eitaa logo
من شیعه هستم
554 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
❇️ شعار اسلام «پيروى از حقّ» و شعار تمدّن غربى «پيروى از اكثريت» مى باشد. 📝 البته در اين ميان جهت ديگرى نيز هست كه دانشمندان در بحث هاى خود از آن غفلت ورزيده اند كه آن عبارت است از اينكه تنها شعار اجتماع اسلامى، پيروى از است (هم در اعتقاد و هم در عمل)، ولى جوامع به اصطلاح متمدّن حاضر، شعارشان پيروى از است (چه آن خواست، حق باشد و چه باطل)؛ و اختلاف اين دو شعار باعث اختلاف هدف جامعه اى است كه با اين دو شعار تشكيل مى شود. 📝 هدف اجتماع اسلامى انسان است، يعنى آنچه كه عقل سليم آن را سعادت مى داند و يا به عبارت ديگر هدفش اين است كه همه ابعاد انسان را تعديل كند و عدالت را در تمامى قُواى او رعايت نمايد. يعنى هم مُشتهيات و خواسته هاى جسم او را به مقدارى كه از معرفت خدايش باز ندارد به او بدهد و هم جنبه معنويتش را إشباع و سیراب كند؛ و بلكه خواسته هاى مادّيش را وسيله و مقدمه اى براى رسيدنش به معرفة اللَّه قرار دهد و اين بالاترين سعادت، و بزرگترين است كه تمامى قُواى او به سعادت - مخصوصى كه دارند - مى رسند. (هر چند كه امروز خود ما مسلمانان هم نمى توانيم سعادت مورد نظر اسلام را آن طور كه بايد درك كنيم، براى اينكه تربيت اسلامى، تربيت صد در صد اسلامى نبوده است). 📝 و به همين جهت، قوانين خود را بر اساس مراعات جانب عقل وضع نمود. چون جِبلّت و فطرتِ عقل بر پيروى حقّ است و نيز از هر چيزى كه مايه فساد عقل است به شديدترين وجه جلوگيرى نموده و ضمانت اجراى تمامى احكامش را به عهده گذاشت (چه احكام مربوط به عقايد را و چه احكام مربوط به اخلاق و اعمال را)، علاوه بر اينكه حكومت و مقام را نيز مأمور كرد تا سياسات و حدود و امثال آن را با كمال مراقبت و تحفّظ، اجرا كند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌹🌹🌹 📝 و اگر خواننده محترم به دقّت اختلاف نامبرده را مورد نظر قرار بدهد آن وقت كاملاً متوجه مى شود كه چرا نظام اجتماعى غربى با مِذاق بشر از نظام اجتماعى دينى است. چيزى كه هست اين را هم بايد متوجه باشد كه اين سازگارتر بودن، مخصوص نظام اجتماعى غربى نيست و مردم تنها آن را بر سنّت هاى دينى ترجيح نمى دهند، بلكه همه سنّت هاى غير دينى داير در دنيا همين طور است، و از قديم الأيّام نيز همين طورى بوده. 📝 حتى مردم، سنّت هاى بَدَوى و صحرانشينى را هم مانند سنّت هاى غربى بر سنّت هاى دينى ترجيح مى دادند، براى اينكه دينِ صحيح همواره به سوى دعوت می كرده و اولين پيشنهادش به بشر اين بوده كه در برابر حقّ خاضع باشند، و بَدَويها (= بشر اوّلیه) از قديم ترين أعصار در برابر بُت و خضوع داشتند. 