🎦 ۲۶۹مین گفتگوی زندهٔ جبهه با میزبانی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
برنامه دومین روز همایش
📢 سخنرانان برنامه🎙مورخان و اساتید صاحبنظر
💬 موضوع:
کودتای سیاه سوم اسفند ۱۲۹۹، زمینهها و پیامدها
1️⃣ بررسی و تحلیل سیاستهای استعماری انگلستان، حکومت هند بریتانیا و بانک شاهنشاهی در کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹
2️⃣ تکاپوهای عوامل داخلی کانونهای صهیونیستی در کودتای سیاه رضاخانی
3️⃣ نقشآفرینی منورالفکران ایرانی در ترویج تز دیکتاتوری منور
📡 در ایتا، بله، بیسفون+، آیگپ، بالونت و در هر کجای اینترنت👇🏻
👉🏻 live.24on.ir/?eitaafly
📡 در گپ👇🏻
👉🏻 gap.im/jebheh
📡 در روبیکا👇🏻
👉🏻 rubika.ir/jebheh
📡 در سروش+👇🏻
👉🏻 sapp.ir/jebheh
📡 در آپارات+👇🏻
https://www.aparat.com/TVTARIKH/live
لیست برنامهها در👇🏻
👉🏻 balo.me/jalasat
✳️عبدالله شهبازی: دیکتاتوری رضاخان با دیکتاتوریهای کشورهای دیگر تفاوت داشت و درواقع یک سربازخانه بود
آخرین سخنران روز نخست همایش «کودتای سوم اسفند 1299، زمینهها و پیامدها»، #عبدالله_شهبازی بود که درباره «جایگاه تاریخی کودتای سوم اسفند 1299» عنوان کرد: ما در این مسیر یک سیری را میبینیم که شامل سنّتها و تحولات و مجالس مختلف است. این تحول در جامعه که یک جامعه سنتی بود، با کودتا، یعنی به شکل غیرطبیعی و دستکاریشده آغاز شد. وقتی یک موضوعی غیرطبیعی و دستکاریشده است واکنشهای مختلفی هم برای آن وجود دارد.
این استاد علوم سیاسی و پژوهشهای تاریخی اظهار کرد: من در اینجا شرایط جامعه را در چهار بخش توضیح میدهم تا مشخص شود که تحولات رخداده در این زمانه قائم به یک فرد، یعنی رضاخان، نبود، بلکه مجموعهای در پشت او وجود داشتند که نیروی فکری حکومت رضاخان بهشمار میآمدند و بحثهایی مثل اینکه شبیه کوروش شود و چیزهای دیگر، تحت تأثیر القائات و آموزشهایی بود که آنها به او میدادند تا بتواند بانی تحولاتی شود که بهدقت درباره همه آنها فکر شده بود.
شهبازی با طرح این پرسش که این چهار ویژگی نظم جدید در ایران چه بود و چه پیامدهایی برای جامعه ایران داشت، گفت: اولین ویژگی، وابستگی در سیاست خارجی است که توضیح مفصلی دارد. بالاخره ما از کشورهای خوششانس خاورمیانه هستیم که شرایط بهتری از بسیاری از کشورهای دیگر داشتیم. بنابراین خیلی از این کشورها مثل انگلیس کمک کردند تا تغییر قدرت رخ دهد.
وی افزود: دومین ویژگی، دیکتاتوری نظامی است که خرده فرهنگ ایجاد میکند. دیکتاتوری #رضاخان با دیکتاتوریهای بسیاری از کشورهای دیگر تفاوت داشت. حکومت او یک نظام بهشدت توتالیتر بود که فرضا شاید در آمریکای لاتین ایجاد شده باشد. در این نظام که درواقع یک سربازخانه بزرگ و نظامی بود، همه شخصیتهای بزرگ یا اعدام شده بودند یا خانهنشین.
سومین خصوصیت از منظر شهبازی «نظم پادگانی و رویکردهایی بود که در این راستا با حذف ساختارها و سنتهای مدنی گذشته یک دیوانسالاری جدید ایجاد کرد و این دیوانسالاری منطبق بر وضعیت جامعه نبود. در واقع این دیکتاتوری و تمرکز تا به امروز هم وجود داشته و شاید خیلی هم نفوذ کرده باشد».
این استاد و پژوهشگر ویژگی چهارم را هم گسترش اندیشه ناسیونالیستی و کمونیستی دانست و درباره ناسیونالیسم گفت: این فرهنگ از اوایل دوره قاجاریه شروع شد و با علاقه به کشور تفاوت داشت.
