eitaa logo
ایلیا🇵🇸‌ ༄
547 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
38 فایل
”بِسْـمـ‌ِ‌‌ اَللھـِ مَۿـ⋮🌙°ـدۍ ؏⃝🌻 ‌ ه‍‌َــرکہ‌ رف‍ـت‌ از دی‍ـدہ، مۍ‌گـوی‍ند از 𖥻دل‌ مۍرود ؛ دِلبـر ما از ن‍ظر دور اس‍ت و از 𖥻دل‌ دور‌ ن‍یس‍ت . . ! ˻‌🌿˺ ‌ـ ـــ شِـنـواێ‌ حـرف‌هـاێ‌ شـمـا؛ ایـن‌جــا را بِـڪـاویـد ــــ ـ ◜🌱 @iliya_52_110 •◝
مشاهده در ایتا
دانلود
اسمش مصطفی بود ، بهش میگفتن سید ابراهیم ... چرا؟ مدتی بود اجازه نمیدادن ایرانیا اعزام بشن به سوریه ، حالا اراده سرباز ابولفضلی رو ببنید:) در عرض دو ماه و نیم زبان افغانستانی با لهجه غلیظ و محلی یاد میگیره میره میزنه به این در اون در ، شناسنامه جعلی درست میکنه بهش میگن چه اسم و فامیلی میخوای ؟ به عشق رسول الله (ص) گفت فامیل بنویسید احمدی و اسم :
ســــــــ‌ید ابــــــراهــــــیـــ‌ـــــــم :)
ایلیا🇵🇸‌ ༄
ســــــــ‌ید ابــــــراهــــــیـــ‌ـــــــم :)
چرا؟ رفیق شهیدش اقا ابراهیم هادیِ با مرام بود 🙂 و چرا سید ؟
هدایت شده از سـخـنِ شـمـ༊ـا ◡◡
https://eitaa.com/iliya_52_110/2795 داستانشو بگید لطفا اخه چه ضرری میکنید اگر بگید • • بزرگوار مقصودم فقط این بود خودتون جواب سوالتون رو پیدا کنید . ایشون میرزا بودن یعنی مادر بزرگوار شون سیده هست ، وقتی بچه بودن پسر دایی هاشون مسخره اش میکردن میگفتن ما سید هستیم تو نیستی ما بچهای امام علی هستیم تو نه ، و خلاصه خیلی سر به سرشون میزارن تا به گریه میوفتن میرن به مامانشون میگن همچین شده انقد گریه میکنن تا خوابشون میبره وقتی بیدار شدن بدو بدو میرن پیش سیده و میگن مامان خواب دیدم یه خانوم خیلی مهربونی منو بغل میکنه و یه کلاه حاج اقایی(امامه) سیاه میزاره سرم میگه تو پسر من هستی و سید هم هستی ناراحت نباش عزیزم اشکامو پاک کرد و بوسید سرمو ...🙂 و این میشه سند سیادتشون و اسم ابراهیم به این دلیل بود که برادر شهیدشون و الگوی زنگیشون شهید والامقام ابراهیم هادی بوده .. این شد که برادر مصطفی میشه آسید ابراهیم شیر بیشه لشکر فاطمیون :)
پاسدار ؟ ارتشی ؟ جانباز ؟ فرزند ایت الله فلانی ؟ دکترای حوزه؟ نه بچها آسید ابراهیم قصه مون فقط یه بسیجی بود :) با بچه محلا پول میزاشتن رو هم که تو پایگاه بسیج فعالیت فرهنگی کنن ،، رفقا گفتم بهتون صاحب هیچ کدوم از اون سِمَت ها نبود ؛ ولی مشتی بود 🙂 ابوالفضلی ! با مرام ، مرد ! نقطه پیروزی این شهید میدونید چیبود؟ تفاوتش با من چیبود ؟ این عزیز دنبال شهادت دوید به قول بچهای هیاتمون: خودشو کشت تا شهید شد :) اون وقت ما میخوایم بدون خط و خش باب شهادت واسمون باز باشه اصلا فرق من و شهدا همینه ! من شهادت میخوام و وایسادم با بهانه ها خودمو گول میزنم اون وقت سید ابراهیم ها این بود : تو معنویت از در انداختنت بیرون از پنجره بیا داخل (کلام شهید)..
مکن ای صبح طلوع .. :)🖤
شنیدم کہ همہ رو بہ یک چشم مۍ‌دیدند .. یعنۍ‌ چۍ‌ ؟ یعنۍ‌ اصلا براشون مھم نبود کہ یکۍ‌ فقیر هست ، یکۍ‌ ثروتمند .. یکۍ‌ زیبا و دیگرۍ‌ زشت .. بہ همـ احترام مۍ‌ گذاشتند .. آقا مصطفی تو این قضایا خیلۍ‌ مقید بودند ..