📝 و اگر خواننده حق اين تأمّل و دقّت را ادا كند، آن وقت خواهد ديد كه تمدّن عصر حاضر نيز معجونى است مركّب از سنّت هاى بت پرستى قديم، با اين تفاوت كه بت پرستیِ قديم جنبه فردى داشت و در عصر حاضر به شكل اجتماعى در آمده و از مرحله سادگى به مرحله فنّى در آمده است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌷🌷🌷 📝 و اينكه گفتيم اساس نظام دين اسلام پيروى از است نه موافقت با طبع، روشن ترين و واضحترين بيانِ بيانات قرآن كريم است كه اينك چند آيه از آن بيانات از نظر خواننده می گذرد. ❣هوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ — او كسى است كه فرستاده خود را با هدايت و دين فرستاد. (سوره توبه آيه 34 ) ❣و اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ — و خدا به حكم می كند. (سوره مؤمن آيه 20) و درباره مؤمنين فرموده : ❣و تَواصَوْا بِالْحَقِّ — يكديگر را به رعايت سفارش می كنند. (سوره عصر آيه 3) ❣لقَدْ جِئْناكُمْ بِالْحَقِّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ — ما با حقّ به سويتان آمده ايم، و حقّ برايتان آورده ايم و ليكن چه كنيم كه بيشتر شما از حقّ داريد. (سوره زخرف آيه 78) در اين آيه ملاحظه می فرمائيد اين اعتراف را كه : « موافق ميل بيشتر مردم نيست». و در جاى ديگر مسأله پيروى از خواست اكثريت را ردّ نموده و فرمود : پيروى از خواست اكثريت، سر از فساد در مى آورد، و آن اين آيه است كه : ❣بلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ، وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ، وَ مَنْ فِيهِنَّ بَلْ أَتَيْناهُمْ بِذِكْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِكْرِهِمْ مُعْرِضُونَ — بلكه پيامبر برايشان حقّ را آورده، اما چه بايد كرد كه بيشترشان از حقّ دارند، با اينكه اگر قرار باشد مردم پيروى حقّ نكنند و بلكه پيرو خواست مردم باشد، آسمانها و زمين و هر كس كه در آنها هست همه فاسد مى شوند؛ از اين بالاتر اينكه ما براى آنان هوشيارى آورديم، و ايشان از هوشيار شدن خود گريزانند. (سوره مؤمنون آيه 71) و جريان حوادث هم مضمون اين آيه را تصديق كرد و ديديم كه چگونه فساد روز به روز بيشتر و روى هم انباشته تر شد. و در جاى ديگر فرموده : ❣فما ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّلالُ فَأَنَّى تُصْرَفُونَ — با اينكه بعد از چيزى به جز ضلالت نيست، پس ديگر از حقّ به كجا می گريزند. (سوره يونس آيه 32) 📝 و آيات قرآنى در اين معنا و قريب به اين معنا بسيار زياد است و اگر بخواهى به بيش از آنچه ما آورديم آشنا شويد مى توانيد سوره را مطالعه كنيد كه بيش از بيست و چند بار كلمه "حقّ " در آن تكرار شده است. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 💠 و اما اينكه براى اعتبار بخشيدن به خواست اكثريّت گفتند : « پيروى اكثر در عالَم طبيعت هم جارى است »، درست است و نمى توان ترديد كرد كه طبيعت در آثارش تابع است و ليكن اين باعث نمى شود كه حكم عقل ( یعنی وجوب پيروى از حقّ) باطل شود و يا با آن معارضه كند. چون طبيعت خودش يكى از مصاديق است، آن گاه چگونه ممكن است حقّ خودش را باطل كند و يا به معارضه با آن برخيزد؟! ☘ توضيح اين مطلب نياز به بيان چند مقدّمه دارد : 💠 اوّل اينكه : موجودات و حوادث خارجى، كه ريشه و پايه اصولِ عقايد انسان در دو مرحله «علم» و «عمل» هستند، در پديد آمدن