قسمت_54 رسول: _خب؟...که چی؟ می خوای اینهمه
بیابید حالا من هی بگم بیاید بریم این ابراهیم بکشیم نمیاید😐 پاشید پاشید جمع کنیم پاشید جمع کنید فردا صبح همه آماده باید بریم این فرمانده بی ادب بکشیم🔪🔪🔪
گــــاندۅ😎
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫💫 💫💫 💫 #رمان_امنیتی_گمنام2 #قسمت_54 رسول: _خب؟...که چی؟ می خوای اینهمه
شاید هم حرفاش درست باشه (که نیست ) نباید این جوری رفتار میکرد حالا با هر کسی😡😱 منم میام فقط ساعت و محل بدین 🔪🔪
خبر شبانگاهی ⛔️⛔️⛔️⛔️⛔️ مشروح اخبار ⭕️⭕️ فقط میکشمششششششش آخی رسول بسم الله الرحمن الرحیم بینندگان عزیز سلام😊 آقا من چی بگممممممم این ابراهیم چرا انقدر آدم........بوق بوق بوق کی بهش اجازه میده سر بچه های تیم اقا محمد داد بزنه خودم میزنم تو دهنش 🤬🔪 حیف اقا محمد😭💔 هی.... چقدر مهربون بود باهاشون ...😢 طفلی پا هم نداره😢💔 ولی رسول ایول😅💔 خوشم اومد خوشم اومد که چقدر شجاعت داشت بابا ایول 👏🏻💔 وایسا فردا با بچه ها میایم بکشیم این ابراهیم رو ای خدااااا😅💔 پس چرا اقا محمد اینطوری رفتار نمیکرد؟ آخه اون مهربون بود 😢💔 به بچه ها مثل خانوادش نگاه میکرد آخه رسول و اینا داداشش بودن😭😭 بزنم تو صورتش تا دیگه با رسول اینجوری حرف نزنه بعد به داوود هم بگم یه حرکت روش اجرا کنه هر بلایی سر محمد اومد سرش میارم اول قلب ...بریدن گردن ...صد تا شکنجه دیگه قطع پا ... بعدم ریختن دیوار رو کل تنش بسه ....یا بازم بگم 😭😭😭 آقا...این پارت بد رو اعصاب من تأثیر گذاشته😅💔 فقط دلم میخواد این ابراهیم آدم بدی از آب در بیاد 😐😐💔 اون موقع بلایی سرش بیارم که مرغ های آسمون و مورچه های زمین به حالش جیغ و گریه کنن😅😅💔💔 تا خبر بدی بدرود 😂💔۰ •┈┈••✾❣✾••┈┈•     @RRR138  •┈┈••✾❣✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمدوعطیه😍 ❤️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @RRR138 •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فدای یه کاشی حرم بی بی!😭💔🥺 ❤️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @RRR138 •┈┈••✾❣✾••┈┈•
27.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید حاج قاسم سلیمانــــــے💟 مگہ شهیــــد مے میــــره؟؟🖤💔 بابا جاڹ ڪجایــــے😞 ساخت خودمونه✌️ @RRR138
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بریم برا پارت جدید😁
گــــاندۅ😎
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫💫 💫💫 💫 #رمان_امنیتی_گمنام2 #قسمت_54 رسول: _خب؟...که چی؟ می خوای اینهمه
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫💫 💫💫 💫 ابراهیم: _ابراهیم چت شده تو؟؟؟؟ همه ازت شاکی ان؟ از این اخلاقا نداشتی که سر زیر گروهت داد بکشی.. خوبه بهت گفتم حواست به رسول باشه... _اقای عبدی...من این روزا حالم خوش نیست.. سعی می کنم مثل قبل شم ولی نمیشه.. منم مشکلات خودم رو دارم.. اگه قراره سر هر موضوعی یه بهانه بیارن من تحمل نمی کنم.. اگر که اختیار گروه رو دادین به من و من موقتا فرمانده ام اجازه بدید با روش خودم پرونده رو ببرم جلو... _اصلا تمرکزت روی هیفا چه دلیل داره.. ما وقت نداریم که بخوایم زمانمون رو برا جزئیات بزاریم.. به کارت شک ندارم ولی این پرونده با قبلی ها متفاوته... _اقا یعنی نباید از اول کار درست پیش بریم؟ من خواستم تمام کارا پشت سر هم و منظم باشه. اگه ندونیم هیفا چه کارایی کرده و چطور این زنجیره رو به هم وصل کرده عملا تحقیقاتمون باد هواست. _باشه...دلایلت منطقیه ولی به نظرم با محمد حرف بزن.. اصلا رفتی عیادت محمد؟ کلافه نفسی بیرون دادم. _وقت نشد.. _امروز حتما به محمد و داوود سر بزن..