eitaa logo
شذرات/ایمان نوروزی
276 دنبال‌کننده
335 عکس
327 ویدیو
11 فایل
در اینجا یادداشت‌ها و تجربیات و خاطراتم را در حوزه‌های مختلفی چون #نظام_خانواده، #اقتصاد و #تجارت_مردمی، #وطن_توحیدی (جهان اسلام)، #طب_اسلامی و... را خواهم نوشت. طلبه‌ای که در زمان انقلاب اسلامی و در عصر خمینی (عصر جدید) تنفس کرد و بالید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻شیخ علی یمنی با یک عطر بیماریش خوب می‌شود! ✨می‌گویم کمک کن یک بگیرم!😜 نسل ام البنینی می‌خواهم! 🔹شیخ علی یمنی اهل است. از است. امسال برای خادمی به موکب پدر شهیدی آمده است که دو فرزندش در شهید شدند. فارسی را خوب صحبت می‌کند. 🔹 دارد یک زن یمنی در قم دارد و زن دیگرش نجفی ست. 🔹کمی بدنش گرم و سرد شده است. داروی جامع امام رضا را می‌دهم و خواص آن را که درمان ۲۰ و اندی بیماری ست. انگشت له شده یک مهندس را که با استفاده از دارو رویش گوشت داشته است نشانش می‌دهد. می‌گوید ما در جراحت را با مداوا می‌کردیم. جز عسل چیزی نداشتیم و خوب می‌شد! 🔹صبح می‌آید می‌گوید شیخ کمی حساسیت فصلی دارم و مدام عطسه می‌زنم، کلافه شده‌ام. می‌گویم درمانش روغن مرزنجوش است، ندارم ولی روغن بنفشه را در دماغش می‌چکانم و رایحه عطر را می‌زنم پشت گوشش. می‌گویم درمان ۲۰ مرض با همین عطر است. می‌گویم یک یک ربعی می‌سوزی و سرت گر می‌گیرد ولی مسیله ای نیست. کلیپ درمان را با به او نشان می‌دهم تا دلش قرص شود. 🔹بعد از یکساعت آمد گفت شیخ این عطر را که زدی سرم گر گرفت و الان خوب شدم. این چه بود؟ 🔹گفتمش: چند سال پیش به رفقایی که در حوزه یمن کار می‌کردند پیشنهاد دادم، یمن دو مشکل دارد، یکی سوخت و دیگری در حوزه درمان. در حوزه سوخت ما کاری نمی‌توانیم انجام دهیم ولی در حوزه طب می‌توانیم طب ایرانی اسلامی را برای رفتن به یمن سر خط کنیم. اگر ایرانی ها هم نمی‌توانند ورودشان به یمن آسان‌تر ست. مسئول میز یمن کار را بررسی کرد. یک تنگه برای ورود هندی‌ها به یمن برای زیارت امامزاده‌ای می‌روند باز است. از آن طرف هم گزارشی آمد که مسئول وزارت الحصه به خاطر نبود دارو به استفاده از گیاهان دارویی اشاره کرده بود. 🔹اما مسئول پرونده یمن در ایران این حرف‌ها را نمی‌فهمید. چون ذهنش فقط در فضای امنیتی قفل شده بود. می‌گوید: شیخ سر فرصت بنشینیم و حرف بزنیم. پی‌نوشت: با خودم فکر می‌کنم اربعین فرصت بزرگی برای حرف‌های تمدنی مکتب اهل بیت علیهم و خمینی و خامنه‌ای ست. چرا غفلت داریم. 👇 https://eitaa.com/iman_norozi/314 شذرات @iman_norozi
