eitaa logo
پژوهشکده تاریخ معاصر
2.5هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
108 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ حرکت چهار اسبه به سوی تمدن ولی از ناحیه گردن! مجله طنز « » در سرمقاله امروز خود با عنوان « پیرامون » نوشت : شما اگر یک روز مردی را در خیابان ببینید که پابرهنه راه می رود و کت و شلوارش هم چند وصله ناجور دارد ولی کراواتی شیک با یک گره مثلثی به گردن بسته، طبعا او را دیوانه فرض نمی کنید(!) بلکه می گوئید آدمی است که دارد چهار نعل به سوی تمدن پیش می رود منتها تحول را از گردن شروع کرده! فرق نمیکنه، تهران هم امروز حکم همان مردی را دارد که پا برهنه در خیابان راه برود ولی کراوات سولکا به گردن داشته باشد چون در حوالی پایش مردم حتی آلونکی هم برای مسکن ندارند ولی در ناحیه گردنش، کراواتی بسته شده که اسمش کاخ سنا است و 60 میلیون تومان پول پای آن رفته. آیا شما چنین موجودی را دیوانه فرض می کنید؟ البته خیر، چون برای شما هم مثل کاکا این عقیده به وجود خواهد آمد که این شهر، شهری است که چهار اسبه به سوی ترقی و تمدن پیش می رود منتها تحول را از ناحیه گردن شروع کرده...! http://yon.ir/Zg6ze @iichs_ir
✳️ یادداشت طنز «توفیق» در باره وزرای مشاور! مجله طنز « » طی یادداشتی به شماره امروز با تیتر « این وزرای مشاور!» نوشت : میگن در هیچ کشوری به اندازه کشور گل و بلبل به «مشاور» اهمیت نمیدن و مشاورین سیاسی و اقتصادی و بهداشتی و غیره در تمام جهان، حتی در مترقی ترین ممالک، همیشه از بین افرادی انتخاب می شوند که نه معلوماتی دارند ونه اطلاعاتی! البته عرض کردم این امر مربوط به کشورهای مترقی است که به مشاورین کمترین اهمیتی نمی دهند اما ... اما این جا یعنی در کشور گل و بلبل این طور نیست و مشاورین ما همیشه از بین افرادی انتخاب میشن که در سیاست و کیاست و هوش و سواد و معلومات و اطلاعات به حد نبوغ رسیده باشند! نمونه زنده اش هم جناب آقای دکتر نسل سابق تهران هستند که هفته گذشته به سمت « » انتخاب شدند تا با دولت علیه در کارهای عمراناتی و اصلاحاتی طرف مشورت قرار بگیرند. دکتر نسل را همه شما می شناسید او مرد کار کشته و پخته ای است که در عرض چند ماه ریاست خود در شهر تاری فی الواقع کارهایی انجام داد که ما به عنوان نمونه می توانیم از مگس کشتن جناب ایشان بنام «عالی ترین پروژه اصلاحاتی» یادکنیم! و اصلا چرا دور برویم؟ مگر سایر «مشاورین» جناب آقای صدر اعظم آدم های نپخته و بی مطالعه ای هستند؟ اگه به این سؤال خدای نکرده جواب مثبت بدهید باید قبول کرد که واقعا آدم های بی انصافی هستید چون هیچ یک از این حرف ها و وعده ها و سخنرانی ها و وراجی هایی که عموما جنبه اصلاحاتی دارند (!) به وجود نیامده و برای مردم مورد استفاده قرار نگرفته جز بر اثر کوشش و مجاهدت و کاردانی « مشاورین » دولت و ما اینک از خدای بزرگی مسئلت می کنیم که عده آن ها را روز بروز افزایش دهد تا خلا در ارکان اصلاحات بوجود نیاید. پی نوشت : منظور از شهرتار در مطالب طنز همان شهردار و دکتر نسل نیز همان دکتر شهردار قبلی تهران بود! http://yon.ir/I1n20 @iichs_ir
✳️ رمانی به نام ذوب آهن در ایران ؛ نه خادم برای مردم مشخص است و نه خائن! ✅ رمانی به نام ! «روزنامه اطلاعات» در سرمقاله شماره امروز خود به سنت روزهای قبل به مسئله «ذوب آهن » پرداخته و نوشت : 35 سال است کسانی که عمرشان اقتضا دارد گوششان با کلمه ذوب آهن آشناست و کسانی که کمتر از سی و پنج سال عمر دارند از روزی که به دنیا آمده اند این کلمه را شنیده اند. سی و پنج سال یک عمر است و ما یک عمر روی مسئله ذوب آهن مطالعه کرده ایم، حرف زده ایم ، چیز نوشته ایم ، پول داده ایم ، میسیون به خارج فرستاده ایم میسیون خارجی دعوت کرده ایم و از مجموع این کوشش و تلاش و صرف وقت و صرف پول، امروز غیر از یک رمان گرد و خاک گرفته به نام تاریخچه ذوب آهن نداریم ، که آن را چندروز است همکاران ما از زیر خاک بیرون کشیده و مفتوح کرده اند. این سرنوشت تا به امروز که 25 سال از بنای اولین تاسیسات ذوب آهن و عقد اولین قرارداد با «دماک گروپ» می گذرد قدم به قدم ذوب آهن ایران را دنبال کرده است، از آن روز به