نا سلامتی رفیقشی. _چشم...وقت باز می کنم میرم. _خوبه یه جلسه این هفته باید داشته باشیم.. یکم تحقیقات رو گسترش بده.. همش که نباید رو این کیس تمرکز کنی. .............................. رسول: _اخه این چه وضعشه رسول اقا... ببین با دست خودت چیکار کردی... تازه عملش کردن مثلا.. _پانسمانش تموم نشد دکتر...؟ نفسش را محکم بیرون داد.. _نخیررررررر صبررررر _مجیدددد... دکتررر.. متخصص... من کلی کار دارممم زودتر ببند باند رووو.. _عجب یه دنده شدی.. شیطونه میگه یه ارامش بخش بهش بزنم بخوابه تا فردا شب _مجیددددد.... _باشه بابا....اگه اینقدر گیر نداده بودی تا الان تموم شده بود. داوود: چشم که باز کردم رسول بالا سرم بود... _خوبی داوود؟ _خوبـ.م _شرمنده... _سرت..رو..بگیـ..یر...بالا...داداش.. _بهم نگو داداش..نگووو ....دارم آب میشم... اخه مگه داداش به داداشش زخم میزنهههه... اشکم جاری شد.. _دستت...خوبـ...ـه؟ نگاهش رفت سمت دستش.. _نه....این دست هیچ وقت خوب نمیشه.. _میگـ..م ها...داری...وقت..دنیا..رو.. می.گیری.. بلنـ...د..شو..برو..به کارات..برس.. اقا..محمد..توبیخ میکنه ها.. رسول: بغض کردم.. محمد.. اقا محمد.. فرمانده... پشت و پناهمون.. _...دیگه محمدی نیست که بخواد توبیخ کنه با چشمانی که از تعجب گرد شده بود سعی کرد بلند شود... _آیییی... یعنی چیی.. نیسـ...ت...؟؟؟؟؟ _هست...اما دیگه تا چند وقت نمیاد سایت.. جاش یه فرمانده دیگه اومده...ابراهیم _کدوم...ابراهیم؟ _تازه اومده.. _خب..اقا محمد...کجاس؟؟ _خوب که بشی میفهمی..فقط خوب شو..خب؟ .......................................... حالا که دیگر خیالم از بابت عمل داوود راحت شده بود خداحافظی کردم و از اتاق بیرون امدم... از کنار اتاق اقا محمد که رد میشدم ابراهیم را دیدم که داشت با محمد حال و احوال می کرد.. کاملا تغییر کرده بود.. مهربان شوخ صمیمی.. بیخیالش شدم و رفتم سمت فرشید.. _فرشید من دارم میرم... _خودم می رسونمت... _با تاکسی میرم داداش... _اقا ماشینم هست دیگه..میرسونم.فقط چند ساعتی باش اینجا تا کارا رو تموم کنم. _دمت گرم.فقط زود تر بریم که امشب زینب شیفته.. ببینه اینجام بستریم می کنه تا اخر سال... خندید. _میریم تا از دست نرفتی...فقط صبر ........................... _همینجا نگه دار پیاده میشم... _مگه نمی ری خونه؟ _نه..میخوام قدم بزنم.. _دعوا راه نندازی ها.. _چشممم..حالا اجازه هست برم؟؟؟ لبخندی زد و گفت. _برو به سلامت.. ساعت 2 شب... تنها... همه جا خلوت... سرما.. در ان پیاده رو قدم میزدم.. نزدیک گلزار بودم.. شاید میخواستم خودم را ارام کنم.. از اینکه فیلم را ببینم هراس داشتم.. ترس از گذشته ای که گذشته بود ولی هنوز زخمش در جسم و جان برادرانم مانده بود. قطعه شهدا... حسام... کجا بود؟ هرچه فکر کردم یادم نیامد.. زنگ زدم به فرشید.. _سلام فرشید جان.. _سلام....جانم؟ _میگم حسام کجاست؟ یادم نمیاد؟ _میبینم که تک خوری می کنی داداش... نوش جونت قطعه 25...بگردی پیدا می کنی... _باشه...ممنون.. مزارش از دور چشمک میزد.. به سمتش رفتم.. سمت راست قبر نشستم.. بوسه ای به اسم حک شده اش زدم... _رفیق بی وفات اومده..نیستی ببینی چه کردم.. از جیبم گوشی هوشمندم را در اوردم. فیلم را باز کردم و گذاشتمش روی پایم... ان از چشمانم ان از پاهایی که قرار نداشت.. ان هم از چاقویی که قلب فرمانده را نشانه گرفت ولی به پهلوی برادر اصابت کرد... باز لرزش دستانم شروع شد...اشک دیدم را تار کرد.. حالا دیگر تمایلی به این دید نداشتم.. میدیدم که چه؟ که شرمنده نگاهشان باشم؟ خواستم از جایم بلند شوم ولی مگر میشد؟ مگر این پا توانی داشت... دستانم را روی مزارش کوبیدم... _چراااااااااااااا؟؟؟؟ من موندم...منو نبردی که اینطوری تحقیر شم؟؟
