eitaa logo
من شیعه هستم
569 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
💞💞💞💞 @ishiaa 📝 بعد از تشكيل اجتماع كوچك يعنى ، يك مشخصه ديگر بشرى خودنمايى كرد، که ما آن را غریزه استخدام می نامیم ، يعنى اينكه هر انسانى بخواهد به وسيله انسانى و يا انسانهايى ديگر حوائج خود را بر آورد و سلطه خود را گسترش دهد، آن گاه برايش ممكن است كه اراده خود را بر آن انسانها تحميل كند تا هر چه او مى خواهد آنها بكنند و رفته رفته اين خصيصه به صورت رياست جلوه كرد، رياست در منزل، رياست در عشيره (فاميل)، رياست در قبيله، رياست در امّت. 📝 اين هم طبيعى است كه رياست در بين چند انسان، نصيب آن كسى مى شده كه از سايرين قوى تر و شجاع تر بوده و همچنين مال و اولاد بيشترى داشته و همچنين نسبت به فنون و آگاه تر بوده و آغاز ظهور بتپرستى هم همين جا است يعنى پرستش و خضوع انسانها در برابر يك انسان از همين جا شروع شد تا در آخر براى خود دينى مستقل گرديد. و ما إن شاء اللَّه العزيز در آينده در اين باره بحثى كامل خواهيم كرد. 📝 و لذا به اصل مطلب بر گشته و مى گوئيم : مشخصه اجتماع به تمام انواعش چه اجتماع خانوادگى و چه غير آن، هر چند كه هيچگاه در اين ادوار بشرى از بشر جدا نبوده، و حتى برهه اى از زمان هم سراغ نداريم كه انسان، فردى زندگى كرده باشد، و ليكن اين نيز بوده كه انسان اين رقَم زندگى را از زندگى فردى انتخاب نكرده و براى انتخاب آن بطور تفصيل ها و خوبيهاى آن را نسنجيده، بلكه (همانطور كه قبلا گفته شد ضرورت وجود دستگاه تناسلى، او را براى اولين بار به ، يعنى اولين قدم در تشكيل اجتماع واداشته و قهراً مجبور شده قدمهاى ديگر را نيز بر دارد. و امّا ) پى بردن به خوبيهاى آن و اينكه چگونه اجتماعى بهتر است؟ به تدريج و به تبَع پيشرفت ساير خواص بشرى، رشد و نمو كرده، نظير خصيصه و خصيصه و غیره. ✅ اولين بارى كه بشر متوجه منافع و مصالح اجتماع شد زمان بعثت اولين بود. و قرآن كريم خبر داده كه اولين بارى كه بشر متوجه منافع اجتماع شد، و بطور تفصيل (و نه ناخودآگاه) به مصالح آن پى برد و در صدد حفظ آن مصالح بر آمد، زمانى بود كه براى اولين بار پيغمبرى در ميان بشر مبعوث شد و آنان را راهنما گشت. جان كلام اين است كه : به وسيله مقام نبوّت متوجه مصالح و منافع زندگى اجتماعى گرديد، اين مطلب را از آيات زير استفاده مى كنيم كه مى فرمايد : ❣ و ما كانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا. انسانها در آغاز، همه يك امت بودند، بعدها اختلاف كردند. (سوره يونس آيه19) @ishiaa و نيز مى فرمايد: ❣كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً، فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ، وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ، لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا. مردم همه يك امت بودند، سپس خداى تعالى انبياء را (كه كارشان وعده و وعيد دادن است) مبعوث فرمود و كتاب به حق را با آنان نازل فرمود تا بين مردم در آنچه كه در آن اختلاف مى كنند داورى كند. (سوره بقره آيه 213). 📝 چون اين دو آيه چنين خبر مى دهد كه انسان در قديم ترين عهدش، امّتى واحده و ساده و بی اختلاف بوده، سپس (بخاطر همان غريزه استخدام كه گفتيم) اختلاف در بين افرادش پيدا شد و اختلاف هم به مشاجره و نزاع انجاميد، لذا خداى تعالى را بر انگيخت و با آنان كتاب فرستاد تا به وسيله آن كتاب، اختلافها را بر طرف كنند، و دوباره به وحدت اجتماعيشان برگردانند، و اين را به وسيله قوانينى كه تشريع فرموده حفظ كنند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی شیعه " : http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