بعد همین طور پول ریخته شده و همین طور هر کس تصدی امر را به عهده گرفته طبق فورمول خاصی یک سلسله اقدامات کرده ولی نفر بعد از او گفته است هر کاری تاکنون شده عبث بوده و پایه نداشته و باید از امروز کار شروع بشود. من نمی دانم در سازمان برنامه و وزارت صنایع و معادن ذوب آهن چند خروار پرونده دارد، اما در آرشیو اطلاعات یک پرونده قطور برای ذوب آهن تشکیل شده که یک صبح تا شام ورق زدنش وقت می خواهد. این پرونده آدم را متاثر می سازد ، آدم را از همه چیز مایوس می کند، چند صد میلیون پول این مملکت تلف شده و به جیب خارجی و داخلی رفته در حالی که صنار فایده عاید نشده و تازه بعد از 25 سال هنوز ما طرح روشنی نداریم که ببینیم اصلا ایران ذوب آهن لازم دارد یا ندارد. ✅ نه خادم بر مردم مکشوف است نه خائن! ذوب آهن از امین آباد به کرج و از کرج به ازنا رفته است . اثاث ذوب آهن که به قیمت گزاف از خارج تهیه شده یا زنگ زده ، یاحراج رسیده ، یا هنگام اشغال قشون خارجی به غارت رفته ، یا بدل به آهن پاره گشته است که برای دور ریختن آن باید مبلغی هم پرداخت. طرح هایی که برای ذوب آهن تهیه شده یکی بعد از دیگری مهر باطله خورده و به بایگانی رفته است. فکر هایی که در زمینه ذوب آهن وجود داشته یکی توسط دیگری تخطئه شده و از سکه افتاده است ، تنها نقطه مثبت این پرونده پولی است که پرداخت شده و تنها چهره مثبت این پرونده چهره کسانی است که پول گرفته اند یا به عنوان مطالعه یا به عنوان خرج سفر یا به عنوان فروشنده و غیره، و تازه بعد از همه این حرف ها کسی نمی داند واقعا در این ماجرا کی تقصیر کار است و کی خورده ، کی نخورده ! و همه می گویند ما خدمت کرده ایم و دیگران اشتباه کرده اند، اما نه خادم بر مردم مکشوف است نه خائن. طنز درباره ذوب آهن! مجله طنز «توفیق» در سرمقاله شماره امروز خود نوشت : این روزها همه جا صحبت از این است که آیا ما باید کارخانه ذوب آهن داشته باشیم یا نداشته باشیم؟ البته بر هر فردی از افراد واضح و مبرهن است که صلاح ما در نداشتن چنین کارخانه ای می باشد چون ما وقتی کارخانه ذوب آهن وارد کنیم قاعدتا خیلی از کالاهای مورد احتیاجمان را خودمان باید بسازیم و آن وقت کشور ما متأسفانه از صورت یک بازار هر دمبیل برای کشورهای بزرگ ، خارج می شود و وقتی هم چنین مسئله ای تحقق پذیرفت ممالک « یک طرف المنافع!» با ما چپ افتاده و دیگر پولی به عنوان وام به ما نخواهند داد و کشوری هم که زیر بار وام خارجی نباشد حسابش با کرام الکاتبین است! http://yon.ir/0VbS2 @iichs_ir
✳️ در جست‌وجوی نان خشک در صندوق پست! پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ به گزارش جراید سال 1343، مردم در صندوق‌های پست، ته سیگار، پوست خربزه و نان خشک می‌ریختند * ، 2 مهر 1343 ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ خواب خرگوشی دولت و کمبود مواد غذایی پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ در دیدار خود در 15 شهریورماه 1355 به وضعیت معیشت مردم اشاره و به شاه اعلام می‌کند: «یک نکته‌ای را به عرض مبارک برسانم که در این ماه رمضان در شهر، نه گوشت، نه مرغ، نه تخم مرغ پیدا می‌شود و این بسیار بد است. فرمودند: آخر می‌خرند و احتکار می‌کنند. عرض کردم اگر برنامه‌ای باشد و مردم اطمینان پیدا کنند که آنچه به دستشان می‌رسد، دنباله دارد، هیچ کس احتکار نمی‌کند. این که هست به علت عدم اطمینان مردم می‌باشد و متأسفانه غلام می‌بینم که دولتی‌ها در خواب خرگوشی هستند. دیگر شاهنشاه چیزی نفرمودند».[1] یکی از کاریکاتورهای نشریه فکاهی به تاریخ 24 فروردین 1350 پی‌نوشت: [1] . اسدالله علم، یادداشت‌های علم، علینقی عالیخانی، ج 6، تهران، کتابسرا، 1386-1371، ص 235. @iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug
✳️ در جست‌وجوی نان خشک در صندوق پست! پایگاه اطلاع‌رسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ به گزارش جراید سال 1343، مردم در صندوق‌های پست، ته سیگار، پوست خربزه و نان خشک می‌ریختند * ، 2 مهر 1343 ما را در فضای مجازی دنبال کنید؛ eitaa.com/iichs_ir https://instagram.com/iichs.ir https://t.me/joinchat/AAAAAEEF2TeXL178eUH5ug