و اقسام تحولاتش تابعِ است كه نظامى است دائمى و ثابت، و نظامى است كه به شهادت تمامى دانشمندان و متخصّصين در هر رشته از رشته هاى علوم، و نيز به شهادت قرآن كريم (به بيانى كه در بحث "اعجاز قرآن" در جلد اول عربى اين كتاب گذشت) استثناء نمى پذيرد. پس جريان آنچه در عالَم خارج جارى است، از دوام و ثبات تخلّف ندارد؛ حتى مسأله اكثريّت هم كه در عالَم طبيعت است در اكثريتش طبق قاعده است، و دائمى و مى باشد. مثلاً اگر آتش در اكثر موارد گرمى و حرارت مى بخشد، و نود درصد اين اثر را از خود بروز مى دهد همين نود درصدش دائمى و ثابت است؛ و همچنين هر چيزى كه داراى اثر است. و اين خود مصداقى از كلّىِ است. 💠 دوم اينكه : انسان به حسب فطرت تابع هر چيزى است كه به نحوى آن را داراى واقعيّت و خارجيّت مى داند، پس خود انسان هم كه به حسب فطرت تابع است، خودش نيز مصداقى از است. و حتى آن كسى هم كه وجود علمِ قطعى را مُنكِر است و می گويد : هيچ علمِ قطعى در عالَم نداريم (هر چند كه همين گفتارش، گفته او را ردّ میكند چرا كه اگر اين جمله - كه هيچ علم قطعى در عالم وجود ندارد - قطعى نباشد پس مردود و غير قابل اعتماد است، چون قطعى و صد در صدی نيست. و اگر قطعى باشد پس صاحب اين گفتار يك علم قطعى را پذيرفته است) وقتى از شخصى قاطع، سخنى قاطع مى شنود با خضوع هر چه بيشتر آن را مى پذيرد. 💠 سوم اينكه : حقّ - همانطور كه توجّه فرموديد - امرى است كه خارجيّت و واقعيّت داشته باشد، امرى است كه انسان در مرحله خاضعش شود و در مرحله عمل از آن كند و اما نظر انسان و ادراكش، وسيله و عينكى است براى ديدن واقعيت هاى خارجى و نسبتش به واقعيت ها، نظير نسبتى است كه آينه با مرئى و صورت منعكس در آن دارد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 💠 حال كه اين چند نكته روشن گرديد، معلوم شد كه حقّ بودن، صفتِ است. وقتى چيزى را مى گوئيم حقّ است كه - در طبيعت - وقوعش در خارج و يا باشد، كه بازگشت اكثريّتش هم (به بيانى كه گذشت) به همان دوام و ثبات است، پس حقّ بودن هر چيزى بدين اعتبار است، نه به اعتبار اينكه من به آن علم دارم و يا دركش میكنم. به عبارتى ديگر، بودن، صفتِ آن امرى است كه معلوم به علم ما است، نه صفتِ علم ما. پس اگر رأى و علمِ اكثريّت افراد و اعتقادشان به فلان امر تعلق بگيرد، نمى توان گفت اين رأى حقّ است و حقّ دائمى است؛ بايد ديد اين رأى اكثريت مطابق با واقعيّت خارجى است يا مخالف آن، بسا مى شود كه مطابق با واقع است و در نتيجه حقّ است، و بسا مى شود كه به خاطر مخالفتش با واقعيّت خارج، مصداق مى شود؛ و وقتى باطل شد ديگر جا ندارد كه انسان در برابر آن خاضع شود و يا اگر خيال می كرده واقعيّت دارد و در برابرش خاضع مى شده، بعد از آن هم كه فهميد باطل است باز هم دست از خضوعِ قبليش بر ندارد. 