🔻 شمال، مهران، را در بستر دوستی‌های اربعینی راه انداخته است! 📌هنوز گوش درد دارم. با عطر گه‌گاهی دردش را خنثی می‌کنم. هوای مهران این چند روز سرد است و صبح ها مه‌ غلیظی ست که آدم دو متری اش را به زور می‌بیند. 📌توسلی می‌کنم. دنبال انقلابی می‌گردم. افرادی را که موکب یا هیات دارند در اولویت هستند برایم. انقلاب و آقا و دغدغه اش باشد و بفهمد. 📌پرسان پرسان به دو سه تا اسم می‌رسم. اولین نفر را زنگ می‌زنم. قبلا تجارت می‌کرده است و الان بیشتر . نماز مغرب قرار می‌گذاریم. 📌چند دقیقه‌ای حرف می‌زنم. خلاصه و تیتروار از بیانیه گام دوم تا اقتصاد مقاومتی. هم می‌خواهم به حرف وادارش کنم و هم ببینم چقدر در فضای ماست. 📌حزب‌اللهی‌ها در فضای سیاسی و اجتماعی انقلابی هستند اما در اقتصاد . این را زیاد دیده‌ام. افراد زیادی تا مرز رفته‌اند، اما فهمی از مقاومتی و اقتصاد ندارند. اصلا نظریه ، و جهاد می‌دهد. 📌اقتضای کار اقتصاد مقاومتی جنس‌ش میدان است. تا در میدان پا نگذاری فهمش سخت خواهد بود. لذا حاج قاسم‌های خودش را می‌خواهد! آدم پخته و توجیهی ست. این یکی جنس ش به فضای خودمان نزدیک است. هیآت شروع می‌شود. 📌بعد از اتمام هیآت مرا به منزلش دعوت می‌کند. منزلی دو طبقه. طبقه بالا حسینیه و برای ست. شام ساده‌ای درست می‌کند. تند و سریع روغن را داغ می‌کند. رب محلی را می‌ریزد در روغن و بعدش چند تخم مرغ. از بی‌تکلفی‌اش و خودمانی بودنش لذت می‌برم. یک . خوشمزه‌تر و دلچسب‌تر از یک چلوکباب بازاری. 📌تلفنش زنگ می‌زند. سید حسینی موکب گرگان. یکی از رفقای موکب دارش از گرگان است. در لابلای صحبت‌هایش می‌گوید شمال، مهران، را راه انداختم. در بستر اربعین حسینی و ، اربعین را کشاندم در فضای . دوست موکب‌دار شمالی را وصل کردم به دوست موکب‌دار اهل . از این زاویه اربعین را ندیده بودم. اربعین چقدر برکات دارد. امام زمان به برکت اربعین خیلی از کارها دارد جلو می‌برد و ما اصلا فهمی از اربعین نداریم. در بستر اربعین و ظرفیت‌های اربعینی! ذهنم را مشغول می‌کند. 📌از شنیدن این حرف و این فهم‌ها بال در می آورم. توسل جواب داده است. بدون گشتن به گنج رسیده‌ام. انقلابی ست هم در عرصه سیاسی و اجتماعی و هم در فضای اقتصاد مقاومتی. بیشتر حرف می‌زنیم. 📌از در گستره وطن توحیدی و مهندسی نظامات اجتماعی در عینیت می‌گویم. همانطور که میوه می‌آورد تایید می‌کند. او هم انگار گمشده‌اش را پیدا کرده است. می‌گوید نان امام زمان را خوردی حلالت. گلایه داشت از اینکه در مهران برخی طلبه‌ها نان امام زمان را خوردند و رفتند کارمند شدند و کم‌کم لباس را هم گذاشتند کنار. ساعت حدود دوازده گذشته است. شب شهادت بی بی ست. به آرمان‌های علی و فاطمه به بلندای تاریخ بعد از ۱۴۰۰ سال می‌نگرم. عجب بستری را اهل بیت علیهم السلام برای ما ساختند و ما عرضه نداریم. یاد شهید شیخ محمد طهرانی و شهید رضایی می‌افتم. از شهدای شاهرود که در مهران شهید شده‌اند. کمی عطر نعنا فلفلی می‌زنم. گوشم گر می‌گیرد و می‌سوزد و دردش ساکت می‌شود! و خوابم می‌برد. شذرات؛ (پراکنده نویسی‌های منظومه‌وار طلبه‌ای ) @iman_norozi