eitaa logo
من شیعه هستم
568 دنبال‌کننده
308 عکس
376 ویدیو
20 فایل
✅ شناخت دین اسلام : بدون تعصّب، بدون خرافه، با محوریّت تفسیر المیزان علامه طباطبایی (ره) و سخن بزرگان اهل معرفت ✅ معرفت، اعتقاد، اخلاق ✅ اینجا قم مقدّس است
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹 عائله امام صادق و هزینه زندگی آن حضرت زیاد شده بود. امام به فکر افتاد که از طریق کسب و تجارت عایداتی به دست آورد تا جواب مخارج خانه را بدهد. هزار دینار سرمایه فراهم کرد و به غلام خویش – که «مصادف» نام داشت – فرمود : «این هزار دینار را بگیر و آماده تجارت و مسافرت به مصر باش». مصادف رفت و با آن پول از نوع کالایی که معمولاً به مصر حمل می شد خرید و با کاروانی از تجّار که همه از همان نوع کالا حمل کرده بودند به طرف مصر حرکت کرد. همین که نزدیک مصر رسیدند، قافله دیگری از تجّار که از مصر خارج شده بود به آنها برخورد. اوضاع و احوال را از یکدیگر پرسیدند. ضمن گفتگوها معلوم شد که اخیراً کالایی که «مصادف» و رفقایش حمل می کنند بازار خوبی پیدا کرده و کمیاب شده است. صاحبان کالا از بخت نیک خود بسیار خوشحال شدند، و اتفاقاً آن کالا از چیزهایی بود که مورد احتیاج بود و مردم ناچار بودند به هر قیمت که هست آن را خریداری کنند. صاحبان کالا بعد از شنیدن این خبرِ مسرّت بخش با یکدیگر هم عهد شدند که به سودی کمتر از صد در صد نفروشند. رفتند و وارد مصر شدند. مطلب همانطور بود که اطلاع یافته بودند. طبق عهدی که با هم بسته بودند بازار سیاه به وجود آوردند و به کمتر از قیمتی که برای خود آنها تمام شده بود نفروختند. مصادف با هزار دینار سود خالص به مدینه برگشت. خوشوقت و خوشحال به حضور امام صادق رفت و دو کیسه که هر کدام هزار دینار داشت جلو امام گذاشت. امام پرسید : «اینها چیست؟» گفت : «یکی از دو کیسه سرمایه ای است که شما به من دادید، و دیگری – که مساوی اصل سرمایه است – سود خالصی است که به دست آمده.» امام : «سود زیادی است، بگو ببینم چطور شد که شما توانستید این قدر سود ببرید؟» قضیه از این قرار است که در نزدیک مصر اطلاع یافتیم که مال التّجاره ی ما کمیاب شده. هم قَسم شدیم که به کمتر از صد در صد سود خالص نفروشیم، و همین کار را کردیم. امام : سبحان الله! شما همچو کاری کردید؟! قسم خوردید که در میان مردمی بازار سیاه درست کنید؟! قسم خوردید که به کمتر از سود خالصِ مساوی اصل سرمایه نفروشید؟! نه، همچو تجارت و سودی را من نمی خواهم. سپس امام یکی از دو کیسه را برداشت و فرمود : «این سرمایه من» و به آن یکی دیگر دست نزد و فرمود : «من به آن کاری ندارم». آنگاه فرمود : « ای مصادف! شمشیر زدن از کسب آسانتر است». 📚داستان راستان جلد 1، ص139 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
💜 اعمَلْ لِدُنیاکَ کأنّکَ تَعیشُ أبداً، وَ اعْمَلْ لِآخِرتک کأنّکَ تَموتُ غَداً. ❤️ چنان برای دنیایت تلاش کن که گویا همیشه زنده ای، و چنان برای آخرتت تلاش کن که گویا فردا مرگت فرا می رسد. 