متن کامل خبر روز نخست این همایش را در لینک زیر بخوانید؛
https://b2n.ir/r99223
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ در روز دوم همایش «کودتای سوم اسفند 1299؛ زمینهها و پیامدها»؛
#منوچهر_محمدی : ماجرای کودتا دستپخت انگلیس بود
از پست قبل بخوانید؛
https://eitaa.com/iichs_ir/5483
وی با بیان اینکه ایران به مدت بیست سال تحت سلطه انگلیس قرار گرفت، توضیح داد: البته روسهای کمونیست خیلی بیمیل هم به این امر نبودند و چون این را یک مرحله نزدیک شدن به انقلاب کمونیستی در ایران میدانستند. پس روسها بهنوعی چراغ سبزی هم به انگلیسها نشان داده بودند، منتها وقتی بیست سال سلطنت رضاخان را مطالعه میکنیم، میبینیم که انگلیس طی آن، به همه خواستههای خود رسید و یکی از مسائل مهم هم ایجاد کمربند حفاظتی بود. این دولت به دلیل احساس خطری که از نفوذ کمونیسم در جاهای دیگر میکرد، پیمانهای نظامی ایجاد کرده بود که یکی از آنها پیمان سعدآباد بود که در ایران، با حضور عراق و ترکیه و ایران انجام شد.
محمدی درباره راه آهن شمال به جنوب نیز گفت: قرار بود هزینه آن را انگلیس بپردازد، اما هزینه آن را از خود مردم و عوارض شکر و چای گرفتند.
وی اظهار کرد: در دوره پهلوی اول کاملا اسنادش هست که انگلیس در کشور ما سلطه داشت و اردشیر ریپورتر کاملا به رضاخان امر و نهی میکرد و جالب است که رضاخان هر حرکت دیگری از سوی قدرتهای دیگر را هم پس میزد؛ نمونه آن، ماجرای نفت سمنان با آمریکاییها بود. حرفهایی هم که درباره آلمانگرایی رضاخان و اخراج او از کشور بیان میشود شایعهای بیش نیست و اصلا صحت ندارد؛ رضاخان را از سلطنت برکنار و تبعید کردند چون مأموریتش تمام شده بود و او میبایست میرفت.
متن کامل خبر روز دوم این همایش را در این لینک بخوانید؛
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ در روز دوم همایش «کودتای سوم اسفند 1299؛ زمینهها و پیامدها»؛
منوچهر محمدی: ماجرای کودتا دستپخت انگلیس بود
به گزارش روابط عمومی #پژوهشکده_تاریخ_معاصر ، دومین روز همایش «کودتای سوم اسفند 1299؛ زمینهها و پیامدها» که بنا بود دوشنبه 4 اسفند 1399 برگزار شود، دقایقی پیش، با حضور موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، منوچهر محمدی، استاد دانشگاه تهران، و دیگر استادان و پژوهشگران حوزه تاریخ در پژوهشکده تاریخ معاصر آغاز شد.
در ابتدا #موسی_حقانی ، دبیر علمی همایش و رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر، عنوان کرد: کسانی که یک زمانی ادعا میکردند بمب غربی شدن را منفجر میکنند، در دوره پهلوی هم همه چیز دست اینها بود و القائات آنها رضاخان را به جایی رساند که در آستانه قانون منع حجاب گفت که همه باید صورت تا سیرت غربی شوند. هدف ما بررسی کودتا و ادعاهایی است که دستاورد رژیم پهلوی است. ما شهریور 1400 هم که هشتادمین سال سقوط پهلوی است با برپایی همایشی دیگر، همه پیامدهای کودتا را بررسی خواهیم کرد. امروز هم از فراخوان و پوستر این همایش رونمایی خواهد شد و امیدواریم محققان و پژوهشگران در سطح کشور ما را در برگزاری این همایش هم کمک کنند.
