📌 مناظره شیخ مفید و قاضی عبدالجبار
🔸... شیخ مفید گفت: این حدیثی که #شیعیان #روایت میکنند که #پیامبر صلّی اللّه علیه و آله در صحرای #غدیر، درباره #علی علیه السّلام فرمود:
💠«مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاهُ: هر کس که من مولای اویم، پس علی مولای اوست»
🔸آیا این #حدیث صحیح است و یا این که #شیعه آن را به دروغ ساخته است؟
🔹قاضی پاسخ داد: این روایت،صحیح است.
🔸شیخ مفید بلافاصله پرسید : منظور از کلمه «مولی» در این روایت چیست؟
🔹و قاضی جواب داد: منظور، آقائی و اولویّت است.
🔸شیخ مفید گفت: اگر چنین است پس طبق فرموده پیامبر صلّی اللّه علیه و آله، علی علیه السّلام آقائی و اولویّت بر دیگران دارد، بنابراین، این همه اختلاف و دشمنیها بین شیعه و سنّی برای چیست؟
🔹قاضی گفت: ای برادر! این حدیث (غدیر) روایت (و مطلب نقل شده) است، ولی #خلافت #ابوبکر، «درایت» و امری مسلّم است، و آدم عاقل، به خاطر روایتی، درایت را ترک نمیکند!!
🔸در این هنگام شیخ مفید سوال دیگری پرسید و فرمود : شما درباره این حدیث چه میگویید که پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله، در شأن علی علیه السّلام فرموده اند:
«یَا عَلیُّ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ سِلْمُکَ سِلمِی»: «ای علی! جنگ با تو،جنگ با من است، و صلح با تو، صلح با من است»
🔹قاضی گفت : این حدیث هم،صحیح است.
🔸و شیخ مفید پاسخ داد : بنابراین آنان که #جنگ_جمل را به راه انداختند مانند #طلحه و #زبیر و #عایشه و… و با علی علیه السّلام جنگیدند، طبق حدیث فوق و اعتراف شما به صحّت آن، باید (با شخص #رسول_خدا صلّی اللّه علیه و آله جنگیده) و در نتیجه #کافر باشند.
🔹قاضی که سعی در توجیه و پاسخگویی به این سوال داشت، گفت : ای برادر! آنها (طلحه و زبیر و …) توبه کردند.
🔸اما شیخ مفید با استفاده از همان پاسخی که قاضی داده بود در جواب او گفت : جنگ جمل، درایت و قطعی است، ولی در اینکه پدید آورندگان آن جنگ، توبه کردهاند، روایت و شنیدنی است، و به گفته تو نباید درایت را فدای روایت کرد، و مرد عاقل به خاطر روایت، درایت را ترک نمیکند.
🔹قاضی، در پاسخ این سؤال فرومانده، پس از ساعتی درنگ ، سرش را بلند کرد و گفت : «تو کیستی؟
🔸شیخ مفید پاسخ داد: من خادم شما محمّدبن محمّدبن نعمان هستم.
🔹قاضی که تازه فهمیده بود با چه کسی سخن می گفته ، همان دم برخاست و دست شیخ مفید را گرفت و بر جای خود نشانید و به او گفت: «اَنْتَ الْمُفِیدُ حقّاً»: «تو در حقیقت، مفید (فایده بخش) هستی»
📚 مجالس المؤمنین، ج۱، ص۲۰۰ و ۲۰۱(مجلس پنجم).
🆔 @islam_history