گــــاندۅ😎
💫💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫💫 💫💫💫💫💫 💫💫💫💫 💫💫💫 💫💫 💫 #رمان_امنیتی_گمنام2 #قسمت_54 رسول: _خب؟...که چی؟ می خوای اینهمه
موندم که رفتن شما رو ببینم؟؟؟ موندممممم... چرااااااا مگه من چقدر تحمل دارممم؟؟ تا کی باید شاد باشمممم تا کی باید از ضربه هایی که میزنم ضربه بخورررممم... د ببین اینجارو.. این پایین منم که دارم صدات می کنم لعنتییییی.. حتی دیگه پاهام ازم خسته شدنننننن... چیز زیادی میخواممممم؟؟ لینک ناشناس: https://harfeto.timefriend.net/16407716192694
دو تیکه شد💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محمدوعطیه😍 ❤️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @RRR138 •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ادیت محسولی❤️ ❤️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @RRR138 •┈┈••✾❣✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاسدار گمنام💔🍃 ❤️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @RRR138 •┈┈••✾❣✾••┈┈•
دیگه نوبت خبره😂😂 اخبار شبانگاهی⭕️⭕️ بسم الله الرحمن الرحیم 😊 بینندگان عزیز سلام 😉 به به چه خبره شده اینجا آقا ابراهیم 😐 بزار به محمد بگن سر رسول داد میزنی تا ببینم بازم باهات میخنده یا نه😐🔪 واقعا فازت چیه ابراهیم 😐🔪 بارسم‌ شکل بگو😂😂 آخی رسول 😢💔😅 گناه داره بیا من گفتم که فیلم اون کارایی که با محمد و داوود کرده🤝💔 آخی رفت پیش حسام😢💔 آقا براتون خامه و قند گذاشتم این پارت خطر داشت 😅💔 دلم واسه داوود سوخت😅💔 همه خبر هارو یه جا باید بشنوه😢💔 حالا تا پارت بعدی خدانگهدار 😅✨ •┈┈••✾❣✾••┈┈•     @RRR138  •┈┈••✾❣✾••┈┈
۰:۰۰😌
یک آدم باهوش میخوام که بگه غلط املائی این سوره ﮐﺠﺎﺳﺖ؟😊 ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ ﻗﻞ ﻫﻮ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺣﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺼﻤﺪ ﻟﻢ ﯾﻠﺪ ﻭ ﻟﻢ ﯾﻮﻟﺪ ﻭ ﻟﻢ ﯾﮑﻦ ﻟﻪ ﮐﻔﻮﺍ ﺍﺣﺪ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ ﻗﻞ ﻫﻮ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺣﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺼﻤﺪ ﻟﻢ ﯾﻠﺪ ﻭ ﻟﻢ ﯾﻮﻟﺪ ﻭ ﻟﻢ ﯾﮑﻦ ﻟﻪ ﮐﻔﻮﺍ ﺍﺣﺪ ﺑﺴﻢ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺍﻟﺮﺣﯿﻢ ﻗﻞ ﻫﻮ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺣﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺼﻤﺪ ﻟﻢ ﯾﻠﺪ ﻭ ﻟﻢ ﯾﻮﻟﺪ ﻭ ﻟﻢ ﯾﮑﻦ ﻟﻪ ﮐﻔﻮﺍ ﺍﺣﺪ . . . . . ‌ . . . . . . . . ﺩﯾﮕﻪ ﻧﮕﺮﺩید ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﻧﺪﺍﺭﻩ ﺛﻮﺍﺏ یک ﺧﺘﻢ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ توی این ماه ﺑﺮﺩﯼ ﻣﻨﻢ توی ﺛﻮﺍﺑﺘﻮﻥ ﺷﺮﯾﮑﻢ ﺍﮔﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭید ﺑﻘﯿﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺛﻮﺍﺏ ﺑﻬﺮه مند ﺑﺸﻦ ﺍﯾﻦ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺍﺷﺘﺮﺍﮎ ﺑذﺍﺭ. «صلوات» میدونی اگه کپی کنین چند هزار تا توحید خونده میشه؟ ده ثانیه بیشتر طول نمیکشه...😊 فقط بخاطر ثوابش اگ شده فقط به یک نفر ارسال کن ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ کپـــی حلالت رفیق🙃🍃 •┈┈••✾❣✾••┈┈• @RRR138 •┈┈••✾❣✾••┈┈•
❤️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @RRR138 •┈┈••✾❣✾••┈┈•
جاتون خالی🙂❤️🍃 ❤️ •┈┈••✾❣✾••┈┈• @RRR138 •┈┈••✾❣✾••┈┈•