‼️ #منوچهر_محمدی : روسها درمورد کودتا، به انگلیسیها چراغ سبز نشان دادند
دکتر منوچهر محمدی، نویسنده و استاد دانشگاه تهران و پژوهشگر فعال عرصه تاریخ، با موضوع «انگلستان و کودتای سوم اسفند» سخنرانی کرد و گفت: ابتدا باید یک تحلیلی از جایگاه پیر استعمار در جهان، منطقه و ایران داشته باشیم و براساس آن نقشش در کودتا را تبیین کنیم. انگلیس از قدیمیترین استعمارگران جهان غرب است که به مدت پنج قرن سعی کرده سلطه بر قارههای مختلف جهان را داشته باشد. با وجود اینکه خود یک جزیره کوچک است، با تکیه بر توسعه خود توانست بر پنج قاره جهان سلطه پیدا کند؛ بهطوریکه میگفتند آفتاب در سرزمینهای دولت محروسه هرگز غروب نمیکند.
وی در ادامه افزود: در منطقه ما این جریان با ورود برادران شرلی آغاز شد. زمانی که روسیه تزاری با انعقاد عهدنامه ترکمنچای در ایران نفوذ پیدا کرد، انگلیس هم کوشید نفوذ خود را ایجاد کند. این دولت چنین هدفی را با کمک شبکه مخوف فراماسونری محقق کرد و توانست بر بخش مهمی از کشور ما سلطه داشته باشد. این نفوذ و سلطه به گونهای بود که ناصرالدینشاه میگفت: میخواهم به شمال بروم باید از کنسول روس اجازه بگیرم؛ به جنوب میروم باید از انگلیسیها اجازه بگیرم.
محمدی اظهار داشت: این دو قدرت، کشور را بعد از مدتی به دو قسمت تقسیم کردند: شمال در اختیار روسها و جنوب در اختیار انگلیسیها. البته در قرارداد 1907، یک قسمتی هم در وسط حائل میان آنها بود که در 1917 انگلیس آن را هم اشغال کرد و استقلال ایران از دست رفت. انگلیس تلاش زیادی در دوره قاجار کرد تا بیشترین امتیازات را بگیرد؛ با امتیاز نفت دارسی که نفت ایران در اختیار او قرار گرفت؛ با قراردادهای رویتر و رژی هم میخواست سهم خود را از منابع ایران گسترش دهد که البته موفق نشد. نهایتا در سال 1919 سعی کرد با کمک وثوقالدوله ایران را تحتالحمایه خود قرار دهد که اینجا هم به علت مخالفت داخلی و خارجی، موفق نشد. بنابراین تلاش کرد روشش را تغییر دهد و مجبور هم بود؛ چون هر جایی که میخواست فعالیت کند مجبور بود به رؤسای ایلات باج بدهد.
وی با خواندن بخشی از خاطرات سیدجلیل اردبیلی در «تاریخ بیستساله» حسین مکی، عنوان کرد: این کل سیاستی بود که انگلیس موجد شد تا وارد ماجرای کودتای 1299 شود و نتیجتا برای پیدا کردن یک فرد قدرتمند تلاش کرد تا اینکه اردشیر ریپورتر مأمور شد به ایران بیاید و او هم رضاخان قزاق را برای این کار انتخاب و به آیرونساید معرفی کرد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: بنابراین ماجرای کودتا دستپخت انگلیس بود. گاهی صحبتهایی میشود که رضاخان خودش کودتا کرد؛ خیر اینطور نیست؛ رضاخان انتخاب شد و خودش هم بارها گفت که انگلیسیها او را سرکار آوردند. در این متنی که خواندم به راحتی میتوانید اهداف انگلیس از ایجاد کودتا و برنامههای بعدش را بفهمید. منتها رضاخان فرد بیسوادی بود؛ در نتیجه سیدضیاء را در کنارش قرار دادند، اما رضاخان بعد از سه ماه او را هم کنار زد و کسان دیگری را هم آوردند و نهایتا خودش مراحلی را طی کرد و از سردار سپهی به وزیر دفاع و نخستوزیری رسید؛ البته قرار بود جمهوری شکل بگیرد نه پادشاهی، مانند آن چیزی که در ترکیه اتفاق افتاد، منتها به علت مخالفت شدیدی که با جمهوری میشد، نهایتا به سمت سلطنت رفت.
ادامه در پست بعد ...
https://eitaa.com/iichs_ir/5482
✳️ سیدمصطفی تقوی: توجیهات پهلویستایان از تجزیه ایران نادرست است
سخنران دوم همایش، #سیدمصطفی_تقوی ، پژوهشگر تاریخ معاصر و مدرس دانشگاه، بود که در بحث از «امنیت در دوره رضاشاه» طی سخنانی گفت: امنیت از مبناییترین نیازهای انسان است و حتی مقدم بر خیلی نیازهاست. شاید انسان مدتی گرسنه و تشنه بتواند به حیات خود ادامه دهد، اما بدون امنیت یک لحظه هم نمیتواند زندگی کند.