💠 مثلاً وقتى شما خواننده عزيز، به امرى پيدا كنيد و آنگاه تمام مردم در آن عقيده با تو مخالفت كنند، تو به خاطر مخالفت همه مردم دست از خضوع خود در برابر آن تشخيص كه داشتى بر نمى دارى و طبيعتاً خاضع تشخيص مردم نمى شوى، و به فرضى هم كه به ظاهر از آنان پیروی كنى، اين پيروی تو بخاطر رو در بايستى و يا ترس و يا عاملى ديگر است، نه اينكه تشخيص آنان را حقّ و واجب الإتّباع بدانى. و بيان در اينكه صِرف اكثريّت دليل بر حقّ بودن و وجوب تبعیّت نيست، بيان خداى تعالى است كه مى فرمايد : ❣بلْ جاءَهُمْ بِالْحَقِّ وَ أَكْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ كارِهُونَ — بلكه آنچه براى آنان آمد حقّ بود، ولى بيشترشان از پذيرفتن حقّ كراهت دارند. (سوره مؤمنون آيه 70) و اگر آنچه اكثريّت مى فهمد حقّ بود، ديگر ممكن نبود كه اكثريّت نسبت به حقّ كراهت داشته باشند و به معارضه با آن برخيزند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه (عج) 🌺
🌹🌹🌹 💠 و همين مواردى كه شمرديم، خود اسبابى است كه در تمامى موارد بَغى و خيانت و جنايت، دست در كارند. آن كسى كه خيانت مى كند و حرمتى براى قانون قائل نيست اين است كه «مردم قدر خدمت او را نمى دانند» و با سپاسى معادل و برابر، خدمتش را تلافى و جبران نمى كنند و در نظر مردم هيچ فرقى بين «خادم» و «خائن» نيست بلكه افراد خائن وضع و حال بهترى دارند. آن كسى هم كه به ظلم و جنايت دست مى زند اين است كه من اين كار را مى كنم و از كيفر قانون فرار مى كنم، چون نیروهای پليس كه نگهبان قانونند نمى توانند از جنايت من خبردار شوند، مردم هم كه شامّه تشخيص جانى از غير جانى را ندارند، در نتيجه هيچ بويى نمى برند كه مرتكبِ فلان جنايت وحشتناك منم. 💠 آن كسى هم كه در اقامه حقّ و قيام عليه دشمنانِ حقّ كوتاهى نموده، و با آن دشمنان مُداهنه و مى كند، براى اين شانه خالى كردنش عذر مى آورد كه قيام بر حقّ، آدمى را در نظر مردم خوار مى كند و در دنياى امروز به ريش آدم و مى گويند : اين آقا را ببين مثل اينكه از دوران هاى قرون وسطايى و از عهد اساطير به يادگار مانده، و اگر در پاسخشان سخن از شرافت نفْس و طهارت باطن به ميان آورى مى گويند : برو بابا شرافت نفس به چه كار مى آيد، وقتى شرافت و طهارت باطن به جز گرسنگى و ذلّت در زندگى ثمره اى نداشته باشد میخواهم هفتاد سال بعد از اين هم نباشد!، اين منطق پيروان است. 💠 و امّا منطق آن طرف ديگر يعنى غير اين است، چون دين اسلام اساس خود را بر پيروىِ حقّ و تحصيل اجر و پاداش خداى سبحان قرار داده، و امّا اينكه اگر منافع دنيوى را هم هدف دانسته در مرتبه اى بعد از پيروىِ حقّ و تحصيل پاداش اُخروى است؛ اين (= دنیا) هدف و غرض دوم و آن (= آخرت) هدف و غرض اوّل است، و معلوم است كه چنين غرضى در تمامى موارد وجود دارد و ممكن نيست كه موردى از موارد از شمول آن خارج باشد و كلّيت و عموم آن را نقض كند. 💠 پس عمل، (چه فعل باشد و چه ترك) تنها براى خاطر خدا انجام مى شود، يك مسلمان اگر فعلى را انجام مى دهد براى اين انجام مى دهد كه خواسته است و او تسليم امر خدا است. و يك فعل ديگر را اگر انجام نمى دهد باز به خاطر خدا است، چون خدايش انجام آن را باطل دانسته و او پيرو است و گرد باطل نمى گردد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