📚 الحیاة، ج 4، ص 62 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 چون اطلاق آيه دلالت دارد بر اينكه هر تأثير طبيعى كه اجزاى جامعه اسلامى در دارد، همانطور كه تكويناً منوط به اراده خدا است، تشريعاً و قانوناً نيز منوط به اجازه او است و او هيچ عملى از اعمال فرد فرد مجتمع را بى اثر نمى گذارد و در جاى ديگر قرآن مى خوانيم : ❣️إنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ : خداى تعالى زمين را به هر كس از بندگانش كه بخواهد ارث مى دهد، و سرانجام نيك از آن مردم با تقوا است. (سوره اعراف آيه128) بله تفاوتى كه رسول خدا (ص) با ساير افراد جامعه دارد اين است كه او صاحب دعوت و هدايت و تربيت است : ❣️يتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ : آيات خدا را بر آنان بخواند، و تزكيه شان كند، و كتاب و حكمتشان بياموزد. (سوره جمعه آيه 2) پس آن جناب نزد خداى تعالى متعيّن است براى بر شأن امّت، ولايت و امامت و سرپرستى امور دنيا و آخرتشان، ما دام كه در بينشان باشد. 💠 ليكن چيزى كه در اينجا نبايد از آن غفلت ورزيد، اين است كه اين طريقه و رژيم از و حكومت و يا بگو «امامت بر امّت» غير رژيم است، كه مال خدا را غنيمتِ صاحب تخت و تاج و بندگان خدا را بَردگان او دانسته، اجازه مى دهد هر كارى كه خواست با اموال عمومى بكند و هر حكمى كه دلش خواست در بندگان خدا براند، چون رژيم حكومتى اسلام يكى از رژيم هايى نيست كه بر اساس بهره كشى مادّى وضع شده باشد و حتّى دموكراسى هم نيست، چون با دموكراسى فرقهاى بسيار روشن دارد، كه به هيچ وجه نمى گذارد آن را نظير دموكراسى بدانيم، و يا با آن مشتبه كنيم. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈
🌹🌹🌹 ❇️ زندگى در امّتهاى پيشرفته قبل از اسلام 💠 منظور ما از امّتهاى متمدّن و پيشرفته آن روز، آن امّت هايى است كه تحت رسوم ملّى و عادات محفوظ و موروثى زندگى مى كردند بدون اينكه رسوم و عاداتشان مستند به كتابى يا مجلس قانونى باشد، مانند مردم چين و هند و مصر قديم و و مانند اينها. آنچه در اين باب در بين تمامى اين امّتها مشترك بوده، اين بود كه زن در نظر اين اقوام استقلال و حُرّيت و آزادى نداشته، نه در اراده اش و نه در اعمالش، بلكه در همه شؤون زندگى اش تحت قيمومت و سرپرستى و ولايت بوده، هيچ كارى را از پيش خود مُنجّز و قطعى نمى كرده، و حقّ مداخله در هيچ شأنى از شؤون اجتماعى را نداشته است (نه در حكومت، نه در قضاوت، و نه در هيچ شأنى ديگر). 💠 حال ببينيم با نداشتن هيچ حقّى از حقوق، چه به عهده داشته است؟ اوّلاً تمامى آن وظائفى كه به عهده مرد بوده به عهده او نيز بوده است، حتّى كسب و کار و زراعت و هيزم شكنى و غير آن، و ثانياً علاوه بر آن كارها، اداره امور خانه و فرزند هم به عهده او بوده، و نيز موظّف بود كه از مرد در آنچه مى گويد و مى خواهد اطاعت كند. البته زن در اينگونه اقوام، زندگى مرفّه ترى نسبت به اقوام داشته است، چون اينان ديگر مانند آن اقوام به خود اجازه نمى دادند زنى را بكُشند و گوشتشان را بخورند، و بطور كلّى از مالكيّت محرومشان نمى دانستند، بلكه زن فى الجمله مى توانست مالك باشد مثلاً ارث ببرد و اختيار ازدواج داشته باشد، امّا مالک شدن و اختياراتش در اينگونه موارد هم، به استقلال خود او نبود. در اين جوامع، مى توانست زنان متعدّد بگيرد، بدون اينكه حدّ معيّنى داشته باشد، و مى توانست هر يك از آنان را كه دلش خواست طلاق دهد. و شوهر بعد از مرگ زنش مى توانست بدون فاصله زن بگيرد، ولى زن بعد از مرگ شوهرش نمى توانست شوهر كند، و از معاشرت با ديگران در خارج منزل، غالباً ممنوع بود. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa
🌹🌹🌹 ❇️ فساد از «خواصّ» و صلاح از «عوام» آغاز می شود. معمولاً فساد از شروع می شود و به عوام سرایت می کند، و صلاح برعکس از و تنبّه و بیداری آنها آغاز می شود و اجباراً «خواصّ» را به صلاح می آورد؛ یعنی عادتاً فساد از بالا به پایین می ریزد و صلاح از پایین به بالا سرایت می کند. روی همین اصل است که می بینیم امیرالمؤمنین علی علیه السلام در تعلیمات عالیه خود، بعد از آنکه مردم را به دو طبقه عامّه و خاصّه تقسیم می کند، نسبت به صلاح و به راه آمدن «خاصّه» اظهار یأس و نومیدی می کند و تنها «عامّه» مردم را مورد توجّه قرار می دهد. در دستور حکومتی که به نام مالک اشتر نخعی مرقوم داشته می نویسد : برای والی هیچکس پُر خرج تر در هنگام سستی، کم کمک تر در هنگام سختی، متنفّرتر از عدالت و انصاف، پُر توقّع تر، نا سپاس تر، عذر ناپذیرتر، کم طاقت تر در شداید از نیست. همانا استوانه دین و نقطه مرکزی مسلمین و مایه پیروزی بر دشمن، می باشند، پس توجّه تو همواره به این طبقه معطوف باشد. 📚مقدمه جلد اوّل کتاب داستان راستان ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
هدایت شده از من شیعه هستم
شخصی از حضرت آیت الله العظمی بهجت درخواست دستوری فرمودند. آقا که همیشه مشغول ذکر بودند، سر بلند کردند و فرمودند: «تا می‌توانید نکنید». سپس سر به زیر انداختند و مجدّداً مشغول ذکر شدند. بعد از چند لحظه سر بلند کردند و فرمودند: «اگر احیاناً گاهی مرتکب شدید سعی کنید گناهی که در آن است نباشد». باز سر به زیر انداخته و مشغول ذکر شدند. و بعد از چند لحظه باز سر بلند کردند و برای سومین بار فرمودند: «اگر گناهی مرتکب شدید که در آن حقّ‌الناس است سعی کنید در همین دنیا آن را تسویه کنید و برای آخرت نگذارید که آن جا مشکل است». ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 و براى هر يك از اين امّتها بر حسب اقتضاى مناطق و اوضاع خاصّ به خود، احكام و رسوم خاصّى بود، مثلاً امتياز طبقاتى كه در وجود داشت چه بسا باعث مى شد زنان از طبقه بالا حقّ مداخله در ملك و حكومت و حتّى رسيدن به سلطنت و امثال آن را داشته باشند، و يا مثلاً بتوانند با مَحرم خود چون پسر و برادر ازدواج كنند، ولى ديگران كه در طبقه پائين اجتماع بودند چنين حقّى را نداشته باشند. و مثلاً در از آنجا كه ازدواج نوعى خود فروشى و بَردگی بود و زن در اين معامله خود را يكباره مى فروخت، قهراً ديگر معقول نبود كه اختيارات يك زن ايرانى را داشته باشد و همين طور هم بود، يك زن چينى از ارث محروم بود، و حقّ آن را نداشت كه با مردان و حتّى با پسران خود سر يك سفره بنشيند، و مردان مى توانستند دو نفرى و يا چند نفرى يك زن بگيرند، و در بهره گيرى از او، و استفاده از كار او با هم باشند، آن وقت اگر بچّه دار مى شد غالباً فرزند از آن مردى بود كه كودك به او بيشتر شباهت داشت. و مثلاً در ، از آنجايى كه معتقد بودند زن پيروِ مرد و مانند يكى از اعضاى بدن او است ديگر معقول نبود كه بعد از شوهر، ازدواج براى او حلال و مشروع باشد، بلكه تا ابد بايد بى شوهر زندگى كند و بلكه اصلاً نبايد زنده بماند، چون گفتيم زن را به منزله عضوى از شوهر مى دانستند، و در نتيجه همانطور كه بر حسب رسوم خود مُردگان را مى سوزاندند، زن زنده را هم با شوهر مُرده اش آتش مى زدند، و يا اگر زمانى زنده مى ماندند، در كمال ذلّت و خوارى زندگى مى كردند. زنان هند قديم در ايّام حيض، نجس و پليد بودند و دورى كردن از آنان لازم بود، و حتّى لباسهايشان و هر چيزى كه با دست يا جاى ديگر بدنشان تماس مى گرفت، نجس و خبيث بود. 