وی در ادامه افزود: بنابراین همه مکاتب و نحلههای فکری از سنتی تا مدرن، واقعیگرایی تا پوزیتیویسم و... به تبیین امنیت پرداختند، منتها اگر اینها را در دو حوزه مدرن و سنتی دستهبندی کنیم، میبینیم که هر دو این رویکردها در تمام ابعاد و سطوح (فردی، اجتماعی، ملی و بینالمللی) به مسئله امنیت پرداختند؛ پس جدول گسترده و پیچیدهای میشود.
تقوی با اشاره به اینکه در رویکرد سنتی به بقای جامعه و در رویکرد مدرن به کیفیت بقا توجه میشود، گفت: رویکرد سنتی دارای جوهره نظامی و حکومتمحور است و به رویکرد سلبی امنیت توجه میکند، اما در رویکرد مدرن، که جامعهمحور است، به جامعه و و ابعاد ایجابی امنیت توجه میشود. بحث من بیشتر امنیت اجتماعی است که در زیرمجموعه امنیت ملی قرار میگیرد، اما به لحاظ ماهیتی قائم به محتوا و زیربناست.
این پژوهشگر تاریخ معاصر و مدرس دانشگاه در ادامه افزود: جامعه زمانی که دچار بیثباتی شود، گرفتار ناامنی هم میشود و در این روند این مسئله مطرح میشود که دولتها خودشان عامل ناامنی جامعه میشوند و برخلاف دیدگاه سنتی، در دیدگاه مدرن با توجه به اصالت جامعه و حفظ هویت آن برای بقا، دولت به عنوان یک عامل ناامنی بنیادین دارای ظرفیتها و استعدادهایی برای تهدید جامعه تلقی میشود.
تقوی به عنوان یک مصداق، دوره #پهلوی را عنوان کرد و گفت: در توجیه کودتای 3 اسفند 1299 و روی کار آمدن پهلوی، به ناامنی حاکم بر ایران اشاره میشود. در پاسخ به این توجیه، نخست باید بررسی کرد که چه ناامنیهایی قبل از کودتا وجود داشت و ماهیت و تراز آن از نظر پهلویستایان چطور است که خلاف واقع به مقطع کودتا پرداخته میشود. توجیهگرایان مقطع کودتا مباحثی را مطرح میکنند، اما ما نیاز به دولت مرکزی داشتیم نه کودتا!
وی اظهار داشت: برخی هم میگویند که اگر کودتا نمیشد، ایران تجزیه و تکهپاره میشد، اما اینطور نیست. همین اقوام ایران را تا همین سال 1299 آورده بودند. اینها هویت قومی و ملیشان تغییری نکرده بود، اما در توجیهات پهلویستایانه طوری وانمود میشود که اصولا کشوری وجود نداشت و در ثانی هر نفر و قومی درصدد تجزیه بود. این تحلیل بنیادش بر هواست. بههرحال ناامنیهای قبل از کودتا مثل ضعف دولت مرکزی وجود داشت که نیاز به کودتا نداشت ولو اینکه ما نمیخواستیم وارد دنیای مدرن هم شویم. به علاوه بعد از یک مدت با این کودتا، خود دولت یک ناامنی بنیادین شد. یکی از ویژگیهای ناامنی دولت پهلوی عمق و تراز آنهاست. بههرحال امنیت در آن دوره به حدی نبود که یک زن به کوچه و خیابان بیاید و این خیلی بد بود و سرنوشتی بود که جامعه ما با تشکیل حکومت پهلوی برایش ایجاد شد.
متن کامل خبر روز دوم این همایش را در این لینک بخوانید؛
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ علیاکبر رنجبر کرمانی: دستاویز قرار دادن تاریخ برای اعلام مواضع سیاسی مانع شکلگیری درست تجربه تاریخی در ذهن مردم میشود
مهندس #علی_اکبر_رنجبر_کرمانی ، مترجم و تاریخپژوه ایران معاصر، سخنران دیگر این همایش، که بررسی «کودتای سوم اسفند از نگاه گزارشهای وزارت خارجه آمریکا» را محور سخنان خویش قرار داده بود، عنوان کرد: اولین گزارشی که سفارت ایالات متحده آمریکا قبل از کودتای 1299 برای واشینگتن فرستاد چند ساعت قبل از ورود قوای قزاق به تهران ارسال شده بود. در این گزارش آمده است که بریتانیا منکر هر دخالت در این زمینه شد، اما شواهد حاکی از آن است آنها در این کار دست داشتند. سیدضیاء، سردبیر روزنامه «رعد»، رهبری این جریان را برعهده دارد و مردم ایران هم مطمئن شدند که تمام این قضایا نقشه انگلیس است.