💞💞💞 📝 و همين نمونه ی اندك از با اينكه عمرى كوتاه داشت، (و میتوان گفت از اول تا به آخرش سيزده سال بيشتر طول نكشيد) و با اينكه عرصه حكومتش بسيار تنگ بود، (و تنها قسمت غربى و جنوبى شبه جزيره عربستان را شامل مى شد) ديرى نپائيد - يعنى در مدّت كمتر از نيم قرن - که بر مشارق و مغارب عالَم يافت و تحوّلى جوهرى و ريشه دار در تاريخ بشريت پديد آورد، تحوّلى كه آثار شگرفش تا به امروز باقى است و از اين به بعد نيز باقى خواهد ماند. 📝 جامعه_شناسان و روانكاوان در تاريخ نظرى، نمى توانند از اين اعتراف خوددارى كنند كه مَنشأ (البته نَه منشأ دور بلكه منشأ خيلى نزديک) تحوّل عصرحاضر و عاملِ تمام تأثير آن، همانا ظهور و طلوع خورشيد آن در جهان بود. و بيشتر دانشمندان اروپا پيرامون تأثيرى كه تمدن اسلام در تمدن غرب داشت بطور كافى و لازم بحث كرده اند و به آن اعتراف نموده اند مگر عدّه اى كه يا دچار بوده اند و يا به اين حق كُشى وادارشان ساخته؛ و گرنه چگونه نهضت و حركتِ تمدن عصر جديد را، نهضتى از جانب مسيحيّت دانسته و بگويد : رهبر و پرچمدار اين جنبشِ پيشرفته، حضرت مسيح (ع) بوده است؟ 📝 با اينكه مسيح (ع) در كلماتش تصريح كرده به اينكه كارى به كار و به جنبه جسمى بشر ندارد و در كار دولت و مداخله نمى كند و تمام كوشش و همّش اصلاح جان بشر است؛ به خلاف اسلام كه بشر را به اجتماع و تألّف مى خواند و در تمام شؤون فردى و اجتماعى بشر مداخله می كند، بدون اينكه شأنى از آن شؤون را استثنا كرده باشد. و آيا اگر دانشمندى به خود اجازه چنين بى انصافى را بدهد جز اينكه بگوئيم در صدد خاموش كردن نور اسلام است محل ديگرى دارد؟ (هر چند كه نور خود را تمام می كند، چه دشمنان بخواهند و چه نخواهند) و آيا جز اين است كه به انگيزه بَغى و دشمنى مى خواهد با اين حق كُشى خود، اثر دين اسلام را از دلها بزدايد و آن را به عنوان يك مليّت و نژاد كه جز انشعاب نسلى از نسلهاى ديگر اثرى ندارد معرفى كند؟ ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " :👇 http://eitaa.com/joinchat/4236247057Cded3cd6bc7 🌺کپی آزاد بشرط دعا و صلوات بر مهدی فاطمه(عج)🌺
🌹🌹🌹 ❇️ تفاوت هاى با نظام هاى حكومتى ديگر 💠 يكى از بزرگترين تفاوتها كه ميان رژيم اسلام و وجود دارد اين است كه در حكومتهاى دموكراسى از آنجا كه اساسِ كار «بهره گيرى مادّى» است، قهراً روح استخدامِ غير و بهره كشى از ديگران در كالبدش دميده شده و اين همان استكبار بشرى است كه همه چيز را (حتّى انسانهاى ديگر را) تحت اراده انسانِ حاكم و عمل او قرار مى دهد، و به او اجازه مى دهد از هر راهى كه دلش خواست انسانهاى ديگر را تيول خود كند و بدون هيچ قيد و شرطى بر تمامى خواسته ها و آرزوهايى كه از ساير انسانها دارد مسلّط باشد، و اين عیناً همان است كه در أعصار گذشته وجود داشت. چيزى كه هست اسمش عوض شده و آن روز استبدادش مى گفتند و امروز دموكراسی اش مى خوانند، بلكه استبداد و ظلم دموكراسى بسيار بيشتر است، زیرا آن روز اسم و مُسمّا هر دو زشت بود ولى امروز مسمّاى زشت تر از آن در اسم و لباسى زيبا جلوه كرده (يعنى استبداد با لباس دموكراسى و ). كه هم در مجلّات مى خوانيم و هم با چشم خود مى بينيم چگونه بر سر ملل ضعيف مى تازد، و چه ظلم ها و اجحافات و زورگویی هایی را درباره آنان روا مى دارد. 💠 فراعنه مصر و قيصرهاى امپراطورى روم، و كسراهاى امپراطورى فارس اگر ظلم مى كردند، اگر زور مى گفتند، اگر با سرنوشت مردم بازى نموده و به دلخواه خود در آن عمل مىكردند، این کارها را تنها در حقِ رعيّت خود مى كردند و احياناً اگر مورد سؤال قرار مى گرفتند - البته اگر - در پاسخ عذر مى آوردند كه اين ظلم و زورها لازمه سلطنت كردن و تنظيم امور مملكت است، و اگر به يكى ظلم مى شود براى اين است كه مصلحت عموم تأمين شود و اگر جز اين باشد سياست دولت در مملكت حاكم نمى گردد. و شخص امپراطور معتقد بود كه نبوغ و و سَرورى كه او دارد، اين حقّ را به او داده، و احياناً به جاى اين عذرها نیز با شمشير خود استدلال مى كرد (و حتّى به فرزند خود مى گفت اگر بار ديگر اين اعتراض را از تو بشنوم شمشير را به عضو پُر مؤثرت فرو مى آورم). امروز هم اگر در روابطى كه بين ابرقدرتها و ملّت هاى ضعيف برقرار است دقّت كنيم، مى بينيم كه تاريخ و حوادثِ آن، درست براى عصر ما تكرار شده و باز هم تكرار مى شود، چيزى كه هست شكل سابقش عوض شده؛ چون گفتيم كه در سابق ظلم و زورها بر تك تك افراد اعمال مى شد ولى امروز به حق اعمال مى شود... ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