💠 و مى توان وضع زنان در اين امّتها را اينطور خلاصه كرد كه : نه انسان بودند و نه حيوان، بلكه برزخى بين اين دو موجود به حساب مى آمدند، به اين معنا كه از ، به عنوان يك انسان متوسط و ضعيف استفاده مى كردند، انسانى كه هيچگونه حقّى ندارد مگر اينكه به انسانهاى ديگر در امور زندگى كمك كند، مثل فرزند صغير كه حدّ وسطى است بين حيوان و انسان كامل که به ساير انسانها كمك مى كند ولی خودش مستقّلاً حقّى ندارد و تحت سرپرستى و ولايت پدر يا ساير اولياى خويش است؛ بله بين فرزند صغير و زن، اين فرق بود كه فرزند بعد از بلوغش از تحت سرپرستى خارج مى شد، ولى زن تا ابد تحت سرپرستى ديگران بود. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa
🌹سلام بر دوستان مؤمن و اهل دلِ (کانال آی شیعه) خوبین؟ طاعات و عبادات قبول حق یه دعا میکنم وقت سحر، لطفاً هر کسی پیام رو دید یه «آمین» از ته قلب بگه : به آبروی زهرای مرضیه سلام الله علیها خدایا به همه بیماران شفای عاجل و کامل عنایت بفرما. ❤️الهی آمین❤️ التماس دعا
🌹🌹🌹 ❇️ تفاوت هاى با نظام هاى حكومتى ديگر 💠 يكى از بزرگترين تفاوتها كه ميان رژيم اسلام و وجود دارد اين است كه در حكومتهاى دموكراسى از آنجا كه اساسِ كار «بهره گيرى مادّى» است، قهراً روح استخدامِ غير و بهره كشى از ديگران در كالبدش دميده شده و اين همان استكبار بشرى است كه همه چيز را (حتّى انسانهاى ديگر را) تحت اراده انسانِ حاكم و عمل او قرار مى دهد، و به او اجازه مى دهد از هر راهى كه دلش خواست انسانهاى ديگر را تيول خود كند و بدون هيچ قيد و شرطى بر تمامى خواسته ها و آرزوهايى كه از ساير انسانها دارد مسلّط باشد، و اين عیناً همان است كه در أعصار گذشته وجود داشت. چيزى كه هست اسمش عوض شده و آن روز استبدادش مى گفتند و امروز دموكراسی اش مى خوانند، بلكه استبداد و ظلم دموكراسى بسيار بيشتر است، زیرا آن روز اسم و مُسمّا هر دو زشت بود ولى امروز مسمّاى زشت تر از آن در اسم و لباسى زيبا جلوه كرده (يعنى استبداد با لباس دموكراسى و ). كه هم در مجلّات مى خوانيم و هم با چشم خود مى بينيم چگونه بر سر ملل ضعيف مى تازد، و چه ظلم ها و اجحافات و زورگویی هایی را درباره آنان روا مى دارد. 💠 فراعنه مصر و قيصرهاى امپراطورى روم، و كسراهاى امپراطورى فارس اگر ظلم مى كردند، اگر زور مى گفتند، اگر با سرنوشت مردم بازى نموده و به دلخواه خود در آن عمل مىكردند، این کارها را تنها در حقِ رعيّت خود مى كردند و احياناً اگر مورد سؤال قرار مى گرفتند - البته اگر - در پاسخ عذر مى آوردند كه اين ظلم و زورها لازمه سلطنت كردن و تنظيم امور مملكت است، و اگر به يكى ظلم مى شود براى اين است كه مصلحت عموم تأمين شود و اگر جز اين باشد سياست دولت در مملكت حاكم نمى گردد. و شخص امپراطور معتقد بود كه نبوغ و و سَرورى كه او دارد، اين حقّ را به او داده، و احياناً به جاى اين عذرها نیز با شمشير خود استدلال مى كرد (و حتّى به فرزند خود مى گفت اگر بار ديگر اين اعتراض را از تو بشنوم شمشير را به عضو پُر مؤثرت فرو مى آورم). امروز هم اگر در روابطى كه بين ابرقدرتها و ملّت هاى ضعيف برقرار است دقّت كنيم، مى بينيم كه تاريخ و حوادثِ آن، درست براى عصر ما تكرار شده و باز هم تكرار مى شود، چيزى كه هست شكل سابقش عوض شده؛ چون گفتيم كه در سابق ظلم و زورها بر تك تك افراد اعمال مى شد ولى امروز به حق اعمال مى شود... ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔 @ishiaa 👈
🌹🌹🌹 علی بن عباس، معروف به ابن الرومی، شاعر معروف هجوگو و مدیحه سرای دوره عباسی، در نیمه قرن سوم هجری در مجلس وزیر المعتضد عباسی به نام قاسم بن عبیدالله نشسته و سرگرم بود. او همیشه به قدرت منطق و بیان و شمشیر زبان خویش مغرور بود. قاسم بن عبیدالله از زخم زبان ابن الرومی خیلی می ترسید و نگران بود ولی ناراحتی و خشم خود را ظاهر نمی کرد، برعکس طوری رفتار می کرد که ابن الرومی - با همه بد دلی ها و وسواسها و احتیاطهایی که داشت و به هر چیزی فال بد می زد - از معاشرت با او پرهیز نمی کرد. قاسم محرمانه دستور داد تا در غذای ابن الرومی زهر داخل کردند. ابن الرومی بعد از آنکه خورد متوجّه شد. فوراً از جا برخاست که برود. قاسم گفت : «کجا می روی؟» - «به همانجا که مرا فرستادی». - «پس سلام مرا به پدر و مادرم برسان». - «من از راه جهنّم نمی روم». ابن الرومی به خانه خویش رفت و به معالجه پرداخت ولی معالجه ها فایده نبخشید و بالأخره با شمشیر زبان خویش از پای در آمد. 📚 داستان راستان جلد1،ص197 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 ❇️ زن در ميان كلدانيان، آشوريان، روميان و يونانيان قديم 💠 امّت هايى كه تا كنون نام برديم، امّت هايى بودند كه بيشتر آداب و رسوم شان بر اساس اقتضای منطقه جغرافیایی و عادات موروثى و امثال آن بود، و ظاهراً به هيچ كتاب و قانونى تكيه نداشت، در اين ميان امّت هايى از قبيل كلدانيان و روميان و يونانيان هستند كه تحت سيطره قانون و يا كتاب هستند. امّا و كه قوانين «حامورابى» در آن حكومت مى كرد، به حكم آن قوانين، زن را تابع همسرش دانسته و او را از استقلال محروم مى دانستند. و نيز به حكم آن شريعت، زن نه در اراده اش استقلال داشت و نه در عمل، حتّى اگر زن از شوهرش در امور معاشرت اطاعت نمى كرد و يا عملى را مستقلاً انجام مى داد، مرد مى توانست او را از خانه بيرون كرده، و يا زنى ديگر بگيرد، و بعد از آن حقّ داشت با او معامله يك بَرده را بكند. و اگر در تدبير امور خانه اشتباهى مى نمود مثلاً اسراف مى كرد، شوهر مى توانست شكايتش را نزد قاضى ببرد، و بعد از آنكه جُرم او اثبات شد، او را در آب كند. 💠 و امّا كه از قديمى ترين امّتهايى است كه قوانين مدنى وضع كرده است، اوّلين بارى كه دست به وضع قانون زد حدود چهارصد سال قبل از ميلاد بود كه به تدريج در صدد تكميل آن برآمد. اين قانون، نوعى استقلال به خانه داده كه در آن چهار ديوارى، دستورات سرپرست خانه واجب الاجراء است، و اين سرپرست يا شوهر است و يا پدر فرزندان كه نوعى رُبوبيّت و سرپرستى نسبت به اهل خانه دارد، و اهل خانه بايد او را بپرستند؛ همانطور كه خود او در كودكى، پدرانِ گذشته خود را كه قبل از او تأسيس خانواده كردند مى پرستيد. و اين سرپرست اختيار تامّ دارد، و اراده او نسبت به اهل خانه