وی در ادامه افزود: بعد از صد سال گفته میشود که ما همه جا را گشتیم و هیچ سندی که نشان دهد کودتا انگلیسی باشد، نبود. حال این ادعا نشانه چیست که همه جا را گشتند؟ امروز کسانی که از رضاخان تعریف میکنند، چند نوع هستند: یک عده وابستگان رژیم سابق هستند و طبیعی است که آنها دفاع کنند؛ بههرحال رژیمشان سرنگون شده است. یک عده هم برای شهرتطلبی به چنین کاری دست میزنند و عده دیگر هم کسانی هستند که مخالف وضع موجودند و فکر میکنند تاریخ دستاویز اعلام مواضع سیاسی است؛ درحالیکه این کار بسیار غیراخلاقی است.
این مترجم و تاریخپژوه اظهار کرد: ما در ایران همیشه درگیر یک گرفتاری با اپوزیسیون هستیم. بههرحال در اوضاع فعلی مشکلاتی وجود دارد؛ همه نظامها همینطورند، اما اینکه از این حرفها و تاریخ استفاده و از رضاخان تعریف کنیم، اما قصدمان این باشد که به نظام مستقر اعلام مخالفت کنیم این باعث گمراهی مردم و مانع شکلگیری درست تجربه تاریخی در ذهن مردم میشود و یک علت دیگر این نوستالژیها همین حرکت این طور افراد است.
وی با خواندن بخشی از اسناد و خاطرات شخصیتهای مربوط به این موضوع توضیح داد: دوره محمدرضا پهلوی هم خیلیها افسوس دوره رضاخان را میخوردند؛ در دوره رضاخان خیلیها افسوس دوره ناصرالدینشاه را میخوردند و به عقب هم برگردیم همینطور بوده است. کسانی که میگویند ایران تشنه یک قوه نظامی نیرومند بود، باید عکسالعمل توده مردم در آن شرایط را هم بشنوند که اصلا اینطور نبوده است.
متن کامل خبر روز دوم این همایش را در لینک زیر بخوانید؛
https://b2n.ir/f87327
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ علی احمدیخواه: #اردشیر_ریپورتر ، بنا به وصیتنامهاش، از طرف انگلیس نایب بوده تا یک نفر را برای کودتا انتخاب کند و پرورش دهد
«بررسی نقش انگلیس در برآمدن رضاخان» موضوع یکی دیگر از سخنرانیهای همایش «کودتای سوم اسفند 1299؛ زمینهها و پیامدها» بود که طی آن، علی احمدیخواه، پژوهشگر تاریخ معاصر، دیدگاههای خود را درباره آن بیان کرد و در بخشی از سخنان خود، در نقد دیدگاههای صادق زیباکلام در کتاب «رضاشاه» گفت: او میگوید در کتاب «ایران برآمدن رضاخان» (بر افتادن قاجار و نقش انگلیسیها) نوشته سیروس غنی اصلا یادی از انگلیس و نقش آن در کودتای 1299 نیست، درحالیکه این گفته صحت ندارد.
وی در ادامه در پاسخ به این دیدگاه گفت: به دو شکل میتوان به این بیان #زیباکلام پاسخ داد. یکی اینکه در همین کتاب #سیروس_غنی به موضوعی اشاره شده است که یا زیباکلام به آن دقت نکرده یا هر طور که بوده من اطلاع ندارم. در این کتاب، آمده است که رضاخان پیوسته مدافع منافع بریتانیا بود؛ جایی دیگری هم از قول آیرونساید آورده است که مردم احساس میکنند کودتا زیر سر من است و او خودش اعتراف میکند که همین طور است.
احمدیخواه در پاسخ دوم خود به زیباکلام اظهار کرد: بههرحال این کتاب منبع تاریخ ما نیست. سیروس غنی پسر قاسم غنی است. قاسم غنی فردی بهائی و در خدمت پهلوی بود و بههرحال ضدانقلاب اسلامی است. مگر میشود چنین فردی در مزمت کسی سخن بگوید که به او ارادت دارد؟! بااینحال او گفته است. اما درکل حتی اگر سیروس غنی به این موضوع اشاره نکرده بود، آیا این دلیلی بر حقیقت نداشتن مداخله انگلستان در کودتا بود؟!