🔰خیلی ها (حتی مذهبی ها) نمیدانند.. 👿مراحل درگیری انسان با شیطان حربه های زیادی برای فریب انسان بکار میبرد تا انسان نتواند به سلامت از مراحل تکاملش عبور کند؛ اجمالاً 4 مرحله ذکر میشود: ✔️مرحله اول : اراده اصلی شیطان این است که با بکار بردن روشهای گوناگون، انسان را از قبول دین و مذهب (اسلام و مذهب تشیّع) باز دارد و چنانچه در این مرحله موفق به فریب آدمی شود، در مراحل دیگر زیاد بر او سخت نمیگیرد و اذیتش نمیکند تا بدینوسیله زمینه بیدارشدن از خواب غفلت را نیز از او گرفته باشد. ✔️مرحله دوم: چنانچه در مرحله اول موفقیتی برای شیطان حاصل نشود، آنگاه متوجه سست کردن انسان در انجام وظایف شرعی اش میشود؛ یعنی تمام تلاشش را میکند که انسان در عمل به واجبات و ترک محرّمات ناکام بماند. ✔️مرحله سوم: چنانچه شیطان در ۲ مرحله قبل توفیقی به دست نیاورد، آنگاه متوجه منحرف کردن خُلق و خو و اخلاق انسان می شود؛ و لذا در این مرحله تمرکز شیطان بر روی اخلاق انسان است. و تمام تلاشش را میکند که مثلا این فرد مسلمان، بداخلاق، عصبانی یا تلخ زبان باشد. بر همین اساس است که گاهی می بینیم که یک شخص دارای اعتقاد صحیح و مقیّد به انجام تکالیف الهی، انسانی است که اخلاق ندارد و حتی نمیشود او را با یک من عسل هم خورد! چنین شخصی گرفتار حربه های شیطانی مرحله سوم شده است. ✔️مرحله چهارم: چنانچه شیطان تا این مرحله همچنان ناموفق باشد، آنگاه تمام تلاشش متمرکزِ تنبل و بی انگیزه کردن انسان می شود. بسیار دیده ایم اشخاصی را که هم تسلیم دین و مذهب حق هستند و هم بااخلاق و مقیّد به انجام وظایف شرعی ولی متاسفانه هستند و شور و نشاطی برای کار و حرکت ندارند، چنین افرادی گرفتار حربه های شیطانی مرحله چهارم شده اند. 🔹نکته۱: توجه داشته باشیم شیطان در هیچکدام از مراحل بالا دست از دشمنی اش نمیکشد ولی چنانچه قبلا گفته شد اگر بتواند اصل (یعنی دین و مذهب حق) را از انسان بگیرد، در مراحل بعدی ممکن است کمی آسان بگیرد چرا که توانسته ریشه را بزند و دیر یا زود این درختِ بی ریشه (انسان) خشک خواهد شد. 🔹نکته۲ : شیطان همواره سعی میکند انسان را به عقب برگرداند تا ریشه را بزند. 🔹نکته۳ : با توجه به مطالب بالا، فهمیدیم که علت ظهور برخی از سجایای اخلاقی مثل خوش خُلقی یا راستگویی در بعضی از افراد بی قید و بند یا کافر چیست. علت این بود که این افراد چون بی ریشه شده اند شیطان با آنها مماشات و همراهی میکند و فهمیدیم که علت اینکه برخی از مسلمانانی اخلاق ضعیفی دارند این است که شیطان با تمام وجود از جانب آنها احساس خطر کرده و با این فشارها و حربه ها قصد دارد تا آخرت آنها را تباه سازد. ⛔️هشدار: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ وَ أَنِ اعْبُدُونِي هذا صِراطٌ مُسْتَقِيمٌ» اى فرزندان آدم! مگر با شما پيمان نبستم كه شيطان را اطاعت نكنيد كه همانا او براى شما است. و تنها مرا بپرستيد، كه راه مستقيم همين است. (سوره یس آیات60-61) ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