اش يعنى زنان و فرزندان در تمامى آنچه كه مى خواهد و به آن امر مى كند نافذ و معتبر است، حتّى اگر صلاح بداند كه فلان زن و يا فلان فرزند بايد شود، بدون چون و چرا باید اطاعتش مى كردند و كسى نبود كه با وى مخالفت كند. و خانه يعنى همسر و دختر و خواهر وضع بدترى نسبت به مردان و حتّى پسران داشتند، با اينكه مردان و پسران هم تابعِ محض سرپرست خانه بودند، ولى زنان اصولاً جزء جامعه نبودند و در نتيجه به شكايت آنها گوش نمى دادند، و هيچ معامله اى از ايشان معتبر و نافذ نمى شد، و مداخله در امور اجتماعى به هيچ وجه از آنان صحيح نبود؛ ولى مردان خانه، يعنى اولاد ذُكور و برادران سرپرست و حتّى پسر خوانده ها (چون در آن روزها پسرخواندگى در ميان روميان و همچنين يونانيان و ايرانيان و أعراب معمول بوده) مى توانستند با اجازه سرپرست مستقل شوند، و همه امور زندگى خود را اداره كنند. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa
💜 شيعيان ما هنگامی به فرجام نيک و زيبای خداوند ميرسند که از گناهانی که نهي شده اند ، اجتناب نمايند. 📚 بحار الأنوار ، ج 53، ص 177 ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 امروز هم اگر در روابطى كه بين ابرقدرت ها و ملّت هاى ضعيف برقرار است دقّت كنيم، مى بينيم كه تاريخ و حوادث آن درست براى عصر ما شده و باز هم تكرار مى شود؛ چيزى كه هست شكل سابقش عوض شده، چون گفتيم كه در سابق ظلم و زورها بر تك تك افراد اعمال مى شد ولى امروز به حقّ اجتماعها اعمال مى شود، كه در عين حال، روح همان روح و هوا همان هوا است. و امّا طريقه و رژيم منزّه از اينگونه هواها است، دليل روشنش سيره رسول خدا در فتوحات و پيمانهايى است كه آن جناب با ملل مغلوب خود داشته است. 💠 يكى ديگر از كه بين رژيم هاى به اصطلاح دموكراسى و بين رژيم حكومت اسلامى هست اين است كه تا آنجا كه تاريخ نشان داده و خود ما به چشم مى بينيم، هيچ يك از اين رژيم هاى غير اسلامى خالى از اختلاف فاحش طبقاتى نيست. جامعه ی اين رژيمها را دو طبقه تشكيل مى دهد، يكى طبقه مرفّه و ثروتمند و صاحب جاه و مقام، و طبقه ديگر فقير و بينوا و دور از مقام و جاه و اين اختلاف طبقاتى بالأخره منجر به فساد مى گردد، براى اينكه فساد لازمه است. امّا در رژيم حكومتى و اجتماعى اسلام، افراد اجتماع همه نظیر هم مى باشند، چنين نيست كه بعضى بر بعضى ديگر برترى داشته باشند، و يا بخواهند برترى و تفاخر نمايند. تنها تفاوتى كه بين مسلمين هست همان تفاوتى است كه قريحه و استعداد، اقتضاى آن را دارد و از آن ساكت نيست و آن تنها و تنها است كه زمام آن به دست خداى تعالى است نه به دست مردم، و اين خداى تعالى است كه مى فرمايد : ❣يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ —- هان اى مردم ما شما را از يك مرد و يك زن آفريديم، و تيره هاى مختلف و قبيله هاى گوناگون كرديم تا يكديگر را بشناسيد، و بدانيد كه گرامى ترين شما نزد خدا تنها با تقواترين شما است. (سوره حجرات آيه 13). ❣فاسْتَبِقُوا الْخَيْراتِ —- در كارهاى خير از يكديگر پيشى گيريد. (سوره بقره آيه 148). و با اين حساب در رژيم اجتماعى بين حاكم و محكوم، امير و مأمور، رئيس و مرئوس، حُرّ و بَرده، مرد و زن، غنى و فقير، صغير و كبير و ... هيچ فرقى نيست، يعنى از نظر جريان قانون دينى در حقّشان، برابرند و همچنين از جهت نبود برتری و فاصله طبقاتى در شؤون اجتماعى، در يك سطح و در يك افق هستند؛ دليلش هم سيره نبى اكرم (ص) است كه تحيّت و سلام بر صاحب آن سيره باد. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa 👈