این پژوهشگر تاریخ با خواندن بخشهایی از خاطرات شخصیتهای تاریخی مانند #یحیی_دولت_آبادی گفت: همه اینها خودشان هم ابراز کردند که انگلیس رضاخان را سرکار آورد. یکی از این افراد اردشیر ریپورتر بود که خود مطرح کرده است از طرف انگلیس نایب بوده تا یک نفر را برای کودتا انتخاب کند و پرورش دهد و همه اینها را در وصیتنامهاش مطرح کرده است که گام به گام چه اتفاقاتی افتاده است. حسین فردوست هم در خاطراتش به این مسائل اذعان کرده است. بنده از مطالب و نوشتههای نورمن، لورن، سفیر انگلستان، حسین مکی و خیلی افراد دیگر هم بخشهایی را آوردهام که نشان میدهد واقعا انگلیس پشت این داستان بود.
https://b2n.ir/f87327
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
✳️ جواد عربانی: عدلیه رضاخانی سعی در تحکیم حکومت مطلقه داشت
#جواد_عربانی ، محقق و پژوهشگر تاریخ معاصر، سخنران دیگر همایش سخنان خود را با عنوان «عدلیه نوین: چارچوب تثبیت و تداوم قدرت مطلقه رضاشاه» آغاز کرد و در صحبتهایی درباره عدلیه دوره رضاخانی گفت: پژوهشگرانی که بیشتر در عرصه دفاع از سلطنت پهلوی مطالبی نگاشتهاند، عدلیه را یک برگ زرینی در دوره پهلوی بهشمار میآورند. در برابر این دیدگاه باید پرسید: اگر عدلیه برگ زرین بود، چرا ما پس از شهریور 1320 با انبوه عریضهها و تظلمخواهیهایی که به مجلس و دولت وقت ارسال شده بود، مواجه هستیم؟ بعد از شهریور 1320، دادگاههایی نمایشی برای بررسی زمینخواری رضاخان تشکیل شد، اما ناکارآمدی آنها هم مشخص است.
وی در ادامه افزود: البته عدهای دیگر از پژوهشگران هم با بازخوانی عدلیه آن دوره، ناکارآمدی این نظام و انفعالی را که در برابر احقاق حق مردم داشته است نشان داده و به این موضوع اشاره کردهاند که دیکتاتوری رضاخان باعث ناکارآمدی عدلیه شده است. حال سؤال این است که چرا عدلیه نوین با توجه به تغییر ساختاری که علیاکبر داور انجام داد، نمیتواند در قبال مردم احقاق حقی داشته باشد؟
عربانی در پاسخ به این سؤال اظهار کرد: عدلیه نوینی که در دوره رضاخان شکل گرفت یک نهاد مستقل نبود، بلکه به نوعی یک حلقه و زنجیرهای بود که به مثابه ارتش و نهادهای بروکراتیک و قانونگذار فقط سعی در تحکیم حکومت مطلقه داشت. حال ما قبل از اینکه به عدلیه و علیاکبر داور بپردازیم، به ساخت فکری او باید توجه کنیم. او قبل از اینکه وارد عدلیه شود، یک روزنامه داشت به نام «مرد آزاد» که صراحتا اندیشههایش را در آن نشر میداد. در خلال سالهای ابتدایی دهه 1300، او بحث توسعه را در این روزنامه مطرح میکرد.
وی دراینباره افزود: در این روزنامه، داور در بحث از توسعه ایران میگفت باید کسی را پیدا کرد که به ضرب شلاق مردم را تربیت کند و برای ایران راه آهن بکشد و نسل هوچی را وربیندازد. اگر این حاکم در ایران زیرساختها را درست کرد در آن زمان میتوانیم مخالفان توسعه را از زندان آزاد کنیم و بگوییم که ببینید میشود توسعه ایجاد کرد. همین مطالب نشان میدهد که داور به یک دیکتاتوری کوتاهمدت باور داشت. با این نگاه داور وقتی به عدلیه رسید کوشید با ساختاری که ایجاد میکند به نوعی رقبای سنتی حاکمان ایران و بزرگانمالکان و روحانیت و ایلات را تهدید کند.
عربانی در بحث تدوین قوانین #علی_اکبر_داور گفت: او در ابتدای کار سعی میکرد اختیارات تام و تمامی را از مجلس شورای ملی دریافت کند و بالاخره در مجلس ششم توانست این خواسته خود را محقق کند و به نوعی مجلس را از قانونگذاری منع کرد. این گونه بود که مجلس از قانونگذاری و نظارت خلع صلاح شد؛ چراکه ضعف مجالس در این دوره زیاد است. موضوع دیگر هم بحث تفسیری است که او از اصل 82 متمم قانون اساسی ارائه میدهد که در آن صراحتا به نوعی استقلال قضات زیر سؤال میرود. در این دوره قضات به خاطر خطوط قرمز محتاط رفتار میکنند.
متن کامل خبر روز دوم این همایش را در لینک زیر بخوانید؛
https://b2n.ir/f87327
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir
🎦 همایش «کودتای سوم اسفند 1299، زمینهها و پیامدها» به روز سوم رسید
📢 به علت ضیق وقت و عدم امکان سخنرانی همه استادان و پژوهشگران مدعو، همایش «کودتای سوم اسفند 1299، زمینهها و پیامدها» در روز سهشنبه 5 اسفندماه ادامه مییابد
🎤 سخنرانان و 💬 موضوعات:
1️⃣ دکتر موسی حقانی، «بررسی کارنامه 20ساله رضاشاه»
2️⃣ محمود ذکاوت، «شریعت سنگلجی، دگراندیشی دینی در سایه دیکتاتوری رضاشاه»
3️⃣ مریمالسادات حسینی، «پهلوی اول و خط آهن سراسری ایران»
4️⃣ دکتر مجید صادقانی، «ابعاد تجارت قاچاق توسط یهودیان ایرانی در دوره رضاشاه»
5️⃣ حسین مولائی، «ارزیابی مدرنیزاسیون ارتش پهلوی اول»
6️⃣ دکتر مرتضی باقیان، «جایگاه مجلس در عصر رضاشاه»
7️⃣ دکتر مصطفی جوان، «مواضع علی دشتی، مدیر روزنامه شفق نسبت به جمهوریخواهی رضاخان»
🕑 سهشنبه 5 اسفندماه ۱۳۹۹، از ساعت 14 تا 17
🖥️ لینک مشاهده برنامه
در آپارات👇
aparat.com/TVTARIKH/live
در ایتا 👇
live.24on.ir/?eitaafly
در گپ👇
gap.im/jebheh
در روبیکا👇
rubika.ir/jebheh
در سروش+👇
sapp.ir/jebheh
✳️در روز سوم همایش «کودتای سوم اسفند 1299؛ زمینهها و پیامدها»؛
#محمود_ذکاوت : قدرت به دنبال این بود که قرائت سنتی شیعه موجود نباشد
در روز سوم همایش «کودتای سوم اسفند 1299؛ زمینهها و پیامدها»؛ که هماکنون در حال برگزاری است، محمود ذکاوت، به عنوان اولین سخنران، با بیان اینکه قدرت در دوره پهلوی اول به دنبال این بود که قرائت سنتی شیعه موجود نباشد، سیاست دینی حکومت و عملکرد دگراندیشان را بررسی کرد
به گزارش روابط عمومی #پژوهشکده_تاریخ_معاصر ، همایش «کودتای سوم اسفند 1299، زمینهها و پیامدها»، که به مناسبت صدمین سالگرد کودتای سیاه 1299 برگزار میشود، به علت کمبود وقت و عدم امکان سخنرانی همه استادان و پژوهشگران مدعو، امروز سهشنبه 5 اسفندماه 1399 ادامه یافت.
اولین سخنران این همایش، که از ساعت 14 آغاز شده است، محمود ذکاوت، پژوهشگر تاریخ معاصر، بود که « #شریعت_سنگلجی ، دگراندیشی دینی در سایه دیکتاتوری #رضاشاه » را موضوع سخنرانی خود قرار داد. او در آغاز عنوان کرد: مطالعه اندیشه بدون کتب تاریخی عقیم است یعنی فهم تاریخی از یک دوره و شخصیت با اکتفای صرف به ارائه و اندیشهها ناکافی است باید کنش اجتماعی و عملکرد را هم در نظر بگیریم.