💠 اعمال مشترک شبهای قدر : 🔸غسل🔸زیارت امام حسین (ع)🔸احیاء نگه داشتنِ این شبها🔸قرآن به سر گرفتن🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان🔸دو رکعت نماز (در هر رکعت بعد از حمد، 7 مرتبه سوره توحید — بعد از سلام نماز : 70 مرتبه استغفرالله و أتوب إلیه). 💠 اعمال مخصوص شب نوزدهم : 🔸100 مرتبه : استغفرالله ربّی و أتوب إلیه🔸100 مرتبه : اللّهُم الْعَنْ قَتَلَةَ أمیرالمُؤمنینَ🔸دعاهای وارده در مفاتیح الجنان. 🌺 التماس دعای فراوان، حلالمون کنید. ╔═══💌══╗ 🆔@ishiaa ╚═══💌══╝
YEKNET.IR -Hajmahdirasuli-Shab6-Vahed.mp3
4.11M
🔳 دلم توی سینه دیگه آب شده... 🌷 شب قدر و التماس دعا ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝
🌹🌹🌹 💠 زنان در قديم جزء اعضاى اصلى خانه و خانواده نبودند، خانواده را تنها مردان تشكيل مى دادند و زنان تابع خانواده بودند، در نتيجه قرابت اجتماعى رسمى كه مؤثر در مسأله توارث (= ارث) و امثال آنست، مختصّ در بين مردان بود (مردان بودند كه از يكديگر ارث مى بردند، و يا مثلاً شجره دودمانشان به وسيله ايشان حفظ مى شد) و امّا زنان نه در بين خود خويشاوندى (خواهرى و دختر عمويى و غيره) داشتند و نه در بين خود و مردان، حتّى بين زن و شوهر خويشاوندى نبود، بين پسر با مادرش و بين خواهر و برادرش و بين دختر و پدرش ارتباط خويشاوندى كه باعث توارث شود نبود. بلكه تنها (كه باعث اتصال زن و مرد به هم و تولّد فرزند از آندو مىشد) وجود داشت و بسا مى شد كه همين نبودن قرابت رسمى، مجوّز آن مى شد كه با مَحارم يكديگر ازدواج كنند، و سرپرست خانه، كه ولىّ همه ی دختران و زنان خانه بود، با دختر خود ازدواج كند؛ چون ولىّ دختر و سرپرست او بود پس همه رقم اختيارى در او داشت. 💠 و سخن كوتاه اينكه در اجتماعِ ، وجود زن در نظر روميان وجودى طُفيلى، و زندگيش تابع زندگى مردان بود، زمام زندگى و اراده اش به دست سرپرست خانه بود (كه يا پدرش باشد اگر پدرى در خانه بود، و يا همسرش اگر در خانه كسى به نام همسر باشد، و يا مردى ديگر غير آن دو) و سرپرست خانه هر كارى مى خواست با او مى كرد، و هر حكمى كه دلش مى خواست مى راند. چه بسا مى شد كه او را مى فروخت، و يا به ديگران مى بخشيد، و يا براى به ديگران قرض مى داد، و چه بسا به جاى حقّى كه بايد بپردازد (مثلاً قرض يا ماليات) خواهر يا دخترش را در اختيار صاحب حقّ مى گذاشت، و چه بسا او را با كتك و حتّى كُشتن مجازات مى كرد. تدبير اموال زنان نيز بدست مردان بود، هر چند كه آن مال، مهريه اى باشد كه با ازدواج به دست آورده و يا با اذن ولىّ خود كسب كرده باشد، ارث را هم كه گفتيم نداشت و از آن محروم بود؛ و اختيار ازدواج كردن دختر و زن به دست پدر و يا يكى از بزرگان قوم خود بود، طلاقش هم كه به دست شوهر بود و ... آرى اين بود وضع زن در روم. ادامه دارد... 📚 💌 کانال " آی💚شیعه " : 🆔@ishiaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا چرا این همه بلا سرم میاد؟ این همه مشکل از کجا وارد زندگیمون شد؟ ╔═══💌══╗ 🆔 @ishiaa ╚═══💌══╝