ذکاوت اظهار کرد: عصر پهلوی اول حاصل همافزایی رضاخان، نخبگان همدل با او و دولتهای خارجی است. منظور من در ادامه بحث از قدرت هم این سه عنصر در دوره پهلوی است. اینها در لایههای مختلف تغییر ایران را دنبال کردند. لایه اول گفتمان قدرت، نوسازی و مدرنیزاسیون با الگوی غربی است. لایه بعدی گفتمان قدرت تغییر نهادی است؛ یعنی برای رسیدن به آن نوسازی قدرت تصمیم میگیرد نهادهای موجود را از بین ببرد و نهادهای جدید بسازد.
وی در ادامه گفت: لایه سوم گفتمان قدرت تصمیمات و برنامههای عملی و سیاسی دولت آن دوره است. طبق این ایدهها و هدف اصلی که نوسازی بود، تغییرات نهادی در قالب ایجاد سازمانهایی مثل سازمان پرورش افکار و بقیه نهادها انجام شد. یک تصمیمی مثل کشف حجاب برنامه عملی است که قدرت میگیرد تا هویت عمومی را تغییر دهد و برنامه دولت هم جز با تغییر فرهنگ عمومی صورت نمیگیرد و مهمترین وجه مشخص مردم هم سنن و فرهنگ اسلامی مردم است.
ذکاوت با بیان اینکه اینها نگاه خوشبینانه به قضیه است، گفت: نگاههای بدبینانه هم میتوانیم داشته باشیم. طبق این برنامه دین، فرهنگ و متولیان دینی متهم و تبدیل به دیگری میشوند، با مرجعیت و مجتهدین درگیری ایجاد میشود و هرگونه مظاهر سنتی و اسلامی رد میشود و برنامههای دولت با این افق که این فرهنگ و سنن از بین برود سازماندهی میشود.
این پژوهشگر تاریخ یادآور شد: یک اتفاق دیگر هم در این دوره میافتد یعنی قدرت ضمن اینکه این سنن را به محاق میبرد، یک قرائتی از اسلام هم نمود و ترویج پیدا میکند که بحث اصلی ما همین است. افرادی مثل شریعت سنگلجی، حکمیزاده، کسائی و دیگران در این گفتمان به دنبال این هستند که قرائت سنتی شیعه موجود نباشد.
وی در بخش اصلی صحبتش عنوان کرد: رضاقلی شریعت سنگلجی شخصی است که در جریانات مشروطه به دنیا میآید، پدرش محمدحسن سنگلجی شخصی است که با جریانات مشروطهخواه مراوده دارد. او تا سیسالگی در تهران و نزد پدرش و مدارس تلمذ میکند و منبر دارد؛ بعد چهار سال در نجف دروس حوزه را تکمیل میکند و به ایران بازمیگردد که همزمان میشود با قدرتگیری رضاخان.
ذکاوت اظهارداشت: این خانواده با رضاخان مراوده شخصی دارد، اما پیوند او از این پس با قدرت عمیقتر میشود. اولین نمود حضور او در قدرت مربوط به سال 1306 و درخواست وزارت معارف و اوقاف برای عضویت در این سازمان برای تغییر در متون درسی حوزوی است. او در ادامه منبرهای متعددی در تهران داشت و سعی میکرد که آنها را حمایت کند.
وی با تأکید بر اینکه منبرهای شریعت از آن پس در روزنامهها هم منتشر میشود، گفت: در ادامه آموزههایی را شریعت به اندیشههایش الصاق میکند که متفاوت از قبل میشود. او با بخشی از فرهنگ عمومی درگیر میشود؛ مثلا با سیاست دولت که مخالفت با مناسک دینی و عزاداریهاست، همسو میشود و در منبرهایش بهشدت عزاداری ایام محرم را رد و منکوب میکند و این مسئله یکی از سیاستهای پهلوی در آن دوره بوده است.
ذکاوت با بیان اینکه به تعبیر شریعت سنگلجی این اسلام خرافی و مناسکی است و با اصل و بنیان اسلام در تضاد است، افزود: اینجا پیوندی بین نخبه اصلاحی، یعنی شریعت، و قدرت شکل میگیرد. او در ادامه برجسته میشود و تلاش میکند برنامه قدرت را در حوزه عمومی پیاده کند؛ فلذا شریعت سنگلجی به مثابه یک دگراندیش دینی به تعبیر کنونی ــ و نه در دوران قدرت وقت ــ محسوب میشود.
برای مطالعه متن کامل گزارش روز سوم همایش بر روی لینک کلیک کنید
https://instagram.com/iichs.ir
@iichs_ir